مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مشکلات زناشویی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی الگوی زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری-دلبستگی بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی زوجین انجام شده است. روش: برای انتخاب نمونه پژوهش، از میان زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان خرم آباد، تعداد 22 زوج انتخاب و سپس به گونه تصادفی تعداد 11 زوج از آنها به گروه آزمایش و 11 زوج دیگر به گروه کنترل گمارده شدند. با توجه به اینکه این پژوهش یک پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود، قبل از اجرای برنامه زوج درمانگری خود تنظیم گری-دلبستگی، ابتدا پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک-راست و مقیاس سلامت روانی در مورد تمامی شرکت کنندگان اجرا گردید. سپس شرکت کنندگان در گروه آزمایش، به مدت شش تا هشت جلسه هفتگی در برنامه زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری-دلبستگی شرکت کردند؛ اما گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. بعد از اتمام جلسات درمانی، مجدداً زوجین دو گروه توسط این پرسشنامه ها مورد پس آزمون قرار گرفتند. در نهایت، داده های دو گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکووا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از مانکووا نشان داد که با در نظر گرفتن اثر پیش آزمون، اثر عضویت گروهی بر ترکیب خطی متغیرهای وابسته رضایت زناشویی، مشکلات زناشویی، بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی معنادار بود. آزمون های تک متغیری تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که میانگین گروهها در متغیرهای وابسته مورد نظر تفاوت معناداری با هم داشتند و آزمون های تعقیبی LSD برای مقایسه های زوجی گروهها نشان داد که، الگوی زوج درمانگری تلفیقی خود تنظیم گری- دلبستگی در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری بر افزایش رضایت زناشویی، کاهش مشکلات زناشویی، افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش درماندگی روانشناختی داشته است. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص گردید که زوج درمانگری خود تنظیم گری-دلبستگی به عنوان یک درمان مؤثر، می تواند بویژه برای زوجینی که علاوه بر نارضایتی و مشکلات زناشویی، دارای مشکلات مربوط به سلامت روانی (بهزیستی روانشناختی پایین و درماندگی روانشناختی بالا) نیز هستند، مفید باشد.
رابطه توانایی حل مسأله خانواده و باورهای غیرمنطقی با مشکلات و ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایت زناشویی محور بسیاری از نظریه ها و پژوهش ها بوده است. رابطه بین توانایی حل مسأله و تفکرات منطقی نیز با بهداشت روانی مورد مطالعات زیادی قرار گرفته است. پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه توانایی حل مسأله خانواده و باورهای منطقی با مشکلات و ناسازگاری زناشویی صورت گرفت. نمونه ای از مردان و زنان متأهل (تعداد= 103؛ 50% مرد) که تاکنون به دادگاه خانواده مراجعه نداشتند، به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و چهار پرسشنامه حل مسأله خانواده، تفکرات منطقی، فهرست مشکلات زناشویی و مقیاس سازگاری زن و شوهر را تکمیل کردند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیرهای حل مسأله خانواده باورهای غیرمنطقی با مشکلات زناشویی و ناسازگاری زناشویی روابط معنی داری وجود دارد (001/0p<). نتایج دو رگرسیون سلسله مراتبی نشان دادند که پس از کنترل اثر جنسیت، سن، تحصیلات، نوع ازدواج، طول دوران عقد، طول ازدواج، تعداد فرزندان، افزایش توانایی حل مسأله خانواده و باورهای منطقی با کاهش میزان مشکلات و ناسازگاری زناشویی همراه است. نتایج پیشنهاد می کند که توانایی حل مسأله خانواده و باورهای منطقی در رضایت زناشویی از اهمیت زیادی برخوردار است.
بررسی رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه با مشکلات زناشویی در زنان متاهل دارای فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج موفق موجب افزایش سلامت جسمانی و روانشناختی می شود. بر همین اساس، مطالعه عوامل مرتبط با مشکلات و رضایت زناشویی و ابعاد مختلف آن به جهت تاثیری که بر بهداشت روانی افراد دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است.هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه با مشکلات زناشویی در زنان متاهل بود. روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و نمونه مورد بررسی 162 خانم متاهل بودند که با روش تصادفی انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد پرسشنامه روان سازه های یانگ (YSQ) و پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبرگ-راست (GRIMS) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین همه ابعاد روان سازه ناسازگار اولیه و مشکلات زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ هر چه میزان روان سازه ناسازگار بیشتر باشد احتمال مشکلات زناشویی بیشتری تجربه خواهد شد. با توجه به نتایج به دست آمده و از آنجا که مشکلات زناشویی بر کیفیت و میزان بهداشت و سلامت روان افراد تاثیر می گذارد، بهتر است اقدامات رواشناختی لازم جهت بررسی، شناسایی و بهینه سازی روان سازه های اولیه در مشاوره های پیش از ازدواج که موجب پیشگیری از مشکلات زناشویی احتمالی بعدی می شود، انجام گیرد.
شناسایی الگوهای رفتاری تداوم دهنده مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
57 - 75
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت الگوهای رفتاری تداوم دهنده مشکلات زناشویی در جامعه ایران انجام گرفت. روش تحقیق به صورت کیفی و ازنظر هدف در شمار مطالعات کاربردی قرار دارد. جامعه آماریپژوهش زوج های مراجعه کننده به یکی از کلینیک های منطقه 3 استان تهران بود. نمونه گیری به روش هدفمند بوده است و 25 زن و 25 مرد (25 زوج) در دامنه سنی 30 تا 60 موردمطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته (ضبط گفته های شرکت کنندگان و پر کردن پرسش نامه) و برای تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم در نظریه استراوس و کوربین طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج حاکی است که الگوهای رفتاری تداوم دهنده مشکلات زناشویی به سه گروه کلی الگوی رفتاری (مثلثی، مکمل و متقارن) طبقه بندی می شوند. نتایج تحلیل نشان داد. پژوهش کیفی انجام شده منجر به شناخت دقیق و عمیق تر مشکلات زناشویی زوجین می شود و از این طریق می توان راه کار های مشاوره ای مناسبی برای ارتقای زندگی زناشویی ارائه داد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر انعطاف پذیری کنشی زنان با مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۴
227 - 246
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد ایماگوتراپی زوجین بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل انجام گرفت. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر گرگان در سال 1397 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروه های آزمایش مداخلات آموزشی را طی سه ماه به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی (1375) و مقیاس انعطاف پذیری کنشی (کانر و دیویدسون، 2003) بود. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل کواریانس با بهره گیری از نرم افزار SPSS23 تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره موثر بوده است(p<0/001). همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تفاوت معنادار مشاهده نشد(P>0.05). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی دارای اثربخشی مشابهی بر انعطاف پذیری کنشی زنان دارای تعارضات زناشویی بوده و می توان از این دو روش جهت بهبود انعطاف پذیری کنشی این زنان استفاده کرد.
بررسی ارتباط سبک های دلبستگی در بزرگسالان و مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
141-148
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش رابطه سبک های دلبستگی و مشکلات زناشویی مورد بررسی قرار گرفت. روش: آزمودنی های پژوهش 160 دانشجوی متاهل دانشگاه های شهر تهران (36 پسر، 124 دختر) بودند که به عنوان نمونه پژوهش به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک-راست و مقیاس سبک دلبستگی بزرگسال تشکیل می دادند. در این پژوهش روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تعدیلی به کار برده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان دادند که سبک های دلبستگی نا ایمن (اجتنابی و دوسوگرا) با میزان مشکلات زناشویی رابطه مثبت معنادار داشتند و سبک دلبستگی ایمن و میزان مشکلات زناشویی رابطه منفی معنادار وجود داشت. نتیجه: یافته های پژوهش بر نقش تاثیر گذار سبک دلبستگی بر میزان مشکلات زناشویی در زوج ها اشاره دارد.
اولویت بندی و امکان سنجی خدمات قابل ارائه در کتابخانه های عمومی شهر مشهد در جهت کاهش آسیب اجتماعی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : کتابخانه های عمومی به عنوان یک قدرت اجتماعی می توانند در رفع مشکلات و آسیب های فردی و اجتماعی ایفای نقش کنند. از سویی، بر طبق آمارها، طلاق یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی در ایران و به ویژه در استان خراسان رضوی است. بنابراین هدف از این پژوهش، اولویت بندی و امکان سنجی خدمات قابل ارائه در کتابخانه های عمومی شهر مشهد در جهت کاهش آسیب اجتماعی طلاق است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته بود. در این پژوهش دو جامعه آماری وجود داشت. جامعه اول، صاحب نظران (شامل دانشجویان دکترا و اعضای هیأت علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، روان شناسی (حوزه مشاوره خانواده) و جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد) و جامعه دوم، کتابداران و کارکنان ستادی در دو اداره کتابخانه های عمومی استان خراسان رضوی و شهرستان مشهد بودند. حجم نمونه جامعه اول، 30 نفر و حجم نمونه جامعه دوم، 86 نفر به دست آمد که اعضای نمونه هر دو جامعه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش های آماری مورد استفاده، آزمون فریدمن و آزمون تی تک نمونه بود. یافته ها : از دیدگاه صاحب نظران، میان اولویت ارائه خدمات (به منظور کاهش طلاق) در 5 مقوله خدمات آموزشی، اطلاع رسانی، مشاوره ای، مرتبط با منابع و جنبی تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که خدمات آموزشی بالاترین و خدمات اطلاع رسانی در پایین ترین اولویت قرار گرفت. در بررسی جزئی تر، خدمات دارای بالاترین اولویت بدین شرح بود: برگزاری کلاس های آموزش مهارت های زندگی؛ آگاهی رسانی به خانواده ها از طریق شبکه اجتماعی به منظور توانمندسازی خانواده و کسب مهارت های زندگی؛ حضور مشاور خانواده/روانشناس در کتابخانه به منظور مشاوره و کمک به زوجین؛ ارائه منابع دیداری و شنیداری مرتبط با حوزه خانواده؛ برگزاری جلسات کتاب خوانی با حضور زوجین علاقه مند در رابطه با مسائل خانواده. از دیدگاه کتابداران و کارکنان ستادی، امکان ارائه خدمات آموزشی، اطلاع رسانی، مشاوره ای، مرتبط با منابع، و جنبی با حد مطلوب آن تفاوت معناداری داشت و کمتر از حد مطلوب بود. نتیجه گیری: این پژوهش خدمات دارای اولویت از نظر صاحب نظران که می توانند در کاهش طلاق اثرگذار باشند را مشخص نمود. همچنین نشان داد که امکان ارائه این خدمات در کتابخانه های عمومی شهر مشهد از حد مطلوب کمتر بود. از این رو، نتایج این پژوهش می تواند منجر به آگاهی مدیران و مسئولان نهاد کتابخانه های عمومی کشور نسبت به اولویت و امکان ارائه خدمات اثرگذار کتابخانه های عمومی در جهت کاهش طلاق گردد تا بتوانند برنامه ریزی لازم جهت ارائه این خدمات در کتابخانه های عمومی را انجام دهند و به کاهش مشکلات زناشویی و به تبع آن به کاهش طلاق در جامعه کمک نمایند.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مشکلات زناشویی، طلاق عاطفی است و بر اساس آن هدف این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بابل به تعداد 436 نفر (218 زوج) بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 204 نفر (102 زوج) برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طلاق عاطفی (گاتمن، 1994) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1994) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کل طرحواره ناسازگار اولیه و سه طرحواره شامل بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی با طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0˂P)، اما دو طرحواره شامل خودگردانی مختل و محدودیت های مختل با طلاق عاطفی در آنان رابطه معناداری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به طورمعناداری توانستند 8/36 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی و سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی به طورمعناداری توانستند 5/88 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در آنان را پیش بینی کنند (001/0˂P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برنامه ریزی توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای کاهش طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی از طریق کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه به ویژه سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی ضروری است.