فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه تعلیم وتربیت به دنبال توسعه کیفیت آموزش - یادگیری، فضاهای آموزشی، تسهیل رشد همه جانبه ی شخصیت و توانمندسازی فردی دانش آموزان باهدف آماده سازی آنان به عنوان قشر کارآمد و آینده سازان جوامع است؛ بنابراین شناسایی فاکتورهایی که منجر به ارتقای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: هدف پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و مهارت مدیریت زمان بر هیجان های تحصیلی و اشتیاق تحصیلی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان ری در سال تحصیلی 1399-1398 بود که ازطریق غربال گری از نتایج پیش آزمون، 45 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (15 نفر) به شیوه تصادفی ساده جایگذاری شدند. گروه آزمایشی اول مداخله ذهن آگاهی مبتنی برکاهش استرس برگرفته از کتاب زندگی پردردسر (کابات زین، 2005) به مدت 8 جلسه و گروه آزمایشی دوم مهارت مدیریت زمان (تریسی و بریان، 2008) به مدت 10 جلسه آموزش دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) و اشتیاق تحصیلی (اسکاوفیلی و همکاران، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل آماری در نرم افزار SPSS نسخه 26 قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و مهارت مدیریت زمان بر هیجان های تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان در سطح معناداری 001/0 ˂P اثربخش بوده است. همچنین نتایج نشان داد که ذهن آگاهی بر مؤلفه های امید، خشم و اضطراب و مؤلفه مجذوب تحصیل شدن و مدیریت زمان نیز بر مؤلفه های لذت و خستگی و مؤلفه های اشتیاق تحصیلی و وقف تحصیل شدن در سطح معناداری 001/0 ˂P اثربخش تر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که به کارگیری مداخله های آموزشی در فرآیندهای تحصیلی، زمینه ساز تنظیم هیجانات و افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان خواهد بود.
اثربخشی مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر اختلال دیکته نویسی: پژوهش مورد منفرد
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
73 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر اختلال دیکته نویسی بود. شرکت کننده این پژوهش، یک دانش آموز پسر پایه سوم یکی از دبستان های شهر قوچان بود که پس از مصاحبه با معلم، اجرای آزمون و چک لیست ارزیابی دیکته، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. از آزمون دیداری-حرکتی بندر- گشتالت (BVMGT) و آزمون ترسیم آدمک گودیناف- هریس (GHDAP) برای سنجش هوش استفاده شد. نتایج نشان داد که شرکت کننده از هوش طبیعی برخوردار است. در این پژوهش از روش مورد منفرد و طرح A-B-A استفاده شد. بدین صورت که پس از خط پایه، مداخلات آغاز شد و طی ۱۲ جلسه انفرادی ۴۵ دقیقه ای، مداخله آموزشی- درمانی جهت درمان اختلال دیکته نویسی به شرکت کننده در پژوهش ارائه شد. یک هفته پس از پایان مداخلات دو آزمون دیکته با فاصله سه روز از شرکت کننده در پژوهش گرفته شد. یافته ها نشان داد که مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر بهبود اختلال دیکته نویسی موثر است. به نظر می رسد با ارائه این مداخله می توان اختلال دیکته نویسی دانش آموزان را بهبود داد. استفاده از پروتکل آموزشی- درمانی به معلمان و درمانگران اختلالات یادگیری توصیه می شود.
درمان مبتنی بر واقعیت مجازی ویژه افراد چاق بر اضطراب صفت- حالت و رفتار خوردن در افراد دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات خوردن و چاقی مشکلات جدی سلامتی با نتایج درمان ضعیف و نرخ عود بالا علیرغم درمانهای تثبیت شده هستند. براساس شواهد پژوهشی فناوری واقعیت مجازی میتواند نتایج درمان فعلی را بهبود بخشد و میتواند بهعنوان یک ابزار کمکی در درمان آنها استفاده شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر واقعیت مجازی ویژه افراد چاق بر اضطراب صفت- حالت و رفتار خوردن در افراد دارای اضافهوزن بود. مواد و روشها: طرح پژوهش، از نوع آزمایشی و پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه مراجعهکنندگان به کلینیکهای لاغری شهر اصفهان در سال 1400 تا 1401 بود و نمونه پژوهش با توجه به ملاکهای ورود و خروج 30 نفر از افراد چاق به شیوه هدفمند از جامعه یاد شده انتخاب شدند و پرسشنامههای اضطراب حالت- صفت (اشپیلبرگر، 1970) و رفتار خوردن (وان استرین و همکاران، 1986) را جواب دادند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر واقعیت مجازی ویژه افراد چاق بر اضطراب صفت و حالت و رفتار خوردن اثربخش بوده است. همچنین در مرحله پیگیری اثرات از پایداری برخوردار بوده است (001/0>p). نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتواند گفت که افراد دارای اضافهوزن با استفاده از فنآوریهای واقعیت مجازی میتوانند بهصورت تعاملی مهارتهای مدیریت استرس و اضطراب را آموزش ببینند و در مواقع تنشزا بهجای استفاده از رفتارهای خوردن غیرقابلکنترل از این مهارتها استفاده نمایند
واکاوی شایستگی های کلیدی اعضای هیأت علمی به منظور آموزش برای پایداری، مورد مطالعه: دانشگاه فنی و حرفه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعضای هیأت علمی به دلیل وظایف آموزشی و پژوهشی و نقشی که در اشاعه علم و دانش بر عهده دارند، سهم بسزایی در آموزش برای پایداری ایفا کرده و شایستگی ها و مهارت های آنان بعنوان یک عنصر کلیدی در این زمینه مطرح می شود. از این رو، هدف این پژوهش واکاوی شایستگی های کلیدی اعضای هیأت علمی دانشگاه فنی و حرفه ای به منظور آموزش در جهت پایداری بود. روش ها: این پژوهش از لحاظ هدف، پژوهشی کاربردی است و از نظر چگونگی گردآوری داده ها، در گروه «پژوهش آمیخته» طبقه بندی می شود. مشارکت کنندگان در این پژوهش 12 نفر از متخصصان و صاحب نظرانی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و با استفاده از روش تحلیل محتوا کلیدی ترین شایستگی های آموزش پایداری اعضای هیأت علمی شناسایی شد. در بخش کمی به منظور وزن دهی، سنجش میزان اهمیت و رتبه بندی مؤلفه ها ی استخراج شده از تکنیک آنتروپی شانون استفاده گردید. یافته ها: برپایه بازکاوی داده های مصاحبه های نیمه ساختاریافته، در مجموع یازده زیرمؤلفه در قالب شش مؤلفه ی اصلی به عنوان شایستگی های آموزش پایداری اعضای هیأت علمی در دانشگاه فنی و حرفه ای شناسایی شد که در مرحله بعد با توجه به ضریب اهمیت به دست آمده حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با تکنیک آنتروپی شانون، مؤلفه های شایستگی فرادیسیپیلینی، شایستگی تخصصی، شایستگی دوراندیشی، شایستگی مسئولیت اجتماعی، شایستگی فرافرهنگی و شایستگی زیست محیطی به ترتیب، اهمیت بیشتری نسبت به سایر مؤلفه ها را به خود اختصاص دادند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، به منظور جهت گیری آموزش های فعلی دانشگاه فنی و حرفه ای به سمت آموزش پایداری، لازم است پرورش شایستگی های آموزش پایداری اعضای هیأت علمی مورد توجه قرار گرفته و اقدامات لازم جهت توسعه این شایستگی ها صورت پذیرد
طراحی الگوی کارراهه شغلی بیرونی اعضای هیئت علمی دانشگاه: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تنظیم و پیشبرد کارراهه یک اقدام دوجانبه و مستلزم تعامل همه جانبه و پویای عضو هیئت علمی و دانشگاه است. موفقیت در این زمینه می تواند آثار زیادی در زندگی فردی و سازمانی اعضای هیئت علمی داشته باشد.. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی کارراهه بیرونی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه بود. روش کار: به منظور نیل به این هدف، از رویکرد کیفی و از روشتحلیل محتوای کیفی استفاده شد. جامعه پژوهش اساتید دانشگاه ارومیه در سال 1398 که دارای سوابق علمی و اجرایی و همچنین آشنایی به حوزه علوم رفتاری و مدیریت بودند انتخاب و براساس اشباع نظری داده ها، تعداد 23 نفر در پژوهش حاضر شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد، داده های بدست آمده از مصاحبه ها به کمک نرم افزار کیفی(Maxquda18) و در قالب کدهای باز و محوری تحلیل شد. یافته ها: پس از بررسی و تحلیل کدهای مصاحبه در دو قالب کد باز و محوری، 33 کد باز و 5 کد محوری استخراج گردید که بعنوان ابعاد و مولفه های اصلی کارراهه شغلی بیرونی اعضای هیئت علمی شناسایی شد و مدل مطلوب کارراهه شغلی بیرونی اعضای هیئت علمی ارائه گردید. 5 مولفه اصلی کارراهه بیرونی اعضای هیئت علمی عبارتند از شایستگیهای بین فردی و تحول آفرین، توسعه برون سازمانی پژوهش، ارتباط با صنعت، مراودات و همکاریهای علمی، ارتباط با اجتماع که این 5 مؤلفه بعنوان ابعاد اصلی کارراهه بیرونی اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه ارائه شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از این است که کارراهه شغلی می تواند در زندگی فردی و اجتماعی اعضای هیئت علمی تحولات زیادی را ایجاد نماید و انگیزه ها و استعدادها و توانمندیهای فردی اعضای هیات علمی را در راستای مسئولیتها و وظایف شغلی آن ها همسو سازد و همچنین به کسب هویت دانشگاهی و برنامه ریزی رشد حرفه ای اعضای هیئت علمی منجر شود.
مطالعه مهارت های واژگانی معنایی بزرگسالان مبتلا به اتیسم فارسی زبان بر پایه پروتکل ارزیابی مهارت های ارتباطی مونترال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش های مختلفی نشان داده اند که بیماران مبتلا به طیف اتیسم در کودکی از نظر معنایی دچار آسیب های فراوان هستند. مطالعاتی نیز هستند که نشان داده اند این آسیب ها در بزگسالان مبتلا به اتیسم هم دیده می شوند. روش کار: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و شناسایی اختلالات واژگانی_معنایی در بین بیماران مبتلا به اتیسم بزرگسال فارسی زبان انجام شد. به منظور بررسی این توانایی ها از چهار خرده آزمون روانی گفتار (بدون محدودیت)، روانی گفتار (با معیار آوایی [ب])، روانی گفتار (با معیار معنایی - پوشاک)، و قضاوت معنایی نسخه فارسی پروتکل ارزیابی مهارت های ارتباطی مونترال (رقیب دوست و همکاران، 1402) استفاده شد. در این پژوهش 13 مرد فارسی زبان مبتلا به طیف اتیسم حضور داشتند که سن آنان بین 25 تا 44 سال (میانگین 32/84، انحراف معیار 4/17) و سطح تحصیلاتشان از سوم ابتدایی تا 20 سال سابقه آموزش رسمی بود. گروه کنترل نیز شامل 26 مرد سالم فارسی زبان بود که از نظر سنی و سطح تحصیل با بیماران طیف اتیسم همتا شده بودند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که گروه بیماران در هر چهار خرده آزمون روانی گفتار بدون محدودیت (0/003=P)، روانی گفتار با معیار آوایی ب (0/004=P)، روانی گفتار با معیار معنایی پوشاک (0/0001>P)، و قضاوت معنایی (0/014=P)، عملکرد بسیار ضعیف تری نسبت به افراد سالم گروه کنترل داشتند و مهارت های واژگانی_معنایی آنان دچار اختلال بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر می تواند هم برای ارزیابی و هم درمان در مراکز توان بخشی و هم مراکز دانشگاهی و پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۷۸-۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان شاغل و غیرشاغل بود که در سال ۱۴۰۱ برای ترک اعتیاد و درمان به دو مرکز توانمندسازی استان تهران مراجعه کرده بودند. از این بین، ۹۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (60 نفر) و یک گروه کنترل (۳۰ نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) درمان گروهی را دریافت کردند و شرکت کنندگان پرسشنامه تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس طرح دو عاملی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل با غیرشاغل تفاوت معناداری وجود دارد و میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل در گروه های درمانی با گروه کنترل تفاوت معنادار داشت، به نحوی که در گروه های درمانی تاب آوری بیشتر از گروه کنترل بود. به طورکلی نتایج نشان داد اثر هر دو مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل بیشتر از افراد وابسته به مواد در حال بهبودی غیرشاغل بود. همچنین، هر دو مداخله درمانی در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال ترک نقش داشت اما بین میزان اثر درمانی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی شاغل بودن (حمایت اجتماعی) به عنوان یک مداخله درمانی برای درمان افراد وابسته به مواد و پیشگیری از عود بود. بنابراین، اشتغال حلقه مفقوده در درمان اعتیاد است و استفاده از درمان های شناختی توام با اشتغال افراد وابسته به مواد روش مؤثری در درمان اعتیاد و کاهش عود است.
علل اطاله ی دادرسی در هیأت رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان و تأثیر آن ها در هیات های دبیرخانه ی ستاد مبارزه با مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۲۴۰-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیم گیری در خصوص ادعاهای مطروحه منتهی به رسیدگی قضایی یا شبه قضایی در زمان معقول با رعایت اصول دادرسی منصفانه تضمین گر عدالت است. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بود. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای یا اسنادی و همچنین مصاحبه و از طریق مراجعه به منابع، اصول و قواعدحقوقی و غیره تلاش شده تا به این پرسش که چه عواملی در رسیدگی به تخلفات اداری-مراجع شبه قضایی- موجب اطاله دادرسی می شود. در این زمینه و چگونگی و چرایی موضوع در مجموعه ای پس از تبیین مفهومی، تاریخچه تقنینی رسیدگی به تخلفات اداری و ساختار جاری ناظر بر رسیدگی به تخلفات اداری، به اجمال عواملی از قبیل ضعف در شفافیت مصادیق تخلفات در قانون رسیدگی به تخلفات اداری، ابهام در تشدید تنبیهات، ایهام در اعمال تخفیفات متناسب با موقعیت شغلی، متناسب نبودن قانونی تخلفات و تنبیهات، نارسایی قانون در حقوق دفاعی متهم، اشکال در تعیین مراجع عالی و تالی، اشکال در مرجع حل اختلاف در صلاحیت و نظارت سلسله مراتبی مراجع عالی و تالی، شفاف نبودن قلمرو اجرای قانون در مکان و زمان، ابهام در شروع به رسیدگی و فوریت، ناکافی بودن تعیین مواعد قانونی، ابهام در امضای اوراق، ناکافی بودن ضوابط استفاده از کارشناس، ضعف در مقررات ابلاغ و نظارت بر آن، ضرورت پیش بینی محدودیت های ناظر بر عدم مداخله افراد ذی نفوذ و غیره در اطاله ی رسیدگی در هیئت ها احصاء شده است. در این پژوهش، بامطالعه موردی، عملکرد دبیرخانه ی ستاد مبارزه با مواد مخدر از طریق مطالعه پرونده های مختومه و مطروحه در هیأت تخلفات اداری این مرجع و کسب نظر از دست اندرکاران مربوط مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد عواملی از قبیل ایرادات تقنینی، نیروی انسانی، ضعف در استفاده از تخصص در رسیدگی و غیره موجب اطاله می گردد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش اقداماتی از قبیل ضرورت آموزش اجباری برای اعضاء، تدوین آیین دادرسی متناسب، آموزش کارمندان، استفاده از وکلاء و مشاوران حقوقی می تواند اطاله را به حداقل ممکن کاهش دهد.
طراحی و اعتباریابی الگوی پیشگیری از فساد اداری مبتنی بر سبب شناسی روانی _ زمینه ای و بازنمایی اثرات فسادهای اداری بر زندگی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۱۳۵-۹۸
حوزههای تخصصی:
هدف: حوزه پیشگیری از فساد اداری در کشور شاهد فقدان الگوهایی مبتنی بر پژوهش های روان شناختی است. هدف مطالعه حاضر طراحی و اعتباریابی «الگوی پیشگیری از فساد اداری مبتنی بر سبب شناسی روانی-زمینه ای و بازنمایی اثرات فسادهای اداری بر زندگی شهروندان» بود. روش: در فاز اول (شناسایی ادراک کارکنان خدمات عمومی از عوامل روانی-زمینه ای پیشگیری کننده از فساد)، داده ها با استفاده از روش پدیدارشناسی و ضمن مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از کارکنان ادارات بخش عمومی تهران که از طریق نمونه گیری دردسترس و بادرنظرگیری اصل اشباع انتخاب شدند، جمع آوری گردید. در فاز دوم (شناسایی ادراک شهروندان از اثرات فساد بر زندگی آن ها) ضمن مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 شهروند تهرانی که از طریق نمونه گیری دردسترس و بادرنظرگیری اشباع مفهومی انتخاب شدند، نسبت به جمع آوری داده ها اقدام گردید. در فاز سوم (تعیین ابعاد و مولفه های الگو)، با استفاده از روش دلفی و ضمن نظرسنجی از هشت متخصص که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، نسبت به ارزیابی و اصلاح الگو اقدام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها در فاز اول منجر به شکل گیری شش مضمون اصلی شد: «ویژگی های شناختی»، «الگوهای هیجانی»، «ویژگی های شخصیتی»، «راهبردهای رفتاری»، «بافت خانوادگی» و «بافت سازمانی». در فاز دوم، دو مضمون اصلی پدید آمد: «پیامدهای منفی فردی» و «پیامدهای منفی جمعی». فاز سوم نشان داد میزان توافق پنل خبرگان با کل الگو 61/92 درصد و با تک تک مولفه ها نیز 88 درصد یا بالاتر بود و این موید اعتبار الگو می باشد. الگوی پیشگیری از فساد اداری با پنج بعد و 13 مولفه نهایی شد. ابعاد الگو عبارتند از: «انتخاب و انتصاب مناسب»، «مداخلات مشاوره ای فردی و گروهی»، «آموزش راهبردهای رفتاری»، «اصلاح و ارتقای فرهنگ سازمانی» و «نظارت و بازخورد». نتیجه گیری: مجموعه ای از مولفه های فردی و زمینه ای در خودکنترلی نسبت به ارتکاب فساد نقش بالقوه
اثربخشی روان درمانی انگیزشی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان دارای اختلال های یادگیری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت مداخلات روان شناختی جهت کاهش افسردگی و اضطراب مادران کودکان دارای اختلال یادگیری افراد ضروری است. به نظر می رسد یکی از مداخلات موثر، روان درمانی مبتنی بر انگیزه باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روان درمانی انگیزشی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان دارای اختلال های یادگیری بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان دارای اختلال یادگیری شهر زابل در سال تحصیلی 1401-1400 که در مرکز توان بخشی کودمان با مشکلات ویژه یادگیری شهید صلواتیان زابل دارای پرونده بودند، تشکیل داد (65 نفر). از این میان به روش نمونه گیری در دسترس، 40نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایدهی شدند. پرسشنامه نشانگان روان شناختی لاویبوند و لاویبوند (1995) و آموزش روان درمانی انگیزشی صاحبدل (1398) ابزار پژوهش بودند. جهت تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: یافته ها حاکی از این است که روان درمانی انگیزشی بر افسردگی (92/83=F؛ 001/0>P) و اضطراب (81/149=F؛ 001/0>P) مادران دانش آموزان دارای اختلال یادگیری اثربخش است و سبب کاهش افسردگی و اضطراب می شود. نتیجه گیری: طبق نتایج روان درمانی انگیزشی بر افسردگی و اضطراب مادران کودکان دارای اختلالات یادگیری اثربخش بود؛ لذا به کارگیری روان درمانی انگیزشی باهدف کاهش افسردگی و اضطراب مادران کودکان دارای اختلال یادگیری پیشنهاد می شود.
نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف، نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 1404-1403 تشکیل دادند که بر اساس فرمول تاباچنیک و فیدل (2007)، تعداد 138 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای ایده پردازی خودکشی (بک و استیر، 1991)، پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2003) و راهبردهای مقابله ای (بیلینگز و موس، 1981)، استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی با نرم افزار SPSS-V25 استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین راهبردهای مثبت مقابله ای و ایده پردازی خودکشی، منفی و معنی دار است. ضریب همبستگی پریشانی روان شناختی و راهبردهای مثبت مقابله ای، منفی و معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که راهبرهای مثبت مقابله ای توانسته است در رابطه بین دو متغیر پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی نقش تعدیل کننده داشته باشد. این نتایج اهمیت توجه به توسعه و تقویت راهبردهای مثبت مقابله ای را به عنوان یک مداخله کلیدی در پیشگیری از خودکشی و بهبود سلامت روانی افراد تأکید می کند. پژوهش حاضر می تواند به متخصصان سلامت روان در طراحی برنامه های مداخله ای مؤثر برای کاهش خطر خودکشی کمک کند.
مدل ساختاری شادکامی بر اساس ذهن آگاهی با نقش میانجی هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری در رابطه بین ذهن آگاهی و شادکامی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی، از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. ۳۷۳ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، از فرم کوتاه پرسش نامه شادکامی آکسفورد، فرم کوتاه سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ، پرسش نامه هوش هیجانی برادبری و گریوز، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود و فرم کوتاه مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون استفاده شد. برای تحلیل دا ده ها، از روش ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر شادکامی، هوش هیجانی و شفقت به خود، همچنین، اثرات مستقیم هوش هیجانی و شفقت به خود بر تاب آوری و شادکامی معنادار است. به علاوه، هوش هیجانی، شفقت به خود و تاب آوری، رابطه بین ذهن آگاهی و شادکامی را میانجی گری می کنند و اثر مسیر غیرمستقیم ذهن آگاهی بر شادکامی معنادار است به این صورت که ذهن آگاهی با افزایش هوش هیجانی و شفقت به خود منجر به افزایش تاب آوری می شود و با افزایش تاب آوری، شادکامی افزایش می یابد. این یافته ها دارای تلویحات کاربردی مهم برای مداخله های آموزشی-مشاوره ای جهت بهبود شادکامی است.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر ابعاد جسمانی و هیجانی دختران مبتلا به افسردگی مداوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
107 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی و فردی بر ابعاد جسمانی و هیجانی دختران نوجوان بی سرپرست/بد سرپرست مبتلا به افسردگی مداوم بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان بی سرپرست/بدسرپرست شهرستان بناب بود. با روش نمونه گیری دردسترس، 45 نفر با تعداد مساویدر گروه کنترل (15 نفر)، گروه آزمایش انفرادی (15 نفر انفرادی) و گروه آزمایشی گروهی (15 نفر) انتخاب و به شکل تصادفی جایگزین شدند. گروه های آزمایشی مداخله مثبت نگر فردی و گروهی را دریافت کردند؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک گردآوری شدند. نتایج تحلیل واریانس مکرر نشان دهنده اثربخشی مداخله مثبت نگر فردی در مقایسه با مداخله مثبت نگر گروهی در بهبود علایم هیجانی افسردگی مداوم بود. در گروه مداخله مثبت نگر فردی، میانگین نمرات علایم هیجانی افسردگی مداوم در پس آزمون (میانگین= 67/0) و پیگیری (میانگین= 93/0)، بسیار پایین تر از گروه مداخله مثبت نگر گروهی (میانگین پس آزمون=20/2؛ پیگیری=33/2) و گروه کنترل (میانگین پس آزمون= 93/2؛ پیگیری=57/2) بود. با وجود اینکه میانگین نمرات علایم جسمانی افسردگی مداوم در گروه مداخله مثبت نگر فردی در پس آزمون (میانگین= 07/1) و پیگیری (میانگین= 47/1) نیز همچنان پایین تر از گروه مداخله مثبت نگر گروهی (میانگین پس آزمون= 13/2؛ پیگیری=33/2) و گروه کنترل (میانگین پس آزمون= 70/3؛ پیگیری=43/3) بود؛ ولی مداخله مثبت نگر فردی و گروهی تأثیر معنی دار یکسانی بر علایم جسمانی افسردگی مداوم داشتند؛ بنابراین، میزان اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی و فردی بر علایم هیجانی بیشتر از علایم جسمانی افسردگی مداوم دختران بود.
کشف تعریف خردمندی از دیدگاه میانسالان با تجارب سخت زندگی: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف تعریف خردمندی از دیدگاه زنان و مردان میانسال که تجارب سختی را در زندگی خود تجربه کرده بودند انجام شد. روش پژوهش کیفی و از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شد. محیط پژوهش شامل تمام زنان و مردان میانسال شهر اصفهان بود که در طول زندگی خود یک یا چند تجربه سخت و نامطلوب را پشت سر گذاشته بودند. مشارکت کنندگان بر اساس نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند؛ مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع ادامه یافت و نهایتاً تعداد 13 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها 60 مفهوم، 10 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی (عقلانیت، حس رضایتمندی، تواضع و فروتنی، معرفت و شناخت نسبت به خود، خدا و جهان) استخراج شد. نتایج نشان داد خردمندی، مفهومی گسترده است که از معانی و تعاریف مختلفی برخوردار است و نقش تجارب زندگی و به ویژه تجارب سخت در نیل به ویژگی خردمندی بسیار پررنگ بوده و هر فرد می تواند این مفهوم را با در نظر گرفتن تجارب مختلف خود در طول زندگی معنا کند.
اثربخشی مداخله روان درمانی مثبت نگر بر سردردهای میگرنی و نشخوار خشم در دانش آموزان دختر مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سردرد یک مشکل عصبی شایع در کودکان و نوجوانان است که می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله روان درمانی مثبت نگر بر سردردهای میگرنی و نشخوار خشم در دانش آموزان دختر مبتلا به میگرن اجرا شد.روش: روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مبتلا به میگرن دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها بر حسب ملاک های ورود به پژوهش و به روش نمونه گیری هدفمند 30 دانش آموز مبتلا به میگرن انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای روان درمانی مثبت نگر (سلیگمن، 2002) را دریافت کرد و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت، هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شدت علایم میگرن نجاریان (1376) و مقیاس نشخوار خشم سوکودولسکی و همکاران (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS26 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه سردردهای میگرنی (001/0>P؛ 04/73F= و 73/0ηp2=) و نشخوار خشم (001/0>P؛ 66/20F= و 44/0ηp2=) وجود داشت.نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مداخله روان درمانی مثبت نگر بر بهبود سردردهای میگرنی و نشخوار خشم در دانش آموزان مبتلا به میگرن اثربخش است و بنابراین با توجه به یافته های پژوهش، می توان از روان درمانی مثبت نگر در کاهش مشکلات افراد مبتلا به میگرن استفاده کرد.
حوزه های روان شناختی در مدیریت ام اس کودکان و نوجوانان: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
111 - 124
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ام اس، یک بیماری خود ایمنی است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تاثیر قرار می دهد. تخمین زده می شود که 3 تا 10 درصد موارد ام اس در کودکان و نوجوانان ظاهر می شود. اثرات روانشناختی ام اس در این جمعیت می تواند قابل توجه باشد و بر بهزیستی عاطفی، کیفیت زندگی و عملکرد کلی آنها تأثیر بگذارد.روش: در این مقاله مروری، ما در مورد تأثیرات ام اس بر کودکان و نوجوانان براساس مقالات چاپ شده بین سال های 2003 تا 2023 بحث خواهیم کرد. مجموعا 30 مقاله در این مطالعه انتخاب و بررسی شد.یافته ها: نتایج نشان دهنده ی اثرگذاری این بیماری در 7 حوزه مختلف شامل حوزه های شناختی، تحصیلی، خلقی و کیفیت زندگی، خستگی و خواب، سبک زندگی، خانواده و پایبندی به درمان می باشد.نتیجه گیری: ارائه حمایت های روانی و اجتماعی همه جانبه از جمله آموزش، مشاوره و تشکیل گروه های حمایتی ضروری می باشد. تشخیص و مداخله زودهنگام می تواند به کاهش اثرات روانشناختی ام اس بر کودکان و نوجوانان و خانواده های آنها کمک کند. تحقیقات بیشتری برای درک بهتر تاثیرات روانشناختی ام اس بر این جمعیت و ایجاد ابزارها و مداخلات مؤثر برای رفع نیازهای آنها مورد نیاز است.
نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی در رابطه بین فرزندپروری مثبت و پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری بر اساس فرزندپروری مثبت با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی بود. روش پژوهش از نظر هدف بنیادی و با روش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان متوسطه اول منطقه 15 شهر تهران تشکیل می داد که، نمونه ای به شیوه در دسترس شامل 261 دانش آموز انتخاب شدند. همچنین جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه نقص در کارکردهای اجرایی (سلطانی و همکاران، 1397)، پرسش نامه پرخاشگری (اکبری بلوطبنگان و همکاران، 1395) و مقیاس فرزندپروری مثبت (ناجی و همکاران، 1399) استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری بهره برده شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرزندپروری مثبت با پرخاشگری رابطه منفی داشته و کارکردهای اجرایی نقش میانجی ایفا می کند. در این راستا می توان گفت فرزندپروری مثبت به والدین کمک می کند تا در مواقع تنش و استرس، با آرامش و مهارت به فرزندان شان واکنش نشان دهند. همچنین کارکردهای اجرایی می توانند به عنوان پیش نیازهای مهمی برای فرزندپروری مؤثر و کاهش پرخاشگری در خانواده ها محسوب شوند. این ارتباطات مثبت و مؤثر در نهایت می توانند به کاهش پرخاشگری در خانواده ها و افزایش کیفیت زندگی خانوادگی کمک کنند چرا که، درک و پرداختن به نقش کارکردهای اجرایی در این رابطه ممکن است پیامدهایی برای توسعه مداخلات هدفمند در جهت تقویت شیوه های والدین و ترویج رفتارهای سازگار نوجوان داشته باشد.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد بر ابرازگری هیجانی و تاب آوری خانوادگی در زوجین در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
14 - 25
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد بر ابرازگری هیجانی و تاب آوری خانوادگی در زوجین در آستانه طلاق انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین در آستانه طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران در فصل پاییز سال 1402 بود. در این پژوهش تعداد 18 زوج (36 نفر) با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (9 زوج در گروه آزمایش و 9 زوج در گروه گواه). زوجین حاضر در گروه آزمایش زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد (10 جلسه) را طی ده هفته دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ)، پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) و پرسشنامه تاب آوری خانوادگی (FRQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد بر ابرازگری هیجانی (0/001>P؛ 0/62=Eta؛ 57/77=F) و تاب آوری خانوادگی (0/001>P؛ 0/57=Eta؛ 45/21=F) در زوجین در آستانه طلاق تاثیر دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، زوج درمانی مبتنی بر تصمیم گیری مجدد با بکارگیری فنونی همانند آشنایی با بازدارنده ها و سوق دهنده ها در روابط زناشویی، آشنایی با انواع نوازش، شناسایی قواعد خانوادگی و بازسازی مجدد روابط زناشویی می تواند به عنوانی رویکردی موثر در جهت بهبود ابرازگری هیجانی و تاب آوری خانوادگی در زوجین در آستانه طلاق مورد استفاده قرار داد.
نقش توجه انتخابی، انعطاف پذیری شناختی و یادگیری خودراهبر در پیش بینی توازن خودهای ممکن در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
152 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش توجه انتخابی، انعطاف پذیری شناختی و یادگیری خودراهبر در پیش بینی توازن خودهای ممکن در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1404-1403 بودند. حجم نمونه در این پژوهش با توجه به حجم جامعه، تعداد 234 نفر از دانش آموزان دختر و پسر (120 دختر و 114 پسر) بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودهای ممکن (زادشیر و همکاران، 1399)، توانایی های شناختی (نجاتی، 1392)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و مقیاس آمادگی یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توجه انتخابی و ادراک کنترل پذیری و ادراک گزینه های مختلف با خودهای ممکن رابطه مثبت و معناداری دارد. از سویی بین خودمدیریتی، انگیزش و خودکنترلی یادگیری خودراهبر با خودهای ممکن نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، اما بین ادراک توجیه رفتار انعطاف پذیری شناختی با خودهای ممکن رابطه ای مشاهده نشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که یادگیری خودراهبر، انعطاف پذیری شناختی و توجه انتخابی قادرند تغییرات متغیر خودهای ممکن را در دانش آموزان پیش بینی کنند. با توجه به افزایش تکامل و پیچیدگی فرایندهای شناختی مغز انسان، باید مطالعات بیشتری در زمینه فرایندهای شناختی توجه انتخابی و انعطاف پذیری شناختی با توازن خود ها در دانش آموزان صورت پذیرد. لذا طرح ریزی برنامه های مؤثر جهت ارتقا شناختی دانش آموزان برای بهبود خودهای آن ها پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و بهشیاری مبتنی بر شناخت بر کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عود مصرف مواد افیونی از چالش های مهم درمان وابستگی است و روش های مؤثر درمانی می توانند نقش بسزایی در کاهش آن داشته باشند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شد روش: مطالعه به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری شامل افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب در نیمه اول سال 1396 بود. از میان داوطلبان واجد شرایط، 36 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه 12 نفری (گروه درمانی شناختی-رفتاری، گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت، و گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس پیش بینی عود گردآوری شد. گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در 8 جلسه 2 ساعته و گروه درمانی شناختی-رفتاری در 12 جلسه 90 دقیقه ای ارائه شد. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد بین سه گروه تفاوت معناداری از نظر تأثیر بر قدرت میل (36/0=η²، 001/0p<)، احتمال مصرف (41/0=η²، 001/0p<)، و ترکیب خطی خرده مقیاس های قدرت میل و احتمال مصرف (77/0=η²، 001/0p< ) وجود دارد. گروه بهشیاری مبتنی بر شناخت نسبت به گروه شناختی-رفتاری و گروه کنترل نمرات پایین تری در قدرت میل و احتمال مصرف مواد داشت. نتیجه گیری: هر دو روش گروه درمانی شناختی-رفتاری و بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود مواد افیونی مؤثرند، اما روش بهشیاری مبتنی بر شناخت اثربخشی بیشتری نشان داد. این یافته ها بر لزوم بهره گیری از مداخلات مبتنی بر بهشیاری در درمان وابستگی به مواد تأکید دارد.