فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۲۰۱ تا ۱۰٬۲۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین مواجهه با خشونت خانوادگی و رفتارهای قلدری در دانش آموزان انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول شهر خوی در سال تحصیلی 1401-1400 نفر بود. نمونه آماری شامل 350 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای با استفاده از فرمول اسلووین انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس قلدری ایلی نویز (IBS)، و مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی (CEDV) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون در برنامه SPSS انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که بین مواجهه با خشونت خانوادگی و رفتارهای قلدری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0p<). همچنین، مواجهه با خشونت خانوادگی قادر به پیش بینی بخشی از تغییرات رفتارهای قلدری بود. با توجه به یافته ها می توان مطرح کرد که مواجهه با خشونت خانوادگی در دانش آموزان احتمالاً منجر به بروز، تشدید و تداوم رفتار قلدری می گردد.
اثربخشی آموزش پیش از ازدواج بر باورهای ارتباطی، خودکار آمدی و معناجویی در دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش پیش از ازدواج یکی از اولویت های اصلی در برنامه های جلوگیری از ناهنجاری های فردی و خانوادگی، کاهش میزان طلاق و افزایش خوشنودی زناشویی است. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش پیش از ازدواج بر باورهای مرتبط با رابطه، خودکارآمدی و معنای زندگی در دانشجویان پرستاری تبریز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری دانشجویان پرستاری مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهر تبریز در سال تحصیلی ۹۶-۹۷ دربرگیرنده 560 نفر بودند. آزمودنی ها به تعداد 40 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از میان دانشجویانی که درخواست کننده شرکت در این دوره بودند انتخاب گردیده و در دو گروه 20 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش در ۶ جلسه ۶۰ دقیقه ای آموزش پیش از ازدواج به روش انجل و رایت دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با به کارگیری سنجه های باورهای مرتبط با رابطه (Eielson & Epstein, 1982 )، خودکارآمدی (Schwarzer & Jerusalem, 1995) و معنا در زندگی (Steger et al., 2006) گرد آوری شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در بخش استنباطی از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد اثربخشی برنامه آموزشی پیش از ازدواج بر باورهای مرتبط با رابطه، خودکارآمدی و معنای زندگی معنی دار بوده است (0001>p). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که به کارگیری این آموزش پیش از ازدواج بر روی باورهای مرتبط با رابطه ، خودکارآمدی و معنای زندگی در زندگی کارساز است.
پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس سبک های حل مسئله اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در زنان ورزشکار
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
113 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس سبک های حل مسئله اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در زنان ورزشکار بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل کلیه بانوان ورزشکار در ایستگاه های تندرستی منطقه 22 شهر تهران تشکیل می دادند که از بین آن ها 320 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد هراس اجتماعی کانور، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی و پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی- فرم کوتاه استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام به وسیله نرم افزار اس پی اس اس نسخه 24 انجام شد. نتایج نشان داد، که ویژگی های شخصیتی روان رنجورخویی، برون گرایی و توافق پذیری قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی زنان ورزشکار می باشند. همچنین سبک های حل مسئله اجتماعی جهت گیری منفی به مسئله و سبک اجتنابی قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی زنان ورزشکار است. درنتیجه باید گفت که سبک های حل مسئله اجتماعی و ویژگی های شخصیتی می توانند اضطراب اجتماعی را در زنان ورزشکار پیش بینی کنند.
بررسی رابطه حمایت اجتماعی و منبع کنترل با سلامت عمومی و رضایت مندی از زندگی در سالمندان بالاتر از 60 سال
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه حمایت اجتماعی، منبع کنترل با سلامت عمومی و رضایت مندی از زندگی در سالمندان بالاتر از 60 سال ساکن در خانه های سالمندان در شهرستان کرمانشاه است. بدین منظور از میان جامعه آماری از طریق روش نمونه گیری در دسترس تعداد 50 نفر انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های سلامت روانی GHQ-28، پرسشنامه حمایت اجتماعی نوربک، پرسشنامه منبع کنترل راتر و پرسشنامه رضایت از زندگی (SWLS)، داده ها جمع آوری شدند. بر اساس نتایج به دست آمده بین حمایت اجتماعی با سلامت عمومی سالمندان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هراندازه حمایت اجتماعی سالمندان بیشتر باشد از سلامت عمومی بیشتری برخوردار خواهند شد؛ و بین منبع کنترل (درونی و بیرونی) با سلامت عمومی سالمندان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد به عبارت دیگر، هراندازه سالمندان دارای منبع کنترل (درونی و بیرونی) باشند از سلامت عمومی بیشتری برخوردار خواهند شد. همچنین حمایت اجتماعی و منبع کنترل (درونی و بیرونی) واریانس سلامت عمومی سالمندان را پیش بینی می کند. لذا با توجه به ضریب بتای مؤلفه حمایت اجتماعی بیشترین قدرت پیش بینی میزان سلامت عمومی سالمندان را دارد؛ و نیز بین منبع کنترل (درونی و بیرونی) با رضایت مندی از زندگی رابطه سالمندان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هراندازه سالمندان دارای منبع کنترل (درونی و بیرونی) باشند از رضایت مندی از زندگی بیشتری برخوردار خواهند شد. همچنین حمایت اجتماعی و منبع کنترل (درونی و بیرونی) 41 درصد واریانس رضایت مندی از زندگی سالمندان را پیش بینی می کند. لذا مؤلفه حمایت اجتماعی بیشترین قدرت پیش بینی میزان رضایت مندی از زندگی سالمندان و متغیر منبع کنترل بیرونی پیش بینی بعدی میزان رضایت مندی از زندگی سالمندان است.
بررسی اثربخشی آموزش متون خواندن کاربردی بر بهبود توانش های خواندن دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (اسفند) ۱۳۹۹ شماره ۹۶
1581-1592
حوزههای تخصصی:
زمینه : تهیه و تدوین مواد آموزشی کاربردی باید مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای فردی، گروهی، خانوادگی و اجتماعی باشد، به گونه ای که در نهایت زندگی مستقل فرد را به همراه داشته باشد. با توجه به مشکلات خواندن دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون، آیا آموزش متون خواندن کاربردی می تواند به بهبود توانش های دقت، سرعت و درک مطلب خواندن این افراد شود؟ هدف : هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش متون خواندن کاربردی بر دقت، سرعت و درک مطلب خواندن دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون پایه سوم ابتدایی بود. روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون و پس آزمون تک گروهی) بود. 6 دانش آموز آهسته گام با نشانگان داون مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر قم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه نمونه در 81 جلسه 20 دقیقه ای برنامه آموزش متون خواندن کاربردی محقق ساخته (1397) جهت بهبود توانش خواندن شرکت کردند و گروه نمونه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون خواندن محقق ساخته (1397) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی گروه های همبسته توسط نرم افزار SPSS19 با سطح معناداری (0/05 p< ) انجام شده است. یافته ها : نتایج نشان می دهد که آموزش متون خواندن کاربردی منجر به افزایش میانگین نمرات توانش های خواندن دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون در حیطه های دقت، سرعت و درک مطلب خواندن نسبت به پیش آزمون شده است (0/05 p< ) . نتیجه گیری : بنابراین می توان مطرح کرد که برنامه آموزش متون خواندن کاربری روش مؤثری برای بهبود توانش های خواندن دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون است.
مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی به اختلال غیر پیش رونده در حرکت و وضعیت اطلاق می شود که به دنبال ضایعه عصبی در سال های اولیه روی می دهد و سبب بروز ناتوانایی های حرکتی و نورولوژیک می گردد. اختلال در انجام فعالیت های روزمره زندگی، هزینه های درمانی سنگین و وابستگی شدید به اطرافیان بر کارکرد خانواده و به ویژه مادران اثر می گذارد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه روان شناختی بر تحمل پریشانی و خودتنظیمی هیجانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراکز توان بخشی تحت نظر بهزیستی شهرکرد در سال ۱۳۹۸ بود (۲۷۰ نفر) که از این تعداد، نمونه ای به حجم ۴۵ نفر به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. افراد دو گروه آزمایش در دوره های خودشفقت ورزی و سرمایه ی روان شناختی در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. شرکت کنندگان در سه مرحله به پرسشنامه های تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (۲۰۱۰) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تی مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی به طور یکسان و مؤثری سبب افزایش تحمل پریشانی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی شده است (۰۵/۰> p ) و از بین دو شیوه مداخله ای، تنها آموزش سرمایه روان شناختی توانسته منجر به بهبود خودتنظیمی هیجانی مادران شود (۰۰۱/۰> p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که دو شیوه مداخله آموزش خودشفقت ورزی و آموزش سرمایه ی روان شناختی می تواند به عنوان گزینه های مداخله ای مؤثر به منظور بهبود تحمل پریشانی و خودتنظیمی مادران کودکان مبتلا به فلج مغزی مورداستفاده قرار گیرد.
بررسی اثربخشی آموزش توانمندسازی رفتاری بر بهبود رابطه مادر-کودک و خودکارآمدپنداری والدگری زنان سرپرست خانوار
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش توانمندسازی رفتاری بر بهبود رابطه مادر-کودک و خودکارآمدپنداری والدگری زنان سرپرست خانوار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح پژوهشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه هدف این پژوهش مادران سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شاهرود بود که پس از بررسی جامعه مورد پژوهش از بین مادران سرپرست به صورت در دسترس، مادرانی که نمره های آن ها در پرسشنامه های خودکارآمدی والدینی و رابطه ی والد-فرزندی نمره پایینی کسب کرده بودند؛ 30 مادر به عنوان نمونه های پژوهشی انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار داده و گروه آزمایش 8 جلسه آموزش توانمندسازی رفتاری به صورت گروهی (جلسات روان- آموزشی) دریافت کردند. برای تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کو واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توانمندسازی رفتاری به مادران میزان خودکارآمدپنداری والدگری (19/3= F ، 04/0= p ) را نیز به طور معناداری افزایش داده است؛ همچنین این آموزش در والدین میزان رابطه والد-کودک (53/7= F ، 01/0= p ) را نیز به طور معناداری افزایش داده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که آموزش توانمندسازی رفتاری به مادران، خودکارآمدپنداری والدگری و رابطه والد-کودک را ارتقا می دهد.
تشخیص قصد رفتار با پیش فرض بی گناهی: زیربنای روان شناختی اصل حقوقی برائت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگامی که یک رفتار به دو پیامد می انجامد که یکی از آنها خوب و دیگری بد است، از کجا می فهمیم که کدام پیامد، عمدی و کدام غیرعمدی بوده است؟ با هدف شناسایی سازوکار تشخیص قصد رفتار و در یک طرح آزمایشی، 132 کودک (61 دختر) با میانگین سنّی 55 ماه از چهار پیش دبستان منطقه دو تهران با روش در دسترس گزینش و با روش تصادفی به سه گروه بی قصد (که چیزی درباره قصد شخصیت داستان به آنها گفته نشد)، قصد خوب (که به آنها گفته شد قصد شخصیت داستان خوب بوده است)، و قصد بد (که به آنها گفته شد قصد شخصیت داستان بد بوده است) گمارده شدند. ابزار پژوهش، شکلی کودکانه از داستان واگن برقی بود که در آن شخصیت داستان رفتاری انجام می داد که یک پیامد خوب و یک پیامد بد داشت و آزمودنی ها باید قضاوت می کردند که: 1) آیا پیامد بد، عمدی بود؟ 2) آیا شخصیت داستان وظیفه داشت آن رفتار را انجام دهد؟ 3) آیا رفتار شخصیت داستان درست بود؟ آزمون های مجذور کای و تحلیل واریانس نشان دادند که در هر سه نوع قضاوت اخلاقی، دو گروه بی قصد و قصد خوب با هم تفاوتی نداشتند اما تفاوت دو گروه بی قصد و قصد بد معنی دار بود. این یافته ها نشان می دهند که آزمودنی ها برای تشخیص قصد رفتار از پیش فرض بی گناهی یا همان اصل برائت سود جسته اند، یعنی پیامد خوب رفتار را عمدی و پیامد بد آن را غیرعمدی دیده اند.
نقش صفات مرضی، روان بنه های ناسازگار اولیه و هیجانی در پیش بینی اختلالات شخصیت خوشه C(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
265 - 282
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، روان بنه های ناسازگار اولیه و هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) میباشد که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال های شخصیت، سیاهه شخصیت براساسDSM-5، پرسشنامه روان بنه های ناسازگار اولیه و مقیاس روان بنه های هیجانی لیهی بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که متغیرهای کنترل، خودگردانی مختل، مهارگسیختگی، بازخورد فکری، عاطفه منفی، اتفاق نظر، منطقی بودن به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت وابسته هستند و متغیرهای کنترل، طرد و بریدگی، احساس گناه و شرم، ابراز، عاطفه منفی، ارزش های برتر و دوام به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت اجتنابی هستند و متغیرهای عاطفه منفی، دیدگاه ساده انگارانه به هیجان، روان پریشی گرایی، ارزش های برتر، مهارگسیختگی و احساس گناه و شرم به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت وسواسی جبری هستند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، روان بنه های ناسازگار اولیه و هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C نقش معناداری را دارد.
تعیین رابطه ذهن آگاهی و سرمایه روانشناختی با سلامت روانی در معلمان ابتدایی شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
17 - 42
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهبود کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد شهرستان کرمانشاه در سال 1397 بودند. از میان این زنان 30 نفر به روش هدفمند در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دوگروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(QFQ) و سرسختی روانشناختی اهواز ((AHI مورد استفاده قرار گرفت. بعد از انجام پیش آزمون، گروه آزمایش در 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای، آموزش تاب آوری بر اساس نظریه هندرسون را دریافت کرد. آنگاه پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری باعث افزایش معنادار میانگین نمرات مولفه های کیفیت زندگی (به جز مولفه های سلامت جسمانی و سلامت محیط) و سرسختی روانشناختی در زنان سرپرست شده است(001/0p<).
مقایسه پریشانی روان شناختی، تکانشگری و تیپ شخصیتی D بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
151-170
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روان شناختی، تکانشگری و تیپ شخصیتی D بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر یک طرح علّی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری شامل همه دانشجویان کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 97-1396 بود. از بین آن ها، نمونه ای به حجم 305 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. از بین این نمونه انتخاب شده، 50 نفر به عنوان افراد دارای نگرش مثبت به اعتیاد و 50 نفر به عنوان افراد دارای نگرش منفی به اعتیاد به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه نگرش نسبت به اعتیاد و مواد مخدر، پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس- 21 ، مقیاس تکانشگری بارت، و پرسش نامه تیپ شخصیتی D استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دانشجویان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد در رابطه با افسردگی، اضطراب، تکانشگری کلی و مولفه های آن (تکانشگری بی برنامگی، تکانشگری حرکتی، تکانشگری شناختی)، تیپ شخصیتی D کلی و مولفه های آن (عاطفه منفی و بازداری اجتماعی) تفاوت معناداری وجود داشت. در کل، دانشجویانی که نگرش مثبتی در مورد اعتیاد داشتند، نمرات بالاتری در این متغیرها کسب کردند. اما در مولفه ی استرس بین دو گروه یاد شده تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نگرش مثبت به اعتیاد با سطوح بالای اضطراب، افسردگی، تکانشگری، و تیپ شخصیتی D که در مصرف مواد نقش دارند، مرتبط می باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز مشاوره و سلامت روان دانشگاه ها در راستای تغییر نگرش دانشجویان نسبت به اعتیاد و شناسایی دانشجویان دارای پریشانی روانشناختی و تکانشگری اقدام به اجرای کارگاه های پیشگیری از اعتیاد برای دانشجویان نمایند.
Rereading the Concept of Human Being from the Viewpoint of Gilles Deleuze and Fritz Perls(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this research is to discuss the concept of human being as a subject beyond rationalism from Deleuze and Perls viewpoint and to define it in the psychological realm of empiricism, through reading a play based on empiricism with Gestalt therapy. The sampling format in this study is goal-oriented, gathering information by library and field study method. there is the way for cognition through the experience, which forms the knowledge of the subject, too. This attribute helps us to prioritize our emotion and accordingly our body, and this leads to a situation in which we maintain our attention on the immediate experience, by increasing recognition of mental events in the present moment and this is what existentialism asks these for and is the exact role of human required in Gestalt therapy. the result showed that the concept of man from the perspective of Gilles Deleuze, with regard to his definition for the position of subject who is in the process of becoming human-animal due to the subject being pushed back from centrality (subjectivism) and Perls' definition of the human position in Gestalt psychology as well as with explanation of the common points in Woyzeck can be studied because the emphasis of this work is on the concept of human .</strong>
اثربخشی آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی بر خود مهار گری، خوددلسوزی و دیدگاه فهمی همسر در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
72 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی بر خودمهارگری،خود دلسوزی و دیدگاه فهمی همسر بر زنان متأهل بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری تعداد 5606 نفر از زنان متأهل دانشجوی دانشگاه آزاد اراک در سال 1399 بود که 30 نفر از دانشجویان متأهل با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه کاربندی شدند. برنامه آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی در 8 جلسه 60 دقیقه ای به صورت گروهی، برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودمهارگری تانجنی و همکاران(2004)، پرسشنامه خود دلسوزی نف (2003) و پرسشنامه دیدگاه فهمی همسر لانگ (1990) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی بر خود مهارگری (0/038=p و 12/65=F) و خود دلسوزی (0/041=p و 6/88= F)و دیدگاه فهمی همسر(0/038=p و 14/58=F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری : یافته ها نشان داد که آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی بر خودمهارگری و خود دلسوزی و دیدگاه فهمی همسر در زنان متأهل تأثیر داشته است.
اثربخشی آموزش بازی های حرکتی ریتمیک بر اضطراب جدایی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
66 - 83
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش بازی های حرکتی ریتمیک بر کاهش اضطراب جدایی کودکان 5 تا 6 سال بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه مورد مطالعه این پژوهش 29 کودک 5 تا 6 سال دارای اضطراب جدایی ارجاع داده شده به کلینیک تخصصی خانواده و کودک دانشگاه شهید بهشتی در سال 1397 بود که پس از غربالگری با مقیاس سنجش اضطراب جدایی (نسخه والد) 24 کودک به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 12 کودک) جایگزین شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت بسته آموزش بازی های حرکتی ریتمیک رافعی (1391) قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش آماری واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش بازی های حرکتی ریتمیک بر نمره کل اضطراب جدایی (10/60=P=0/004,F)، بعد ترس از تنها ماندن (7/43=P=0/012,F)، بعد ترس از رها شدن (F=10/39, P=0/004)، بعد ترس از بیماری های جسمی (10/09=P=0/004,F) و بعد نگرانی درباره حوادث خطرناک (F=3/97 P=0/049) مؤثر بوده است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: آموزش بازی های حرکتی ریتمیک یک مداخله راهبردی مؤثر برای کاهش میزان اضطراب جدایی کودکان است. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روان شناسان کودک می توان پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش درمانی در کاهش اضطراب جدایی در کودکان بکوشند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی گاتمن و زوج درمانی هیجان محور بر تنظیم هیجان در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر دو گروه آزمایش در تنظیم هیجان از گ هدف: تنظیم هیجان برای داشتن ارتباطات زناشویی و خانوادگی موثر ضروری است. این پژوهش به هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گاتمن (GCT) وزوج درمانی هیجان محور (EFCT) بر تنظیم هیجان زوجین انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی واز نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 36 زوج بود که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شاهرود انتخاب شدند. نمونه بر اساس نمره پایین تر از میانگین در مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) همتا شدند و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل هرکدام 12 زوج گمارده شدند. یک گروه آزمایش 10 هفته زوج درمانی گاتمن و گروه آزمایشی دیگر 9 هفته زوج درمانی هیجان محور را دریافت کردند. برای گروه کنترل هیچ مداخله ای ارائه نشد. شرکت کنندگان قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که تغییرات در همه مولفه های مقیاس دشواری تنظیم هیجان در هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنادار بوده اند و هر دو روش درمانی موجب تنظیم هیجان موثرتر در زوجین شده اند. همچنین مقایسه دو روش درمانی با هم نشان داد که روش زوج درمانی هیجان محور در مقایسه با روش گاتمن، کارآمدی بیشتری در زمینه چهار مؤلفه دشواری تنظیم هیجانی شامل عدم پذیرش هیجان های منفی، دشواری در انجام رفتارهدفمند، دشواری در کنترل رفتارهای تکانشی و فقدان آگاهی هیجانی داشته است.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و آشفتگی روانی در افراد معتاد و عادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
35 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد یکی از بزرگترین معضلات جوامع بشری است که نه فقط موجب اختلالات رفتاری و اجتماعی میشود بلکه با تأثیر بر جنبه های مختلف سلامت جسمی و روانی خسارت مالی هنگفتی نیز بر فرد خانواده و جامعه وارد میکند از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و آشفتگی روانی در افراد معتاد و عادی بود. روش : این پژوهش توصیفی، از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد خود معرف جهت ترک اعتیاد شهر مشهد بودند که در زمستان 97 به کلینیک ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. تعداد 60 نفر معتاد به شیشه و 60 نفر عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های دشواری تنظیم هیجان DERS ، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS-21) استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و آشفتگی روانی در افراد معتاد به شیشه بیشتراز افراد عادی است (P=0/001). نتیجه گیری : این یافته ها حاکی از آن است که ناتوانی در تنظیم شناختی هیجانات و عدم کنترل آشفتگی روانی در افراد معتاد دو مولفه مهم می باشد. بنابراین بر اساس یافته ها در نظر داشتن این دو مولفه برای خدمات آموزشی، آسیب شناسی و مشاوره امری ضروری است.
شیوع شناسی اضطراب اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
47 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب اجتماعی اختلالی با شیوع بالا است که عملکرد اجتماعی افراد را بسیار تحت تاثیر قرار می دهد. هدف این پژوهش، بررسی شیوع شناسی اضطراب اجتماعی دانش آموزان و تفاوت های سنی و جنسیتی و وضعیت اجتماعی اضطراب اجتماعی آنان بود. روش: طرح این پژوهش طرح توصیفی-زمینه یابی بود. جامعه ی آماری مورد نظر تمامی دانش آموزان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1397- 1396 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 1200 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه استاندار شده اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA) که دارای روایی و اعتبار می باشد، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین جنسیت و اضطراب اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد و همچنین بین وضعیت اجتماعی و اضطراب اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد اما بین سن و اضطراب اجتماعی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد 5/39 درصد از دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی متوسط و 5/53 درصد دارای اضطراب اجتماعی شدید می باشند و نرخ شیوع اضطراب اجتماعی در بین دانش آموزان 4/2 می باشد. بحث و نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش نتیجه می گیریم باید امکانات مرتبط به پیشگیری، غربال و مداخله را در مدارس در هر دو جنس و در سنین پایین تر و بدون در نظر گرفتن وضعیت اجتماعی به کار گیریم.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و تصویر بدنی زنان چاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: چاقی در تمام جوامع یک مشکل بهداشتی است و به سرعت در حال افزایش است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی و تصویر بدنی زنان چاق انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مراجعه کننده به مرکز درمان چاقی بیمارستان رسول اکرم(ص) شهر تهران در سال 1398 تشکیل داد که از بین آن ها با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1989) و پرسشنامه روابط چندبعدی بدن-خود (کش و همکاران، 1997) بود. آزمودنی های دو گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه درمان به صورت هفته ای یک جلسه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس به شیوه اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS/24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین طرح واره درمانی و درمان شناختی-رفتاری با گروه کنترل بر کیفیت زندگی و ابعاد آن و تصویر بدنی و ابعاد آن در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، درمان شناختی-رفتاری نسبت به طرح واره درمانی بر بهبود تصویر بدنی و ابعاد آن مؤثرتر بود اما بین اثربخشی دو روش درمانی بر کیفیت زندگی و ابعاد آن این تفاوت معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که دو روش درمان شناختی-رفتاری و طرح واره درمانی می توانند به عنوان شیوه های درمانی مؤثری برای ارتقای کیفیت زندگی و بهبود تصویر بدنی افراد مبتلا به چاقی در محیط های آموزشی و درمانی به کار برده شوند.
مطالعه تأثیر تحریک فراجمجمه ایی مستقیم مغز (TDCS) بر کاهش علائم اختلال اسکیزوفرنی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
9 - 26
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تحریک فراجمجمه ای مستقیم مغز(tDCS) بر کاهش علائم اختلال اسکیزوفرنی مزمن بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح ABA بود. جامعه آماری کلیه افراد دارای اختلال اسکیزوفرنی مزمن بستری در مرکز درمان بیماران روانی گشت فومن بود. روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس بود که از بین آن ها 6 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس علائم مثبت و منفی اسکیزوفرنی(PANSS) و دستگاه تحریک بیرونی مغز به وسیله جریان مستقیم(tDCS) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد اعمال TDCS آندی بر قشر خلفی - جانبی پیش پیشانی چپ بر کاهش علائم مثبت، منفی، ازهم گسیختگی و افسردگی افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی تاثیر دارد. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت تحریک الکتریکی مستقیم با TDCS بر کاهش علائم اسکیزوفرنی مؤثر بود، بنابراین می توان از این روش در درمان افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی مزمن استفاده کرد.
نقش سبک های فرزند پروری والدین در پیش بینی رشد اجتماعی کودکان پیش دبستان 5 و 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
87 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی نقش سبک های فرزند پروری والدین در پیش بینی رشد اجتماعی کودکان پیش دبستان 5 و 6 ساله انجام شده است. رشد و تکامل ابتدای کودکی یک پنجره فرصت برای ارتقاء سلامت است، بنابراین کیفیت مراقبت در این دوران نقش بسزایی در سلامت و رشد و تکامل مطلوب کودک دارد همچنین سن پیش دبستانی دوره مهمی برای رشد اجتماعی است. روش: این پژوهش به روش همبستگی انجام شده است و رابطه بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پیش دبستان مهدهای کودک شهر تهران (والدین کودکان مقطع پیش دبستانی) شامل 3 شهرستان تهران، ری و شمیرانات در سال تحصیلی 1398-1397 است که ت عداد 618 مهدکودک فعال را دارا می باشد.نمونه پژوهش شامل 236 نفر از کودکان و والدینشان با روش نمونه گیری تص ادفی خوش ه ای بود. افراد مورد پژوهش پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1973) و پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند (1965) را تکمیل نمودند و داده های بدست آمده با نرم افزار spss و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون فرضیه های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی مشاهده شده بین رشد اجتماعی و سبک های فرزندپروری والدین ارتباط دارد. از نظر آماری نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ضریب همبستگی بین سبک های فرزندپروی سهل گیرانه و مقتدرانه با رشد اجتماعی در سطح معن اداری 05/0p> مثبت و معنی دار است اما ضریب همبستگی پیرسون بین سبک فرزندپروری مستبدانه و رشد اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد، سبک فرزندپروری مقتدرانه در سطح معنی داری آزمون (0.0001) بهترین متغیر برای پیش بینی رشد اجتماعی کودکان است. با استناد به یافته های به دست آمده از این پژوهش می توان گفت، سبک های فرزندپروری یکی از پیش بینی کننده های مهم رشدی بویژه در حیطه اجتماعی کودکان است. لیکن تفاوتی که در این پژوهش با سایر پژوهش های انجام شده دارد، این است که نتایج ارتباط بین سبک سهل گیرانه و رشد اجتماعی را نشان می دهد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده می توان نتیجه گیری کرد: زمانی که والدین در روش های تربیتی خود در مورد فرزندشان ثابت قدم هستند، رفتارهای ابراز وجود و اعتماد را به آنها ارائه می دهند، به گفته های کودکان خود گوش می سپارند و گفتگو با آنها را ترویج می دهند؛ همچنین روش انضباطی آنان توأم با گرمی، منطق و انعطاف پذیری است و تا حدی به کودکان خود آزادی (سبک سهل گیرانه که در پژوهش های دیگر ارائه نگردیده است ) می دهند، کودکان رشد اجتماعی بیشتری را نشان می دهند.