بهناز شیدعنبرانی

بهناز شیدعنبرانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

نقش صفات مرضی شخصیت، طرحواره های ناسازگار اولیه و طرحواره های هیجانی در پیش بینی اختلالات شخصیت خوشه B(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلالات شخصیت صفات مرضی شخصیت طرحواره های ناسازگار اولیه طرحواره های هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۵۰
به دلیل شیوع بالای اختلالات شخصیت و تغییر مدل طبقه بندی اختلالات شخصیت در DSM-5 هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، طرحواره های ناسازگار اولیه و طرحواره های هیجانی در پیش بینی اختلالات شخصیت خوشه B است. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) بود که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه تشخیصی شخصیت (PDQ-4)، پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 (PID-5)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ) (یانگ، 1998) و مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (LESS) بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. داده های به دست آمده به وسیله نرم افزار SPSS-25 تحلیل گردید. یافته های این پژوهش نشان داد که متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، اتفاق نظر، روان پریشی و خصومت مرضی به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند و متغیرهای قابلیت درک، مهارگسیختگی، کنترل، عاطفه منفی، سرزنش، دوام، دیدگاه ساده انگارانه به هیجان، نشخوار فکری و کرختی به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت مرزی هستند و متغیرهای خصومت مرضی، احساس گناه، محدودیت مختل، سرزنش، ارزش های برتر، روان پریشی و اتفاق نظر به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت خودشیفته هستند و متغیرهای اتفاق نظر، مهارگسیختگی، خصومت مرضی، گسستگی، عاطفه منفی، گوش به زنگی و دیگرجهت مندی به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت نمایشی هستند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، طرحواره های ناسازگار اولیه و طرحواره های هیجانی در پیش بینی اختلالات شخصیت خوشه B نقش معناداری را دارد.
۲.

نقش بدرفتاری های عاطفی دوران کودکی در پیش بینی پرخاشگری بزرگسالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدرفتاری عاطفی پرخاشگری صفات مرضی شخصیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۷۲
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش بدرفتاری های عاطفی دوران کودکی در پیش بینی پرخاشگری بزرگسالی با واسطه گری صفات مرضی شخصیت بود. این پژوهش در چارچوب طرح همبستگی (توصیفی) است و جامعه آماری آن شامل تمام افراد بین 18 تا 50 سال بود. نمونه پژوهش حاضر 266 نفر بودند که به صورت در دسترس انتخاب گردید. آزمودنی ها، پرسشنامه های پرخاشگری باس- پری، پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 (PID-5) و تجارب دوره زندگی را به صورت داوطلبانه تکمیل کردند. نتایج نشان دهنده اثر مستقیم ترکیب متغیرهای بدرفتاریهای عاطفی بر ترکیب متغیرهای صفات مرضی 0/22، اثر مستقیم ترکیب متغیرهای بدرفتاریهای عاطفی بر پرخاشگری 0/24 و اثر مستقیم ترکیب متغیرهای صفات مرضی بر پرخاشگری 0/64 بود. براساس آزمون تی مسیرهای غیرمستقیم مدل معنادار میباشد و این حاکی از معنی داری نقش واسطه ای صفات مرضی در ارتباط بین بدرفتاری های عاطفی دوران کودکی و پرخاشگری بزرگسالی است. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مدل علی نقش میانجی صفات مرضی شخصیت در رابطه میان بدرفتاری های عاطفی دوران کودکی با پرخاشگری دوران بزرگسالی تأیید می شود.
۳.

نقش صفات مرضی، روان بنه های ناسازگار اولیه و هیجانی در پیش بینی اختلالات شخصیت خوشه C(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال های شخصیت صفات مرضی شخصیت روان بنه های ناسازگار اولیه و هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۳
هدف مطالعه حاضر تعیین نقش صفات مرضی شخصیت، روان بنه های ناسازگار اولیه و هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C میباشد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی میباشد. نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد) میباشد که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اختلال های شخصیت، سیاهه شخصیت براساسDSM-5، پرسشنامه روان بنه های ناسازگار اولیه و مقیاس روان بنه های هیجانی لیهی بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که متغیرهای کنترل، خودگردانی مختل، مهارگسیختگی، بازخورد فکری، عاطفه منفی، اتفاق نظر، منطقی بودن به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت وابسته هستند و متغیرهای کنترل، طرد و بریدگی، احساس گناه و شرم، ابراز، عاطفه منفی، ارزش های برتر و دوام به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت اجتنابی هستند و متغیرهای عاطفه منفی، دیدگاه ساده انگارانه به هیجان، روان پریشی گرایی، ارزش های برتر، مهارگسیختگی و احساس گناه و شرم به شکل معناداری دارای توان پیش بینی اختلال شخصیت وسواسی جبری هستند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که صفات مرضی شخصیت، روان بنه های ناسازگار اولیه و هیجانی در پیشبینی اختلالات شخصیت خوشه C نقش معناداری را دارد.
۴.

اثربخشی هنردرمانی بیانگر گروهی بر مشکلات درونی سازی شده و نیمرخ هیجانی - کارکردی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر درمانی گروهی بیانگر نیمرخ هیجانی - کارکردی مشکلات درون سازی شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۸ تعداد دانلود : ۵۹۹
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی هنردرمانی گروهی بیانگر بر مشکلات درونی سازی شده و نیمرخ هیجانی- کارکردی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود. طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و مداخله نما بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پسران بی سرپرست و بدسرپرست 3 تا 5 ساله ساکن در یکی از مراکز وابسته به گلستان علی شهر مشهد بود. بدین منظور از این جامعه تعداد 30 پسر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی و برابر در سه گروه مداخله، گروه مداخله نما و گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 10 نفر). گروه آزمایش، مداخله هنردرمانی گروهی را در طی یازده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند، درحالی که گروه مداخله نما در یازده جلسه کلاس 90 دقیقه ای آموزش کار با کامپیوتر شرکت کردند. گروه کنترل نیز مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. ابزارهای تحقیق حاضر شامل پرسشنامه نیمرخ هیجانی -کارکردی گرینسپن و پرسش نامه فهرست رفتاری کودکان ( CBCL ) بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره بر روی نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که در متغیر نیمرخ هیجانی- کارکردی (05/0> P ) و متغیر مشکلات درونی سازی شده (05/0> P ) بین گروه مداخله و دو گروه دیگر تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که میانگین نمرات نیمرخ هیجانی کارکردی در گروه مداخله پس از دریافت درمان نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری افزایش و نمرات مشکلات درونی سازی شده در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری کاهش یافت. همچنین میزان بهبود در نمرات نیمرخ هیجانی کارکردی و مشکلات درون سازی شده گروه مداخله بیشتر از گروه مداخله نما (آموزش کامپیوتر) بود. باتوجه به نتایج، می توان روش هنردرمانی گروهی بیانگر را به عنوان درمان مناسبی برای بهبود مشکلات درون سازی شده و نیمرخ هیجانی کارکردی این کودکان در نظر گرفت.
۵.

نقش نظم جویی شناختی هیجان و تعامل مادر-کودک در پیش بینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک ناتوان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودک ناتوان ذهنی بهزیستی روانشناختی نظم جویی شناختی هیجان تعامل مادر-کودک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۸۴
پژوهش ﺣﺎﺿﺮ با هدف تعیین نقش متغیرهای نظم جویی شناختی هیجان و تعامل مادر-کودک در پیش بینی ﺑﻬﺰیﺴﺘی روانشناختی مادران کودکان ناتوان ذهنی انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک ناتوان ذهنی بود که در سال تحصیلی 98-97 کودکان آنها زیر نظر آموزش و پرورش ابتدایی استثنائی شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. تعداد 150 مادر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف فرم 54 سؤالی، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و مقیاس تعامل مادر و کودک پیانتا را جهت تعیین سهم هر یک از متغیرهای بهزیستی روانشناختی، نظم جویی شناختی هیجان و تعامل مادر-کودک تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. داده های به دست آمده به وسیله نرم افزار آماری spss-23 تحلیل گردید. طبق یافته ها، میان بهزیستی روانشناختی و راهبرد سازگارانه تنظیم شناختی هیجان همبستگی مثبت معنادار و بالعکس بین بهزیستی روانشناختی و راهبرد ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان همبستگی منفی معنادار وجود داشت. همچنین میان ارتباط مثبت والد-کودک و بهزیستی روانشناختی نیز همبستگی مثبت معنادار مشاهده شد. الگوی نتایج حاکی از آن است که راهبرد سازگارانه تنظیم شناختی هیجان و ارتباط مثبت والد کودک دارای توان پیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک ناتوان ذهنی می باشد.
۶.

ارتباط بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد

کلیدواژه‌ها: پرسشنامه هوش هیجانی بار آن- پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی دانشگاه فردوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۵ تعداد دانلود : ۵۶۷
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد می باشد. به این منظور نمونه ای بالغ بر 150 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش هیجانی بار آن و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم کوتاه می باشد. بعد از جمع آوری اطلاعات ، داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
۷.

پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه بر مبنای بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره های ناسازگار سبک فرزندپروری بدرفتاری عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۰ تعداد دانلود : ۵۹۳
این پژوهش با هدف پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه برمبنای بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و سبک های فرزندپروری انجام شد. این پژوهش، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه هدف شامل تمام افراد بین 18 تا 50 سال بود. نمونه پژوهش حاضر 266 نفر بود که بصورت داوطلبانه و در دسترس پرسش نامه های طرحواره های ناسازگار اولیه ( YSQ )، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند و پرسش نامه تجارب دوره زندگی ( LEQ ) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. داده های بدست آمده با SPSS-25 تحلیل گردید. براساس همبستگی پیرسون طرحواره های نقص/شرم (54/0)، انزوای اجتماعی/بیگانگی (52/0) و محرومیت هیجانی (53/0) بیشترین ارتباط و همبستگی را با بدرفتاری عاطفی دوران کودکی دارد که همه ی این طرحواره ها در حوزه طرد و بریدگی قرار دارند. طبق یافته های به دست آمده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام، بدرفتاری عاطفی دوران کودکی (سوءاستفاده عاطفی) و سبک فرزندپروری (مستبدانه) بیشترین قدرت پیش بینی را برای طرحواره های حوزه طرد و بریدگی دارد که به ترتیب 8/26 و 8/3 درصد از حوزه طرد و بریدگی را پیش بینی می کنند و این دو متغیر به همراه هم 6/30 درصد از حوزه طرد و بریدگی را پیش بینی می کنند (05/0> P ). بدرفتاری های عاطفی دوران کودکی و سبک های فرزندپروری ناکارآمد تاثیر بسزایی در تعیین شخصیت بزرگسالان دارد زیرا بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و سبک فرزندپروری مخصوصا مستبدانه در شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه مخصوصا در حوزه طرد باهم تعامل دارند و می توانند اثرات زیان بار یکدیگر را افزایش یا کاهش دهند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان