فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۲۰۱ تا ۹٬۲۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
92-117
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکشی یکی از علل اصلی مرگ و میر، خصوصاً در نوجوانان و جوانان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختاری الگوی سه مرحله ای خودکشی در دانشجویان بود روش : پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود که 630 نفر از آنها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اقدام به خودکشی دهینگرا، بودوشک و اُکانر (2016) ، خرده مقیاس نشانگان افسردگی _ گرایش به خودکشی، مقیاس درد روانی بر مبنای تئوری اشنیدمن (1993) ، مقیاس ناامیدی فراسر و همکاران (2014) ، پرسشنامه نیازهای بین فردی جوینر و همکاران (2005)، توانایی اکتساب شده خودادراکی برای خودکشی بر اساس مطالعه ریمکویسین، هاوگود، اُگورمن و دی لئو (2016)، پرسشنامه ظرفیت خودکشی دیهینگرا (2018) بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مجموعه ناامیدی و درد روانی مهم ترین پیش بینی گرهای افکار خودکشی هستند و نبود نیازهای بین فردی نقش محافظتی دارد. با این حال، تنها توانایی اکتساب شده خودکشی، آن هم به طور محدودی توانایی پیش بینی اقدام به خودکشی را دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دادند درد روانی و ناامیدی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق ایده خودکشی و ظرفیت ادراکی خودکشی روی اقدام به خودکشی تاثیر معنادار می گذارد. همچنین ارتباط بین ظرفیت اکتسابی خودکشی با اقدام به خودکشی در مدل به دلیل بار عاملی پایین و برازش بهتر مدل حذف شد. از این یافته ها نتیجه گرفته می شود که این مدل از برازش مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است. مجموعه ی از ناامیدی و درد روانی مطابق با مدل سه مرحله ای منجر به تشکیل افکار خودکشی می شود و نبود نیازهای بین فردی می تواند به عنوان یک عامل محافظتی عمل کند.
نقش واسطه ای درونی سازی آرمان های اجتماعی در رابطه بین بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی و نارضایتی از ظاهر بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای درونی سازی آرمان های اجتماعی در رابطه بین بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی و نارضایتی از ظاهر بدنی انجام گرفت. روش: برمبنای یک طرح همبستگی 270 زن مراجعه کننده به مراکز زیبایی منطقه 2 شهر تهران در سال 98 با دامنه سنی 20 تا 40 سال به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های روابط چند بعدی بدن – خود (کش، 1997) و بازخوردهای اجتماعی – فرهنگی به ظاهر-3 (تامسون و همکاران، 2000) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیشنهادی بین متغیر ها از برازش قابل قبولی برخوردار است. اثر مستقیم زیرمقیاس-های اهمیت (122/0-=ß، 05/0>P) و فشار (141/0-=ß، 05/0>P) از بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی، و اثر مستقیم زیرمقیاس درونیسازی عمومی (276/0-=ß، 001/0> P) از درونی سازی آرمان های اجتماعی به صورت منفی بر نارضایتی از ظاهر بدنی معنادار هستند. اثر مستقیم درونی سازی ورزشکار (222/0=ß، 001/0>P) به صورت مثبت بر نارضایتی از ظاهر بدنی معنادار است. این یافته ها نشان دادند بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی با واسطه درونی سازی آرمانهای اجتماعی بر نارضایتی از ظاهر بدنی زنان اثر غیرمستقیم معنادار دارد. همچنین 17 درصد از واریانس نارضایتی از ظاهر بدنی توسط متغیرهای پیش بین تبیین شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، بررسی عوامل زمینه ساز درونی سازی آرمان های اجتماعی می تواند گامی موثر در جهت پیشگیری از نارضایتی از ظاهر بدنی و مشکلات وابسته به آن باشد.
معنای شغلی و بهزیستی ذهنی: نقش میانجیگری رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
145-169
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه معنای شغلی و بهزیستی ذهنی با میانجیگری رضایت شغلی بود . روش: این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی بود. در این پژوهش ۲۸۰ نفر از کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های معنای شغلی ( ورزسنیسکی، 1999)، بهزیستی ذهنی ( مول وی و همک اران، 1387) و رضایت شغلی ( ویسوکی و کروم، 1994) بود. داده ها از طریق مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد معنای شغلی امرارمعاش بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و منفی معنادار) ۰۵/0 ( p< و معنای شغلی مسیر پیشرفت بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم و مثبت معنادار داشت) 0۰1/0 ( p< . ضمن اینکه معنای شغلی رسالت بر بهزیستی ذهنی از طریق رضایت شغلی تأثیر غیرمستقیم و مثبت معناداری داشت) 01/0 ( p< . نقش میانجیگری رضایت شغلی در رابطه معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت با بهزیستی ذهنی تأیید نشد. نتیجه گیری: به طورکلی یافته ها نشان داد که از میان معناهای مختلف شغلی، معناهای شغلی امرارمعاش و مسیر پیشرفت اثر مستقیم بر بهزیستی ذهنی و معنای شغلی رسالت از طریق رضایت شغلی اثر غیرمستقیم بر بهزیستی ذهنی دارد.
شناسایی و تحلیل عوامل بازدارنده برنامه های ارتقای بالندگی حرفه ای مدیران ارشد صنعت ارتباطات همراه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
15 - 28
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، تغییرات کسب وکارها به گونه ای پیش می رود که با بهترین سناریو ها نیز ممکن است سازمان-ها به چالش کشیده شوند. داشتن مدیران توانمند که سازمان را در کشاکش تحولات و رقابت های محیطی با موفقیت به سوی اهداف از پیش تعریف شده هدایت نمایند، یک مزیت رقابتی به شمار می رود؛ اما علیرغم این مسأله، استقبال مدیران از برنامه های توسعه حرفه ای در حدّ انتظار نبوده است و این موضوع نیازمند مطالعه و رسیدگی است. پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات کاربردی است که ببا هدف ارتقای برنامه های بالندگی حرفه ای مدیران عالی صنعت ارتباطات همراه ایران، درصدد شناسایی موانع و نقاط ضعف آن از دیدگاه مدیران است. جامعه آماری پژوهش را 252 نفر از مدیران تشکیل می دهند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جهت ارزیابی پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شده که ضریب 82/. بیانگر انسجام سؤالات و عدم پراکندگی معنادار بین آنها است. روایی پرسشنامه نیز توسط خبرگان تأیید شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPss24 و روش تحلیل عاملی اکتشافی به عنوان روش چند متغیره و هم وابسته استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که متغیرهای موجود در مؤلفه های هشت گانه شناسایی شده، حدود 79 درصد از تغییرات مربوط به موانع اثرگذار بر طراحی و اجرای برنامه های ارتقای بالندگی مدیران ارشد صنعت ارتباطات همراه را تشکیل می دهند که بیانگر تأثیرگذاری بالای آنها بوده و می توان گفت برنامه های مذکور در هر هشت مؤلفه به یک بازنگری اساسی نیاز دارد.
The Psychological and Spiritual Dimensions of Covid-19 Patients: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
42 - 17
حوزههای تخصصی:
The Covid-19 pandemic has been on the rise all over the globe during the last two years and numerous cases are being reported positive on the Covid-19 diagnostic test daily. Patients dealing with this disease experience special emotions and psychological conditions. The aim of this study is to understand and describe the lived experience of these patients and their psychological and spiritual dimensions. This study was carried out through a qualitative method following a descriptive phenomenological approach. Data gathering was performed via 14 semi-structured interviews with COVID-19 patients from different cities in Iran. The selection of the sample was started with purposive sampling in 2020, and continued with the selection of more samples through the snowball sampling method till data saturation was achieved. Data analyses were performed by a qualitative method based on the Colizzi approach, leading to the extraction of 8 major classes and 24 themes. The classes of negative reactions to the diseases included fear and anxiety, hopelessness, anger and hatred, depersonalization and de-realization, and obsessive-compulsive disorder. The post-disease classes of attitudinal and spiritual evolutions included increased spirituality, modified interpersonal relationships, and evolved self-concept. have achieved unique spiritual experiences and growth dimensions in their life upon dealing with the pandemic. This study can greatly help psychologists, medics, and medical managers to identify therapeutic approaches to treat anxiety and improve peace in the Covid-19 patients
بررسی اثربخشی آموزش با رویکرد هیجان مدار بر صمیمیت جنسی و بخشودگی بین فردی زوجین متعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اثربخشی آموزش با رویکرد هیجان مدار بر متغیرهای متعدد روانشناختی نشان داده شده است، اما بررسی تأثیر آن بر صمیمت جنسی و بخشودگی بین فردی زوجین دارای تعارض زناشویی مغفول مانده است؛ بنابراین آیا آموزش با رویکرد هیجان مدار بر صمیمت جنسی و بخشودگی بین فردی زوجین تأثیر دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش با رویکرد هیجان مدار بر صمیمیت جنسی و بخشودگی بین فردی زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. از جامعه آماری زوجین مراجعه کننده به کلینیک های روانشناختی منطقه 1 تهران، 30 زوج انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 15 زوجی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بخشودگی بین فردی پولارد و همکاران (1998)، صمیمت جنسی بطلانی و همکاران (1389) بود. یافته های پژوهش در نهایت با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره تحلیل شدند. آموزش با رویکرد هیجان مدار جانسون (2012) به مدت 8 جلسه برای زوجین گروه آزمایشی اجرا شد. یافته ها : نتایج کواریانس نشان داد که آموزش با رویکرد هیجان مدار بر افزایش صمیمیت جنسی و بخشودگی بین فردی زوجین دارای تعارض زناشویی تأثیر مثبت دارد (0/001 p≤ ). نتیجه گیری : بر این اساس می توان گفت که آموزش با رویکرد هیجان مدار اثربخش واقع شده و می تواند راه گشای مشاورین و روان درمانگران در بهبود صمیمت جنسی و بخشودگی بین فردی زوجین باشد.
مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی - جسمانی، خارش، و شدت پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
349-359
حوزههای تخصصی:
زمینه: پسوریازیس یک بیماری پوستی مزمن است که هیجانات ممکن است بر روی علائم و مشکلات مرتبط با آن تأثیر داشته باشند. اما آیا درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی علائم بیماری و مسائل مرتبط با آن مؤثر باشند؟ و کدام درمان اثربخش تر است؟ هدف: مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب اجتماعی - جسمانی، خارش، و شدت پسوریازیس در بیماران پسوریازیس بود. روش: تحقیق حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل 30 نفر از بیماران مراجعه کننده به مرکز تحقیقات پوست دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه گواه (5 مرد و 5 زن) و گروه های آزمایش اول (5 مرد و 5 زن) و دوم (5 مرد و 5 زن) گمارده شدند. ابزار عبارتند از: جلسلات درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار سووج و همکاران (2006) و مدل داتیلیو (2010) وجلسات شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین (1990) مقیاس اضطراب اجتماعی - جسمانی هارت و همکاران (1989)، مقیاس آنالوگ دیداری، و شاخص شدت و سطح پسوریازیس کورتی (2009). داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: هر دو درمان باعث کاهش اضطراب اجتماعی - جسمانی شدند با اثربخشی بیشتر شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی. همچنین هر دو مداخله به میزان یکسانی بر کاهش خارش اثربخش بودند. درمانگری شناختی - رفتاری هیجان مدار، اما نه شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی، باعث کاهش شدت پسوریازیس شد. در پیگیری دو ماهه تغییرات حاصل شده در طی زمان پایدار باقی ماندند (0/001 P< ). نتیجه گیری: این دو درمان مداخلات مفیدی جهت کاهش اضطراب اجتماعی - جسمانی و علائم و شدت بیماری در بیماران پسوریازیس می باشند.
نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه بین دلبستگی و نارسا نظم جویی هیجانی با اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه بین سبک های دلبستگی و دشواری در نظم جویی هیجان با اضطراب اجتماعی و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. 706 نفر از دانشجویان دانشگاه مشهد با روش نمونه برداری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392)، پرسشنامه کنش وری تأملی (فوناگی، لیتون، مولتون و لی، 2016)، سیاهه هراس اجتماعی (کانور، دیویدسون، چرچیل، شروود و ویسلر،2000) و مقیاس دشواری در نظم جویی هیجان (گراتز و رومر، 2004) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با مدل معادلات ساختاری نشان داد ذهنی سازی در رابطه بین سبک های دلبستگی و دشواری در نظم جویی هیجان با نشانه های اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای ایفا می کند. اثرات مستقیم ذهنی سازی، دلبستگی و دشواری نظم جویی در هیجان بر نشانه های اضطراب اجتماعی معنادار، اثرات مستقیم دلبستگی و دشواری نظم جویی هیجان بر ذهنی سازی منفی معنادار و اثر غیرمستقیم سبک های دلبستگی و دشواری نظم جویی هیجان از طریق ذهنی سازی نیز منفی معنادار بود. درمجموع این پژوهش نشان داد که ذهنی سازی مؤلفه مهمی در افراد دارای نشانه های اضطراب اجتماعی است.
رابطه بین حمایت اجتماعی و هسته ارزشیابی خود با ازکارافتادگی تحصیلی: نقش واسطه ای رضایت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای رضایت از زندگی در رابطه حمایت اجتماعی و هسته ارزشیابی خود با ازکارافتادگی تحصیلی در یک طرح همبستگی انجام شد. 407 دانشجوی رشته علوم انسانی دانشگاه های آزاد شهر تهران، با روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به سیاهه ازکارافتادگی مزلاک زمینه یابی دانشجویی (شافلی، مارتینز، مارکز پینتو، سالوانوو و بککر، 2002 الف)، مقیاس رضایت زندگی (دینر، ایمونز، لارسن و گریفین، 1985)، مقیاس هسته ارزشیابی خود (جاج، ارز، بونو و تورسن، 2003) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دال، زیمت و فارلی، 1988) پاسخ دادند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که هسته ارزشیابی خود و حمایت اجتماعی بر ازکارافتادگی تحصیلی اثر مستقیم دارد. همچنین هسته ارزشیابی خود و حمایت اجتماعی به طور غیرستقیم از طریق رضایت زندگی، ازکارافتادگی تحصیلی را کاهش می دهد. هسته ارزشیابی خود و حمایت اجتماعی 32 درصد از واریانس رضایت زندگی و هسته ارزشیابی خود، حمایت اجتماعی و رضایت زندگی، 27 درصد از واریانس ازکارافتادگی تحصیلی را تبیین می کنند. درمجموع، یافته ها نقش حمایت اجتماعی و هسته ارزشیابی خود را در افزایش رضایت زندگی و کاهش ازکارافتادگی به عنوان یکی از عوامل افت تحصیلی آشکار می کند.
شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه مدرسه کارآفرین از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
47 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت دهی موانع توسعه مدرسه کارآفرین از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه شهرستان اردبیل است که به روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران مدارس متوسطه دوره اول و دوم شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد300 نفر که از بین این نمونه ها 170 نفر از طریق فرمول مورگان و گرجسی به روش نمونه گیری تصادفی طبقهء انتخاب گردید. ابزارگردآوری اطلاعات مشتمل بر پرسشنامه محقق ساخته موانع توسعه مدرسه کارآفرین از دیدگاه مدیران مدارس با اقتباس از ادبیات پژوهش بود. دادههای موجود درنرم افزار spss بوسیله آزمون T تک نمونه، کای اسکولرو فریدمن تحلیل شد. نتایج این تحقیق نشان داد از دیدگاه مدیران، موانع مربوط به معلم با میانگین (74/3)، موانع مربوط به دانش آموز با میانگین (55/3)، موانع سازمانی با میانگین (18/4)، موانع دولتی با میانگین (13/4)، موانع مربوط به برنامه ریزی و محتوای درسی با میانگین (24/4) و موانع محیطی با میانگین (91/3) در عدم توسعه مدارس کارآفرین نقش معنی دار دارند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد رتبه بندی موانع توسعه مدارس کارآفرین از دیدگاه مدیران به ترتیب موانع مربوط به برنامه ریزی و محتوای درسی، موانع سازمانی، موانع دولتی، موانع محیطی، موانع مربوط به دانش آموز و موانع مربوط به معلم می باشد.باتوجه به نتایج پیشنهاد می شود در ارائه محتوای کتب درسی از تأکید صرف بر مفاهیم تئوریک خودداری و مطالب به سمت مفاهیم کاربردی رود و به منظور کاربردی نمودن مطالب دانش آموزان را در موقعیت واقعی قرار داد.
نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه سبک های عشق ورزی با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق عاطفی مرحله ای از زندگی یک زن و شوهر است که در آن احساسات و عواطف مثبت زوجین برای یکدیگر کمرنگ شده و احساسات منفی جایگزین احساسات مثبت می شوند. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه سبک های عشق ورزی با طلاق عاطفی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در پژوهش ۴۱۸ نفر (۹۷ مرد و ۳۲۱ زن) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن، فرم کوتاه مقیاس نگرش های عشق (LAS) و مقیاس رضایت جنسی(ISS) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک های عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه، شهوانی و فداکارانه و نیر رضایت جنسی با طلاق عاطفی همبستگی معناداری وجود دارد (۰۵/۰<p). نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که رضایت جنسی نقش واسطه ای معناداری بین سبک های عشق ورزی و طلاق عاطفی دارد. براساس یافته های تحقیق، رضایت جنسی و سبک های عشق ورزی بر طلاق عاطفی تأثیر می گذارند و توجه به این دو متغیر در پیشگیری از طلاق عاطفی مهم و ضروری به نظر می رسد.
پدیدارشناسی کیفیت زندگی زنان همسر اول در خانواده های چند همسری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی پدیدارشناسی کیفیت زندگی زنان همسر اول در خانواده های چندهمسری بود. روش: روش پژوهش پدیدارشناسی و جامعه آماری همسران اولی شهر شیراز که شوهرانشان تعدد زوج داشتند بود که 10 زن همسر اول با شوهر دو همسری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در سال ۹۹ انتخاب شدند. نمونه گیری تا حد اشباع، یعنی زمانی که در خلال مصاحبه هیچ اطلاعات جدیدی کسب نگردید، پایان یافت. در این پژوهش از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته از نوع بنا به فرصت پیش آمده استفاده گردید. سؤالات مصاحبه به صورت باز پاسخ و بر اساس اهداف و پیشینه ی نظری پژوهش توسط محقق طراحی شد. داده های بر اساس تحلیل مضمون کینگ و هاروکس (2010) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در این خانواده ها، به علت اختیار کردن همسر دوم، زنان در معرض آسیب پذیری شدید فردی و اجتماعی نظیر احساس تنهایی، طلاق عاطفی، عدم حمایت خانواده، کاهش رفاه مادی، مشکلات جسمانی، حس حقارت و عدم تعلق عاطفی قرار می گیرند. نتیجه گیری: تعدد زوجات موجب ایجاد فضای روانی منفی و تنش در همسر اول می شود که موجب تنش ها و تعارضات زناشویی و در نهایت ناسالم شدن فضای زندگی و بر هم خوردن نظم خانواده خواهد شد؛ بنابراین باید فرآیند کل جامعه را به سمت خانواده سالم و تک همسری هدایت کرد.
ارزیابی تأثیر آموزش تمدد اعصاب (ریلکسیشن) بر بیماری های روانی و کاهش استرس در زنان
حوزههای تخصصی:
سازمان بهداشت جهانی، نقش بسیار کلیدی برای مادران و نقش آن ها در سلامتی اعضای خانواده قائل بوده و به عقیده این سازمان، مادران دارای تأثیر شگرفی بر روی سلامت جامعه دارند. اکثریت روان شناسان بر این باور هستند که کمبودها و هرگونه نقص کیفی و کمی در روابط میان مادر و فرزندان، تأثیر مستقیمی بر روی سلامت روحی و روانی فرزندان داشته و با در نظر گرفتن این موضوع که میزان استرس در زنان معمولاً بیشتر از مردان است، لذا توجه به مسائل روحی و روانی زنان، یکی از موضوعات اجتماعی بسیار مهمی است که هرروزه بیشتر از قبل به آن پرداخته می شود. هدف از این کار تحقیقاتی، ارزیابی تأثیر ورزش یوگا بر کاهش نگرانی در زنان قبل و بعد از آموزش تمدد اعصاب (ریلکسیشن) است. این کار تحقیقاتی، یک پژوهش نیمه تجربی و دارای آزمون های پیشین و پسین است. تحقیق موردبحث در یک مرکز یوگا در شهر تهران صورت گرفته و نمونه های مطالعاتی از طریق شیوه نمونه گیری تصادفی و از میان مراجعه کنندگانی انتخاب شدند که با داشتن سطوح مختلف نگرانی و اضطراب به این مرکز ورزشی مراجعه می نمودند. شیوه درمانی موردنظر هفته ای سه جلسه و در هر جلسه به مدت 90 دقیقه به نمونه ها آموزش داده شد. ابزارپژوهش جمع آوری داده ها پرسشنامه دموگرافیک (آمارگیری نفوس) و پرسشنامه اضطراب بک بوده و امتیاز میانگین اضطراب، قبل و سه ماه بعد از استفاده از شیوه درمانی موردنظر محاسبه گردیده و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21، آزمون های آماری توصیفی، آزمون تی و آزمون " مربع کای " مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. تحلیل این داده ها نشان داد که قبل و بعد از استفاده از شیوه های درمانی، تفاوت معنی داری میان میانگین امتیازات اضطراب نمونه های موردتحقیق وجود دارد.
پیش بینی شایستگی تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1115-1124
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی شایستگی تحصیلی، سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان پرداخته اند. اما پژوهشی که به پیش بینی شایستگی تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان دانش آموزان پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی شایستگی تحصیلی بر اساس سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بود. 320 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر مقیاس ارزیابی شایستگی تحصیلی دیپرنا و الیوت (1999)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1972)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (1982) و پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان (2003) بود. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون همزمان انجام شد. یافته ها: بین سبک فرزندپروری مقتدرانه، خودکارآمدی ادراک شده و بازارزیابی هیجانات با شایستگی تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (0/05 p < ). همچنین بین سبک فرزندپروری مستبدانه با شایستگی تحصیلی رابطه منفی معنی دار وجود داشت (0/05 p < ). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای سبک فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان توان پیشبینی 60 درصد از شایستگی تحصیلی را دارند. نتیجه گیری: سبک های فرزندپروری، خودکارآمدی ادراک شده و تنظیم هیجان قادر به پیش بینی شایستگی تحصیلی در بین دانش آموزان بودند
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر کیفیت زندگی و امید به زندگی در زنان افسرده خانه دار
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر کیفیت زندگی و امید به زندگی در زنان خانه دار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان خانه دار منطقه 22 شهر تهران بودند. جهت تعیین حجم نمونه پژوهش از بین زنان خانه دار مراجعه کننده به سرای محله و خانه سلامت پرسشنامه های کیفیت زندگی و امید به زندگی جهت غربالگری اجرا و از بین کسانی که نمره بالاتری (طبق معیار نقطه برش) در این آزمون کسب کردند، نمونه پژوهشی به حجم 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 18 نفر) جایگزین شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه در جلسات آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت شرکت کردند. پس از اتمام دوره آموزش، پرسشنامه ها مجدداً در مورد هر دو گروه اجرا شد. داده های حاصل از پیش آزمون – پس آزمون از طریق تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار Spss-23 تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت، کیفیت زندگی و مولفه های آن و همچنین امید به زندگی را در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش داده است . نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت، سبب افزایش کیفیت زندگی و امید به زندگیدر زنان خانه دار می شود و نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر در افزایش کیفیت زندگی و امید به زندگی سود جست.
پیش بینی سلامت روان زنان متأهل بر اساس مؤلفه های فردی و خانوادگی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین سهم پیش بینی کنندگی مؤلفه های فردی و خانوادگی بر سلامت روان زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر شیراز در سال 1398 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری 400 نفر از زنان متأهل به صورت نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ (1982)، عزت نفس کوپر اسمیت (1967)، خودکارآمدی شرر و همکاران (1981)، سبک های زندگی ( LSQ ) ، ویژگی های شخصیتی نئو، فرآیند و محتوای خانواده سامانی (1387) و الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994) استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مؤلفه های فردی و خانوادگی با سلامت روان در زنان متأهل رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد مؤلفه های فردی ( عزت نفس، خودکارآمدی، سبک های زندگی ) و ابعاد مؤلفه های خانوادگی ( فرآیند و محتوای خانواده، شخصیت همسر و الگوهای ارتباطی خانواده ) به صورت معناداری قدرت پیش بینی سلامت روان در زنان متأهل را دارند. نتیجه گیری: عزت نفس، خودکارآمدی و سبک های زندگی توان پیش بینی سلامت روانی را دارند و با ارتقاء فرآیند و محتوای خانواده و الگوهای ارتباطی در خانواده ها می توان شاهد افزایش سلامت روانی در اعضای خانواده بود.
صمیمت زناشویی: نقش تعیین کننده تمایزیافتگی خود و نیاز به امنیت در زنان متأهل غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
261 - 280
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و نیاز به امنیت با صمیمیت زناشویی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری زنان متاهل غیر بالینی ساکن مشهد که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 400 نفر انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه صمیمیت باگاروزی)، پرسشنامه ی تمایزیافتگی خود اسکورون و دندی)، پرسشنامه ی امنیت روانی مازلو استفاده گردید. داده ها به کمک شاخص های توصیفی و همبستگی و رگرسیون گام به گام و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد. تحلیل ها نشان داد در بهترین مدل پیش بینی (مدل دوم) مقدار ضریب همبستگی چندگانه متغیرهای پیش بین با ملاک برابر با 55/0 بوده که نشان دهنده رابطه در حد متوسط و بالاتر بین متغیرهای پیش بین و متغیر ملاک است. مقدار ضریب تبیین اصلاح شده برابر با 30/0 بوده و بیانگر این است که 30 درصد از تغییرات (واریانس) صمیمیت زناشویی به متغیرهای (تمایزیافتگی و امنیت) مربوط است. شاخص های تحلیل واریانس، نشان می دهند که مدل رگرسیون با متغیر های پیش بین و ملاک از برازش خوبی برخوردارند و تغییرات تبیین شده توسط مدل، واقعی است.بررسی ضرایب رگرسیون نشان می دهد تمایزیافتگی (33/0=) و امنیت (30/0=) قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند. سهم تمایزیافتگی در این میان بیشتر است. افزوده شدن متغیر امنیت به مدل 7 درصد بر ضریب تبیین افزوده است اما این تغییر معنادار است(01/0≥P). در نهایت می توان گفت بین صمیمت با تمایز یافتگی خود و امنیت روانی رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش میزان تمایز یافتگی خود و امنیت روانی، میزان صمیمیت در زنان متاهل غیربالینی شهر مشهد افزایش می یابد.
اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری و آموزش نظریه ذهن بر انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان دارای ناتوانی های خاص یادگیری با و بدون همبودی اختلال نقص توجه/بیش-فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری و آموزش نظریه ذهن بر انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان دارای ناتوانی های خاص یادگیری با و بدون همبودی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 12 سال دارای ناتوانی خاص یادگیری شهر اهواز در سال 1397 بود که از بین آنها 60 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند (20 نفر در هر گروه). به منظور گردآوری اطلاعات از آزمون کارت های ویسکانسین استفاده شد. پس از ارزیابی اولیه، گروه آزمایش اول تحت آموزش نظریه ذهن به مدت 2 ماه (هر ماه 5 جلسه آموزشی)، جمعاً در 10 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تحت مداخله بازی درمانی شناختی رفتاری انفرادی در 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو بار در هفته قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری با نرم افزار SPSS-23 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نظریه ذهن و بازی درمانی شناختی رفتاری بر بهبود انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان اثربخش بودند (01/0>P). اما بین اثربخشی دو مداخله تفاوت معناداری دیده نشد (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد، همبودی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی اثر بخشی این مداخلات را تعدیل کرد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن مداخلات پیشنهاد می شود چنین برنامه هایی با برگزاری کارگاه های آموزشی به جهت این که درمان گران در این زمینه از دانش کافی برخوردار باشند، اجرا شود.
رابطه رفتار اجتماعی، شایستگی اجتماعی و ترجیح اجتماعی با رفتار قلدری دانش آموزان: نقش تعدیل کننده جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: قلدری در مدرسه نوعی خشونت میان فردی است که می تواند عواقب کوتاه مدت و بلندمدت نامطلوبی برای افراد قلدر و قربانیان آن ها در پی داشته باشد؛ بنابراین شناسایی عوامل زمینه ساز آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه رفتار، ترجیح و شایستگی اجتماعی با رفتارهای قلدری در دانش آموزان با توجه به نقش تعدیل کنندگی جنسیت بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان 13 تا 15 ساله شهر کاشان بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 414 نفر (202 دختر و 212 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه شایستگی اجتماعی اسمارت و سان سون (2003)، مقیاس رفتار اجتماعی واردن و مکینان (2003)، پرسشنامه قلدری ایلی نویز (2001) و آزمون گروه سنجی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که در بین دختران و پسران، قلدری با شایستگی اجتماعی و رفتار اجتماعی رابطه معکوس معنادار دارد. همچنین، اگرچه در بین دختران رابطه معناداری میان قلدری با ترجیح اجتماعی (پذیرش و طرد) مشاهده نشد، در بین پسران قلدری با طرد اجتماعی رابطه معناداری داشت. بعلاوه، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای جنسیت (17/0=β، 11/4= t)، رفتار اجتماعی (43/0- =β، 9/0-=t) و طرد اجتماعی (11/0=β، 65/2=t) می توانند به طور معناداری 30/0 واریانس قلدری را تبیین نمایند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جنسیت در رابطه طرد اجتماعی و رفتار اجتماعی با قلدری نقش تعدیل کننده داشت. نتیجه گیری: نتایج، نشانگر اهمیت شایستگی، رفتار اجتماعی و ترجیح اجتماعی در بروز رفتارهای قلدری است؛ بنابراین، تدوین و اجرای برنامه هایی در جهت آموزش رفتار اجتماعی به منظور کسب جایگاه اجتماعی مطلوب در میان همسالان و به طور خاص، کاستن از طرد اجتماعی و تقویت رفتارهای اجتماعی در پسران می تواند به کاهش رفتار قلدری در دانش آموزان کمک کند.
درآمدی بر بنیادهای سه گانه ی گشتالت درمانی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۰
170 - 186
حوزههای تخصصی:
فردریک پرز توانست با جدایی از روانکاوی، شیوه ای نو برمبنای افزایش آگاهی، باشیدن در اینجا و اکنون، پذیرش مسئولیت خود، اعتماد به فرآیند خودتنظیمی ارگانیسمی برای گذار از حمایت محیطی به خودحمایت گری، بنیاد بگذارد. او و هوادارانش (گشتالت درمانگران کرانه ی غربی) در وهله ی اول رویکرد گشتالت را سَبکی برای زیستن می دانستند و سپس شیوه ای برای روان درمانی اما همسرش لورا پرز (اصلی ترین چهره ی گشتالت درمانی معاصر) و یارانش (کرانه ی شرقی) تلاش می کنند گشتالت درمانی را حتی الامکان در جلسات مشاوره نگاه دارند و آن را مانند سایر شیوه های روان درمانی تحت نظم و انضباط حرفه ای قرار دهند. از سوی دیگر اهمیت و ترجیحی که پرز و لورا ، هرکدام برای ناکامی و ارتباط قائل هستند، متفاوت است. گشتالت درمانی معاصر بر سه ستون پدیدارشناسی هوسرل، نظریه ی میدانی لوین و رویکرد گفتاشنودی بوبر استوار است. در این نگاشته ضمن بیانی از این سه بنیاد و نیز »دیگرانگی» امانوئل لویناس، اصول چهارگانه رویکرد گفتاشنودی گشتالت درمانی معاصر (دیگرانگی، حضور، پذیرش و پای بندی) معرفی می شود.