فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۰۱ تا ۷٬۰۲۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خودآگاهی هیجانی، تفکر ارجاعی و سرزندگی ذهنی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد در زنان مصرف کننده مواد مخدر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مصرف کننده مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب گذری و سرپناه شبانه شهر تهران منطقه 12 بودند. از بین آن ها تعداد 60 نفر که حداکثر مدت دو هفته در ترک بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های بازگشت به اعتیاد (رایت، 1993)، خودآگاهی هیجانی (گرنت و همکاران، 2002)، تفکر ارجاعی (ارینگ، 2010) و سرزندگی ذهنی (رایان و فردریک، 1997) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد بازگشت به اعتیاد با تفکر ارجاعی (افکار منفی تکراری، ناکارآمدی ادراک شده و تسخیر ظرفیت روانی) رابطه مثبت و معنادار و با خودآگاهی هیجانی (بازشناسی، شناسایی، ارتباط، حل مسئله، محیط گرایی) و سرزندگی ذهنی رابطه منفی و معنادار دارد (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که بازشناسی (38/0-)، ارتباط (20/0-)، حل مسئله (26/0-)، افکار منفی تکراری (22/0)، ناکارآمدی ادراک شده (40/0)، تسخیر ظرفیت روانی (31/0) و سرزندگی ذهنی (38/0-) بازگشت به اعتیاد را پیش بینی می کنند. با توجه به نقش خودآگاهی هیجانی، تفکر ارجاعی و سرزندگی ذهنی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد در زنان مصرف کننده مواد مخدر، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای این مفاهیم به افراد در حال ترک مواد مخدر ضروری به نظر می رسد.
مقایسه ابعاد چشم انداز زمان در دانشجویان با و بدون اضطراب هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
155-164
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ابعاد چشم انداز زمان در دانشجویان با و بدون اضطراب هستی بود. روش پژوهش، از نوع علی -مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی 1399-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 80 دانشجو (40 دانشجوی دارای اضطراب هستی و 40 دانشجوی بدون اضطراب هستی) بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه اضطراب هستی (مسعودی ثانی و همکاران، 1394) و پرسشنامه چشم انداز زمان (زیمباردو و بوید، 1999) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره ( MANOVA ) صورت گرفت. نتایج تحلیل اطلاعات نشان داد که بین دو گروه دانشجویان با و بدون اضطراب هستی از نظر چشم انداز زمانی گذشته منفی، حال لذت گرا و حال معتقد به سرنوشت تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0> r ). به طوری که میانگین نمرات دانشجویان با اضطراب هستی در این سه متغیر بیشتر از دانشجویان بدون اضطراب هستی بود . اما بین چشم اندازهای زمانی گذشته مثبت، آینده و آینده متعالی در دانشجویان با و بدون اضطراب هستی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. لذا، نتایج به دست آمده می تواند حاکی از اهمیت بسزای چشم اندازهای زمانی گذشته منفی، حال لذت گرا و حال معتقد به سرنوشت در تمایز دانشجویان دارای اضطراب هستی از دانشجویان عادی قلمداد شود.
بررسی مقایسه ای الگوهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تنظیم هیجان فرایندی است که فرد بداند تحت تأثیر چه هیجاناتی است، چگونه و به چه صورت می تواند آن را تجربه و مدیریت کند. هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی مقایسه ای الگوهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی در افراد ۲۰ تا ۷۰ سال شهر تهران بود. روش: طرح پژوهش، علی-مقایسه ای و جامعه آماری شامل تمامی افراد ۲۰ تا ۷۰ سال در سال ۱۳۹۸ در شهر تهران که ۲۳۰ نفر به روش در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های دشواری در تنظیم هیجان، تنظیم هیجان و تنظیم هیجان دیگران و خود پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل چند متغیره آنالیز واریانس با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد فقط در عامل استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۰۲= p ). در مقایسه زوجی دهه های سنی بازه (۳۰-۲۰) با بازه های (۶۰-۵۱) و (۷۰-۶۱) به ترتیب با (۰/۰۲= p ) و (۰/۰۳= p ) و همین طور بازه (۴۰-۳۱) با بازه های (۶۰-۵۱) و (۷۰-۶۱) با (۰/۰۳= p ) و (۰/۰۱= p ) در سطح معنی داری کمتر از ۰/۰۵ تفاوت معنی دار داشت. این تفاوت به گونه ای بود که بیشترین میزان تنظیم هیجان مربوط به بازه (۷۰-۶۱) با میزان ۴/۵۷ و کمترین مربوط به بازه های (۳۰-۱۹) و (۴۰-۳۱) با میزان ۳/۹۶ بود. نتیجه گیری: تفاوت استفاده از راهبردهای تنظیم هیجانی در سنین مختلف و استفاده از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در دهه های سنی بالاتر می تواند به درک ما از نقش تفاوت سنی در تجربیات هیجانی افراد کمک نماید.
اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
93 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانایی برخورد با چالش های زندگی نیازمند سازگاری فردی و اجتماعی و توانایی حل مساله سازنده است. بر این اساس استفاده از رویکردهایی که بتواند دانش آموزان را برای برخود موثر با تکالیف پیش رو آماده کند، ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا پیش آزمون با استفاده از ابزارهای پژوهش بر روی هر دو گروه اجرا شد، سپس مداخله گروه آزمایشی با رویکرد تحلیل تبادلی انجام گرفت و در انتها مجددا پس آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شد و نتایج مقایسه شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزن دختر متوسطه دوم در شهر فیروزآباد در 6 ماهه پاییز و زمستان 1398 بود که در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1993) و سبک های حل مسأله کسیدی و لانگ (1996) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات سازگاری و مولفه های سازگای فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله سازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات سبک های حل مساله غیرسازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش است.
مدل شادی: یک مطالعه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل شادی در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. روش پژوهش، کیفی از نوع داده بنیاد بود که با توجه به قاعده اشباع، تعداد 24 نفر از ساکنان مردم استان چهارمحال و بختیاری ازطریق نمونه گیری هدفمند، انتخاب و مصاحبه و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استرواس و کوربین تحلیل شدند. در دسترسی به نمونه سعی شد افراد مدنظر از تمامی طبقات جنسیتی، سنی و طبقاتی (اقتصادی - اجتماعی) انتخاب شوند. مطلوبیت زندگی به عنوان مقوله مرکزی و باورهای شناختی، هوش هیجانی، سلامت معنوی، سبک زندگی و حمایت اجتماعی به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی سه سطح محیط خانوادگی، محل سکونت و شاخص های سلامت فردی و محیطی ارائه شد. راهبردهای ارتقادهنده شادی نیز به دو دسته مسئله محور و هیجان محور تقسیم شدند که هر کدام شامل زیرطبقات متفاوتی بودند. با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود در برنامه های ارتقای شادی در افراد به نقش عوامل مختلفی توجه شود که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت شادی تأثیر می گذارند. همچنین، مدل مفهومی شادی در سایر خرده فرهنگ ها نیز مطالعه شود.
مقایسه سبک های هویت، سبک های دفاعی و طرحواره های هیجانی در افراد عادی و افراد مبتلا به آلرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور مقایسه سبک های هویت، سبک های دفاعی و طرحواره های هیجانی در افراد عادی و افراد مبتلا به آلرژی در شهر شیراز صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد سالم و افراد مبتلا بع آلرژی پوستی، آلرژی تنفسی و آلرژی غذایی در سطح شهر شیراز بودند که از این میان به روش هدفمند تعداد ۱۳۵ نفر (۴۵ نفر سالم، ۳۰ نفر آلرژی پوستی، ۳۰ نفر آلرژی تنفسی و ۳۰ نفر آلرژی غذایی) که در طول یک سال گذشته به متخصصان و کلینیک های آلرژی در سطح شهر شیراز مراجعه داشته اند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از نسخه فارسی پرسشنامه های سبک های هویت برزونسکی (ISI)، سبک های دفاعی اندروز (DSQ-40) و طرحواره های هیجانی لیهی (LESS) استفاده شد. همچنین داده های پژوهش به وسیله تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که در سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم، سبک های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده، و طرحواره های هیجانی نشخوار ذهنی، ذهن آگاهی، تایید طلبی از دیگران، قابل درک بودن، سرزنش، تلاش برای منطقی بودن و توافق در بین افراد سالم و افراد مبتلا به آلرژی تفاوت معناداری دیده می شود. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که سبک هویت، سبک دفاعی و طرحواره های هیجانی نقش موثری در بیماری آلرژی دارد.
تاثیر تحریک الکتریکی مغز با استفاده از جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: . این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی تحریک الکتریکی از روی جمجمه با جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان ۷ تا ۱۴ ساله ای بود که جهت ارزیابی بالینی به کلینیک آتیه تهران مراجعه کرده و بر اساس مصاحبه بالینی و نسخه ی نوین هوش آزمای تهران – استانفورد بینه (۱۳۸۵) ، در گروه کودکان با کم توانی ذهنی خفیف قرار گرفتند. گروه نمونه شامل ۳۰ کودک واجد شرایط داوطب بود که با روش نمونه گیری در دسترس، از جامعه مذکور وارد مطالعه شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش ۵ جلسه متوالی tDCS دریافت کردند و پس از اتمام جلسات، از هر دو گروه آزمایش و گواه مجددا آزمون هوش تهران- استانفورد بینه به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بوسیله آزمون کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری در همه آزمونها ۰۱/۰ در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی قشر مغز، باعث افزایش عملکرد حافظه کاری در گروه مداخله در مقایسه با گروه گواه، شد (۰۰۲/۰=P). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که می توان از روش تحریک الکتریکی قشر مغز بوسیله جریان مستقیم (tDCS) جهت بهبود عملکرد حافظه کاری کلامی در کودکان دارای کم توانی ذهنی خفیف استفاده کرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر از نوع طرح تک آزمودنی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی بودند که از میان آنها 3 نفر به صورت به شیوه ی در دسترس انتخاب شدند. قبل از شروع جلسات درمانی، 2 جلسه به عنوان تعیین خط پایه برای هر یک از شرکت کنندگان برگزار شد، سپس شرکت کنندگان به مدت 14 جلسه تحت درمان طرحواره درمانی یانگ قرار گرفتند. بعد از یک ماه دو جلسه پیگیری هر کدام به فاصله یک هفته اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) براتی و ثنایی (1996)، پرسشنامه نشخوار فکری (RRS) نولن- هوکسما و مورو (1991) و پروتکل طرحواره درمانی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل دیداری، نمودارها و شاخص های روند، ثبات، درصد داده های ناهمپوش (PND) و درصد داده های همپوش (POD) استفاده شد. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر نشخوار فکری زنان دارای تعارض زناشویی موثر بوده است. در رابطه با متغیر نشخوار فکری به غیر از مورد دوم که نتیجه درمان با تاثیر بسیار خوب (PND=100 %) بود در دو دیگر درمان با تاثیر نسبتاً خوب نتیجه داده است (70%<PND<90%). ازاین رو با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان نمود طرحواره درمانی به عنوان رویکرد درمانی نوین موجب کاهش نشخوارهای فکری ناشی از تعارضات زناشویی در زوجین می گردد.
اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر خودکارآمدی و شادکامی زنان مراجعه کننده سرای محله منطقه 6 شهر تهران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر خودکارآمدی و شادکامی زنان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به خانه سلامت منطقه 6 شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر برای دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر و آدامز (1981) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد(1989) و همچنین پروتکل آموزشی نظریه انتخاب به مدت 8 جلسه ی 45 دقیقه ای بود که بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پرسشنامه ها در ابتدا و انتهای آموزش اجرا شد و جمع آوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS24 و بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی از قبیل آزمون نرمال بودن توزیع داده ها، تحلیل ANCOVA و MANOVA انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد. آموزش نظریه انتخاب بر خودکارآمدی و شادکامی زنان مراجعه کننده به سرای محله منطقه 6، تاثیر دارد(P<0.05).آموزش نظریه انتخاب باعث 79.6 درصد تغییر در نمره های خودکارآمدی و باعث 79.7 تغییر در نمره های شادکامی شد(P<0.05). نتایج پژوهش نشان می دهد که از روش آموزش نظریه انتخاب می توان برای افزایش سطح خودکارآمدی و شادکامی زنان استفاده نمود.
فراتحلیل اثربخشی مداخله های مبتنی بر واقعیت مجازی بر کارکردهای شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی (VR) الگوی جدیدی از توانبخشی مبتنی بر فناوری است، که به نظر می رسد در توانبخشی شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی (ABI) مؤثر باشد. این پژوهش با هدف فراتحلیل میزان اثربخشی مداخله-های مبتنی بر VR بر کارکردهای شناختی بیماران ABI با بررسی نقش تعدیل کننده علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی انجام شد. بدین منظور از میان مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بر اساس معیارهای ورود از جمله مطالعات کنترل شده تصادفی (RCT)، اجرای مداخله های مبتنی بر VR، آزمودنی ها با تشخیص بالینی سکته مغزی و یا آسیب مغزی تروماتیک (TBI) و ارزیابی پیامدهای مرتبط با کارکردهای شناختی، 16 مطالعه انتخاب و در مجموع 90 اندازه اثر وارد فراتحلیل شد. نتایج تحلیل با استفاده از نرم افزار CMA2 نشان داد مداخله های مبتنی بر VR در بهبود کارکردهای شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی اندازه اثر متوسط و معناداری (0.608=g هجز) دارند. بررسی نقش تعدیل گر علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی معنادار نبود (0.05<P). اندازه اثر مداخله برای بیماران سکته مغزی 0.582و برای TBI 0.704 محاسبه شد. همچنین مقدار g هجز برای کارکرد کلی شناخت 0.562، توجه 0.699، حافظه 0.442 و کارکردهای اجرایی 0.674 محاسبه شد. بنابراین براساس یافته های این پژوهش بیماران آسیب مغزی اکتسابی با آسیب شناختی توجه، حافظه و کارکردهای اجرایی می توانند از مزایای مداخله های مبتنی بر واقعیت مجازی در زمینه توانبخشی شناختی بهره مند شوند.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر تاب آوری و رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
337 - 360
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر تاب آوری و رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری مادران کودکان دچار اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی 8 تا 12 ساله پسر شهر تهران بودند که پس از غربالگری با مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا (2011) به شیوه نمونه گیری هدفمند و در دسترس، 45 مادر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس پروتکل کوین و مورل (2009) و گروه آزمایشی روان شناسی مثبت گرا بر اساس پروتکل سلیگمن (2005) به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: بین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری (38/5=F، 029/0=P) و رابطه مادر-کودک (95/7=F، 009/0=P) و آموزش فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر تاب آوری (59/5=F، 027/0=P) و رابطه مادر-کودک (07/6=F، 021/0=P) مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی مؤثر بود و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (05/0 p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش هر دو رویکرد بر تاب آوری و رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مؤثرند؛ بنابراین به مشاوران و درمانگران توصیه می شود از یافته های مطالعه حاضر در راستای مداخلات بالینی و درمانی جهت کمک به افزایش تاب آوری و ارتقا کیفیت رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای نارسایی توجه/ بیش فعالی استفاده نمایند.
کشف عوامل مؤثر بر مدیریت موفق پول در زنان متأهل: مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف عوامل مؤثر بر مدیریت موفق پول در زنان متأهل بود. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد؛ شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 14 زن متأهل مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند و با استفاده از روش براون و کلارک (2006) تحلیل شد. یافته ها: در این پژوهش 10 مقوله هسته ای، 26 مقوله سازمان دهنده و 88 کد اولیه استخراج شد. نتایج نشان داد که نقش زنان در مدیریت موفق پول در خانواده از ده مقوله هسته ای کاهش هزینه ها، اولویت بندی هزینه ها، توافقات مالی، بودجه بندی مالی، کسب درآمد بیشتر، همدلی مالی، آموزش مالی، آینده نگری مالی، ویژگی های مؤثر در مدیریت پول و ارتباطات مؤثر در رشد مالی برخوردار هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت مالی خانواده، یکی از مهم ترین ابعاد زندگی مشترک است که نقش زن در این مدیریت حائز اهمیت است. از این رو، تأثیر زنان در مدیریت موفق پول در خانواده های امروزی بیش از پیش احساس می شود.
اثر بخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر کیفیت روابط زناشویی، صمیمیت زناشویی، افسردگی زناشویی زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر کیفیت روابط زناشویی، صمیمیت زناشویی، افسردگی زناشویی زنان خیانت دیده بود. روش پژوهش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود که جامعه آماری آن شامل زنان خیانت دیده مراجعه کننده به مرکز مشاوره ژرفا شهر کرمانشاه بودند که پس از غربالگری30 زن خیانت دیده به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زن) و گواه (15 زن) کاربندی شدند. ابزاهای این پژوهش پرسشنامه کیفیت روابط زناشویی باسبی (1995)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر، 1983 و پرسشنامه افسردگی بِک، 1961 بود. گروه آزمایش به مدت ده جلسه تحت مداخله زوج درمانی شناختی- رفتاری هالفورد، 2005؛ به صورت گروهی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله زوج درمانی شناختی رفتاری بر کیفیت روابط زناشویی (11/29=F و 001/0=P)، صمیمیت زناشویی (13/7=F و 013/0=P) و افسردگی زناشویی (72/15=F و 001/0=P) مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: در نهایت این نتیجه حاصل شده است که زوج درمانی شناختی- رفتاری گروهی بر کیفیت روابط زناشویی زنان خیانت دیده در شهر کرمانشاه اثر بخش بوده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که از روش زوج درمانی شناختی-رفتاری می توان برای کاهش افسردگی زناشویی زنان خیانت دیده و در نهایت استحکام خانواده استفاده کرد.
اثربخشی بسته درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد، ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر روابط بین فردی در زنان و مردان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
215 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بسته درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد، ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر روابط بین فردی زنان و مردان مبتلا به اختلال وسواس-جبری بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی و با طرح پیش آزمون–پس آزمون با یک گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری (سه ماهه) صورت گرفت. با توجه به ملاک های ورود کلیه مراجعینِ زن و مردِ کلینیک نیکتا با تشخیص اختلال وسواس فکری-عملی، در شرایط پیش آزمون به پرسشنامه مهارت های ارتباطی بین فردی (ماتسون و همکاران، 1995) پاسخ داده و آنهایی که یک انحراف استاندارد پایین تر (زیر نمره 62) در این پرسشنامه کسب کردند، به تعداد 77 نفر غربال شده و از بین آنها تعداد 30 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش تحت بیست جلسه 120 دقیقه ای و هفته ای دو جلسه بسته درمانی تلفیقی محقق ساخته قرار گرفتند. در پایان دوره درمان مجددا در مرحله پس آزمون از هر دو گروه خواسته شد تا به پرسشنامه پژوهش پاسخ دهند. دادهها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده بسته درمانی تلفیقی بر روابط بین فردی در گروه آزمایش (12/30 = F، 001/0 ˂ P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (001/0 > p). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، با توجه به اینکه افراد با آگاهی از پذیرش و تعهد نسبت به آموزش های دریافتی و تقویت توجه آگاهی در کنار بهره گیری از آموزش های طرحواره درمانی، به طور مؤثری در بهبود روابط بین فردی عمل کردند، تلفیق این سه رویکرد در پیشبرد اهداف درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس مؤثر خواهد بود.
اثربخشی درمان گروهی تنظیم هیجان بر علائم زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
268 - 284
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین تاثیر درمان گروهی تنظیم هیجان بر علایم اختلال شخصیت مرزی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه تجربی ب طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروههای آزمایش و گواه بود؛ جامعه آماری این پژوهش 50 زن دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی توحید اصفهان بود که پس از غربالگری با پرسشنامه های شخصیت مرزی لیشنرنیگ (1999) و شخصیت مرزی جکسون و کلاریج (1991) 18 زن به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای تنظیم هیجان مدل گراش (2003) دریافت کرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، که تنظیم هیجان برروی علائم آشفتگی هیجان (00/13=F، 001/0=P)، ناامیدی (25/31=F، 001/0=P)، ترس از صمیمیت (30/52=F، 001/0=P) و تکانشگری (58/71=F، 001/0=P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، استفاده از درمان گروهی تنظیم هیجان جهت بهبود وضعیت زنان دارای اختلال شخصیت مرزی توصیه می شود.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ایده پردازی خودکشی بر اساس تنظیم هیجان و شفقت خود با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان و مردان مبتلا به ملال ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
421 - 441
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تعیین ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ایده پردازی خودکشی بر اساس تنظیم هیجان و شفقت خود با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مبتلا به ملال ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به ملال ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ شهر تهران در سال 1400-1399 به تعداد تقریبی 150000 نفر بودند. حجم نمونه 300 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2016) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس (شیوه آنلاین) انتخاب و به مقیاس گرایش به ایده پردازی خودکشی بک و همکاران (1979)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2003)، مقیاس مهربانی با خود یا شفقت خود نف (2003) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی زیمت<sup> </sup>و همکاران (1988) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضرایب مسیر مستقیم ارزیابی مجدد شناختی (0.172- =β و 0.001=P)، فرونشانی هیجانی (0.568=β و 0.001=P)، شفقت خود (0.600- =β و 0.001=P) و حمایت اجتماعی ادراک شده (0.361- =β و 0.001=P) بر ایده پردازی خودکشی معنادار بود. همچنین اثرات غیرمستقیم تنظیم هیجان و شفقت خود از طریق نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده بر ایده پردازی خودکشی معنادار بود (0.001=P). نتیجه گیری: مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر ایده پردازی خودکشی در افراد مبتلا به ملال جنسیتی است.
ارزیابی رابطه نااَمنی شغلی و وضعیت اجتماعی اقتصادی با کیفیت خواب با نقش میانجی گری نشخوار فکری و تعدیل کنندگی تاب آوری، حمایت اجتماعی و کنترل شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نااَمنی شغلی و وضعیت اجتماعی اقتصادی می تواند به بروز مشکلاتی همچون کاهش کیفیت کار، بیماری های جسمی و روحی، خستگی و اختلالات خواب منجر شود؛ ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی رابطه نااَمنی شغلی و وضعیت اجتماعی اقتصادی با کیفیت خواب با میانجی گری نشخوار فکری و تعدیل کنندگی تاب آوری، حمایت اجتماعی و کنترل شغلی بود. نمونه پژوهش 259 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امنیت شغلی (هلگرن و همکاران، 1999) وضعیت اجتماعی اقتصادی (قدرت نما، 1392)، کیفیت خواب پترزبورگ (بایس و همکاران، 1989)، پاسخ های نشخواری (نولن هوکسما و مارو، 1991)، تاب آوری (کونور و دیویدسون، 2003)، حمایت اجتماعی (واکس و همکاران، 1986) و کنترل شغلی (ادیبی و همکاران، 1390) و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی (SPSS-24 و AMOS-24) استفاده شد. نتایج نشان داد نشخوار فکریْ رابطه نداشتنِ امنیت شغلی و کیفیت خواب را میانجی گری می کند (05/0p< )، تاب آوری رابطه نشخوار فکری و کیفیت خواب را تعدیل می کند (01/0p< ) و همچنین، حمایت اجتماعی (01/0p< ) و کنترل شغلی (05/0p< ) رابطه وضعیت اجتماعی اقتصادی با کیفیت خواب را تعدیل می کند. وضعیت محیط کار می تواند بر کیفیت خواب کارکنان تأثیر بگذارد؛ بنابراین، به مدیران توصیه می شود ازطریق افزایش تاب آوری کارکنان و حمایت اجتماعی و فراهم کردن فرصت کنترل بر شغل، زمینه را برای کاهش تأثیرات منفی نااَمنی شغلی، نشخوار فکری و وضعیت اجتماعی اقتصادی نامطلوب بر کیفیت خواب کارکنان فراهم کنند.
مقایسه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و ارزشمندی زندگی در افراد با و بدون سابقه ابتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ابعاد سلامت جسمی و روانی افراد در مواجهه با بحران هایی همچون کرونا اهمیت زیادی دارد و به برنامه ریزی بهتر برای کاهش پیامدهای منفی کمک می کند. این تحقیق با هدف بررسی مقایسه ایی سبک زندگی ارتقادهنده سلامتی و ارزشمندی زندگی افراد با و بدون سابقه ابتلا به کووید-19 انجام شد. روش پژوهش از نوع پس رویدادی (علی - مقایسه ایی) بود. تعداد 272 نفر بزرگسال (124 نفر با سابقه ابتلا به کووید-19 و 148 نفر سالم) به روش نمونه گیری دردسترس و با ارسال لینک به آنها به پرسشنامه سبک زندگی و شاخص ارزشمندی زندگی پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین دو گروه در مؤلفه های سبک زندگی ارتقادهنده سلامتی تفاوت معناداری وجود دارد و گروه افراد با سابقه ابتلا به کووید-19 در تمامی مؤلفه های این متغیر نمره پایین تری از گروه بدون سابقه ابتلا کسب کردند؛ ولی در متغیر ارزشمندی زندگی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. سبک زندگی ارتقادهنده سلامتی در پاندمی کرونا می تواند در ابتلا به کووید-19 نقش داشته باشد. آموزش مهارت های بهبود و ارتقای سبک زندگی کمک ارزنده ایی برای کاهش پیامدهای آسیب رسان این ویروس در ابعاد جسمانی و روانشناختی افراد جامعه خواهد بود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). گروه آزمایش طرحواره درمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در گروه آزمایش 4 نفر و در گروه گواه 3 نفر ریزش وجود داشت. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (جونز، 1969)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003)، تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ ، 1998) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر باورهای غیرمنطقی و خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که می توان از طرحواره درمانی در جهت کاهش باورهای غیرمنطقی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در نوجوانان مبتلابه بیماری قلبی مادرزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
490 - 508
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نوجوانان ایرانی مبتلابه بیماری های قلبی مادرزادی بود. شرکت کنندگان 180 نفر نوجوانان 13 تا 18 سال مبتلابه بیماری های قلبی مادرزادی و والدین آن ها که مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی قلب شهید رجایی بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (PedsQL™) و کیفیت زندگی نسخه عمومی (PedsQL™) و بخش اضطراب فراگیر پرسشنامه CSI-4 استفاده شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آلفا کرونباخ و همبستگی پیرسون برای بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه استفاده شد. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از 7 عامل در پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت گزارش نوجوان و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت گزارش پروکسی بود.. پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نسخه نوجوان و پروکسی از روایی و اعتبار قابل قبولی در جامعه ایرانی برخوردار است و می تواند در ارزیابی کیفیت زندگی آن ها مورداستفاده قرار گیرد.