فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۲۱ تا ۶٬۶۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین مشکلات دانش آموزان در دوره های مختلف سنی، افسردگی است که پژوهشگران در سبب شناسی افسردگی مؤلفه های مختلفی از جمله تحمل پریشانی را بررسی کرده اند. بدین ترتیب هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در تحمل پریشانی و افسردگی دانش آموزان بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر قائن در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه تجدیدنظر شده افسردگی بک و همکاران (1996) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. سپس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 60 دقیقه ای تنها بر روی گروه آزمایش انجام شد و گروه گواه در آموزش شرکت نکردند. برای تحلیل داده ها از نسخه 24 نرم افزار SPSS و تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات تحمل پریشانی و افسردگی در گروه آزمایش و گواه تفاوت وجود دارد، به طوری که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش افسردگی و بهبود تحمل پریشانی دانش آموزان شده است (0/01>P). نتیجه گیری: در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق تمرین های ذهن آگاهی، پذیرش افکار، باورها، احساسات و دریافت های حسی و بدنی تسهیل می شود. در نتیجه مجموعه مکانیسم های زیربنایی این شیوه درمان باعث کاهش افسردگی و بهبود تحمل پریشانی در دانش آموزان در این مطالعه شده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر افزایش عزت نفس و ابراز وجود کودکان بد سرپرست و بی سرپرست
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور اثربخشی درمان دلبستگی بر عزت نفس و ابراز وجود کودکان بد سرپرست و بی سرپرست به صورت پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. حجم نمونه موردبررسی 30 نفر که به وسیله نمونه گیری هدفمند، از جامعه پسران 6 تا 14 ساله بهزیستی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. پس از اجرای پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت و ابراز وجود (قاطعیت) گمبریل بر روی گروه آزمایش و گروه کنترل، درمان مبتنی بر دلبستگی، در طی 8 جلسه تنها بر روی گروه آزمایش اجرا و پس ازآن، از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون گرفته شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر دلبستگی بر عزت نفس اجتماعی و عزت نفس عمومی معنادار است و بر عزت نفس خانوادگی و تحصیلی تأثیر معنی داری نداشت. این کودکان به علت محرومیت از خانواده در عزت نفس خانوادگی تغییر قابل ملاحظه ای نداشتند، همچنین درمان مبتنی بر دلبستگی، باعث تغییراتی در نمرات ابراز وجود شد اما به علت محدود بودن تعداد جلسات درمانی نتوانست معنی دار بودن این فرضیه تأیید شود.
تدوین مدل علی رضایت تحصیلی براساس خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با میانجی-گری راهبردهای فراشناختی دانش آموزان پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی رضایت تحصیلی براساس خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با میانجی گری راهبردهای فراشناختی دانش آموزان پسر بود. روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر همدان در سال تحصیلی 99-98 بود. نمونه پژوهش تعداد 338 نفر بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای و با روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های رضایت از تحصیل لنت و همکاران، خودباوری تحصیلی آزادی، خوش بینی تحصیلی اسچنموران و همکاران و راهبردهای فراشناختی کرمی بود. برای تحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با راهبردهای فراشناختی و رضایت تحصیلی ارتباط علی معناداری دارند. همچنین مشخص گردید که ارتباط علی بین راهبردهای فراشناختی و رضایت تحصیلی معنادار است. سرانجام نتایج تأیید کننده نقش میانجی راهبردهای فراشناختی در ارتباط بین متغیرهای مذکور بود. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل شده پیشنهاد می گردد برای افزایش سطح رضایت تحصیلی دانش آموزان از آموزش راهبردهای فراشناختی، خودباوری تحصیلی و خوش بینی تحصیلی استفاده شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه روان شناختی و تعارض کار-خانواده در کارکنان آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه روان شناختی و تعارض کار-خانواده در کارکنان آموزش و پرورش است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 110 نفر از کارکنان آموزش و پرورش شهرستان شاهین شهر بود. بر اساس نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر از کارمندانی با نمره تعارض کار- خانواده بالاتر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007) و پرسشنامه تعارض کار- خانواده (کارلسون و همکاران، 2000) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارض کار-خانواده و افزایش دو مولفه سرمایه روانشناختی (خودکارآمدی و خوش بینی) تأثیرگذار بود (01/0 P< ). بر اساس پژوهش حاضر می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را روشی مناسب برای افزایش سرمایه روانشناختی و کاهش تعارض کار- خانواده کارکنان در نظر گرفت.
اثربخشی مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل متمایل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1436-1423
حوزههای تخصصی:
زمینه: میل به طلاق در بین زنان متأهل می تواند ناشی از تعارضات زناشویی و در نتیجه کاهش رضایت و سازگاری زناشویی باشد که می تواند به کمک روش های آموزشی از جمله روش گاتمن کاهش یابد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل مایل به طلاق بود. روش: روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به سه مرکز مشاوره در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن متأهل مایل به طلاق بودند که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی (راگ و فانک، 2007) و سازگاری زناشویی (اسپاینر، 1976) به دست آورده شد. زنان گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مشاوره زناشویی به روش گاتمن می تواند موجب افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی و مؤلفه های آن رضایت، همبستگی، توافق و ابراز محبت در زنان مایل به طلاق گردد (0/001> p ). نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد مشاوره زناشویی به روش گاتمن به کمک آموزش هفت اصل موفقیت زوجی و فنون دستیابی به آن، روشی مؤثر و کارآمد در افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی است و می تواند توسط درمانگران در مداخلات خانواده استفاده گردد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
104-95
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه در کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سردمزاجی مراجعه کننده به مرکز سلامت جنسی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که از بین آنها تعداد 40 نفر از زنان مبتلا به سردمزاجی با روش نمونه گیری هدفمند پس از غربالگری با شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) و مصاحبه بالینی کاپلان ( KCI ) ( 2015 )، انتخاب و در دو گروه آزمایش و در انتظار درمان به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. پروتکل 10 جلسه ای طرحواره درمانی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، مقیاس سنجش عملکرد خانواده ( FAD ) میلر و همکاران (2013) و شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیره نشان داد؛ طرحواره درمانی بر بهبود کارکرد های خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی تأثیر معناداری داشت (05/0 P< ) . براین اساس می توان گفت؛ طرحواره درمانی به عنوان یک روش مکمل برای اصلاح کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان دارای اختلال سردمزاجی و ارتقاء کیفیت روابط زناشویی آنها موثر است.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه زوجین در دوران عقد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ازدواج یکی از مهمترین رویدادهای زندگی هرفرد است که تحت تاثیر ویژگی ها و خصوصیات فرد پیش از ازدواج مانند طرح واره های ناسازگار اولیه است. یکی از رویکردهای درمانی که برای طرح واره های ناسازگار اولیه ارایه شده است، درمان هیجان مدار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی درمان هیجان مدار بر طرحواره های ناسازگار اولیه در دوران عقد است. مواد و روش ها: طرح پزوهش حاضر از بعد هدف کاربردی و از بعد روش اجرا شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ۲ ماه است. از جامعه زوجین در دوران عقد شهر تهران نمونه ای ۴۰ نفری از زوجین به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. آموزش درمان هیجان مدار به مدت ۱۲ جلسه به گروه آزمایش ارایه شد. از پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۰) برای گردآوری داده ها استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد درمان هیجان مدار بر طرح واره های ناسازگار اولیه اثربخش بوده است(p=۰.۰۵). نتایج نشان داد که اثر تعاملی زمان*گروه و منبع بین گروهی در نمرات شرکت کنندگان در خصوص طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معناداری وجود دارد (p=۰.۰۱). نتیجه گیری: بنابراین درمان هیجان مدار با بهبود آگاهی، شناخت و تنظیم هیجانی، عاملیت زوجین را در تنظیم هیجان ها افزایش می دهد و انحرافات شناختی ناشی از طرح واره های ناسازگار اولیه را کاهش می دهد و پیشنهاد میگردد به عنوان رویکرد درمانی در مسائل زوجین استفاده گردد.
شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
12 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و متون مرتبط و خبرگان و متخصصان تعلیم وتربیت و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 15 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران در سال 1399 بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان 285 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی ابزارهای هر دو بخش کیفی و کمی قابل قبول بود. داده های بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل سازنده بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 2 بعد، 6 مولفه و 40 شاخص و عوامل موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 3 بعد، 9 مولفه و 42 شاخص بود. عوامل سازنده شامل ابعاد فردی (با 3 مولفه ویژگی های فردی، قدرت و ارزیابی) و اجتماعی (با 3 مولفه ارتباط، الگوگزینی و مشارکت) و عوامل موثر شامل ابعاد خانواده (با 3 مولفه اعتمادسازی، حمایت و شیوه های تربیتی)، مدرسه (با 3 مولفه توانمندسازی، تعهد و نشاط) و جامعه (با 3 مولفه عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و عوامل روانی) بود. دیگر نتایج نشان داد که بار عاملی همه گویه ها و برازش مدل مناسب بود و اثر همه ابعاد بر عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به عوامل سازنده و موثر شناسایی شده برای رشد خودباوری نوجوانان می توان از طریق آنها برنامه هایی جهت بهبود رشد خودباوری آنان طراحی و اجرا کرد.
مقایسه معنویت، تاب آوری و خودشفقت ورزی در دانشجویان با و بدون اضطراب کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
140 - 163
حوزههای تخصصی:
کرونا ویروس 2019 (کووید-19) به عنوان بزرگترین تهدید سلامت عمومی افراد در سال 2020، دوسالی است که مردم جهان را دچار مشکلات فراوانی کرده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه معنویت، تاب آوری و خود شفقت ورزی در دانشجویان با سطوح بالا و پایین اضطراب کووید-19 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دختر و پسر دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. شرکت کنندگان به روش در دسترس از هر گروه 135 دانشجوی با سطوح بالای اضطراب کووید-19 و 135 دانشجوی با سطوح پایین اضطراب کووید-19 انتخاب شدند. دانشجویان با استفاده از پرسشنامه اضطراب کووید-19 ویتن و همکاران (2012)، معنویت پارسیان و دونینگ (2009)، تاب آوری کانر و داویدسون (2003) و خود شفقت ورزی نف (2003) مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل داده ها نیز با بهره گیری از روش تحلیل واریانس چند متغیره توسط نرم افزار SPSS نسخه 24، انجام شد. یافته های حاصل از اجرای تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دانشجویان با و بدون اضطراب کووید-19 از نظر معنویت، تاب آوری و خودشفقت ورزی تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که میانگین نمرات معنویت، تاب آوری و خودشفقت ورزی در دانشجویان با اضطراب کووید-19 در مقایسه با دانشجویان بدون اضطراب کووید-19 به شکل معناداری کمتر است (001/0>P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر، دانشجویان دارای سطوح بالای اضطراب کووید-19 کمتر از معنویت و تاب آوری برخوردار هستند که این خود موجب تشدید علائم در افراد می شود. از طرفی دیگر، مشخص گردید قضاوت در مورد خود، احساس انزوا و بیش همانندسازی در افراد دارای اضطراب کووید-19 بالا است؛ به همین دلیل لازم است روان شناسان و مشاوران در این زمینه ها توجه بیشتری داشته باشند تا از شدت غیرعادی اضطراب-19 در دانشجویان کاسته شود.
اثربخشی فنون مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی در بهبود علائم اختلال پراشتهایی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پراشتهایی روانی، یکی از انواع اختلالات خوردوخوراک است که در افراد جوان شیوع داشته و سلامت جسمی و روان شناختی بیماران مبتلا به آن را به خطر می اندازد. رویکردهای نظری و درمان های متعددی برای این اختلال ایجاد شده است. رفتاردرمانی دیالکتیکی که بد تنظیمی هیجانی را در این بیماران هدف قرار می دهد، یکی از جدیدترین درمان های مطرح در درمان پراشتهایی روانی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فنون مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی (ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی، تحمل پریشانی) در بهبود علائم پراشتهایی روانی، بیماران مبتلا به این اختلال انجام گرفت. مواد و روش: در چارچوب طرح های تک آزمودنی با خطوط پایه ی چندگانه، دو بیمار مبتلا به اختلال پراشتهایی روانی، به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج از پژوهش، انتخاب شدند و 11 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی انفرادی به صورت هفتگی و مبتنی بر راهنما بر روی این بیماران انجام گرفت. ابزارهای مورداستفاده شامل مصاحبه ی تشخیصی ساختاریافته (SCID) و سیاهه اختلالات خوردن (EDI) بود که بیماران در جلسات پیش درمان، پنجم، هفتم، جلسه ی آخر و نیز پیگیری یک ماهه، ازنظر آزمون خط پایه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج از طریق ترسیم های دیداری، درصد بهبودی و اندازه اثر مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که DBT موجب کاهش معنی دار در علائم اختلال پراشتهایی روانی می شود. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های این پژوهش، می توان بیان کرد که رفتاردرمانی دیالکتیکی، به عنوان یک رویکرد جدید، در کاهش علائم پرخوری و پاک سازی بیماران مبتلا به اختلال پراشتهایی روانی مفید است.
مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک به عنوان نشانگر مولکولی در بیماران افسرده عمده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
43 - 58
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک DRD3 و DRD4 دربیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد سالم انجام شد. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای است. جامع آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه کننده در سال 1398 به کلینیک های روان پزشکی بود. از این جامعه 62 نفر از بیماران افسرده اساسی (28 مرد و 34 زن) به روش نمونه گیری در دسترس و 60 نفر فرد سالم (30 مرد و 30 زن) به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت از افراد و برای اندازه گیری بیان نسبی ژن های DRD3 و DRD4 از روش های Real-Time RT-PCR و SYBER Green استفاده شد. یافته ها : ژن DRD3 در بیماران افسرده نسبت به افراد سالم بیان نسبی کمتری داشت (P<0.001)، اما در بیان ژن DRD4 در بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (P>0.05). نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که گیرنده DRD3 مارکر مهمی در افسردگی است که می توان از آن برای تایید تشخیص و درمان مناسب (MDD) استفاده کرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
91 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد-کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به کلینک های آموزش و پرورش ناحیه 4 و 6 شهر مشهد بود که تعداد 40 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان، مقیاس عاطفه منفی، مقیاس ارزیابی رابطه مادر- کودک استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد آموزش تنظیم هیجان می تواند موجب بهبود رابطه مادر-کودک و مولفه های آن، در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شود (001/0>p). و همچنین تفاوت گروه آزمایش و کنترل در مولفه عاطفه منفی نیز معنی دار می باشد (001/0>p). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان با دانش افزایی و افزایش درک و انعطاف پذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای به تقویت رابطه مادر- کودک و سلامت روان و کاهش عاطفه منفی منجر شد.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
131 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 سال در حال زندگی در مراکز شبه خانواده شهر تهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس بود و با این روش تعداد 90نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر، مقیاس الکسی تایمی و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی توانستند 45/0 رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (05/0 P< ).
نقش افسردگی و فراشناخت بدشکلی بدن در اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
103 - 114
حوزههای تخصصی:
رابطه سبک های فرزندپروری و گرایش به مصرف مواد مخدر: نقش میانجی تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
11-32
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های فرزندپروری و گرایش به مصرف مواد مخدر با در نظر گرفتن نقش میانجی تکانشگری بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری در سال 1398-1397 تشکیل دادند (7248 نفر). برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و تعداد 376 نفر (216 دختر و 160 پسر) انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه تکانشگری، مقیاس استعداد اعتیاد و مقیاس شیوه های فرزندپروری بود. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوب قرار داشتند. سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد مخدر در دانشجویان داشتند. همچنین، تکانشگری در رابطه بین سبک های فرزندپروری و گرایش به مصرف مواد مخدر دارای نقش میانجی معناداری بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. پیشنهاد می شود تکانشگری و سبک های فرزندپروری به عنوان محور عمده ای در تشخیص انواع اختلالات بالینی مانند گرایش به مواد در نظر گرفته شود.
ترک اصیل و پایدار: الگوی پایداری در ترک مبتنی بر تجارب زیسته افراد وابسته به مواد بهبودیافته با روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
143-182
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی پایداری در ترک مبتنی بر تجارب زیسته افراد وابسته به مواد بهبودیافته بود. روش : روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. مشارکت کنندگان این پژوهش افراد وابسته به مواد بهبودیافته ساکن استان لرستان در سال 1398-1397 بودند که بیشتر از ۶ سال سابقه نگهداری ترک اعتیاد را داشتند. از میان آن ها، 20 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند – نظری انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. یافته ها: نتایج نشان داد مشارکت کنندگان با تاکید بر شرایط علی (شامل تجربه و ادراک خستگی جسمی و روانی، تجربه و ادراک به آخر خط رسیدن، تجربه و ادراک تهدید مصرف مواد و روشن شدن اراده منفی)، شرایط زمینه ای (همانند کنترل وسوسه و ترس از بازگشت، اتکا به معنویت، معناجویی و رشد خودشناسی و درون نگری)، شرایط مداخله گری (شامل حمایت اجتماعی و ثبات اقتصادی و پذیرش و حمایت خانوادگی) و از طریق استراتژی های شرکت و مداومت در برنامه گروه همنوعان، بهره گیری از منابع کمکی جانبی و تغییر در روابط در تلاش برای رسیدن به ترک پایدار و اصیل بوده اند . نتیجه گیری: پایداری در ترک، رسیدن به ترکی اصیل و پایدار است. همچنین، از نتایج این پژوهش می توان به عنوان الگویی برای جلوگیری از بازگشت به مصرف مواد و ماندگاری در ترک استفاده کرد.
ابعاد روانشناختی رابطه والد-کودک در همه گیری کووید-19: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
151-160
حوزههای تخصصی:
پیدایش بیماری همه گیر کووید-19 علاوه بر تغییرات گسترده ای که در سطوح مختلف به همراه دارد به طور خاص نیز منجر به بروز تغییراتی در سطح خانواده شده و آثار قابل توجهی را در بسیاری از والدین و رابطه آنها با فرزندانشان در سراسر جهان به وجود آورده است؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی پیامدها ، ابعاد روانشناختی، عوامل خطر و عوامل محافظ در روابط والد-کودک طی بحران همه گیری کووید-19 است. روش این مطالعه مروری بر مطالعات انجام شده در این زمینه بود بدین صورت که یافتههای پژوهشی در پایگاههای اطلاعاتی پاپمد، اسپرینگر، اسکوپس، پروکوئست، ساینس دایرکت و گوگل اسکلار، با جستجوی کلیدواژههای کووید-19، تاثیرات روانشناختی، رابطه والد-کودک، مشکلات رفتاری-هیجانی، عوامل خطر و محافظ، قرنطینه و کودکان مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت براساس معیارهای ورود از بین 58 مقاله مورد بررسی، 12 مقاله وارد پژوهش و نتایج طبقهبندی، خلاصه و گزارش شد . نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بحران همه گیری آثار قابل توجهی بر کودکان، والدین و نیز نوع رابطه والدین با فرزندانشان داشته و به دنبال افزایش استرس وارد شده بر والدین، احتمال فرسودگی آنها و کودک آزاری افزایش یافته است. در مقابل برخورداری والدین از مهارت های همدلی و خودکارآمدی از عواملی هستند که می توانند در این شرایط رابطه والد-کودک را بهبود بخشند. لذا با توجه به پیامد های اجتناب ناپذیر کووید-19 بر سبک زندگی، سلامت روانشناختی و رابطه والد-کودک؛ طراحی و برنامه ریزی راهبرد های مداخله ای و حمایتی و شناخت بهتر نیاز های روانشناختی خانواده و کودکان در جهت آگاهی بخشی و بهبود روابط والدین با کودکان خود در جهت کاهش آثار منفی و افزایش اثرات مثبت توصیه می شود.
رابطه بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی براساس رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بوئین زهرا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی با رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بوئین زهرا انجام شد. روش پژوهش مورد استفاده در این مطالعه همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد کلیه رشته های دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا که تعداد آن ها 2120 میباشد. حجم نمونه که به روش نمونه گیری تصادفی ساده حجم نمونه به تعداد 322 نفر بر اساس جدول کرجسی مورگان انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. با توجه به وجود سه متغیر و به منظور بررسی رابطه بین آن ها از سه پرسشنامه استاندارد پرسشنامه سبک زندگی LSQ ، مقیاس هیجان خواهی آرنت و پرسشنامه شخصیتی آیزنک استفاده می شود. روایی محتوایی پرسشنامه ها به تایید اساتید و کارشناسان رسیده و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.87، 0.82 و 0.79 به دست آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی بر اساس رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا رابطه معنی داری وجود دارد.
نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی احتمال خودکشی دختران نوجوان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکشی یکی از معضلات بهداشت روانی و سومین علت مرگ و میر در بین نوجوانان است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی احتمال خودکشی در دختران نوجوان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دختران نوجوان شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بود که به روش نمونه گیری در دسترس و با استناد به جدول مورگان تعداد ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکشی در نوجوانان، پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران، مقیاس دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومئر و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیلتون بود که همه پرسشنامه ها دارای اعتبار و پایایی بوده اند. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش هم زمان استفاده شد که نهایتاً داده ها به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که اجتناب تجربی، مؤلفه های دشواری تنظیم هیجان (بجز فقدان آگاهی هیجانی)، نگرانی از تصویر بدنی بر احتمال خودکشی تأثیر معناداری دارند (۰/۰۰۱< P ). همچنین نتایج تحلیل بیانگر آن بود که متغیرهای پیش بین با هم دقیقاً می توانند ۲۷/۷ درصد احتمال خودکشی را تبیین کنند. نتیجه گیری: احتمال خودکشی در دختران نوجوان، توسط متغیرهای اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی قابل پیش بینی است، بنابراین پیشنهاد می شود که روانشناسان و مشاوران جهت کاهش احتمال خودکشی نوجوانان نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی را مورد توجه قرار دهند.
اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1381-1363
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی نشان داده اندکه آموزش تنظیم هیجان بر متغیرهای مختلفی از جمله تاب آوری، مشکلات عاطفی و رفتارهای پر خطر مؤثر بوده است. اما در زمینه تأثیر آموزش متمرکز برتنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان تحقیقاتی صورت نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بودکه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان بیت الزهرا انتخاب و به صورت تصادفی، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. سپس برنامه آموزشی متمرکز بر تنظیم هیجان پکران (ستاری، پورشهریاری و شکری، 1395) برای گروه آزمایش 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها بوسیله دو پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران (2005) و راهبردهای خودنظم جویی تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) جمع آوری شد و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری به وسیله نرم افزار 25- SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایشی و گواه در تنظیم هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی وجود داشت (0/05 ˂ p ) . میزان تأثیر آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت دانش آموزان 0/22 و بر خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان 0/27 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان شرکت کننده در جلسات آموزشی در مقایسه با گروه گواه و در مقایسه با قبل از آموزش در مؤلفه های راهبردهای شناختی، راهبردهای فرا شناختی، مدیریت منابع، راهبردهای انگیزشی و هیجان های پیشرفت نمرات بالایی کسب کرده و در مجموع هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی بهتری را تجربه کردند