فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۴۱ تا ۵٬۵۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to predict the tendency toward cosmetic treatments based on early maladaptive schemas and marital intimacy among married men applying for cosmetic surgery and non-applicant in the province of Yazd in 2020. The descriptive-correlation method is used. The statistical population of this study was all married men who applied for cosmetic surgery referred to relevant clinics and non-applicant married men in Yazd. According to this, a sample of 200 people, including 100 applicants and 100 non- applicant who were selected by available sampling. Then, Early maladaptive Schemas scale (Yang, 1998) and Bagarozzi's marital intimacy questionnaire (2001) were distributed among the subjects and after completing the questionnaires, the results were analyzed through logistic and Pearson correlation calculation. There is a significant relationship between different domains of early maladaptive schemas and intimacy of couples; Also, The findings showed that early maladaptive schemas and marital intimacy predict the tendency for cosmetic surgery in married men. The results of multiple regression analysis showed that the three maladaptive schemas of autonomy and dysfunctional functioning, acceptance, cut and rejection, as well as the interference component in social performance of body image, respectively, had the highest share in predicting the tendency for cosmetic surgery, respectively. The schemas in a person's life act as lenses that shape the interpretation, selection, and evaluation of one's experiences. Considering the role of early maladaptive schemas and marital intimacy in predicting the tendency to cosmetic surgery in this study, it is suggested to provide psychological treatments, especially schema therapy and couple therapy, before cosmetic surgery.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
37 - 51
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور که به بیمارستان حضرت امام خمینی شهرستان ساری در شش ماه دوم سال 1394، مراجعه نموده که تعداد آنها برابر 211 نفر از سوی بیمارستان گزارش شده بود. شیوه نمونه گیری پژوهش حاضر از نوع در دسترس و با غربالگری اولیه به صورت هدفمند به حجم 30 نفر که برای هر گروه آزمایش و گواه 15 نفر انتخاب گردید. کلیه فرایند درمان در هشت جلسه به صورت فردی به مدت 45 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات نمونه ها از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد و جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده گردید. یافته ها نشان داد که متغیر مستقل(گروه) تأثیر معناداری بر متغیر وابسته(خود تاب آوری) داشته است(77/27 =(28 ، 1) F و 0.001 P <). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور موثر بوده است.
تبیین روابط علی تنظیم هیجان و استرس والدینی با تعارضات زناشویی: نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان-شناختی در دوران همه گیری کروناویروس
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
75 - 98
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی گری انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و استرس والدینی با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس اجرا شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان متاهل شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 257 نفر بود، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه تعارضات زناشویی (1379)، پرسش نامه تنظیم هیجان (2006)، پرسش نامه پذیرش و عمل ویرایش دوم (2011) و فرم کوتاه پرسشنامه استرس والدینی (1983). اطلاعات به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که استرس والدگری و تنظیم هیجان با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس رابطه معناداری وجود دارد (05/0> p). همچنین نتایج نشان داد که انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین استرس والدگری و تنظیم هیجان با تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس نقش میانجی دارد (05/0> p). بنابراین، به منظور کاهش شدت تعارضات زناشویی در دوران همه گیری کرونا ویروس، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی لازم برای کاهش استرش های والدگری اجرا شود.
The Causal Relationship between HEXACO Personality Traits and English Language Anxiety with the Mediating Role of Positive Academic Emotions in Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Emotions are the primary source of motivation and movement in humanbeings. Positive emotions help maintain and guide responses and behaviors. These emotional experiences, in academic situations, play an important role in shaping students' judgments, decisions, priorities, and behaviors by providing basic information. The aim of this study was to investigate the causal relationship between Hexaco personality traits and English language anxiety with the mediating role of positive academic emotions in students. This study was applied in terms of purpose, and considering how information and data were collected, it was descriptive-correlational.The statistical population included all 525 ninth grade female students of 10 public girl’s junior high schools in Babol, in the academic year 2020-2021. Using Krejcie and Morgan (1970) Table, 225 students were selected as the research sample through simple random sampling method. The instruments of the study included the HEXACO Personality Traits Questionnaire (De Vries & Van Gelder, 2013), Positive Academic Emotions Questionnaire (Pekrun et al., 2005), and English Language Anxiety Inventory (ALI, 2017).To analyze the data, Kaiser-Meyer-Olkin test, Bartlett’s test, correlation coefficient, regression, path analysis and structural equation modeling were used. The research model showed a very good fit.The findings showed that there is a significant relationship between the students’ personality traits, positive academic emotions and English language anxiety. In addition, personality traits and positive academic emotions have a direct effect on students' English language anxiety. Also, personality traits have a significant effect on students' English language anxiety through the mediating role of positive academic emotions.
بررسی آزمایشی اثر نیایش بر نشاط و امید(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر نیایش بر نشاط و امید بوده است. به منظور اجرای این پژوهش، از طرح آزمایشی استفاده شد. 106 شرکت کننده به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. با استفاده از داستان در هر دو گروه موقعیتی ایجاد شد که در آن سنجش امید و نشاط موضوعیت پیدا کرد. داستان با استفاده از پرسش نامه باز - پاسخ انتخاب شد. گروه آزمایش افزون بر داستان، متنی نیایشی را خواندند که برگرفته از نیایش امام سجاد علیه السلام و به زبانی روان و امروزی بود. سپس با سنجش امید و نشاط از طریق صوت افراد، اثر نیایش بررسی شد. نتایج، فرضیه اثرگذاری نیایش بر نشاط و امید را تأیید نکرد. در تفسیر این یافته می توان گفت نیایشِ لحظ ه ای برای ایجاد حالت نشاط و امید کافی نیست و برای تأثیر بیشتر لازم است نیایش استمرار داشته باشد تا شخصیت خدابین فرد شکل گیرد و نیایش عمدتاً فرآیند یکپارچه کردن شخصیت خدابین است. ممکن است تأثیر نیایش بر هیجان های مثبت، در چارچوب تأثیر کلان و نه خُرد نیایش مطرح باشد.
تبیین نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
189 - 208
حوزههای تخصصی:
استفاده از رویکردهای روانشناختی و ویژگی های شخصیتی مصرف کنندگان در تغییر رفتار آنان، یکی از استراتژی های کلیدی در بازاریابی محصولات است. بازاریابی حسی و عناصر وابسته آن به منظور تاثیرگذاری بر رفتار مصرف کننده و تهییج هیجانی مشتریان یا تصویر سازی ذهنی از ابزارهای نوین مدیریت بازاریابی است. رنگ محصول به عنوان یکی از نخستین متغیرهایی که مصرف کننده در هنگام رویت محصول با آن مواجه می شود و بیشترین تاثیر بر حس بصری و ادراکی مشتریان را دارد، در طراحی و بازاریابی محصولات نه تنها از جهت زیبایی شناختی و جذابیت ظاهری بلکه به عنوان ابزاری برای انتقال معانی، ارزیابی، قضاوت و ارائه اطلاعات به مصرف کنندگان استفاده می گردد. این مطالعه با روش کیفی و با رویکرد گراندد تئوری با هدف ارائه الگوی نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده انجام شد. با استفاده از تحلیل کیفی 41 زیر مقوله و هشت مقوله اصلی شناسایی و الگوی ساختار گرایانه بر اساس روش چارمز ارایه گردید. مقولات اصلی نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده شامل: ابعاد روانشناختی مصرف کننده، علایق شخصی و ترجیحات فردی، پاسخ مصرف کننده، بعد فرهنگی اجتماعی، پاسخ های بیولوژیکی یا حسی حرکتی، خصایص رنگ و در نهایت بعد جمعیت شناختی مصرف کننده است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر رضایت از زندگی زناشویی و طرحواره های ناسازگار زنان متأهل دانشجوی دانشگاه آزاد اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
105 - 128
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان متمرکزبرشفقت بر رضایت از زندگی زناشویی و طرحواره های ناسازگار انجام شد. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش-آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل دانشجوی دانشگاه آزاد اهواز در سال 1398 بود که با روش هدفمند، 60 نفر از آنها با سابقه تأهل بین 1 تا 5 سال، انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه رضایت زناشویی و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه بود. گروه آزمایشی طرحواره در 8 جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی و گروه آزمایش شفقت، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان متمرکزبرشفقت بر اساس مفاهیم گیلبرت را دریافت کردند. تحلیل داده ها بااستفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره-درمانی بر میزان رضایت زناشویی زنان متأهل و همچنین بر 4 حوزه از 5 حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه و درمان متمرکزبرشفقت بر رضایت زناشویی و بر هر 5 حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه مؤثر است. همچنین نتایج نتایج حاکی از آن بود که بین طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت از لحاظ اثربخشی بر رضایت زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به نتایج بدست آمده، می توان از طرحواره درمانی و درمان متمرکزبرشفقت برای بهبود رضایت زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان متأهل دانشجو استفاده کرد.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان، مدیریت تعارض و صمیمیت جنسی در رابطه سازگاری زناشویی و ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
231 - 250
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش نقش واسطه ای تنظیم هیجان، مدیریت تعارض و صمیمیت جنسی در رابطه سازگاری زناشویی و ویژگی های شخصیتی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی معلمان متأهل شهر کرمانشاه در بازه زمانی سال1400-1399 بوده که از میان آن ها 300 معلم متأهل به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسش نامه های مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، پرسش نامه ویژگی های شخصیتی (کاستا و مک کری ، 1985)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (گرتز و رومر، 2004)، حل تعارض و صمیمیت جنسی از خرده مقیاس پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (اولسون، 1998)، جمع آوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج مدل نهایی نشان داد ویژگی های شخصیتی و سازگاری زناشویی به طور مستقیم و نقش واسطه ای مدیریت تعارض، تنظیم هیجان و صمیمیت جنسی به طور غیر مستقیم در سطح معنی داری 05/0 همبسته هستند. یافته ها نشان داد که ویژگی های شخصیتی با مدیریت تعارض، دشواری تنظیم هیجان، صمیمیت جنسی و سازگاری زناشویی و دشواری تنظیم هیجان به سازگاری زناشویی، مدیریت تعارض به سازگاری زناشویی و صمیمیت جنسی به سازگاری زناشویی نیز رابطه مستقیم دارند. همچنین نتایج دیگر نشان داد که اثر غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی بر سازگاری زناشویی از طریق دشواری تنظیم هیجان، مدریت تعارض و صمیمت جنسی از لحاظ آماری معنی دار بود. پبا توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود در مشاوره پیش از ازدواج و درمان مشکلات زناشویی بر آموزش مولفه های اثرگذار بر سازگاری زناشویی، ویژگی های شخصیتی و متغیر-های میانجی به عنوان پیشگیری و درمان تاکید شود.
نقش خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۳۲-۳۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف، و شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که در سال 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. از این بین، 279 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، شفقت به خود، خودکنترلی، و عواطف پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین آمادگی به اعتیاد در دانشجویان با عاطفه منفی رابطه مثبت و با خودکنترلی، عاطفه مثبت، و شفقت به خود رابطه منفی وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از این بود که 67 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد دانشجویان بر اساس خودکنترلی، عواطف و شفقت به خود پیش بینی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد که متخصصانی که با افراد وابسته به مواد سروکار دارند و در فرایند درمان آن ها حضور دارند می توانند عوامل همراه با اعتیاد مانند خودکنترلی، هیجانات، و شفقت به خود را در نظر گرفته و به طور همزمان با درمان اعتیاد، برای ارتقاء سطح این متغیرها نیز گام بردارند.
پیش بینی میزان موفقیت تحصیلی دانش آموزان بر اساس سبک والدگری والدین آنان با میانجی گری خودکارآمدپنداری و حرمت خود در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
۱۲۰-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت تحصیلی دانش آموزان، به عنوان قشر کارآمد و آینده سازان کشور، یکی از عوامل مهم پیشرفت و توسعه بلندمدت شغلی و اجتماعی آنان در زندگی است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف پیش بینی میزان موفقیت تحصیلی دانش آموزان بر اساس سبک والدگری والدین آنان، با میانجی گری خودکارآمد پنداری و حرمت خود در کودکان، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی - همبستگی بود که با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آنها، با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 300 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس موفقیت تحصیلی (صالحی، 1393)، پرسشنامه سبک های والدگری (بامریند، 1991)، مقیاس خودکارآمد پنداری کودکان (موریس، 2001) و پرسشنامه حرمت خود (کوپراسمیت، 1981) بود. در نهایت داده ها با استفاده از روش پژوهش های همبستگی و روش مدل معادلات ساختاری با به کارگیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک والدگری سهل گیرانه و مستبدانه با خودکارآمد پنداری و موفقیت تحصیلی رابطه منفی و معنادار و بین سبک والدگری مقتدرانه با خودکارآمد پنداری، حرمت خود و موفقیت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0>P). همچنین بین خودکارآمد پنداری و حرمت خود با موفقیت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار مشاهده شد (05/0>P). یافته ها نشان داد که اثر غیرمستقیم سبک های والدگری سهل گیرانه و مستبدانه بر موفقیت تحصیلی از طریق خودکارآمد پنداری و اثر غیرمستقیم سبک والدگری مقتدرانه بر موفقیت تحصیلی از طریق حرمت خود از لحاظ آماری معنادار بودند (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که با ارتقاء مهارت های خودکارآمد پنداری و حرمت خود می توان به صورت غیرمستقیم، رابطه بین سبک والدگری و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دبستانی را تقویت کرد.
مقایسه ی اثربخشی آموزش حافظه ی کاری با آموزش حافظه ی رقابتی بر علائم روان شناختی و عملکردهای شناختی افراد مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مقایسه ی اثربخشی آموزش حافظه ی کاری با آموزش حافظه ی رقابتی بر علائم روان شناختی و عملکردهای شناختی مبتلایان به افسردگی اساسی بود. روش: مطالعه روی 60 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که به صورت تصادفی در سه گروه آموزش حافظه ی رقابتی، آموزش حافظه ی کاری و کنترل تقسیم شدند، به مدت 8 جلسه انجام شده است. ابزار سنجش شامل چهار تکلیف رایانه ای: دووال انبک، فراخنای تقارن، فراخنای خواندن، حرف-عدد، سه پرسشنامه: سیاهه افسردگی بک، نشخوار ذهنی نولن هوکسما، عزت نفس روزنبرگ، و آزمون فراخنای ارقام حافظه بزرگسالان هوش وکسلر بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: در هر سه گروه، عملکرد در تمام متغیر ها به جز نشخوار ذهنی در طول کارآزمایی در مقایسه با پیش آزمون افزایش داشت. آموزش حافظه ی کاری نتوانست منجر به بهبودی افسردگی و عزت نفس شود، اما منجر به بهبودی مؤلفه های جابه جایی، به روزرسانی و بازداری شد. آموزش حافظه ی رقابتی نتوانست منجر به بهبود کارکردهای شناختی افراد افسرده شود، اما منجر به بهبود افسردگی و عزت نفس شد. آموزش حافظه ی کاری به تنهایی نمی تواند بر افسردگی اساسی، عزت نفس و نشخوار ذهنی اثرگذار باشد؛ همچنین آموزش حافظه ی رقابتی به تنهایی نمی تواند بر نشخوار ذهنی و تمام کارکردهای شناختی در افراد افسرده مؤثر باشد. با توجه به حیطه ی اثرگذاری متفاوت این دو درمان و بر اساس اهداف درمانی مختلف، می توان یکی از این دو درمان را انتخاب کرد و یا به صورت همزمان با یک درمان دیگر به کاربرد.
ارائه مدل افزایش تعلق خاطر کاری اساتید دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
101 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه : این پژوهش که با هدف ارائه مدل افزایش تعلق خاطر کاری اساتید دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد.
روش : این مطالعه به لحاظ هدف، کاربردی، برحسب نوع داده ها؛ آمیخته(کیفی-کمی)، از نظر شیوه گرداوری داده ها و روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری را در بخش کیفی، خبرگان علمی دانشگاه و متخصصان آموزش عالی و در بخش کمی، اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد شهر تهران تشکیل دادند که به ترتیب به روش هدفمند و اشباع نظری و از طریق معادلات ساختاری نمونه گیری شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی و پایایی ابزارها مورد بررسی و تائید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد و در بخش استنباطی و کمی آزمون های تی تک نمونه ای، مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تأییدی) و تحلیل عاملی اکتشافی بود.
یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفه های نیرومندی، جذب، وقف، به عنوان عوامل تشکیل دهنده تعلق خاطر کاری اساتید، مؤلفه های سرمایه روانشناختی، هوش هیجانی، حمایت سازمانی، رهبری خدمتگزار، هویت سازمانی، احساس معنا در کار، به عنوان عوامل اثرگذار و مؤلفه های تعهد سازمانی، تعادل کار و زندگی، عملکرد شغلی، به عنوان مؤلفه های تأثیرپذیر شناسایی و برازش مطلوب مدل افزایش تعلق خاطر کاری اساتید را ارائه می دهد.
نتیجه گیری : نتایج تحقیق نشان می دهد که با بازنگری در برنامه ریزی و مدیریت جذب و نگهداری نیروی انسانی، تجدید نظر در شیوه های انتخاب مدیران، تعادل در استفاده از مدیران خارج از سازمان و تغییر در سبک رهبری دانشگاه، می توان رغبت و تعلق خاطر کاری در اساتید دانشگاه آزاد اسلامی را ارتقاء داد.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودانتقادی دختران نوجوان با تجربه سوگ طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
187 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجان و خودانتقادی دختران نوجوان با تجربه سوگ طلاق والدین بود. طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود و و از نظر هدف، کاربردی و از نظر زمان، مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر نوجوانان 14-16 سال دختر از خانواده های طلاق ساکن شهر تهران در سال 1398 بودند و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و براساس ملاک های مورد نظر 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق سه پرسشنامه استاندارد تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، سیاهه سوگ هوگان و همکاران (2001) و سطوح خودانتقادی تامپسون وزوروف (2004) استفاده شده است. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجانی و خود انتقادی دختران نوجوان با تجربه سوگ طلاق والدین اثربخش است. در واقع درمان هیجان مدار باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان و خودانتقادی در نوجوانان می شود. بنابراین درمان هیجان مدار نقش مهمی در افزایش تنظیم شناختی هیجان و کاهش خودانتقادی در نوجوانان دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
219 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان افسرده در سال 1399 در شهر تهران بودند که به یکی از سه مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی در زمستان مراجعه کرده بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر با توجه به مصاحبه ساختار یافته بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و نمره های بالای 11 در آزمون افسردگی بک به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی بک (2001)، مقیاس خودانتقادی تامپسون و زاروف (2004) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی بوفارد (1998) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSS.21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی در زنان دارای اختلال افسرده تأثیر دارد و خودانتقادی را به طور معناداری کاهش داده و خودتنظیمی هیجانی را افزایش می دهد. بنابراین توجه به طرحواره درمانی نقش مهمی در کاهش خودانتقادی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای اختلال افسرده دارد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
340 - 360
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متاهل بود. روش پژوهش: این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1399 تشکیل دادند که تعداد 210 نفر به صورت آنلاین به پرسشنامه های صمیمیت جنسی (بطلانی و همکاران، 1389)، خودپنداره جنسی (اسنل، 1998) و دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) پاسخ دادند. به منظور بررسی متغیرهای مدل پیش بینی دلزدگی زناشویی آزمون های ضریب همبستگی پیرسون (با استفاده از نرم افزار SPSS) و تحلیل مسیر (با استفاده از نرم افزار آماری LISREL) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودپنداره جنسی مثبت با دلزدگی زناشویی رابطه ندارد و فقط بعد منفی خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارد. صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مستقیم و معکوس داشت. خودپنداره جنسی منفی بین صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی نیز نقش میانجیگری را داراست (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر این است که به صور خاص صمیمیت جنسی و خودپنداره جنسی نقش قابل توجهی در چگونگی دلزدگی زناشویی ایفا می کند، بنابراین توجه به این عوامل برای هر گونه اقدام و برنامه ریزی در زمینه دلزدگی زوجین بیش از پیش اهمیت دارد.
واکاوی تجربه زیسته اساتید دانشگاه فردوسی مشهد از رفتارهای نامحترمانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
63 - 78
حوزههای تخصصی:
رفتارهای نامحترمانه به عنوان پیامد ارتباطی نامناسب بین استاد و دانشجو می تواند به شدت فرایند یاددهی و یادگیری را مختل نماید و به ایجاد تنش میان آنها منجر شود. این مطالعه با هدف واکاوی رفتارهای نامحترمانه دانشجویان نسبت به اساتید و بررسی علل آن انجام شد. در این مطالعه ی پدیدارشناختی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای با اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با حداقل رتبه علمی دانشیاری و سابقه کاری بیش از 10 سال صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و تا رسیدن به اشباع اطلاعات ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها براساس مدل هفت مرحله ای کلایزی صورت گرفت. از دیدگاه اساتید رفتارهای نامحترمانه دانشجویان شامل دیر آمدن دانشجو به کلاس درس، غیبت، استفاده از تلفن همراه در کلاس، بی احترامی کلامی به استاد و عدم همراهی با کلاس بوده است. علل بروز این رفتارها در قالب طبقاتی شامل اساتید، دانشجو، دانشگاه، خانواده و جامعه دسته-بندی گردید. به دلیل پیامدهای مخرب این نوع رفتارها، بکارگیری راهکارهایی برای کاهش میزان بروز این رفتارها در دانشجویان به منظور ایجاد محیط های یادگیری و یاددهی مطلوب، ضروری است.
تاثیر درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج و عملکرد خانواده در زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
76 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: روابط فرازناشویی امنیت عاطفی و اعتماد زوج را تخریب می کند و قربانیان خیانت هیجان های منفی شدیدی را در این راستا تجربه می کنند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج و عملکرد خانواده در زوجین بود. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زوجین دارای روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خمینی شهر در سال 1400 بود. 16 زوج به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (8 زوج) و یک گروه کنترل (8 زوج) قرار گرفتند. گروه مداخله طی 11جلسه تحت درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی 90 دقیقه ای و به صورت گروهی هفتهای یک بار قرار گرفتند اما در مورد گروه کنترل اقدامی انجام نشد. پرسشنامه بی ثباتی ازدواج ادوارد، جانسون و آلن بوث (1987) و پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاپ(1950) در مورد آن ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی بر بی ثباتی ازدواج(24/49 = F) و عملکرد خانواد (58/17 = F) در زوجین تاثیر داشت (001/0 P<). میزان این تأثیر در متغیر بی ثباتی ازدواج بر اساس مجذور ضریب اتا برابر با 57 درصد و در متغیر عملکرد خانواده برابر با 31 درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، درمان مبتنی بر کاهش روابط فرازناشویی می تواند برای کاهش مشکلات زوجین و افزایش ثبات زندگی آن ها، مورد استفاده قرار گیرد
نقش دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای در پیش بینی تفکر ارجاعی در نوجوانان با سابقه مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای در پیش بینی تفکر ارجاعی در نوجوانان با سابقه مصرف مواد مخدر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد منطقه 12 شهر تهران شش ماهه نخست سال 1400 بودند. از بین آنها تعداد 120 نفر که دارای سابقه مصرف مواد مخدر بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تفکر ارجاعی (PTQ) (اهرینگ و همکاران، 2010)، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گراتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI-R) (اسکورن و فریدلندر، 1989) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (CISS) (اندلر و پارکر، 1990) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد دشواری در تنظیم هیجان (دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی)، تمایزیافتگی خود (واکنش هیجانی و گسلش عاطفی) و سبک مقابله ای هیجانی رابطه مثبت و معنادار و جایگاه من و سبک مقابله ای مسئله مدار رابطه منفی و معنادار با تفکر ارجاعی دارند (05/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای توانستند 36/0 تفکر ارجاعی را پیش بینی کنند. با توجه به اینکه دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای با تفکر ارجاعی در ارتباط هستند برای کاهش بازگشت به اعتیاد می توان این مفاهیم را در قالب کارگاه های آموزشی اجرا کرد.
اثربخشی آموزش خردورزی بر هوش معنوی و مولفه های آن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آن ها در زندگی روزانه می تواند موجب افزایش انطباق پذیری فرد شود و توجه به آن در دانشجویان به عنوان یک نقطه قوت می تواند زمینه ساز آینده حرفه ای موفق تر و مطلوب تر در آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در هوش معنوی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)(SISRI) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران (2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، بعد آگاهی متعالی و بعد تولید معنای شخصی دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد بسط حالت هشیاری دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. درنتیجه با آموزش خرد و افزایش میزان آن در دانشجویان می توان باعث افزایش معناداری، آگاهی متعالی در زندگی این افراد و درنتیجه افزایش هوش معنوی آنان شویم.
شناسایی ویژگی های تأثیرگذار نقش مشاوره ای معلمان خوب، از دیدگاه معلمان، دانش آموزان و اولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه درک معلمان، دانش آموزان و اولیای آنها از شناسایی ویژگی های تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلمان خوب که می تواند در کنار نقش آموزشی معلم به کار آید، انجام گرفت. جامعه آماری شامل سه گروه(معلمان، دانش آموزان و اولیاء) بود که به شیوه نظریه زمینه ای و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با روش نمونه گیری هدفمند : 17 معلم ، 36 دانش آموز(18 نمره بالا و 18 نمره پایین) و 25 نفر از اولیاء در گروه نمونه قرار گرفتند. بر مبنای یافته ها، معلمان شرکت کننده، ویژگی های اصلی تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلم را در 2مقوله اصلی" بهبود فنون مشاوره ای معلمان" و" بهبود مهارت های زندگی شخصی و خانوادگی معلمان"، دانش آموزان در 3 مقوله اصلی" مشاوره ی تحصیلی" مشاوره ی غیر درسی" و " مشاوره ی اخلاقی" و والدین نیز در3 مقوله اصلی " اطلاع والدین نسبت به مشکلات فرزندان خود "، "آشنایی معلمان و مدیریت مدرسه در مورد مشکلات والدین" و" آگاهی والدین از مشکلات مدرسه و مدیریت آن" مطرح کردند. نتیجه اینکه در مدارسی که دانش آموزان از وجود مشاور بی نصیبند، بسیاری از مشکلات دانش آموزان می تواند از طریق نقش مشاوره ای معلمان بر طرف شود. در اینجا معلم جای مشاور را نمی گیرد، بلکه تنها به بهبود عملکرد معلمان و ارتقای کیفیت ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره ی مدرسه کمک می نماید.