فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۲۱ تا ۴٬۸۴۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was the effectiveness of couple therapy based on acceptance and commitment on love schemas and emotional schemas in couples with extramarital relationships with a two-month follow-up period. In this research, a single case semi-experimental design of multiple baseline type was used. The statistical population of this research included all couples with experience of extramarital relations who referred to the family courts and prevention unit of Dezful city welfare department in 2021-22. After the diagnostic interview and specifying the couples who met the entry criteria, 4 couples (8 persons) were selected based on purposive sampling. The protocol of the couples therapy method was implemented in the form of three baseline stages and 8 90-minute sessions and a two-month follow-up. The participants responded to Yarmohammadi Vasil et al.'s Love Schema Questionnaire (2019) and Leahy Emotional Schema Scale (LES). The data were analyzed by visual drawing method, stable change index and recovery percentage formula. The results showed that couple therapy based on acceptance and commitment increased adaptive emotional schemas and decreased maladaptive emotional schemas of couples with extramarital relationships (p<0.05). Couple therapy based on acceptance and commitment has a significant effect on secure love schema, unstable love schema, clingy love schema, avoidant love schema, and non-serious love schema (p<0.05) and its results continued until the follow-up stage. Therefore, couple therapy based on acceptance and commitment as a stable intervention to increase love schemas and emotional schemas can be used in health and treatment centers in couples with extramarital relationships.
Canonical analysis of relationships between coping strategies and parental bonding with eating disorders among university students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۳ - Serial Number ۱۷, Summer ۲۰۲۳
81 - 88
حوزههای تخصصی:
Objective: Eating disorders are one of the most difficult psychological problems that are highly associated with mental health disorders such as anxiety and mood disorders, substance abuse disorders and personality disorders. Objectives: The aim of this study was to identify the canonical analysis of relationships between coping strategies and parental bonding with eating disorders in students. Methods: The method of the present study was descriptive-correlational. The statistical population of the study included all female undergraduate students of Kosar University of Bojnord in the academic year 2019. The research sample consisted of 250 students who were selected by convenience sampling from all female students of Kosar University of Bojnord. To collect data from, Eating Attitude Test (EAT-26, 1982), Coping Inventory for Stressful Situation (CISS, 1994) and the Parental Bonding Instrument (PBI, 1979). The collected data were analyzed using canonical correlation. Results: The Results showed that components of parental banding, care (0.43, 0.42, and 0.43) and overprotection (0.39, 0.29, and 0.22) were positively related to eating disorders subscales (P<0.01) and, additionally, from coping strategies’ components emotion-oriented (0.12, 0.14, and 0.14) and avoidance-oriented coping (0.24, 0.22, and 0.16) had positive significant relationship with eating disorders (P<0.05). Canonical correlation also indicated the predictive role of parental bonding on eating disorders (P<0.001). Conclusion: It can be concluded that teaching adaptive coping strategies and parental involvement in treatment interventions can prevent and reduce eating disorders in students.
نقش تعدیل کننده خودکارآمدی مقابله ای در رابطه استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
315 - 332
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلی خودکارآمدی مقابله ای در رابطه بین استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که از این میان تعداد 318 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس استرس نوجوان، پرسشنامه خطرپذیری جوانان ایرانی و مقیاس خودکارآمدی مقابله ای بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین، خودکارآمدی مقابله ای تعدیل کننده رابطه بین استرس نوجوانی و گرایش به مصرف مواد دانش آموزان بود. نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که افزایش استرس نوجوانی عامل مهمی در گرایش بیشتر دانش آموزان به مصرف مواد است که خودکارآمدی مقابله ای بالا موجب کاهش این اثر و خودکارآمدی مقابله ای پایین موجب افزایش این اثر می شود.
رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی بر احساس تنهایی زنان مطلقه در بین کلیه زنان مطلقه ساکن شهر مشهد در سال 1402انجام شد که در نهایت از مجموع 200 نفر که با با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 189 نفر پاسخگو بودند. روش پژوهش کاربردی، از نوع توصیفی و همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. نتایج پژوهش نشان داد مدل ساختاری بررسی رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین فرضیه های پژوهش با کمک ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین "خشونت خانگی"،"طلاق"،"اضطراب اجتماعی"و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد بین "خشونت خانگی" با "طلاق" رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین اضطراب اجتماعی با خشونت خانگی و طلاق و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و گرایش به اینترنت
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و گرایش به اینترنت انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان ری بودند که تعداد 200 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های پرسشنامه تجدیدنظر شده ی الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1997)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجان گرتز و روئمر، (2004) و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) بود. به منظور سنجش روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و سازه (همگرا و واگرا) و همین طور برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه ها بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) با نرم افزارهای Spss-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. یافته ها نشان داد که الگوهای ارتباطی خانواده بر دشواری های تنظیم هیجان اثر مستقیم (0.74) داشت، از طرفی دشواری های تنظیم هیجان بر گرایش به اینترنت اثر مستقیم (0.61) و همچنین الگوهای ارتباطی خانواده بر گرایش به اینترنت از طریق نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان اثر غیرمستقیم (1.10) داشت. درنهایت می توان گفت که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود.
اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب در بیماران وسواس فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب افراد با نشانه های طیف وسواس فکری انجام شد. روش پژوهش حاضر از لحاظ گردآوری داده ها روش آزمایشی از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود و ازلحاظ هدف در زمره مطالعات کاربردی و از لحاظ روش در زمره پژوهش های کمّی بود. جامعه مورد مطالعه عبارت بود از کلیه مراجعه کنندگان زن که با تشخیص علائم طیف وسواس فکری- عملی به کلینیک های مشاوره و روان شناختی منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 99- 1398. به استناد مطالعات پیشین مجموعاً 45 نفر(هر گروه 15 نفر) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل دو بسته آموزش درمان فراشناختی و آموزش درمان شفقت محور و سه پرسشنامه نشخوار فکری یوسفی (1384)، اضطراب ساراسون (1957) بودند. جهت تشخیص مراجعان با نشانه های وسواس فکری- عملی پرونده سنجش مراجعان در کلینیک مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش بر اساس نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که هر دو درمان موجب کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی افراد با نشانه های طیف وسواس فکری- عملی بویژه وسواس فکری می شوند. همچنین نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و شفقت محور، به یک اندازه می توانند بر کاهش نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی موثر باشند. در نتیجه وقتی مراجعان با نشانه های طیف وسواس فکری – عملی نسبت به مهارت ها، احساسات و توانمندی های شناختی و اجتماعی و غیره آگاهی پیدا می کنند بر نشخوار ذهنی، اضطراب و نگرانی خود فایق می آیند، در نتیجه عملکرد مناسبی خواهند داشت.
نقش خودکارآمدی شغلی در رابطه بین بازاریابی داخلی و جوّ توسعه منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
175 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش خودکارآمدی شغلی در رابطه بین بازاریابی داخلی و جوّ توسعه منابع انسانی در بین کارکنان شعب شرکت بیمه پاسارگاد استان تهران انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از حیث روش، از نوع توصیفی_ پیمایشی است. از میان 197 نفر از جامعه آماری این پژوهش، حداقل 130 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش در دسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. در نهایت، 137 پرسش نامه جمع آوری شد. برای اندازه گیری متغیر ها، از سه پرسش نامه استاندارد، بازاریابی داخلی مری و همکاران (2013)، خودکارآمدی شغلی پت و همکاران (1999) و جوّ توسعه منابع انسانی رائو و آبراهام (1986) استفاده گردید. به-منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار های SPSS و Smart PLS، با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، خودکارآمدی شغلی کارکنان توانسته است به عنوان نقش میانجی در رابطه میان بازاریابی داخلی و جوّ توسعه منابع انسانی نقش مؤثری ایفا نماید. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که کارکنان دارای خودکارآمدی بالا، دید مثبت تری نسبت به جوّ توسعه ای منابع انسانی دارند، زیرا خودکارآمدی شغلی، شاخص های بازاریابی داخلی را به جوّ توسعه منابع انسانی پیوند می دهد.
مقایسه همدلی و شناسایی هیجان بین افراد سالم و افراد وابسته به مواد تحت درمان بعد از دو ماه، شش ماه و یک سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۳۸-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات همدلی و درک هیجانی افراد وابسته به مواد محرک و مخدر بعد از دو ماه، شش ماه و یک سال درمان و مقایسه آن با افراد سالم بود. روش: پژوهش حاضر حاضر علی-مقایسه ای و از نوع مطالعات طولی بود. جامعه آماری شامل همه افراد وابسته به مواد تحت درمان در کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1400 و افراد سالم از خانواده آنها بود. نمونه ای به حجم 102 نفر (شامل 34 نفر وابسته به مواد مخدر، 34 نفر وابسته به مواد محرک، و 34 فرد سالم از خانواده های آنها) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون همدلی و تکلیف بازشناسایی هیجان چهره بود. یافته ها: نتایج نشان داد که در طول زمان درمان، همدلی افراد وابسته به مواد افزایش یافت و پس از گذشت یک سال تفاوتی بین گروه وابسته به مواد مخدر با گروه سالم وجود نداشت، درحالی که همدلی گروه وابسته به مواد محرک کماکان هنوز به سطح افراد سالم نرسیده بود. همچنین، مشخص شد که در طول زمان درمان، درک هیجان در هر دو گروه وابسته به مواد افزایش یافت، اما حتی پس از گذشت یک سال، بین دو گروه وابسته به مواد و افراد سالم در نمرات درک هیجان تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که از جمله آسیب های بلندمدت شناختی مصرف مواد، اثرات مربوط به توانایی های شناخت اجتماعی مانند همدلی و درک هیجان است. این امر اهمیت توجه به اثرات بلند مدت مصرف مواد و اقدامات درمانی و توانبخشی شناختی طولانی مدت را مشخص می نماید.
The Relationship among Motivation, Self-Efficacy, Community of Inquiry and learning Performance in Online Learning Environments: A Path Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The COVID-19 pandemic has necessitated a rapid shift to online learning, making the community of inquiry (COI) framework increasingly relevant for creating meaningful and effective online learning experiences. However, the impact of COI presences (i.e., teaching, social, and cognitive presence) on students' learning outcomes has been inconsistent in the literature, and a recent meta-analysis has identified a publication bias in this relationship suggesting the need for further investigation. This study aimed to enhance our understanding of how the COI presence influences college students' learning outcomes and whether it has a mediating role in the effect of self-efficacy and motivation on e-learner’s academic achievement. In this cross-sectional study, using a correlational research design, among all graduate students studying in online courses, a total of 269 graduate students were selected from online programs in seven public universities in Iran between April 2022 and June 2023, to be the sample of the study. The data were obtained from the answers to the community of inquiry (COI) scale, self- efficacy scale, academic motivation scale and students’ last semester grade point average. To examine the questions of the study, a path analysis was applied whose results showed that motivation and self-efficacy affected the community of inquiry positively (p<0.000). Also, the community of inquiry affected learning performance positively (p<0.000). The outcomes can provide significant theoretical and practical contributions to the key stakeholders to design a satisfying and successful online curriculum for the post-COVID-19 era and offer valuable insights into the design of productive online learning communities.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدنی و باورهای اختلال خوردن دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
278 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدنی و باورهای اختلال خوردن دختران هجده تا سی و پنج سال انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران هجده تا سی و پنج ساله دارای اضافه وزن ساکن شهر ساری بودند که تعداد 30 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (15=n) و گروه گواه (15=n) گماشته شدند. داده ها با استفاده از باورهای اختلال خوردن (EDBQ)، پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن (BICI) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش مانکوا و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و تحلیل های آماری فوق با بهره گیری از نرم افزار SPSS.22 به اجرا درآمد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمان پذیرش و تعهد بر بهبود تصویر بدنی (26/18=F، 001/0>P) و باورهای اختلال خوردن(10/35=F، 001/0>P) دختران هجده تا سی و پنج سال تاثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که با توجه به تاثیر مثبت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تصویر بدنی و باورهای اختلال خوردن دختران هجده تا سی و پنج سال استفاده از این روش ها در برنامه ریزی اقدامات بهداشت روانی به خصوص برای دختران هجده تا سی و پنج ساله دارای اضافه وزن توصیه می شود
نقش واسطه ای مؤلفه های افق ازدواج در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش نسبت به ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
203 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای مؤلفه های افق ازدواج در رابطه بین سبک های دلبستگی با نگرش نسبت به ازدواج بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دختران مجرد اصفهان بود که در طی یک فراخوان در فضای مجازی با توجه به هدف تحقیق تعداد 265 نفر اعلام آمادگی کردند و سپس لینک پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1990)، نگرش و انتظارات از ازدواج براتن و روزن (2012)، اهمیت ازدواج بلت (2016)، سن مورد انتظار ازدواج ویلوغبی (2014) و آمادگی ازدواج جانسون، اندرسون و استیث (2011) برای آن ها ارسال شد و نهایتاٌ داده های 250 نفر به عنوان نمونه نهایی با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزار AMOS-24 و SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: الگوی معادلات ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن (231/0-=β، 05/0=P) اهمیت ازدواج (350/0=β، 05/0=P) آمادگی ازدواج (373/0=β، 05/0=P) و زمان بندی ازدواج (281/0=β، 05/0=P) و سبک دلبستگی اجتنابی (202/0-=β، 05/0=P) و ناایمن (140/0-=β، 05/0=P) با نگرش به ازدواج دختران رابطه معناداری دارند. نتیجه گیری: شکل گیری سبک دلبستگی ایمن همراه با یک فرآیند شناختی مبنی بر آماده بودن برای ازدواج، بر ایجاد نگرش مثبت به ازدواج در دختران مؤثر بوده و به همین ترتیب الگوهای ناسالم دلبستگی بر فرآیندهای شناختی مؤثر بر ازدواج و نگرش به آن تأثیر منفی دارد.
بررسی اثربخشی روایت درمانی راه حل محور بر دلزدگی، اشتیاق و امید زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
331 - 349
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی راه حل محور بر دلزدگی، اشتیاق و امید زنان متقاضی طلاق انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه با طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه به همراه آزمون پیگیری در شهرستان شهرکرد انجام شد. جامعه این پژوهش شامل زنان متقاضی طلاق شهر شهرکرد بود. نمونه پژوهش شامل 24 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (12 نفر) و گواه (12 نفر) قرار گرفتند و به پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، اشتیاق زناشویی سینگر و لابانکو- میسر، بودلی (2015) و مقیاس امید اسنایدر، هاریس، اندرسون، هولران، ایرونیک و سیمون (1991)، در پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری پاسخ دادند. شرکت کنندگان در آزمایش تحت هشت جلسه نود دقیقه ای روایت درمانی راه حل محور مطابق پروتکل درمانی لیندا مت کالف (2016)، قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج نشان داد که روایت درمانی راه حل محور می تواند موجب کاهش دلزدگی (93/65=F، 001/0>P) و افزایش اشتیاق (41/22=F، 001/0>P) و امید (40/1540=F، 001/0>P) زنان متقاضی طلاق شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که روایت درمانی راه حل محور می تواند به عنوان مداخله در جهت کاهش دلزدگی و افزایش اشتیاق و امید در زنان متقاضی طلاق مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بسته ی آموزشی الگوی رفتار والدینی بر اساس تجارب زیسته والدین دارای فرزند تیزهوش بر توانمندی شناختی کودکان پیش از دبستان دارای هوشبهر متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
536 - 552
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی بسته آموزشی الگوی رفتار والدینی بر اساس تجارب زیسته والدین دارای فرزند تیزهوش بر توانمندی شناختی کودکان پیش از دبستان دارای هوشبهر متوسط بود. روش پژوهش: پژوهش کاربردی بود و از روش آزمایشی( گروه آزمایش و کنترل) استفاده شد. جامعه آماری را کلیه والدین دارای فرزند پیش از دبستان و فرزندانشان در شهر اراک در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد 20 نفر از والدین و فرزندانشان ( 9 دختر و 11 پسر) به صورت تصادفی از یک مرکز پیش دبستانی جامع انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از مقیاس هوشی تهران- استنفورد- بینه برای سنجش توانمندی شناختی کودکان استفاده شد. سپس والدین گروه آزمایش 13 جلسه آموزش دریافت کردند. در پایان پس آزمون روی همه دانش آموزان اجرا شد. داده ها با استفاده مدل آماری تحلیل کوواریانس و در محیط SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بسته آموزشی بر هوشبهر غیرکلامی( 85/11F=، 05/0< P)، هوشبهر کلامی(93/9F=، 05/0< P)، هوشبهر کل(12/14F=، 05/0< P)، استدلال سیال(43/10F=، 05/0< P)، دانش(33/9F=، 05/0< P)، استدلال کمی(38/9F=، 05/0< P)، پردازش دیداری- فضایی(70/9F=، 05/0< P) و حافظه فعال(26/9F=، 05/0< P) اثر مثبت داشته است. نتیجه گیری: در سنین طلایی، با آموزش والدین و غنی سازی محیط، می توان روی رشد توانمندی های شناختی کودکان و پیامدهای مثبت آن اثر مثبت گذاشت.
An In-depth Analysis of the Cognitive Gaps between Novice and Experienced Iranian EFL Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The hidden constructs underlying teachers’ professional identity at a given point of teaching life are presumed to account for their practical qualities. The current study explored the cognitive skills of three groups of Iranian English as a foreign language (EFL) teachers with scant, moderate, and considerable teaching experience. To this end, a convenience sample, including 382 Iranian EFL teachers from 660 branches of five countrywide English language institutions, participated in a sequential explanatory mixed-method study. In the quantitative phase, a multivariate approach to comparison was adopted, and the three groups were compared in terms of a linear combination of nine subscales representing teachers’ pedagogical knowledge base. As shown by the results, the between-group differences in four of the nine sub-domains yielded a significant between-group gap in the overall level of teacher cognition. These differentiating knowledge areas included knowledge of learning, teaching, classroom management, and professional self. A qualitative follow-up phase was then launched in which a 95-member sample of the participants attended a retrospective interview to delve deeply into the nature of the four differentiating subdomains. The qualitative results divulged the processes and reasons underlying the four differentiating knowledge areas. The findings may have new insights into the exact nature of Iranian EFL teachers’ intellectual peculiarities at different stages of a teaching career.
Comparing the Effectiveness of Reality Therapy and Emotion-Focused Therapy on the Symptoms of Love Trauma in women with Love Failure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research was conducted to compare the effectiveness of reality therapy and emotion-oriented therapy on the symptoms of love trauma in women with love failure. This study was a type of applied and quasi-test research using the pre-test-post-test plan with a follow-up test. The statistical population of the research was all the people who were referred to Aramandish and Chaman clinics in Tehran in 2022, 45 people were selected as a statistical sample based on purposeful sampling. 15 people were in group experiment 1 (reality therapy), 15 people were in experiment 2 (excitement) and 15 people were in the control group. The data collection tool was Love Trauma Inventory (LTI), Rosse (1999). Data analysis was done through the analysis of variance tests with repeated measures. The findings showed that reality therapy and emotion-oriented intervention have a significant effect on the symptoms of emotional failure. The results also showed that there is no significant difference between the two groups of experiments 1 and 2 (reality therapy and emotional therapy). Therefore, it can be concluded that both reality therapy and emotion-oriented interventions can be used for emotional failure syndromes.
مقایسه کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۷۳۲-۱۷۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماری کلیوی مزمن یکی از مشکلات فراگیر سلامت عمومی می باشد. این بیماری با نقص های شناختی گسترده ای مرتبط است که از آن بین می توان به توجه دیداری، سرعت روانی حرکتی و کارکرد اجرایی اشاره کرد. در اغلب پژوهش های انجام شده در این حوزه، از نگاه ترکیبی در سنجش کارکردهای اجرایی و ارزیابی هر دو نوع کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی استفاده نشده و این مانع کسب دانشی یکپارچه در این حوزه بوده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی عینی و ذهنی بین بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و افراد بهنجار بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است و جامعه پژوهش حاضر شامل تمام بیماران مزمن کلیوی دیالیزی است که در سال 1401 تا 1402 برای درمان به بیمارستان و کلینیک لبافی نژاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای تعیین حجم نمونه از نرم افزار Gpower استفاده شد و برای هر گروه 39 نفر در نظر گرفته شد که این افراد به شیوه هدفمند انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش که شامل آزمون مجموعه خودکار تست عصب روانشناسی کمبریج (مجموعه شناخت کمبریج، 2012) و مقیاس نارسایی کارکردهای اجرایی (بارکلی، 2012) بود را تکمیل کردند و داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS 21 و تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایچ تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین دو گروه بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و بهنجار از لحاظ کارکردهای اجرایی عینی فراخنای فضایی - دیداری، تعداد خطاهای حافظه فعال فضایی، مسائل حل شده با حداقل حرکت و میانگین حرکات در مسائل سخت تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین دو گروه بیماران مزمن کلیوی دیالیزی و بهنجار از لحاظ کارکردهای اجرایی ذهنی خودسازماندهی/حل مسأله و خودکنترلی/بازداری تفاوت معنادار وجود داشت (05/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود به نقش کارکردهای اجرایی عینی و برخی کارکردهای اجرایی ذهنی در شناسایی زودهنگام آسیب های ساختاری و کارکردی مغزی بیماران مزمن کلیوی دیالیزی توجه ویژه اختصاص داده شود.
تدوین مدل یادگیری مادام العمر معلمان بر اساس خستگی هیجانی، کار گروهی و مشکلات اقتصادی – اجتماعی با میانجی گری توانمندسازی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۸۲۰-۱۸۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: گرایش به یادگیری یک ویژگی اساسی در میان انسان های توانمند است و در این میان، وجود این گرایش در بین معلمان می تواند سرچشمه شکل گیری توانایی ها و مهارت های گسترده شود. تاکنون مطالعات متعددی به مدل های یادگیری معلمان پرداخته اند، اما در مورد تدوین مدل یادگیری مادام العمر معلمان بر اساس خستگی هیجانی، کار گروهی و مشکلات اقتصادی – اجتماعی با میانجی گری توانمندسازی روانی شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل یادگیری مادام العمر بر اساس خستگی هیجانی، کار گروهی و مشکلات اقتصادی - اجتماعی با میانجی گری توانمندسازی روانی در معلمان شهر کرمانشاه انجام شد. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام معلمان دوره های تحصیلی مختلف شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1402 – 1401 بود. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی چند مرحله ای بود که در نهایت 395 نفر معلم انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری مادام العمر معلمان (هرسن، 2016)، توانمندسازی روانشناختی (اسپریتزر و میشرا، 1995)، خستگی هیجانی (مسلش، 1986)، کار تیمی (لنچیونی، 2004) و پرسش نامه پژوهشگر ساخته مشکلات اقتصادی - اجتماعی معلمان بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با روش مدل سازی معادلات ساختاری و کمک نرم افزارهای SPSS-26 و LISREL-8.8 انجام شد. یافته ها: ضریب تأثیر استاندارد خستگی هیجانی بر یادگیری مادام العمر برابر با 0/75- (با مقدار t برابر با 14/69-)، بر توانمندسازی روانی برابر با 0/27- (با مقدار t برابر با 3/71-) و توانمندسازی روانی بر یادگیری مادام العمر برابر با 0/23 (مقدار t برابر با 4/94) بود که نشان دهنده معناداری نقش میانجی توانمندسازی روانی در رابطه خستگی هیجانی و یادگیری مادام العمر بود. ضریب تأثیر مشکلات اقتصادی - اجتماعی بر یادگیری مادام العمر برابر با 0/15- (مقدار t برابر با 4/36-)، بر توانمندسازی روانی برابر با 0/19- (با مقدار t برابر با 2/71-) و به سبب رابطه مثبت توانمندسازی روانی و یادگیری مادام العمر، معناداری نقش میانجی توانمندسازی روانی در رابطه مشکلات اقتصادی - اجتماعی و یادگیری مادام العمر در سطح 0/001 تأیید شد. نتیجه گیری: با توجه به با توجه به نتایج پیشنهاد می شود که مسئولان در سطوح مختلف ساختاری کشور و به ویژه آموزش و پرورش، جهت فراهم ساختن زمینه گرایش معلمان به یادگیری پایدار بر حل مشکلات معیشتی معلمان تمرکز کنند و به زمینه های شکل گیری هیجانات در معلمان توجه داشته باشند، تا بدین ترتیب به سبب توانمندسازی روانی معلمان، جامعه از وجود معلمان رشدگرا برخوردار شود.
بررسی اثربخشی بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۰۴-۱۹۹۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگرش ها نه فقط در حوزه تحصیلی بلکه در تمام زندگی دانش آموزان و فعالیت های آنان نقش اساسی دارند و از عوامل اصلی درک رفتارهای فردی، اجتماعی و پذیرش خود هستند. مطالعات پیشین نشان داده است که زیباشناسی می تواند به عنوان یک روش مؤثر در بهبود نگرش دانش آموزان در مدارس مورد توجه قرار گیرد، اما در مورد اثربخشی آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری پژوهش (40 نفر) از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخله آموزش زیبایی شناسی بر اساس نظریه تجارب یادگیری (محقق ساخته) به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای برای اعضای گروه آزمایش اجرا شد، اما اعضای گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه نگرش تحصیلی (سکر، 2011) بود. تحلیل داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و با بهره گیری از نرم افزار SPSS-22 انجام شد. یافته ها: داده های حاصل از تحلیل کوواریانس در این پژوهش نشان داد که آموزش بسته آموزشی زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی دانش آموزان دختر معنادار بود (0/01 P<). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که آموزش زیبایی شناسی باعث شد دانش آموزان، نگرش تحصیلی مثبتی در یادگیری از خود نشان دهند. به عبارت دیگر، توجه به عواطف و احساسات دانش آموزان می تواند نگرش تحصیلی آنان را بهبود دهد
نقش شفقت به خود و ناگویی خلقی در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش شفقت به خود و ناگویی خلقی در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده بود. یک نمونه غیربالینی شامل 181 بزرگسال (138 زن و 52 مرد) از شهر مشهد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی (MSPSS)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS–SF) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (FTAS) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد. حمایت اجتماعی ادراک شده با شفقت به خود رابطه مثبت و با ناگویی خلقی رابطه منفی داشت. رگرسیون گام به گام بر حسب شفقت به خود و ناگویی خلقی 6/5 درصد از واریانس حمایت اجتماعی ادارک شده را تبیین می کرد. یافته های این پژوهش نشان داد که با افزایش شفقت به خود و کاهش در ناگویی خلقی، میزان حمایت اجتماعی ادراک شده افزایش می یابد. شفقت به خود سهم بیشتری در پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده دارد. بر این اساس به نظر می رسد افرادی که شفقت بیشتری نسبت به خود دارند و در بروز هیجانات خود به خوبی عمل می کنند، ادراک بالاتری از حمایت های اجتماعی دریافتی خود دارند.
مرور نقادانه ابزارهای اندازه گیری صلاحیت تفکر انتقادی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی، فعالیتی شناختی جهت درک و ارزیابی یافته ها و پدیده ها بر پایه ی مهارت هایی از قبیل استدلال و تحلیل است و در سال های اخیر این صلاحیت به عنوان یک هدف آموزشی در نظام آموزشی بسیاری از کشورها در آموزش عمومی جایگاه ویژه ای یافته است. بنابراین شناخت شیوه های اندازه گیری و سنجش این صلاحیت و بررسی ابزارهای موجود حائز اهمیت ویژه ای است. پژوهش حاضر با هدف معرفی آزمون های تفکر انتقادی برای دانش آموزان و شناسایی نقاط قوت و ضعف این آزمون ها با روش مرور نقادانه و با استفاده از الگوی پریزما نگاشته شده است. پس از جست وجو در پایگاه های وب آوساینس، اسکوپوس و گوگل اسکالر و پایگاه های علمی داخلی شامل سید و نورمگز در بازه ی زمانی2010 تا 2022، 65 مقاله با کلیدواژه های "آزمون مهارت های تفکر انتقادی"، "سنجش تفکر انتقادی دانش آموزان"، "اندازه گیری تفکر انتقادی دانش آموزان" بازیابی شد. از میان مقالات بازیابی شده، تعداد پنج مقاله که متناسب با معیارهای ورود از جمله به روز بودن اسناد، مرتبط بودن با هدف پژوهش، بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار برای گروه سنی 7 تا 18 سال انتخاب و بررسی شدند و سایر مقالات براساس معیارهای خروج مطالعه حذف شدند. تحلیل با رویکرد تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت و یافته ها منجر به شناسایی سه نوع آزمون بسته پاسخ، باز پاسخ و ترکیبی جهت سنجش صلاحیت تفکر انتقادی شد که دارای شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر هستند. انتظار می رود جهت ایجاد وضعیت مطلوب برای سنجش این صلاحیت ابزارهای جدید و متناسب با هدف پژوهشگر انتخاب و طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی ابزارهای بازپاسخ و ترکیبی با توجه به دقت آن ها در اندازه گیری مهارت تفکر انتقادی مورد توجه قرار گیرد.