فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۸۱ تا ۴٬۶۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۷۲۶-۷۰۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناتوانایی های یادگیری خاص به مجموعه ای از اختلالات ناهمگن گفته می شود که به صورت جدی در یادگیری و کاربرد مهارت های گوش دادن، تکلم، خواندن، نوشتن و ریاضیات تظاهر می کنند و می توانند ریشه عصب شناختی داشته باشند. یکی از درمان های مورد استفاده در این حوزه، نوروفیدبک است اما مروری یر پیشینه نوروفیدبک و ناتوانایی های یادگیری نشان می دهد که تناقضات بسیاری در مورد تأثیرات نوروفیدبک بر امواج مغزی کودکان دارای ناتوانایی های یادگیری خاص وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت از سنجش تأثیر نوروفیدبک بر تعدیل امواج مغزی و کنش های اجرایی پایه در کودکان 8 تا 12 ساله دارای ناتوانایی های یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دارای نارساخوانی یا نارسانویسی معرفی شده به مراکز اختلالات یادگیری کرمانشاه بود. روش نمونه گیری پژوهش از نوع در دسترس بود که به این منظور 20 دانش آموز 8 تا 12 ساله انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره قرار گرفتند. گروه آزمایشی نوروفیدبک را به مدت 20 جلسه 40 دقیقه ای دریافت کردند. جهت ثبت امواج مغزی از دستگاه نوروفیدبک دو کاناله و جهت سنجش حافظه فعال، تغییر توجه و بازداری پاسخ از نرم افزارهای حافظه وکسلر (خدادادی، امانی، 1393)، کارت های ویسکانسین (خدادادی و همکاران، 1393) و استروپ (خدادادی و همکاران، 1393) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: پروتکل حاضر می تواند موجب سرکوب نسبت امواج تتا بر آلفا (821/0 η2=) و بهبود کنش های اجرایی تغییر توجه (طبقات (0/320 η2=)، درجازدگی (0/544 η2=)، بازداری پاسخ (همخوان زمان (0/434 η2=)، ناهمخوان زمان (0/536 η2=) و حافظه فعال (فراخنای حافظه شنیداری (0/515 η2=)، فراخنای حافظه دیداری (0/536 η2=) در کودکان دارای نارساخوانی و نارسانویسی شود. نتیجه گیری: نوروفیدبک از طریق شرطی سازی احتمالا موجب شکل گیری ارتباطات جدید سیناپسی و در نهایت تعدیل امواج مغزی و بهبود کنش های اجرایی می شود.
نقش میانجی گر اضطراب مدرسه و کنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۹۴-۱۸۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی همراه با تحولات رشدی، بیولوژیکی، روانشناختی و رفتاری همراه است. بروز مشکلات هیجانی و ناتوانی در کنترل هیجانات ممکن است نوجوان را نسبت به رفتارهای پرخطر مانند سوء مصرف مواد آسیب پذیر نماید. افراد مستعد گرایش بیشتری به مصرف مواد دارند و با این مشغولیت ذهنی احتمال بیشتری وجود دارد که در دام اعتیاد بیفتند. توجه به اضطراب نوجوانان در مدرسه و نیازهای روانشناختی مانند ارتباط و دلبستگی، صمیمیت و استقلال باعث احساس شایستگی و خودکارآمدی درونی در نوجوانان می گردد. اما تاکنون بررسی این متغیرها در گرایش به مصرف مواد مخدر در یک مدل یکپارچه مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر اضطراب مدرسه وکنترل هیجانی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی با گرایش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شهر نور در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 250 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های گرایش به مصرف مواد زرگر (1385)، نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000)، اضطراب مدرسه فیلیپس (1987) و مقیاس کنترل هیجانی راجر و نشوور (1987) را به صورت مجازی تکمیل کردند. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو متغیر اضطراب مدرسه و کنترل هیجانی در رابطه نیازهای اساسی روانشناختی و گرایش به مصرف موارد مخدر نقش میانجی داشته و کلیه مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها معنی دار (0/05 >p) بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت مدل ساختاری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود و استفاده و آگاهی از متغیرهای پژوهش می تواند در گرایش نوجوانان به سوء مصرف مواد نقش تعیین کننده داشته باشد و لذا با ارتقای نیازهای اساسی روانشناختی و کنترل هیجانی و کاهش اضطراب مدرسه می توان از گرایش به مصرف مواد در نوجوانان جلوگیری کرد.
تاثیر بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت و منفی و کانون توجه بر عملکرد کمی و کیفی مهارت هدف گیری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، اختلالی عصبی رشدی است که بر ۳-۷ درصد از کودکان اثر می گذارد. هدف: هدف از انجام مطالعه حاضر تأثیر بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت و منفی و کانون توجه بر عملکرد کمی و کیفی مهارت هدف گیری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. روش: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با چهار گروه آزمایشی است. جامعه آماری دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال شهر اصفهان با دامنه سنی ۷-۱۰ سال در سال ۱۴۰۰ بودند که ۴۸ نفر راست دست به صورت تصادفی خوشه ای براساس نتایج مقیاس درجه بندی رفتار کودکان کانرز به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه ۱۲ نفری تقسیم شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه دست برتری ادینبرگ، آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ، مقیاس پرتاب از بالای شانه اندرسون (۱۹۹۹) و تکلیف هدف گیری پرتاب از بالای شانه لوسیانا و همکاران (۲۰۱۲) استفاده شد. جهت بررسی عملکرد گروه ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون بونفرونی استفاده و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد گروه های مورد مطالعه در پیشرفت کیفی و کمی مهارت هدف گیری با دست تفاوت معنی داری داشتند (۰/۰۵>P). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد گروه بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت- توجه بیرونی دارای عملکرد بهتر و معناداری نسبت به دیگر گروه ها داشت (۰/۰۵>P)، سایر گروه های مورد مطالعه اختلاف معناداری با یکدیگر نداشتند (۰/۰۵<P). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد گروه بازخورد قیاسی- اجتماعی مثبت- توجه بیرونی عملکرد بهتری داشت لذا پیشنهاد می شود در آموزش و یادگیری مهارت های هدف گیری از این روش استفاده شود.
نقش میانجی گری گرایش های معنوی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با سازگاری زوجی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
89-102
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در دهه های اخیر پژوهشگران به رضایتمندی و سازگاری زندگی زناشویی که یکی از مسائل اصلی زندگی خانوادگی محسوب می شود به طور گسترده ای توجه کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری گرایش های معنوی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با سازگاری زوجی انجام شده است.
مدل یابی رابطه بین کامیابی شغلی با انطباق پذیری مسیر شغلی در معلمان: نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مدل یابی رابطه بین کامیابی شغلی با انطباق پذیری مسیر شغلی و نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در معلمان بود. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن شاغل در دوره ابتدایی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونهگیری خوشه ای تصادفی تعداد 405 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های کامیابی در کار (پوراث و همکاران، 2011)، پرسشنامه انطباق پذیری مسیرشغلی ساویکاس (2012) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز ،2007 ) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS 23 و Lisrel انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ضریب مسیر مستقیم بین انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی با کامیابی شغلی (01/0 P< ، 411/0=β) مثبت و مسیر غیر مستقیم بین سرمایه روانشناختی در رابطه بین انطباق پذیری مسیرشغلی با کامیابی شغلی شغلی (01/0 P< ، 427/0=β) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش انطباق پذیری مسیرشغلی می تواند کامیابی شغلی را پیش بینی کند و سرمایه روانشناختی نقش واسطه ای مهمی در افزایش کامیابی دارد. بنابراین توجه به عوامل جریان ساز انطباق پذیری مسیر شغلی و سرمایه روانشناختی اهمیت زیادی دارد.
مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق-پذیری شغلی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی با نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر بهزیستی و انطباق پذیری شغلی کارکنان انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت داوطلبانه و از میان کارکنان داوطلب برای مشاوره مسیر شغلی انجام شد و سپس افراد انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و گروه سازه گرا) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). داده ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی مسیر شغلی (محقق ساخته) و انطباق پذیری شغلی (ساویکاس و پورفلی، 2012) به دست آمد و جهت بررسی داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی (گرایش مرکزی و پراکندگی) و از روش های آمار استنباطی شامل آزمون تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر بهزیستی شغلی کارکنان موثر بوده است اما نظریه سازه گرایی مسیر شغلی تاثیر معناداری بر بهزیستی شغلی کارکنان نداشته است امّا هر دو مداخله مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی مسیر شغلی بر انطباق پذیری مسیر شغلی کارکنان تاثیرگذار بودند. می توان نتیجه گرفت که مشاوره مبتنی بر بهزیستی مسیر شغلی بر انطباق پذیری و بهزیستی مسیر شغلی و نظریه سازه گرایی بر انطباق پذیری مسیر شغلی تاثیرگذار بوده و می توان از این دو رویکرد جهت ارتقای سلامت و بهزیستی و نیز انطباق پذیری هر چه بهتر کارکنان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خوش بینی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به موکوپلی ساکارید نوع یک (سندرم هورلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خوش بینی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به موکوپلی ساکارید نوع یک (سندرم هولر) بود. روش این پژوهش به شیوه تک آزمودنی با کنترل خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به موکوپلی ساکارید در سال 1398-1397 بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه ی خوش بینی (LOT)، پرسشنامه ی فرم کوتاه بهزیستی روان شناختی (PWB) و برنامه آموزشی تنظیم هیجان آلن، مک هاگ و بارلو، (2009) بود که طی 8 جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته و در 3 مرحله (خط پایه، برنامه آموزشی 8 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) انجام شد. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده فرمول درصد بهبودی و روش ترسیم دیداری تحلیل شد. نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان بر خوش بینی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به موکوپلی ساکارید نوع یک (سندرم هولر) مؤثر بوده است. و این تأثیر در مرحله پیگیری 6 هفته ای پایدار مانده بود. بنابراین با به کارگیری آموزش تنظیم هیجان می توان توانمندی مادران دارای کودک موکوپلی ساکارید را بهبود بخشید.
اضطراب کووید-19 در کارکنان مراکز توانبخشی شهر سقز: نقش پیش بین سازگاری اجتماعی و سلامت روان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سازگاری اجتماعی و سلامت روان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان مراکز توان بخشی شهر سقز در سال 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تمام شماری 103 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و به علت مخدوش بودن بعضی از پرسشنامه درنهایت 100 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه از پرسشنامه های اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (۱۹62) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با نرم افزارSPSS نسخه ۲3 صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد که 60 نفر (60 درصد) از کارکنان مرد و 40 نفر (40 درصد) از کارکنان زن بودند. میانگین و انحراف معیار سن برای کارکنان مرد 3/14± 35/32 و میانگین و انحراف معیار سن برای کارکنان زن 2/50 ± 31/03بود. همبستگی مثبت معنی داری بین سازگاری اجتماعی و سلامت روان و همچنین همبستگی منفی معنی داری بین سازگاری اجتماعی و سلامت روان با اضطراب کرونا وجود داشت. 28/1 درصد از واریانس اضطراب کرونا توسط سازگاری اجتماعی و درمجموع 44/6 درصد از واریانس اضطراب کرونا توسط سازگاری اجتماعی و سلامت روان تبیین شد. با توجه به نتایج پژوهش می توان اظهار کرد که جهت بالا بردن سازگاری و سلامت روان افراد تدابیری اتخاذ شود که اضطراب کاهش یافته و کارکنان با سازگاری و سلامت روان بیشتری فعالیت خود را انجام دهند.
جایگاه مفاهیم سلامت روانی در کتاب های درسی تفکر و سبک زندگی دوره اول متوسطه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه مفاهیم و مؤلفه های سلامت روانی در کتاب های تفکر و سبک زندگی پایه های هفتم و هشتم دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1410-1400 با روش تحلیل محتوای کمی انجام پذیرفته است. ابزار گردآوری داده ها، سیاهه تحلیل محتوا می باشد، که روایی آن توسط متخصصان این حوزه تأییدشده. به منظور تعیین پایایی ابزار تحقیق از روش بازآزمایی استفاده شد و مقدار ضریب همبستگی 87/0 حاصل گردید. یافته های حاصل از تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 25) و روش آماری غیر پارامتریک نشان داد که بین فصل های کتاب های تفکر و سبک زندگی هر دوپایه از نظر پرداختن به مؤلفه سلامت جسمی و رفتاری و روحیات فردی تفاوت معنادار وجود ندارد و تنها مؤلفه کنش ورزی اجتماعی به طور یکسان توزیع نشده است و بین میزان توجه به مفاهیم سلامت روانی تفاوت معناداری وجود ندارد و تقریباً توزیع مفاهیم سلامت روانی در این دو کتاب یکنواخت می باشد.
بررسی رابطه تعارض نوجوان و والد با میزان استفاده از اینترنت در دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تعارض نوجوان و والد با میزان استفاده از اینترنت در دختران نوجوان دانش آموز مقطع متوسطه اول است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانش آموزان مقطع اول متوسطه ناحیه 2 استان البرز در سال تحصیلی1400-1399 تشکیل دادند. طبق جدول مورگان جامعه این تحقیق 750 نفر و حجم نمونه 256 نفر محاسبه گردید. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. به دلیل شرایط خاص جامعه و شیوع ویروس کرونا و محدودیت تردد و ارتباطات اجتماعی، از روش اجرای اینترنتی استفاده شد. لازم به توضیح است که 27 پرسشنامه به عنوان داده پرت تشخیص داده شد و کنار گذاشته شدند و از تعداد 256 پرسشنامه، درنهایت 229 پرسشنامه به عنوان نمونه ی نهایی در نظر گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مقیاس تاکتیک های تعارض با پدر و مادر موری ای اشتراوس و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ بود. یافته های این تحقیق نشان داد، بین تعارض والد و نوجوان با میزان استفاده از اینترنت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد متغیر پرخاشگری کلامی-روانی مادر و پرخاشگری فیزیکی پدر قادر به پیش بینی میزان استفاده از اینترنت می باشند. می توان نتیجه گیری کرد که میزان پرخاشگری والدین در محیط خانواده می تواند زمینه وابستگی و اعتیاد به اینترنت را در نوجوانان فراهم و سبب معضلات اجتماعی گردد.
نیازهای آموزشی کارکنان برای پیشگیری و کنترل مصرف مواد مخدر و روان گردان در زندان: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۶۰-۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای آموزشی کارکنان زندان در حوزه مواد مخدر و روان گردان بود. روش: پژوهش از نوع کاربردی-اکتشافی با رویکرد مطالعه موردی بود. نمونه آماری در چهار زندان تهران شامل خبرگان و روسای زندان ها (11 نفر) و معاونین و کارشناسان (52 نفر) به تفکیک حوزه شغلی بود که همگی به صورت هدفمند و گلوله برفی تا اشباع نظری انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و چهار جلسه گروه کانونی انجام شد. یافته ها: 26 نیاز آموزشی برای کارکنان در ابعاد نگرشی، دانشی و مهارتی و 4 نیاز آموزشی برای مدیران به دست آمد. از جمله نیازهای کارکنان عبارت بود از آشنایی با مواد روان گردان و عوارض آن، روش های کشف و جاسازی، مهارت های چهره زنی پیشگیری از اعتیاد، خودکنترلی، رفتار با زندانیان، روان درمانی و درک مضرات مصرف مواد. نیازهای مدیران عبارت بود از آشنایی با قوانین، درمان اعتیاد، مهارت پیشگیری و درک اعتیاد به عنوان بیماری. نتیجه گیری: مدیران و کارکنان در نیاز «روش های پیشگیری از اعتیاد» با یکدیگر مشترک بودند و ضروری است هرگونه برنامه ریزی و طراحی دوره آموزشی کارکنان با لحاظ کردن نیازهای دانشی، نگرشی و مهارتی شناسایی شده انجام گیرد.
بررسی رابطه ترومای کودکی و احساس خشم با میزان افسردگی در افراد بالای 18 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
74 - 81
حوزههای تخصصی:
بسیاری معتقدند افسردگی از مهمترین چالش های روانشناختی قرن 21 است. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه ترومای کودکی و احساس خشم با میزان افسردگی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های همبستگی قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد بالای 18 سال شهر تهران بود که بر همین اساس با استفاده از روش داوطلبانه و پرسشنامه الکترونیکی 745 نفر از این افراد نمونه گیری شدند. جهت اندازه گیری متغیر ها از ابزار پرسشنامه فرم کوتاه افسردگی بک، ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003) و فرم کوتاه خشم (نواکو،1986) استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش آماری رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد بین بین سوءاستفاده جنسی با (341/0)=β، سوءاستفاده عاطفی (084/0=β) و غفلت عاطفی (020/0=β)با افسردگی رابطه معنی داری دارد و همچنین از بین مولفه های خشم احساس خشم با (122/0)=β؛ تفکر خشم (461/0=β) و رفتار خشم (131/0=β)با افسردگی، رابطه معناداری داشت. در نتیجه ی توان به دیدگاه روانکاوی مبنی بر نقش پر اهمیت وقوع تروما در دوران کودکی و همچنین خشم درونی شده در ابتلا به اختلال افسردگی اشاره کرد.
اثربخشی طرحواره درمانی و سینما درمانی در بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه و مزاج اجتناب از آسیب در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی: مطالعه تک موردی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات اختلال شخصیت اجتنابی را اختلالی نسبتاً شایع در بین اختلالات شخصیت گزارش می کند که همبودی زیادی با سایر اختلالات محور یک و دو دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی و سینما درمانی در بهبود طرحواره های ناسازگار و بعد مزاج اجتناب از آسیب در مبتلایان به اختلال شخصیت اجتنابی انجام شد. روش: روش این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه بود. از میان مراجعه کنندگان ۱۸ الی ۳۵ سال به کلینیک روانشناختی آرمانا در شهر تهران، در سال ۱۴۰۰، ۴ نفر به روش نمونه گیری هدفمند با تشخیص روانپزشک و مقیاس مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته برای اختلالات شخصیت انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه طرحواره یانگ و پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر بود. برنامه درمانی طی ۳۴ جلسه هفتگی ۶۰ دقیقه ای اجرا و مرحله پیگیری به مدت سه ماه بعد از پایان درمان انجام شد. برای تحلیل داده ها از ترسیم نمودار و شاخص های معناداری بالینی استفاده شد. یافته ها: نمرات آزمودنی ها در طرحواره ها، در پایان درمان نسبت به خط پایه سیر نزولی و درصد بهبودی اندک (۴۹-۲۵ درصد)، همچنین در متغیر مزاج اجتناب از آسیب، نمرات نسبت به خط پایه سیر نزولی و درصد بهبودی کمتر از ۲۵ درصد بود. نمرات شاخص های معناداری بالینی (۱/۹۶≤RCI) در هر دو متغیر حاکی از نقش مؤثر روش درمانی بود. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر طرحواره درمانی و سینما درمانی در درمان طرحواره های ناسازگار مبتلایان به اختلال شخصیت اجتنابی مؤثر بود؛ بنابراین، پیشنهاد می شود این برنامه درمانی در بهبود طرحواره های ناسازگار مبتلایان به اختلال شخصیت اجتنابی استفاده شود.
The Effect of Mindfulness-Based Cognitive-Behavioral Therapy (MBCT) on Perceived Stress, Disease Adaptability, Quality of Life, and Cognitive Functions in Patients Undergoing Chemotherapy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۴ - Serial Number ۱۴, Autumn ۲۰۲۲
45 - 58
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed at investigating the effectiveness of mindfulness-based cognitive-behavioral therapy on the perceived stress, disease adaptation, quality of life, and cognitive function of patients undergoing chemotherapy. Method: The design of the study was semi-experimental with a pretest-post test and control group. The statistical population of this study was all patients with sarcoma-lymphatic and gastrointestinal cancer undergoing chemotherapy in Firoozgar-Taleghani-Shariati specialized hospitals in Tehran in the second half of 2021. The study sample consisted of 40 patients with cancer who were selected through convenience sampling and then were randomly assigned to experimental and control groups (20 in each group). The therapy was performed by the researcher for eight 90 minutes –sessions, two sessions per week. Research data were collected using Cohen's Perceived Stress Scale, Watson's disease adaptability, Barclay's cognitive functions, and quality of life questionnaires, and were analyzed by multivariate repeated measures variance analysis. Results: The results showed a significant difference in all variables, and demonstrated that mindfulness-based cognitive therapy significantly improved perceived stress, disease adaptation, quality of life, and cognitive functions of participants in the experimental group in the post-test and follow-up. Conclusion: According to the research findings, it can be concluded that mindfulness-based cognitive therapy is effective in improving the psychological indicators of cancer patients.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ارزیابی شناختی و بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-37
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نشانگان اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان با سطح پایین بهزیستی معنوی همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ارزیابی شناختی و بهزیستی معنوی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه صورت گرفته است.
اثربخشی فراشناخت درمانی بر هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجامِ بیماران مبتلا به فشار خون بالای اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
147 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی درمان فراشناختی بر بهبود هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجام در بین بیماران مبتلا به فشار خون بالای اولیه بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین بیماران مرد مبتلا به فشارخون اولیه ای که به کلنیک شبانه روزی شمس شهر بناب تا آخر شهریور 1400 مراجعه کرده بودند، نمونه ای به تعداد 40 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گروه آزمایش درمان فراشناختی در نه جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفته ای یک جلسه برگزار شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های حس انسجام (آنتونوسکی، 1987)، هوش بدنی (اندرسون، 2006) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. از روش تحلیل کواریانش چندمتغیره (مانکوا) به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد درمان فراشناختی منجر به افزایش هوش بدنی، تحمل پریشانی و حس انسجام در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت گروه کنترل شد (01/0p<). براساس این یافته می توان بیان کرد که فراشناخت درمانی می تواند در بهبود شرایط روانشناختی و کاهش مشکلات جسمانی افراد مبتلا به فشار خون بالای اولیه مؤثر باشد.
اثربخشی بازی درمانی بر نقص توجه دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی و دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری دوره اول ابتدایی شهرستان جم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اغلب ناسازگاری ها و اختلالات رفتاری در نوجوانی و بزرگسالی، از بی توجهی به مسائل و مشکلات عاطفی-رفتاری دوران کودکی و عدم هدایت روند تحول و تکامل کودک ناشی می شود. هدف پژوهش حاضر اثربخشی بازی درمانی بر نقص توجه دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی و دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری دوره اول ابتدایی شهرستان جم بوده است. روش: این مطالعه از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهرستان جم در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه های آماری 51 نفر به روش هدفمند و به طور مساوی بین دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه اختلال کم توجهی و بیش فعالی کانرز فرم معلمان (CADHDQ) کانرز (1990) و پروتکل اسپرینگر و همکاران (2012) و محمداسماعیل (1387) بوده است. بحث: نتایج نشان داد بازی درمانی بر نقص توجه دانش آموزان دارای نقص توجه/بیش فعالی و دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری اثربخش بوده و تفاوت مشاهده شده نسبت به گروه گواه از نظر آماری معنادار بوده است (p<0.01). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد با تجهیز کلینیک های مشاوره آموزش و پرورش با اتاق بازی درمانی و به کارگیری بازی درمانی می توان گامی در جهت کاهش علائم نقص توجه/بیش فعالی کودکان بیش فعال برداشت.
اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدین و فرسودگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۱۵۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدین و فرسودگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده اجرا گردید. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه مادران دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی در شهر اصفهان، سال ۱۳۹۹ را شامل می شد که از بین آن ها تعداد 30 نفر از دانش آموزان دارای اختلالات درونی سازی شده به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش برنامه آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بوگلز (2014) را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار دریافت نمودند. گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های پژوهش شامل ابعاد مثبت مراقبت (PDCS) (راف و همکاران 2004) و فرسودگی والدگری (PBQ) (میکولاجک و همکاران، 2018) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدین و فرسودگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده اثربخشی معناداری داشته است (05/0>p). بنابراین می توان گفت بسته ی آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه بر مراقبت والدبن و فرسوگی والدگری مادران دانش آموزان دارای اختلال درونی سازی شده تاثیر دارد.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان با میانجی گری هوش معنوی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان با میانجی گری هوش معنوی به تعداد 200 نقر از دانش آموزان مشغول به تحصیل در نیم سال 400-1399 در دوره دوم دبیرستان در آموزش و پرورش شهرستان دهلران به صورت نمونه های غیر تصادفی با روش توصیفی و با شیوه همبستگی و ضریب رگرسیون انجام شد. برای بررسی فرزند پروری از پرسشنامه 30 ماده ای بامریند (1990)، هوش معنوی از پرسشنامه 24ماده ای عبدالله زاده و عرب عامری (1387) و سلامت روان از پرسشنامه 28 ماده ای گلدبرگ (1972) استفاده شد. بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی هوش معنوی و سلامت روان دانش آموزان نشان داد: رابطه مثبت و معنی داری بین سبک مقتدرانه با هوش معنوی وجود دارد. رابطه مثبت و معنی داری بین سبک مقتدرانه با سلامت روان وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک آزاد گذار با هوش معنوی وجود دارد. رابطه مثبت و معنی داری بین سبک آزاد گذار با سلامت روان وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک مستبد با هوش معنوی وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک مستبد با سلامت روان وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های فرزند پروری و هوش معنوی در پیش بینی سلامت روان فرزندان آن ها نقش دارد.
تعیین اثر بخشی بسته مدیریت راهبرانه کلاس درس بر درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
81 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی بسته آموزشی مدیریت کلاس درس براساس تئوری انتخاب بر درگیری تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه ی اول در سال تحصیلی 400-1399 صورت گرفت. روش پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهرستان کنارک در سال تحصیلی 400-1399 بود که دو کلاس (دانش آموزان و معلمان دروس زیست شناسی، ریاضی و ادبیات هر کلاس) بعد از همتا سازی به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. بسته مدیریت راهبرانه مدیریت کلاس که در مطالعه دیگری اعتباریابی شده بود به معلمان گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013) برای اندازه گیری میزان درگیری تحصیلی دانش آموزان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار spss18 از روش های آماری تحلیل کواریانس تک متغیره، تی زوجی و تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته ها: محاسبه دو شاخص CVR و CVI روایی محتوایی بسته آموزشی را تایید کرد. نتایج آنوا با اندازه گیری های مکرر برای متغیر درگیری تحصیلی دانش آموزان نشان دهنده تفاوت معنی دار پیش آزمون و پس آزمون و عدم تفاوت معنی دار پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش بود(P<0/01) که حاکی از تاثیر متغیر مداخله بر درگیری دانش آموزان در پس آزمون و ثبات نتایج در آزمون پیگیری بود. پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه تفاوت معنی داری نداشت. نتیجه گیری: بسته آموزشی سبک مدیریت راهبرانه کلاس براساس تئوری انتخاب، روی درگیری تحصیلی دانش آموزان تأثیر گذار است.