فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۸۱ تا ۴٬۱۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
80 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی برنامه آگاهی واج شناختی چندرسانه ای بر مهارت خواندن دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی پایه اول ابتدایی بود. در این پژوهش که به روش تک آزمودنی و به شیوه ی خط پایه اجرا شد، جامعه-ی آماری شامل دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی پایه اول ابتدایی در شهر تهران بود که از میان آنان، دو دانش آموز دختر با عملکرد هوشی مرزی به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یکی از این دانش آموزان دارای مشکلاتی در خواندن بود و دیگری مشکلی در خواندن نداشت. سپس، برنامه ی آگاهی واج شناختی طی 12 جلسه 45 دقیقه ای به آنان ارائه شد. همچنین، آزمودنی ها در سه مرحله، با آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از تحلیل دیداری داده ها و شاخص اندازه اثر نشان داد که عملکرد هر دو آزمودنی در خرده مقیاس های مهارت خواندن در مرحله مداخله نسبت به مرحله خط پایه افزایش معناداری داشته است. بنابراین، به نظر می رسد برنامه آگاهی واج شناختی چندرسانه ای بر افزایش مهارت خواندن دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی پایه اول ابتدایی موثر است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های مزمن کلیوی از جمله مشکلات، تهدید کننده سلامت جسمی و روانی است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل بیماران همودیالیزی بیمارستان های شفا و کلینیک جوادالائمه شهر کرمان در سال ۱۴۰۱ بود. براساس روش نمونه گیری در دسترس ۴۵ نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی (۲۰۰۸)، تنظیم هیجان گروس (۲۰۰۳) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۶) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره، آزمون تعقیبی توکی و نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱>P). در مقایسه با گروه گواه، گروه های آزمایشی خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی را بهبود بخشیدند. با وجود اینکه بین دو رویکرد آزمایشی تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به رفتار درمانی دیالکتیک اندکی بیشتر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک روش هایی مناسب در افزایش خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در بیماران همودیالیزی بود؛ لذا پیشنهاد می گردد از این درمان ها در کنار سایر درمان های پزشکی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر برخودکارآمدی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
۱۴۱-۱۱۶
حوزههای تخصصی:
هدف: به دلیل عدم آموزش مناسب، زنان سرپرست خانوار به یک باره با انبوهی از مسئولیت ها بدون آموزش از قبل مواجه اند که درنتیجه آن شرایط استرس زا و فشار روانی را متحمل می شوند و درنهایت خودکارآمدی این افراد تحت تأثیر قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر شفقت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی _ رفتاری مثبت نگر بر خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار بود. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی با اجرای پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری سه ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار در شهرکرد در سال 1401 بود. در این پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر که نمره پرسشنامه خودکارآمدی آن ها بین 17 تا 34 بود انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (20 نفر آزمودنی در هر گروه) گمارش تصادفی شدند. سپس گروه های آزمایش تحت 8 جلسه شفقت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی -رفتاری مثبت نگر 120 دقیقه ای قرار گرفتند. داده های آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه خودکارآمدی 17- GSE گردآوری و در نهایت، توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در دو مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین نمره خودکارآمدی در دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تفاوت معناداری داشت. همچنین نتایج یافته ها حاکی از اثربخشی بیشتر درمان شناختی _ رفتاری مثبت نگر بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود درجهت افزایش خودکارامدی زنان سرپرست خانوار درکنار سایر روشهای درمانی از درمان شناختی _ رفتاری مثبت نگر نیز استفاده گردد.
شناخت مدل علی بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دارای نارسایی شنیداری بر اساس سبکهای دلبستگی، جو عاطفی خانواده، حمایت اجتماعی و نقش میانجی امید به زندگی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی، از نوع الگ ویابی معادلات ساختاری م ی باشد که با هدف شناخت مدل علی بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دارای نارسایی شنیداری، به بررسی تأثیر سبک های زندگی، جو عاطفی خانواده، حمایت اجتماعی را به واسطه امید به زندگی بر بهزیستی روانشناختی کودکان دارای نارسایی شنیداری مدارس متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400 پرداخته است. روش پژوهش: به کمک روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 204 نفر از دانش آموزان دارای نارسایی شنیداری به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق شامل پرسشنامه روانشناختی بهزیستی ریف(1989)، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور(1987)، پرسشنامه جو عاطفی هیل برن(1964)، پرسشنامه حمایت دوستان توس زیمن و دیگران(1988)، و پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر، هاریس اندرسون(1991) می باشد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا(مضطرب) به طور مستقیم بر بهزیستی روانشناختی تأثیر دارند؛ اما به طور غیر مستقیم و تحت تأثیر نقش واسطه ای امید به زندگی تأثیری بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان ندارند. نتیجه گیری: جو عاطفی خانواده به طور مستقیم و نیز به واسطه متغیر امید به زندگی به صورت غیر مستقیم بر بهزیستی روانشناختی تأثیر دارد. حمایت اجتماعی دوستان نیز به طور مستقیم و با واسطه متغیر امید به زندگی به صورت غیرمستیم بر بهزیستی روانشناختی تأثیر دارد.
واکاوی تجربه زیسته از ترتیب تولد در بعد ارتباطی براساس دیدگاه فرزندان اول: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
105 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی تجربه زیسته از ترتیب تولد در بعد ارتباطی براساس دیدگاه فرزندان اول انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی می باشد. شرکت کنندگان این پژوهش شامل فرزندان اول شهر اصفهان در سال 1401 بود. انتخاب شرکت کنندگان به صورت هدفمند و تا مرز اشباع و نهایتا انتخاب 16 فرزند اول ادامه یافت و شرکت کنندگان مورد مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 53 مفهوم اولیه، 10 مضمون محوری و 3 مضمون اصلی شد. نتایج نشان داد ارتباطات درون خانوادگی در 6 مضمون (پیوستگی روابط با والدین، گسستگی روابط با والدین، بهبود روابط با سایر فرزندان، گسستگی روابط با سایر فرزندان، رضایت از رابطه زناشویی و نیازهای روانشناختی سرکوب شده) طبقه بندی شدند. مضمون اصلی دوم ارتباطات فردی شامل (افزایش و کاهش کیفیت ارتباط با خود بود. در نهایت مضمون ارتباطات اجتماعی به مضامین فرعی (عدم علاقه اجتماعی و محدودیت در روابط دوستانه) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان داد فرزند اول بودن می تواند ابعاد گوناگون ارتباطی را تحت تاثیر قرار دهد و چالش هایی را در ازدواج، روابط دوستانه، روابط اجتماعی و خانوادگی ایجاد نماید. اصلاح الگوهای تعاملی و آگاه سازی والدین و فرزندان می تواند در پیشگیری از چالش ها مؤثر باشد. چراکه ترتیب تولد نقش مهمی در نحوه شکل گیری ارتباطات درون خانوادگی و برون خانوادگی دارد
بررسی تأثیر معنی درمانی بر کیفیت رشد ادراک خدا در بیماران نامزد جراحی قلب مراجعه کننده به بیمارستان مرکز قلب تهران در سال 1399(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
23-37
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به اینکه متغیّر ادراک خدا با بسیاری از مؤلفه های روان شناختی در ارتباط است و متغیّر پیچیده ای محسوب می شود، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر معنی درمانی بر کیفیت رشد ادراک از خدا با توجه به متغیّرهای فردی در میان بیماران نامزد جراحی قلب انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از زمره پژوهش های نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش تمامی بیماران نامزد جراحی قلب باز مراجعه کننده به بیمارستان مرکز قلب تهران بود که از میان این جامعه، نمونه ای به حجم 60 نفر (30 نفر گروه آزمون و 30 نفر گروه کنترل) به شیوه تصادفی انتخاب شدند. مطالعه با کمک ابزار پرسش نامه سه قسمتی جمعیت شناختی، تصور فرد از خدا (بازسازی مقیاس لارنس) و پرسش نامه وضعیت مذهبی خانواده گرنکویست اجرا شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تی، من ویتنی، تحلیل واریانس و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه مداخله و کنترل رابطه معنی داری بین متغیّرهای سن، جنسیت، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات با نمره کل ادراک خدا وجود نداشت (05/0<P)؛ ولی رشد ادراک خدا ارتباط معنی داری با شدت مذهبی بودن خانواده داشت (0001/0(P=. نتیجه گیری: ادراک خدا متغیّر پیچیده ای است که با بسیاری از مؤلفه های روان شناختی در ارتباط است. یافته های این مطالعه نشان داد که رشد ادراک خدا ارتباط معنی داری با شدت مذهبی بودن خانواده دارد ولی ارتباط معنی داری با سن، جنسیت، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات ندارد. بر اساس نتایج مطالعه حاضر احتمالاً مؤلفه های دیگری در کیفیت رشد ادراک خدا مؤثر باشد و نیاز است بررسی های گسترده تر و عمیق تر انجام شود.
شناسایی و اصلاح عادت واره های فردی و اجتماعی در مواجهه با بیماری کرونا در مراسم مذهبی (مورد مطالعه: رابطین هیأت های مذهبی شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
575 - 585
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع کرونا ویروس با سرعتی زیاد بسیاری از نگرش ها، رفتارها، عادت واره ها و ارزش های بشر را دستخوش تغییرات جدی کرد به گونه ای که این تغییرات منجر به دگرگونی در شیوه زندگی مردم شد. هدف پژوهش بررسی اثربخشی یک مداخله آموزشی بر اصلاح عادت واره ها در مواجهه با ویروس کرونا بوده است.
مواد و روش ها: تحقیق از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق رابطین هیأت های مذهبی شهر اصفهان بودند که به روش تصادفی حجم نمونه با فرمول کوکران 40 نفر برآورد شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که روایی محتوایی آن با نظر کارشناسان و متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره (آنکوا) و چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بسته آموزشی مبتنی بر آموزه های علمی و اسلامی (محقق ساخته)، بر اصلاح عادت واره های اجتماعی تأثیرگذار بود. همچنین مجذور اِتا نشان می دهد 42 درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه جامعه شناختی، 3/42 درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه مذهبی (اسلامی) و 2/24 درصد از تغییرات در نمرات مؤلفه پزشکی در گروه آزمایش در اثر مداخله بسته آموزشی حاصل شده است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر آن است که بسته آموزشی مبتنی بر آموزه های علمی و اسلامی بر مؤلفه های جامعه شناختی، مذهبی (اسلامی) و پزشکی در پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا تأثیر دارد
رابطه عدم تحمل بلاتکلیفی با خودکارآمدی کارآفرینانه: نقش میانجی خلاقیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر ایجاد فرصت های شغلی و رشد اقتصادی به شمار می رود. خودکارآمدی کارآفرینانه به معنای باور به توانایی خود برای انجام کارهای نوآورانه و اثربخشی مهارت ها در راستای راه اندازی کسب و کار یکی از مهم ترین ابعاد مؤثر در رفتار کارآفرینانه است. نظر به اهمیت این امر، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عدم تحمل بلاتکلیفی با خودکارآمدی کارآفرینانه با نقش میانجی خلاقیت هیجانی انجام شد. طرح این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را هنرجویان هنرستان های شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که از میان آنان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها نیز از پرسش نامه خودکارآمدی کارآفرینانه دی نابل و همکاران (1999)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) فریستون و همکاران (1994) و پرسش نامه خلاقیت هیجانی آوریل و توماس نولز (1991) استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین عدم تحمل بلاتکلیفی و خودکارآمدی کارآفرینانه رابطه منفی و معنی دار، بین عدم تحمل بلاتکلیفی و خلاقیت هیجانی رابطه منفی و معنی دار و بین خلاقیت هیجانی و خودکارآمدی کارآفرینانه رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از مدل تحلیل مسیر، خلاقیت هیجانی توانسته است نقش میانجی معنی داری برای عدم تحمل بلاتکلیفی و خودکارآمدی کارآفرینانه ایفا کند. درواقع یافته ها حاکی از آن بود که عدم تحمل بلاتکلیفی اثر مستقیمی بر خودکارآمدی کارآفرینانه نداشته و تنها اثر غیرمستقیم بر آن دارد؛ به این صورت که عدم تحمل بلاتکلیفی با تأثیرگذاری بر خلاقیت هیجانی منجر به افزایش خودکارآمدی کارآفرینانه می شود. به عبارتی افراد با خلاقیت هیجانی بالاتر، باور خودکارآمدی بیشتری دارند و این امر موجب می شود فرد نسبت به چالش هایی که به ویژه ممکن است در مراحل اولیه توسعه کسب و کار با آن ها روبه رو شود، به طور مؤثرتری واکنش نشان دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری کرونر قلبی با اپیدمی و شیوع بسیار بالا چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای درحال توسعه همراه بوده و به عنوان یکی از اساسی ترین علل مرگ ومیر در افراد به شمار می آید. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به بیماری قلبی بستری در بیمارستان شهید صیاد شیرازی شهر گرگان در سال 1401 بودند که از میان آنها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استرس درک شده کوهن و همکاران (1983)، ادراک از بیماری برادبنت و همکاران (2006) و شدت خستگی کراپ و همکاران (2001) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی مورد نیاز و کنترل فکر، منجر به کاهش استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی می شود.
اثربخشی آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی در بین دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
156 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی بر دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دختر کارشناسی رشته روان شناسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. هر دو گروه پرسش نامه های هیجان یادگیری پکران و همکاران (2002) و خودتنظیمی تحصیلی رایان و کانل (1989) را طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. آموزش شادمانی لیوبومیرسکی (2008) طی شش جلسه در گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره) در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها نشان داد که آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر افزایش هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی در دانشجویان دختر دوره کارشناسی تاثیر معنی داری داشته است (001/0P<). با توجه به اینکه آموزش شادی بخشی لیوبومیرسکی بر هیجان مثبت یادگیری و خودتنظیمی تحصیلی دانشجویان تاثیر دارد، از این رو، استفاده از این مداخله به منظور بهبود متغیرهای مورد بحث در دانشگاه ها یا سایر مراکز آموزشی توصیه می شود.
همدلی شناختی و عاطفی در افراد با سطوح بالا و پایین ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای الگوی نگاه به تصاویر چهره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
75 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی همدلی شناختی و عاطفی در افراد با سطوح ناگویی هیجانی بالا و پایین با میانجی گری الگوی نگاه (مدت زمان تا اولین تثبیت در چشم ها و میزان نگاه بر دهان) بود. روش: روش پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه ی پژوهش را دانشجویان دانشگاه های شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 41 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه ی ناگویی هیجانی تورنتو (باگبی، پارکر و تیلور، 1994) پاسخ داده و بر اساس نمره ی این پرسشنامه به دو گروه با ناگویی هیجانی بالا و پایین تقسیم شدند. سپس در تکلیف همدلی برای درد (تیمرز و همکاران، 2018) شرکت کردند، در حالی که حرکات چشم هایشان ثبت می شد. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر بررسی شد. یافته ها: افراد با سطح ناگویی هیجانی بالا نسبت به افراد با سطح ناگویی هیجانی پایین همدلی شناختی (005/0 = p) و عاطفی (020/0 = p) پایین تری از خود نشان داده اند. همچنین این افراد کمتر و دیرتر به چشم های چهره ی هدف نگاه کرده و در مقابل بیشتر به دهان نگاه کرده اند (026/0 = p). در نهایت مدت زمان تا اولین نگاه به چشم ها میانجی گر رابطه ی ناگویی هیجانی و همدلی شناختی و مدت زمان نگاه به دهان میانجی گر رابطه ی ناگویی هیجانی و همدلی عاطفی بود. نتیجه گیری: بر مبنای نتایج این پژوهش، الگوی نگاه به تصاویر برانگیزاننده ی همدلی با کاهش همدلی افراد با ناگویی هیجانی رابطه دارد و بخشی از همدلی عاطفی و شناختی پایین این افراد به اختلال آن ها در زمینه ی ردیابی چهره ها مرتبط است.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) بر صمیمت و بهزیستی هیجانی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) بر صمیمیت و بهزیستی هیجانی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه گروه کنترل است. در این پژوهش جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر اصفهان بود؛ که از میان آن ها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس در پژوهش شرکت کردند. سپس این گروه به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. پس از اجرای پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (1996) و بهزیستی هیجانی کییز (2005) روی هر دو گروه کنترل و آزمایش، اعضای گروه آزمایش در جلسات آموزشی مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) به مدت 8 هفته، هر جلسه به مدت 60 دقیقه شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که آموزش مشاوره گروهی مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) صمیمیت (0/81) و بر بهزیستی هیجانی (0/75) زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تأثیر معنادار دارد. بنابراین نتیجه گرفته شد که از رویکرد مبتنی بر سیستم خانواده درونی (IFS) می توان به عنوان مداخله مؤثری بر افزایش صمیمیت و بهزیستی هیجانی زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.
نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در رابطه سبک مربی گری ادراک شده با رفتارهای انحرافی محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک مربی گری نوعی رابطه حمایتی و تشویقی در سازمآن ها محسوب می شود و در بستر تعاملات و روابط نزدیک شکل می گیرد و می تواند بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیر گذار باشد. رفتارهای شهروندی سازمانی نیز از طریق تأثیرگذاری بر عوامل درونی سازمان موجب افزایش عملکرد، تعهد و رضایت شغلی و کاهش رفتارها و نگرش های مخرب سازمانی می شود. بر همین اساس، هدف پژوهش بررسی نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در تأثیر سبک مربی گری ادراک شده بر انحرافات کاری محیط کار بود. نوع پژوهش، توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل معلمان شهر کاشان به تعداد 3237 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 315 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسش نامه مربی گری (2005) McLean et al.، رفتار انحرافی (2000) Bennett & Robinson و رفتار شهروندی سازمانی (1989)Organ & Konovsky بود. جهت تأیید روایی پرسش نامه ها، از روایی صوری و سازه استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری AMOS و SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گردید. نتایج نشان داد میانگین متغیر سبک مربی گری و رفتار شهروندی سازمانی بالاتر از حد متوسط و رفتار انحرافی معلمان، کمتر از حد متوسط است. همچنین اثرات کل مربی گری بر رفتار انحرافی، منفی و معنی دار، رفتار شهروندی بر رفتار انحرافی، منفی و معنی دار و مربی گری بر رفتار شهروندی، مثبت و معنی دار بود و نقش میانجی رفتار شهروندی در تأثیر مربی گری ادراک شده بر رفتار انحرافی، معنی دار بوده و تأیید شد. بر اساس نتایج می توان گفت با سبک رهبری مناسب، اعتماد و تعهد متقابل بین فرد و سازمان شکل گرفته و سازمان به دنبال رشد و توسعه شخصی و حرفه ای افراد است و افراد هم متقابلاً به دنبال تحقق اهداف سازمانی حتی با رفتارهای داوطلبانه هستند در سازمان رفتارهای انحرافی کمتری دیده خواهد شد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار بر خودپنداره بدنی و تحمل پریشانی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۲۸-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان هیجان مدار بر خودپنداره بدنی و تحمل پریشانی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی بود. پژوهش حاضر نبمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری تمامی زنان مبتلا به بیماری کرونر قلبی مراجعه کننده به مرکز تخصصی بیمارستان شهید لواسانی تهران در تابستان سال ۱۴۰۰ بودند که به روش داوطلبانه 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی دردو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. از پرسشنامه های خودپنداره بدنی مارش و همکاران (1994،PSDQ) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (DTS، ۲۰۰۵) استفاده شد. گروه آزمایش اول در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای و گروه آزمایش دوم در 9 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری خودپنداره بدنی و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p>). نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری بر تحمل پریشانی اثربخش تر بود و بین دو درمان در خودپنداره بدنی تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0p>). در نتیجه به دلیل تأثیر بیشتری که درمان شناختی رفتاری برتحمل پریشانی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در تحمل پریشانی در زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر مؤثر باشد.
پیامدهای روان شناختی کرونا ویروس (کووید 19) در دانشجویان: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
105 - 117
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی پیامدهای روانشناختی ویروس کووید 19 بر دانشجویان به روش مروری نظام مند بود.
روش: مقالات چاپ شده از زمان شیوع اپیدمی کرونا در خلال سال های 2019 تا 2023 در پایگاه های اطلاعاتی PupMed، Science direct،Google Scholar، ProQuest با جستجوی کلیدواژه های قرنطینه، سلامت روان، مشکلات روان شناخی و دانشجویان مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت از بین 70 مقاله، 34 مقاله وارد پژوهش شد.
یافته ها: ارزیابی یافته های حاصل از مقالات مورد بررسی نشان داد استرس پس از آسیب، افسردگی، اضطراب، ترس، وسواس فکری- عملی، انزوای اجتماعی، افکار خودکشی، کیفیت خواب پایین، اختلال خلقی، اختلال عملکردی، رژیم غذایی غلط، سوء مصرف الکل، درگیری های بین فردی، محدودیت های ارتباط اجتماعی، عدم تمرکز، مشکلات یادگیری و احساس تنهایی از پیامد های روانشناختی ویروس کووید 19 در دانشجویان به شمار می رود.
نتیجه گیری: با توجه به تاثیرات منفی روانشناختی پاندمی کرونا بر دانشجویان نیاز است تا برنامه ریزی مناسب و فراگیر در این زمینه صورت گیرد و مداخلات موثری در راستای ارتقاء سلامت این قشر از جامعه طراحی و اعمال شود.
تبیین خود شفقت ورزی براساس سبک های دلبستگی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش واسطه ای کمال گرایی در رابطه ی بین سبک های دلبستگی و خودشفقت ورزی دانشجویان بود. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده که در آن روابط علّی بین متغیرها در قالب مدل یابی معادلات ساختاری مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 98-97 بود که از این بین 295 دانشجو (162دختر (%9/54) و 133 پسر(%1/45)) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس بازبینی شده ی سبک دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990)، خودشفقت ورزی- فرم کوتاه (رائس، نف و ون گوچت، 2010) و کمال-گرایی (هیل و همکاران، 2004) را تکمیل کردند. نتایج معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos، حاکی از برازش خوب مدل نهایی با داده های پژوهش بود. نتایج بررسی مدل معادلات ساختاری نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، اثر مستقیم بر خود شفقت ورزی دارد. هم چنین، سبک های دلبستگی، کمال گرایی سازگار و ناسازگار را تحت تاثیر قرار دادند. علاوه بر این، نقش واسطه ای کمال گرایی سازگار و ناسازگار در رابطه ی بین سبک های دلبستگی و خودشفقت ورزی مورد تایید قرار گرفت. در مجموع، نتایج این پژوهش نشانگر نقش تعیین کننده ی سبک های دلبستگی و کمال گرایی در خودشفقت ورزی دانشجویان است.
تبیین علّی معنای زندگی براساس ویژگی های شخصیتی، باورهای ضمنی هوش و انطباق پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه گری انطباق پذیری در رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی و باورهای ضمنی هوش با معنای زندگی صورت گرفت.روش: این پژوهش از نوع همبستگی در قالب مدل معادلات ساختاری ارائه شده است. جامعه ی پژوهش دربرگیرنده ی دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز بود. از جامعه آماری مذکور 315 دانش آموز دختر (170) و پسر (145) پایه دهم و یازدهم دبیرستان در سال تحصیلی 99-1398 به روش نمونه گیری دردسترس مورد بررسی قرار گرفتند. آنان به پرسش نامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006)، مقیاس انطباق پذیری (مارتین و همکاران، 2012)، مقیاس باورهای ضمنی هوش (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، سیاهه شخصیتی نئو (کاستا و مک کری، 1985) پاسخ دادند.یافته ها: در بخش یافته ها نیز مشخص شد که ویژگی های شخصیتی از راه انطباق پذیری بر معنای زندگی اثر دارد. افزون بر این، نشان داده شد که باور به افزایشی و ذاتی بودن هوش بر معنای زندگی از راه انطباق پذیری اثر معنادار دارد.نتیجه گیری: زمانی که در نهادهای آموزشی و تربیتی به ویژگی های شخصیتی، باورهای ضمنی هوش توجه ویژه شود سازگاری افراد افزایش پیدا می کند و آنان را برای موفقیت جنبه های گوناگون زندگی بالاخص معنای زندگی آماده می سازد.
رابطه نگرش به بزهکاری با استرس ادراک شده و سبک های دلبستگی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
13 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضربررسی رابطه نگرش به بزهکاری با استرس ادراک شده و سبک های دلبستگی دانشجویان دانشگاه آزاد تهران بود. . پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمان یک پژوهش مقطعی، از لحاظ نوع داده ها کمی و از نظر روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. بدین منظور جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشجویان روان شناسی دانشگاه آزاد تهران به تعداد 2400 نفر بود. از جامعه آماری مذکور بر اساس فرمول مورگان و کرجسی 331 نفر انتخاب شد. نمونه مذکور با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش به رفتارهای بزهکارانه ، پرسشنامه استرس ادراک شده وپرسشنامه سبک های دلبستگی گردآوری شد. جهت پردازش، تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش ازنرم افزارهای آماری spssو lisrelاستفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که برازش مدل مفهومی مورد تأیید قرار گرفت. بررسی مسیرهای مستقیم ارتباط متغیرهای مورد بررسی نشان داد که استرس ادراک شده و دلبستگی اضطرابی دارای رابطه مثبت با نگرش منفی به بزهکاری می باشد. نگرش منفی به بزهکاری با سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی دارای رابطه مثبت هستند. همچنین نگرش مثبت به بزهکاری با هیچ کدام از متغیرهای تحقیق رابطه معنادار نشان نداد.یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان از روابط ساختاری متغیرهای نگرش به بزهکاری ، استرس ادراک شده با سبک های دلبستگی می باشد و می تواند مورد استفاده روانشناسان جنایی، جرم شناسان و سایر متخصصان مرتبط قرار گرفته و در جهت پیشگیری از بزهکاری نقش داشته باشد.
نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی در ارتباط سبک های فرزندپروری با خودناتوان سازی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ارتباط سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی و نیز بررسی نقش میانجی ویژگی های شخصیتی در تبیین ارتباط سبک های فرزندپروری با خودناتوان سازی در دانشجویان می باشد.مواد و روش کار: جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه یزد در نیمسال اول سال تحصیلی1401-1402است. که از بین آن ها با روش نمونه گیری سهمیه ای، تعداد 243 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس خودناتوان سازی، سیاهه پنج عاملی شخصیت و مقیاس سنجش خانواده و زناشویی مدل مدور-ترکیبی (نسخه چهارم) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با روش های آماری ضریب همبستگی، تحلیل مسیر و تحلیل واریانس همزمان تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی در رابطه سبک های فرزندپروری مدل مدور ترکیبی با خودناتوان سازی نقش میانجی دارد.بحث و نتیجه گیری: خودناتوان سازی نیاز به توجه تخصصی دارد. تعداد زیادی از دانشجویانی که مشکل تحصیلی دارند با دریافت خدمات تخصصی می توانند از این مشکلات رهایی پیدا کنند.
امکان سنجی بسته آموزشی مبتنی بر هویت تحصیلی موفق بر مداومت تحصیلی و بهزیستی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
33 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر امکان سنجی بسته آموزشی مبتنی بر هویت تحصیلی موفق بر مداومت تحصیلی و بهزیستی تحصیلی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری (دو ماهه) بود. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول شهرستان قم در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت هدفمند 60 نفر به عنوان نمونه (30 نفر گروه آزمایشی و 30 نفر گروه گواه) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگذاری شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه مداومت تحصیلی طالیب و همکاران (APQ، 2018) و پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینن- سوینی و همکاران (AWBQ، 2012) بود. روش تجزیه و تحلیل این پژوهش، تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر بود. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین متغیرهای مداومت تحصیلی و بهزیستی تحصیلی در دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (0001/0P<). نتیجه گیری می شود که آموزش مبتنی بر هویت تحصیلی، ضمن برخورداری از قابلیت علمی، دانش آموزان را به تلاش برای کسب مطلوب ترین هویت ترغیب کرده، مداومت و استمرار در تحصیل را افزایش داده و بهزیستی تحصیلی آنها را ارتقاء می دهد.