فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
427 - 436
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر توانبخشی شناختی بر سطوح مختلف توجه و مؤلفه های حافظه در کارکنان ادارات شهر شیراز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کارکنان سه اداره شهر شیراز در سال 1401 تشکیل دادند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و تعداد 30 نفر از کارکنانی که نمره مطلوبی در مصاحبه سلامت روانی و شناختی داشتند انتخاب و به شکل تصادفی در یکی از گروه های پژوهش گمارش شدند. برای اجرای مداخلات از پروتکل توانبخشی شناختی نجاتی (1396) و برای جمع آوری داده ها از آزمون های عملکرد مداوم (لزاک، 1995)، استروپ (بروزشده توسط داویدسون و همکاران، 2003)، توجه تقسیم شده (مؤسسه سینا، 1390)، N-BACK (کرکنر، 1958) و حافظه وکسلر بزرگسالان (وکسلر، 1981) استفاده شد که نتایج روایی و اعتبار ابزار حاکی از مطلوب بودن آنها بود. برای تحلیل داده ها از آزمون MANOVA استفاده شد و یافته ها نشان داد، مداخله توانبخشی شناختی تأثیر معناداری بر افزایش سطوح توجه پایدار و توجه انتخابی داشت اما بر توجه تقسیم شده تأثیر معناداری نداشت. همچنین تأثیر معناداری بر هر سه مؤلفه حافظه (کلامی، دیداری و فعال) داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان از توانبخشی شناختی به عنوان روشی مطلوب برای افزایش کارکردهای شناختی توجه و حافظه استفاده کرد.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر تاب آوری و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
437 - 445
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر تاب آوری و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتد ایی دارای اختلال یادگیری ویژه مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش ناحیه 3 شهر شیراز در سال 1403-1402 بودند. 30 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هرکدام 15 نفر) گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده شده شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش و پرسشنامه تاب آوری کودک و نوجوان انگار و لیبنبرگ بودند. گروه آزمایش در10 جلسه 50 دقیقه ای هفته ای دو بار جلسات آموزش مهارت های ذهن آگاهی کودک محور (بوردیک،2014؛ ترجمه منشئی، حسینی اصلی آزاد و طیبی، 1396) را دریافت کردند و گروه گواه در لیست انتظار برای دریافت آموزش قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی کودک محور باعث افزایش تاب آوری و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه شده است. بنابراین آموزش ذهن آگاهی کودک محور را می توان در مدارس برای دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه مورد استفاده قرار داد.
پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان بر اساس صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
486 - 495
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی بر اساس صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر در سال تحصیلی 02-1401 بود. به همین منظور، از بین جامعه مورد نظر 322 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و پرسشنامه های آسیب پذیری روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380)، مدل صفات چهارگانه تاریک شخصیت (یوسفی و ایمانزاد، 1397) و اعتیاد به فضای مجازی (یانگ، 1998) در مورد آنان اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون (همزمان) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی با آسیب پذیری روانشناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0˂P). در ضمن مشخص شد که صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری و اعتیاد به فضای مجازی می توانند آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند (01/0˂P). بنابراین نتیجه گرفته می شود که اعتیاد به فضای مجازی، صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری توان پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را دارند. یافته ها نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی با آسیب پذیری روانشناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0˂P). در ضمن مشخص شد که صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری و اعتیاد به فضای مجازی می توانند آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند (01/0˂P).
مقایسه کارکردهای اجرایی توجه، کارکردهای یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در افراد ورزشکار حرفه ای و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ورزش کردن در سطح حرفه ای نه تنها نیازمند آمادگی بدنی، عوامل تکنیکی و تاکتیکی قرار می گیرد بلکه ویژگی های شناختی، روانی و هیجانی نیز می تواند بر عملکرد ورزشی تأثیرگذار باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی توجه، کارکردهای یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در افراد ورزشکار حرفه ای و افراد عادی بود. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری ورزشکاران حرفه ای در سطح استانی و ملی در سال 1402-1401 بودند، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر در دامنه سنی 35-15 سال در دو گروه ورزشکار حرفه ای و افراد عادی (هر گروه 45 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون رنگ – واژه استروپ (2006)، مقیاس کارکردهای یادگیری مشاهده ای (2005) و مقیاس حافظه کاری (2008) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲4 تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیرهای توجه (12/7t=، 05/0>P)، حافظه کاری (79/9t=، 05/0>P) و کارکردهای یادگیری مشاهده ای شامل مهارت (12/4t=، 05/0>P)، استراتژی (64/5t=، 05/0>P) و اجرا (02/4t=، 05/0>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین گروه ورزشکاران حرفه ای از افراد عادی بیشتر بود. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری در ورزشکاران حرفه ای بهتر از افراد عادی بود و بنابراین استفاده از برنامه های ورزشی برای تقویت کارکردهای شناختی مانند توجه، یادگیری مشاهده ای و حافظه کاری می تواند بر بهبود عملکرد شناختی افراد مؤثر باشد
مدل پارادایمی خدمات مشاوره مدرسه بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۱۸۱-۱۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینه ای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانش آموزان به کار گیرند. روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. گردآوری داده ها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند. یافته ها: یافته های این پژوهش بر اساس حوزه های نظریه زمینه ای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارت اند از: نیازهای رشدی دانش آموزان، صلاحیت حرفه ای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانواده ها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانواده ها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روان پزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانش آموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانش آموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانواده ها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانش آموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل با جنین و بر عهده داشتن نقش والدی در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل با جنین و بر عهده داشتن نقش والدی در زنان باردار بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زنان با بارداری اول مراجعه کننده به مراکز منتخب بهداشت و درمان شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در دو گروه آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دلبستگی مادر به جنین (MFAS، کرانلی، 1981) جمع آوری شد. مداخله آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون تعامل با جنین و پیش آزمون پیگیری تعامل با جنین، معنادار بوده است (05/0>P). همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون برعهده داشتن نقش والدی و پیش آزمون پیگیری برعهده داشتن نقش والدی نیز معنادار بوده است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تعامل با جنین و برعهده داشتن نقش والدی موثر و ماندگار است.
اعتباریابی پرسش نامهه موفقیت و شکست در ازدواجِ گاتمن مبتنی بر نظریه چندبُعدی سؤال- پاسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۲۶۱-۲۲۸
حوزههای تخصصی:
هدف: موفقیت و شکست ازدواج، نقشی اساسی در سلامت جامعه و افراد دارد. از این رو، در اختیار داشتن روشی برای ارزیابی و پیشبینی آینده ازدواج، مطلوبیت بالایی دارد. با توجه به این مسئله، هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی پرسش نامه های موفقیت و شکست ازدواجِ گاتمن (2012) است. روش: این مطالعه مقطعی محسوب می شود و طرح پژوهش از نوع توصیفی هم بستگی و اعتبارسنجی آزمون است. برای تحلیل داده ها از روش های مدرن نظریه سؤال پاسخ استفاده شده است. پرسش نامه های مورد استفاده این پژوهش برای اعتبارسنجی، انتقاد، اهانت، حالت دفاعی، قهر و نگرش به گذشته گاتمن (1401) است. یافته ها: در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل عاملی چندبُعدی سؤال پاسخ، بهترین مدل برای تحلیل عاملی معین شد و به کمک این مدل، دو بُعد برای پرسش نامه ها مشخص شد. همچنین بارهای عاملی سؤالات، پارامترهای روش سؤال پاسخ و تحلیل سؤالات گزارش شد. نتیجه گیری: در پایان، دو بُعدِ «حالت جنگی» و «هیجان های مثبت و منفی به ازدواج و همسر» برای این پرسش نامه ها مشخص شد. بُعدیابی نشان داد که پرسش نامه های گاتمن در خانواده های ایرانی نیز از اعتبار خوبی برخوردارند و می توان از آن ها در محیط های بالینی، پژوهشی و سازمانی و برای سنجش خانواده های ایرانی، استفاده کرد. همچنین، داده های این پژوهش نشان داد که نظریه گاتمن، فارغ از زمینه فرهنگی، دارای حمایت تجربی است. شماره ی مقاله: ۸
رابطه بین حافظه ی کاری و استدلال سیال کودکان نارساخوان: نقش میانجی عملکرد اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش میانجی عملکرد اجرایی در رابطه ی بین حافظه ی کاری و استدلال سیال کودکان نارساخوان انجام شد.روش: این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نارساخوان پایه سوم ابتدایی شهر مشهد بود. از بین جامعه هدف، 205 نفر ( 130 پسر و 75 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز اختلالات یادگیری شهر مشهد در سال تحصیلی 1389-1399 انتخاب شدند. از مقیاس هوشی استنفورد بینه - ویراست پنجم، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون رنگ-واژه استروپ برای جمع آوری داده ها استفاده شد.یافته ها: نتایج مدل برازش شده، نشان داد که حافظه ی کاری با استدلال سیال رابطه ی معنی داری دارد (04/0p=)، 1/28 درصد از تغییرات متغیر استدلال سیال تحت تأثیر عملکرد اجرایی و حافظه ی کاری است، عملکرد اجرایی در رابطه ی بین حافظه ی کاری و استدلال سیال نقش میانجی ندارد و تقویت حافظه ی کاری منجر به تقویت استدلال سیال کودکان نارساخوان می گردد.
مقایسه تأثیر درمان های شناختی-رفتاری و فراتشخیصیِ یکپارچه بر خودپنداره جنسی، صمیمیت جنسی و عملکرد جنسی در زنان با اختلال ملال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با فراتشخیصی یکپارچه بر سه متغیر خودپنداره جنسی، صمیمیت جنسی و عملکرد جنسی در زنان با اختلال ملال پیش از قاعدگی است.روش: روش پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و از نظر روش، کمی و از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان متأهل با دامنه سنی 25 تا 45 سال مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی مراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و بهزیستی شهرستان لار در سال 401-1400 بود که حداقل شش ماه الی یک سال از زمان مشکلات قاعدگی آن ها میگذشت و بیماری جسمی خاصی نداشتند که با روش نمونه گیری هدفمند از بین آن ها تعداد 60 نفر انتخاب و به شیوه انتصاب تصادفی در سه گروه مساوی 20 نفری جایگزین شدندیافته ها: گروه های آزمایش و کنترل پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی (MSSCQ)، پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI) و پرسشنامه صمیمیت جنسی (SIQ) را در مراحل مختلف سنجش تکمیل کردند. هر دو درمان فراتشخیصی و شناختی-رفتاری طی 9 جلسه برای آزمودنی های گروه های آزمایش ( نه افراد گروه کنترل) اجرا شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری، آنالیز واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو درمان بر بهبود میانگین نمره خودپنداره جنسی، صمیمیت جنسی و عملکرد جنسی تأثیر معناداری داشته اند. اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر خودپنداره جنسی و عملکرد جنسی نسبت به درمان فراتشخیصی یکپارچه بیشتر بوده است اما تأثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر صمیمیت جنسی بالاتر بوده است. یافته های پژوهش حاضر حمایتی تجربی برای دو روش درمانی در جهت بهبود شاخص های جنسی در زنان متأهل بود. آگاهی روان درمانگران حوزه سلامت و بهداشت خانواده از این رویکردها می تواند کمک کننده باشد.
نگرش به ازدواج؛ نقش قدرت من، انسجام خانواده و دینداری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش قدرت من، انسجام خانواده و دینداری در پیش بینی نگرش به ازدواج دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آرمای این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر شاغل به تحصیل شهر قم در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد نگرش نسبت به ازدواج، نیرومندی من (ایگو)، انسجام خانواده و جهت گیری مذهبی استفاده شد. داده های به دست آمده در سطح آمار توصیفی محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون، به وسیله نرم افزارspss نسخه 26 تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد قدرت من و دینداری، نگرش به ازدواج را پیش بینی می کنند و بین قدرت من، انسجام خانواده و دینداری با نگرش به ازدواج رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد(01/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش پیشنهاد می گردد: دانشگاه ها و مراکز آموزشی با اجرای آموزش هایی در راستای تقویت قدرت من (شخصیت مؤثر، با عزت نفس و واقع بین)، استحکام و انسجام خانواده و دینداری جوانان، در جهت نگرش مثبت آنان به ازدواج اقدام نمایند.
Diagnosing Cognitive Impairments of Cyber Addiction with QEEG and Investigating the Effectiveness of Cognitive Intervention on the Cognitive Functions Involved in the Mental Imagery of Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Human society faces new challenges, especially the ones damaging the human brain and cognition. The addictive use of cyberspace essentially causes these challenges. This study was a comparative descriptive-analytical study conducted to diagnose cognitive impairments of cyber addiction through a QEEG test and to investigate the effectiveness of cognitive intervention on the cognitive functions involved in the mental imagery of adolescents. The statistical population of the study included 9-12 year-old students who visited Mehraz Andisheh clinic in Shiraz. The available sampling method was used and 40 people with research conditions (including 20 girls and 20 boys) were randomly assigned to two control and experimental groups. This research was conducted in 2023. The study used a mobile-based social network addiction diagnosis questionnaire (Ahmadi et al.; 2015), software (RehaCom et al., IVA-2, Neuroguide), an EEG device, and Kim Carrad visual memory test. After being selected and called to the place of research, people who had the conditions to enter the study first completed the consent form. Then, the EEG recording was conducted for 5 minutes with eyes open and closed. Also, as a pre-test, they performed a visual attention test (IVA-2) for visual memory (Kim Carrad test) and a visual processing test (Captain Log). Then, for ten sessions, the participants in the experimental group received cognitive rehabilitation by RehaCom software, each lasting for 45 minutes with an interval of one day. After the completion of the treatment sessions, the evaluations were repeated. In this research data analysis was done using SPSS software 26 and Analysis of Covariance (ANCOVA). The study findings showed that the cognitive intervention led to a significant difference at the 0.05 level in the pre-test and post-test scores of the experimental group while there was no significant difference between the pre-test and the post-test in the control group. Based on the results, it can be seen that the intervention led to a difference in the pre-test and post-test and a significant difference between the pre-test and post-test groups in the experimental group at the 0.05 level. The study results also showed a significant relationship between the cognitive impairments of cyber addiction and brain wave patterns. These results emphasize that brain signals may be used as an indicator to diagnose cognitive impairment in people with cyber addiction. Also, the results showed that RehaCom software could improve the cognitive functions involved in the mental imagery of teenagers suffering from Internet addiction.
مطالعه تأثیر هوش معنوی اسلامی بر تعامل شغلی کارکنان با تأکید بر نقش میانجی نیازهای روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
61 - 70
حوزههای تخصصی:
با غالب شدن فضای فکری پسانوگرایی (پست مدرنیسم) بر جوامع، انسان بیش از پیش احساس پوچی و بی هویتی می کند. ازاین رو وجود معنویت در محیط کاری منجر به تقویت انگیزش و امید کارکنان می شود. این مفهوم در جوامع اسلامی به سبب بافت فرهنگی و دینی در قالب «هوش معنوی اسلامی» معرفی شده است. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر هوش معنوی اسلامی بر تعامل شغلی کارکنان با تأکید بر نقش میانجی نیازهای روا ن شناختی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارمندان منطقه 20 شهرداری تهران به تعداد 500 تن بودند که تعداد 217 تن با روش «تصادفی ساده» انتخاب شدند. در تحقیق حاضر برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه «تعامل شغلی» لیدن و ماسلین (1998)، «هوش معنوی» کینگ (2007) و «نیازهای اساسی روان شناختی» گاردیا، دسی و رایان (2000) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده روش «معادلات ساختاری» به کار گرفته شده است. نتایج نشان داد نقش میانجی نیازهای روان شناختی بین هوش معنوی اسلامی و تعامل شغلی معنادار است.
رابطه بین امنیت عاطفی و واکنش هیجانی با بخشش و شادکامی در خانواده های دارای یک یا دو فرزند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
65 - 80
حوزههای تخصصی:
شادکامی یک حالت عاطفی است که با احساس شادی و رضایت مشخص می شود. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین امنیت عاطفی و واکنش هیجانی با بخشش و شادکامی در خانواده های دارای یک یا دو فرزند است. جامعه آماری در این مطالعه شامل 150 نفر از خانواده های دارای یک یا دو فرزند است. روش نمونه گیری، در دسترس است. مقیاس سنی شرکت کنندگان بین 20 تا 50 سال است. ابزارهای پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه امنیت عاطفی دیویس و همکاران (۲۰۰۲)، پرسشنامه بخشش تامپسون و همکاران (۲۰۰۵)، پرسشنامه شادی هیلز و آرگیل (2002) و پرسشنامه واکنش هیجانی ناک و همکاران (2008) بود. تحلیل داده های این پژوهش از طریق آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که امنیت عاطفی با ضرایب 639/0 و 743/0 ارتباط معناداری با بخشش دارد و واکنش هیجانی نیز با ضرایب همبستگی 430/0 و 607/0 ارتباط معناداری با شادکامی دارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای امنیت عاطفی و واکنش هیجانی بیش از 44 درصد متغیر بخشش و 67 درصد شادکامی را تبیین می کند. نتایج حاکی از آن است که توجه به دو عامل امنیت عاطفی و واکنش هیجانی می تواند در زندگی خانواده های یک یا دو فرزند مؤثر بوده و بر بخشش و شادی افراد خانواده تأثیرگذار باشد.
مدل ساختاری روابط بین ویژگی های شخصیتی و خود ارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی با میانجیگری انگیزه پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین مدل ساختاری روابط بین ویژگی های شخصیتی و خود ارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی با میانجیگری انگیزه پیشرفت دانش آموزان بود. در یک طرح همبستگی و معادلات ساختاری تعداد 306 نفر از دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر گناباد در سال تحصیلی 1401-1400 با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی نئو(1985)، خود ارزشمندی کروکر و همکاران(2003)، خود کارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز(1999) و انگیزه پیشرفت هرمنس(1977) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS.27 و AMOS.24 انجام شد. مدل مفروض برازش مطلوبی با داده ها داشت. نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی و خود ارزشمندی اثر مستقیم و غیر مستقیم معنی داری بر خودکارآمدی تحصیلی دارد(01/0≥P).و اثر مستقیم این متغیرها بر خودکارآمدی تحصیلی بیشتر از اثر غیر مستقیم آن است. همچنین مقایسه اثرات مستقیم و غیر مستقیم نشان می دهد انگیزه پیشرفت در رابطه با ویژگی های شخصیتی و خود ارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی نقش واسطه ای دارد و خود ارزشمندی(01/0>P) در مقایسه با ویژگی های شخصیتی(05/0>P) اثر غیر مستقیم بیشتری بر خودکارآمدی تحصیلی دارد. بر همین اساس می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان به واسطه ارتباط ویژگی های شخصیتی و خود ارزشمندی با انگیزه پیشرفت می تواند افزایش یابد و با تقویت انگیزه پیشرفت می توان به روابطه بین ویژگی های شخصیتی و خود ارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان قوت بخشید.
طراحی برنامه آموزش خودتنظیمی و تأثیر آن در انگیزش تحصیلی و باورهای انگیزشی دانش آموزان شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه آموزش خودتنظیمی و بررسی تأثیر آن در انگیزش تحصیلی و باورهای انگیزشی دانش آموزان شاهد و ایثارگر دختر و پسر دبیرستان های شاهد شهرستان زاهدان انجام گرفت. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان شاهد و ایثارگر دختر و پسر دبیرستا نهای شاهد شهر زاهدان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آنها 60 دانش آموز (30 دختر، 30 پسر) به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر پسر و 15 نفر دختر ) و دو گروه کنترل(15 پسر و 15 نفر دختر) تقسیم شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش تحصیلی والرند (1989) و باورهای انگیزشی پینتریچ و دیگروت (1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل مانکوا و بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در متغیرهای انگیزش تحصیلی و باورهای انگیزشی وجود دارد. (001/0P< ) و در نتیجه، میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش، در متغیر انگیزش تحصیلی و باورهای انگیزشی، به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است که می تواند ناشی از طراحی و اجرای برنامه آموزش خودتنظیمی محقق باشد. با توجه به نتایج این گونه استنباط می شود که طراحی برنامه آموزش خودتنظیمی می تواند به عنوان یک برنامه آموزشی جهت افزایش انگیزش تحصیلی و باورهای انگیزشی دانش آموزان توسط مشاوران و متخصصان به کار گرفته شود.
نقش واسطه ای استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه اول بود. پژوهش از نوع همبستگی، و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان اشنویه در سال 1401 بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 339 نفر (170 دختر و 169 پسر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های سبک های فرزندپروری بامریند ( PSI ) 1967، اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم ( PASS ) 1984 و شبکه های اجتماعی جهان بانی (1397) استفاده شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر در خصوص میانجی گری استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با اهمال کاری تحصیلی نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه نه تنها به صورت مستقیم بلکه به صورت غیرمستقیم و با میانجی گریِ استفاده از شبکه های اجتماعی نیز بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد.
اثربخشی برنامه آموزشی تحول کودک بر حل مشکلات خانواده و مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: خانواده، بستری تعیین کننده برای تحول سالم کودک است. آگاهی والدین از شیوه های صحیح فرزندپروری و به کار بستن آن ها به شکوفایی استعداد وکاهش مشکلات رفتاری کودکان و همچنین کاهش تعارض در روابط خانوادگی منجر خواهد شد. برخی نظریه پردازان مشکلات رفتاری را اختلال های ناتوان کننده، افراطی و نامطلوب در تعامل با والدین تعبیر کرد ه اند، روش های فرزند پروری ضعیف، روابط نامناسب والد-کودک مانند برخورهای خشن انضباطی و ناهماهنگ مرکز توجه آسیب شناسی است که باعث عدم شکوفایی توانمندی های کودکان می گردد. شواهد پژوهشی نشان می دهد اجرای برنامه های والدمحور بر سازش یافتگی، ایجاد دلبستگی و موفقیت کودکان در مواجهه با چالش ها تأثیر داشته است، اما پژوهش های اندکی در زمینه اجرای این برنامه ها در جامعه مورد مطالعه وجود دارد. هدف: مداخله آموزشی تحول کودک با این هدف بر روی والدین اجرا شد تا اثربخشی آن بر حل مشکلات خانواده و مشکلات رفتاری کودکان سنجیده شود. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شده است. در این پژوهش والدین کودکان ۷ تا ۱۲ سال در شهر تهران به صورت دردسترس برای شرکت در کارگاه آموزشی تحول کودک اعلام آمادگی نمودند. تمامی ۳۲ نفر والد شاغل با استفاده از پرسشنامه کودک آیبرگ (۱۹۹۰) و مقیاس حل مشکل خانواده (احمدی نوده، ۱۳۸۶) ارزیابی شدند. والدین گروه مداخله در پنج جلسه آموزش برنامه تحول کودک (شکوهی یکتا، اکبری و محمودی، ۱۳۹۴) شرکت کردند. برای تحلیل داده ها به منظور بررسی نمرات در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون t گروه های همبسته استفاده گردید. یافته ها: یافته های به دست آمده نشان می دهد میانگین نمره حل مشکل خانواده در پیش آزمون و پس آزمون حاکی از افزایش ۱۱ نمره ای در پس آزمون است. مقدار t به دست آمده برابر ۵۶/۲ است که در سطح 0/05 <P معنادار می باشد؛ همچنین میانگین مشکلات رفتاری در پیش آزمون و پس آزمون حاکی از کاهش 3 نمره ای در پس آزمون است. مقدار t به دست آمده برابر 2/42 است که در سطح 0/05 <P معنادار می باشد. لذا این تغییر در هر دو مقیاس از لحاظ آماری معنادار بوده است. نتیجه گیری: برنامه آموزشی تحول کودک، موجب کاهش در نمره مشکلات رفتاری و افزایش در حل مشکلات خانواده شده است. با توجه به تأثیر مثبت این برنامه برکاهش مشکلات رفتاری در کودکان که منجر به بهبود تعارضات و مشکلات خانواده گردیده است، لذا تحقیقات بیشتر برای کاربست این برنامه بر روی نمونه های بزرگتر پیشنهاد می شود.
مقایسه ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و سبک های دلبستگی در نمونه های غیر بالینی دارای نشانگان شخصیت مرزی و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
263 - 273
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه ویژگی های افراد عادی و دارای اختلال یکی از موضوعات موردعلاقه پژوهشگران می باشد در این راستا هدف از پژوهش مقایسه ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و سبک های دلبستگی در افراد دارای نشانگان غیربالینی شخصیت مرزی و عادی بود. مواد و روش ها: پژوهش علی مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون در سال تحصیلی 1401-1402 از هر دو جنس بودند. با نمونه گیری در دسترس 136 نفر در گروه نشانگان شخصیت مرزی و عادی با همتاسازی سن، جنسیت و تحصیلات به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه شخصیت مرزی، ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و مقیاس دلبستگی بزرگسالان جمع آوری و با واریانس چند متغیره توسط SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین دو گروه در ذهنی سازی مرتبط با خود (05/0p<، 745/25= F) تفاوت معنادار، ولی در ذهنی سازی مرتبط با دیگران و انگیزه مندی برای ذهنی سازی تفاوت وجود ندارد. همچنین دو گروه از لحاظ ترس از شفقت به خود (05/0p<، 391/10= F)، ترس نسبت به دیگران (05/0p<، 365/24= F) و ترس از دریافت شفقت (05/0p<، 027/15= F) تفاوت معنادار داشتند. سایر یافته ها نشان داد بین دو گروه در سبک دلبستگی اجتنابی (05/0p<، 367/17= F) و دوسوگرا (05/0p<، 657/47= F) تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت افراد دارای علائم شخصیت مرزی در ذهنی سازی، سبک های دلبستگی و ترس از شفقت ورزی با افراد عادی تفاوت دارند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودسرزنشگری و نشخوار ذهنی در مبتلایان به پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۲۱۷-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال پرخوری (BED) یک وضعیت سلامت روانی جدی است که با دوره های مکرر مصرف مقادیر زیاد غذا در یک دوره کوتاه، همراه با احساس از دست دادن کنترل مشخص می شود. افراد مبتلا به BED اغلب حالت های عاطفی منفی مانند سرزنش خود و نشخوار فکری را تجربه می کنند که می تواند رفتارهای پرخوری آن ها را تشدید کند. رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) یک رویکرد درمانی مبتنی بر شواهد است که بر توسعه مهارت های مدیریت احساسات، بهبود روابط بین فردی و تنظیم رفتارها تمرکز دارد و در جامعه حاضر مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودسرزنشگری و نشخوار ذهنی در مبتلایان به پرخوری بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان چاق و دارای اضافه وزن 18 تا 45 ساله مبتلا به پرخوری شهر کرج که در فاصله تیر ماه 1401 تا اردیبهشت 1402 به انجمن پرخوران گمنام شهر کرج مراجعه داشته اند. انتخاب حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 نفر از میان زنانی که داوطلب شرکت در مداخله بودند و با رعایت معیارهای ورود به پژوهش و کسب نمره بالای پرسشنامه پرخوری به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) گمارده شدند. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان گروه آزمایشی، پروتکل رفتاردرمانی دیالکتیک با استفاده از کتاب رفتاردرمانی دیالکتیکی برای پرخوری و پراشتهایی روانی راهنمای عملی برای متخصصین بالینی نوشته سافر و همکاران (2009/1399) طی 9 جلسه 120 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت کردند. سپس مرحله پس آزمون و بعد از 3 ماه مرحله پیگیری انجام گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سطوح خودانتقادی (تامسون و زوروف، 2004)، پرسشنامه پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982) و نشخوار ذهنی (نالن هوکسما و مارو، 1991) بود. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-27 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک در کاهش خودسرزنشگری و نشخوار ذهنی مبتلایان به پرخوری تأثیر معناداری دارد و این تأثیر بعد از گذشت سه ماه ثابت بوده است. نتیجه گیری: این مطالعه به شواهد حمایت از رفتاردرمانی دیالکتیکی برای درمان اختلال پرخوری اضافه می کند و نشان می دهد که این درمان سرزنش خود و نشخوار فکری را کاهش می دهد و این پیشرفت ها حداقل سه ماه طول می کشد. تمرکز این درمان بر پرداختن به تحریف های شناختی و بهبود مهارت های تنظیم هیجان امیدی را برای بهبودی طولانی مدت ایجاد می کند.
من چه کسی هستم؟ ارزیابی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس احساس خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به اهمیت نقش مؤلفه احساس خود در ماهیت و شدت اختلال های شخصیت و نبود ابزار معتبری برای ارزیابی و سنجش میزان یکپارچگی احساس خود در کشور ایران، نیاز به ترجمه و اعتباریابی مقیاس احساس خود که در سایر کشورها ساخته و استاندارد شده، بیش از پیش احساس می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر ترجمه، اعتباریابی و بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس احساس خود بود. روش: در پژوهش حاضر، روش پژوهش به لحاظ هدف جزو پژوهش های تحقیق و توسعه و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها (طرح پژوهش) از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران (وابسته به وزارت علوم) در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها 510 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه پژوهش انتخاب شدند. نسخه نهایی مقیاس احساس خود (فلری و ایکس، 2007) پس از فرایند ترجمه، بازترجمه و تأیید روایی محتوایی، همراه با مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لوی باند و لوی باند، 1995) و پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999) به شکل آنلاین توزیع شد. بعد از جمع آوری داده ها، از نرم افزارهای آماری SPSS-25 و LISREL-8 و از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از مطلوب بودن و برتری مدل دوعاملی نسبت به مدل تک عاملی بود. ضریب آلفای کرونباخ برای عامل اول 91/0 و برای عامل دوم 67/0 بود. همچنین، عامل احساس خود شکننده با افسردگی، اضطراب، استرس و رگه های شخصیت مرزی همبستگی مستقیم و معنی دار داشت و از سوی دیگر عامل احساس خود منسجم صرفاً با افسردگی، اضطراب و استرس همبستگی مستقیم و معنی دار داشت. نتیجه گیری: باتوجه به مطلوب بودن ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس احساس خود، می توان استفاده از آن با اهداف پژوهشی، تشخیصی و بالینی را به متخصصان حیطه روانشناسی پیشنهاد داد.