فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۳۲۶-۳۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تحمل ابهام و پریشانی روان شناختی زنان دارای همسر وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی شهر دزفول در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های تحمل ابهام و پریشانی روان شناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش تنظیم هیجانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، آموزش تنظیم هیجان به طور معناداری باعث افزایش تحمل ابهام و کاهش پریشانی روان شناختی در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت زنان دارای همسر وابسته به مواد با یادگیری فنون مبتنی بر تنظیم هیجان می توانند به تحمل ابهام بیشتری دست یابند و پریشانی روان شناختی کمتری را تجربه نمایند. نتیجه این پژوهش می تواند در حوزه های آموزشی و درمانی مرتبط با وابستگی به مواد و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل محور بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان می دهند که تجاوز جنسی باعث عواقب حاد و طولانی مدت برای بازماندگان می شود. پژوهش های پیشین نشان داده اند روش فراتشخیصی یکپارچه و روش راه حل_محور بر متغیرهای مختلفی تأثیر دارد. اما در مورد اثربخشی این دو روش بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی شکاف پژوهشی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل_محور بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی انجام شد. روش کار: این پژوهش نیمه آزمایشی که با استفاده از روش پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه پژوهش، شامل کلیه قربانیان تجاوز جنسی بودند که در سال 1401 به کلینیک های روان شناختی شهر اهواز مراجعه کرده بودند که از میان آنان سه گروه 12 نفری به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فراتشخصی را به صورت هفتگی و گروه آزمایش دوم، 7 جلسه 90 دقیقه ای مداخله راه حل_محور را در جلسات انفرادی دریافت کردند، اما گروه کنترل در این زمان مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استرس پس از سانحه Foa استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت میانگین های مراحل پیش آزمون و پس آزمون در متغیر استرس پس از ضربه در گروه های آزمایش معنادار است (0/05>P). همچنین نتایج آزمون بونفرنی نشان داد که تأثیر هر دو مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل_محور بر استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی در مرحله پیگیری پایدار است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این دو درمان در یک حد بر کاهش استرس پس از ضربه در قربانیان تجاوز جنسی موثر هستند لذا پیشنهاد می شود برای کمک به این مراجعان کارگاه های روان شناسی با عنوان روش های مداخله فراتشخصی یکپارچه نگر و راه حل_محور برگزار شود تا به آنها کمک شود تا زندگی بهتری داشته باشند.
مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر درد و آنزیم های قلبی زنان مبتلا به درد قفسه سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
131 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر درد و آنزیم های قلبی زنان مبتلا به درد قفسه سینه بود . روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به درد قفسه سینه در شهر کرج در سال 1400 بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود و 60 نفر از بیماران مبتلا به درد قفسه سینه در بیمارستان شهید رجائی کرج انتخاب شدند و در سه گروه آموزش اتوژنیک، آموزش تنش زدایی پیش رونده عضلانی و گروه کنترل قرار گرفتند. آموزش اتوژنیک 12 جلسه 90 دقیقه ای و مداخله تنش زدایی پیش رونده عضلانی نیز شامل 8 جلسه 2 ساعته بود. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های شدت درد مک گیل و فاجعه سازی درد استفاده شد. برای اندازه گیری آنزیم های قلبی از کیت تروپونین و کراتینین فسفوکیناز (CPK - MB) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد تنش زدایی پیش رونده عضلانی در مقایسه با آموزش اتوژنیک بر کاهش درد اثربخشی بیشتری دارد (05/0> p) و بین آموزش اتوژنیک و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر آنزیم های قلبی، تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0p<) . نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بیشتر تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر کاهش درد پیشنهاد می شود کارشناسان مربوطه جهت کاهش شدت درد بیماران مبتلا به درد قفسه سینه از تنش زدایی پیش رونده عضلانی استفاده کنند.
تحلیل شناختی تصاویر کتاب های روان خوانی سلام کلاس اولی: تحلیل مضمون
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از عوامل مهم در رشد شناختی و نگرش کودکان به یادگیری تصاویر است. تصاویر کتاب ها در تعامل شناختی کودکان با پدیده های جهان اطراف نقش مهمی دارند.
هدف: هدف این پژوهش مطالعه کیفی درون مایه های شناختی مثبت و منفی تصاویر کتاب های غیردرسی روان خوانی سلام اولی است.
روش: این پژوهش از نوع مطالعه کیفی است و به شیوه تحلیل مضمون انجام شد. جامعه این پژوهش، تصاویر کتاب های روان خوانی غیردرسی سلام اولی تالیف سال 1395 بود. در این مطالعه، 20 کتاب داستانی روان خوانی سری کلاس اولی با روش تمام شماری انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند.260 تصویر از این کتاب ها به تنهایی و بدون توجه به متن نوشتاری کدگذاری و تحلیل شدند. در این تحلیل هر تصویر، به عنوان واحد محتوا، شمارش و در طبقه قرار گرفت.
یافته ها: چهار درون مایه اصلی (ترس و اضطراب، ناامنی و خشونت، غم و بیماری) و سه درون مایه اصلی (شجاعت، معنویت، شادی) به ترتیب به عنوان درون مایه های منفی و مثبت در این مطالعه شناسایی شدند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه عمده مفاهیم کتاب از طریق تصاویر بیان شده است. حجم تصاویر نسبت به متن بیشتر است. غلبه درون مایه های منفی (محرومیت، فقر، جنگ، مرگ) در تصاویر سبب پریشانی و ناامنی روانی برای مخاطب کودک می گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر خودکارآمدی و تنیدگی شغلی معلمان زن مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر خودکارآمدی و تنیدگی شغلی معلمان زن مدارس ابتدایی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل می باشد و جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال 1400-1401، را شامل می شد. با توجه به روش پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 5 مدرسه در منطقه 2 تعیین و سپس با همین روش 2 مدرسه انتخاب شد سپس جهت غربالگری اولیه با استفاده از روش نمونه گیری به صورت داوطلبی از بین معلمانی که شرایط ورود به پژوهش را دارند انتخاب و بین آن ها پرسشنامه خودکارآمدی و تنیدگی شغلی اجرا شد و افرادی که نمره بالایی در تنیدگی شغلی و نمره پایینی در خودکارآمدی بدست آوردند انتخاب و سپس با روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر از آن ها گزینش و سپس در 2 گروه 15 نفری تقسیم شدند. گردآوری داده ها توسط پرسشنامه های خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) و تنیدگی شغلی استاینمتز (2003) انجام شد و مداخله توسط پروتکل آموزش مهارت ارتباطی انجام شد. همچنین از روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تک متغیره (آنکوا) جهت تحلیل داده ها استفاده شد، نتایج حاکی از آن بود که در مجموع تفاوت معنادار بین نمره کل و خرده مقیاس های دو پرشسنامه خودکارآمدی و تنیدگی شغلی در پیش آزمون و پس آزمون در دوگروه آزمایش و کنترل در معلمان زن مدارس ابتدایی وجود داشت.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان کوتاه مدت راه حل محور بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۸۹۸-۸۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: باتوجه به ماهیت غیرقابل پیش بینی بیماری ام اس و سطوح بالای اضطراب، افسردگی و خستگی، مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود نگرانی، نشخوار فکری و استرس و اضطراب کمک کند. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی که شامل رشدآگاهی، چارچوب نگرش خاص و درک درست از آسیب پذیری است منجر به بهبود علائم روانشناختی و خودکارآمدی گردیده است، از طرف دیگر درمان راه حل محور بدون علاقه به کسب آگاهی از مشکل و به جای تأکید بر وقایع گذشته، مراجعان را ترغیب به تمرکز بر توانایی ها و استعدادهایشان و جستجوی راه حل برای مشکلاتشان می کند. با این وجود انجام پژوهش مقایسه ای این دو درمان در پیشینه مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان راه حل محور بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. حجم نمونه پژوهش 60 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر مشهد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (40 نفر) و یک گروه گواه (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول 8 جلسه دوساعته درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی سگال و همکاران (2002) و گروه آزمایش دوم نیز 7 جلسه دوساعته، درمان راه حل محور کوتاه مدت دشارز و همکاران (1970) را دریافت کردند. پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس ویکری (1995) قبل و بعد از مداخله توسط آزمودنی های تمام گروهها تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان راه حل محور کوتاه مدت موجب افزایش میانگین نمره کیفیت زندگی و مولفه های آن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (0/05p<). همچنین بین اثربخشی دو درمان در بهبود کیفیت زندگی تفاوت معنا داری وجود نداشت (0/05p>). نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان راه حل محور کوتاه مدت هر دو بر بهبود سلامت جسمانی، کاهش درد و بهبود عملکرد اجتماعی و نیز در افزایش سلامت روان شناختی از جمله کاهش افسردگی و اضطراب در بیماران ام.اس مؤثر بوده اند.
اثر تحریک آنلاین جریان متناوب فراجمجمه ای آنلاین قشر آهیانه ای و ناحیه حرکتی مکمل بر هماهنگی دو دستی زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف باتوجه به اثرات منفی سالمندی بر مهارت های حرکتی دو دستی، توجه محققان به بررسی اثر انواع روش های غیرتهاجمی تحریک مغز بر بهبود این حرکات هماهنگ جلب شده است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر تحریک جریان متناوب فراجمجمه ای آنلاین قشر آهیانه ای و ناحیه حرکتی مکمل بر هماهنگی دو دستی زنان سالمند بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل زنان سالمند 60 تا 75 سال شهر تهران بود که 31 نفر از آن ها به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و سپس به صورت درون گروهی با ترتیب تصادفی، 3 نوع تحریک جریان متناوب فراجمجمه ای (tACS) قشر آهیانه ای، ناحیه حرکتی مکمل و شم را هم زمان با تمرین تکلیف پوردو پگبورد (4 کوشش) طی 3 جلسه با فاصله 1 هفته دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس 3 (وضعیت) در 4 (کوشش) با تکرار سنجش مورد تحلیل قرارگرفت. یافته ها نتایج تحلیل واریانس 3 در 4 با تکرار سنجش، فقط اثر معنی دار کوشش را نشان داد (0001/P<0) و اثر اصلی وضعیت و اثر متقابل وضعیت و کوشش معنی دار نبود (05/P>0). بنابراین هرچند هماهنگی دو دستی در هر 3 شرایط در کوشش های مختلف به طور معنی داری افزایش یافت، اما بین هماهنگی دو دستی در شرایط مختلف تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که تحریک جریان متناوب فراجمجمه ای آنلاین قشر آهیانه ای و ناحیه حرکتی مکمل بر هماهنگی دو دستی زنان سالمند اثر کوتاه مدت ندارد. بنابراین در مطالعات آینده باید اثرات بلند مدت در سایر نواحی قشر مغز با پروتکل های متفاوت بررسی شود.
Comparison of Differentiation of Self, Couple Burnout, and Emotional Intimacy in Divorce-seeking and Normal Couples
حوزههای تخصصی:
Divorce is an undeniable fact of personal and social life and it happens when the life together is unbearable for the couple. The present study was conducted with the aim of comparing differentiation of self, couple burnout and emotional intimacy in divorce-seeking and normal couples. This research is of comparative causal type. The statistical population of the research included all couples applying for divorce who referred to four counseling centers (Ehya, Khanevade, Negahe No and Hamrah) in Rasht and non-applicant couples living in Rasht in spring and summer of 2022. The investigated sample includes 150 people (75 from divorce-seeking couples and 75 from non-seeking couples) who were selected by convenience sampling method, and were evaluated using the differentiation of self-inventory (DSI), couple burnout measurement (CBM) and personal assessment of intimacy in relationships (PAIR). The data were analyzed using multivariate analysis of variance and independent t-test. The results showed that there is a significant difference between the two groups of divorce applicants and non-divorce applicants in all aspects of differentiation of self, couple burnout and emotional intimacy (P< 0.01). Also, the results of the independent t-test showed that there is a significant difference in the total score of differentiation of self, couple burnout and emotional intimacy between the two groups (P< 0.01) and the mean of differentiation of self and emotional intimacy in the group of couples who did not file for divorce and the mean couple burnout was higher in applicant couples. The results of this research showed that the low level of couple burnout as well as having more differentiation of self and intimacy between couples can provide health and stability in their lives.
نقش میانجی انگیزش درونی در رابطه میان سبک های تنظیم هیجان و خود تعیین گری با پیگیری هدف در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف نوجوانی مرحله ای مهم و حیاتی در رشد شخصیت است. دوره میانی و اواخر نوجوانی از منظر تعیین اهداف زندگی اهمیت ویژه ای می یابد. پیگیری اهداف به نوجوانان کمک می کند که حس معنا و هدفمندی را به دست آورند. درمقابل، شکست در دستیابی به اهداف می تواند به احساس پوچی و ناامیدی منجر شود. باتوجه به اهمیت پیگیری هدف در دوران نوجوانی، پژوهش حاضر نقش میانجی انگیزش درونی را در رابطه میان سبک های تنظیم هیجان و خودتعیین گری با پیگیری هدف در نوجوانان بررسی می کند.
مواد و روش ها این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و براساس مدل یابی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری، نوجوانان 15 تا 19 ساله ساکن تهران بودند که از آن میان با روش نمونه گیری دردسترس 503 دانش آموز دختر و پسر 15 تا 19 ساله از مدارس 4 منطقه تهران انتخاب شدند و به 4 پرسش نامه مداومت، سبک های تنظیم هیجان، خودمختاری هیجانی و انگیزش درونی پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل اطلاعات با شیوه مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای Amos و SPSS نسخه 22 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد بین انواع سبک های تنظیم هیجان اعم از بدتنظیمی هیجانی (P=0/001 و β=0/204)، فرونشانی هیجانی (P=0/040 و β=0/124) و هیجان یکپارچه (P=0/001 و β=0/359) با پیگیری هدف در نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین براساس آزمون بوت استروپ، سبک های بدتنظیمی هیجانی (P=0/007 و β=0/054) و هیجان یکپارچه (P=0/001 و β=0/094) از طریق انگیزش درونی اثر غیرمستقیمی بر پیگیری هدف داشتند. درعین حال، خودتعیین گری بر پیگیری هدف (P=0/137 و β=0/077) مؤثر نبود.
نتیجه گیری یافته های این پژوهش نشان داد که در نوجوانان ایرانی سبک تنظیم هیجان یکپارچه می تواند از طریق ارتقاء انگیزش درونی، نقش مثبتی بر پیگیری هدف داشته باشد. بنابراین در مداخلاتی که هدف آن ها بهبود پیگیری اهداف در سنین نوجوانی است، گنجاندن مؤلفه تنظیم هیجان می تواند به ارتقاء انگیزش درونی و مداومت در مسیر اهداف منجر شود.
رابطه ریخت های ارزشی انگیزشی با رفتارهای آسیب به خود در نوجوانان: نقش میانجی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارزیابی و واکاوی مشکلات دوره نوجوانی دارای اهمیت بسیار است. یکی از رفتارهایی که سبب نگرانی های عمومی درباره سلامت نوجوانان شده است، رفتارهای آسیب به خود است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ریخت های ارزشی انگیزشی با رفتارهای آسیب به خود در نوجوانان با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه مورد مطالعه شامل 200 دانش آموز دختر دوره متوسطه دوم شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش انتخاب شده اند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های آسیب به خود (سانسون و همکاران، 1998)، زمینه یابی ارزشی (شوارتز، 1992) و تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) بودند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS23 و Amos26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ارزش های متمرکز بر فرد و ارزش های متمرکز بر جمع با ارزیابی مجدد رابطه مثبت و معنادار و با فرونشانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین ارزش های متمرکز بر جمع با رفتارهای آسیب به خود رابطه منفی و معنادار، و بین ارزیابی مجدد و فرونشانی با رفتارهای آسیب به خود به ترتیب رابطه منفی و مثبت معناداری وجود دارد (001/0 >P). بین ارزش های متمرکز بر فرد با رفتارهای آسیب به خود نیز رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم ریخت های ارزشی انگیزشی بر رفتارهای آسیب به خود از طریق تنظیم هیجان معنادار است (001/0 >P). نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین ریخت های ارزشی انگیزشی و رفتارهای آسیب به خود تصریح دارد. تقویت و درونی سازی ریخت های ارزشی انگیزشی کارآمد و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجانی ممکن است در پیشگیری یا درمان نشانه های خودآسیب رسانی در نوجوانان مؤثر باشد.
ارایه مدل عملکرد جنسی زنان زیر سن یائسگی بر اساس خودابرازگری جنسی با نقش میانجی اضطراب حالت-صفت و عزت نفس جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
356 - 379
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارایه مدل عملکرد جنسی زنان زیر سن یائسگی بر اساس خودابرازگری جنسی با نقش میانجی اضطراب حالت-صفت و عزت نفس جنسی بود. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه زنان با سن زیر یائسگی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان رودسر در فاصله زمانی بهمن 1400 تا اردیبهشت 1401 تشکیل دادند که برای تعیین نمونه ابتدا سه مرکز بهداشتی به صورت تصادفی انتخاب و سپس 350 نفر از زنانی که برای دریافت خدمات به این مراکز مراجعه کردند و شرایط ورود را داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان (1997)، عزت نفس جنسی زنان (1996)، اضطراب اسپیلبرگر (1970) و احقاق جنسی هالبرت (1992) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS انجام گردید. یافته ها: نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود و ضرایب استاندارد مسیرهای الگوی پیشنهادی نشان داد بالاترین ضریب به مسیر خودابرازگری جنسی و عزت نفس جنسی (001/0P<، 321/0 =β) و پایین ترین ضریب به اضطراب حالت به عملکرد جنسی (166/0P=، 077/0- =β) اختصاص دارد. همچنین نتایج بوت استرپ برای مسیر غیرمستقیم الگوی پیشنهادی نشان داد خودابرازگری جنسی از طریق اضطراب صفت بر عملکرد جنسی زنان اثر غیرمستقیم دارد و خودابرازگری جنسی از طریق عزت نفس جنسی بر عملکرد جنسی زنان اثر غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در مراکز زوج درمانی و سکس تراپی برای کمک به زنان دارای اختلال عملکرد جنسی، به خودابرازگری جنسی و عزت نفس جنسی توجه بیشتری شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا و نشانگان جسمانی در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
380 - 395
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا و نشانگان جسمانی در زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی یا طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر تهران درسال 1398 می باشد که تعداد 24 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه 12 نفره، گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه تقسیم شدند. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2005) در هشت جلسه 90 دقیقه-ای روی گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا (53/51=F، 001/0>p) و نشانگان جسمانی (25/15=F، 001/0>p) در زنان سرپرست خانوار بود. نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا نشانگان جسمانی در زنان سرپرست خانوار موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
491 - 511
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 تهران در سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه اضطراب زانک (1971) 30 زن به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی مدل مک مستر (15 زن) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مدل مک مستر (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اضطراب زانک (1971) و خودکنترلی تانجی، بامستر و بونه (2004) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله مدل مک مستر بر نمره اضطراب (25/5=F، 030/0 =P) و خودکنترلی (56/8=F، 007/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند مدل مک مستر برای افزایش خودکنترلی و همچنین کاهش اضطراب در زنان در آستانه طلاق روش مناسبی است.
نقش میانجی سبک خوردن در رابطه بین افسردگی، اضطراب، استرس و تکانشگری با اختلال خوردن افراد چاق
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
62 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین افسردگی ، اضطراب ، استرس و تکانشگری با اختلال خوردن افراد چاق با میانجیگری سبک خوردن بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کسانی که BMI بالاتراز حد نرمال داشتند و به مراکز رژیم درمانی و یا تغذیه در شهر تنکابن مراجعه کردند، بود که تعداد150 نفر از زنان و مردان به شیوه هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رفتار غذا خوردن داچ ، پرسشنامه نگرش های خوردن، مقیاس تکانشگری بارات و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس 21 - DASS بود. با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS داده های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که بین افسردگی، اضطراب ، استرس و تکانشگری با اختلال خوردن افراد چاق با میانجیگری سبک خوردن رابطه معنی دار وجود دارد و همچنین متغیرهای افسردگی، اضطراب، استرس و تکانشگری با اختلالات خوردن رابطه مستقیم و معنی دار دارند. نتیجه گیری : نتایج حاکی از این بود که هر چقدر مؤلفه های آسیب روانشناختی در فرد بالاتر باشد میزان ابتلا به اختلال خوردن در او افزایش می یابد .
مقایسه اتحاد درمانی در بیماران با اختتام موفق روان درمانی و بیماران با اختتام زودرس روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۱
29 - 60
حوزههای تخصصی:
امروزه ختم زودرس روان درمانی به عنوان یک مشکل بزرگ در کار متخصصان بهداشت روانی مشخص شده است. عوامل زیادی در بروز این امر نقش دارند. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه دو گروه بیماران با اختتام موفق روان درمانی و اختتام زودرس روان درمانی در اتحاد درمانی بود. طرح پژوهش حاضر علی مقایسه ای بود که در آن به مقایسه دو گروه در متغیر مطالعه پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مراجعه کننده به کلینیک های سلامت روان، کلینیک های درد و مراکز درمانی سوء مصرف مواد سطح شهر مشهد بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند در طول 9 ماه از دی ماه 1399 تا شهریور 1400 تعداد 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس تجدید نظر شده ی اتحادکاری(WAI-SR) و مقیاس پیامد درمانی (OQ®-42.2) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-19، یافته های توصیفی و آزمون تی تست مستقل استفاده گردید. میانگین و انحراف استاندارد سنی جمعیت مورد مطالعه به ترتیب 37/38 و 6/98 بود. میانگین اتحاد درمانی در گروه با اختتام موفق روان درمانی 42 حاصل شد که بیشتر از گروه با اختتام زودرس روان درمانی (26/13) است. نتایج آزمون تی- تست دو گروه مستقل نیز نشان داد دو گروه از لحاظ آماری با یکدیگر در اتحاد درمانی تفاوت معنی دار داشتند (05/0P<). نتایج پژوهش حاضر نشان داد اتحاد درمانی در بین دو گروه تفاوت معناداری داشت. متخصصان حوزه سلامت روان و روانپزشکی جهت کاهش و جلوگیری از بروز اختتام زودرس روان درمانی نیاز است به فرایند روان درمانی و عوامل تاثیرگذار بر روند آن، توجه به سزایی داشته باشند.
بررسی نقش اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی در پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: روابط فرازناشویی یکی از مهم ترین آسیب هایی است که در سالیان اخیر انسجام خانواده ها را تهدید می کند. شناسایی و عوامل مرتبط با روابط فرازناشویی اهمیت بسزایی دارد چراکه می تواند خطر فروپاشی خانواده را کاهش دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی در پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی در زنان دارای روابط فرازناشویی انجام شد. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای روابط فرازناشویی بود که در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ به 7 مرکز مشاوره در شهر تهران مراجعه کرده و تعداد آنها 273 نفر بود. 2۱۶ نفر از افراد دارای معیارهای ورود با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1999)، هیجان خواهی جفری آرنت (1992)، خودکنترلی تانجی (2004) و نگرش به خیانت زناشویی مارک واتلی (2006) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین خودکنترلی و نگرش به خیانت زناشویی رابطه منفی معنی دار (۰01/0>P) و اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی با نگرش به خیانت زناشویی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (۰01/0>P). نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی در پیش بینی نگرش به خیانت زناشویی نقش دارد و سهم خودکنترلی بزرگتر از سایر متغیرهای پیش بین بوده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت که مداخله در اعتیاد به شبکه های مجازی، هیجان خواهی و خودکنترلی می تواند به کاهش نگرش به خیانت زناشویی بیانجامد.
Causal Model of the Relationship between Cognitive Emotion Regulation and the Quality of Couples' Committed Relationships Mediated by Mindfulness
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted with the aim of investigating the causal model of the relationship between cognitive regulation of emotion and the quality of committed relationships of couples with the mediation of mindfulness. The design of the present research was a correlational description. The statistical population of the present study included married women in Bandar Ganaveh in 2022, of which 263 were selected by Convenience sampling sampling. The data collection tools in the present study included Cognitive Emotional Regulation Questionnaire (CERQ), Marital Commitment Questionnaire (DCI) and Freiburg Mind-Awareness Questionnaire-Short Form (FMI) which were completed online. Structural equation modeling method were used to check the hypotheses using SPSS22 and Smart PLS3 software. The obtained findings indicated that the research data has a good fit with the proposed model. The results of data analysis showed that the cognitive regulation of emotion has a positive and direct effect on the quality of committed relationships of couples (p<0.05). Also, there is a positive and direct effect mindfulness and the quality of committed relationships of couples (p<0.05). There is an indirect and effect the cognitive regulation of emotion through mindfulness on the quality of committed relationships of couples (p<0.05). We conclude from this research that; Strengthening the cognitive regulation skills of emotion and mindfulness is related to more committed relationships in married women, and counselors of counseling centers can benefit from the results of this research.
بررسی تأثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر عزت نفس و خوش بینی بیماران مبتلابه افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی تهران درسال 1401
حوزههای تخصصی:
اختلال افسردگی اساسی یک بیماری رایج روان شناختی همراه با پیامدهایی با بار منفی فردی و اجتماعی است. این پژوهش باهدف تعیین تأثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر عزت نفس و خوش بینی بیماران مبتلابه افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی تهران انجام شد. در این کار آزمایی بالینی تعداد 80 نفر از بیماران با تشخیص افسردگی اساسی بستری در مرکز آموزشی درمانی رازی تهران به طور تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه شامل: فرم ثبت اطلاعات دموگرافیک، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و خوش بینی شییر وکارور بود که قبل از مداخله به صورت پیش آزمون تکمیل شد. مداخله ای به صورت گروه درمانی شناختی رفتاری علاوه بر درمان های روتین برای هر گروه مداخله طی 8 جلسه 90 دقیقه ای با تواتر دو جلسه در هفته برگزار شد و مجدداً پرسشنامه ها در قالب پس آزمون، بلافاصله، سه ماه بعد از آخرین جلسه گروه درمانی، توسط واحدهای موردپژوهش تکمیل گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که بین نمرات عزت نفس و خوش بینی در طی بازه های زمانی قبل از مداخله، بلافاصله، سه ماه بعد و شش ماه بعد در دو گروه کنترل و مداخله تفاوت آماری معناداری یافت شد که بیانگر اثربخشی مداخله انجام شده می باشد(p<0/05). در پایان نتایج مطالعه حاضر بیان کننده اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر عزت نفس و خوش بینی بیماران مبتلابه افسردگی اساسی در مرکز آموزشی درمانی رازی تهران است.
مبانی حل تعارض در روابط بین فردی مبتنی بر اندیشه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بر اساس پژوهش ها افرادی که از شیوه حل تعارض سازنده در روابط بین فردی استفاده می کنند از سلامت روان شناختی بالاتری برخوردارند. باور بنیادین محقق در طراحی الگویی از سبک های حل تعارض مؤثر است. ترسیم الگوی حل تعارض در روابط بین فردی زمانی کارآمد است که بر اساس مبانی اسلامی باشد. این پژوهش باهدف شناسایی مبانی حل تعارض با استفاده از دو روش معناشناسی زبان و تحلیل محتوای کیفی انجام شد. با تشکیل حوزه معنایی تعارض در روابط بین فردی، 23 مفهوم اولیه شناسایی شد. در مرحله جمع آوری مستندات، روایات با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع موردبررسی قرار گرفت. داده ها با دو معیار ضعف کتب و عدم ارتباط مفهومی غربال شدند. تحلیل نهایی روایات با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی و سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برای ساخت الگویی با سبک های حل تعارض مبتنی بر اندیشه اسلامی ضروری است بر اساس مبانی درونی (امکان وقوع تعارض و حل آن، گرایش های متعارض، حب ذات، عدم تأمین همه نیازها، خودمهارگری، حق مداری و خواست خدا) و مبانی بیرونی (حفظ انسجام بین فردی، تفاوت های فردی، مطلوبیت صلح، آخرت گرایی) باشد.
پیش بینی تصمیم گیری اخلاقی کادر د رمان در شرایط غیرقطعی بر اساس مواجهه با مرگ، احتمال ابتلا و رضایت شغلی: نقش میانجی گری اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مواجهه با مرگ بیماران مبتلا به کرونا، احتمال ابتلای خود و خانواده به کرونا، رضایت شغلی و قضاوت اخلاقی در شرایط غیرقطعی با در نظرگیری نقش میانجی گری اضطراب بود.
روش: پژوهش حاضر از مطالعات همبستگی و تحلیل مسیر بوده و نمونه گیری در بازه ی زمانی خرداد ماه سال 1399 طی نخستین پیک کرونا به روش در دسترس صورت گرفته است. در این تحقیق 190 نفر از کادر درمان شاغل در بیمارستان های مرتبط با کرونا به پرسشنامه های سناریوهای تصمیم گیری اخلاقی غیرقطعی (کریستنسن، فلکساس، کالابرسه، گوت و گومیلا، 2014)، مرتبط با احتمال ابتلا به کرونا (هایلند و همکاران، 2020)، مواجهه با مرگ بیماران (موشوا و همکاران، 2021)، رضایت شغلی (آفولانی و همکاران، 2021) و اضطراب کرونا (بنهام، 2021) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد.
یافته ها: همبستگی مثبت میان فایده گرایی و اضطراب (001/0 > p)، مشاهده ی مرگ (001/0 > p) و تخمین از احتمال ابتلای خود به کرونا (001/0 > p) و همچنین رابطه ی معکوس میان فایده گرایی و رضایت شغلی بود (01/0 > p). همچنین در نتایج این پژوهش اضطراب رابطه ی بین تخمین از احتمال ابتلا به کرونا و فایده گرایی را به طور کامل میانجی گری می کرد (01/0 < p)، اما در سایر روابط چنین نقشی نداشت.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که شرایط مرتبط با کرونا می تواند، منجر به آثار شناختی و روانشناختی بر کادر درمان شده و به تبع آن بر قضاوت اخلاقی آن ها و نگرش آن ها به تخصیص خدمات اثرگذار باشد.