فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
164 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر مقابله با نشخوار فکری و اضطراب امتحان در دانش-آموزان دختر متوسطه اول شهر تهران بود. با توجه به نیمه آزمایشی بودن روش پژوهش حاضر جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه متوسطه اول شهر تهران بودند که نمونه ای به تعداد 30 نفر را به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و گروه آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. حجم نمونه را از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب کرده و نمونه ها بر اساس نمره موردنظر پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مورو (1991) و اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) در دو گروه کنترل و گروه آزمایش قرار گرفتند و گروه آزمایش طی هشت جلسه ی نود دقیقه-ای مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی آموزش دیدند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر مقابله با نشخوار فکری و اضطراب امتحان در دانش-آموزان دختر متوسطه اول شهر تهران مؤثر است و سطح معنی داری نشخوار فکری و اضطراب امتحان کمتر از 05/0 است پس این نشان می-دهد که بین دو گروه کنترل و آزمایش در میزان نشخوار فکری و اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود دارد. آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی با اندازه اثر 675/0 باعث کاهش نشخوار فکری و با اندازه اثر 572/0 باعث کاهش اضطراب امتحان شد بنابراین می توان به عنوان یک مداخله ی مؤثر اعمال کرد.
Designing a Reverse Learning Model and Investigating the Effectiveness of the Created Educational Program on Academic Engagement and the Sense of Belonging to School of Senior High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the recent change in teaching methods from teacher-centered to student-centered, and the existence of a gap in student-centered education models, this research aimed to design a reverse learning model and investigate the effectiveness of the resulted educational program on the academic engagement and the sense of belonging to the school of the senior high school students. The research was developmental in nature, with a sequential exploratory mixed-method design adopting meta-synthesis and quasi-experimental approach. The research scope included all scientific articles and documents published from 2011 to 2021. The validity of the articles was checked via the CASP, the validity and reliability of the meta-synthesis was checked by the Laushe and the Scott’s pi tests respectively. Finally, to implement the educational intervention, 40 male and female senior high school students of Bukan were selected by standardized random sampling method and assigned to two groups of experimental and control. The research instruments included Rio's academic engagement questionnaire (2013), Brown and Evans' (2002) sense of belonging to school questionnaire as well as the researcher designed reverse learning package. Based on the meta-synthesis of the related studies, 4 categories, 8 concepts, and 23 codes for reverse learning were discovered, labeled, and confirmed based on which, a training package was designed and implemented in 10 sessions of 45 minutes. The results showed that reverse learning model has a positive and significant effect on students' academic engagement and belonging to school (sig<0.05).
Jean-Claude Maleval's Psychoanalytical Conversations say a lot about psychoses
حوزههای تخصصی:
Published by Érès with the support of the Centre national du livre, the simple review of the introduction to this collection would already be satisfying. Not that the “revised and expanded ” texts proposed by Jean-Claude Maleval are of limited interest. Quite the contrary. However, the dozen or so pages that open these Psychoanalytical Conversations with Ordinary and Extraordinary Psychotics contain assertions and other clinical innovations capable of shaking the doctrinal tree. Certainly, there is no surprise in this author''s constant and incisive criticism of the “dead end of the descriptive strategy ” adopted by successive DSMs and reduced to independent of human history and cultural variations ” . Moreover, this in an environment characterized by a “spectacular ” increase in requests for psychoanalysis by subjects with a psychotic structure. The clinician briefly explains the reasons: the introduction of the diagnosis of ordinary psychosis, the sharpening of its identification and a better knowledge of the conduct of the treatment. A trend reinforced a contrario by the negative effects of a “deterioration of the conditions in which patients receive in psychiatric institutions ” .
اثربخشی درمان اصلاح سوگیری توجه با ترکیب شرطی سازی عامل بر کاهش سوگیری توجه معتادان تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
31 - 39
حوزههای تخصصی:
درمان اصلاح سوگیری توجه یک درمان نوظهور برای اختلالات اضطرابی است و بنظر می رسد این درمان می تواند بر کاهش مصرف مواد در معتادان و سوگیری شناختی هم اثر داشته باشد هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی اصلاح سوگیری توجه با ترکیب شرطی سازی عامل بر کاهش سوگیری توجه معتادین تحت درمان متادون بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمن سه گروهی با پیگیری بود. 60 نفر مرد دبراساس ملاک های مورد نظر با نمونه گیری در دسترس انتخاب و درسه گروه (کنترل، اصلاح سوگیری توجه ، اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه) به طور تصادفی قرار گرفتند. دو گروه آزمایش مداخلات را دریافت کردند و کروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. برای اندازه گیری سوگیری توجه و مداخلات ازآزمایه دات پروب(مکلئود و همکاران،1986) در دو زمان ارائه محرک (600 میلی ثانیه برای سنجش سوگیری توجه و 200 میلی ثانیه برای سنجش سوگیری پیش توجه) با محرک های واژه و تصویر استفاده شد. یافته ها نشان داد بین هر سه گروه در پس آزمون و پیگیری سوگیری توجه و سوگیری پیش توجه تفاوت وجود دارد. علاوه بر این، مقایسه بین مداخله اصلاح سوگیری توجه با گروه اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه نشان داد، گروه اصلاح سوگیری توجه به همراه تقویت و تنبیه، سوگیری توجه کمتری در پس آزمون و پیگیری داشتند. نتیجه اینک درمان اصلاح سوگیری توجه یک مداخله کارآمد، و درمان اصلاح سوگیری همراه با شرطی سازی عامل مداخله ای کارآمدتر برای کاهش سوگیری معتادان تحت درمان متادون است.
رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی گرایش مثبت به انجام عمل های زیبایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی زیبایی گزینه ای است برای بهبود کیفیت زندگی که در تمام دنیا استقبال و گرایش به آن رو به افزایش است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی نگرش مثبت به انجام عمل های زیبایی در مراجعه کنندگان به پزشکان پوست، مو و زیبایی بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به کلینیک ها و مطب های متخصصین پوست و مو و جراحی های زیبایی و پلاستیک شهر سنندج در سال ۱۴۰۰ بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. تعداد نمونه با استفاده از جدول مورگان ۲۷۲ نفر تعیین شد. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه اجتناب تجربی (۲۰۱۱)، نگرانی از تصویر بدنی (۲۰۰۵) و گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فرد و امانی (۱۳۹۲) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه ی همزمان و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸/۸ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدن (r=۰/۵۹, p<۰/۰۱) و گرایش مثبت به عمل جراحی زیبایی (r=۰/۲۵, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین نگرانی از تصویر بدن با گرایش به جراحی زیبایی (r=۰/۴۹, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد گرایش مثبت به عمل های جراحی زیبایی، توسط متغیرهای اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی قابل پیش بینی است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روانشناسان و مشاوران جهت کاهش احتمال گرایش به عمل های جراحی زیبایی، نقش اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی را مورد توجه قرار دهند.
پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس -بی اختیاری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
133 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس بی اختیاری شکل گرفته است. طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه بیماران وسواس بی اختیاریِ مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم با شکایت اصلی اختلال وسواس بی اختیاری به تعداد ششصد نفر بود، که تعداد 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. اعضای نمونه با پاسخ دادن به پرسش نامه وسواس ییل براون و نمره شدت وسواس بالاتر از 7، انتخاب شدند و به پرسش نامه باورهای ناکارآمد شناختی، پرسش نامه تحول روانی معنوی جان بزرگی و پرسش نامه احساس گناه گوگلر و جونز پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از تحلیل رگرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های متغیر باورهای ناکارآمد شناختی درمجموع توانستند 21 درصد واریانس نمره های سطح تحول روانی معنوی را در بیماران OCD پیش بینی کنند. همچنین بررسی ضریب بتا نشان داد که از بین مؤلفه های باورهای ناکارآمد شناختی، تنها مؤلفه انجام کامل امور توانست پیش بینی کننده معنادار متغیر سطح تحول روانی معنوی باشد. یافته ها، فرضیه دوم پژوهش را مبنی بر پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق احساس گناه در بیماران OCD تأیید نکردند.
رابطه آسیب های دوران کودکی و ویژگی های خودتخریب گری: نقش میانجی مکانیسم های دفاعی رشد نایافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۸۲-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی مکانیسم های دفاعی رشدنایافته در رابطه آسیب های دوران کودکی و ویژگی های خودتخریب گری بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بود و جامعه آماری شامل افراد 18 الی ۳۵ساله شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها 253 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های آسیب به خود (SHI) سانسون، ویدرمن و سانسون (1998)، پرسش نامه خودگزارشی کودک آزاری (CASRS) محمدخانی و همکاران (2003) و پرسش نامه سبک های دفاعی (DSQ-40) آندرز و همکارانش (1993) استفاده شد. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین آسیب های دوران کودکی با ویژگی های خودتخریب گری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین بین آسیب های دوران کودکی و مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و بین مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و ویژگی های خودتخریب گری نیز رابطه مستقیم و معنادار بود. (01/0>p). افزون بر این بر اساس آزمون مدل، مکانیسم های دفاعی رشدنایافته در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و ویژگی های خودتخریب گری نقش میانجی را ایفا می کند (01/0>p). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. بر اساس یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که مکانیسم های دفاعی رشدنایافته نقش میانجی را در رابطه آسیب های دوران کودکی و ویژگی های خودتخریب گری ایفا می کند.
فراتحلیلی بر پژوهش های مربوط به اثربخشی برنامه های آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
۷۴-۳۲
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این فراتحلیل، تعیین میزان اثربخشی برنامه های آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی بود. روش: این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف، اندازه اثر برنامه های آموزش پیش از ازدواج را مشخص می نماید. در مجموع 8 پژوهش قابل قبول از لحاظ روش شناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. منابع جستجوی داده ها، پایگاه اطلاعات علمی، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات ایران و پرتال جامع علوم انسانی بود. تجزیه و تحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA3 و شاخص gهدجز انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از این فراتحلیل نشان داد که میزان تأثیر برنامه های آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی (55/1) است (001/0>P) که مطابق جدول کوهن اندازه ی اثر بزرگ ارزیابی می شود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که برنامه های آموزش پیش از ازدواج می تواند به عنوان روشی مناسب برای تغییر انتظارات زناشویی در مراکز درمانی و آموزشی استفاده شود.
تحلیل سطوح مختلف اثرات شناختی فضای معماری بر فعالیت های مغز در بازه های زمانی متفاوت: با بهره گیری از علوم اعصاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۸۶۸-۱۸۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: فضای معماری بر سلامت جسمی و روانی انسان اثرات زیادی می گذارد. برخی اثرات از منظر شناختی به صورت خودآگاه و نمایان در رفتار است، اما برخی اثرات پنهان و درک آن ها نیاز به تحلیل دارد. طیف اثرات می تواند از مثبت تا منفی باشد. از گذشته مطالعات متعددی در زمینه روانشناسی محیط صورت گرفته است، اما به دلیل استفاده از روش های سنتی پاسخگوی چگونگی تأثیر فضای معماری بر مغز نبوده اند. امروزه با پیدایش گرایش نوین علوم اعصاب، نحوه این تأثیر روشن شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثرات شناختی فضای معماری بر فعالیت های مغز بر مبنای علوم اعصاب، صورت گرفته است و در پی شفاف سازی سطوح مختلف اثرات کوتاه مدت و بلندمدت فضای معماری بر مغز بوده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی با بهره گیری از مرور منابع و مطالعات موجود انجام شده است و به طور خاص به اثرات معماری بر فعالیت های مغز و شناخت پرداخته است. بازه زمانی مورد مطالعه بین 11 دی 1388 تا 10 آذر 1398 در یک دهه اخیر بوده است و از پایگاه داده های Science Citation Index Expanded, Social Sciences Citation Index, Arts, and Humanities citation Index, and Emerging Sources Citation Index استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که فضای معماری در سه سطح مختلف از لحاظ اهمیت اثرات، از ساده تا پیچیده قابل دسته بندی است. فضای معماری در سطح پایین بر تنظیمات متابولیک، پاسخ های ایمنی و اساسی، در سطح میانی بر جهت یابی و استرس و در سطح بالایی بر هیجان، حافظه و توجه اثرگذار است. نتیجه گیری: به نظر می رسد زمینه پژوهشی حاضر گامی در جهت روشن سازی اثرات معماری برای پژوهشگران زمینه های روانشناختی محیطی باشد و مسیری روشن را برای دست یابی به فضای سالم در این زمینه باز کند.
اثربخشی آموزش گروهی معنویت درمانی مبتنی بر خانواده بر کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری طلاب زن
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
43 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری طلاب زن از طریق برنامه آموزش گروهی معنویت درمانی مبتنی بر خانواده بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه زنان مبتلا به افسردگی مشغول به تحصیل در حوزه علمیه معصومیه شهرستان خرم آباد در سال 1398 بودند. نمونه شامل 38 طلبه بود که با روش نمونه گیری داوطلبانه به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. طرح این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری بود. 8 جلسه معنویت درمانی گروهی مبتنی بر خانواده برای گروه آزمایش انجام شد. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه پرسش نامه های افسردگی بک (1996) و نشخوار فکری نولن هکسما و مورو (1991) را تکمیل کردند. یافته ها نشان داد که برنامه آموزشی معنویت درمانی مبتنی بر خانواده تفاوت معناداری در مراحل پس آزمون و پیگیری ایجاد کرده است. با توجه به یافته های این پژوهش، توجه به بعد معنوی در خانواده، به عنوان یکی از ابعاد سلامت روان، می تواند در بالا بردن شاخص ه ای سلامت روان زنان طلبه به صورت خاص و کل زنان مفید باشد. ازاین رو، استفاده از برنامه های درمانی معنویت محور مبتنی بر خانواده در پروتکل های سلامت عمومی مراکز آموزشی و علمی می تواند کارآمد و کاربردی باشد.
ارتباط بین باورهای مذهبی و رضایت از زندگی در بازنشستگان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: به موازات افزایش جمعیت سالمندان پرداختن به عوامل مؤثر بر سلامت جسمانی و روانی آنان ازجمله دین و جهت گیری مذهبی اهمیت ویژه ای یافته است. این مطالعه با هدف بررسی تعیین همبستگی بین رضایت از زندگی و باورهای مذهبی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و مقطعی است. جامعه آماری تمامی کارمندان بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان بود که از میان آنان 158 نفر به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های رضایت از زندگی داینر و همکاران و جهت گیری مذهبی آلپورت انجام شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان در مطالعه 24/8±78/59 بود و بیش از نیمی از شرکت کنندگان زن و بیشتر آنان متأهل؛ با مدرک تحصیلی دیپلم و از نظر اقتصادی نیز متوسط بودند. نتایج نشان داد بین نمره رضایت از زندگی با باورهای مذهبی و مؤلفه جهت گیری بیرونی همبستگی مثبتی وجود داشت. همچنین بین رضایت از زندگی شرکت کنندگان بالای 60 سال، متأهل، بازنشستگان مرد، افراد با تحصیلات بالای دیپلم و با وضعیت اقتصادی متوسط با باورهای مذهبی همبستگی مثبتی مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به کاهش یافتن رضایت از زندگی در دوران بازنشستگی و سالمندی به دلیل مشکلات جسمانی و روانی، باورهای مذهبی می تواند جبران کننده محدودیت های ناشی از مشکلات جسمانی و روانی باشد و رضایت از زندگی را افزایش دهد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری دانش آموزان با نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
۱۲۴-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانان به علت اینکه در سنین حساسی هستند ممکن است از نظر روا ن شناختی و جسمانی دچار تغییرات زیادی شوند که در صورت عدم توجه منجر به مشکلات غیرقابل جبرانی شود. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری دانش آموزان با نشانگان افسردگی انجام شد. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان با نشانگان افسردگی دوره متوسطه یکم ناحیه دوم شهر رشت در نیم سال دوم تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه افسردگی (بک، 1996)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و داویدسون، 2003) بود. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای گروه درمانی شناختی-رفتاری کمفیس و جاکویین (1995) را دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری به صورت معناداری موجب افزایش استقلال (41/19)، تسلط بر محیط (46/57)، رشد شخصی (87/90)، ارتباط مثبت با دیگران (23/64)، هدفمندی در زندگی (53/51)، پذیرش خود (54/46)، و تاب آوری (01/76) دانش آموزان با نشانگان افسردگی می شود (01/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که درمان شناختی - رفتاری گروهی با فعال سازی رفتاری توانسته است باعث افزایش بهزیستی روان شناختی و تاب آوری شود. از آنجایی که افسردگی می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد، لازم است مداخلات زودهنگام در این زمینه انجام شود.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با اختلالات رفتاری درونی سازی و برونی سازی نوجوانان
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده در نوجوانان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود؛ نمونه آماری شامل 200 نفر از این دانش آموزان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه-های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQSF)، سیاهه ی رفتاری کودک (CBCL) آخنباخ و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ-K-P) بود. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان نقش واسطه ای در ارتباط بین طرح واره های ناسازگار اولیه و اختلالات رفتاری برونی سازی شده و برونی سازی شده دارد (0/05>P). طرح واره های ناسازگار اولیه بر اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده اثر معنادار دارد (0/05>P). نتایج پژوهش همچنین نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان بر اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده اثر مثبت معنادار دارد (0/05>P). درمجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه می توانند با واسطه گری راهبردهای تنظیم هیجان موجب بروز اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده در نوجوانان شوند؛ امری که توصیه می شود توسط والدین و مسئولین آموزش وپرورش کشور موردتوجه خاص قرار گیرد.
نقش تشخیصی مؤلفه های خودتنظیمی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی در تمایز دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
74 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، متمایز ساختن دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین، بر اساس مؤلفه های خودتنظیمی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی بود. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان خواف در سال تحصیلی 2-1401 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان درنهایت 371 نفر از آن ها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی سواری و عرب زاده (1392) و معدل ترم اول سال تحصیلی 2-1401 جمع آوری شدند و با آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع مؤلفه های ادراک کنترل پذیری، ادراک گزینه های مختلف و سازماندهی دارای بالاترین توان تمایز بود (0/01p<). نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که 86/2 درصد از دانش آموزان در دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شده بودند که خود نشان دهنده توان بالای این مؤلفه ها در تمایز دانش آموزان با سطوح متفاوت عملکرد تحصیلی بود.
اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو بود. روش پژوهش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو دارای پرونده در انجمن دیابت شهر زاهدان در فصل بهار سال 1400 بودند. پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای با روش آموزش مبتنی بر شفقت آموزش دید و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر و همکاران، 1991)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (والکر و همکاران، 1995) و سیاهه تجدیدنظرشده سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) بودند. داده ها با آزمون های خی دو و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر جنسیت، سن، تحصیلات و تأهل تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، روش آموزش مبتنی بر شفقت باعث افزایش امید به زندگی (86/403=F، 001/0P<)، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (90/93=F، 001/0P<) و سرسختی سلامت (20/89=F، 001/0P<) در بیماران دیابتی نوع دو شد. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو بود بود. بنابراین، برای بهبود ویژگی های روانشناختی می توان از روش آموزش مبتنی بر شفقت در کنار سایر روش های آموزشی بهره برد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای ارتباطی و کیفیت زندگی زوج های با سازگاری زناشویی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۷۱۴-۱۶۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: آشفتگی در رابطه زناشویی بر کیفیت زندگی نقش مهمی دارد از طرفی کیفیت زندگی زوجین در گرو باورهای ارتباطی آن هاست. مطالعات مختلفی به بررسی اثر طرحواره درمانی بر رفتارهای مرتبط با طلاق عاطفی پرداخته اند ولی میزان تأثیر طرحواره درمانی بر باورهای ارتباطی و کیفیت زندگی زوجین مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای ارتباطی و کیفیت زندگی زوجین بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل زنان با سازگاری پایین مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت پوشش اداره کل بهزیستی استان تهران در سال 1400 بود که در مرحله اول به روش در دسترس تعداد 108 نفر انتخاب و بعد از تکمیل پرسشنامه سازگاری زناشویی تعداد 30 نفر با سازگاری کم انتخاب و به روش تصادفی در گروه ها قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه تحت طرحواره درمانی قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسن و اپستین (RBI) (1981) و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) (سازمان بهداشت جهانی، 2004) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد، میانگین حیطه اجتماعی، جسمی، روانی، سلامت محیط و حیطه کلی سلامت افزایش یافته است و این افزایش در گروه طرحواره درمانی در مقایسه با گروه گواه از لحاظ آماری معنادار است. میانگین نمره باور به مخرب بودن مخالفت، باور به تغییرپذیری همسر، ذهن خوانی، کمال گرایی جنسی و باور به تفاوت های جنسی طرحواره درمانی کاهش یافته است و این کاهش در گروه طرحواره درمانی در مقایسه با گروه گواه از لحاظ آماری معنادار است (05/0 P<). نتیجه گیری: براساس نتایج موجود می توان استنباط کرد که طرحواره درمانی منجر به ارتقای کیفیت زندگی و تغییر باورهای ارتباطی در زوجین درگیر تعارض می گردد. با توجه به اثربخشی طرحواره درمانی بر باورهای ارتباطی و کیفیت زندگی زوجین پیشنهاد می گردد در آینده مراکز مشاوره و مراکز بهزیستی به این رویکرد برای ارتقای کیفیت زندگی و تغییر باورهای ارتباطی زوجین درگیر تعارض توجه داشته باشند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر دلزدگی و رضایت زناشویی در افراد خیانت کننده در ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
۱۷۱-۱۴۴
حوزههای تخصصی:
هدف: در زوجین با تجربه خیانت مشکلات فراوانی وجود دارد و یکی از روش های موثر در این حیطه، طرحواره درمانی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر تعدیل دلزدگی و ارتقا رضایت زناشویی در افراد خیانت کننده در ازدواج انجام شد. روش: تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل مراجعین خیانت کننده به مرکز مشاوره ساحل در شهر تهران طی زمستان 1400و بهار 1401 بودند. تعداد نمونه 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه (هر گروه 20 نفر) شامل گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت مداخله طرحواره درمانی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه ی رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه ی دلزدگی زناشویی پاینز بود. برای تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر تعدیل هر سه مولفه دلزدگی زناشویی و نیز ارتقا همه مولفه های رضایت زناشویی غیر از مدیریت مالی و روابط با فرزندان، در افراد خیانت کننده در ازدواج به طور معنادار اثربخش است (01/0 >p ). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که طرحواره درمانی در تغییر جنبه های دلزدگی و رضایتمندی زناشویی مفید است و می تواند در کاهش مشکلات خانوادگی و روان شناختی افراد خیانت کننده استفاده گردد.
اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر بهبود هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در نوجوانان دارای خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۶۰-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر بهبود هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در نوجوانان دارای خودزنی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر در دامنه سنی 13-18 ساله شهر اردبیل در نیمه دوم سال 1400 بودند. تعداد نمونه پژوهش 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه (درمان تنظیم هیجان، 15نفر و گروه گواه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس آمادگی شرم و گناه (Gasp، کوهن و همکاران، 2011)، مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI، بک، 1979) و پرسشنامه نشخوار فکری مشترک (CRQ، رز، 2002) استفاده شد. برای گروه آزمایش هشت جلسه 75 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان ارائه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در دو گروه آزمایش و گواه در سطح 01/0 تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج به دست آمده حاکی اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر بهبود هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در نوجوانان دارای خودزنی بود.
آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات نشان می دهد که شدت تغییرات در عملکردهای شناختی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به طور مستقیم با بدتر شدن عملکرد کلی و کیفیت زندگی آنان مرتبط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۸ تا پایان شهریور ۱۳۹۹ بود، که تعداد ۳۷۹ نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین و فینک (۱۹۹۸)، بی ثباتی هیجانی اولیور و سیمسون (۲۰۰۴)، سطح هیجان ابراز شده هال و همکاران (۲۰۰۷) و توانایی های شناختی نجاتی (۱۳۹۲) استفاده گردید. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۴ و LISREL نسخه ۸/۸ انجام شد. یافته ها: براساس یافته های تحقیق تجارب آسیب زای دوره کودکی بر بی ثباتی هیجانی (۰/۷۲=β) و هیجان ابراز شده (۰/۶۸=β)، اثر مستقیم و مثبت معنادار و بر روی عملکرد شناختی (۰/۱۰-=β) اثر مستقیم و منفی معنادار دارد (۰/۰۵>P). همچنین تجارب آسیب زای دوره کودکی از طریق متغیر میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده بر روی عملکرد با ضریب مسیر (۰/۴۷-=β) اثر منفی معنی داری دارد (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: براساس نتایج بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده دارای نقش میانجی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و عملکرد شناختی مبتلایان به اختلال دو قطبی هستند؛ لذا در جهت بهبود عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، متغیرهای ثباتی و هیجان ابزار شده باید مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک بیماری، رفتارهای خود مراقبتی و پیروی از درمان در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۵۸۶-۱۵۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: سرطان پستان دومین علت مرگ ومیر زنان است و اضطراب از جدی ترین عوارض آن است. با توسعه علم روانشناسی شیوه های متنوعی در راستای کاهش اضطراب بوجود آمده است مخصوصاً برای بیماری هایی همچون سرطان؛ از جمله این روش ها درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. به رغم مطالعات گسترده در زمینه این بیماری، مطالعه کمی در رابطه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به انجام رسیده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک بیماری، رفتارهای خود مراقبتی و پیروی از درمان در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان بود. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری یک ماهه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان پستان 25 تا 45 ساله مراجعه کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امام حسین شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1398 بود که 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند همراه با غربالگری و بر اساس جدول کوهن، با استفاده از اندازه اثر و توان آزمون، به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند، این افراد با استفاده از روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ادراک بیماری فرم بلند واینمن و همکاران (1996)، پرسشنامه پیروی از درمان مدانلو (1392) و پرسشنامه توان خودمراقبتی جانسون (2008) استفاده شد داده ها با استفاده از رویکرد تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار Spss تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ادراک، پیروی از درمان و توان خودمراقبتی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان مؤثر بوده است و این اثر در مرحله پیگیری نیز در سطح معناداری 05/0 پایدار بوده است. نتیجه گیری: بنابر یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) به عنوان یک مداخله مؤثر می تواند بر ادراک، پیروی از درمان و توان خودمراقبتی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان مؤثر باشد و بر همین اساس پزشکان در فرآیند درمان این افراد لازم است از مشاوران و روانشناسان به صورت موازی استفاده کنند.