مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اختلال وسواس بی اختیاری
حوزه های تخصصی:
"در ایـن پژوهش، اثربخـشی درمانگری شناختی ـ رفتاری بر نشانه هـای وسـواس ـ بی اختیاری مادر و اضطراب کودک بررسی شد. 217 مـادر دانش آموزان دبستانی، پرسشنامه های وسواس ـ بی اختیاری مادزلی (رچمن و هاجسـون، 1980)، وسـواس ـ بی اختیـاری نیلی پور (نیلی پـور، 1379) و مقیاس سلامت کودک اُنتاریو (بویل و دیگران، 1993) را تکمیل کردند. براساس بالاترین نمره ها در دو فهرست وسواس ـ بی اختیاری و مصاحبه تشخیصی DSM-IV (1994)، 32 مـادر به طور تصادفی در دو گـروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیـقه ای در معرض درمانگری شناختی ـ رفتاری قرار گرفت. نتایـج تحلیل کوواریانس چند متغیری کاهش معناداری را در نمره های وسواس مادران گروه آزمایشی در پس آزمون، نشان دادند. به رغم آنکه وسواس مـادران با اضطراب کودکـان همبستگی داشـت، درمان مادران، سطـح اضطراب کودکان را بهبود بخشید. پیگیری، پس از یک ماه حاکی از عدم تغییر نمره های وسواس ـ بی اختیاری مادران و اضطراب کودک بود.
"
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روان شناختی کودکان مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواس بی اختیاری در کودکان و نوجوانان، نه تنها عملکرد شناختی، اجتماعی و تحصیلی آنها را تحت تأثیر قرار داده، بلکه نظام خانواده این افراد را نیز متأثر می سازد؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روان شناختی کودکان مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری بود. روش: در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. چهار کودک 12-7 سال بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش قبل از اجرای مداخله به پرسشنامه وسواس بی اختیاری کودکان (گودمن و همکاران، 1986) و پرسشنامه اجتناب و آمیختگی (گریگو و همکاران، 2005) به عنوان ابزارهای پژوهش پاسخ دادند . سپس شرکت کنندگان پس از 4 جلسه خط پایه، 9 جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند که 3 جلسه اول مداخله متعلق به والدینشان بود. آزمون پیگیری 40 روز پس از درمان انجام شد. یافته های این پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس تحلیل دیداری نمودار داده ها، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مورد هر چهار آزمودنی اثربخش بود (درصد غیرهمپوشی نقاط موقعیت آزمایشی خط پایه و مداخله 75 درصد، 75 درصد، 100 درصد و 75 درصد برای آزمودنی های شماره یک، دو، سه و چهار). نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاکی از سودمندی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری روان شناختی کودکان با اختلال وسواس بی اختیاری بود که بر این اساس می توان از این روش در جهت افزایش سلامت روان شناختی این کودکان بهره برد.
مقایسه حافظه آینده نگر و فراحافظه افراد بهنجار و مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه حافظه آینده نگرو فراحافظه (قضاوت احساسِ دانستن) افراد بهنجار و مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری در 100 دانشجوی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج انجام شد. برای سنجش شدّت نشانه های اختلال وسواس بی اختیاری از سیاهة وسواس بی اختیاری مادزلی(هاجسن و راچمن، 1977)، برای سنجش حافظه آینده نگر از پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر (کرافورد، اسمیت، دلا سالا، لوگی و مایلور، 2003) و برای سنجش عملکرد حافظه و فراحافظه ازفهرست واژه های خنثی و تهدیدآمیز مربوط به آلودگی و وارسی (برگرفته از آزمون فراحافظه تونا و دیگران، 2005) استفاده شد. نتایج آزمون t مستقل نشان دادند حافظه آینده نگر دو گروه متفاوت است و حافظه آینده نگر گروه بهنجار رسایی بیشتری دارد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نیز نشان دادند فراحافظه گروه بهنجار در مقاسیه با گروه وسواس بی اختیاری رسایی بیشتری دارد، امّا تفاوتی در عملکرد حافظه دو گروه مشاهده نشد.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری انجام شده است. روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. از میان 62 فرد مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری مراجعه کننده به کلینیک، 10 نفر به گروه آزمایش و 10 نفر به گروه گواه اختصاص یافتند. مداخله شناختی رفتاری برای گروه آزمایش انجام و سپس بیماران توسط سیاهه وسواس بی اختیاری مادزلی (هاجسون و راچمن، 1977) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند میانگین نمره های وسواس در گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است و از نمره خرده مقیاس شدّت نشانه ها در طول درمان کاسته شد (01/0(P<. بدین ترتیب می توان دریافت درمان شناختی رفتاری در کاهش نشانه های بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری مؤثر است.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری خانواده محور بر انطباق خانواده و شدت اختلال وسواس بی اختیاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مداخله شناختی رفتاری متمرکز بر آموزش خانواده بر کاهش انطباق خانواده و شدت وسواس کودک بود. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. با استفاده از مقیاس اختلال وسواس بی اختیاری یل براون کودکان (اسکاهیل و دیگران، 1997)، 20 کودک مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری 8 تا 12 ساله به عنوان نمونه انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گواه(10 نفر) قرار گرفتند. سپس مقیاس انطباق خانواده (کالووکورسی و دیگران، 1999) و مقیاس اثر وسواس بر کودک (پیاسنتینی، برگمن، کلر و مک کراکان، 2003) اجرا شدند. سپس، کودکان و خانواده های آنها در گروه آزمایش تحت درمان 12 جلسه ای راهنمای عملی شناختی رفتاری متمرکز بر آموزش خانواده قرار گرفتند. در این بازه زمانی گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. همه مقیاس ها به عنوان پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گدفتند. نتایج نشان داد که پس از این مداخله، انطباق خانواده، شدت وسواس و اختلال درعملکرد کودکان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه کاهش معنادار داشت. یافته های این پژوهش با روشن ساختن نقش انطباق خانواده در شدت وسواس کودکان، منجر به کاربرد بیشتر الگوی ترکیبی درمان شناختی رفتاری و آموزش خانواده در موقعیت های بالینی خواهد شد.
پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس -بی اختیاری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
133 - 149
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق باورهای ناکارآمد شناختی و احساس گناه در مبتلایان به اختلال وسواس بی اختیاری شکل گرفته است. طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه بیماران وسواس بی اختیاریِ مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم با شکایت اصلی اختلال وسواس بی اختیاری به تعداد ششصد نفر بود، که تعداد 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. اعضای نمونه با پاسخ دادن به پرسش نامه وسواس ییل براون و نمره شدت وسواس بالاتر از 7، انتخاب شدند و به پرسش نامه باورهای ناکارآمد شناختی، پرسش نامه تحول روانی معنوی جان بزرگی و پرسش نامه احساس گناه گوگلر و جونز پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از تحلیل رگرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های متغیر باورهای ناکارآمد شناختی درمجموع توانستند 21 درصد واریانس نمره های سطح تحول روانی معنوی را در بیماران OCD پیش بینی کنند. همچنین بررسی ضریب بتا نشان داد که از بین مؤلفه های باورهای ناکارآمد شناختی، تنها مؤلفه انجام کامل امور توانست پیش بینی کننده معنادار متغیر سطح تحول روانی معنوی باشد. یافته ها، فرضیه دوم پژوهش را مبنی بر پیش بینی سطح تحول روانی معنوی از طریق احساس گناه در بیماران OCD تأیید نکردند.