فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۲۲۱ تا ۲۶٬۲۴۰ مورد از کل ۳۵٬۲۸۹ مورد.
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
63 - 90
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study was to investigate the efficacy of compassion-focused therapy on Depression and Rumination after a romantic breakup. The present study was carried out using the single-case quasi-experimental method and a simple baseline method. For this purpose, three female participants were selected through targeted sampling and they were treated through an individual Compassion-focused Therapy (CFT) during eight 90-min sessions. Participants completed the Beck Depression Inventory (BDI-II) and Rumination (RRS) questionnaires in the baseline stage (pre-treatment) during the second, fourth, sixth and eighth sessions, and in the one-month follow-up stage. Moreover, in the pre-treatment stage, the participants completed the Love Trauma Inventory (LTI) and the MMPI-2RF questionnaires to identify the severity of disturbance after breakup and to detect the serious disorder in axis, respectively. Then they were interviewed in order to identify their personality disorder. For data analysis, clinical significance method and the recovery percentage index were used. The results showed that compassion-focused therapy has a significant effect on the reduction of Depression and mental Rumination. The percentage of non-overlap data (PND) on the Depression Scale was 100 for the first and second participants and 75 for the third participant; it was 100 on the rumination scale for all three participants. The rate of recovery of depression in the first, second, third participant was 65%, 72%, 25%, the rumination rate in the first, second, third participant was 47%, 42%, 33%, respectively. Therefore, it can be concluded that people who experienced a breakup after a compassion-focused therapy look at themselves with a new and compassionate look at their own.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
121 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به کلینیک های فوق تحصصی گوارش شهرستان قزوین در سال 1398 بود. 45 نفر از بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. فرم ملاک تشخیصی رم-3 و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله در مورد تمامی افراد نمونه اجرا گردید. گروه های آزمایش تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر کاهش میزان و شدت علائم جسمی و افزایش تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مؤثر است (01/0>p). مقایسه میانگین های دو گروه آزمایش نشان داد تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران وجود ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: هر دو مداخله از طریق فنون خاص خود می توانند میزان و شدت علائم جسمی بیماران را کاهش و تنظیم هیجانی آن ها را افزایش دهند؛ بنابراین درمانگران می توانند از این مداخلات جهت کنترل علائم جسمی و هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر استفاده کنند.
بررسی نقش واسطه ای تصور از خدا در رابطه بین مقابله مذهبی و امید به زندگی در بیماران قلبی و عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تصور از خدا در رابطه بین مقابله مذهبی و امید به زندگی در بیماران قلبی و عروقی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه مردان با بیماران قلبی – عروقی که در سال 1396 به منظور انجام درمان و معاینات مربوطه به قسمت قلب و عروق بیمارستان گنجویان دزفول مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر مرد انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس امید به زندگی اشنایدر و همکاران(1991) ، مقیاس تصور از خدا ( GIS ) ، و مقیاس مقابله مذهبی فرم کوتاه پارگامنت و همکاران(2011) بود. جهت تحلیل داده ها ازماتریس ضریب همبستگی و روش تحلیل مسیر استفاده شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS و نرم افزار لیزرل تجزیه و تحلیل شدند. به طور کلی، یافته های حاصل از ضرایب همبستگی و معادلات رگرسیونی حکایت از آن داشت که بین سه متغیر تصور از خدا، مقابله مذهبی و امید به زندگی ارتباط معنی دار وجود داشت و میزان امید به زندگی بر اساس تصور از خدا ومقابله مذهبی مثبت و منفی قابل پیش بینی بود. همچنین ضرایب مستقیم و غیر مستقیم استاندارد شده مدل مفهومی نشان داد که متغیرهای پیش بین هم بصورت مستقیم و هم بصورت غیر مستقیم بر امید به زندگی بیماران قلبی عروقی قابلیت پیش بینی دارند. بنابراین ارائه مراقبت کل نگر و توجه به نیازهای معنوی و معنویت بیماران قلبی و عروقی درکنار نیازهای جسمی توصیه می شود
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان با مشکلات رفتاری انج ام شد. روش پ ژوه ش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری 6 تا 9 سال بود که در سال 1399 به مرکز مشاوره تبسم شهر شهریار مراجعه کرده بودند. 24 نفر از مادران به صورت نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (12نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای بازی درمانی والد کودک لندرث، طی 10 جلسه 2ساعته و به صورت هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های کیفیت مراقبت های مادرانه و پرسشنامه خودمهارگری بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در کیفیت مراقبت های مادرانه و خودمهارگری کودکان وجود دارد. یافته ها نشان داد بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر کیفیت مراقبت های مادرانه مادران و افزایش خودمهارگری کودکان تأثیر مثبت دارد (05/0>p). یافته های این پژوهش کارایی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک را در خودمهارگری کودکان و کیفیت مراقبت های مادرانه نشان می دهد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روان شناسان و درمان گران از این روش برای ارتقای کیفیت مراقبت های مادرانه و افزایش خودمهارگری در کودکان استفاده کنند.
بررسی اثربخشی طرح واره درمانی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه انزوای اجتماعی و بیگانگی و نقص و شرم در مادران دارای فرزند نوجوان با اختلال سلوک و تعارض با مادر
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸
147 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ، تعیین اثربخشی طرح واره درمانی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه در مادران دارای فرزند نوجوان با اختلال سلوک و تعارض با مادر بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. جامعه ی آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال سلوک و تعارض با والدین (مادر) ساکن شهر تهران در سال 1400 را تشکیل دادند .وحجم نمونه 32 نفر که روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (16 نفر ) و کنترل (16 نفر) جایگزین شدند.در این پژوهش از پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) استفاده گردید و مداخله طرح واره درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش انجام گردید. داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا ) مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که طرح واره درمانی در سطح (01/0> P ، 848/1679F=) طرح واره های ناسازگار اولیه (انزوای اجتماعی و بیگانگی و نقص و شرم) در مادران دارای فرزند نوجوان با اختلال سلوک و تعارض با مادر در شهر تهران در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است . بنابراین با عنایت به معنی دارشدن فرضیه پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، طرح واره درمانی توانسته است طرح واره های ناسازگار اولیه (انزوای اجتماعی و بیگانگی و نقص و شرم ) در مادران دارای فرزند نوجوان با اختلال سلوک و تعارض با مادر را تعدیل دهد.
پیش بینی تصمیم گیری همکارانه با استفاده از حافظه آینده نگر زمان محوردر بین دانشجویان دانشگاه کردستان در سال 95- 1394(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۸
63 - 73
حوزههای تخصصی:
اثربخشی یاد خدا بر خودمهارگری و شادکامی در بین خانواده های کارکنان فرماندهی انتظامی استان اردبیل یاد خدا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
72-83
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معنویت یکی از ابعاد انسان است ک ه ارتب اط و یکپ ارچگی او را ب ا ع الم هس تی نش ان می دهد. با توجه به اهمیت معنویت و تأثیر آن در رفتارهای خودتنظیمی و خودمهارگری، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یاد خدا بر خودمهارگری و شادکامی در بین خانواده های کارکنان فرماندهی انتظامی استان اردبیل انجام گرفته است. روش کار: این پژوهش از نوع تحقیقات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش تمامی خانواده های کارکنان نیروی انتظامی استان اردبیل بودند که در سال 1398 در دوره های عقیدتی این سازمان حضور پیدا کردند. از این جامعه تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (15N = ). معنویت درمانی به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه خودمهارگری تانجنی و مقیاس شادکامی آکسفورد بود. نتایج با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که معنویت درمانی در نمره کلی خودمهارگری و شادکامی خانواده های کارکنان نیروی انتظامی اثربخش بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان از روش معنویت درمانی به عنوان روشی مؤثر در بهبود خودمهارگری و شادکامی خانواده های کارکنان نیروی انتظامی شهر اردبیل سود جست.
اعتبار یابی الگوی تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
385 - 401
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، اعتبار سنجی الگویی برای تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فیلسوفان اگزیستانسیالیسم و نقد آن بر مبنای آرای اندیشمندان مسلمان برای سند تحول در نظام آموزش و پرورش است. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، آمیخته است که در بخش اول با استفاده از سندکاوی به استخراج عامل ها و مولفه های مرتبط با موضوع پژوهش در آثار فیلسوفان اگزیستانسیالیسم پرداخته و در مرحله دوم با استفاده از روش دلفی ، با 10 نفر از خبرگان عرصه تربیتی مصاحبه به عمل آمد و نظرات آن ها در خصوص شاخص های استخراج شده در طراحی و اعتبار سنجی الگوی تحقق و بالندگی عشق و نقش آن در تربیت عاطفی از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم و و اندیشمندان مسلمان گردآوری شد. یافته ها: بر اساس مدل استخراج شده، عوامل عشق مسیحی (الهی)، وظیفه محوری، نفی عشق طبیعی، نفی خودپرستی، عشق به دیگری.، عشق الهی، وحدت وجودی، آگاهی،نادیده گرفتن ظواهر اغفال کننده، بیرون آمدن از خود، عشق به نمود خدا در دیگری در قالب پرسشنامه و در چندین مرحله مورد ارزیابی خبرگان قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج تحلیل فازی نشان داد که؛ با توجه به آنکه اختلاف میانگین ها بیش از 2/0 است، یک بار دیگرمراحل توزیع پرسشنامه و میانگین نظرات خبرگان محاسبه شد و از آنجایی که اختلاف میانگین پرسشنامه سوم و چهارم به زیر 2/0 رسیده بود؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که اجماع خوبی بین نظر خبرگان وجود دارد و نتایج 4 مرحله انجام فرآیند دلفی فازی اطمینان دقت و صحت نتایج را به اثبات می رساند.
بررسی ساختار عاملی تأییدی مقیاس فروتنی ارتباطی در زنان متأهل شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
این مطالعه باهدف بررسی ساختار عاملی تأییدی نسخه ی فارسی مقیاس فروتنی ارتباطی (RHS) در گروهی از زنان متأهل شهر اهواز صورت گرفت از بین زنان متأهل شهر اهواز 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند و نسخه ی فارسی مقیاس فروتنی ارتباطی (RHS) و مقیاس سازگاری زناشویی (DAS) را تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS- 21 و Amos تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل عاملی به روش تأییدی، 3 عامل، فروتنی کلی، خودبرتربینی و داشتن دیدگاه درست نسبت به خود را بر اساس یافته های پیشین مورد تأیید قرارداد. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 0/83 و برای عامل های فروتنی کلی، خودبرتربینی و داشتن دیدگاه درست نسبت به خود به ترتیب 0/83، 0/73 و 0/62 و ضرایب روایی هم زمان آن با پرسشنامه سازگاری زناشویی 0/36، 0/46- و 0/41 (<0/001P) به دست آمدند. درنهایت مقیاس فروتنی ارتباطی را می توان به عنوان یک ابزار پایا و معتبر در اندازه گیری جنبه های فروتنی در ارتباط های زناشویی مورداستفاده قرارداد.
الگوی پیش بینی خود ناتوان سازی دانشجویان دانشگاه بجنورد: نقش مؤلفه های سازگار و ناسازگار کمال گرایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خود ناتوان سازی، هر عمل یا انتخاب تنظیم عملکردی است که فرصت بیرونی سازی شکست و درونی سازی موفقیت را افزایش می دهد. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی نقش کمال گرایی و ابعاد مختلف آن در پیش بینی خود ناتوان سازی دانشجویان دانشگاه بجنورد بود. روش: نوع پژوهش توصیفی مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه بجنورد در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود. از ۲۰۰ نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای نمونه گیری به عمل آمد و هر یک از آن ها به مقیاس کمال گرایی هیل و همکاران (۲۰۰۴) و مقیاس خود ناتوان سازی جونز و رودوالت (۱۹۸۲) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از نسخه ۱۸ نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: بین هر یک از ابعاد هشت گانه کمال گرایی با خود ناتوان سازی رابطه مثبت و مستقیم معنی داری وجود دارد (۰/۰۵<P)؛ به عبارت دیگر، با افزایش کمال گرایی بر استفاده از راهبردهای خودناتوان ساز افزوده می شود. هیچ یک از ابعاد کمال گرایی در الگوی پیش بینی خود ناتوان سازی از رگرسیون خارج نشدند و در مدل نهایی ۰/۳۲ از واریانس خود ناتوان سازی را پیش بینی کردند (۰/۰۵<P). نتیجه گیری: کمال گرایی سازه ای چند بعدی است که می تواند خود ناتوان سازی دانشجویان را متأثر سازد. از این رو، لازم است مداخلاتی به منظور مدیریت منظم مؤلفه های کمالگرایی دانشجویان طرح ریزی گردد.
ویژگیهای روان سنجی مقیاس رفتار زودانگیخته در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی عملی بودن، اعتبار، روایی و هنجار یابی مقیاس 46 مادّه ای رفتار زودانگیخته (وایت ساید و لینام، 2001)، 560 نفر (281 دختر و 279 پسر) از دانش آموزان مقطع متوسطة شهر تهران به شیوة نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان دادند با حذف دو مادّه، به دلیل همبستگی منفی و ضعیف با کل مقیاس و بار عاملی کم، ضریب اعتبار مقیاس از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ، 77/0 است. تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس به استخراج چهار عامل: فقدان تفکر پیشین، هیجان خواهی، فوریت و فقدان پشتکار منجر شد که 9/33 درصد واریانس را تبیین کردند. همبستگی مقیاس هیجان خواهی زاکرمن (زاکرمن و دیگران، 1978) با عامل هیجان خواهی مقیاس، معنادار بود (45/0=r) امّا با سایر عامل ها معنادار نبود.
اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب گلاسر بر بی ثباتی ازدواج و صمیمیت زناشویی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی بر بی ثباتی ازدواج و صمیمیت زناشویی در زوجین انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی زوج های متأهل مراجعه کننده به مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده آموزش وپرورش شهر مشهد بودند که از بین آن ها 24 زوج انتخاب شدند و پس از پاسخ به مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون (2000) و شاخص بی ثباتی ازدواج ادواردز، جانسون و بوث (1980) در دو گروه کنترل (12n=) و آزمایش (12n=) به طورتصادفی گمارش شدند. سپس گروه آزمایش در جلسات آموزشی شرکت داده شد. داده های به دست آمده از طریق کوواریانس تک متغیره، با نرم افزار SPSS پردازش شدند. نتایج نشان داد آموزش گروهی واقعیت درمانی میزان صمیمیت زوجین را افزایش (0/0001P<) و از میزان بی ثباتی ازدواج (تمایل به طلاق) در آن ها کاسته (0/0001P<) است. لذا با توجه به این یافته ها می توان انتظار داشت با اجرای این مداخله در مراکز مشاوره زوجین و دادگاه های خانواده شاهد افزایش صمیمت زناشویی و کاهش میل به طلاق و درنتیجه تحکیم و انسجام بیشتر ساختار خانواده باشیم.
مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی آدلری و واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات مختلفی نشان داده اند که مشاوره آدلری و واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی مؤثر است، اما آیا مشاوره آدلری و واقعیت درمانی به صورت گروهی بر بهزیستی روانشناختی مؤثرند و کدام یک تأثیر بیشتری دارند؟ هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد آدلری و واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری قرارگرفتند. در این پژوهش گروه آزمایش اول 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش مشاوره گروهی آدلری برگرفته از سلیمی بجستانی (1389) و گروه آزمایش دوم 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش مشاوره واقعیت درمانی برگرفته از شفیع آبادی و ناصری (1398) را دریافت کردند. ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف و کینز، 1995) بود. داده ها به وسیله روش تحلیل واریانس تک متغیری و نرم افزار SPSS نسخه 22، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بین گروه آزمایش اول مشاوره گروهی آدلری، گروه آزمایش دوم واقعیت درمانی و گروه گواه در بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی دار وجود دارد (0/001 P˃ ). نتیجه گیری: مشاوره گروهی آدلری تأثیر بیشتری نسبت به واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی داشت. درمان آدلری با تأکید بر شناسایی دقیق سبک زندگی و با تمرکز بر شناسایی و رفعِ اشتباهات اساسی مختل کننده روابط درون فردی و بین فردی، افراد را به سمت پرورش علاقه اجتماعی هدایت می کند. بنابراین مشاوره گروهی آدلری روشی مؤثر در افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان است. پیشنهاد می شود مشاوران مدارس و مراکز روان درمانی از مشاوره گروهی آدلری در افزایش بهزیستی روانشناختی استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر بوده است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات آزمایشی با طرح شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دانش آموزان اتیسم پسر مدارس استثنایی منطقه ۵ تهران در سال ۱۳۹۵ می باشد. از این میان تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، آموزش مهارت های ویژه چندگانه را کسب کردند. دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه شادکامی آکسفورد (1989) و مقیاس استرس ادراک شده (1983) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین استرس و شادکامی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت (001/0= p). با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر کاهش استرس و افزایش شادکامی مادران دانش آموزان اتیسم پسر تاثیر داشته است.
همراهی نشانگان پولند با اختلال درخودماندگی: گزارش موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، گزارش مشکلات همراه نشانگان پولند در یک آزمودنی بود. روش : یک پسر پنج ساله مبتلا به نشانگان پولند مورد بررسی عمیق قرار گرفت. یافته ها : بررسی سوابق نشان داد آزمودنی افزون بر نشانگان پولند، مشکلات ارتباطی، کلامی و رفتاری زیادی داشته، به دلیل تحرک زیاد تشخیص اختلال بیش فعالی- کمبود توجه گرفته و سابقه تشنج هم داشته است. پس از ارزیابی دقیق، تشخیص اختلال درخودماندگی داده شد و برای درمان، افزون بر درمان تشنج و درمان نشانه ای برخی دیگر از مشکلات، کاردرمانی و گفتاردرمانی نیز تجویز شد. نتیجه گیری : در مواردی که کودکان با نشانه پرتحرکی مراجعه می کنند، باید از نظر وجود سایر اختلال های روانپزشکی نیز مورد ارزیابی دقیق قرار گیرند.
طراحی برنامه آموزش کارکردهای اجرایی و بررسی میزان اثربخشی آن بر ارتقای نظریه ذهن در کودکان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۹
105 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف طراحی و تعیین اثربخشی بستۀ آموزشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای سطوح نظریه ذهن در کودکان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان دارای اختلال اوتیسم 6 تا 12 ساله شهر ارومیه (274 نفر) در سال تحصیلی 99-98 از مدرسه ویژه اختلال اوتیسم بودند، از بین کل جامعه هدف به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر اوتیسم با عملکرد بالا با استفاده از مقیاس تشخیص اوتیسم گیلیام (گیلیام،1995) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20) و کنترل (20) قرار گرفتند، سپس پرسشنامه نظریه ذهن هوتچینز(هوتچینز و همکاران،2012) توسط والدین هر دو گروه تکمیل گردید. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت آموزش برنامه کارکردهای اجرایی قرار گرفت، این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد که شامل 24 جلسه بود که در آن 4 مهارت(حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و توجه) آموزش داده می شد، در این مرحله کودکان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: اطلاعات به دست آمده نشان دهنده تفاوت معنی داری (p <01) بین دو گروه کنترل و آزمایش در نمرات متغیر پس آزمون و نظریه ذهن بعد از تعدیل تأثیر پیش آزمون نظریه ذهن می باشد. نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش می توان مطرح کرد که با ارتقاء کارکردهای اجرایی می توان سطوح نظریه ذهن را افزایش داد.
تأثیر القای تجارب هیجانی در واکنش های قلبی عروقی نوجوانان با نگاه به ابعاد اضطراب رگه/ حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره سیزدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
376-399
حوزههای تخصصی:
نتایج پژوهش های دهه های اخیر گستره روان شناسی سلامت نشان می دهند که حالت های روان شناختی بر مکانیسم های زیست شناختی تأثیر می گذارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی مثبت و منفی در واکنش های قلبی عروقی نوجوانان با توجه به نقش تعدیل گری اضطراب رگه/ حالت بود. از یک جمعیت وسیع نوجوانان بر اساس نمرات کرانه ای توزیع اضطراب رگه/ حالت و ملاک های ورود چهار گروه (اضطراب رگه بالا، اضطراب رگه پایین، اضطراب حالت بالا و اضطراب رگه پایین) انتخاب شدند و شاخص های قلبی عروقی ضربان قلب ( HR )، فشار خون سیستولیک ( CBP ) و فشار خون دیاستولیک ( DBP ) آنها در حالت پایه (آرامش)، متعاقب القای تجارب هیجانی مثبت و منفی مورد اندازه گیری قرار گرفت . برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. نتایج نشان داد که در حالت پایه، فشار خون سیستولیک افراد دارای خصوصیات بالای اضطراب رگه بیشتر از افراد دارای خصوصیات پایین اضطراب رگه می باشد و فشار خون دیاستولیک افراد دارای خصوصیات بالای اضطراب رگه بیشتر از افراد دارای خصوصیات پایین اضطراب حالت است. القای تجارب هیجانی مثبت منجر به کاهش معنادار فشار خون سیستولیک ( CBP ) افراد دارای خصوصیات اضطراب رگه پایین و اضطراب حالت پایین در مقایسه با افراد دارای خصوصیات اضطراب رگه بالا شد. القای تجارب هیجانی منفی منجر به افزایش فشار خون سیستولیک ( CBP ) افراد دارای خصوصیات بالای اضطراب رگه در مقایسه با افراد دارای خصوصیات اضطراب رگه پایین و اضطراب حالت پایین و افزایش فشار خون دیاستولیک ( DBP ) افراد دارای خصوصیات اضطراب حالت بالا در مقایسه با افراد دارای خصوصیات اضطراب حالت پایین گردید. یافته های پژوهش از الگوی اختلال های روان تنی و نقش ابعاد اضطراب، حالت های خلقی و تجارب هیجانی در واکنش های قلبی عروقی حمایت می کند.
اثربخشی برنامه مداخله در بحران بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد درگیر بحران بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۱۲۲-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به اعلام سازمان بهداشت جهانی از شیوع کووید-19 به عنوان پاندمی جهانی نام برده که منجر به هیجانات منفی در افراد درگیر شده و از آنجا که تحقیقات نشان داده است آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی بر افراد دارای هیجانات منفی مؤثر است بنابراین آیا برنامه مداخله ای متکی بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد درگیر بحران بیماری کرونا اثربخش است؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه مداخله در بحران بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در افراد درگیر بحران بیماری کرونا انجام گرفت. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری را تمامی افراد درگیر بحران بیماری کرونا شهر رشت در سال 1399، تشکیل دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 10 جلسه برنامه ی مداخله در بحران را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2005) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین های تعدیل شده گروه آزمایش و گواه از لحاظ راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که برنامه ی مداخله در بحران باعث افزایش راهبردهای سازش یافته و کاهش راهبردهای سازش نایافته افراد دچار بحران بیماری کرونا شده بود. به طور خاص این برنامه در راهبردهای سازش یافته در مؤلفه های کم اهمیت شماری، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش و تمرکز مجدد مثبت و در راهبردهای سازش نایافته در مؤلفه های ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری و فاجعه سازی موجب بهبود وضعیت آزمودنی ها گردید، بنابراین فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی برنامه ی مداخله در بحران بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان افراد دچار بحران بیماری کرونا مورد تأیید قرار گرفت (0/01 >p). نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت استفاده از برنامه ی مداخله در بحران می تواند موجب افزایش راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجان و کاهش راهبردهای سازش نایافته در افراد دچار بحران بیماری کرونا شده و از این طریق هیجان های افراد را کنترل نماید در نتیجه موجب بهبود شرایط روانی افراد دچار بحران گردد
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین سبکهای هویت و رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
208-197
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین سبک های هویت و رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را تمامی نوجوانان 16-14 سال که در سال تحصیلی 1400-99 در مدارس دولتی دوره اول متوسطه شهر کرج مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند که از میان آنها 247 نوجوان با استفاده از پرسشنامه سبک های هویت ( ISI ) ( برزونسکی، 1989) ، مقیاس شفقت به خود ( SCS ) ( نف، 2003)، و رفتار خودآسیب رسان ( ISAS ) (کلونسکی و گلن، 2009) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش تحلیل این پژوهش، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی (1986) بود و از نرم افزار آماری 25- SPSS بعنوان ابزار تحلیل استفاده شد. یافته ها نشان داد بین هویت هنجاری و اطلاعاتی با رفتارهای خودآسیب رسان رابطه منفی معنادار و با شفقت به خود رابطه مثبت معنادار وجود دارد ( 01/0 P < ). بین سبک هویت سردرگم با شفقت به خود و رفتارهای خودآسیب رسان رابطه منفی معنادار ( 01/0 P < )، و بین شفقت به خود و رفتار خودآسیب رسان در نوجوانان رابطه منفی معناداری وجود دارد ( 01/0 P < )، و شفقت به خود در رابطه بین سبکهای هویت (سردرگم ، هنجاری، و هویت اطلاعاتی) با رفتارهای خود-آسیب رسان نقش میانجی دارد. با توجه به یافته های به دست آمده در این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که سبکهای هویت و شفقت به خود به عنوان یکی از عوامل افزایش دهنده سلامت روان سبب کاهش رفتارهای خود-آسیب رسان در نوجوانان می شوند. بنابراین هدف قرار دادن متغیرهای مهمی همچون سبک های هویت و شفقت به خود در پیشگیری و کاهش رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان، می تواند مفید واقع شود.
سنجش کیفیت خدمات بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بوشهر از دیدگاه بیماران
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، سنجش کیفیت خدمات بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان بوشهر بر اساس مدل مقیاس کیفیت، مطابق تعریف پاراسورامان (عوامل ملموس، پاسخ گویی، تضمین، قابلیت اطمینان و همدلی) و دو بعد اضافی(مدیریت دارو و خدمات پاراکلینیکی) است. این پژوهش از نظرهدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و به صورت مقطعی است. جامعه آماری پژوهش بیماران و ارباب رجوعان بیمارستان های استان بوشهر بوده و 450 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سروکوال و برای تحلیل داده ها از آزمون مقایسه زوجی و آزمون فریدمن استفاده گردید. نتایج این تحقیق در سطح اطمینان 95% نشان می دهد که در تمام ابعاد هفت گانه، انتظارات مراجعین فراتر از عملکرد بیمارستان ها می باشد. به بیانی دیگر در تمام ابعاد کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی، شکاف وجود دارد. بیشترین شکاف در بعد تضمین و کمترین شکاف در بعد مدیریت دارو بدست آمد. نتایج حاکی از آن است که مراجعین از هیچ یک از ابعاد کیفیت رضایت کافی ندارند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که مدیران بیمارستان های استان بوشهر باید به این نکته واقف باشند که عملکرد بیمارستان ها در تمام ابعاد هفت گانه و در کل از نظر مراجعه کنندگان، کمتر از انتظارات آنهاست. میانگین انتظارات 3/92 و میانگین ادراکات 3/07 است که گویای شکاف بین ادراکات بیماران از خدمات بیمارستانی و انتظارات آنها از این خدمات است. در تمام ابعاد یعنی عوامل ملموس، تضمین، همدلی، قابلیت اعتبار، پاسخگویی، مدیریت دارو و خدمات پاراکلینیکی، انتظارات بیماران فراتر از عملکرد بیمارستان ها می باشد. نمرات منفی کیفیت خدمات نشانگر آن است که نیاز به بهبود کلیه ابعاد کیفیت خدمات در بیمارستانها وجود دارد. به همین دلیل پیشنهاد می شود مدیران برای کاستن شکاف کیفی موجود، به نیازهای بیماران و ارائه مطلوب خدمات توجه بیشتری نمایند و منابع مالی را برای بهبود عملکرد در حوزه هایی که اثر بیشتری بر ادراک بیمار از کیفیت خدمات دارد، تخصیص دهند.