فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۹۶۱ تا ۱۸٬۹۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی دوره های افسردگی اساسی و عوامل مؤثر بر آن ها، برای درک ماهیت این اختلال و تدوین راهبرد درمانی مؤثرتر، ضروری است. مدت زمان تقریبی دیرش یک دوره اختلال افسردگی اساسی به صورت متوسط بین 3 تا 12 ماه است؛ درحالی که این نسبت برای دوره های مزمن تا 24 ماه طول می کشد. هدف این پژوهش، مدل سازی دینامیکی نحوه ی تأثیر داروهای ضد افسردگی و درمان های شناختی رفتاری موج سوم، بر دوره های اختلال افسردگی، با استفاده از مدل دینامیکی مرتبه دوم بود. با استفاده از برنامه نویسی متلب و تغییر پارامترهای مدل، که هر کدام بیانگر یک عامل مؤثر در اختلال افسردگی است، نحوه ی تأثیر درمان ها، بر روی دوره های افسردگی بیماران، در بازه ی زمانی یک عمر طبیعی 64 ساله، مدل سازی شد. دوره های افسردگی اساسی، قبل و بعد از درمان با داروهای ضد افسردگی نظیر ایمی پرامین ویا معادل آن و درمان به روش تعهد و پذیرش مبتنی بر توجه آگاهی و رفتار درمانی دیالکتیکی، برای بیمارانی، که به مدت 14 هفته خدمات درمانی، دریافت کردند، به دست آمد. یافته ها نشان داد، برای بیشتر افراد دارای اختلال افسردگی اساسی، عود پس از بهبودی، پدیده ای رایج است. مدت زمان بهبودی از افسردگی، در شرایط عدم دریافت درمان، بیش از 144 ماه، با دریافت داروهای ضد افسردگی 71 ماه، با رفتاردرمانی دیالکتیکی 68 ماه، و برای ترکیب مداخله داروهای ضد افسردگی و رفتار درمانی دیالکتیکی 59 ماه، است. نتایج مدل سازی دینامیکی نشان داد، که ترکیب دو مداخله، روش تعهد و پذیرش همراه با رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان دارویی، نتایج بهتری در درمان افسردگی و پیشگیری از عود دارد. این روش ترکیبی، در حدود 10 ماه، مدت زمان لازم برای بهبودی از افسردگی را کاهش می دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی مردان مبتلا به سرطان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۸ شماره ۸۳
2185-2192
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعدد بر اثربخشی ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان بیماران مبتلا به سرطان تأکید دارد. اما بین اثربخشی این دو درمان بر بهبود عملکرد جنسی مردان مبتلا به سرطان تفاوت وجود دارد؟ هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی بیماران سرطانی اصفهان بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه بود. از بین مردان مبتلا به سرطان شهر اصفهان، نمونه شامل 30 بیمار به صورت هدفمند مطابق با معیارهای پژوهش انتخاب شد و سپس 10 نفر در گروه ذهن آگاهی (کابات زین، 2003)، 10 نفر نیز در گروه پذیرش و تعهد (هیز و همکاران،2013) و 10 نفر هم گروه گواه به صورت تصادفی گماره شدند . ابزار مورد استفاده پرسشنامه سلامت جنسی مردان روزن و همکاران ( 2004 ) بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که هم آموزش ذهن آگاهی و هم درمان پذیرش و تعهد بر افزایش عملکرد جنسی مردان مبتلا به سرطان تأثیر معنی داری دارد (0/001> p ) ؛ اما بین اثربخشی دو گروه ذهن آگاهی و پذیرش و تعهد تفاوت معنی دار نیست. نتیجه گیری: از مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان پذیرش و تعهد می توان به منظور بهبود عملکرد جنسی مردان مبتلا به سرطان استفاده کرد.
تاریخچه انستیتو روانپزشکی تهران (بخش اول - به روایت دکتر ایرج سیاسی )(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه این نوشتار، به تاریخچه انستیتو روانپزشکی تهران از زبان رؤسا ی آن می پردازد. پیش از ورود به بحث، مختصری درباره ساختار انستیتو و نحوه شکل گیری آن می آید. در سال های قبل از پیروزی انقلاب، «انجمن توانبخشی» متولی امور توانبخشی معلولان، بیماران روانپزشکی، معتادان و عقب ماندگان ذهنی کشور بود. با ریاست دکتر ایرج سیاسی از سال 1352، فعالیت های بهداشت روان انجمن توانبخشی رنگ و بوی تازه ای گرفت و واحدهای آموزش و پژوهش آن رونق پیدا کرد. واحد آموزش انجمن توانبخشی، «انستیتو» نامیده می شد و ریاست آن با دکتر کیومرث فرد بود. تاریخچه این فصل از حیات انستیتو به روایت دکتر ایرج سیاسی خواهد آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در اردیبهشت 1358 دکتر احمد محیط به عنوان رئیس واحد آموزش انجمن توانبخشی (انستیتو) منصوب شدند. در همان سال انجمن توانبخشی منحل شد و با همت و پشتکار دکتر محیط، واحدهای آموزشی و پژوهشی آن، در دل ساختار جدیدی به نام «انستیتو روانپزشکی تهران» قرار گرفت. دکتر محیط 11 سال رئیس انستیتو بود تا اینکه در سال 1369 دکتر سید احمد واعظی به جایگزینی ایشان به ریاست انستیتو منصوب شد. شرح این دوران از تاریخچه انستیتو از زبان دکتر احمد محیط نوشته می شود. سال 1371، دکتر جعفر بوالهری رئیس انستیتو روانپزشکی تهران شد و کماکان در این سمت است. با همت و پیگیری او انستیتو روانپزشکی تهران در سال 1392 به «دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان» با چهار دپارتمان «روانپزشکی جامعه نگر»، «اعتیاد»، «بهداشت روان» و «روانشناسی بالینی» - با حفظ نام انستیتو روانپزشکی تهران- تبدیل شد. تاریخچه این تغییر و تحول همراه با شرح مبادی، دلایل، ضرورت، رسالت، سختی ها و چشم اندازها از زبان دکتر جعفر بوالهری تهیه شده است. تاریخچه پایه گذاری انستیتو روانپزشکی تهران در اواخر سال 1352، مرحوم دکتر سید شجاع الدین شیخ الاسلام زاده، وزیر رفاه و بهداری وقت و مؤسس انجمن توانبخشی، طی تماس تلفنی به دکتر ایرج سیاسی پیشنهاد کرد تا برای طرح برنامه جامعی مشتمل بر روانپزشکی، اعتیاد و عقب ماندگی ذهنی به ایران بیاید. او که در آن زمان در سمت استاد در دانشگاه پیتزبورگ در پنسیلوانیای آمریکا مشغول به کار بود، بی درنگ و با اشتیاق این پیشنهاد را پذیرفت و بعد از گرفتن مرخصی یک ساله، عازم تهران شد. پس از بررسی وضعیت موجود، در عرض سه ماه برنامه ای بالغ بر 150 صفحه آماده کرد و به رؤیت وزیر وقت رساند. بر اساس این برنامه، تربیت روانپزشک در کوتاه مدت و تربیت روان پرستار، روانشناس و مددکار اجتماعی در بلندمدت مقرر شد. دکتر شیخ الاسلام زاده، پس از مطالعه برنامه، از دکتر سیاسی دعوت کرد تا برای اجرایی شدن این برنامه، در سمت قائم مقام وزیر و به عنوان رئیس انجمن توانبخشی مشغول به کار شود. لازم به ذکر است که در آن زمان، انجمن توانبخشی علاوه بر مسؤولیت توانبخشی معلولین، وظیفه خدمت به تمامی بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی، معتادان و عقب ماندگان ذهنی کشور را بر عهده داشت. در سال 1353، تنها 120 روانپزشک در کشور وجود داشت، آن هم فقط در شهرهای تهران، شیراز، مشهد و اصفهان؛ و این روانپزشکان اغلب در بخش خصوصی فعالیت می کردند. در آن زمان بیماران را از شهرستان ها می آوردند و در بیمارستان رازی می گذاشتند و می رفتند. تعداد محدودی روانپزشک که دانشگاه تهران تربیت می کرد جوابگوی نیاز کشور نبود. بنابراین هسته اصلی برنامه پیشنهادی، وابسته به شتاب سیستم در فراهم کردن نیروی انسانی متخصص بود که قسمتی از آن، بی واسطه و از طریق انجمن توانبخشی قابل حصول بود. به هر حال، برای قسمت عمده آن، یعنی تربیت نیروی متخصص روانپزشک، نیاز به کسب مجوز از وزارت علوم بود. در قسمت اول، بیش از 40 نفر کارشناس روانشناسی استخدام و پس از گذراندن یک دوره آموزش فشرده سه ماهه، برای یاری رساندن به روانپزشکان، به بیمارستان روانپزشکی رازی اعزام شدند. دکتر سیاسی می گوید: «کسب مجوز تربیت دستیار روانپزشکی که در انحصار وزارت علوم بود، دست کمی از عبور از هفت خوان رستم نداشت». پس از ارائه فرم های اولیه به وزارتخانه، مراحل متعدد و سختی، از جمله ارائه رزومه تمام روانپزشکانی که در آموزش نقش داشتند، ریز تمام عناوین درسی و نام مدرس آنها، جزئیات تمام برنامه های سه ساله، خصوصیات داوطلبان قابل پذیرش و جزئیات دسترسی به بیماران و انواع تشخیص ها طی شد. رفت و آمد به وزارت علوم چهار ماه به طول انجامید و سرانجام آخرین ایراد، یعنی لزوم حضور روانپزشک اطفال، با آمدن سه روانپزشک اطفال، یک نفر از انگلستان و دو نفر از ایالات متحده آمریکا برطرف شد. در تمامی این مراحل، مخالفت شدید گروه روانپزشکی دانشگاه تهران به مدیریت دکتر هاراطون داویدیان وجود داشت. دکتر داویدیان معتقد بود که فقط دانشکده پزشک
رابطه افتراقی دلبستگی به والدین و همسالان در پیش بینی تجربه هیجان های شرم و گناه در نوجوانان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احساسات شرم و گناه از مهم ترین هیجانات اخلاقی بوده و نقش مهمی در تنظیم رفتارهای اجتماعی و اخلاقی دارند؛ ازاین رو شناسایی عوامل پیش آیند این هیجانات ضروری می نماید. بدین منظور، پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی به بررسی رابطه مؤلفه های دلبستگی و هیجانات شرم و گناه پرداخته است. در همین راستا، دلبستگی به والدین و همسالان، به عنوان متغیر مستقل و احساس شرم و گناه، به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 398 نفر (218 دختر و 180 پسر) از دانش آموزان سال چهارم متوسطه شهر شیراز بودند، که به روش خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش، از پرسش نامه دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ و مقیاس آمادگی احساس شرم و گناه کوهن و همکاران استفاده شد. روایی ابزارها به روش تحلیل عامل و پایایی آن ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. روایی و پایایی آزمون ها قابل قبول بود. نتایج پژوهش آشکار ساخت که مؤلفه های دلبستگی (والدین و همسالان) احساس شرم را به صورت منفی و احساس گناه را به صورت مثبت پیش بینی کردند. علاوه بر این، نتایج مقایسه دیاگرام دختران و پسران مؤید نقش تعدیل کنندگی جنسیت بود. نتایج روشن ساخت که در گروه دختران برخلاف یافته های مدل کلی، دلبستگی به همسالان پیش بین مثبت احساس شرم است. درمجموع، یافته ها شواهد مطلوبی در جهت تأیید نقش ارتباطات عاطفی در شکل گیری هیجانات اخلاقی اجتماعی در فرزندان فراهم کرد.
مشکل فرهنگی مشاوره در نظام تحصیلی ایران
منبع:
تربیت ۱۳۷۴ شماره ۹۹
حوزههای تخصصی:
مقایسه مؤلفه های استرس شغلی، مدیریت زمان و کیفیت زندگی در مدیران مقطع ابتدایی و متوسطه
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف مقایسه مولفه های مدیریت زمان، استرس شغلی و کیفیت زندگی مدیران مقطع ابتدایی و متوسطه آموزش وپرورش انجام گرفته است. روش تحقیق استفاده شده در تحقیق حاضر، از نوع علمی – مقایسه ای است. حجم کلی نمونه که برابر با 100 نفر در هر سه مقطع می باشد، انتخاب گردید. شیوه- ی تجزیه وتحلیل داده در پژوهش حاضر توصیفی و استنباطی می باشد و از آزمون tاستفاده شده است.جهت گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه ی استاندارد مدیریت زمان کرمی مقدم، استرس شغلی«ماریا آگیلاروفایی» رضایت از زندگی بوده است. طبق نتایج میانگین مدیران مرد مقطع ابتدایی، بیشتر از میانگین مدیران مرد مقطع متوسطه و هم چنین میانگین مدیران زن مقطع ابتدایی، بیشتر از میانگین مدیران زن متوسطه است و با توجه به این که t به دست آمده از t جدول کمتر می باشد، تفاوت بین جنسیت را از لحاظ مدیریت زمان معنادار نشان می دهد؛ یعنی مدیران(زن و مرد) مقطع ابتدایی، در مدیریت زمان از مدیران هم سطح خود در مقطع متوسطه، موفق تر بوده اند.همچنین بر اساس آزمون t، تفاوت معناداری بین علائم جسمانی و اضطراب و کارکرد اجتماعی وجود دارد؛ ولی مقدار t به دست آمده در افسردگی، بیانگر این است که تفاوت معناداری بین دو مقطع وجود ندارد. میانگین نمره ی کیفیت زندگی مدیران مقطع متوسطه، بیشتر از مدیران مقطع ابتدایی می باشد.
نقش تیپ های شخصیتی کارکنان در رفتار مدیریت تعارض؛ تحلیلی براساس روش ارزیابی خوشه کلمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش تیپ های شخصیت افراد در رفتار آنها در مدیریت تعارض میان فردی در محیط کار است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان دفتر مرکزی شرکت فومن شیمی تهران می باشد که به روش تصادفی ساده تعداد 97 نفر از آنها انتخاب شدند. داده ها از طریق توزیع پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (1983) و ابزار ارزیابی خوشه کلمات لوری (1978) بدست آمده و به وسیله آزمون همخوانی مربع کای به تأیید تمامی فرضیه های تحقیق منجر شده است. نتایج تحقیق رابطه میان تیپ های شخصیت کارکنان که بر اساس مدل رنگ های واقعی تعیین شده اند را با دو بعد همیارانه یا رابطه محور و قاطع یا وظیفه محور مدیریت تعارض نشان می دهد. بر اساس یافته های تحقیق تاکید بر قرارگیری افراد در پست هایی که بر اساس ویژگی های شخصیتی آن ها انتخاب شده است، علاوه بر بهبود عملکرد فردی در کاهش پیامدهای منفی تعارض میان فردی موثر خواهد بود. همچنین برنامه های آموزش کارکنان برای مواجه شدن با حالات تعارض می تواند بر تیپ های شخصیتی افراد مبتنی گردد.
بررسی تحولی حافظه و ادراک دیداری در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم آبان ۱۳۹۷ شماره ۸ (پیاپی ۲۹)
335-346
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تحولی دو متغیر حافظه و ادراک دیداری انجام شد. به همین منظور 129 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی، اول دبستان و سوم دبستان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان دختر دراین پژوهش 69 و دانش آموزان پسر 60 نفر بودند. تحول ادراک و حافظه دیداری این دانش آموزان با استفاده از آزمون تصاویر درهم آندره ری اندازه گیری شد. از روش تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه متغیر های حافظه و ادراک دیداری در سه گروه سنی استفاده شد. در پایان نتایج این پژوهش نشان داد که حافظه و ادراک دیداری با افزایش سن بهبود می یابد و این بهبود و تحول با افزایش مقطع تحصیلی بیشتر می شود.
سنجش اعتبار و روایی نسخه فارسی مقیاس هراس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اعتبار، روایی و ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس هراس اجتماعی (SPS) بود. روش شناسی: مطالعه توصیفی حاضر شامل 276 نفر از دانشجویان دانشگاه شاهد (141 مرد و 135 زن) می شود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها پس از ترجمه و ترجمه وارونه مقیاس SPS، این ابزار به همراه پرسشنامه هراس اجتماعی (SPIN) برای بررسی روایی همگرا و پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSSI) برای بررسی روایی واگرا مورد استفاده قرار گرفت. داده ها به روش همبستگی پیرسون تحلیل شدند. همچنین به منظور روایی تفکیکی میانگین دو گروه بیمار و بهنجار با استفاده از t مستقل مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: یافته های تحلیل عاملی نشان داد که این مقیاس در نمونه ایرانی نیز دارای یک عامل می باشد. پایایی این آزمون به روش بازآزمایی 88/0 و همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 91/0 و همبستگی بین دو نیمه آزمون 80/0 به دست آمد. همبستگی با پرسشنامه هراس اجتماعی برابر با 68/0 و همبستگی آن با پرسشنامه افکار خودکشی بک، برابر با 22/0 بوده است. همچنین در مقایسه بین گروه بیمار و سالم آزمون t مستقل نشان داد که این دو گروه در مقیاس هراس اجتماعی تفاوت معنی داری دارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، نسخه فارسی SPS در دانشجویان ایرانی از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است و این ابزار می تواند در جامعه ایرانی به عنوان ابزاری مفید و معتبر برای پژوهش و در حوزه بالینی مورد استفاده قرار گیرد.
اثر بخشی گشتالت درمانی گروهی بر حساسیت اضطرابی و نشخوارفکری زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی گشتالت درمانی گروهی بر حساسیت اضطرابی و نشخوارفکری زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که به کلینیک های روانشناسی شهر اردبیل در تابستان سال 1397 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت درمان گشتالتی قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت. پرسشنامه حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005) و نشخوارفکری نولن هوکسیما و موری (1991) به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس-آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون حساسیت اضطرابی و نشخوارفکری گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی-داری دارد.(p <0.01). بدین ترتیب می توان گفت که گروه درمانی گشتالتی موجب کاهش نمرات حساسیت-اضطرابی و نشخوارفکری زنان مبتلا به اختلال پانیک خواهد شد.
رابطه ترس از تصویر بدنی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان با ترس از زایمان مادران باردار نوبت اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
391-407
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه ترس از تصویر بدنی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان با ترس از زایمان مادران باردار بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری زنان نخست زای سه ماهه آخر بارداری شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ به تعداد 239 نفر بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970، تعداد نمونه 144 نفر برآورد و به روش نمونه گیری در دسترس 158 نفر پس از رعایت ملاک های ورود از بین زنان باردار مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت ثامن الائمه، شهید رجایی، حاج افغانیان، شهید مطهری، وحدت و سجادیه انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون، اکسام و پوری (2005)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهوون (2001) و انتظار زایمان ویژما (1998) بود. پس از کنار گذاشتن 12 پرسشنامه مخدوش، داده های 146 نفر به روش رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین متغیر تبیین کننده واریانس ترس از زایمان به ترتیب مربوط به ترس از تصویر بدنی (384/0 =β، 01/0 =P) راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان (231/0 =β، 01/0 =P) و راهبردهای مثبت نظم جویی شناختی هیجان (172/0 =β، 01/0 =P) است. نتیجه گیری: از آنجا که هر اندازه زنان باردار نوبت اول، نگرانی بیشتری درباره تصویر بدنی داشته باشند و از راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان استفاده کنند؛ ترس از زایمان بیشتری را تجربه خواهند کرد؛ پیشنهاد می شود که روان درمانگران و مشاوران با اصلاح نگرش این قشر در مورد تصویر بدنی و آموزش به کارگیری راهبردهای مثبت نظم جویی شناختی هیجان، ترس از زایمان و آسیب های ناشی از آن را کاهش دهند.
رابطه بین ویژگی های شخصیت و باورهای فراشناختی در نوجوانان: نقش تفاوت های جنسیتی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیت و باورهای فراشناختی با در نظر گرفتن تفاوت های جنسیتی در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر 12 تا 18 ساله حاضر در مدارس استان تهران در سال تحصیلی 97-96 بود. حجم نمونه شامل 300 نفر از نوجوانان دانش آموز بود که به صورت دو گروه (با در نظر گرفتن جنیست) دانش آموز دختر شامل 150 نفر و دانش آموز پسر شامل 150 نفر و به روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. این دانش آموزان به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت کودکان و نوجوانان (باربارانلی و همکاران، 2003) و پرسشنامه باورهای فراشناختی (ولز و همکاران، 2003) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، از روش آماری همبستگی استفاده شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود که به طور کلی بین ویژگی های شخصیتی نوجوانان پسر و نیز دختر و باورهای فراشناختی آن ها رابطه وجود دارد. هم چنین، رابطه بین ویژگی های شخصیتی و باورهای فراشناختی در دختران و پسران متفاوت است. با توجه به اهمیت باورهای فراشناختی به خصوص در دوران نوجوانی که دوره حساسی می باشد، شناخت و بررسی عواملی که می تواند بر این روابط اثر گذارد و یکی از آن ها ویژگی های شخصیت است خود می تواند سبب بهبود و تغییر ویژگی های منفی در شخصیت نوجوان گردد، می تواند به ارائه راهبردهای درمانی منجر شود.
تصمیم گیری های اخلاقی و کارکردهای اجرایی در نوجوانان بر اساس تفاوت های فردی در تیپ های زیستی شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابعاد زیستی شخصیت تاثیر مهمی بر ابعاد روانشناختی افراد دارند و تصمیم گیری اخلاقی و توانایی های شناختی می تواند تحت تاثیر این ابعاد قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی تصمیم گیری های اخلاقی و کارکردهای اجرایی بر اساس تیپ های شخصیتی صبحگاهی و شامگاهی در نوجوانان است. به همین منظور، ابتدا 362 نفر از دانش آموزان نوجوان شهر همدان انتخاب شدند و پرسشنامه تیپ های صبحگاهی و شامگاهی (MEQ)به منظور پاسخگویی در بین آنها توزیع گردید. سپس تعداد 51 نفر از شرکت کنندگان اولیه بر اساس نمرات کسب شده در پرسشنامه تیپ های صبحگاهی و شامگاهی، به عنوان افراد دارای صفات شخصیتی صبحگاهی، شامگاهی و بین بینی برای مرحله دوم پژوهش انتخاب شدند. در نهایت، بر اساس هفت مولفه مربوط به کارکردهای اجرایی (EF) و نیز قضاوت های اخلاقی شخصی و غیرشخصی (PIMJ) مورد ارزیابی و مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین میزان کارکردهای اجرایی و تصمیم گیری اخلاقی غیرشخصی بر اساس تیپ های صبحگاهی، شامگاهی و بین بینی تفاوت معناداری وجود داشت. به طوری که افراد با تیپ شامگاهی و صبحگاهی هر یک در برخی ابعاد کارکردهای اجرایی در مقایسه با گروه بین بینی برتری داشتند. در مولفه تصمیم گیری اخلاقی غیرشخصی تیپ شامگاهی در مقایسه با تیپ صبحگاهی نمرات بالاتر داشت. همچنین در تصمیم گیری اخلاقی شخصی تفاوت معناداری یافت نشد. به نظر می رسد ابعاد زیستی شخصیت نقش مؤثری در کارکردهای اجرایی و تصمیم گیری ها دارند.
تدوین الگوی مفهومی رضایت از ازدواج در بستر خانواده سالم مبتنی بر بافت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
27 - 60
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ملاک های سلامت کانون خانواده و از پایه های رابطه زوجی رضایت از ازدواج است که مفهومی وابسته به بستر خانواده و بافت فرهنگی جامعه است. هدف این پژوهش، تدوین الگوی مفهومی رضایت از ازدواج در بستر خانواده سالم بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و بر اساس روش داده بنیاد انجام شد. ابزار پژوهش، مصاحبه عمیق بود که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. نمونه گیری به صورت هدفمند از 21 نفر از زوجین رضایتمند شهر تهران بود. تحلیل مصاحبه ها به شناسایی 145 کد باز، 25 کد محوری و کد انتخابی «مراقبت از ثبات و تعالی بخشی رابطه زوجی» منتهی شد. بر اساس الگوی پارادایمی یافته ها آنچه به عنوان عوامل مؤثر بر شکل گیری رضایت از ازدواج استخراج شد عبارت است از شرایط علّی و عوامل مداخله گر تعاملی و فرهنگی-اجتماعی که در رضایت از ازدواج نقش داشتند. موانع موجود در فرایند رضایتمندی زوجین، عوامل تنش زای افقی و پیرامونی بود که راهبردهای مقابله با این موانع، شامل تعالی خویشتن، مدیریت بحران و فعال سازی سازوکار های ثبات بخش و ارتقاءبخش رابطه زوجی مانند استعانت از باورها و رفتارهای دینی، صبوری و سازگاری بود. ازجمله پیامدهای رضایت از ازدواج، پیامدهای فردی (نظیر شادکامی)، زوجی (نظیر احساس امنیت از رابطه) و فرهنگی- اجتماعی (نظیر فرزندپروری موفق و مقبولیت اجتماعی) بود. می توان نتیجه گرفت مراقبت از ثبات و تعالی بخشی رابطه زوجی، رضایت از ازدواج را به همراه داشت. رابطه زوجی همانند نهالی در معرض آسیب و موانع رشد است؛ برای حفظ و رشد این نهال مراقبت هایی لازم است تا بتوان شاهد ثمره های آن شد.
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی رفتاری و هیجان مدار بر احساس تنهایی در زنان متأهل قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است که در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان های شناختی_رفتاری و هیجان مدار بر احساس تنهایی در زنان متأهل قربانی خشونت خانگی بود. روش کار: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران در سال 1398 بودند. جهت نمونه گیری از بین مراکز مشاوره شهر تهران دو مرکز به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و از بین مراجعین آنها 60 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی تحت درمان شناختی_رفتاری و درمان هیجان مدار قرار گرفتند؛ گروه کنترل در لیست انتظار درمان قرار گرفت. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های خشونت خانگی و احساس تنهایی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغییری با نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، هر دو درمان شناختی_رفتاری و هیجان مدار بر کاهش احساس تنهایی در زنان متأهل قربانی خشونت خانگی اثربخش بودند و این اثر در طول زمان تداوم داشت (001/0P<). بین اثربخشی و تداوم اثر درمان های شناختی_رفتاری و هیجان مدار بر کاهش احساس تنهایی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد با استفاده از این روش های درمانی می توان سلامت روانی زنان متأهل قربانی خشونت خانگی را بهبود بخشید، بنابراین به کارگیری این روش ها توسط مشاوران و روان شناسان در دادگستری ها، اداره زندان ها، کمیته امداد و انجمن اولیا و مربیان در آموزش و پرورش توصیه می شود.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان براساس تجارب معنوی و میزان هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان براساس تجارب معنوی و میزان هیجان خواهی در دانشجویان، صورت پذیرفت. روش: بدین منظور از بین کلیه دانشجویان دانشجویان دانشگاه تهران 398 نفر (238 دختر و 160 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از ابزارهای پژوهش شامل گرایش به مواد (دهکردیان، 1380)، تجارب معنوی روزانه (اندروود و ترسی، 2002)، و مقیاس هیجان خواهی (زاکرمن، 1968)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان داد که تجارب معنوی به طور معنی داری (p<0/05) با اعتیاد رابطه منفی دارد؛ مولفه های هیجان خواهی نیز (بازداری زدایی و تجربه جویی) رابطه منفی با اعتیاد داشتند. همچنین رگرسیون گام به گام، نشان می دهد، احساس مسئولیت با مقدار 11/0 ؛ و حضور خداوند و ماجراجویی در کل 16/0 درصد از واریانس اعتیاد را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش داد که بالا بودن تجارب معنوی می تواند در کاهش گرایش به مواد دانشجویان موثر باشد.
تعیین عوامل مؤثر بر دلزدگی تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی از دیدگاه معلمان، متخصصان و دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
242-255
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دلزدگی تحصیلی از مهم ترین عوامل در کاهش انگیزه و تمایل دانش آموزان برای تحصیل است. دلزدگی از ادامه تحصیل تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که شناخت آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی عوامل مهم در ایجاد دلزدگی تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی از سه دیدگاه معلمان، متخصصان، و دانش آموزان بوده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه زمینه یابی است که طی آن دیدگاه های معلمان، متخصصان، و دانش آموزان بررسی و مقایسه شده است. به همین منظور از بین تمامی معلمان دبیرستان های دخترانه مقطع متوسطه دوم شهر رشت در سال 1396، 120 معلم به شیوه نمونه گیری در دسترس؛ از میان تمامی متخصصان روان شناسی شاغل به کار در مراکز آموزشی و پژوهشی شهر رشت، 60 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند؛ و از میان تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس متوسطه دوم شهر رشت،120 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها پرسشنامه ای طراحی و شاخص های روان سنجی آن از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه از نظر عوامل مؤثر بر دلزدگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل داده ها همچنین نشان داد که مهم ترین عوامل مؤثر بر دلزدگی دانش آموزان دبیرستانی عبارت اند از: مشکلات و ناراحتی های جسمانی، نداشتن اطلاعات در مورد رشته های دانشگاهی، نداشتن دبیران مجرب، و مشکلات پدر و مادر با یکدیگر. مقایسه بین نظرات گروه ها نیز حاکی از تفاوت بین آنها بود (0/001>p ). نتیجه گیری: توجه به مشکلات دانش آموزان برای موفقیت تحصیلی از اهمیت فراوانی برخوردار است و برای هرگونه اقدامی ابتدا باید عوامل مؤثر بر بی انگیزگی تحصیلی آنها را شناسایی کنیم. نتایج مطالعه حاضر می تواند در رفع موانع تحصییلی دانش آموزان راهگشا باشد.
نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه شیوه های فرزند پروری با شادکامی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۷ (پیاپی ۵۲)
109-118
حوزههای تخصصی:
شادکامی ناشی از قضاوت و داوری انسان درباره چگونگی گذراندن زندگی است. خودکارآمدی را باور و قضاوت فرد از توانایی خود برای انجام تکلیف خاص می دانند و سبک های فرزندپروری روش هایی است که پدر و مادر برای تربیت فرزندان خود به کار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تعیین نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه شیوه های فرزندپروری با شادکامی دانش آموزان دختر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران متقاضی کنکور سراسری شهرستان اردکان در سال تحصیلی 97- 1396 که 515 نفر گزارش شده، بودند. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه به تعداد 260 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های سبک های فرزندپروری رابینسون (2001)، خودکارآمدی عمومی شرر (1982) و شادکامی آکسفورد (1976) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که مدل این پژوهش از برازش مناسبی برخوردار اس ت. ب ا توج ه ب ه یافته ها، سبک فرزند پروری مقتدرانه اثر مستقیم مثبت بر خودکارآمدی و شادکامی داشت. سبک فرزند پروری سهل گیرانه اثر مستقیم منفی بر خودکارآمدی و سبک فرزند پروری مستبدانه اثر مستقیم منفی بر شادکامی داشت. همچنین خودکارآمدی نقش واسطه گری خود را بین سبک فرزند پروری و شادکامی به خوبی نشان داده است ؛ بنابراین سبک فرزندپروری با تاثیر بر خودکارآمدی می تواند شادکامی نوجوانان را تغیر دهد.
معرفی کتاب
حوزههای تخصصی:
عشق تنها نیروی خلاق
حوزههای تخصصی: