فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
75 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل مفهومی بی انگیزگی تحصیلی بود. این پژوهش با روش کیفی سنتزپژوهی انجام گرفت. جامعه آماری، شامل کلیه متون پژوهشی داخلی و خارجی در دسترس، مراجع مرتبط و اسناد بالا دستی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 17 سند که به صورت مرتبط به حوزه بی انگیزگی تحصیلی پرداخته بودند، انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش چک لیست بود که روایی صوری و محتوایی آن مورد تأیید 3 نفر از متخصصان علوم تربیتی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل مضون استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، 55 ویژگی در چهار مضمون اصلی و 18 مضمون فرعی با عناوین: مضمون عوامل فردی با شش مضمون فرعی (خودتنظیمی، تجربه هیجانات در مدرسه، اضطراب و وسواس فکری، عدم آگاهی، نداشتن هدف)، مضمون عوامل خانوادگی با پنج مضمون فرعی (خانواده از هم گسیخته، سبک فرزندپروری، پایگاه اقتصادی اجتماعی، تعارض رفتاری، نشاط و انگیزه)، مضمون عوامل آموزشی با پنج مضمون فرعی (معلم اثربخش، روش تدریس نوین، جایگاه مشاور، زیرساخت آموزشی، محتوای درسی)، بعد مهارت مدیریتی با دو مؤلفه (مدیریت کلاس، سازماندهی کلاس) و مضمون عوامل اجتماعی با دو مضمون فرعی (رسانه های اجتماعی، ارتباطات اجتماعی) تلخیص و دسته بندی شدند. بر پایه مضامین شناسایی شده، مدل مفهومی بی انگیزگی تحصیلی ارائه و اصول آن نیز پیشنهاد شد. نتیجه اینکه انگیزه تحصیلی به مجموعه عوامل و تعاملات پیچیده بین آنها بستگی دارد عوامل زیادی به صورت زنجیروار بر از بین بردن انگیزه و ایجاد بی انگیزگی تحصیلی مؤثر است، که می توان به عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی اشاره کرد.
اثربخشی توان بخشی ذهنی بر رشد گفتار زبان و کاهش علایم کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی توان بخشی شناختی بر رشد گفتار زبان و کاهش علایم کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر ارومیه در سه ماهه اول 1401 بود. تعداد 30 نفر از کودکان مبتلا به اتیسم مراجعه کننده به مرکز پیشگامان امید ارومیه با روش نمونه گیری تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش و گروه کنترل قرار داده شدند که در نهایت بعد از انجام مداخله داده های گردآوری شده از راه آزمون تحلیل واریانس و کواریانس چند متغیره و با نرم افزار 19 Spss تجزیه و تحلیل آماری شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد مداخله توان بخشی شناختی بر بهبود مؤلفه های رشد زبان شامل صحبت کردن (01/0 >p)، سازماندهی (01/0>p)، گوش کردن (01/0 >p )، مؤلفه گفتاری (01/0>p) و کاهش علایم اتیسم شامل مشکلات رشدی (01/0>p)، تعامل های اجتماعی (01/0 >p )، رفتار کلیشه ای (05/0 >p )، برقراری ارتباط (05/0>p) اثربخش بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت مداخله توان بخشی شناختی می تواند در بهبود رشد زبان گفتاری و کاهش علایم اختلال اتیسم اثربخش است.
واکاوی یادگیری در کلاس معکوس: مسیری برای ارتقای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
259 - 280
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف تعیین اثربخشی واکاوی یادگیری در محیط کلاس معکوس بر خودتنظیمی دانش آموزان پسر انجام شد. در این پژوهش، بر اساس نوع گردآوری داده ها، از طرح های نیمه آزمایشی استفاده شد که شامل روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از جامعه دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان های غیر دولتی شهر کرمان، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 45 نفر انتخاب و با استفاده از روش جایگزینی تصادفی، به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (بوفارد و همکاران، 1998) بود. یافته های پژوهش در گروه آزمایشی نشان داد که نمرات گروه آزمایش در پس آزمون خودتنظیمی نسبت به پیش آزمون تفاوت محسوسی داشته است اما این تفاوت در گروه کنترل ملاحظه نشد. نتایج کواریانس نشان داد که واکاوی یادگیری در محیط کلاس معکوس بر افزایش خودتنظیمی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان هوشمند تاثیر معنی دار دارد(001>p). بنابراین پیشنهاد می شود که در محیط کلاس معکوس برای ارتقای خودتنظیمی دانش آموزان از واکاوی یادگیری استفاده شود.
اسکولار چت یک پلتفرم هوش مصنوعی برای حمایت از پژوهشگران و نویسندگان در دنیای علمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به معرفی Scholar-Chat، یک پلتفرم هوش مصنوعی طراحی شده برای حمایت از پژوهشگران و نویسندگان در فرآیندهای تحقیق و نوشتن علمی می پردازد. هدف اصلی این پلتفرم تسهیل دسترسی به منابع علمی و بهبود کیفیت نوشتار از طریق ارائه خدمات متنوعی از جمله نوشتن، ویرایش و بازبینی متون علمی است. برای بررسی کارایی Scholar-Chat، از روش های کیفی و کمی استفاده شده است. در این راستا، داده های مرتبط با نظرات کاربران و تحلیل بازخوردها جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که Scholar-Chat قادر است با ارائه پاسخ های سریع و دقیق به سوالات پژوهشگران، روند تحقیق را تسهیل کند و کیفیت نوشتارهای علمی را بهبود بخشد. نتیجه گیری این مقاله به اهمیت استفاده از فناوری های نوین در پشتیبانی از روندهای علمی و آموزشی اشاره دارد و نشان می دهد که Scholar-Chat می تواند به عنوان یک ابزار ارزشمند در دست پژوهشگران و نویسندگان عمل کند و به ارتقاء استانداردهای علمی کمک نماید.
بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی مک کلوسکی در محیط دانشگاهی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمال کاری تحصیلی می تواند بر تمام عرصه های زندگی دانشجویان تأثیر بگذارد که سزاوار توجه بسیار است. مقیاسی نیاز است که بر اساس آن بتوان نتیجه گیری های روانشناختی را پایه گذاری و دانش و سنجش این سازه را ارتقا داد. این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی مک کلوسکی در جامعه دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شد. روش ها: روش این پژوهش توصیفی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود. از این جامعه 402 نفر (220 دختر و 192 پسر) به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روایی سازه براساس تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت و پایایی همسانی درونی و پایایی ثبات پرسشنامه به روش ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی در کل دانشجویان و به تفکیک جنسیت محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 استفاده شد. نتایج: یافته های مربوط به تعیین شاخص های روانسنجی مقیاس اهمال کاری تحصیلی در سه بخش روایی، اعتبار و هنجاریابی گزارش شد. جهت ارتقاء برازندگی الگوی تک عاملی، گویه های 1، 11، 14، 16، 24 و 25 به دلیل بار عاملی کمتر از 3/0 حذف شدند. شاخص نیکویی برازش مجذورکای پس از اصلاح مدل به دست آمد. بنابراین الگوی تک عاملی ابزار اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان تأیید شد. با توجه به معنی داری آزمون ( 001 /0 ( P< مقیاس حاضر از پایایی ثبات زمانی یا تکرار پذیری قابل قبول و مناسب برخوردار می باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این پرسش نامه پس از حذف 6 گویه از روایی و پایایی مناسب برخوردار است و قابلیت استناد برای پژوهشگران را دارد.
طراحی مدل رهبری کوآنتومی در آموزش و پرورش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
45 - 62
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی مدل رهبری کوآنتومی در آموزش و پرورش انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، کیفی است. از روش مرور سیستماتیک برای بررسی ادبیات موجود در حوزه رهبری کوآنتومی استفاده شد که در آن تمامی مقالات مرتبط با موضوع پژوهش در پایگاه های داده معتبر جستجو و بررسی شدند تا چالش ها و فرصت های موجود در طراحی مدل شناسایی شوند. معیارهای ورود و خروج منابع نیز به گونه ای تعیین شد که فقط مقالات منتشر شده در بازه زمانی 2010 تا 2023 در مجلات معتبر علمی-پژوهشی و مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شوند و منابع فاقد روایی یا غیرمرتبط حذف شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مضمون کیفی تحلیل شدند که در آن داده ها ابتدا به واحدهای معنایی تقسیم و سپس در قالب مقوله ها و زیرمقوله های مشخص طبقه بندی شدند. برای اعتبارسنجی منابع و یافته ها از برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی استفاده شد و اعتبار یافته ها از طریق روش مثلث سازی تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدل رهبری کوآنتومی در آموزش و پرورش شامل 30 مضمون فرعی است که در قالب 5 مضمون اصلی دسته بندی شدند. این مضامین اصلی عبارتند از: تفکر هم افزا، نگرش به انعطاف پذیری، ارتباط معنوی، توسعه اثربخشی فردی و مدیریت سازنده تعارضات. تفکر هم افزا به معنای ایجاد همکاری و هماهنگی بین اعضای تیم آموزشی است؛ نگرش به انعطاف پذیری نشان دهنده توانایی سازگاری با تغییرات و شرایط جدید است؛ ارتباط معنوی به ایجاد رابطه عمیق و معنادار بین رهبران و معلمان اشاره دارد؛ توسعه اثربخشی فردی بر بهبود مهارت ها و توانایی های شخصی تأکید می کند و مدیریت سازنده تعارضات به حل اختلافات به گونه ای مثبت و مؤثر می پردازد. این یافته ها نشان می دهند که مدل رهبری کوآنتومی می تواند به عنوان چارچوبی مؤثر در بهبود عملکرد رهبران آموزشی و ارتقای کیفیت سیستم آموزش و پرورش مورد استفاده قرار گیرد. نتایج این پژوهش می تواند به طراحی برنامه های آموزشی و تربیتی برای رهبران آموزشی کمک کند و زمینه را برای پژوهش های بیشتر در این حوزه فراهم آورد.
Rhetorical Discursive Strategies in 2024 U.S. Presidential Campaigns: A Critical Pragmatic Analysis(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
167 - 176
حوزههای تخصصی:
This study explored the rhetorical strategies employed by Republican and Democratic nominees during the 2024 U.S. presidential campaigns, focusing on the discursive techniques used to appeal to partisan bases and shape voter perceptions. Grounded in Van Dijk’s Ideological Square—a theoretical framework for analyzing how language constructs ideological divides—the research investigated the role of positive self-presentation, negative other-presentation, and the strategic framing of political ideologies in the construction of party identity. A mixed-methods approach, combining both quantitative analysis of discourse patterns and qualitative examination of rhetorical strategies, uncovered the distinctive ways each party uses language to reinforce ideological commitments and polarize the electorate. The findings reveal significant differences in how Republicans and Democrats position themselves and their opponents, with Republicans often employing fear-based rhetoric, in-group/out-group distinctions, and a focus on "threat" narratives. In contrast, Democrats tend to emphasize unity, inclusivity, and collective responsibility, though occasionally at the risk of alienating moderates or dissenting voices within their own ranks. The study also highlights the growing role of digital media and algorithm-driven communication, demonstrating how technological platforms have amplified the impact of these rhetorical strategies, especially in the form of targeted misinformation and tailored inclusivity messages. The implications of the study extend to the fields of sociolinguistics, political communication, and media studies, emphasizing how language shapes ideological alignment, reinforces social divisions, and influences democratic processes in the digital age.
ارزشیابی برنامۀ درسی ریاضی رشتۀ کارشناسی علوم تربیتی گرایش آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان از منظر نومعلمان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: با توجه به اهمیت دروس ریاضی دوره ابتدایی در آموزش یک جامعه و تأثیرگذار بودن آن در رشد و بالندگی چندین نسل از جامعه و اهمیت تدریس و یادگیری آن ها، این پژوهش به ارزشیابی برنامه درسی ریاضی رشته کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان از دید نومعلمان از منظر الگوی ارزشیابی CIPP پرداخته است. روش ها : این پژوهش به روش آمیخته و با ابزار پرسشنامه های بسته پاسخ بر اساس مقیاس لیکرت، پرسشنامه باز پاسخ با شرکت 417 نفر از نومعلمان که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، انجام گرفته است. روش کیفی اکتشافی برای مشخص کردن محتوای پرسشنامه بسته پاسخ و تحلیل کمی پیمایشی و آزمون T تک متغییره برای تحلیل پرسشنامه های بسته پاسخ برای 417 نفر، و روش دلفی برای تحلیل پرسشنامه باز پاسخ که به صورت هدفمند از 126 نفر نومعلم به عمل آمد مورد استفاده واقع شد. یافته ها: یافته های پژوهش در بعد کمی و کیفی نشان از نامطلوب بودن برنامه درسی مورد نظر از دید شرکت کنندگان در پژوهش است. میانگین پایین و وجود اختلاف معنادار آن با معیار مطلوبیت در تمام مراحل زمینه، برونداد، فرایند و برونداد حاکی از نامناسب بودن نتیجه ارزشیابی این برنامه دارد. عدم شفافیت در اهداف، نبود تناسب بین امکانات آموزش ریاضی و تعداد دانشجو، کمبود منابع درسی ریاضی، عدم تسلط بر تدریس تمام مفاهیم ریاضی در پایان تحصیل از اهم مواردی بود که توسط شرکت کنندگان بیان شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد برنامه درسی ریاضی رشته کارشناسی علوم تربیتی نیازمند بازنگری جدی در زمینه، درونداد، فرایند و برونداد است. همچنین، تفکیک رشته کارشناسی علوم تربیتی گرایش آموزش ابتدایی به گرایش های علوم انسانی و علوم پایه و تقویت دروس عملی و حذف دروس موازی از پیشنهادات این پژوهش است.
کاربست نظریۀ فرهنگی- اجتماعی رشد لئو ویگوتسکی در آموزش مسئولیت پذیری در مدارس مقطع ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف: هدف از این پژوهش کاربست نظریه فرهنگی اجتماعی رشد لئو ویگوتسکی در آموزش مسئولیت پذیری به دانش آموزان مقطع ابتدایی است، روش ها: پژوهش با روش توصیفی و استفاده از منابع اسنادی، اهمیت آموزش مسئولیت پذیری به عنوان یکی از مهارت های اصلی فردی دانش آموزان را بررسی و راهکارهایی را پیشنهاد می دهد. یافته ها : از نظر ویگوتسکی منطقه تقریبی رشد و محیط فرهنگی اجتماعیِ کودک نقش مهمی در توسعه مهارت های فردی او دارد؛ بنابراین پیش نیاز آموزش مسئولیت پذیری به کودکان دبستانی، ارتقای رشد فرهنگی و اجتماعی کادر علمی و اجرایی مدرسه، همچنین دانش آموزان به عنوان گروه هم سالان الگو و معلمان است. در این راه معلمان می توانند برای آموزش مسئولیت پذیری از روش های الگودهی، دادن بازخورد و پاداش، ساماندهی شناختی و پرسش و پاسخ استفاده کنند و در جایگاه تکیه گاه، با ارزیابی منطقه تقریبی رشد دانش آموزان، مهارت مسئولیت پذیری را در قالب تعاملات رفتاری دانش آموز با محیط و همکلاسانش ارزیابی کرده و آموزش های مناسب او را طراحی کنند. نتیجه گیری : برای به نتیجه رسیدن و برنامه ریزی این آموزش ها می توان از راهکارهایی مانند: دادن مسئولیت های ساده و ابتدایی مانند نظافت کلاس، مراقبت از وسایل و مدیریت زمان؛ تا همکاری در پروژه های گروهی و حل مسئله و مشارکت در فعالیت های معلم و اداره کلاس در سالهای آخر تحصیل دانش آموز در مقطع ابتدایی استفاده کرد. در این میان بهره مندی از راهکارهای آموزشی خلاق مانند ایجاد تخته و چرخه مسئولیت پذیری در کلاس، تهیه دفترچه یادداشت مسئولیت پذیری و ... می تواند انگیزه بخش و تسهیلگر امر آموزش باشد.
مطالعه نابرابری های آموزشی: بررسی وضعیت شاخص های آموزشی استان خراسان رضوی طی برنامه ششم توسعه (1400-1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامه ششم توسعه در کاهش نابرابری های آموزشی، شاخص های آموزشی استان خراسان رضوی را طی سالهای (1400-1396) بررسی می کند. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی، از داده های مرکز آمار ایران و سالنامه های وزارت آموزش و پرورش استفاده کرده و بر شاخص های دسترسی، درونداد و برونداد آموزشی تمرکز دارد. یافته ها: نتایج نشان داد که خراسان رضوی طی برنامه ششم در شاخص دسترسی به آموزش با کاهش پوشش تحصیلی و افزایش ترک تحصیل، به ویژه در مناطق روستایی و میان دختران، مواجه است.در شاخص دروندادها، نسبت دانش آموز به معلم افزایش و فضای آموزشی در مناطق محروم کاهش یافت، اما سطح تحصیلات معلمان بهبود داشت. و در شاخص بروندادها، ترک تحصیل و ارتقا در متوسطه اول افزایش و تکرارپایه و افت تحصیلی در ابتدایی کاهش یافت. همچنین در مقایسه با میانگین کشوری، استان در نرخ ثبت نام، ارتقا و کاهش مردودی دارای برتری اما ضعف در فضای آموزشی و بازمانده از تحصیل است. نتیجه گیری و پیشنهادها: این پژوهش بر لزوم توجه به نابرابری های منطقه ای و جنسیتی تأکید دارد و پیشنهاد می کند سیاست گذاران برنامه هایی برای بهبود آموزش در مناطق محروم و گروه های آسیب پذیر طراحی کنند. نوآوری و اصالت: این مطالعه با ارائه اولین تحلیل جامع و داده محور از تأثیر برنامه ششم بر شاخص های آموزشی خراسان رضوی، رویکردی نوین در بررسی نابرابری های آموزشی با تأکید بر تفاوت های جنسیتی و منطقه ای ارائه می دهد و با تلفیق داده های آماری به روز و تحلیل تطبیقی با کشور، راهکارهای هدفمند برای مناطق محروم پیشنهاد می کند.
تأثیر ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی و عملکرد یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی و عملکرد یادگیری دانشجویان بود. روش تحقیق از نوع طرح پیش ازمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه بین المللی چابهار بودند که از بین آن ها 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (25 نفر گروه ازمایش و 25 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری مشارکتی چو و همکاران (2007) و عملکرد یادگیری یانگ، کلمز و مورفی (2003) بود. داده ها با روش تجزیه و تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی تاثیر دارد (05/0>p). ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر عملکرد یادگیری تاثیر دارد (05/0>p). نتایج نشان داد ارزشیابی بازی وارسازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مشارکتی و عملکرد یادگیری دانشجویان تاثیر دارد. می توان از ارزشیابی بازی وارسازی شده در دروس دیگر دانشجویان استفاده کرد.
The Role of Digital Literacy in Mediating ChatGPT’s Impact on Writing Abilities and Perceptions of Iranian EAP Students
حوزههای تخصصی:
Academic writing has emerged as a central area of inquiry among researchers specializing in English as a Foreign Language (EFL) writing. Utilizing a mixed-methods research design, the current study aimed to explore the mediatory role of digital literacy in the writing improvement of EAP learners in a ChatGPT-supported writing course. Following the administration of the Oxford Placement Test (OPT) and digital literacy questionnaire, a cohort of 100 upper-intermediate learners from a non-profit university in Mazandaran, Iran was randomly selected. The participants were then split into two experimental groups (high vs. low digital literacy) and two control groups (high vs. low digital literacy), with each group consisting of 25 participants. The experimental groups received writing instruction that incorporated ChatGPT, while the control groups were taught implementing traditional pedagogical methods devoid of ChatGPT. Data were gathered through pre- and post-writing assessments along with semi-structured interviews. Results from the pre- and post-tests indicated that the experimental groups with either high or low digital literacy exhibited significantly superior academic writing outcomes compared to the control groups. However, no notable disparity was evidenced between the two experimental groups. Analysis of the interviews revealed that ChatGPT contributed greatly to their writing accuracy and fluency, while creating several challenges namely the generation of inappropriate responses and limited access. On implication side, suggestions are offered for prospective EAP students, teachers, teacher educators, and syllabus designers along with a sketch of possible avenues for further exploration.
نگاهی انتقادی به روایت عدالت در نظام سیاست گذاری آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله برای پاسخ به دو مساله نگاشته شده است: نخست، بررسی روایت عدالت اجتماعی و تربیتی در بعضی از اسناد آموزشی ایران پس از انقلاب؛ و دوم، تحلیل چالش هایی که از این روایت حاصل آمده است. برای انجام این کار از روش تحلیلی برای روشن شدن مفاهیم و گزاره ها، و روش انتقادی برای سنجش روایت ها و پیامدهای آنها استفاده شده است. منابع مورد مطالعه شامل اسناد سه گانه آموزشی یعنی، "مبانی نظری تحول بنیادی نظام آموزش و پرورش"، "سند برنامه درسی ملی " و " سند تحول بنیادی آموزش و پرورش ایران" و سایر منابع مستقیم و یا غیرمستقیم در اختیار پژوهش گر، بوده است. در چهارچوب نظری، سه روایت کلان عدالت "نظم کیهانی"، "الهیاتی" و "عرفی" مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های مطالعه نشان می دهد که سندنویسان بر پایه روایتی الهیاتی کوشیده اند تا عدالت اجتماعی و تربیتی را با آموزه های دینی سازگار نموده و تفسیری درون دینی از آن ارائه دهند. با این حال، به نظر می رسد چنین خوانشی در پاسخ گویی به مطالبات متکثر و گوناگون ذی نفعان و کنش گران آموزشی با چالش هایی مواجه است. در کانون این چالش ها مطالبه رفع تبعیض آموزشی قرار دارد. به نظر می رسد که برای حل این مخاطرات نیازمند توجه به روایت یا روایت های دیگری از عدالت هستیم.
Pyramid model of willingness to communicate versus communicative tasks: Can they reduce EFL learners' speaking barriers?(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۲ , ۲۰۲۵
77 - 105
حوزههای تخصصی:
The present explanatory mixed methods study was designed to investigate the difference between the effects of using the pyramid model of Willingness to Communicate (WTC) and Communicative Tasks (CTs) on reducing Iranian English as a Foreign Language (EFL) learners' speaking barriers. The participants were 57 Iranian EFL learners selected based on convenience sampling from a language institute in Tehran. The Preliminary English Test (PET) results verified their homogeneity. To foster a stronger spirit of cooperation among the participants, they were placed in three different classes based on their tendencies; hence, the researchers could consider them as three groups: the Pyramid Model Group (PMG), the Communicative Tasks Group (CTsG), and the Conventional Approach Group (CAG) each including 19 participants. The PMG received instructions pertaining to the six levels of PM in willingness to communicate (WTC), while the CTsG received instructions based on information gap, reasoning gap, and opinion gap activities. The CAG relied on the Audio-Lingual Method (ALM), which the institute regularly followed. Accordingly, the three groups went through pretesting, intervention, and post-testing. The participants completed a speaking barriers survey as pre- and post-tests. Then, ten participants from the three groups were randomly selected and interviewed about the impact of the methods they had experienced on their speaking barriers. The Analysis of Variance (ANOVA) revealed the priority of the pyramid model of WTC over communicative tasks and conventional teaching in reducing learners' speaking barriers. The interview results also confirmed the quantitative findings indicating that anxiety, learners' low self-confidence, along with linguistic and instructional barriers could be reduced through being exposed to the pyramid model instructions. The results can be helpful for ELT professionals, EFL teachers and learners, and other stakeholders to hold more thriving L2 speaking classes.
طراحی الگوی بهبود کیفیت آموزشی و پرورشی مدارس متوسطه دولتی عادی استان مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کیفیت آموزشی و پرورشی در مدارس، از عوامل کلیدی در توسعه نیروی انسانی و پیشرفت اجتماعی است. این پژوهش با هدف طراحی الگوی بهبود کیفیت آموزشی و پرورشی در مدارس متوسطه دولتی عادی استان مازندران انجام شد. روش پژوهش از نوع کیفی و با هدف کاربردی- توسعه ای بود که با مشارکت ۲۳ نفر از صاحب نظران، مدیران و معلمان صورت گرفت. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری و با کمک روش نظریه پردازی داده بنیاد تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بهبود کیفیت آموزشی مستلزم شناسایی و اصلاح عوامل مؤثر در این حوزه، شامل شش سازه کلیدی (شرایط علی، پدیده مرکزی، راهبردها، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها)، در مجموع 510 گویه (کد باز)، 139 مفهوم، 4 محور (پیشران ها، موانع، محرک ها و ملزومات) و 34 مقوله است. بهبود کیفیت آموزشی و پرورشی مدارس متوسطه دولتی مستلزم اصلاحات ساختاری، مدیریتی است و اجرای راهبردهای کلان، میانی و خرد در مدارس منجر به بهبود عملکرد دانش آموزان، افزایش رضایت والدین و فرهنگیان، تحول سازمانی در محتوا، روش های تدریس و برنامه درسی در راستای نیازهای روز جامعه و بازار می گردد. نتایج پژوهش می تواند به عنوان منبعی ارزشمند برای مدیران و سیاست گذاران آموزشی در راستای بهبود کیفیت محتوای آموزشی و پرورشی مدارس متوسطه دولتی عادی استان مازندران مورد استفاده قرار گیرد و به ارتقای جامعه ای مدرن و پویا کمک کند.
From Dynamic Classes to Group Works: Cyclic Method in Teaching Readings of Iranian High school English Textbooks
حوزههای تخصصی:
This study examines the effectiveness of the cyclic group work method in enhancing reading comprehension among Iranian high school EFL learners, grounded in the principles of micro-teaching (Allen, 1967). By dividing texts into manageable sections, the method structures a 90-minute dynamic classroom session where students engage in collaborative learning, peer questioning, and critical discussion under teacher supervision. The research employs a qualitative-analytical framework to evaluate how this seven-stage approach—incorporating homogeneous and heterogeneous grouping, iterative questioning, and collective feedback—aligns with micro-teaching’s core tenets: initiating behaviors, material presentation, consolidation, monitoring, and evaluation. Findings reveal that the method fosters exceptional student participation, as learners subconsciously strive to contribute within and across groups, internalizing material through active dialogue. The teacher’s dual role as facilitator and supervisor ensures mental and physical engagement, enabling sustained practice in reading and reasoned text analysis. The study bridges gaps in EFL research by adapting cyclic group strategies to Iran’s teacher-centered, resource-constrained context, demonstrating improved comprehension outcomes.
ارتباط هوش هیجانی و خودکارآمدی با مهارت های ارتباطی گروهی از دانشجویان پیرا پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمیت توجه به مهارت های ارتباطی و متغیرهای تاثیرگذار برآن نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته است. از جمله متغیرهای تاثیرگذار بر مهارت های ارتباطی هوش هیجانی و خودکارآمدی می باشد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط هوش هیجانی و خودکارآمدی با مهارت های ارتباطی دانشجویان پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قم بود. روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی دانشجویان پیراپزشکی انجام شد. تعداد 275 دانشجوی دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم که بصورت تصادفی انتخاب شده بودنددر این مطالعه شرکت کردند. جهت جمع آوری داده از فرم ثبت اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه پرسشنامه هوش هیجانی و مقیاس باورهای خودکارامدی و مقیاس صلاحیت ارتباطی خود ادراک شده استفاده شد. تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده استفاده شد. یافته ها: بطور کلی 5/49% از دانشجویان میزان مهارت ارتباطی خود را در سطح متوسط و 1/26% نیز در سطح بالا ارزیابی کرده بودند. مدل چند متغیره تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد که خودکارآمدی (17/1-03/1:CI 95%، 10/1:OR) و بعد توانایی استفاده از هیجانات (36/1-08/1:CI 95%، 17/1:OR) با مهارت های ارتباطی دانشجویان ارتباط دارند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد مهارت های ارتباطی با هوش هیجانی و خودکارآمدی ارتباط دارد و در این مطالعه افراد با هوش هیجانی و باورهای خودکارآمدی بالاتر ، مهارت های بیشتر و موثرتری در برقراری ارتباط با دیگران داشتند.
The Role of Mathematical Self-Efficacy in the Relationship Between Mathematical Resilience and Academic Achievement in Mathematics Among Humanities Students
حوزههای تخصصی:
mathematical resilience and academic achievement in mathematics among students in the humanities. The study employed a descriptive correlational design. A total of 282 eleventh and twelfth-grade students in the humanities (138 girls and 144 boys) from Tehran were selected using convenience sampling. Participants completed the Asher and Pajares Mathematical Self-Efficacy Scale, the Kooken et al. Mathematical Resilience Scale, and their mathematics academic achievement was assessed based on the average of their previous final grades. Structural equation modeling was used for data analysis. The results revealed that mathematical resilience and mathematical self-efficacy have a direct impact on the academic achievement in mathematics among students in the humanities. Furthermore, data analysis results indicated a significant relationship between mathematical resilience and academic achievement in mathematics among students in the humanities, mediated by mathematical self-efficacy. Therefore, mathematical resilience and mathematical self-efficacy play crucial roles in the academic advancement of students in the humanities, and incorporating these components into mathematics education can be effective in enhancing the academic achievement in mathematics among students in the humanities.
اهداف برنامه درسی تربیت شهروند جهانی و اعتبار سنجی آن در نظام آموزشی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۸
55 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اهداف برنامه درسی تربیت شهروند جهانی و اعتبار سنجی آن در نظام آموزشی دوره ابتدایی ایران بود. روش: پژوهش حاضر دردوبخش کیفی و کمی تشکیل شد، بخش کیفی، روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی، جامعه آماری متخصصین رشته های برنامه ریزی درسی، علوم اجتماعی ، فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه های ارومیه و تبریز بودند نمونه گیری هدفمند. داده ها از طریق مصاحبه کدگذاری و با روش تحلیل تماتیک، گردآوری و ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه بود .بخش کمی، روش تحقیق مورد استفاده با رویکرد کمی روش پیمایشی، جامعه آماری مدیران،کارشناسان ستادی آموزش ابتدایی، سرگروه های آموزشی، راهبران آموزشی، معلمان دوره ابتدایی شهر ارومیه در نواحی 2 گانه ، حجم نمونه بر اساس جدول کرچسی و مورگان برابر با 368نفر تعیین شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه از 7 نفر اساتید در مورد اعتبار آن نظر خواهی شد. برای ارزیابی برازش داده ها از آزمون تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم و برای نتایج آزمونTتک نمونه ای،استفاده شد. یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد، اهداف برنامه درسی تربیت شهروند جهانی، از زیر مضمون اهداف برنامه درسی ،ویژگی اهداف برنامه درسی و مبانی اهداف برنامه درسی تشکیل شد و اعتبار مضامین اهداف برنامه درسی تربیت شهروند جهانی در حد بالاتر از متوسط می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج از مضامین بدست آمده می توان به عنوان چارچوبی در فرایند برنامه ریزی درسی تربیت شهروند جهانی دوره ابتدایی استفاده کرد.
چالش های اولویت دار آموزش منابع انسانی در حوزۀ مهندسی، در دورۀ انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۵
23 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی هوشمندسازی آموزشِ عالی ایران با رویکرد فناورانه دانشگاه نسل پنجم است. روش پژوهش کیفی و با رویکرد داده بنیاد بوده است. جامعه آماری آن را متخصصان و صاحب نظران حوزه آموزشِ عالی تشکیل داده اند. روش نمونه گیری قضاوتی هدفمند بوده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که حجم نمونه را براساس نمونه گیری نظری و رسیدن به اشباع نظری تعیین کردیم. درمجموع، با 15 نفر مصاحبه کردیم. با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020، کدگذاری باز، محوری و گزینشی، داده ها را تحلیل کردیم. براساس نتایج، این الگو دارای مؤلفه های تحول آفرینی (پیشرفت های فناوری و چالش های جهانی 5/0) و دانشجومحوری (تناسب دانشجو با صنعت و انتظارات دانشجویان) به عنوان شرایط علّی، زیرساخت های نهادی (نگرش و بافت فرهنگی و آمادگی نهادی) به عنوان شرایط زمینه ای، حکمرانی نظام آموزشِ عالی (سیاست گذاری نظام آموزشِ عالی و راهبردهای نظام آموزشِ عالی) به عنوان شرایط مداخله گر، پیاده سازی و استقرار (توسعه زیست بوم فناوری و نوآوری) به عنوان راهبرد، و مزیت ها (نوسازی آموزشِ عالی و جامعه محوری و کارآفرینی) به عنوان پیامدهاست. ایران با پذیرش الگوی هوشمندسازی آموزشِ عالی ایران با رویکرد فناورانه دانشگاه نسل پنجم فرصت دارد چشم انداز آموزشِ عالی خود را متحول کند.