فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه خشنودی زناشویی بر میزان سلامت روانی، بدنی، خشنودی از زندگی، موفقیت شغلی و ارتباطات اجتماعی مؤثر است، شناخت عوامل خشنودی زناشویی در هر منطقه ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر خشنودی زناشویی انجام شد. روش پژوهش از نوع نظریه داده بنیاد است. جامعه پژوهشی، همسران خشنود شهر مشهد در سال 1398 بودند. ازآنجاکه این پژوهش کیفی و نمونه گیری هدفمند بود، جامعه برابر با نمونه موردپژوهش است. روش نمونه گیری هدفمند بود و به استناد ملاک اشباع نظری، تعداد 10 زوج (10 زن و 10 مرد) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، پس از اخذ خشنودی آگاهانه، از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و مصاحبه ها با 10 زوج که طی فراخوانی جذب شده بودند و در آزمون خشنودی زناشویی (Oliya, Fatehizadeh & Bahram, 2008 ) (هردو زوج) نمره بالاتر از 150 کسب کرده بودند، انجام شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، از روش کدگذاری محوری استفاده شد (Strauss & Corbin, 2011 ) . بر اساس یافته های مصاحبه ها، مدل همسران خشنود تدوین شد و مورد تائید10 تن از اساتید قرار گرفت. نتایج نشان داد، شرایط زمینه ای در همسران خشنود: دو عامل شامل: سلامت خانواده مبدأ و ویژگی های فردی کارآمد؛ شرایط علی: انتخاب و ازدواج آگاهانه و شرایط مداخله ای دو عامل شامل: رشد دارایی های اقتصادی و ورشکستگی اقتصادی بودند. راهبردها شامل چهار دسته: راهبرد فردی رشد شخصی ، راهبردهای استحکام بخشی روابط همسران، راهبردهای استحکام بخشی رابطه با خانواده مبدأ، راهبردهای استحکام بخشی روابط همسران توسط خانواده ها بودند. با توجه به یافته های پژوهش می توان برای افزایش خشنودی زناشویی در همسران بسته های آموزشی تهیه و جهت بهبود خشنودی زناشویی استفاده کرد .
تاثیر مشاوره مسیر شغلی بر چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری آنان در صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش در چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری زنان در صنعت ایران اجرا شد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان زن شاغل در ذوب آهن اصفهان بوده که بر اساس نمونه گیری تصادفی (30 ) نفر انتخاب و در دو گروه (15) نفر آزمایش و (15) نفر گواه گمارده شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری زنان است. اطلاعات تحقیق توسط نرم افزار(spss21 ) و با استفاده از تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش در چالش های اشتغال زنان تاثیر معنی دار اما بر کیفیت زندگی کاری تاثیر معنی داری ندارد.
شناسایی چالش های زمینه ای در سیستم و ارتباطات خانواده های کارکنان اقماری صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
295 - 326
حوزههای تخصصی:
شیوه زندگی خاص کارکنان اقماری که دربرگیرنده دوری های متناوب آنان از خانواده است، می تواند زندگی خانوادگی آنان را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی چالش های زمینه ای در زندگی خانوادگی کارکنان اقماری بود. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بحث گروهی متمرکز است که از طریق نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 29 مشارکت کننده شامل کارکنان اقماری، همسران، کارشناسان خانواده و مدیران انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها تا اشباع نظری جمع آوری شد. سپس داده ها به صورت کلمه به کلمه مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته و حاصل آن سه طبقه انتزاعی"تعارضات مدیریت خانواده"، "تضعیف کارکردهای خانواده" و"نابسامانی تعاملات خویشاوندی و اجتماعی" بود که این طبقات درمجموع از 10 زیر طبقه تشکیل شده اند؛ بنابراین شناخت چالش های خانوادگی کارکنان اقماری می تواند در ارائه خدمات مشاوره، راهکارهای پیشگیری از بروز مشکلات خانوادگی و مواجهه با مسائل و همچنین ارتقاء کیفیت زندگی خانواده آنان مفید باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فردی مدیران شرکت های با فناوری برتر (مورد: شرکت مخابرات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فردی مدیران شرکت های با فناوری برتر در شرکت مخابرات ایران انجام شده است. روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی بوده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی، صاحبنظران دانشگاهی و خبرگان شرکت مخابرات بوده است که با تعداد 20 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و تا اشباع نظری، مصاحبه انجام شد. جامعه در بخش کمی شامل کلیه مدیران شرکت مخابرات ایران به تعداد 220 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و با کمک جدول مورگان، 140 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته با پایایی(95/0=α) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از تحلیل مضمون و در بخش کمی از معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل مؤثر بر توسعه فردی شامل عوامل فردی (دموگرافیک، شناختی، انگیزه درونی، توسعه طلبی و خودیادگیری)، عوامل سازمانی (جو، فناوری، ساختار، حمایت، منابع و فرهنگ سازمانی و عوامل راهبردی)، عوامل شغلی (پیچیدگی و ترغیب)، عوامل مدیریتی(باور، حمایت، مشارکت و شایستگی مدیران) و عوامل محیطی (محیط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) می باشند. برازش مدل با کمک مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. بر این اساس، عوامل مؤثر فردی با ضریب رگرسیون (76/0=γ)، عوامل مؤثر شغلی با ضریب رگرسیون (93/0=γ)، عوامل مؤثر مدیریتی با ضریب رگرسیون (94/0=γ)، عوامل مؤثر سازمانی با ضریب رگرسیون (93/0=γ) و عوامل مؤثر محیطی با با ضریب رگرسیون (78/0=γ)، عوامل مؤثر بر توسعه فردی مدیران شرکت مخابرات را تبیین کرده است.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
259 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته تدوین شده ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 10 زوج) قرار داده شدند. یک گروه 12 جلسه بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و یک گروه 12 جلسه مشاوره زناشویی شناختی-رفتاری دریافت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس های تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی و دلبستگی بزرگ سالان بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار 22- SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر تمامی ابعاد دلبستگی و تعهد زناشویی مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری دارد (05/0p<) و در مقایسه با گروه مشاوره زناشویی شناختی – رفتاری اثربخشی بیشتری بر هر سه بعد دلبستگی و تعهد ساختاری دارد (05/0p<). گروه شناختی–رفتاری در مرحله پس آزمون فقط بر دو بعد دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) (05/0>p) اثربخشی معنادار داشته است که این اثرات پایدار نماند (05/0<p) ولی اثرات پایدار معناداری بر هر سه بعد تعهد زناشویی نشان داد (05/0>p). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از بسته ارتقاء روابط بین فردی زوجین براساس رویکرد هیجان مدار در مقایسه با مداخله شناختی-رفتاری جهت بهبود دلبستگی و تعهد زناشویی زوجین دچار تعارض زناشویی اولویت دارد.
اثربخشی غنی سازی روابط زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر سازگاری و کیفیت روابط زناشویی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
103 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی غنی سازی روابط زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر سازگاری و کیفیت روابط زناشویی بود. روش اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهر کرج در بهار و تابستان سال 1398 بود. 30 نفر زن متاهل به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه غنی سازی روابط زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار را آموزش دیدند. سپس از آن ها پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی توسط لاک- والاس (1959) و کیفیت روابط زناشویی باسبی، کران، لارسن و کریستنسن (1995) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در سازگاری زناشویی و کیفیت روابط زناشویی در مرحله پس آزمون و پس از یک ماه پیگیری نشان داد(05/0P<). بر اساس می توان نتیجه گیری کرد که غنی سازی روابط زوجین با رویکرد هیجان مدار می تواند شیوه مناسبی برای بهبود سازگاری و کیفیت روابط زناشویی زنان متاهل باشد.
بررسی کیفی عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی از دیدگاه زنان مطلقه: مقایسه نگرش های زنان قبل و بعد ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
30-5
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه کیفی عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی از نظر زنان مطلقه، قبل و بعد از فرآیند ازدواج و طلاق آن ها انجام شد. روش: طرح پژوهش کیفی بود و از نظریه زمینه ای برای بررسی زمینه داده ها استفاده شد. از بین زنان مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان میبد در سال 1398 که از همسر خود جدا شده بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند 12 نفر برای شرکت درپژوهش انتخاب شد. حجم نمونه براساس اشباع نظری داده های مستخرج از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انتخاب شد. یافته ها: نتایج نشان داد زنان مطلقه، قبل از ازدواج، یا تعاریف خاص و غیرواقعی نسبت به رضایت زناشویی داشتند و یا یک دید ایده آل گرایانه و سطحی نگر به زندگی زناشویی با کمترین حد وجود مشکلات داشتند، درصورتی که بعد از طلاق به ملاک های عینی و مشخصی برای دست یابی به رضایت زناشویی معتقد شده بودند. عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی از نظر زنان شرکت کننده در پژوهش قبل از ازدواجشان در قالب مفاهیمی مانند آرمان گرایی، سطحی نگری، تفاهم نگرشی، عدم نگرش خاص طبقه بندی شد و این عوامل پس از طلاق در قالب مفاهیمی چون کنترل رفتار و هیجانات، تناسب شخصی وخانوادگی، تفکرگرایی-عقل مداری، مدیریت روابط و مسئولیت پذیری طقه بندی شد. با این وجود، زنان مطلقه قبل از ازدواج به ملاک های منطقی هم معتقد بودند و که ملاک ها همچنان بعد از طلاق نیز حفظ شده بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت تغییر نگرش های سطحی، غیرواقعی و ایده آل گرایانه نسبت به رضایت زناشویی و گرایش به سمت پذیرش واقعیت های رابطه زناشویی می تواند نقش موثری در پیشگیری از طلاق داشته باشد .
نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسر در رابطه بین خودکنترلی و اعتیاد به اینترنت در زنان فعال در شبکه های اجتماعی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
93 - 112
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسردر رابطه بین خودکنترلی واعتیادبه اینترنت در زنان فعال درشبکه های اجتماعی انجام شد.این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه موردمطالعه آن شامل کلیه زنان متأهل فعال در شبکه اجتماعی اینستاگرام وعضو پیج های دردسترس بود،که دربازه زمانی تیرتا مردادماه 1398،عضواین پیج ها بودند.به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،تعداد 299 نفر از زنان متأهل عضو این پیج دربازه زمانی مذکور،انتخاب شده وبه پرسشنامه های اعتیادبه اینترنت،خودکنترلی واحساسات مثبت،پاسخ دادند. سپس داده ها بااستفاده ازنرم افزارآماریSPSS نسخه 22 وبه کمک ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه موردتجزیه وتحلیل قرارگرفتند.نتایج نشان دادند،هریک ازابعادخودکنترلی شامل خودکنترلی اولیه(05/0P<و 454/0- =β)ومؤلفه خودکنترلی منع کننده(05/0P<و 317/0-=β) می تواننداعتیادبه اینترنت درزنان را پیش بینی نموده وهمچنین ضرایب استاندارد و غیراستانداردرگرسیون چندگانه به روش همزمان نیز بیانگرآن بودکه احساس مثبت نسبت به همسر(05/0P<و 399/0- =β) می تواند اعتیاد به اینترنت درزنان راپیش بینی کند. نتایج نشان دادکه خودکنترلی ازطریق احساسات مثبت نسبت به همسر با اعتیاد به اینترنت رابطه غیر مستقیم دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تقویت احساسات مثبت نسبت به همسر می تواند میزان خودکنترلی افراد را بالا برده ودرنتیجه به صورت غیرمستقیم ازمیزان اعتیاد به اینترنت درزنان بکاهد.
توسعه دانش حرفه ای معلمان بر مبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان: مؤلفه های درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
129 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه، ارائه راهکارهای عملی جهت توسعه ی دانش حرفه ای معلمان برمبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان، باتوجه به دومتغیر درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان بود. روش: روش پژوهش ازنوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان دخترمقطع دوره ی متوسطه دوم، (8000 نفر) بودند. شرکت کنندگان 316 دانش آموز (16 تا 18 سال) دختر دوره متوسطه دوّم بودند که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه مدیریت زمان ماکان (1994)، خودتعیین گری گاردیا، دسی ورایان (2000) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. ازنظریه خودتعیین گری دسی و رایان برای ارزیابی نیازهای اساسی روان شناختی (متغیر ملاک) و از نظریه مدیریت زمان ماکان، برای ارزیابی ادراک کنترل زمان (متغیرپیش بین) استفاده شد. یافته ها: روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه و گام به گام بود. مدیریت زمان و درگیری تحصیلی، (%18تا21) واریانس نیازهای اساسی روان شناختی تبیین می کنند. هدف گزینی، مکانیسم های مدیریت زمان و درگیری شناختی، پیش بینی کننده های نیاز خودپیروی، نمره کل درگیری تحصیلی (شناختی و عاملی) و ادراک کنترل زمان پیش بینی کننده های نیازشایستگی و درگیری تحصیلی و مکانیسم های مدیریت زمان، به عنوان پیش بینی کننده های نیاز پیوند شناسایی شدند. نتیجه گیری: دراین مطالعه، مؤلفه های فردی محیط های یادگیری مطالعه شد، پیشنهاد می شود، مؤلفه های محیطی همچون روابط معلم دانش آموز، سبک های یادگیری و تدریس مطالعه شود.
پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس سبک عشق ورزی و خودابرازی جنسی با میانجی گری هوش هیجانی: یک پژوهش زمینه یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط زناشویی رضایت بخش ابزاری کارآمد برای ایجاد پیامدهای مثبت ازجمله سلامت جسمی و روانی در زوجین و سایر اعضای خانواده و استحکام آن است. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی پایداری ازدواج (پیوند زناشویی) بر اساس سبک عشق ورزی و خودابرازی جنسی (احقاق جنسی) با میانجی گری هوش هیجانی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- زمینه یابی با مدل تحلیل مسیر و روش نمونه گیری به صورت غیر احتمالی و تلفیقی ناحیه ای (جغرافیایی) بود. جامعه آماری پژوهش 753030 نفر از مردان و زنان متأهل مناطق 1 و 2 و 9 و 11 شهر مشهد در سال ۱۳۹۷ و نمونه پژوهش 384 نفر مرد و زن متأهل بودند که با دریافت فراخوان پیامکی، داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از شاخص بی ثباتی پیوند زناشویی (Edwards, Johnson, Booth, 1983)، مقیاس عشق (Sternberg,1997)، شاخص احقاق جنسی (Hulbert,1992) و سیاهه 90 سؤالی هوش هیجانی (Bar-On, 1998) استفاده شد. در تجزیه وتحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و روش بوت استراپ، با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 استفاده شد. یافته ها نشان داد پایداری پیوند زناشویی بر اساس سبک عشق ورزی و احقاق جنسی با میانجی گری هوش هیجانی قابل پیش بینی است (P<0.05)؛ بنابراین در مشاوره زوج و خانواده رابطه بین پایداری پیوند زناشویی با متغیرهای مذکور قابل توجه است.
پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین جامعه هدف تعداد 461 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت مجازی در پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های عزت نفس کوپراسمیت (1967)، رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983)، نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) و خودپنداره راجرز (1938) جمع آوری و در نهایت داده های 398 شرکت کننده که قابلیت تحلیل داشت به منظور بررسی فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و با کمک نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. یافته ها حاکی از این بود که ارتباط والد- فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره به صورت معنادار عزت نفس را در نوجوانان پیش بینی می کند. براساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت به منظور بهبود عزت نفس نوجوانان، توجه به رابطه والد فرزند، ارضای نیازهای بنیادین و خودپنداره نوجوانان ضروری است.
روابط ساختاری ابعادِ کارکرد خانواده با نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل: با تمرکز بر نقشِ میانجی خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد خانواده با میانجی گری خودکارآمدی، می تواند به ارتقاء و بهبود نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل منجر شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری ابعادِ کارکرد خانواده با نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل با تمرکز بر نقشِ میانجی خودکارآمدی انجام قرار گرفت. پژوهش حاضر کمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه دانشجویان متأهل دانشگاه های شهر سنندج در سال تحصیلی 1397 بودند که تعداد 500 نفر (212 مرد و 288 زن) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه سنجه معتبر نستوهی خانواده ((McCubbin, Thompson & McCubbin, 1986، کارکرد خانواده ( (Epstein, Baldwin, & Bishop,1983 و خودکارآمدی عمومی (Jerusalem & Schwarzer, 1992(استفاده شد. داده ها با به کارگیری نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. برآیندهای پژوهش نشان داد که مدل فرضی داد ه ها برازش کمابیش مطلوبی دارد و کارکرد خانواده بر نستوهی خانواده اثر مثبت و مستقیم داشت (05/0p<). همچنین کارکرد خانواده با میانجی گری خودکارآمدی اثر غیرمستقیم و معنی داری بر نستوهی خانواده دارد (05/0p<). یافته های این پژوهش در کنار حمایت از مدل فرضی برای نستوهی خانواده، الگوی درخوری برای تاثیر خودکارآمدی همچون متغیر میانجی در رابطه ی بین کارکرد خانواده و نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل ارائه می دهد. بر این اساس، ابعاد کارکرد خانواده با میانجی خودکارآمدی، به ارتقاء و بهبود نستوهی خانواده در دانشجویان متأهل سطح شهر سسندج منجر شده است.
بررسی کیفی نقش پیشگیرانه پلیس زن در افزایش احساس امنیت اجتماعی پس از بحران زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
123 - 164
حوزههای تخصصی:
نیروی انتظامی پس از وقوع بحران، می تواند در ایجاد احساس امنیت برای مردم منطقه بحران زده نقش مؤثری ایفا کند. این پژوهش با هدف بررسی نقش پیشگیرانه پلیس در افزایش احساس امنیت اجتماعی پس از بحران زلزله کرمانشاه انجام گرفت. جامعه ی پژوهش شامل کلیه کارکنان نیروی انتظامی بود که پس از زلزله کرمانشاه در منطقه حضور یافتند و درصدد برقراری امنیت اجتماعی می کوشیدند. از میان جامعه مذکور نمونه گیری به صورت هدفمند تا حد اشباع (17 کارمند نیروی انتظامی) ادامه یافت. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی استفاده گردید. به این ترتیب که با کمک مصاحبه ساختارنیافته اطلاعات مرتبط با افراد نمونه جمع آوری شدند. نقش بازدارندگی شامل نقش بازرسی و بازجویی، نقش رصد و شناسایی، نقش مقابله ای و مواجه ای و عملکرد نظارتی و کنترلی شد. نقش مراقبت پیشگیرانه؛ شامل پیشگیری از بحران های آتی، نقش آگاهی بخشی، نقش حفاظتی و نقش انضباط عملکردی در سه زیرمجموعه نقش شامل امنیت بخشی مقتدرانه؛ هدفمندسازی اقدامات؛ اصلاح سیاستمدارانه رفتار؛ نقش تنویر افکار عمومی طبقه بندی شد. این بررسی نشان دهنده نقش محوری است که زنان پلیس می توانند در ایجاد احساس امنیت اجتماعی ایفا کنند. همچنین بیانگر آن است که جامعه با توجه به ملاحظات فرهنگی-اسلامی به حضور پلیس زن در مداخلات انتظامی نیاز دارد.
تاثیر رهبری تحول آفرین بر عملکرد شغلی با نقش های هویت و درگیری شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
91 - 110
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر رهبری تحول آفرین بر عملکرد شغلی با نقش های هویت و درگیری شغلی بوده است. روش: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی می باشد و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی –پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان شهرداری منطقه 2 شهر تهران که تعداد آن ها243نفر بوده است و از طریق فرمول کوکران 149 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری ا از 4 پرسشنامه استاندارد شامل پرسشنامه های رهبری تحول آفرین باس و آولیو(2000)، عملکرد شغلی پترسون (1963)، درگیری شغلی سالانوا و همکاران (2005) و پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1983) استفاده شده و برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روش روایی محتوایی استفاده گردیده است و همچنین پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ مورد تایید ی قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی و مدل سازی معادلات ساختاری روش الگویابی معادلات ساختاریا کمک نرم افزار Smart PLS 2 استفاده شده است یافته ها: نتایج آزمون مدل معادلات ساختاری و سوبل نشان داد که رهبری تحول آفرین به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق میانجی درگیری شغلی و هویت سازمانی بر عملکرد شغلی موثر است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که رهبری تحول آفرین بر عملکرد شغلی با نقش میانجی هویت سازمانی تاثیر دارد و همچنین رهبری تحول آفرین بر عملکرد شغلی با نقش میانجی درگیری شغلی موثر است که می تواند تاثیر مستقیم و مثبتی بر ساختار مدیریتی، عملکرد مدیریتی، رضایت کارکنان، انسجام وکارآیی سازمانی داشته باشد.
مقایسه ذهن آگاهی و سلامت عمومی در افراد نظامی با و بدون اختلال وزوز گوش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
29 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف : اختلال وزوز گوش در افراد نظامی شایع است و به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف مقایسه ذهن آگاهی و سلامت عمومی در افراد نظامی با و بدون اختلال وزوز گوش انجام شد.
روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش نظامیان مرد مراجعه کننده به بیمارستان خانواده ارتش و دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع) در سال های 1400-1399 بودند. حجم نمونه 50 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه مساوی (25 نفر با اختلال وزوز گوش و 25 بدون آن) جایگزین شدند. گروه ها به پرسشنامه های ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) و سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلیر، 1979) پاسخ دادند و داده ها با روش های خی دو و تی مستقل در نرم افزار SPSS-21 تحلیل شدند.
یافته ها : یافته ها نشان داد که گروه ها از نظر متغیرهای جمعیت شناختی تأهل و سن تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). گروه ها از نظر نمره کل ذهن آگاهی و مولفه های مشاهده، توصیف و عمل با آگاهی تفاوت معناداری داشتند (05/0˂P)، اما از نظر مولفه های عدم قضاوت گری و عدم واکنشگری تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). همچنین، گروه ها از نظر نمره کل سلامت عمومی و مولفه های علائم جسمانی، افسردگی و بدکارکردی اجتماعی تفاوت معناداری داشتند (05/0˂P)، اما از نظر مولفه اضطراب و بی خوابی تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>).
نتیجه گیری : نتایج حاکی از وضعیت نامناسب تر نظامیان با اختلال وزوز گوش در مقایسه با نظامیان بدون آن از نظر ذهن آگاهی و سلامت عمومی بود. بنابراین، برنامه ریزی برای بهبود ویژگی های روانشناختی آنها جهت استفاده از روش های درمانی مناسب ضروری است.
فرا تحلیل پژوهش های ایرانی درزمینه تأثیر زوج درمانی و خانواده درمانی در کاهش طلاق زوجین در آستانه طلاق طی سال های 1389-98(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق و تعارض زناشویی یکی از عوامل برجسته در بروز بسیاری از رفتارهای مخرب در خانواده و جامعه است. هدف این فرا تحلیل آشکار ساختن تراز تأثیر رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی (درمان های موج سوم، رویکردهای پست مدرن، رویکردهای منظومه ای، شناختی رفتاری، طرح واره درمانی، زوج درمانی گاتمن، روابط شی و ایماگوتراپی) روی کاهش طلاق زوجین در آستانه طلاق بود. این پژوهش با به کارگیری روش فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج پژوهش ها گوناگون، اندازه اثر رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی بر روی کاهش طلاق را مشخص می کند. 19 پژوهش که ازلحاظ روش شناختی شایستگی بررسی داشتند و در داخل جمهوری اسلامی ایران طی سال های 89 تا 98 ه. ش انجام شده بودند انتخاب شدند و فرا تحلیل بر روی آن ها انجام شد. منابع جستجوی داده ها پایگاه اطلاعات علمی (SID) ، پایگاه مجلات تخصصی نور (Noormags) ، بانک اطلاعات نشریات ایران (Magiran)، پرتال جامع علوم انسانی (ensani.ir) و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام(ISC) بود. تجزیه وتحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA2 و شاخص g هجز انجام شد. یافته های این فرا تحلیل نشان داد که تراز اندازه اثر زوج درمانی و خانواده درمانی بر زوجین در آستانه طلاق برای اثرات ثابت (73/0) و اثرات تصادفی (34/0) است. بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) نشان داد مجذور I برابر با 63/96 و مقدار Q برابر با 47/2502 و معنی دار است (01/0 > p). درنتیجه اندازه های اثر ناهمگن بوده و برای تحلیل تأثیرات باید مدل تصادفی مدنظر قرار گیرد. لذا مقدار اثر تصادفی که 34/0 است، به عنوان شاخص اندازه تأثیر پذیرفته می شود. مطابق جدول کوهن اندازه اثر 34/0 کوچک ارزیابی می شود. یافته ها نشان دهنده آن است که تراز موفقیت اثربخشی رویکردهای زوج درمانی و خانواده درمانی روی زوجین در آستانه طلاق مؤثرتر از عدم درمان است ولی نه تااندازه ای که به عنوان درمان های درخور برای زوجین در آستانه طلاق یادکرد. بر این اساس اندازه اثر به دست آمده در پژوهش های صورت گرفته در بازه کوچک قرارگرفته است. درمانگران در فرایند درمان افزون بر رویکردهای درمانی باید به عوامل مغفول مانده که در این مقاله تشریح شده است توجه داشته باشند.
مقایسه اثربخشی درمان بافت نگر انصاف محور و درمان هیجان مدار برافزایش صمیمیت و کاهش دل زدگی زناشویی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
166-139
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی تأثیر رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی _ ناج) و رویکرد درمانی هیجان مدار برافزایش صمیمیت و کاهش دل زدگی زناشویی زوج های دارای تعارضات زناشویی بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1397- 1398 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روان شناسی در شهر ارومیه مراجعه داشتند از میان مراجعه کنندگان تعداد 24 زوج که به دلیل تعارضات زناشویی به این مرکز مراجعه کرده بودند؛ پس از همتاسازی آزمودنی ها، ملاک های ورود و خروج پژوهش به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه (هر گروه 8 زوج) که دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه است گمارش شدند. پس از اجرای پیش آزمون برای گروه آزمایشی بافت نگر هر زوج 10 جلسه و گروه آزمایشی هیجان مدار هر زوج 9 جلسه روان درمانی انجام گرفت. پرسشنامه های مورداستفاده شامل مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون و مقیاس دل زدگی زناشویی پاینز بود. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته ها : نشان داد اثربخشی رویکرد هیجان مدار در افزایش صمیمت زناشویی، به صورت معناداری (001/0 p< ) بیشتر از رویکرد بافت نگر است؛ اما میان دو رویکرد در کاهش «دل زدگی زناشویی» تفاوت معنادار مشاهده نشد همچنین یافته ها نشان داد اثربخشی رویکرد بافت نگر نسبت به رویکرد هیجان مدار در «دل زدگی زناشویی» ثبات و پایداری زمانی بیشتری دارد. نتیجه گیری: رویکرد هیجان مدار در مقایسه با رویکرد بافت نگر اثربخشی مؤثرتری در افزایش صمیمت زناشویی نشان می دهد و اثربخشی دو رویکرد در کاهش دل زدگی زناشویی یکسان است اما باگذشت زمان رویکرد بافت نگر در بهبود دل زدگی زناشویی ثبات درمانی بهتری نشان داده است.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استعاره های مثنوی معنوی بر ابعاد سرمایه روانشناختی در دانشجویان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
171 - 204
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی براستعاره های مثنوی معنوی بر بهبود ابعاد سرمایه روانشناختی در دانشجویان افسرده دختر صورت گرفت. ابتدا جهت استخراج استعاره های مثنوی معنوی، از تحلیل محتوای کیفی جهت دار (رهنمودی) و تحلیل محتوای کمی با نرم افزار MAXQDA استفاده شد. کدهای شناسایی شده به روش پایایی کدگزاران توسط 5 صاحبنظر روانشناس اعتبارسنجی شد که با درجه توافق 85/0 تایید شده و در پروتکل ذهن آگاهی جایگزین شدند. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون به همراه گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 195 نفر از دانشجویان دختر که در سال 98 دانشجوی رشته روانشناسی واحد چالوس بودند. 40 دانشجواز طریق روش نمونه گیری هدفمند که نمرات بالایی در پرسشنامه افسردگی بک کسب نمودندانتخاب شده و به گونه ی تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) جای گذاری شدند. محتوای جلسات درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استعاره های مثنوی معنوی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار22- SPSS و روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان داد بین میانگین ابعاد سرمایه روانشناختی(خودکارآمدی، امید، تاب آوری و خوش بینی) در گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری (p <0/05)وجود داشت و همچنان در پیگیری یک ماهه وضعیت خود را حفظ نمود. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استعاره های مثنوی معنوی موجب بهبود سرمایه روانشناختی دانشجویان دختر افسرده می شود.
نقش میانجی رفتارهای دلبستگی در رابطه تعامل با خانواده اصلی با کیفیت زناشویی و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۲۳۵-۲۱۰
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میانجیگری رفتارهای دلبستگی در ارتباط بین تعامل با خانواده ی اصلی با کیفیت زناشویی و افسردگی بود. روش: طرح پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانشجویان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ بود که از این میان، 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرها از مقیاس خانواده ی اصلی (هاوشتاد و همکاران، 1985)، مقیاس کوتاه دسترسی پذیری، پاسخ گویی و همدم طلبی (سندبرگ و همکاران، ۲۰۱۲)، فرم تجدید نظر شدهی مقیاس سازگاری زوجی (باسبی و همکاران، ۱۹۹۵) و سیاهه ی افسردگی بک (۱۹۷۲) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و نرمافزارهای 26-SPSS و 24-AMOS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد میان همه متغیرها همبستگی معنادار وجود دارد. شاخص های برازندگی حاکی از تایید مدل پژوهش با یک شاخص اصلاح بود. همچنین، نتایج نشان داد رفتارهای دلبستگی به طور معناداری در ارتباط بین تعامل با خانواده اصلی با افسردگی و کیفیت زناشویی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: براساس نتایج، می توان نتیجه گرفت که نوع و شدت رفتارهای دلبستگی همسران نقش تعیین کنند ه ای در سهم تجارب قبلی آنها در خانواده اصلی شان بر افسردگی و کیفیت زندگی زناشویی شان دارد.
نقش واسطه ای هوش هیجانی در مدل مفهومی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران زن و مرد در دو بیمارستان شریعت رضوی و شهید چمران شهر تهران در سال 1398 بود که با روش سرشماری 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI)، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری-گریوز و فرم کوتاه شده طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (SQ-SF) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان از وجود رابطه معنی دار بین پنج طرحواره ناسازگار اولیه با هوش هیجانی و فرسودگی شغلی بود و همچنین رابطه هوش هیجانی با فرسودگی شغلی تایید شد (05/0>p). آزمون مدل پژوهش نشان داد سه طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری هوش هیجانی بر فرسودگی شغلی تاثیر دارند. طرحواره محدودیت های مختل به طور مستقیم بر فرسودگی شغلی موثر است و طرحواره دیگر جهت مندی اثر مستقیم یا غیر مستقیم بر فرسودگی شغلی ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که در فرسودگی شغلی، چهار طرحواره ناسازگار اولیه (طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، گوش به زنگی بیش از حد و محدودیت های مختل) و هوش هیجانی نقش دارند بنابراین روانشناسان و مشاوران می توانند به نقش این عوامل در پیشگیری و کاهش فرسودگی شغلی توجه ویژه ای نمایند.