فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research was to examine how stress coping strategies predict quality of life and life satisfaction among staff at Sistan and Baluchestan University. A total of 94 employees from the University of Sistan and Baluchestan, Iran were chosen using a simple sampling method. To gather data, the Coping Inventory for Stressful Situations (CISS) by Endler & Parker (1990a), Huebner's Life Satisfaction Scale (1994), and the WHOQOL BREF Quality of Life Questionnaire were utilized. The data was analyzed using Pearson and multiple stepwise regression. The findings indicated a significant negative correlation between the avoidant approach to stress management and quality of life (r=.243, p<.01), whereas the problem-focused and emotion-focused strategies did not show a significant link with quality of life and satisfaction with life. The avoidant coping style accounted for 5.9% of the variance in quality of life. The other coping styles were excluded from the regression and did not make it into the regression equation. Avoidant style (Beta=.525, p=.0001) exhibited a negative and significant relationship with quality of life. It is determined that avoidant-oriented coping was a negative unique predictor of the employees' quality of life.
رابطه هوش هیجانی با نگرش های سه گانه کلامی نسبت به مسئله شر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
55 - 66
حوزههای تخصصی:
نظرات مبتنی بر نگرش های سه گانه درباره دلیل وجود شرور در جهان توسط متکلمان داده شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی کارآمدی یا تأثیر مثبت اعتقاد به هریک از این نوع نگرش ها در زندگی است. به این منظور هوش هیجانی افراد در گروه های اعتقادی سه گانه به مسئله شر اندازه گیری شده است. موضع گیری این افراد توسط مصاحبه سنجیده شده است. در این پژوهش از روش همبستگی در طرح علّی مقایسه ای استفاده شده است و نمونه پژوهش به روش غیراحتمالی و در دسترس به تعداد 72 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بودند. داده ها با روش تحلیل آماری کراسکال والیس تحلیل شدند و نتایج نشان داد تفاوت معناداری (01>,P 21/9 =(2) X2 ) بین هوش هیجانی سه گروه اعتقادی به مسئله شر وجود دارد. میانگین رتبه گروه اول 52/39 و گروه دوم با میانگین رتبه 89/39 و گروه سوم با میانگین رتبه 63/27 می باشد. نوع نگرش به شرور به عنوان یکی از علل مرتبط بر هوش هیجانی می باشد. پس نتایج این پژوهش می تواند زمینه و جهت پژوهش های بعدی را نشان دهد که پژوهش های گسترده تر برای شناسایی دقیق تر هر گروه معتقد به شر از نظر هوش هیجانی انجام شود، تا نگرشی مورد توجه و تأکید قرار گیرد که توانایی فرد در سازگاری با مقتضیات محیطی و فشار حاصله را افزایش می دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض بود که حداکثر پنج سال تجربه زندگی مشترک داشتند. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان درگیر تعارض شهر مشهد در فروردین ماه 1401 بود که به دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف شهر مشهد مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری تعداد 45 نفر به صورت دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش یک تحت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی، گروه آزمایش دو تحت آموزش گروهی مثبت نگری طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفتند و گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ناگویی هیجانی، رضایت از زندگی و خوش بینی بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان تفاوت معنادار وجود دارد و مثبت نگری نسبت به آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی بر ناگویی هیجانی، خوش بینی و رضایتمندی از زندگی زنان درگیر تعارض در سال های اول زندگی مشترک اثربخشی بیشتری دارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر شفقت ورزی و مثبت نگری می تواند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش مشکلات روانشناختی و بهبود کیفیت زندگی زنان درگیر تعارض زناشویی به کار گرفته شود.
شناسایی مؤلفه های برنامه آموزش ذهن شفقت گرای نوجوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
83 - 114
حوزههای تخصصی:
به منظور ارائه مداخله های مبتنی بر فرهنگ، شناسایی عوامل زیربنایی در آنها ضرورت دارد. هدف از این پژوهش، شناسایی مؤلفه های زیربنایی نیاز به شفقت ورزی در نوجوانان ایرانی بود. پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل مضمون در مصاحبه ها و متون انجام شد. در بخش بررسی متون نمونه شامل حدوداً ۱۵۰ مقاله و ۲۵ پایان نامه داخلی و خارجی و ۵ کتاب مرتبط با حوزه شفقت ورزی و روانشناسی مثبت از بین تمامی منابع مرتبط و سایت های معتبر بود. در بخش مصاحبه این سؤال مطرح شد که عوامل اثرگذار بر شفقت ورزی در نوجوانان ایرانی چیست. نمونه از بین متخصصان روانشناسی مثبت با روش هدفمند، انتخاب و پس از مصاحبه با ۱۳ نفر اشباع حاصل شد. از بین ۶۱ مضمون پایه، ۹ مضمون با تکرار بالا شامل آموزش ویژگی های ذهن شفقت گرا، چالش های نوجوانی، خودآگاهی از استعدادها، ابراز احساسات در نوجوان، خودمراقبتی، کمال گرایی والدین، اصرار بر تعدد دستاوردهای تحصیلی، تأکید بر انتخاب رشته ای خاص، رسانه های اجتماعی به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر نیاز به شفقت ورزی در نوجوان ایرانی انتخاب شدند. همه مؤلفه ها در فرایند اعتبارسنجی و محاسبه نسبت و شاخص روایی محتوایی، تأیید شدند. ۷ مورد از ۹ مضمون که شامل خودآگاهی از استعدادها، ابراز احساسات در نوجوانی، خودمراقبتی، کمال گرایی والدین، اصرار بر دستاوردهای تحصیلی، تأکید بر انتخاب رشته ای خاص و رسانه های اجتماعی، مؤلفه هایی جدید برآمده از جامعه ایرانی بودند و دو مؤلفه آموزش ویژگی های ذهن مشفق و چالش های نوجوانی، در برنامه های قبلی نیز وجود داشتند و در این پژوهش نیز، متخصصان به آنها تأکید بیشتر داشتند؛ بنابراین، مؤلفه های مبتنی بر فرهنگ به دست آمده می توانند در تدوین مداخله ای آموزشی - روانی متناسب با نوجوان ایرانی کمک کننده باشند.
نقش تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی در پیش بینی امید و انگیزه پرسنل مرد کلانتری های شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
11 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی امید و انگیزه کارکنان مرد کلانتری بر اساس تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی بود. در این پژوهش همبستگی از نوع رگرسیون ، جامعه آماری کلیه کارکنان مرد کلانتری های شهر تبریز بود که در سال 1402 درحال خدمت بودند و 160نفر به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به ابزارهای تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1983)، امیدواری اشنایدر (1991)، انگیزه لورنس و جردن (2009) و پرسش نامه خوش بینی شییر و کارور (1985) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار 21 SPSS- و روش پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی با امید و انگیزه کارکنان با رابطه معنادار وجود دارد. همچنین تاب آوری و خوش بینی قادر به پیش بینی امیدواری و انگیزه در بین کارکنان کلانتری های شهر تبریز هستند (01/0P<). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که متغیرهایی روانشناختی از جمله تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی با امید و انگیزه کارکنان کلانتری ها رابطه دارند.
اثربخشی برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش درخودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش در خودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر و دختر دارای رفتار قربانی در مدارس متوسطه دوم در شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 1402-1403 بود که تعداد 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از مقیاس های قلدری، خودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برنامه مداخله در هشت جلسه 45 دقیقه ای و به صورت گروهی و با تفکیک جنسیت برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش به طور معنی داری باعث افزایش در خودمختاری هیجانی و بهبود روند پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی شده است و در دوره پیگیری نیز ادامه دارد؛ بنابراین، می توان از نتایج این پژوهش در راستای ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان، مشاوران مدارس و روانشناسان تربیتی برای مواجهه صحیح با مشکلات دانش آموزان و در بهبود پیوند و ارتباط با نوجوانان استفاده کرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مشتمل بود بر زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک آنکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) تهران، از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰. از میان این افراد، ۲۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه شامل ۱۰ نفر) گمارش شدند. جهت گردآوری داده ها از ابزارهای پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (۱۹۹۶) و سرمایه روانشناختی لوتانز (۲۰۰۷) استفاده شد. جلسات آموزشی طرحواره درمانی یانگ (۲۰۰۶) در ۲۰ جلسه ی ۶۰ دقیقه ای و به صورت هفتگی اجرا گردید، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در محیط SPSS-23 انجام گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که روش طرحواره درمانی بر رشد پس از سانحه و سرمایه های روانشناختی تاثیر دارد (۰۵/۰P<).
نتیجه گیری: براساس یافته ها میتوان نتیجه گیری کرد که طرحواره درمانی می تواند روشی موثر جهت افزایش سرمایه های روانشناختی و رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان باشد. بنابراین به متخصصان پیشنهاد می گردد که به جهت ارتقای ابعاد روانی بیماران مبتلا به سرطان پستان، این درمان را بکار بگیرند.
بررسی نقش میانجی تاب آوری در ارتباط بین خود تعیین گری و استرس ادراک شده در همسران آزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
157 - 175
حوزههای تخصصی:
ادراک شده در همسران آزاده پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری در ارتباط بین خود تعیین گری و استرس ادراک شده در همسران آزاده انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.که با روش معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی همسران آزاده ساکن شهر مشهد در سال 1402 بود که از بین آن ها 250 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات ازپرسشنامه های نیازهای اساسی خود تعیین گری گاردیا و دسی و رایان (2000)، پرسشنامه کانر و دیویدسون(2003) و پرسشنامه کوهن(1983) استفاده شد. نتایج نشان داد که میان نیازهای اساسی خودتعیین گری با متغیرهای تاب آوری (008/0 = P ، 186/0 = r) و استرس ادراک شده (001/0 = P ، 224/0 = r)، رابطه معناداری برقرار است. همچنین بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش در مدل اصلاح شده نشان داد که بین نیازهای اساسی خودتعیین گری با متغیرهای تاب آوری (001/0 > P ، 558/0- = β) و استرس ادراک شده (001/0 > P ، 307/0 = β) رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین تاب آوری با متغیر استرس ادراک شده (001/0 > P ، 557/0- = β) رابطه معنادار وجود دارد. رابطه غیرمستقیم میان دو متغیر نیازهای اساسی خودتعیین گری و استرس ادراک شده با میانجیگری متغیر تاب آوری (001/0 > P ، 311/0 = β) نیز معنادار شده است. بنابراین می توان گفت که متغیر تاب آوری در رابطه بین خودتعیین گری و استرس ادراک شده نقش میانجی را دارد.
Attachment styles and Positive Feelings in Infertile Couples: The Mediating Role of Emotional Information Processing(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۳ - Serial Number ۲۱, Summer ۲۰۲۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the mediating role of emotional information processing in the relationship between attachment styles and positive feelings towards the spouse in infertile couples. Method: The method of the present research was a correlational description based on the practical purpose . The statistical population included infertile couples in Tehran, among whom 200 were selected by convenience sampling. The data were collected by the Experiences in Close Relationships (ECR) Scale (Brennan et al., 1998), Positive Feelings toward Spouse Questionnaire (The State University of New York., 1975), and Emotional Processing Scale (Baker et al., 2010) and analyzed by Pearson correlation and structural equation modeling using SPSS25 and AMOS24. The results of structural equation modeling demonstrated that avoidant and anxious attachments had a significant indirect effect, with effect sizes of -0.10 and -0.20, respectively, on positive feelings toward the spouse mediated by emotional information processing (p<0.01). Conclusion: The obtained results showed that avoidant attachment has a positive and significant relationship with the components of avoidance and emotional control, and anxious attachment has a positive and significant relationship with the components of suppression, unpleasant emotional experience and unprocessed emotional symptoms.The result highlighted the importance of designing and evaluating interventions based on attachment and improving emotional processing to foster and repair the relationships of infertile couples.
Predicting Sexual Performance Based on Parenting Styles and Sexual Education Styles with the Mediating Role of Anxiety in Married Women(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۴ - Serial Number ۲۲, Autumn ۲۰۲۴
23 - 36
حوزههای تخصصی:
Objective: Family dynamics play a significant role in establishing emotional relationships among its members and fostering psychological well-being, which extends to individual and collective members' peace of mind. This study aimed to investigate the impact of parenting styles and sexual education styles of parents, with anxiety as a mediating variable, on the sexual performance of married women. Method: The study population consisted of married women who presented with sexual dysfunction at psychiatric and women's clinics in Tehran. Since the minimum number of samples in structural equation modeling is 200 individuals, 200 individuals were selected through convenience sampling. The research instruments included Baumrind's Parenting Styles Scale (1972), Parental Sexual Education Styles Scale (2010), Beck Anxiety Scale (1990), and Rosen et al.'s Sexual Performance Scale (2000). Structural equation modeling was employed to analyze the data. Results: The findings of the present study showed that anxiety does not have a mediating effect on the effect of parents' strict sexual education style on the sexual performance of married women, but it has a complete mediating effect on the sexual performance of married women in the authoritative sexual education style of parents. Also, anxiety has a partial mediating effect on the impact of parents' authoritarian parenting style on married women's sexual performance, and it does not have a mediating effect on the parents' authoritarian parenting style on married women's sexual performance (p > 0.05). Conclusion: The study concludes that the sexual performance of married women is significantly influenced by the styles of parenting and sexual education they received, with anxiety playing varied mediating roles. An authoritative approach to sexual education, coupled with parenting styles that manage to reduce anxiety, tends to enhance sexual performance in women.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد وجودنگر با درمان شفقت محور بر فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شفقت محور بر فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسرشان انجام شد. روش تحقیق آزمایشی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. در این پژوهش، 51 زن که پیمان شکنی همسرخود را تجربه کرده بودند، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فاجعه پنداری و پرسشنامه ادراک طردشدگی استفاده شد. دو گروه، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور را در 10 جلسه دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند زنانی که تحت درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور قرار گرفتند، فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی کمتری نسبت به گروه کنترل داشتند؛ اما بین دو گروه درمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت. درمان پذیرش تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور در کاهش فاجعه پنداری و ادراک طردشدگی در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسرانشان اثربخشی خوبی دارند. براساس یافته ها، درمان پذیرش و تعهد وجودنگر و درمان شفقت محور، گزینه های مناسبی برای درمان زنانی هستند که پیمان شکنی همسر خود را تجربه کرده اند.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افزایش تاب آوری و کیفیت زندگی سربازان با سابقه فرار مراجعه-کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
119 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف: فرار از خدمت سربازی از جمله مشکلاتی است که سبب بروز اختلالاتی در روند زندگی جوانان می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر کیفیت زندگی و تاب آوری سربازان دارای سابقه فرار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه سربازان دارای سابقه فرار مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی زمینی ارتش شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش را 30 نفر ( 2 گروه 15 نفری) از این افراد تشکیل دادند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1989) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. و مداخلات واقعیت درمانی بر اساس پروتکل درمانی در طی 9 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، روی گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها این پژوهش از تحلیل کو واریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله به شیوه واقعیت درمانی موجب بهبود کیفیت زندگی و افزایش تاب آوری سربازان دارای سابقه فرار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شده است (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت مداخلات مبتنی بر واقعیت درمانی با تمرکز بر مسئولیت پذیری و انتخابگری درست باعث افزایش سطح کیفیت زندگی و تاب آوری و در نتیجه کاهش فرار از خدمت سربازی می شود.
Comparing The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy with Emotion-Focused Therapy on Emotion Regulation in Patients with Peptic Ulcer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: Patients suffering from psychosomatic disorders such as peptic ulcers struggle with many psychological and physical problems. This study aimed to compare the effectiveness of group mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) with emotion-focused therapy (EFT) on cognitive emotional regulation of patients with peptic ulcer.
Method: This semi-experimental study was conducted with a pre-test-post-test-3-month follow-up design and a control group. For this purpose, 45 patients were selected through convenience sampling method among patients referred to specialized internal medicine clinics during Jan-March 2023. The participants were randomly assigned to three groups i.e. control (15 people), EFT (15 people), and mindfulness-based cognitive therapy (15 people). The intervention groups received eight sessions of mindfulness-based cognitive therapy/ emotion-focused therapy. The control group did not receive any treatment during the study. The participants completed the standard cognitive emotion regulation questionnaire of Garnefski and Kraaij before, after and three months after the interventions. The obtained data were analyzed by repeated measurement analysis of variance and Bonferroni test.
Results: Overall, the obtained results showed that EFT and mindfulness-based cognitive therapy are effective in the emotional regulation of patients with peptic ulcers (P=0.001). Comparing the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy with emotion therapy on adaptive (P=0.56) and maladaptive (P=0.22) emotional regulation showed no significant difference in patients with peptic ulcer.
Conclusion: Therefore, it can be said that both emotional therapy methods and mindfulness-based cognitive therapy have a positive effect on the emotional regulation of patients with peptic ulcers, and these two methods can be used for the improvement of emotional improvement in patients.
تاثیر یک دوره تمرینات شناختی و مقاومتی بر کارکرد اجرایی و عملکرد تیراندازان نیمه ماهر با تفنگ بادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
189 - 202
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی و شناختی بر عملکرد تیراندازی و کارکردهای اجرایی تیراندازان نیمه ماهر بود. روش اجرا، نیمه تجربی، با هدف کاربردی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 نفر از دانشجویان یک مرکز نظامی در شهر تهران، نمونه های آماری این تحقیق بودند و در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند، پیش آزمون شامل تکلیف 60 شلیک جهت ارزیابی عملکرد تیراندازی و آزمون ان-بک و استروپ به ترتیب جهت ارزیابی حافظه کاری و بازداری به عمل آمد. سپس گروه تجربی 6 هفته، هفته ای 2 جلسه تمرین ترکیبی مقاومتی و شناختی را انجام دادند. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد در متغیر عملکرد تیراندازی، حافظه کاری و بازداری بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت (05/0p<). نتیجه کلی تحقیق نشان داد یک دوره مداخله تمرین مقاومتی و شناختی بر مولفه حافظه کاری، بازداری و عملکرد تیراندازان تاثیر مثبت دارد. در واقع، مداخله انجام شده باعث بهبود مولفه حافظه کاری و بازداری به عنوان مولفه های زیربنایی و اساسی عملکردهای مختلف شناختی و حرکتی از جمله تیراندازی شد.
نقش ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی در غذا خوردن هیجانی: عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر ساختاری سطح کارکرد شخصیت و سبک های دلبستگی بر غذا خوردن هیجانی با در نظر گرفتن عامل واسطه ای مکانیسم های دفاعی انجام گرفت.
روش: در یک طرح همبستگی با روش مدل سازی معادلات ساختاری، تعداد 800 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند داده ها با پرسشنامه های رفتار خوردن داچ، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسش نامه سبک های دفاعی و فرم کوتاه مقیاس سطوح کارکرد شخصیت توسط افراد نمونه جمع آوری شد.
یافته ها: سطح کارکرد شخصیت (52/0) و سبک های دلبستگی ایمن (91/0)، اضطرابی (39/0) و اجتنابی (51/0) بر غذا خوردن هیجانی اثر ساختاری مستقیم دارد (05/0>P). سطح کارکرد شخصیت با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته (76/0)، رشدنایافته (83/0) و روان آزرده (79/0) بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (61/0)، اضطرابی (61/0) و اجتنابی (72/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدیافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (78/0)، اضطرابی (60/0) و اجتنابی (79/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی رشدنایافته بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P). سبک های دلبستگی ایمن (86/0)، اضطرابی (67/0) و اجتنابی (73/0) با درنظرگرفتن عامل واسطه ای مکانیزم های دفاعی روان آزرده بر غذاخوردن هیجانی اثر ساختاری غیرمستقیم دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: از آنجا که اختلال در شخصیت با پرخوری و خوردن کنترل نشده ارتباط دارد لذا می توان این طور نتیجه گیری نمود که افراد دارای پرخوری، کارکرد شخصیت ناسازگار بالاتر و کارکرد شخصیت سازگار پایین تری دارند. بر اساس نظریه ی تنظیم هیجان که یکی از نظریه های رفتار غذا خوردن هیجانی است، خوردن هیجانی می تواند با کاهش هیجانات منفی، خلق و خو را بهبود بخشد. لذا با توجه به همپوشی بین مفاهیم تنظیم هیجان در دو متغیر سطح کارکرد شخصیت و غذا خوردن هیجانی به نظر می رسد این اشتراک علت ارتباط این دو متغیر با یکدیگر باشد. دفاع نابالغ با خوردن هیجانی مرتبط است و خوردن هیجانی نیز همچون مکانیزم دفاعی راهبردی برای کاهش هیجانات منفی می باشد که در نهایت آسیب های بسیاری را به دنبال دارد. هماهنگی مادر با کودک در موقعیت های پراسترس خودتنظیمی و مبانی شناختی و هیجانی و راهبردهای مقابله ای کودک را شکل می دهد؛ در صورتی که دلبستگی ایمن در فرد شکل نگیرد، قادر به تنظیم هیجانات و کنترل هیجانات خود به شیوه ی صحیح نخواهند بود و از راهبردهای نامناسبی همچون پرخوری برای تنظیم هیجانات خود استفاده خواهد کرد. نتایج پژوهش می تواند به تدوین و طراحی مداخلات روانشناختی و پروتکل های درمان پرخوری و چاقی کمک کند.
The Effect of Organizational Culture on the Organizational Effectiveness with the Mediation of Organizational Creativity
حوزههای تخصصی:
The presence of a suitable organization in the organization can improve performance and effectiveness, and as a result, increase the efficiency of organizations. Among the indicators that the organizational culture has an organizational effect according to its characteristics. This study was conducted with the aim of the effect of organizational culture on the organizational effectiveness of administrative staff with the mediation of organizational creativity in the employees of the education. The research method was correlational. The sample population was 172 employees based on Singh and Moscow's sample size determination table. data collect, Dennison's Organizational Culture Questionnaire (2000), Parsons (2005) Organizational Effectiveness Questionnaire (AGIL) and Dorabjee, Lumley, and Cartwright (1998) Organizational Creativity Questionnaire were used. The reliability of the questionnaires was obtained using Cronbach's test as 0.88, 0.90 and 0.89 respectively. The data were analyzed using SPSS25 and Lisrel8.8 software by structural equation modeling method. The findings of the research showed that organizational culture has a positive and significant effect on organizational creativity. Organizational creativity does not affect organizational effectiveness. Also, organizational culture has a positive and significant effect on the organizational effectiveness of office employees through the mediating role of organizational creativity. It is suggested that managers increase the level of organizational creativity in themselves and the organization by rediscovering and recognizing the organizational culture and using its strengths. They can accelerate this by providing continuous and diverse training and using different methods in order to increase the level of knowledge and improve job skills.
اثرطرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر خویشتن پذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پر اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش طرحواره درمانی در مقایسه با درمان پذیرش و تعهد (ACT) با خویشتن پذیری و نشخوار فکری زنان با دیابت و پراشتهایی عصبی بود.روش: این مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پی گیری دو ماهه می باشد. جامعه آماری همه زنان با اختلال همزمان دیابت و پر اشتهای روانی شهر مشهد در نیمه اول سال 1402بود که به مراکز درمانی، مراجعه کرده بودند. تعداد 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه طرحواره درمانی ( 15 نفر)، درمان پذیرش وتعهد ( 15 نفر) و گروه گواه ( 15 نفر) تقسیم شدند. برای ارزیابی خویشتن پذیری از پرسشنامه چمبرلند و هاگا (2001) و جهت سنجش نشخوار فکری از آزمون تری نور و همکاران (۲۰۰۳) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. گروه آزمایش طرحواره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش پذیرش و تعهد تحت مداخله درمانی هیز و همکاران (2012) به مدت ده جلسه یک ساعته قرار گرفتند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی (P<0/01)، (63/29F=) و خویشتن پذیری (P<0/01)، (83/49F=) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پی گیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی تفاوت معناداری در خویشتن پذیری و نشخوار فکری وجود دارد (P<0/05)؛ بنابراین پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری بر کاهش نشخوار فکری و افزایش خویشتن پذیری زنان داشته است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت: با آموزش رویکردهای درمانی روان شناختی مانند طرحواره و درمان پذیرش و تعهد به زنان می توان در کنترل دیابت و پیشگیری از پرخوری عصبی آنان کمک کرد. همچنین با کنترل پرخوری عصبی می توان آنان را از عوارض جانبی آسیب های جسمانی، روانی و اجتماعی پرخوری عصبی حفظ کرد و بدین ترتیب مادران سالم تر و جامعه سالم تری داشت.
نقش روابط والد-فرزندی بر رفتار نوع دوستانه با میانجی گری تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی، قدردانی و حساسیت بین فردی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش روابط والد-فرزندی بر رفتار نوع دوستانه با میانجی گری حساسیت بین فردی، تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی و قدردانی در نوجوانان پسر طراحی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر 15 تا 21ساله شهر اصفهان در سال 1400 بود که از بین آنها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های رفتار نوع دوستانه، روابط والد (پدر-مادر)-فرزند، پرسشنامه حساسیت بین فردی، پرسشنامه اعتماد اجتماعی، پرسشنامه احساس تعلق اجتماعی و پرسشنامه قدردانی-فرم 6سؤالی جمع آوری شد. نتایج تحلیل مدل به طورکلی حاکی از آن است که مدل دارای برازش است و همچنین، از بین متغیر های موجود در پژوهش، رابطه پدر-فرزند به طور غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی قدردانی و رابطه مادر-فرزند هم به طور غیرمستقیم از طریق متغیرهای میانجی قدردانی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی با متغیر رفتار نوع دوستانه رابطه دارد. به این ترتیب، تعاملات پدر و مادر با فرزند به واسطه قدردانی (برای پدر) و تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی و قدردانی (برای مادر) می تواند در افزایش رفتار نوع دوستانه مؤثر باشد. بر این اساس، می توان گفت روابط والدین و فرزند یکی از متغیرهای مؤثر در رشد و تکامل کودکان و نوجوانان به عنوان بستری برای شکل گیری صفات و عوامل مؤثر در پیدایش رفتار نوع دوستانه کودکان است.
حوزه های روان شناختی در مدیریت ام اس کودکان و نوجوانان: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
111 - 124
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ام اس، یک بیماری خود ایمنی است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تاثیر قرار می دهد. تخمین زده می شود که 3 تا 10 درصد موارد ام اس در کودکان و نوجوانان ظاهر می شود. اثرات روانشناختی ام اس در این جمعیت می تواند قابل توجه باشد و بر بهزیستی عاطفی، کیفیت زندگی و عملکرد کلی آنها تأثیر بگذارد.روش: در این مقاله مروری، ما در مورد تأثیرات ام اس بر کودکان و نوجوانان براساس مقالات چاپ شده بین سال های 2003 تا 2023 بحث خواهیم کرد. مجموعا 30 مقاله در این مطالعه انتخاب و بررسی شد.یافته ها: نتایج نشان دهنده ی اثرگذاری این بیماری در 7 حوزه مختلف شامل حوزه های شناختی، تحصیلی، خلقی و کیفیت زندگی، خستگی و خواب، سبک زندگی، خانواده و پایبندی به درمان می باشد.نتیجه گیری: ارائه حمایت های روانی و اجتماعی همه جانبه از جمله آموزش، مشاوره و تشکیل گروه های حمایتی ضروری می باشد. تشخیص و مداخله زودهنگام می تواند به کاهش اثرات روانشناختی ام اس بر کودکان و نوجوانان و خانواده های آنها کمک کند. تحقیقات بیشتری برای درک بهتر تاثیرات روانشناختی ام اس بر این جمعیت و ایجاد ابزارها و مداخلات مؤثر برای رفع نیازهای آنها مورد نیاز است.
کشف تعریف خردمندی از دیدگاه میانسالان با تجارب سخت زندگی: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف تعریف خردمندی از دیدگاه زنان و مردان میانسال که تجارب سختی را در زندگی خود تجربه کرده بودند انجام شد. روش پژوهش کیفی و از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شد. محیط پژوهش شامل تمام زنان و مردان میانسال شهر اصفهان بود که در طول زندگی خود یک یا چند تجربه سخت و نامطلوب را پشت سر گذاشته بودند. مشارکت کنندگان بر اساس نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند؛ مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع ادامه یافت و نهایتاً تعداد 13 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها 60 مفهوم، 10 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی (عقلانیت، حس رضایتمندی، تواضع و فروتنی، معرفت و شناخت نسبت به خود، خدا و جهان) استخراج شد. نتایج نشان داد خردمندی، مفهومی گسترده است که از معانی و تعاریف مختلفی برخوردار است و نقش تجارب زندگی و به ویژه تجارب سخت در نیل به ویژگی خردمندی بسیار پررنگ بوده و هر فرد می تواند این مفهوم را با در نظر گرفتن تجارب مختلف خود در طول زندگی معنا کند.