روانشناسی معاصر
روانشناسی معاصر دوره پنجم بهار و تابستان 1389 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ادراک بیماری در رابطه بین سبک های دلبستگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع I انجام شد. نمونه پژوهش شامل 300 نفر (172 دختر و 128 پسر) از بیماران عضو انجمن دیابت ایران بودند. از شرکت کننده ها خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، 1384)، پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری (Brief IPQ؛ بردبنت، پتریه، مین و وینمن، 2006) و مقیاس کیفیت زندگی (D-39؛ بویر و ارپ، 1997) را تکمیل کنند. بین سبک دلبستگی ایمن، کنترل شخصی و شناخت بیماری با کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار و بین سبک دلبستگی اجتنابی، سبک دلبستگی دوسوگرا، پی آمدها، ماهیت بیماری، نگرانی و پاسخ عاطفی با کیفیت زندگی رابطه منفی معنادار به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد رابطه سبک های دلبستگی با کیفیت زندگی متأثر از زیرمقیاس های ادراک بیماری است. سبک های دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی و زیرمقیاس های ادراک بیماری در حد قابل قبولی واریانس کیفیت زندگی را در بیماران مبتلا به دیابت نوع I تبیین کردند. نتایج این پژوهش می-تواند در برنامه ریزی های پیشگیرانه و شناسایی افراد در معرض خطر و طراحی مداخلات درمانی روان شناختی، مفید باشد.
تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه گویی به عنوان روشی غیرمستقیم برای ارائه چهارچوبی برای آموزش و ارتقاء خودفهمی، کارآیی و وحدت دادن به تجارب، می تواند در سلامت کودکان و نوجوانان نقشی مؤثر داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش میزان افسردگی کودکان دبستانی سال چهارم و پنجم ابتدایی بود. از مقیاس افسردگی کودکان (CED-DS؛ وایزمن و اورواشل، 1980) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. ابتدا آزمودنی ها بر اساس نمره افسردگی به طور جفتی همتا شدند و سپس هر یک از جفت ها به تصادف در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه نمونه شامل 31 نفر از داوطلبان شرکت در کارگاه قصه گویی، بودند. طرح آزمایشی طی 12 جلسه اجرا و دو هفته بعد از اتمام جلسات پس آزمون و 6 ماه بعد، آزمون پیگیری اجرا شد. نتایج نشان داد که تغییر سبک کودکان بر افسردگی آن ها مؤثر است و الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی، باعث کاهش میزان افسردگی کودکان و پایداری اثر آن بعد از 6 ماه شده است. بنابراین استفاده از این الگوی قصه گویی می تواند بر کاهش افسردگی کودکان تأثیر نسبتاً پایداری داشته باشد.
نقش حمایت اجتماعی و سیاست ها و اقدامات سازمانی در موفقیت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی و سیاست ها و اقدامات سازمانی بر موفقیت شغلی کارکنان در کارکنان شرکت های وابسته به سایپا در گلپایگان به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان این شرکت ها (800 شرکت کننده) تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده 179 مرد برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه 12 سؤالی موفقیت شغلی برون زاد و درون زاد (نبی، 2001)، پرسشنامه 10 سؤالی حمایت اجتماعی (نبی، 2001) با دو زیر مقیاس حمایت شخصی- همکاران و حمایت شبکه ای و پرسشنامه 7 سؤالی سیاست ها و اقدامات سازمانی (نبی، 2001) بود. داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: 1) موفقیت شغلی برون زاد و درون زاد با حمایت شخصی- همکاران، حمایت شبکه ای و اقدامات و سیاست های سازمانی دارای رابطه مثبت و معنادار هستند؛ 2) تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که به ترتیب حمایت شخصی- همکاران، اقدامات و سیاست های سازمانی و حمایت شبکه ای، موفقیت شغلی درون زاد را، و اقدامات و سیاست های سازمانی موفقیت شغلی برون زاد را پیش بینی می کنند.
تأثیر موسیقی تند و آرام بر میزان توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر با توجه به اثر تسهیل کننده صوت بر عملکرد شناختی افراد، تأثیر موسیقی به عنوان یکی از محرک های شنیداری معمول روی توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، 30 دانش آموز پسر مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، با استفاده از فرم گزارش معلم نظام سنجش مبتنی بر تجربه ایشنباخ (ASEBA-TRF؛ ایشنباخ و رسکورلا، 2001) انتخاب شدند. همچنین از ماتریس های پیش-رونده ریون (آناستازی، 1379) برای سنجش هوش آزمودنی ها و از آزمون تولز- پیرون و بوناردل (ایروانی، 1383) برای سنجش توجه انتخابی آن ها استفاده شد. مقایسه میزان توجه آزمودنی ها با قرار گرفتن در معرض سطوح متغیر مستقل (دو قطعه موسیقی تند و آرام) نشان داد که موسیقی آرام در 5 دقیقه دوم آزمایش میزان توجه انتخابی آزمودنی ها را افزایش داده است. علاوه بر آن، در پژوهش حاضر با مقایسه عملکرد سه گروه مورد مطالعه مشخص شد، موسیقی تند با گذر زمان از اثر کاهنده ای بر توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی برخوردار است.
رابطه مدل سه عاملی شخصیت اسکیزوتایپی با وسواس های فکری: مطالعه در سطح غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث قابل توجهی در ارتباط با رابطه وسواس های فکری با پدیده های شبه-پسیکوزی مانند صفات اسکیزوتایپی انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی امکان رابطه فوق در نمونه های غیربالینی با در نظر گرفتن مدل سه عاملی شخصیت اسکیزوتایپی بود. این پژوهش در یک بررسی همبستگی انجام شد. بدین منظور نمونه ای به حجم 262 نفر (105 مرد و 157 زن) به روش نمونه-گیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کننده ها به مقیاس های شخصیت اسکیزوتایپی (STA؛ کلاریج و بروکز، 1984) و وسواس فکری پادوا (PI؛ ساناویو، 1980) پاسخ دادند. بر اساس نتایج، وسواس های فکری و صفات اسکیزوتایپی در جمعیت غیربالینی همبستگی متقابلی با یکدیگر نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان داد از بین مؤلفه های سه گانه شخصیت اسکیزوتایپی، مؤلفه های سوءظن پارانویید/اضطراب اجتماعی و همچنین تجارب ادراکی غیرمعمول بیشترین رابطه را با وسواس فکری دارند و مؤلفه تفکر سحرآمیز با وسواس های فکری رابطه نشان نمی دهد. این نتایج همسو با تحقیقات قبلی در مورد نمونه های بالینی و بر اساس فرضیه طیف اضطراب- پسیکوز تفسیر می شوند.
تعامل توانایی های شناختی با دو شیوه آموزشی در واکنش به ارزشیابی آموزش و عملکرد پس از آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تعامل توانایی های شناختی با دو شیوه آموزشی در واکنش به ارزشیابی آموزش و عملکرد پس از آموزش را مورد بررسی قرار داد. 150 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی به صورت تصادفی در سه گروه، هر گروه شامل 50 نفر انتخاب شدند و تحت تأثیر دو نوع مداخله به ترتیب گروه آزمایشی شماره 1 (گروه آزمایشی با تشویق به انجام خطا)، گروه آزمایشی شماره 2 (گروه آزمایشی با اجتناب از خطا) و گروه شماره 3 (گروه کنترل) قرار گرفتند. سپس شرکت-کنندگان به ابزارهای پژوهش که عبارت بودند از ابزار توانایی های شناختی از مجموعه آزمون های صنعتی فلانگان (FITB؛ فلانگان، 1962)، مجموعه سؤال-های استعداد عمومی(GATB؛ سرویس استخدام ایالات متحده امریکا، 1945) و مقیاس های ارزشیابی آموزشی شامل دو مقیاس فرعی واکنش به آموزش و عملکرد پس از آموزش پاسخ دادند. تحلیل داده ها نشان داد که عملکرد و واکنش شرکت کنندگان به دوره آموزشی در سه گروه، در افراد با توانایی شناختی بالا از افراد با توانایی شناختی پایین، بالاتر است و توانایی شناختی با دو شیوه آموزشی در ارزشیابی آموزش تعامل می کنند. از یافته های این پژوهش در جهت انتخاب کارکنان برای آموزش مبتنی بر شایستگی و اهمیت شیوه آموزش تشویق به خطا ارائه گردیده است.
تأثیر آموزش باور کاذب بر پاسخ گویی به تکالیف نظریه ذهن در کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ذهن به توانایی شناختی ویژه کودکان 4- 5 ساله برای پیش بینی و شرح رفتار خود و دیگران با توجه به حالات ذهنی مانند باور، میل، نیت و ادراک گفته می شود. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش باور کاذب بر پاسخگویی به تکالیف نظریه ذهن کودکان 3 تا 6 سال بود. تعداد 50 کودک پس از اجرای پیش آزمون (تکلیف انتقال غیرمنتظره؛ پرنر و وایمر، 1983؛ به نقل از فلاول، 2000) و پس از همتاسازی بر حسب سن، به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در جریان آموزش قرار گرفت. پس آزمون نظریه ذهن شامل تکالیف انتقال غیرمنتظره، محتوای غیرمنتظره (هاگریف، وایمر و پرنر، 1986؛ به نقل از دوهرتی، 2009) و نمود واقعیت (فلاول، فلاول و گرین، 1983) بود که بلافاصله پس از اجرای آموزش برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج پژوهش نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پاسخ گویی به تکالیف نظریه ذهن در پس آزمون عملکرد بهتری داشت. با استناد به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش باور کاذب موجب پاسخ گویی به تکالیف نظریه ذهن در کودکان 3 تا 6 سال می شود.
مقایسه شیوع دست برتری در مقاطع تحصیلی دانشگاهی: تفاوت های جنسیتی و آثار علمی- پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی شیوع دست برتری در مقاطع تحصیلی دانشگاهی، نمونه ای 683 نفری (519 زن و 164 مرد) با میانگین سنی 7/26 و دامنه سنی 70-18 سال از دو دانشگاه دولتی و آزاد که هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری داشتند، با روش خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند و با آزمون دست برتری ادینبورگ (علی پور و آگاه هریس، 1386) مورد سنجش قرار گرفتند. درصد شیوع چپ دستی در کارشناسی 6%، کارشناسی ارشد 05/7% و دکتری 9% بود که نشان می دهد در مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری شیوع چپ دست برتری افزایش می یابد. تحلیل نتایج نشان می دهد که اختلاف میزان شیوع چپ دست برتری در دوره کارشناسی با میزان شیوع چپ دست برتری در جامعه کلی (10 درصد) معنادار است (32/2=01/0α و30/4zp=)، ولی با دوره کارشناسی ارشد و دکتری تفاوت معنادار ندارد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان دوسوتوانی در دوره دکتری و کارشناسی تفاوتی ندارند، اما نسبت آن در دوره کارشناسی ارشد در زنان بیشتر از مردان است. مقایسه نسبت های راست برتری کامل در دو جنس صرف نظر از جهت برتری، نشان داد که درصد جانبی شدن در مردان بیشتر است، اما نسبت های چپ دست برتری کامل، چپ دست برتری و راست دست برتری نسبی در میان آنان تفاوت معنادار ندارند. نتایج نشان داد که بیشتر مشکلات زیستی- روانی مربوط به افراد دوسوتوان دوره کارشناسی ارشد است که به گونه معنادار بیشتر از سایر طبقات دست برتری در مقاطع مختلف است و این نیز مربوط به زنان است. سنجش آثار علمی- پژوهشی در طبقات دست برتری به تفکیک زنان و مردان دوره دکتری که هیأت علمی دانشگاه نیز بودند، نشان داد که آثار علمی- پژوهشی مردان راست دست برتر به گونه معنادار بیشتر از سایر طبقات دست برتری و زنان است. در یک جمع بندی نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که شیوع چپ دستی در مقاطع بالاتر افزایش می یابد و آثار علمی- پژوهشی راست دست های مرد بیشتر است.