ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
۸۶۴.

نسبت «عقلانیت انتقادی» با اخلاق اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی تربیت اخلاقی اخلاق اجتماعی عقلانیت انتقادی کارل پوپر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری فلسفه علوم اجتماعی
تعداد بازدید : ۳۶۴۳ تعداد دانلود : ۱۶۷۰
هدف این مقاله معرفی ایده عقلانیت انتقادی از منظر کارل پوپر و بازشناسی نسبت آن با اخلاق اجتماعی است. پوپر به عنوان فیلسوفی که بهبود وضعیت اخلاقی جامعه انسانی، یکی از دغدغه های اصلی اوست، بر نقش برخی از اصول اخلاقی در عقلانیت و تحصیل معرفت تأکید میکند و بر این باور است که تعاملات عقلانی انسان باید مبتنی بر «نقدپذیری»، «تواضع علمی» و «احترام به نظرات دیگران» باشد. در این مقاله، پس از بیان انتقادات پوپر نسبت به الگوهای معرفت شناسی سنتی، ایده «عقلانیت انتقادی» وی معرفی می شود و ضمن تبیین نسبت آن با اخلاق، برخی اصول اخلاقی منتج از آن همچون «برابری انسان ها در دانایی و ارزش»، «تواضع علمی»، «گفتگو و بحث نقادانه» و «خود مختاری اخلاقی» بازشناسی می گردد. در مقاله حاضر چنین فرض می شود که می توان از دیدگاه هایی نظیر دیدگاه پوپر، به مثابه تئوری راهنمای عمل در اخلاق اجتماعی استفاده نمود.
۸۶۵.

‌نظریه‌ زیادگی‌ اظهار صدق‌ و نظریه‌ ‌غیرتوصیفی‌(مقاله پژوهشی حوزه)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق فلسفه منطق صدق منطقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۶۴۱
نظریه‌های‌ عمده‌ درباب‌ صدق، صدق‌ را وصفی‌ برای‌ جمله‌ می‌دانند اما براساس‌ نظریه‌ زیادگی‌ اظهار صدق‌ - که‌ توسط‌ فرانک‌ رمزی‌ و فرگه‌ ارائه‌ شد - صدق، امری‌ زاید و حشو تلقی‌ می‌شود. استراوسون‌ نیز صدق‌ و کذب‌ را محمول‌ توصیفی‌ برای‌ جملات‌ قلمداد نمی‌کند. به‌ عقیده‌ وی‌ انتساب‌ صدق‌ به‌ یک‌ جمله، نقش‌ انشایی‌ ایفا می‌کند نه‌ نقش‌ گزاره‌ساز. از این‌رو، دیدگاه‌ وی‌ را نظریه‌ غیرتوصیفی‌ درباب‌ صدق‌ می‌دانند. نوشتة‌ حاضر، ضمن‌ تبیین‌ این‌ دو نظریة‌ جدید به‌ نقد و بررسی‌ آنها می‌پردازد.
۸۶۸.

زبان، تفکر و فرهنگ: دیدگاه ها و برهان ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دگرسازی قوم، نحو موجبیت نسبیت زبانی همسازی کمینه گرایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه فرهنگ
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
تعداد بازدید : ۳۶۲۷ تعداد دانلود : ۲۲۱۳
"این مقاله هدفی دو گانه دارد: هم به بررسی دیدگاه های متاخر درباره رابطه میان زبان، تفکر و فرهنگ می پردازد و هم به ارائه راهکاری نوین در قالب طرحی جدید بر پایه آخرین دستاوردهای رویکرد کمینه گرا می انجامد. محورهای اصلی برای بررسی دیدگاه ها و برهان ها به صورت تمایزاتی سه گانه ارائه می شود: 1- تمایز میان نگرش های مبتنی بر وجود رابطه میان فرهنگ و زبان، در مقابل نگرش مبتنی بر نبودن رابطه میان این دو 2- تمایز میان نگرش همسازی ـ فراگشتی، در مقابل نگرش دگرسازی زبان 3- تمایز میان نگرش انگیختگی اجتماعی ـ ارتباطی زبان در مقابل انگیختگی زیستی ـ ژنتیکی. فرضیه اصلی این پژوهش در بخش راهکار نوین خود آن است که با در نظر گرفتن آنچه برنامه کمینه گرا به ویژه آنچه از سال 2000، به این سو ارائه کرده است، امکان تاثیرگذاری زبان بر تفکر و رمزگذاری فرهنگ در زبان و همچنین تاثیرپذیری زبان از فرهنگ که تحت عنوان قوم ـ نحو شناخته می شود، در عین مفروض دانستن شالوده زیستی ـ ژنتیکی میسر است. از این منظر، کارکرد اصلی زبان نه ایجاد ارتباط است و نه بیان تفکر، بلکه نقش اصلی و دلیل وجودی آن اتصال سامانه های شناختی و اجتماعی- فرهنگی به یکدیگر است. "
۸۷۰.

بررسی دیدگاه «ادوارد تایلور» و «جیمز فریزر» درباره خاستگاه و تکامل دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم دین جادو فریزر تایلور بقایا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تکنولوژی
تعداد بازدید : ۳۶۲۳ تعداد دانلود : ۱۱۷۸
در میان رویکردهایی که درباره تفسیر و تبیین دین پدید آمد، گرایش عقل گرایی از آن جهت که در تبیین دین، پیدایش و تحول آن را همچون جلوه هایی از تغییر و تکامل فکر و عقل انسان دانسته و تحول و تکامل دین را با تحولات ذهنی بشر یکی می داند، قابل توجه بوده است. این رویکرد، دین را پاسخی به نیاز شناختی انسان می داند. دین در این رویکرد انسان شناسانه، محصول تلاش انسان اولیه برای شناخت اشیاء و رویدادهای محیط اطراف اوست، در نتیجه هر چه دانش انسان به جهان پیرامونش افزایش پیدا می کند، نیاز او به دین کاهش می یابد. انسان شناسانی چون «ادوارد تایلور» و «جیمز فریزر» از این زاویه به خاستگاه و تکامل دین نگریسته اند. آن ها با تاکید بر اصولی مانند وحدت روانی و ذهنی انسان ها، اصل بقایا و الگوی تکامل فکری و ذهنی انسان، مراحل دین را از مرحله جانمند انگاری و جادو تا مرحله وحدت گرایی و توحید، تفسیر می کنند که سرانجام در دوران رشد علم افول می کند. این رویکرد انسان شناسانه، از دو جهت ضعف دارد، یکی از جهت عدم ابتناء بر اسناد عینی و تاریخی داده ها و نظریات ارائه شده که مسئله ای روش شناختی در مطالعات ادیان است و دیگری از جهت محتوایی؛ زیرا پیش فرض اصلی این دیدگاه که عناصر، کارکردها و ویژگی های همه ادیان همانند هستند، از یک طرف و عدم توجه به ابعاد مابعدالطبیعی و عاطفی دین از جهت دیگر، مورد نقد جدی دین شناسان است.
۸۷۲.

موسیقی و احساس از دیدگاه نظریه های تجلی، احساس و تحریک

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: موسیقی تجلی تحریک احساس تخیل و واکنش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱۴ تعداد دانلود : ۲۴۹۲
فلسفه موسیقی شاخه ای از فلسفه است که با نگاهی عمیق و بنیادین به مسائل و پرسش های مطرح در هنر موسیقی و تجربه موسیقایی افراد می پردازد. با توجه به این نکته، در این نوشتار، به بررسی چگونگی فرآیند رشد و ظهور احساس در موسیقی با توجه به سه دیدگاه رایج در این موضوع یعنی تجلی، احساس و تحریک پرداختیم. موسیقی یکی از انتزاعی ترین و غیر تقلیدی ترین هنرها محسوب می شود که قدرت برانگیختن و القای احساسات مختلف در انسان را دارد. آهنگ ساز، احساس خود را از طریق گام ها و نت های موسیقی به صدا در می آورد تا حس درونی خود را روی صحنه اجرا به همگان اعلام کند بی آنکه از زبان گفتار استفاده کند. شنونده نیز موسیقی را می شنود و با توجه به معنایی که از آن دریافت می کند احساسات درونی خود را در واکنش به موسیقی بروز می دهد و در این واکنش احساسی، مخاطب از احساسات و تجربیات واقعی خود در زندگی نیز تاثیر می پذیرد. به این شکل که به واسطه موسیقی برخی واقعیات زندگی خود را تخیل و تصور کرده و سپس، در تجربه موسیقایی خود واکنش احساسی از خود نشان می دهد.
۸۷۳.

تمایز فلسفه ابن سینا و ارسطو به روایت کتاب تهافت ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه اسلامی ابن سینا ابن رشد حکمت سینوی فلسفه ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۳۶۱۴ تعداد دانلود : ۳۲۹۲
درباره هویت وماهیت فلسفه ابن سینا سه مساله مهم را می توان مطرح ساخت :اول اینکه آیا این فلسفه ادامه فلسفه ارسطوست ؟ دوم اینکه اگر چنین است چه نوع ادامه ایی است، شرح است یا بسط ؟ ومساله سوم اینکه اگرچنین نیست، چه تفاوتی با فلسفه ارسطو دارد و با چه معیاری می توان این تفاوت را شناخت؟ مقاله برای پاسخ به این سه سؤال خوانش ابن رشد از فلسفه ابن سینا را به کمک گرفته و صرف نظر از انتقادهای ابن رشد به ابن سینا و پاسخی که می توان به آنها داد، اصل تفاوتها را به روایت ابن رشد که شارح مهم و معتبر ارسطوست بر می شمارد. مقاله، دیدگاه ابن رشد درباره تفاوت فلسفه ابن سینا و ارسطورا از سه جنبه مورد بررسی قرار می دهد: تعابیری که نشان از این تفاوت دارد، اصول کلی و مبنایی و جزئیات فلسفی مورد مناقشه در کتاب تهافت التهافت. بدین صورت، به نظر ابن رشد، فلسفه ابن سینا ادامه فلسفه ارسطو نیست و در بیش از پنجاه موضع مهم با آن متفاوت است.
۸۷۷.

بررسی امکان دسترسی به نیات مولف : نقدی بر هرمنوتیک قصدی ستیز و نظریه مرگ مولف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت هرمنوتیک نیت مؤلف قصدی گرایی قصدی ستیزی قصد روان شناختی و قصد پدیدارشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹۵ تعداد دانلود : ۱۷۹۱
نظریة معروف در زمینه معنا و تفسیر متن «قصدی گرایی» نامیده می شود و بر اساس آن، «نیات صاحب اثر با معنای اثر یا تفسیر آن مرتبط است». در دهه های اخیر، نظریه ای که در تقابل با نظریة مشهور، با عنوان نظریة «قصدی ستیزی» یا در شکل حادّ آن، نظریة «مرگ مؤلّف» نامیده می شود، به شکلی فزاینده، رشد کرده است. در این مقاله، دسته ای از مهم ترین دلایل قصدی ستیزان در برابر قصدی گرایان تحت عنوان «عدم دسترسی به نیات مؤلّف» بررسی شده و با دلایل و شواهد متعدد نشان داده شده است که این دلایل، پایه و اساس محکمی ندارند و نیات به معنای واقعی کلمه (نیات پدیدار شناختی)، اموری قابل دسترس هستند.
۸۸۰.

بررسی تأثیرپذیری مارکس در مفهوم کار از ارباب و بنده ی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کار هگل مارکس ارباب و بنده

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر مارکسیسم و ماتریالیسم آلمانی (قرن 19)
تعداد بازدید : ۳۵۸۷ تعداد دانلود : ۱۴۸۰
تأثیرپذیری مارکس از هگل امری است مورد اتفاق و خصوصاً تأثیرپذیری اش از بخش ارباب و بنده پدیدارشناسی روح، اگرچه نظریه ای مشهور اما برای برخی مانند آرتور، افسانه ای بیش نیست. امثال سارتر و هیپولیت که تحت تأثیر کوژو، منشأ شهرت این نظریه هستند بدون ذکر هیچ شاهدی، طرح مدعا کرده اند. مارکوزه به نقل جمله ای از دست نوشته های اقتصادی و فلسفی 1844 مارکس اکتفا کرده است و آرتور را بر آن داشته است تا با محوریت این اثر مارکس و نقد مارکوزه، بر نظریه تأثیرپذیری مهر ابطال بزند. استدلال آرتور این است که مارکس هیچ ارجاعی به ارباب و بنده ندارد و نقدی که به هگل درباره مفهوم «کار» وارد می کند به دلیل تفاوتش با رویکرد هگل به «کار» در ارباب و بنده، ناظر بر این بخش از پدیدارشناسی نیست. در نقد استدلال آرتور می توان گفت رد دلیل، نافی مدعا نیست و باید به دیگر آثار مارکس هم مراجعه کرد. هگل در ارباب و بنده، کار را رها کننده بنده از حیث طبیعی اش، دگرگون کننده، سازنده و عامل فعلیت و آزادی می داند و دقیقاً همین عناصر با همین واژه ها در دو اثر مهم مارکس، گروندریسه و کاپیتال، در ارتباط با کار انسان مطرح شده اند. متأسفانه واژه تأثیرپذیری بدون اینکه دقیقاً مشخص شود به چه معنا است، مورد استفاده ی موافقین و مخالفین نظریه ی مذکور واقع شده است. تامل در کاربرد این واژه نشان می دهد ارجاع یا عدم ارجاع به متن اثر یک صاحب رأی نمی تواند دلیل منطقی ای بر تأثیرپذیری یا عدم تأثیرپذیری دیگران از او باشد. در مورد مارکس، علاوه بر موارد یکسانی تلقی فلسفی او از «کار» با دیدگاه هگل در ارباب و بنده، استفاده فراوان او از کلید واژه های هگلی خاص این بخش از پدیدارشناسی به ضمیمه اعترافش بر شاگردی هگل، شاهدی قوی بر تأثیرپذیری او در مفهوم کار از ارباب و بنده هگل می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان