فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۵۲۱ تا ۱۱٬۵۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
لعل بیان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدامعنایی در شعر گفتاری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد بالای صدامعنایی به جریان شعر گفتار اواخر دهه شصت و سراسر دهه هفتاد منسوب است و عملکرد آن علاوه بر ایجاد فضا سازی های شاعرانه و مخیّل، ترسیم فضاهای عینی و حقیقی نیز هست. این مقاله بر آن است که چگونگی آفرینش و رواج صدامعنایی، تعریف صدا و حرکت شعری، انواع صدامعنایی و مقاصد ثانویه آن را تحلیل کند. با توجه به پرسش هایی که در این مقاله مطرح می شود، به این نتیجه می رسیم که صدامعنایی هم زمان صدا و حرکت و معنا را در شعر تقویت می کند. هنگامی که صدامعنایی با ترکیب های زبانی معنادار قرین می شود، فهم شعر را کند می کند؛ چون ذهن درگیر کندوکاو معنی می شود و حرکت در گرو معناست. هرگاه با صنایعی چون نغمه حروف، اتباع، نام آوا و تکرار قرین می شود، شعری بی-معنا ولی با آهنگ و «صدای شعری» پدید می آورد که حرکت در سطح آن تند و بی وقفه است؛ چراکه صداها فضایی هنری را که به تحلیل و دریافت نیازی ندارد، به وجود می آورند.
استعاره مفهومی: نقطه تلاقی تفکر و بلاغت در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی یا شناختی بر پیوند میان زبان و تفکر تأکید دارد و استعاره را بیش از آنکه مربوط به زبان بداند، به اندیشه مرتبط می داند. استعاره پیش از آنکه در قالب یک عبارت زبانی بیان شود، بر مبنای یک تفکر ذهنی ساخته می شود. این رویکرد جدید توجه منتقدان را به زیرس یی ذهنی جلب می کند که در فرایند ساختن استعاره نقش مهمی دارند. ناصرخسرو، یکی از شاعران اندیشمند و فیلسوف سبک خراسانی، در بسیاری از قصاید خود، از استعاره بهره گرفته است. استعاره هایی که وی به کار می برد همه در قلمرو نظام عقیدتی و دینی او می گنجند و شاعر بسیاری از مفاهیم فکری مورد نظر خود را به صورت استعاره های مفهومی بیان می کند. از آنجایی که قصاید ناصر خسرو بیشتر در حیطه ادبیات تعلیمی جای می گیرند و در نگاه اول، چندان از شگردهای ادبی سود نمی جویند، این پژوهش بر آن است با بررسی پنجاه صفحه از دیوان قصاید ناصرخسرو بر اساس رویکرد استعاره مفهومی نشان دهد که شاعر بسیاری از مفاهیم و عقاید را در قالب استعاره های شناختی بیان کرده و این امر در بالا بردن درجه ادبیت کلام وی مؤثر بوده است.
برنامه ریزی چند بعدی، گامی در پیوند علم و هنر کل نگری در تمدن و هرمنوتیک در زندگی کودکان
حوزههای تخصصی:
مضمون سازی با برخی احجار کریمه در شعر شاعران سبک آذربایجانی
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی ها و اختصاصات مهم شعری سبک شاعران آذربایجانی و ارّان کاربرد اصطلاحات و مضامین علمی و کمک گرفتن از آن ها برای مضمون سازی است؛ چنان که بیشترین مضامین و اصطلاحات علومی، مانند نجوم، طبّ، گیاه شناسی، داروشناسی، در آثار شاعران این سبک دیده می شود. در این مقاله، اصطلاحات، تشبیهات، استعارات و مضامین ساخته شده با برخی احجار کریمه (شامل الماس، پیروزه، درّ، عقیق، لعل، و یاقوت) بررسی شده و مسائل علمی و ادبی مطرح شده دربارة این احجار کریمه در دیوان های خاقانی شروانی، فلکی شروانی، ذوالفقار شروانی، مجیرالدین بیلقانی و آثار نظامی گنجوی تحلیل شده و با کتب علمی کانی شناسی قدیم، ازجمله تنسوخ نامة ایلخانی و آثاری از این دست، تطبیق داده شده است.
سازهای موسیقی در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
پای تخت آوازهای صبح
نگاهی به دیوان حافظ ، تصحیح هاشم جاوید و بهاءالدین خرمشاهی
حوزههای تخصصی:
درباره معانی قرآن
سنت اگزوپری و شازده کوچولو (آنتوان دو) عشق مرگ آفرین است
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل تجلّی زمان و مکان مقدّس اساطیری در عرفان (با توجّه به متون برگزیده، نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن تعریف و تبیین وجوه تشابه و تفاوت اسطوره و آیین و عرفان، تجلّی و تأثیر و ردّپای محسوس و نامحسوس زمان و مکان مقدّس اساطیری و آیین های مربوط به هر یک در برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد. با توجه به برخی بنیادهای مشترک اسطوره و عرفان در آفاق تاریخ تفکّر بشر، و در پرتو ضمیر ناخودآگاه مشترک وی، زمان و مکان قدسی و آیینی نیز به مثابه دو مقوله مشترک بین اسطوره و عرفان، کارکردهایی مشابه و مشترک یافته اند که این تشابه و اشتراکات در متون عرفانی ادوار گوناگون، تجلّی یافته اند. کارکردهایی از قبیل ترک دنیا، شهود حق، ادب دانی، بازگشت به زمان ومکان ازلی،احساس آرامش، تزکیه، درک حضورخدایان وطلب خواسته ها.
دختری درون قلعه است؛ قلعه دخترها و داستان هایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲۶
130-148
حوزههای تخصصی:
شماری از قلعه های ایران قلعه دختر نام دارند. درباره دلایل انتخاب این نام دو نظر اصلی بیان شده است. نخست اینکه به دلیل سختیِ دسترسی و ناممکن بودن تصرف آن ها چنین نامیده شده اند، دیگر اینکه این نام نشان دهنده اختصاص این اماکن در گذشته ای دور به ایزدی باستانی همچون اناهیتاست. نظر اخیر به دلیل تمایل ایرانیان معاصر به بازشناختن مضامین باستانی در آثار و بناهای تاریخی، محبوبیت نسبتاً زیادی یافته و به نوبه خود، شناسایی منشأ برخی از مکان های مقدس، همچون زیارتگاه های زنانه زرتشتیان و مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله اعتبار تاریخی این دو نظر را ارزیابی می کند و نشان می دهد که این نام گذاری، به دشواررس بودن ادعاشده آن قلعه ها و یا دین باستانی ایران ارتباطی ندارد. این مقاله نشان می دهد که نام گذاری این قلعه ها محصول خیال پردازی عامه مردم بوده و از گنجینه قصه ها و روایت های عامیانه بهره برده و بُن مایه مشترک آن ها، حضور دختری در قلعه است. گونه هایی از قصه های عامیانه که با نام گذاری قلعه دخترها در ارتباط بوده اند، در این بررسی معرفی شده اند.
انسانی متفاوت، عرفانی متفاوت (درنگی در مکتب ادبی و عرفانی پائولوکوئیلو)
منبع:
سوره ۱۳۸۶ شماره ۳۱
حوزههای تخصصی:
بحث پیرامون شاهنامه فردوسی: رادمردی و جانبداری از حق: نتیجه گیری از داستانهای شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی: