فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۴۶۱ تا ۹٬۴۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های نقد ادبی، روایت شناسی و بررسی دستور زبان حاکم بر روایت های داستانی است. از ویژگی های بارز قرآن استفاده از عناصر روایت در پردازش داستان است. هدف این پژوهش، تحلیل شیوه روایی داستان زندگی حضرت یوسف(ع) با استفاده از نظریه «ژپ لینت ولت [1] » فرانسوی است که بر اساس روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار و نوع روایت می پردازد. در این شیوه با توجه به ناهمسانی عملی میان راوی و کنشگر، دو شکل اصلی روایتی، شامل روایت دنیای داستان ناهمسان و همسان تعریف می شود. داستان زندگی یوسف(ع) از جهت گونه روایی، ناهمسان و به صورت تلفیقی متن نگار و کنشگر روایت گردیده است. نوع زاویه دید، بیرونی از نوع دانای کل روایت شده است. الگوی طرح های داستان دارای ساختاری کامل است به جز الگوی اولین طرح داستان که نیروی سامان دهنده ندارد و با الگوی آخرین طرح داستان رمزگشایی شده و به نوعی جلوه های هنری روایت به اوج خود رسیده است. نقش الگویی در ماجراهای زندگی یوسف(ع)مخاطب را با آموزنده ترین برداشت های تفسیری روبرو می کند و دانای کل با پردازشی مطلوب و ساختاری هنرمندانه در مؤلفه های روایتگری، جلوه هایی از رسیدن به کمال و سیر و سلوک معنوی را در دشوارترین عرصه های زندگی فردی و اجتماعی برای خواننده ترسیم می کند و این چنین زبان قرآن را برای مخاطب، گویا و فصیح می گرداند.
غرض ورزی نقد را تباه می کند: نقدی بر مقاله «چگونه از زیر سایه ی خود خارج شوم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارش مقاله ای که عنوان نقد ادبی را یدک می کشد، نیاز به تعاریف دقیق، نظریه و روش شناسی دارد. در نقد ادبی باید از معیارهای شخصی فاصله گرفت و به دنبال معیارهای عینی و علمی باشیم. یک منتقد ادبیِ با دانش و تجربه، با اتخاذ شیوه ای عینی از غرض ورزی به دور مانده و نقدی بی طرف را ارائه می کند. تمرّد از اصول نقد عینی و بی طرف، منجر به تباهی نقد می شود. اما گاهی اوقات نوشته هایی دیده می شوند که از پیروی از این اصول سر باز می زنند و اقدام به نوشتن یادداشت هایی تحت عنوان نقد ادبی می کنند که تنها بر معیارهای شخصی و یا نظریه توطئه بنا شده اند. مهدی جاوید شاد در شماره 42 فصلنامه «نقد ادبی» (تابستان 97) به انتشار مطلبی تحت عنوان «چگونه از زیر سایه ی خود خارج شوم؛ نقدی بر مقاله ایدئولوژی و فراخواندن جامعه ی سیاه پوستان آمریکا در شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا» اقدام ورزیده که در تمام صفحات مقاله از ارائه تعاریف دقیق و علمی، فرضیه و روش شناسی خودداری کرده است، زیرا با ارجاع به تعاریف علمی و عینی، اساسِ نوشته اش (اتهام سرقت ادبی) با سوالاتی جدّی مواجه می شود. جاوید شاد بحث خود را بر اساس فرضیات شخصی بنا کرده و از نقد منصفانه تمرد ورزیده تا با تکیه به اشتباهات، پنهان کاری و نظریات توطئه، یادداشتش را به پایان برساند. مقاله حاضر می کوشد تا با تکیه بر تعریف سرقت ادبی، نظریات متیو آرنولد، میشل فوکو، خورخه لوئیز بورخس و همچنین اصول و روش تحقیق، ضمن اشاره به اشتباهات مقاله جاوید شاد، روشنگر و راهنمای نقد مقالات دیگر نیز باشد.
تحلیل کارکرد ساختار اپیزودیک در تاریخ بیهقی با تکیه بر «واقعه بوبکر حصیری» و «حکایت افشین و بودلف»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
59 - 84
حوزههای تخصصی:
تربیت دیوانی، وابستگی به هرم قدرت، ملاحظات سیاسی و محافظه کاری، بیهقی را در به کارگیری بیان پوشیده و کنایی/تلویحی ملزم ساخته است. یکی از راهبردهای بیهقی برای بیان انتقادات پوشیده و غیرمستقیم، به کارگیری ساختار اپیزودیک در تاریخ نگاری است. او در ضمن روایات فرعی به بهترین وجه و به صورت غیرمستقیم، انتقادات خود را مطرح کرده است. این مسئله به صورت مشخص در حکایت افشین و بودلف نمود یافته است. نتایج حاصل از دریافت و تشریح حکایت مذکور در تاریخ بیهقی و در پرتو متون موازی همانند فرج بعد از شدت نشان می دهد که بیهقی از زبان شخصیت های ماجرا، صفاتی به افشین نسبت می دهد که محتملاً این صفات منفی با ارجاع به روایت اصلی به صورت ضمنی تعریض و انتقاد از احمد حسن میمندی است. مقایسه حکایت افشین و بودلف از بیهقی با روایت دهستانی نیز نشان می دهد که در روایت دهستانی، تنها نام افشین ذکر شده و هیچ یک از صفاتی که بیهقی به او نسبت می دهد وجود ندارد. به واقع این صفات افزوده های خود بیهقی است و با ذکر و تأکید بر صفاتی که به افشین نسبت می دهد، گویا بر آن است تا مخاطب از کارکرد تلویحی و کنایی این ساختار اپیزودیک آگاهی یابد و به واسطه آن به هدف اصلی او از ذکر این حکایت که به احتمال انتقاد از احمد حسن میمندی است، پی برد.
Обучение иностранных студентов академическому русскому письму(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Академическое письмо – важная компонента профессиональной и исследовательской компетентности студента, неотъемлемая черта современного профессионального образования. В условиях расширения связей между образовательными и научными организациями на международном уровне, интеграции и стандартизации мировых образовательных систем успешность и мобильность выпускников российских вузов, в том числе иностранных студентов, во многом определяется их уровнем владения академическим русским письмом. Цель исследования – научное обоснование исследовательских заданий как современного средства обучения иностранных студентов академическому русскому письму. В статье введена уровневая структура исследовательских заданий обучения иностранных студентов академическому русскому письму. Автором выделены три уровня исследовательских заданий по степени сложности. В основу отбора содержания исследовательских заданий для обучения иностранных студентов русскому академическому письму заложены идеи контекстного, деятельностного и личностно-ориентированного подходов. Приводятся примеры заданий исследовательского характера, направленные на формирование навыков академического письма на русском языке. Сделан вывод, преемственная реализация в учебном процессе системы заданий исследовательского характера позволит сформировать у иностранного студента целостные представления о стиле и особенностях академического русского письма, создаст основу для свободного осуществления профессиональной письменной и устной коммуникации на русском языке и соблюдению норм научной этики.
بررسی مؤلفه های تصویر و درون مایه در داستان های کودکانه صمد بهرنگی
حوزههای تخصصی:
درون مایه و تصویر نقش مهم و سازنده ای در داستان های کودکان دارند. انتخاب درون مایه و پردازش مناسب آن نقش مهمی در جذب مخاطب دارد. نویسندگان ادبیات کودک درون مایه هایی را برای داستان انتخاب می کنند که جذاب و تفکر برانگیز باشد. تصویر نیز به عنوان یک عنصر کلیدی باید کودک را در درک درون مایه داستان یاری دهد و ترغیب کننده حس زیباشناسی مخاطب و تخیل برانگیز باشد. روش تحقیق به صورت اسنادی و تحلیل کمی محتوای آثار است. در این پژوهش به مولفه هایی چون، درون مایه و بسامد آن، شیوه ارائه درون مایه، رابطه عنوان داستان با درون مایه، تصویر و نقش آن در ارائه درون مایه پرداخته می شود. موضوع داستان های بهرنگی پیرامون مسائل اجتماع و بحران-های جامعه است. در آثار بهرنگی، تنوع موضوع و درون مایه نسبتا کم است. تک بعدی بودن آثار (اجتماعی) باعث شده مخاطبان او اغلب از طبقه خاص جامعه باشد. رابطه تصاویر با درون مایه، اغلب رابطه ای تکمیلی است. تصویر، به ارائه بهتر درونمایه کمک می کند. تصاویر سیاه وسفید، استفاده ار رنگ-های خنثی وغمگین (خاکستری و سیاه) با درون مایه داستان ها هماهنگی دارد.
La Représentation de l’Espace Postmoderne dans l’Œuvre Romanesque de Patrick Modiano(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’imaginaire littéraire est largement marqué par les images de l’espace et les métaphores territoriales dont l'écho a beaucoup évolué pendant des siècles. D'un topos mythique à une figure imaginaire modernisée, l’espace et ses représentations littéraires suivent et subissent les transformations des modes de vie humaine. Or, à l'ère postmoderne, nous sommes loin de l'image homogène et cohérente de la ville moderne, issue de la mondialisation. La plupart des œuvres de Patrick Modiano, écrivain contemporain français, investissent la thématique de la ville et de l'espace dans un vaste projet de la quête d'identité et d’une réhabilitation collective d’une race. Pourtant, l’originalité de la démarche de l’écrivain réside dans les stratégies narratives postmodernes qui transforment la ville en un espace littéraire par excellence. Parmi ces œuvres, Quartier perdu et Rue des boutiques obscures illustrent bien cette hypothèse que notre écrivain, afin de mettre en fiction l’espace postmoderne, tend à reformuler les mécanismes textuels et référentiels mis en œuvre pour incarner l'espace urbain. À travers des exemples tirés de ces deux œuvres mentionnées et en nous basant sur la définition et les caractéristiques du postmodernisme et en nous référant aux idées de Bertrand Westphal sur la géocritique et les représentations de l’espace, cet article vise à analyser tout d'abord, ces stratégies et mécanismes et leur mode de fonctionnement et ensuite à dévoiler la finalité recherchée par l’auteur concernant l’articulation de l’espace dans ses romans.
تحلیل تقابل های بنیادین متن در گفتمان ادبی و سینمایی: مطالعه موردی داستان آشغالدونی و فیلم اقتباسی «دایره مینا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۵
85-104
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های فهم معنا و درک شگردهای زیبایی شناختی اثر، کشف تقابل هایی است که در متن پنهان است و راه یافتن به شیوه پنهان سازی آن ها فرایند عمل نقد را کامل می کند. تقابل ها در سطوح مختلف اثر قابل بررسی هستند و دو گونه آشکار و نهان را شامل می شوند. تقابل های آشکار در متن همنشین می شوند، اما تقابل های پنهان فقط یک سویه را آشکار می کنند و به این طریق نشان می دهند سوگیری خالق اثر به سمت و سوی غایب است. اینکه تقابل ها کدام ها هستند و چه رابطه ای با هم دارند، به درک معنا می انجامد و اینکه تقابل ها با کدام شگردهای زیبایی شناسانه پردازش شده اند، همان راه های پنهان کردن معنا را نشان می دهد که راز لذت بخش بودن اثر را هم فاش می کند. مقایسه دو رسانه متفاوت، روش های متفاوت و منحصربه فرد هر رسانه را در پردزاش تقابل ها نشان می دهد و یکی از بسترهای مطالعه در این زمینه، مقایسه فیلم های اقتباسی با منابع ادبی آن هاست. در این مقاله، به تحلیل تطبیقی تقابل ها در داستان آشغالدونی نوشته غلامحسین ساعدی و فیلم اقتباسی «دایره مینا» ساخته داریوش مهرجویی پرداخته شده است. دریافت نهایی تحقیق این است که کارگردان به سبب وفاداری به روساخت و ژرف ساخت روایی آشغالدونی ، تقابل های مضمونی و روایی را از داستان مکتوب به فیلم انتقال داده است و با این حال، عناصر سبکی فیلم این تقابل ها را در عرصه تصویر کامل کرد ه اند و بیان زیبایی شناسانه متفاوتی را خلق کرد ه اند.
مفهوم منتقم رهیافتی به شعر مهدی جناح الکاظمی (با رویکرد به شیوه های بیانی)
منبع:
مطالعات ادبی متون اسلامی سال سوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
107 - 132
حوزههای تخصصی:
مسئله منتقم و ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه وآله؛ جزء بنیادی ترین و پویاترین مسائل دینی، اعتقادی و سیاسی روز است. به طوریکه؛ می توان گفت، گفتمان اثربخش مهدویت و رویکرد نوین آن در عصر حاضر تنها راه برون رفت انسان از انزوا و غربت از خود می باشد. نقش افتخارآفرین حضرت مهدی (عج) به عنوان منتقم اهل بیت (ع) در ادبیات متعهّد، از دیرباز کانون توجه شاعران زیادی درحوزه ادبیات شیعه بوده و هست که این موضوع خود مرهون تأثیری می باشد که قرآن کریم بر اندیشه شاعران داشته است. در تبیین رسالت خطیرآن حضرت مضامینی چون انتقام از دشمنان جبهه حق، رهبری امّت اسلامی در عصر غیبت، برپایی حکومت عدل و مدینه فاضله با استعانت از گفتمان دینی و احتجاجات قرآنی خود، از بسامد بالایی برخوردار است، به طوریکه؛ تبلور این حسّ معنوی در وجود شاعران که طبعی لطیف تر دارند، نیز جلوه گر شده است. در این میان مهدی جناح الکاظمی به عنوان شاعر آئینی معاصر، کوشیده است تا با اقتباس عناصر زیبا شناسی و تصاویر هنری و ادبی از تفاسیر آیات و روایات متواتر، به وصف حضرت مهدی (عج) بپردازد و به شعر خویش جامه تأثیر پذیری و ماندگاری ببخشد. در این پژوهش، پس از ارائه تعاریفی از مبحث منتقم و جایگاه آن در شعر متعهّد عربی، به تشریح مبانی بنیادی این مفهوم و انواع مضامین یاد شده پیرامون این مبحث در شعر مهدی جناح الکاظمی پرداخته می شود.
نگاهی تحلیلی-تطبیقی به تمثیل از دیدگاه قندزی و بلاغت نویسان قبل و بعد وی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل از انواع ادبی است که کاربردی دیرینه دارد و بلاغت نویسان از گذشته های دور تاکنون درباره آن نظرات گوناگون و متفاوتی ارائه کرده اند. یکی از این بلاغت نویسان محمود بن محمّد بن احمد قندزی، ادیب ایرانی قرن نهم هجری و نویسنده اثری به نام بلاغت است. از این رو در پژوهش حاضر سعی بر این است که تمثیل از نگاه قندزی و دیگر بلاغت نویسان معاصر و کلاسیک بررسی و مقایسه شود. برای رسیدن به این منظور پس از معرفی قندزی و اثر ایشان، تمثیل از نگاه قندزی بررسی و با آرای بلاغت نویسان قبل و بعد از او مقایسه شد و وجوه افتراق و اشتراک آن ها در جدولی مشخّص گردید. حاصل پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی-تحلیلی انجام گرفته، بیانگر این است که آرای قندزی به بلاغت نویسان گذشته نزدیک تر است و اساس نظریات قندزی و نویسندگان پس از او بر پایه عقاید گذشتگان است.
نقد و بررسی: نقد تصحیح قصاید ابن یمین فریومدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره هفدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
121-137
حوزههای تخصصی:
بازتاب الفاظ و مضامین مربوط به سیّد و مترادف های آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
153 - 183
حوزههای تخصصی:
با توجّه به حدیث معروف ثقلین، احترام و پیروی از خط و منش ائمّه از اهمّیّت خاصّی برخوردار است و به تبع آن، فرزندانی که از نسل آنان پدید آمده اند، همواره در نزد مردم مورد توجّه بوده اند. اینکه واژه های عَلَوی، شریف، میر، سیّد و سادات در طول تاریخ اسلام و در اَدوار مختلف به صورت اصطلاح برای فرزندان رسول الله و اَئمّه هُدی در متون گوناگون به کار می رود، حکایت از این امر دارد. شعرا و نویسندگان ادب فارسی نیز به نوبه خود در گرامیداشتِ اهل بیت و فرزندان رسول الله و علی(ع) استوار مانده اند و کاربرد فراوان اصطلاح «سَیِّد» و مترادف های آن در متون منظوم و منثور، صحّت این گفتار را تأیید می کند. در این مقاله، ضمن بررسی اصطلاح سیّد و مترادف های آن و بیان جایگاه متعالی سادات در ادب فارسی، واکنش اهل ادب در برابر آن دسته از ساداتی که در انجام وظایف دینی خود، کوتاهی می کنند، تشریح و اعلام شده که نسبت معنوی با رسول الله و اهل بیت، باارزش تر از نسبت نَسَبی است.
تحلیل بسترهای بلاغت در آثار سعدی و تعمیم پذیری آن در زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درکِ بلاغت زبان فارسی و کشف و شناساییِ قواعد و اصول آن، لازم است که از مطالعه و تحلیل ساخت های نحویِ آن شروع کرد. از این طریق مشخّص می شود که ساخت های نحوی در حالتِ عادی و خنثی چه نظم و ترتیبی دارند و در موقعیت هایی که القای غرضِ بلاغی و معنای خاصی مدّنظر است، چه تغییراتی پیدا می کنند؛ زیرا ساخت نحوی که همان چگونگیِ نظم و ترتیب اجزاست، بر اساسِ معنا و اغراضِ بلاغی شکل می گیرد. هر نوع «تغییر در جایگاه دستوری و معمولی اجزا»، «دگرگونی در صورتِ جمله ها» و هرگونه «حذف یا اضافه ای» که در کلام صورت می گیرد، ناشی از اغراض بلاغی است. این مقاله با تکیه بر سخن سعدی به عنوانِ نمونه بارز بلاغتِ زبان فارسی، به بررسی مهم-ترین بسترهای بلاغت در نحوِ زبان فارسی می پردازد که انتقالِ معنا و القای اغراضِ بلاغی از طریق آنها صورت می گیرد. هدف از این پژوهش، شناسایی بستر های کلان و کلّیِ نحو زبان فارسی در القای اغراض بلاغی است که هر کدام از آنها می تواند مصداق های زیادی را شامل شود. همچنین سعی بر این است تا نشان داده شود که معمولاً با هر کدام از این ظرفیت ها، چه معانی و اغراض و مقاصدی بیان می شود. نتیجه کار نشان می دهد که «جابه جایی اجزای کلام»، «تغییر در ساخت و صورت جمله ها» و «افزایش و کاهش نحوی»، ظرفیت هایی هستند که برای بیان اغراض بلاغی در نحو زبان فارسی کاربرد دارند.
حریم انسان در تفاسیر عرفانی بر مبنای فصّ یونسیّه ابن عربی و شرح آن از سوی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا حضور و نقش انسان در عرفان اسلامی، چونان پوسته ای بی ارزش است و اعتقاد به وجودِ مطلق ، دیگر جایی برای تصوّر حضور انسان باقی نمی گذارد؟ آیا می توان همچون برخی عارفان، مقام انسانیّت را چنان رفیع دانست که گویی همه وجود ، انسان است و باقی تصویر و تصوراتی است که در آینه قلب و ذهنِ انسان نقش می بندد ؟ پژوهشگر کنجکاو می تواند در گفتار و نوشته های عارفان، نشانه هایی از اندیشه هیچ انگاری انسان (آنتی هیومنیسم) و نیز انسان گرایی (اومانیسم) را بازجوید . بیان این نکته که انسان در نظام هستی چه جایگاهی دارد و درجهان بینی عرفانی از چه موقعیتی برخوردار است ، مقصود اصلی این مقاله بوده است . از این رو با عنایت به آثارِ دو عارف صاحب نظر در این باره، یعنی ابن عربی و امام خمینی سعی در تبیین این جایگاه شده است . مبنای این تبیین ، مبحث پرهیز از هدم بنای انسانیت در فصّ یونسیه فصوص الحکم و شرحی است که امام خمینی در این باره در آثار عرفانی خود ارائه داده است . از جمع گفته های ابن عربی و شارحانش برمی آید که: همه موجودات از آن جهت که مظهر و تجلی معشوق و محبوب ازلی هستند، دارای تقدسند. پس زمانی که به همنوعان خود، یعنی انسان ها نگاه می کنیم، یا حتی به جهان گیاهان و حیوانات می نگریم، همه آنها را از آن جهت که با آفریننده در ارتباطند می بینیم و نه به عنوان وجودی مستقل از مقام الوهیت. این دیدگاه، وجدان انسان را بیدار می کند و موجب می شود که عشق و محبّتی را نسبت به همه هستی در خود بپروراند.
مدرنیته و شعر فارسی در دو دهه سی و چهل خورشیدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
103 - 134
حوزههای تخصصی:
در نوشته حاضر که حاصل پژوهشی از نوع تاریخی، توصیفی و تحلیلی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است، پس از نگاهی گذرا به ادبیات مشروطه در برخورد با تمدّن غرب، مشخصه های شعر فارسی در شکل و محتوا در دهه های سی و چهل خورشیدی برشمرده شده است. شکستن قالب ها و اوزان کهن در عین رعایت یا عدم رعایت وزن و قافیه، به کار بردن مضامین و پیام های سیاسی و اجتماعی تحت تأثیر ادبیات مشروطه و نیز سمبولیسم فرانسه، تأکید بر ابهام گویی، بهره گیری از هر پدیده طبیعی و اجتماعی به صورت نمادین برای نقد سیاسی و اجتماعی و ظهور «شعر سپید» و «شعر موج نو»، از مشخصات مهم تر شعر این دوره شناخته شده است. علاوه بر این، پیدایش «شعر مقاومت» و «شعر چریکی» و بعضاً «پریشان گویی و نامفهوم سرایی» و ظهور تصنّعی جریان های شعری و ظهور پیام بازگشت به خویشتن اسلامی به ویژه در دهه چهل را می ت وان از مشخصه های دیگر شع ر در ای ن دهه دانست. مدرنیت ه به دو ص ورت مستقیم (آشنایی با ادبیات و شعر غرب) و غیرمستقیم (شکل دادن به گروه بندی های اجتماعی، جریان های فرهنگی، دگرگونی های سیاسی و درهم تنیده شدن آن ها) بر شعر این دوره تأثیر گذاشته است. ستیز قلمی بین حامیان قالب های سنّتی شعر و شعر نو، اختلاف نظر بین شاعران «موج نو» و «شعر نو» و چند شاخه شدن شعر و شاعران، همه انعکاس همین گروه بندی های اجتماعی و جریان های فرهنگی بوده که یا تحت تأثیر مدرنیته شکل گرفته و یا بر اثر نفوذ مدرنیته از حالت خفته به حالت فعّال درآمده است
پیله های ظهور (بررسی جلوه های زنانه از منظر نقد زن محور در رمان طوبا و معنای شب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلوه های زنانه یکی از رهیافت های نقد ادبی مربوط به زنان است که به بررسی شخصیت زنان در آثار نویسندگان می پردازد و این موضوع بستر مناسبی است برای رمان «طوبا و معنای شب» که در آن مسائل و دغدغه های زندگی زنان که به نوعی مورد ستم فرهنگ نرینه سالار قرار گرفته اند، بیان شده است. پارسی پور در این رمان با ترسیم دوره گذار از جامعه سنتی دوران قاجار به تجدد دوران پهلوی و درنهایت به دگرگونی دوران انقلاب می رسد و همزمان با تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه با پرده برداشتن از بخش های جدید هویت زنانه، زوایای پنهان وجود زنان و مبارزه آنها برای کسب هویت از دست رفته شان را به تصویر می کشد و با انتقاد از نظام مردسالار نشان می دهد چطور با تغییر فرهنگی جامعه، نوع نگرش و شیوه زندگی زنان نیز تغییر می یابد و این تحول فرهنگی و اجتماعی به تحول شخصیتی زنان و پوست اندازی و بیرون آمدن آنها از پیله کهنه نظام مردسالار ایران منجر می شود. در این مقاله بر آن شده ایم تا به نقد رمان طوبا و معنای شب از منظر فمنیستی بپردازیم و نگاه زنانه او را در این مجال واکاوی نماییم.
گزارش جَنگ 572م. در شاهنامه و ویژگی های منبع فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ 572م. یکی از مهم ترین درگیری های ایران و روم در عصر ساسانی به شمار می رود. تنها گزارش موجود از این جنگ در منابع اوایل دوره اسلامی در شاهنامه فردوسی دیده می شود و در آثار مورّخان برجسته ای همچون طبری، بلعمی، یعقوبی و... هیچ گزارشی از این جنگ وجود ندارد. همین نکته به خودی خود اهمیت گزارش شاهنامه را آشکار می سازد، اما مسائل دیگری نیز در این گزارش نهفته است؛ ازجمله اینکه با وجود درست بودن چارچوب کلی گزارش شاهنامه، ابهام های عجیبی در آن به چشم می خورد؛ به ویژه در زمینه جغرافیای این جنگ. حکیم توس در اوج امانتداری از پیرایش و زدودن ابهام ها با توسل به شیوه داستان سرایی خودداری کرده و به این ترتیب شواهد ارزشمندی از کمّ وکیف منبع خود به دست داده است که برای پیشرفت مبحث منابع شاهنامه از اهمیت فراوانی برخوردار است.
تحلیل توازن آوایی در غزلیات «سلطان ولد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی شعر عامل جذابیت متون نظم است. این عامل در غزل های «سلطان ولد» جلو ه ای دیگر دارد که با عنوان توازن آوایی در قالب یادشده، نمود چشمگیری یافته است. شاعر با استفاده از توازن کمی در مبحث وزنی و استفاده از وزن های مختلف، چاشنی ضرب و آهنگ غزل های خود را افزایش داده است. سلطان ولد به کمک وزن دوری، جذبه و شور خاصی به غزل می بخشد، تا جایی که بیشترین بسامد وزن دوری را در استفاده از وزن تند و ضربی این قالب شعری مشاهده می کنیم. وی در کاربرد توازن آوایی کیفی، به انواع تکرار دست می زند و با تکرار انواع صامت و مصوت های زبان فارسی، سعی در زیباسازی غزل هایش نموده است که استفاده وی از مصوت بلند «آ» از بسامد بالایی برخوردار است و از مصوت کوتاه «-ُ» در زمینه تکرار، کمترین بهره را برده است. سلطان ولد با استفاده از تکرار واکه و همخوان ها در آغاز و پایان واژگان، جلو های آهنگین به اشعارش می بخشد که این بهره گیری شاعر از انواع تکرار در جایگاه قافیه از نمود بیشتری برخوردار است. بنابراین می توان گفت که سلطان ولد با بهره گیری از انواع توازن در بخش هم صدایی و هم حروفی با رعایت انواع همخوان ها، موسیقی خاصی به غزل هایش بخشیده است که در زمینه های مختلف قابل بررسی است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته، که ابتدا مباحث توازن آوایی را در غزل های سلطان ولد شناسایی کرده، سپس ضمن تحلیل هر یک از آنها، بسامد هر کدام را در قالب نمودارها و جداول مشخص نموده ایم.
مقایسه تطبیقی تعلیم و تربیت در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
163 - 192
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت یکی از بنیادی ترین اصول در تمامی فرهنگ های بشری و پلکانی برای عروج به عالم انسانی است و هدف عمده پیامبران و مصلحان اجتماعی چیزی جز تعلیم فضایل تربیتی و پرورش خصائل نیک انسانی نبوده است. از منابع مهم تعلیم و تربیت آثار فاخر ادبی، منظومه های شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر هستند که پر از نکته ها و دستورالعمل های تعلیمی و تربیتی اند و تاکنون کمتر به آن ها پرداخته شده است. ازاین رو با مطالعه کتابخانه ای این آثار می توان ضمن شناخت مؤلفه های تربیتی دو فرهنگ ایرانی و یونانی به این مهم دست یافت که مهم ترین دغدغه های تربیتی هریک از این فرهنگ ها کدام اند؟ و چگونه می توان با شناخت و تدوین، تشریح و تفسیر آن ها نسل امروز را به آموختن و تبعیت از این اصول نیک اخلاقی سوق داد. مقایسه تطبیقی آثار مورد اشاره بیانگر این واقعیت است که مؤلفه های تربیتی مانند نرم خویی، رایزنی و... در این دو فرهنگ علاوه بر اینکه نقاط مشترک بسیاری دارند، برای تأمین سعادت نوع بشر چه در گذشته و چه امروز نیز بسیار کارساز و راهگشا هستند و در حماسه هومر این مؤلفه ها در مراحل اولیه تکامل اندیشه بشری هستند درحالی که حماسه فردوسی در این زمینه بسیار کامل تر و پخته تر است و وضوح و شفافیت مؤلفه های تربیتی در آن بسیار بیشتر از حماسه هومر است.