فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۶۸۱ تا ۸٬۷۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، بسیاری از مفاهیم و پیام ها در قالب ادبیات -قصه ها و شعرها- منتقل شده است. برای انتقال مفاهیم، پیش از هر چیز به برقراری ارتباط نیاز است. نظریة خوانندة نهفته بر اساس همین نگرش شکل گرفته است که برای برقرای ارتباط و انتقال پیام، دو فرد لازم است. بنابراین نویسنده نیز برای انتقال معنایی که می خواهد با مخاطب در میان بگذارد، می باید با خواننده اش روابطی ایجاد کند. ایدِن چِمبرز(Aidan Chambers، نویسنده و نظریه پرداز بریتانیایی حوزة ادبیات کودک و نوجوان، متولد1934) بر این باور است که با بررسی برخی عناصر در داستان می توان به کشف چگونگی رابطة میانِ نویسنده و مخاطب و همین طور درک معناهای مورد نظر مؤلف و حتی کیستیِ این خوانندة نهفته نائل شد. از سوی دیگر، ادبیات پایداری نیز با آموزه هایی از جنس استقامت، ایثار، گذشت، امید، نوید رستگاری، پیروزی نهایی حق بر باطل و .... در پی برقراری ارتباط با کودکان است. از همین رو، این پژوهش بر آن است تا بر پایة نظریة چمبرز، مخاطبان ادبیات پایداری را در دو دهة متفاوت 60 و 90 خورشیدی، شناسایی و مقایسه کند و همچنین شیوه هایی که نویسندگان برای برقراری با خوانندگان خود در این دو دهة متفاوت، به کار برده اند، بررسی شود. بدین منظور دو نمونه داستان از ادب پایداری که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دردهة 60 و 90 برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است، انتخاب و بررسی شده است.
« بررسی تطبیقی رمان حاجی بابای اصفهانی جیمز موریه و یکی بود یکی نبودجمالزاده ، با تکیه برشرق شناسی ادوارد سعید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
205-222
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی رمان «حاجی بابای اصفهانی» ومجموعه «یکی بود یکی نبود» با تکیه بر دیدگاه های ادوارد سعید که شامل گفتمان های مرکز مدارانه شرق شناسی وتقابل های استعاری آن است، می پردازد. رمان «حاجی بابای اصفهانی» و مجموعه «یکی بود یکی نبود» با تأسی از گفتمان های یک سویه و مرکز مدارانه شرق شناسی، توصیفی به ظاهر واقعی از پدیده های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ارائه می دهند و با نادیده گرفتن نقاط مثبت زندگی ایرانیان و با بی توجهی به شأن وتمدن تاریخی ایرانیان، در توصیفات بدبینانه خود از شخصیت های ایرانی تصاویر باور پذیری ازخلق وخوی مردم ایرانی وشرقی ارائه می دهند. در واقع این دواثرازنظرشگردهای روایت، دیدگاه های خاصی از واقعیت را به نمایش می گذارندکه ازلحاظ محتوا، ذهنیت و بافت،گرایش شدیدی به گفتمان های منفی انگارانه و کل نگرانه شرق شناسی دارد. نقدسیاست، فرهنگ، اجتماع و به طور مشخص اخلاق ایرانی، مهمترین مضامینی است که در محتوای این دو کتاب جلوه گر شده است. سبک و تفکر محوری در هر دو کتاب به یک نحو است و روش ها و نمودهایی که برای تحقیر شرقی ها به طور عام و ایرانی ها به طور خاص استفاده شده با نظام بندی خاصی که متأثر از روایت های شرق شناسانه است، ارائه شده است.
مقایسه سبک شناختی غزلی از خواجوی کرمانی با غزلی از حافظ شیرازی
منبع:
علوم ادبی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
173 - 189
حوزههای تخصصی:
سبک نحوه و نوع بیان است؛ وحدت منبعث از تکرار عوامل یا مختصاتی است که در آثار کسی هست؛ این مختصات هم مسأله زبان است، هم مسأله فکر و هم گزینش خاصی از واژه ها، تعابیر و عبارات که توجه خواننده را به خود جلب می کند. در این مقاله غزلی از حافظ شیرازی و غزلی از خواجو کرمانی، دو شاعر هم عصر که دارای وزن، قافیه و ردیف همسانی هستند، برگزیده شده است. از این رو در این پژوهش قصد داریم به بررسی مختصات عمده سبکی این دو غزل در سطوح ادبی، زبانی و فکری بپردازیم تا افتراقات و اشتراکات و مختصات عمده سبکی غزلیات این دو شاعر مشخص شود. با شناخت سبک هر دو شاعر می توان به بسیاری از خصلت های روانی، اخلاقی و اندیشه آنها پی برد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که هر دو شاعر در سطح زبانی نزدیک به هم عمل کرده اند و تشخّص سبکیِ دوره در لغات هر دو شاعر بارز است. در سطح فکری، شیخ صنعان هسته مرکزی هر دو غزل را تشکیل می دهد، ولی لحنِ طنز حافظ گویاتر است. شاخص ترین فرق دو غزل حافظ شیرازی و خواجوی کرمانی در سطح ادبی است.
نقد و بررسی جلوه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر شاعران معاصر مصر و ایران (مطالعه مورد پژوهانه: حلمی سالم و عارف قزوینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم، جنبشی ادبی است که در اواخر قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. این مکتب، در میان سرزمین های عربی بعد از وقوع فاجعه فلسطین و در ایران در اوایل دوره مشروطه، تغییر یافت و به تدریج، از حالت فردگرایانه به سمت اجتماع سوق یافت. از جمله شاعران مصری که هنرمندانه در این وادی گام نهاده اند؛ حلمی سالم است که رمانتیسم وی در کنار عناصر عاشقانه و فردی، بیشتر صبغه اجتماعی و سیاسی دارد؛ از سوی دیگر، این رویکرد، همگام با سرزمین های عربی، در میان شاعران ایران نیز رواج بسیار یافت؛ از جمله شاعران ایرانی که تأثیرات مکتب رمانتیسم جامعه گرا در آثار وی به خوبی مشهود است، عارف قزوینی است. نگارندگان در این جستار، با رهیافتی توصیفی – تحلیلی، به معرفی برخی مؤلفه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر دو شاعر یادشده پرداخته اند و نتایج پژوهش، بیانگر آن است که از جمله مؤلفه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر این دو؛ احساسات ملی گرایانه، دلتنگی برای روزگاران باشکوه گذشته، ناهنجاری ها و مفاسد اجتماعی و... است و رمانتیسم سالم، بیشتر سیاسی است و وی بیشتر در این اشعارش زبانی نمادگونه دارد؛ در حالی که رمانتیسم عارف بیشتر جنبه انقلابی دارد و با به کارگیری زبانی صریح و عامیانه، اشعار خود را برای همگان قابل فهم می سازد.
نقد و بررسی ترجمه ی اشعار حافظ در بنگلادش
حوزههای تخصصی:
بنگلادش سرزمین مرکزی زبان و ادبیات فارسی بسیار کهنی است که زبان فارسی تقریباً شش قرن و نیم (1204-1837م) به عنوان زبان رسمی و دولتی در این سرزمین رایج بود. در این مدّت طولانی فرمان روایان این سرزمین در دوران مختلف، ادب پرور و شعر دوست بوده اند. به خاطر این زبان و ادبیات فارسی بر زبان و ادبیات بنگلا بسیار تأثیر گذاشته است و مردم بنگلادش گام به گام با متون فارسی آشنا شده است. به همین سبب آثار فراوانی از زبان فارسی به زبان بنگلا ترجمه شده است. در بنگلادش اشعار بزرگان شاعران ایران زمین از زمان قدیم مورد توجه قرار داشته است و بخصوص اشعار فردوسی، خیام، عطار، سعدی بسیار ترجمه شده است. عارف و شاعر بلند آوازه ی ایران، خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی یکی دیگر از بزرگان شعر و ادب فارسی است که در سرزمین بنگلادش مورد توجه قرار گرفته است، بسیار اشعار وی به زبان بنگلا ترجمه شده است و این کار تا امروز هم ادامه دارد. هدف نگارنده در این مقاله این است که نقد و بررسی ترجمه ی اشعار حافظ در سرزمین بنگلادش را بررسی کند تا چهره ی حافظ در این سرزمین بهتر نشان داده شود.
Интенциональный анализ поэтического текста как «разгадка» авторского «я»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Авторское «я» нами понимается как самопредставление автора поэтического произведения в содержательной структуре, которое раскрывается в интенциональном анализе текста, те. расшифровке заложенных в нем тематико-идейной направленности, совокупности образов и символических элементов. Попытка «разгадки» авторского «я» предпринимается на примере стихотворения поэта эпохи Серебряного века Велимира Хлебникова («сына Азии», как он сам себя называл) «Весеннего Корана» и заключается в толковании смыслов, связанных с источниками и мотивами использования автором конкретных символических образов, в том числе мифологических и религиозных, как христианских, так и мусульманских. Хлебниковское «я» в «Весеннего Корана» заключает в себе мировоззренческую концепцию автора, а именно: стремление к истине через познание и принятие религиозных смыслов, веру в божественную справедливость. Отсюда авторское «я» – художественный опыт единства истинных постулатов и интенций автора выразить их, идентичность художественных образов и самого себя. Интерпретация перемежающихся образов и символов богослова, тополя, рога, невода, рыбы, столба, неба, зеленого, синего и др. доказывают нашу позицию.
استعاره مفهومی: نقطه تلاقی تفکر و بلاغت در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی یا شناختی بر پیوند میان زبان و تفکر تأکید دارد و استعاره را بیش از آنکه مربوط به زبان بداند، به اندیشه مرتبط می داند. استعاره پیش از آنکه در قالب یک عبارت زبانی بیان شود، بر مبنای یک تفکر ذهنی ساخته می شود. این رویکرد جدید توجه منتقدان را به زیرس یی ذهنی جلب می کند که در فرایند ساختن استعاره نقش مهمی دارند. ناصرخسرو، یکی از شاعران اندیشمند و فیلسوف سبک خراسانی، در بسیاری از قصاید خود، از استعاره بهره گرفته است. استعاره هایی که وی به کار می برد همه در قلمرو نظام عقیدتی و دینی او می گنجند و شاعر بسیاری از مفاهیم فکری مورد نظر خود را به صورت استعاره های مفهومی بیان می کند. از آنجایی که قصاید ناصر خسرو بیشتر در حیطه ادبیات تعلیمی جای می گیرند و در نگاه اول، چندان از شگردهای ادبی سود نمی جویند، این پژوهش بر آن است با بررسی پنجاه صفحه از دیوان قصاید ناصرخسرو بر اساس رویکرد استعاره مفهومی نشان دهد که شاعر بسیاری از مفاهیم و عقاید را در قالب استعاره های شناختی بیان کرده و این امر در بالا بردن درجه ادبیت کلام وی مؤثر بوده است.
اصلاحیه ای بر شرح های یک بیت از دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
171-178
حوزههای تخصصی:
عرصه خاقانی پژوهی هنوز راه های نرفته بسیار دارد. یکی از این راه ها سامان دادن به شرح دیوان این شاعر پیچیده گوست. در مقاله حاضر، شرح های بیت «چو باشه دوخته چشمی به سوزن تقدیر/ چو لاشه بسته گلویی به ریسمان قضا» از خاقانی، ضمن شرح نامه های اشعار این شاعر مورد واکاوی قرار گرفته است. این مقاله با روش تحلیلی کوشیده است به این پرسش، پاسخ گوید که شرح بیت مذکور در این شرح نامه ها، چه اصلاحاتی می طلبد؟ بر این اساس نتیجه گرفته ایم شارحان دیوان خاقانی، هنگام شرح این بیت، تفاوت معنای باشه با باز و همچنین تقابل باشه با باز از جهت کوچکی باشه و بزرگی باز را نادیده گرفته اند؛ ضمن این که تعبیر دوخته چشم بودن باشه را، بستن چشم باز، بدون ذکر شیوه دقیق آن نگاشته اند؛ این در حالی است که اولا باشه با باز تفاوت دارد و در فرهنگها و بازنامه ها، یک نوع پرنده شکاری کوچک تر از باز معنی شده است و ثانیا خاقانی در بیت مورد نظر، افزون بر جناس میان باشه و لاشه، کوچکی باشه را در تقابل با بزرگی باز، مورد نظر داشته است تا از رهگذر تشبیه همزمان انسان به باشه و لاشه، علاوه بر حقارت و کوری او مقابل قدر، مقهوریت و خفگی وی مقابل قضا را نیز برساند و ثالثاً شاعر در این بیت، به شیوه تربیت باشه با دوختن واقعی پلک های چشم این پرنده اشاره کرده است و ازاین رو جزء «به سوزن» را هم ضمن آن آورده است.
Impact de la Relation Familiale sur le Comportement des Individus dans Thérèse Raquin (1867) d’Émile Zola(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Parmi les relations interpersonnelles constituant la dimension essentielle de notre existence, les relations familiales constituent la partie importante de notre vie personnelle et elles ont un effet fondamental sur notre équilibre psychique et influent sur nos autres relations : professionnelles, amicales et de voisinage.Zola qui s’inspire de la réalité quotidienne pour rédiger son œuvre, dans Thérèse Raquin a dessiné de meilleure façon ce type de relation. À travers son traitement minutieux, nous voulons montrer l’impact des relations affectives sur la psyché et la morale des personnages. Pour y arriver, nous analyserons les caractéristiques psychologiques et morales que l'auteur a prêtées aux personnages tout en nous appuyant sur la théorie de l’attachement formalisée par le psychiatre et psychanalyste John Bowlby. Pour mieux schématiser le comment des relations interpersonnelles, nous appliquerons le triangle dramatique de Karpman, psychologue américain. Nous constaterons que Zola a porté d’une manière oblique une critique sur la nature des relations affectives entre les membres d’une famille. Nous observerons aussi comment l’égoïsme de l’un des membres de la famille peut détruire son fondement.
نقد و تحلیل سه قصه عامیانه بوشهری بر پایه نظریات ریخت شناسی و بازاندیشی نشانه های الگویی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
87-100
حوزههای تخصصی:
در بررسی های ساختاری، بین قصه های عامیانه سرتاسر جهان وجوه اشتراک زیادی وجود دارد. در پژوهش حاضر، چند داستان عامیانه بوشهر، از منظرریخت شناختی نقد و بررسی شده اند. نخست مقوله ریخت شناسی تعریف شده است، سپس از بین داستان های محلی جمع آوری شده سه داستان انتخاب و از منظر ریخت شناسی تجزیه و تحلیل شده اند. بیشتر این داستان ها با الگوی ریخت شناسی «پراپ» هماهنگ هستند. پژوهش حاضر نشان می دهد که این سه داستان با اندک جابه جایی با الگوهای پراپ در تحلیل ریخت شناختی اینگونه قصه ها، مطابقت دارند و با اندک تفاوتی با خویشکاری های او هماهنگ هستند؛ برخی از عناصر که در الگوی پراپ نیست، در مقاله بدان ها اشاره شده است؛ درواقع نوآوری این مقاله در همین بازاندیشی و ابداع نشانه ای عناصر قصه ایرانی است. این بررسی نشان می دهد که قصه های بوشهری نیز قابلیت بررسی ساختاری دارند و تا حد زیادی با الگوی قصه های ایرانی هم خوان و مشابهند. آنچه به این مقاله تازگی می بخشد، بازآفرینی نشانه های الگویی قصه های بوشهری و نشان دادن اختلاف های قصه های ایرانی با اصول ساخت گرایی در قصه شناسی است.
بینامتنیت قرآنی در اشعار حمید سبزواری و سمیح القاسم
حوزههای تخصصی:
اثرگذاری قرآن که کلام خدا است،مقوله ای ژرف و گسترده در ادب فارسی و عربی است.سمیح القاسم و حمید سبزواری در اشعار خود از الهامات قرآن کریم متاثرند. موضوع پژوهش حاضر بررسی بینامتینت قرآنی در اشعار دو شاعر مذکور است.روش پژوهش به صورت کتاب خانه ای و با بررسی اشعار دو شاعر اجرا شده است.ابتدا مبانی نظری پژوهش تنظیم و براساس آن اشعار دو شاعر استخراج و تحلیل های لازم به دست داده شد که حاصل نشان داد،سبزواری غالباً به روش های ترجمه،برآیندسازی از قرآن مجید بهره گرفته است و این بهره گیری عمدتا برای خلق مضمون یا تایید و تاکید مطلب و نیز،نشان دادن آگاهی و تاثیرگذاری بیشتر است و یمزان الهام پذیری او از قرآن بیشتر از سمیح القاسم است؛در مقابل،سمیح القاسم از آیات قرآن کریم به نسبت حمیدی سبزواری کمتر بهره برده؛اما این اثرپذیری در ذهن و ضمیر او چونان درهم آمیخته که موجب شده،تاثیرپذیری او از نوع «حل» باشد. اثرپذیری به شیوه حل،جزء اثرپذیری هایی است که در ظاهر بسیار نامرئی و کمرنگ نشان داده می شود؛ اما با باریک نگری، می توان به اثرپذیری عمیق اشعار او از قرآن کریم پی برد؛بنابراین،دو شاعر از آیات قرآن اثرپذیرفته اند؛اما سبزواری از اثرپذیری سمیح القاسم از اثرپذیری پنهان تر و ممزوج تر است؛از این رو،سهم خلاقیت شاعر سبزواری در بهره بردن از آیات کلام الله در قیاس با سمیح القاسم کمتر است و قدرت خلاقیت سمیح القاسم بیشتر است.سمیح القاسم در اثرپذیری خود،کسوت نو پوشانده و شائبه اقتباس را تا حد زیادی کمرنگ و در پاره ای موارد به صفر رسانده است؛زیرا،اثرپذیری سمیح القاسم،با زیبایی های بیانی و بدیعی همراه است که از بهترین نوع بینامتنیت شناخته شده است و بدان بینامتنیت انگیزشی می گویند.
استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره پیش از پیدایش زبان شناسی شناختی، بیشتر رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداع های هنری بود؛ اما با طرح نظریه استعاره مفهومی، استعاره ابزاری برای تفکر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی به کمک آن مفهوم سازی می شود. استعاره های مربوط به احساسات، به ویژه استعاره عشق، در متون ادبی از فراوانی بسیاری برخوردار است. این مقاله به بررسی استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیاء می پردازد. مبنای نظری این مقاله دستور زبان شناختی و نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره، همچنین معیار طبقه بندی استعاره مفهومی عشق، دسته بندی افراشی و حسامی (1392) بوده است. با بررسی توصیفی همه انواع استعاره ها و استخراج نگاشت های مرتبط با آن این نتیجه به دست آمد که عطار در تذکره الاولیاء برای مفهوم سازی عشق از حوزه های ملموس مکان ها، مفاهیم عینی، جانداران و برخی مفاهیم ذهنی برای حوزه مبدأ بهره برده است. تحلیل آماری استعاره مفهومی عشق نشان می دهد از 166 استعاره یافت شده بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به استعاره های شیءبنیاد و استعاره ساختاربنیاد است. این دو نوع استعاره درمجموع 45/43 درصد از کل استعاره های به کاررفته را در بر می گیرد. استعاره جهتی ازنظر کاربرد در رتبه سوم و استعاره جانداربنیاد و ذهنی به ذهنی در رتبه های بعدی قرار دارد. در تذکره الاولیاء به ترتیب کمترین استفاده به استعاره تصویری (1 عدد) و استعاره حس بنیاد (2 عدد) اختصاص دارد. همچنین استعاره عینی به عینی در زمینه مفهوم تحقیق شده به کار نرفته است.
بررسی رابطه خودکامگی و آزادی در اسطوره سیاسی آنتیگونه سوفوکلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
207 - 242
حوزههای تخصصی:
اندیشه سیاسی یونان باستان ریشه در اسطوره های این تمدن دارد. حرکت فیلسوفان یونانی، به ویژه در آتن، از جهان اسطوره به عقل گرایی به دنبال دگرگونی ها و تحولات این جامعه به وجود آمده است. در برخی دولت شهرهای یونان (در همین دوره)، حکومت پادشاهی و اشرافی به دموکراسی تبدیل و در برخی دیگر، مبدل به دیکتاتوری شده است. با توجه به این تحولات، اسطوره ها به ویژه در زمینه سیاسی تحول اساسی یافته و نوع تراژدی اسطوره سیاسی، در شکل تئاتر سیاسی در همین دوره تحول جامعه یونانی، به وجود آمده است. اسطوره سیاسی آنتیگونه ، از مهم ترین این تراژدی ها است که نبرد میان آزادی و خودکامگی را نشان می دهد و پیامدهای تراژیک آن را برای بقای دولت شهر، مردم و شخص حاکم روشن می سازد. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، تلاش می کند این نبرد را بر اساس تحولات سیاسی و اجتماعی دولت شهر آتن و جهان یونانی بررسی نماید.
بررسی تطبیقی و تحلیل ساختاری سفرنامه های عتبات عالیات سِفر عشق و ملک ری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
128 - 145
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان گفت که مقصود ساختارگراها از شکل یک اثر ادبی، فرم ظاهری شعر یا داستان یا هر نوع نگارشی که با محتوای ادبی دیده می شود؛ نیست. بلکه آنان به صورت و فرم در یک اثر ادبی دقت می کنند. توجه به هر عنصر در ارتباط با عناصر دیگر می تواند یک ساختار منسجم در اثر ادبی به وجود بیاورد، به شرط آن که هر یک از عناصر وظایف خود را در اثر انجام داده باشند. سرزمین عراق و زیارت قبور ائمه شیعه در شهرهای کربلا و نجف و سایر شهرهای مقدس ع راق که اصطلاحاً «عتبات» نامیده می شود موضوع بررسی تطبیق از منظر ساختاری در این مقاله است؛ که دو سفرنامه سِفرعشق نوشته رضا احسانی و ملک ری نوشته علی اکبر کاظمی گرجی مورد ارزیابی قرار گرفته است. هدف از تطبیق دو سفرنامه بیان توجه ادبی در سفرنامه های نوشته شده بعد از انقلاب است که البته میان همه ی سفرنامه ها دیده نمی شود. بررسی های انجام شده در سفرنامه های فوق نشان می دهد که این نوشته ها به لحاظ فرم ساختاری در مبحث زبانی، وجوه اشتراک زیادی داشتند؛ با این تفاوت که هر دو سفرنامه در مبحث دستوری متقاوت و قوی عمل کرده اند. هر دو سفرنامه ی فوق به وجه ی ادبی در نگارش سفرنامه توجه کرده اند.
تأثیر مصادر عربی بر ساخت واژگان فارسی معاصر بر پایه نظریه "تنوع واژگان" جانسون (بررسی موردی داستان «دار المجانین»، «ملکوت» و «گلیله مرد»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
47 - 66
حوزههای تخصصی:
در کنار روابط انسانی، زبان ها نیز در حال داد و ستد هستند. بارزترین مصداق تعاملات زبانی وجود وام واژه های بیگانه در یک زبان است. با توجه به قدمت روابط ایران و عرب، زبان فارسی، تحت تأثیر زبان عربی، واژگانی را از آن به عاریت گرفته است. بررسی و شناسایی این واژه ها در نظام ساخت واژی زبان فارسی اهمیت بسزایی دارد، از این رو، مقاله پیش رو سعی خود را برآن گذاشته تا با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های آماری بر پایه نظریه «تنوع واژگان» جانسون، مصادر عربی به کاررفته در ساختار واژگان فارسی را در داستان «دار المجانین» نوشته محمدعلی جمال زاده، «ملکوت» نوشته بهرام صادقی و «گیله مرد» نوشته بزرگ علوی به عنوان آثار ادبی پیشگام داستان نویسی ایران بررسی کند. دستاورد پژوهش آماری، حاکی از آن است که در ساختار واژگان فارسی معاصر در طول 40 سال از مصادر ثلاثی مجرد زبان عربی در مقایسه با دیگر انواع مصادر این زبان به طور گسترده ، استفاده شده است اما هر چه به طرف زمان کنونی پیش می رود از میزان آن کاسته می شود.
نفی بندگی و ستایش آزادگی در مرگ گرگ نوشته وی نیی و سگ ها و گرگ ها اثر اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
509 - 532
حوزههای تخصصی:
مفاهیم انسانی در تمامی زمانها، مکانها و زبانهای بشری ارزش یکسانی داشته اند. ازجمله، «آزادگی» که همیشه مورد ستایش بوده و ادبای بسیاری به اشکال گوناگون آن را فریاد زده اند. در تقابل با آن، صفت نکوهیده «بندگی» قرار می گیرد که در طول تاریخ، همواره مذموم بوده است. خوانشی کنجکاوانه و از سر شوق در اشعار وی یی و اخوان ثالث ما را بر آن داشت تا در این مقاله به بررسی دو مفهوم «بندگی» و «بردگی» از نگاه دو شاعر بپردازیم و گوشه هایی ازعقاید این دو طلایه دار قافله شعر و ادب مکتب رمانتیسم فرانسه و جنبش شعر نو فارسی پیرامون فلسفه هستی را پیش چشم دوستداران ادبیات فرانسه و ایران قراردهیم. این پژوهش تحلیلی تطبیقی است از اشعار «مرگ گرگ» اثر وی یی و «سگ ها و گرگ ها» سروده اخوان ثالث که در قالب تمثیل و زبانی نمادین به وضوح مفاهیم «وارستگی» و «وابستگی» را منعکس می کندو درنهایت، «بندگی» را تقبیح و «آزادگی» را تسبیح نموده و خواستار آزادگی انسان و انسانی آزادشده است.
مطالعه تطبیقی تصویر مرگ در بهشت گمشده و مرگ ایوان ایلیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
371 - 392
حوزههای تخصصی:
مفهوم مرگ و فناپذیری انسان، از پندارهایی است که حضور مهیبش مصرانه چهره برافروخته اش را در همه جا نمایان می کند. به عبارتی، تمام جوانب زندگی، بالاخص فرهنگ، متاثر از نگاه ما به این واقعیت جهان شمول است. برخی مرگ را محدود به آن لحظه نمی دانند که قلب از تپش و ریه از دم و بازدم بازمی ماند. در نزد این گونه افراد ،مرگ حقیقتی است که ممکن است بارها برای یک فرد رخ دهد و برای مدتی کوتاه یا بلند بر او چیره باشد. در طول تاریخ، چنین نگرشی به نیرویی الهام بخش تبدیل شده است. جان میلتون و لئو تولستوی اشخاص برجسته ای هستند که میوه زیباشناختی این دیدگاه متعالی را چیده اند. مطالعه ی پیش رو بر آن است تا با تحلیلی موشکافانه از بهشت گمشده میلتون و مرگ ایوان ایلیچ تولستوی، روشن سازد که میلتون و تولتستوی به نوعی از طبقه بندی درباره مرگ اذعان داشتند و هر یک راهی را برای کنارآمدن و چه بسا مقابله با این واقعیت فراپیش همنوعانشان قرار دادند.
تحلیل نشانه شناسی شخصیت های فانتزی حیوانی در ادبیات کودک فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
67 - 107
حوزههای تخصصی:
اهمیت داستان های فانتزی در پرورش ناخودآگاه کودک و پروراندن سوژه ها برای رساندن پیام یا برداشت های بهنجار و مفید برای زندگی است. در بسیاری از داستان های فانتزی، شخصیت های جاندار و بی جان همواره بخشی از افکار یا آرزوهای کودکان را در قالب شخصیت خود مجسم کرده و از طریق دراماتیزه شدن داستان در ناخودآگاه کودک وارد شده و تأثیر لازم را می گذارند. در این پژوهش ما به بررسی آثاری در زمینه ادبیات فانتزی کودک در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته ایم و آن ها را از منظر تحلیل تطبیقی گفتمان بررسی کرده ایم. برای انجام این کار، مجموعه داستان های بیاتریکس پاتر را در زبان انگلیسی و مجموعه «قصه های کوچک برای بچه های کوچک» را در زبان فارسی انتخاب کرده ایم. به بررسی نشانه شناسی شخصیت های فانتزی پرداختیم نتایج بدست آمده نشان می دهد که فانتزی به عنوان یک شاخه از ادبیات، در زبان فارسی و انگلیسی متفاوت نمی باشد و تنها تفاوت بین داده ها، بازنمایی متفاوت شخصیت های فانتزی است.
نشانه های عرفان ایرانی - اسلامی در آثار سه عارف آندلسی: ابن عربی، ابن عباد رندی و سن خوان دلا کروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه در عرفان: از فراخوانی حاشیه ها تا گذر از بازی متن و حاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان های اعتقادی-اجتماعی بنا معرفت شناسی قطبی گرایانه، جهان معرفتی را در قالب نظام تقابلیِ متن و حاشیه سامان داده؛ سپس حاشیه را سرکوب و به غیاب می فرستند. این رویه به اغلب نظام های دِلالی از جمله به ژانرهای ادبی نیز تسرّی یافته است. از میان ژانرهای ادبی بخشی از کلان ژانر عرفان ایرانی-اسلامی ذیل عنوان عرفان عاشقانه مواجهه دیگری با برساخت حاشیه و نظام تقابلی حاکم بر آن در پیش گرفته است. در این نوشتار ضمن معرفی برساخت حاشیه و مصداق-های آن در گفتمان های اعتقادی-اجتماعی رایج، قرائت های متمایز عرفا از آنها به همراه دلایل هرکدام طبقه بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که عرفا در یک سطح با قرائتی واسازانه سه دسته از حاشیه های تثبیت شده، شامل انسان در معنای عام، سجده گریزان و عقل گریزان را ذیل گفتمان وحدت انگارانه عرفان عاشقانه و با دلایلی همچون الزام هستی شناختی وجود و حضور حاشیه ها، ضرورت های رابطه عاشقانه همچون واسطه ستیزی و مواردی مشابه از وضعیت حاشیگی خارج و به هم نشینی با متن می رساند؛ سپس در سطحی دیگر با خوانشی مکالمه ای و تعلیق کنش ابژه سازی؛ از بازی تقابلی متن و حاشیه در می گذرد. مبنای تعلیق ابژه سازی در بازنمایی های عرفا بر یکسان انگاری مصداق های متن و حاشیه همچون برابری کفر و دین، دنیا و آخرت و غیره استوار است. اگرچه کارکرد خوانش های مذکور در بافت اجتماعی تغییر نوع و جهت رابطه با دیگری به عبارتی دیگر ایجاد هم حضوری هستی شناختی انسان ها یا همترازی اجتماعی طرفین تعامل است، در تلقی عرفا به مثابه کنش هایی نمادین است که به قصد صفر کردن فاصله انسان با معشوق یا رسیدن به حال حضور انجام می شود .