مطالب مرتبط با کلیدواژه

خوانش عرفانی


۱.

حاشیه در عرفان: از فراخوانی حاشیه ها تا گذر از بازی متن و حاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژانر عرفان خوانش عرفانی متن و حاشیه واسازی مکالمه گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۷ تعداد دانلود : ۴۸۷
گفتمان های اعتقادی-اجتماعی بنا معرفت شناسی قطبی گرایانه، جهان معرفتی را در قالب نظام تقابلیِ متن و حاشیه سامان داده؛ سپس حاشیه را سرکوب و به غیاب می فرستند. این رویه به اغلب نظام های دِلالی از جمله به ژانرهای ادبی نیز تسرّی یافته است. از میان ژانرهای ادبی بخشی از کلان ژانر عرفان ایرانی-اسلامی ذیل عنوان عرفان عاشقانه مواجهه دیگری با برساخت حاشیه و نظام تقابلی حاکم بر آن در پیش گرفته است. در این نوشتار ضمن معرفی برساخت حاشیه و مصداق-های آن در گفتمان های اعتقادی-اجتماعی رایج، قرائت های متمایز عرفا از آنها به همراه دلایل هرکدام طبقه بندی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که عرفا در یک سطح با قرائتی واسازانه سه دسته از حاشیه های تثبیت شده، شامل انسان در معنای عام، سجده گریزان و عقل گریزان را ذیل گفتمان وحدت انگارانه عرفان عاشقانه و با دلایلی همچون الزام هستی شناختی وجود و حضور حاشیه ها، ضرورت های رابطه عاشقانه همچون واسطه ستیزی و مواردی مشابه از وضعیت حاشیگی خارج و به هم نشینی با متن می رساند؛ سپس در سطحی دیگر با خوانشی مکالمه ای و تعلیق کنش ابژه سازی؛ از بازی تقابلی متن و حاشیه در می گذرد. مبنای تعلیق ابژه سازی در بازنمایی های عرفا بر یکسان انگاری مصداق های متن و حاشیه همچون برابری کفر و دین، دنیا و آخرت و غیره استوار است. اگرچه کارکرد خوانش های مذکور در بافت اجتماعی تغییر نوع و جهت رابطه با دیگری به عبارتی دیگر ایجاد هم حضوری هستی شناختی انسان ها یا همترازی اجتماعی طرفین تعامل است، در تلقی عرفا به مثابه کنش هایی نمادین است که به قصد صفر کردن فاصله انسان با معشوق یا رسیدن به حال حضور انجام می شود . ​
۲.

تحلیل عرفانی اسطوره مانوی سفر هرمزدبغ به سرزمین تاریکی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۴۰
خوانش عرفانی از متون اساطیری و تحلیل اسطوره شناختی از متون عرفانی، روش های نوینی از نقد است که در گفتگوی میان این دو حوزه ، به کشف خویشاوندی ها، تفاوت ها و گفتمان مشترک و چند جانبه ای دست می زند. از سویی، در نقد اسطوره شناسی که بوسیله ی جوزف کمبل مطرح شده، الگویی از سفر قهرمان در روایت های اساطیری اقوام مختلف، به شکلی یکسان طرح گردیده است که بنا بر مفروضات این پژوهش، این الگو در ماهیت خود نیز همسانی بسیاری با سفر سالک در متون عرفانی دارد و در حقیقت، با واکاوی متون عرفانی و متون اساطیری می توانیم مراحل گُذار سالک طریقت را با الگوی سفر قهرمان در خویشاوندی آشکار بیابیم. ازاین رو، این جُستار با روش توصیفی - تحلیلی، به واکاوی نسبت میان سفر عرفانی و سفر قهرمان در اسطوره ی آفرینش مانوی و روایت سفر هُرمزدبغ به سرزمین تاریکی می پردازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اسطوره سفر هرمزدبغ به سرزمین تاریکی از همان الگویی تبعیت می کند که در مراحل سه گانه ی "دعوت، تشرف و بازگشت" تحت عنوان الگوی سفر قهرمان کمبل طرح شده است، و خویشاوندی عمیقی با مراحل سفر سالک در متون عرفانی و مقامات طریقت دارد، از این رو می توان با توجه به الگوی یادشده، این سفر را از نوع سفر سالک دانست.