فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۴۶۱ تا ۸٬۴۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
187 - 210
حوزههای تخصصی:
مکتب ادبی ناتورالیسم در اواخر قرن نوزدهم با تلاش امیل زولا در فرانسه پایگذاری شد. این مکتب رفتار و افکار انسان را برخاسته از امیال طبیعی و غرایز درونی می داند و بر جنبه های توارث، محیط، لحظه و مشاهده زندگی انسان به دور از آرمان گرایی تأکید می ورزد. ناتورالیسم از راه ترجمه وارد ادبیات ایران شد و برخی از نویسندگان معاصر ایرانی، از جمله بهمن شعله ور را تحت تأثیر خود قرارداد. در این مقاله، <em>رمان سفر شب</em> از شعله ور به شیوه تحلیلی توصیفی از منظر مکتب ناتورالیسم ادبی بررسی شده است و نتیجه به دست آمده، از تجلی شانزده مؤلفه ناتورالیسم در این اثر حکایت می کند. مؤلفه های توصیف دقیق و شرح جزئیات، ضدیت با قراردادهای اخلاقی و مذهبی، زشت نگاری، عنوان بی پرده مسائل جنسی، شکست حرمت کلمات و مفاهیم، تأثیر محیط، زبان محاوه، احساس یأس و پوچی، پرداختن به طبقه فرودست، و نفی اراده و اختیار از پرتکرارترین مؤلفه های رمان <em>سفر شب</em> هستند. دلایلی مانند سبک نویسنده و فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر دهه 30 و 40 از علل اساسی بسامد این مؤلفه ها به شمار می رود.
تحلیل پیوند بینامتنیت با روایت پسامدرنی رمان سوگ مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
30 - 7
حوزههای تخصصی:
در یک تعریف کلی، بینامتنیت اصطلاحی است که به روابط بین متون اطلاق می شود. لیکن بینامتنیت در آثار پست مدرن صرفاً به معنی تأثیر و تأثر متون از یکدیگر نیست، بلکه با دیگر ویژگی های این گونه متون مانند عدم قطعیت، نسبی گرایی، تشکیک واقعیت، زمان پریشی، پارانویا و انتقاد از گذشته و غیره پیوندی ناگسستنی دارد. این جستار با هدف بازنمایی نقش بینامتن ها در ساختار روایی آثار پست مدرن، ارتباط آن را با سایر ویژگی های این نوع متون در رمان سوگ مغان اثر محمدعلی علومی تحلیل کرده است. بررسی حاضر نشان می دهد که سیالیّت خودآگاه و ناخودآگاه ذهن راوی رمان در بینامتن های تاریخی، اسطوره ای و شفاهی روایتی پسامدرن از دنیای وحشت زایی می آفریند که در آن زندگی می کند. بنابراین، بینامتن های موجود در این رمان، منجر به شکستن و فروریختن کلان روایت هایی همچون شاهنامه، چندصدایی شدن متن، عدم شناخت هستی، عدم بازنمایی واقعیت و غیره شده است.
بررسی سروده های پروین اعتصامی از منظر شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کلمات و ارتباط بین آنها همواره مورد توجّه صاحب نظران در حوزه نقد ادبی بوده است. از آن جمله می توان به منتقدانی اشاره کرد که به شعرشناسی شناختی پرداخته اند. این شاخه از مطالعات ادبی بیش از هر چیز به درک شباهت میان اشیاء، رابطه آنها و بازشناسی الگوهای آنها در ساختارهای انتزاعی می-پردازد. طبیعی است که این رویکرد جز با تحلیل متن میسّر نمی شود. تحلیل متن، خود نیز به زمینه های دیگری مرتبط می شود که به کنش های بیانی نویسنده یا شاعر و کنش های القایی در میان خوانندگان منتهی می گردد. درک این مفاهیم نیز به دو شکل سریع و مؤخّر روی می دهد که هرکدام نیز رویکردهای دیگری را برمی انگیزند که به خواننده مرتبط می شوند. از این روی می توان چنین ادّعا کرد که هر متن ادبی بازنمای عینیِ گفتمان های انتقادی ای است که در هر جامعه ای وجود دارد. جستار پیش رو با این پیش فرض که سروده های پروین اعتصامی می توانند باز خوردی از این ادّعا باشند، به بررسی شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی در برخی از سروده های این شاعر پرآوازه اختصاص یافته است. پژوهندگان این مقاله با ارائه نمونه هایی از این دو رویکرد، بر آن بوده اند تا نمود شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان را در سروده های پروین اعتصامی نشان دهند. دستاورد تحلیل های نگارندگان در این پژوهش بیانگر این واقعیّت است که عوامل بافتی و زبانی در سروده های پروین، روابط پنهان میان قدرت و سوءاستفاده از آن، سلطه و نابرابری های اجتماعی را آشکار می سازند.
بررسی تطبیقی مفهوم عشق در سوانح العشّاق احمد غزالی و عطف الألف ابوالحسن دیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
187 - 210
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بررسی عشق در نخستین آثار مستقل عارفان ایرانی است. احمد غزالی، رساله سوانح العشّاق را به عنوان نخستین اثر مستقل در این زمینه از خود به جای گذاشته است. وی در این رساله، مسائل پیرامون عشق را با دیدگاهی روان شناسانه با زبانی ادبی بیان کرده است. در قرن چهارم هجری، ابوالحسن دیلمی، عارف خوش قریحه ایرانی کتاب عطف الألف المألوف علی اللام المعطوف را در این باب به زبان عربی نگاشته بود که این اثر هم، رنگی کاملاً روان شناسانه دارد. دیلمی، گرچه از تفکّرات فلاسفه یونانی، به ویژه افلاطون تأثیر پذیرفته، امّا آمیختن نظرات آنان با مبانی دینی شریعت اسلام ایده اوست. در این جستار، سعی شده شباهت ها و تفاوت ها ی دو اثر به صورت تطبیقی نشان داده شود به گونه ای که از دل این رویکرد، نتایج خاص و منطقی به دست آید. احمد غزالی چون تجربه ابوالحسن دیلمی را در اختیار داشته، به نظریّه پردازی در باب عشق و محبت نپرداخته است؛ همچنین، زبان شاعرانه و تعمّد وی در بیان اشاره ای مطالب، سبب دشواری فهم اثر او شده است؛ در حالی که دیلمی هم نظریّه پرداز است و هم با زبانی علمی و شیوا به بیان مطالب پرداخته است؛ البته این دو، با هدف آثارشان چنان قلم و سبکی اختیار کرده اند.
ساختار روایی داستان عامیانه «کره اسب سیاه» از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۲۳
131-150
حوزههای تخصصی:
داستان های عامیانه بازتاب هویت فرهنگی هر ملت هستند که ایدئولوژی حاکم و پس زمینه های ذهنی آن جامعه را منعکس می کنند. مطالعه حاضر با استفاده از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی به لایه های زیرساختی نظام روایی در داستان عامیانه «کره اسب سیاه» نفوذ کرده و عوامل گفتمانی کنش و شوش را در شش مرحله در فرایند معناسازی تحلیل کرده است. شوش و کنش متقابل بین شاهزاده و کره اسب و تعامل بین این دو نظام حسی ادراکی و هوشمند، مهم ترین عامل شکل گیری و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و حالت های پس از تغییر در این داستان هستند. در این نظام روایی گاهی احساس و ادراک با تأثیر بر عوامل معنایی، معنا را به وجود می آورد و گاهی نیز کنش، شوش زا می شود. همچنین، در این پژوهش مراحل ارتقای توانش های مادی و معنوی اسب به عنوان موجودی غریزی و مادی به موجودی اسطوره ای و کنشگری آسمانی و به عبارتی سازوکار استعلایافتگی کره اسب تبیین می شود.
زمینه و سیر تاریخی داستان بئر ذات العَلَم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضرت علی (ع) ، امام اول شیعیان، به عنوان یکی از پهلوانان شکست ناپذیر تاریخ صدر اسلام، همواره مورد توجه قصه سرایان و داستان پردازان دینی بوده و روایت های داستانی بسیاری بر محور پهلوانی های ایشان ساخته و پرداخته شده است. برخی از این داستان ها جدا از پردازش داستانی و غیرتاریخی خود، در واقعیت های تاریخی ریشه دارند (فتح خیبر، غزوه خندق و... )؛ اما شماری از آن ها نیز بیشتر ساخته ذهن قصه گویان اند. هرچند می توان زمینه ای دور و کم رنگ از تاریخ برای آن ها یافت. در این جستار به بررسی روایت ها و شواهد و زمینه تاریخی یکی از این داستان ها به نام داستان «بئر ذات العَلَم » – از سده دوم تا سیزدهم هجری - خواهیم پرداخت. در بخش نخست، شواهد و روایت های این داستان را به ترتیب تاریخی به دست می دهیم و سپس با مقایسه عناصر داستان با متون تاریخی، به هسته تاریخی آن خواهیم رسید و در پایان، سیر تاریخی «بئر ذات العَلَم» را به عنوان یک نام جغرافیایی بررسی خواهیم کرد.
بررسی تطبیقی دیدگاه سنایی و مولوی در مورد سفر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
81 - 102
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی، سفر با دو بعُد جسمانی و عرفانی در اشعار شاعران آمده است، بُعد معنوی که از آن با عنوان سفر درونی، روحانی و باطنی یاد می کنند، اصل اندیشگانی ادبیات عرفانی است، این سفر، سیرالی الله است که در نهایت با فنای فی الله به نوعی به تولد دوباره ی سالک (بقای بعد فنا) ختم می شود، تمام تلاش عرفا در یک کلام، هدایت انسان به این مسیر هست، چناچه اگر اندیشه های عارفان را در طی قرن ها بررسی کنیم به یک پیوند اندیشگانی در این رابطه می رسیم. هرکدام در بیانی دیگر اما مفهومی یکسان بر سفر درونی تأکید دارند. در این مقاله اندیشه های دو قطب بزرگ عرفان: سنایی و مولوی در این رابطه بررسی شده است، سفر در بُعد جسمانی و عرفانی در شعر آن ها بسیار توصیه شده اما اهمیتی که سفر باطنی دارد، سفر جسمانی ندارد، حاصل تحقیق نشانگر این است، هر دو شاعر رسالت عرفانی خود را در این دیده اند که انسان را در مسیر شناخت هویت الهی خود قرار بدهند. بنابراین توصیه به سفر درونی دارند، سفر اجباری انسان هبوط او از عالم علوی به این جهان است و انسان با سفر درونی باید تلاش کند دوباره به آن عالم برگردد؛ آداب آن نیز ترک شهوات دنیایی و سیر و سلوک عرفانی با پیروی از پیر راهنما است، از این منظر می توان آن را با کهن الگوی سفر قهرمان بررسی کرد.
بررسی نمادها و کارکردهای کهن الگوی «دایره» با تأکید بر تفکّر اسطوره ای و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
281 - 320
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها مجموعه ای از تصاویر، صور مثالی و تجربیات زیستی روانی آدمیان را تشکیل می دهد که در قالب نماد و مضامین مشترک در اساطیر، ادیان و آیین ها، عرفان و قصه ها، نمود پیدا کرده است. از مهم ترین این کهن الگوها، تصویر دایره است که از دیرباز، نمادها و کارکردهای مشترکی در اسطوره و عرفان داشته است. از جمله نمادهای مربوط به کهن الگوی دایره می توان به وحدت و تمامیّت، روح، خود، کمال، جلال و قدرت، قداست و تبرّک، بخت و طالع، دوستی و صمیمیّت، زمان و ابدیّت و کارکردهایی چون حفاظت و نگهبانی، تمایز دو فضای ناهمگون، درمان بخشی و تحرک، خودشناسی، تجلّی حقّ، تمثّل معارف الهی و حقایق ربّانی و اطوار هفت گانه قلب، اشاره کرد. این مقاله با رویکرد تطبیقی تحلیلی، به برشمردن مهم ترین نمادها و کارکردهای کهن الگوی دایره در اسطوره و عرفان و بیان خاستگاه ها و وجوه مشترک آن کوشیده است اهمیت «دایره، مرکز و حرکت دوری» را در تفکر اسطوره ای و باورهای دینی عرفانی بیان کند همچنین وضوح نقش محوری این طرح واره تصویری را در بیان موتیف هایی چون تجلّی، روند تکاملی عالم، قوس نزولی و صعودی، خلق مدام و هفت گانه های نمادین و مقدّس در حوزه عرفان و تصوّف آشکار تر کند.
نگاهی تطبیقی به جایگاه ادبیات زنان در کشورهای اسلامی: مطالعه موردی "عادت می کنیم" از زویا پیرزاد و"خاطرات یک زن مطلقه" از هیفاء بیطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از صد سال از آشنایی زنان جهان اسلام با مدرنیته و جریان های فکری-اجتماعی آن چون فمنیسم می گذرد. در این سال ها دغدغه اصلی زنان این سرزمین ها، احقاق حقوق سلب شده آنان و برابری آنان با مردان بوده است. با این حال بررسی آثار نگاشته شده توسط زنان (در قالب های رمان، شعر و...) نشان می دهد که هنوز فاصله زیادی میان جامعه آرمانی زنان فمنیست با واقعیت های اجتماعی وجود دارد و زنان فمنیست همچنان در حاشیه جامعه نگه داشته شده اند. در مقاله حاضر ابتدا (و با کاربست نظریه جینوکریتیسیزم) جایگاه زنان کشورهای اسلامی در سه مرحله تعریف شده توسط شوالتر مشخص شده، در ادامه از چرایی ناتوانی آنان برای عبور از این آستانه سخن گفته خواهد شد. برای نیل بدین هدف، دو اثر از دو نویسنده پیشرو زنِ جهان اسلامی یعنی رمان عادت می کنیم از زویا پیرزاد و رمان خاطرات یک زن مطلقه از هیفاء بیطار، که از رمان های موفّق ایران و سوریه هستند و هر دو با محویّت موضوع طلاق نوشته شده اند، انتخاب و از منظر نظریه جینوکریتیسیزم بررسی شده است. نتیجه این بررسی حکایت از آن دارد که زنانِ فمنیست جهان اسلام، در مرحله دوم از مراحل سه گانه ای که شوالتر آن را ترسیم کرده است، متوقف شده اند؛ بدین معنی که آنها از تقلید از سنت های مردانه روی برگردانده اند اما هنوز به صورت کامل به مرحله سوم که در آن زنان به جای توجّه به مردان، خویشتن زنانه خویش را مورد توجّه قرار می دهند و با لحن، ادبیات و شیوه روایت خاص خود، به بیان تجربه های خاص خود می پردازند پای ننهاده اند و در آستانه این مرحله برجای مانده اند.
سلطه و عصیان در زبان فروغ فرخزاد (خوانش شعر فروغ بر اساس رویکردهای سه گانه زبان و جنسیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه به عنوان تفاوت در زبان میان دو جنس شناخته شده در سه رویکرد کمبود، تسلّط و تفاوت طبقه بندی می شود. امروزه رویکرد چهارمی در حال شکل گیری است که جنسیت در زبان را پدیده ای سیّال می داند و با به کارگیری آن می توان فرضیه های متفاوت تفکیک زبانی را در یک اثر هم زمان بررسید. در این مقاله سعی بر آن بوده با در نظر گرفتن دسته ای از نشانه های کمبود و تسلّط در زبان که از خلال آرای اندیشمندان این حوزه استخراج شده است، زبان شعری فروغ فرخزاد در پنج مجموعه شعرش بررسی و بر اساس بسامد استفاده از ویژگی های هر کدام از این رویکردها، فضای غالب شعر او مشخّص شود. زبان فروغ فرخزاد در چهار اثر او پیوسته در حال تغییر است. شعر او را نمی توان کاملاً منفعل و تحت نفوذ جهان مردانه دانست. از طرفی آثار سیطرة تاریخی قدرت مردانه بر ذهن و زبان او و درنتیجه بر چهرة شعرش نیز انکارناپذیر می نماید. از این رو، با توسّل به رویکرد پویا می توان تغییرات زبان او را مورد مداقه قرار داد. بررسی های صورت گرفته نشان داد دو دفتر آغازین او درصد قابل ملاحظه ای از نشانه های کمبود زبانی را بازتاب می دهد و مجموعه عصیان نقطه عطف چرخش شاعر به سمت زبانی متفاوت و غنی تر است. تولّدی دیگر نشانه هایی از تأثیر شاعر از تسلّط زبان مردانه را بروز می دهد و مجموعه آخر او به سمت نمایش کمتر جنسیت شاعر پیش رفته است.
بررسی نوآوری در اشعار سلمان هراتی در پرتو استعاره ی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
استعاره ی مفهومی مبحثی در زبان شناسی شناختی است که با کمک آن می توان نظام فکری و ساختار ذهنی اهل زبان را به خوبی شناخت و محتوای بینش کلی ملت ها را در بستر تجربه مشخص کرد. کاربرد این نظریه در ادبیات سبک شخصی شاعران و منابع الهام و میزان نوآوری ها و در نهایت جایگاه شعری آنان را نشان می دهد. این مقاله با استفاده از این رهیافت اشعار سلمان هراتی را بررسی کرده و با استخراج انواع استعاره های مفهومی و ترسیم نگاشت های مربوط به آنها به این نتیجه دست یافته است که در اشعار ایشان نوآوری در استفاده از استعاره های قراردادی و خلق استعاره های غیرقراردادی برجستگی خاصی دارد و پیوند بین سه مقوله ی (عناصر طبیعت و ایدئولوژی و حوادث اجتماعی و فرهنگی و سیاسی) موجب خلق استعاره های به هم پیوسته و منسجم شده است. پیوند این سه مقوله، مثل یک نخ نامرئی این استعاره ها را به هم متصل کرده است که حاصل آن، نگاشت های اصلی و بنیادین «هستی طبیعت است»، «زندگی حرکت است» و «زندگی مبارزه است» شده است. این نگاشت های استعاری مثل یک رشته ی مفهومی، تمام اجزای اشعار هراتی را به هم پیوند زده و موجب انسجام درونی اشعار او شده است.
انتساب قطعه ای از کمال الدّین اسماعیل به فرخاری در تذکره الشّعرای دولتشاه سمرقندی (مقاله کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
199 - 204
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های پژوهشی درباره ی جُنگ ها و سفینه ها، بررسی انتساب های اشعار در برخی از آنهاست که گاه به اشتباه آمده و سبب شده است تا محقّقان و پژوهشگران حوزه ی تاریخ ادبیات به سفینه ها و بیاض ها با دید احتیاط بنگرند و چندان به انتساب های جُنگ پردازان اعتماد نکنند. هرچند این انتقاد را می توان تا حدودی درباره ی بیشتر سفینه ها صادق دانست و بایسته است با احتیاط به انتساب های اشعار در جُنگ های متأخّر و حتّی کهن نگریست؛ با این حال نمی توان از برخی انتساب ها در این بیاض ها درباره ی اشعار سخنوران گمنام و حتّی مشهور چشم پوشید. زیرا از رهگذر برخی از این انتساب ها، -بدان شرط که با دیگر منابع معتبر سازگار باشند- گاه می توان در پژوهش های شعرشناسی، گوینده ی واقعی شعری را شناخت که در نتیجه سخن تمامی منابع و حتّی تذکره های معتبر در مورد یک انتساب منسوخ خواهد شد. نگارنده در این نوشتار، با استفاده از دو سفینه ی کهن و متأخّر و نیز نسخ دیوان کمال الدّین اسماعیل(568؟–635 ق.)، نشان داده است که قطعه ای در دیوان کمال الدّین، در تذکره ی دولتشاه (تألیف: 892 ق.) به اشتباه به فرخاری، -از شاعران سده ی پنجم هجری- منسوب شده که این اشتباه به تذکره ها و منابع معاصر نیز راه یافته است.
بررسی تطبیقی دو حماسه مضحک، موش و گربه و تجاوز به طره گیسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
135 - 156
حوزههای تخصصی:
حماسه مضحک یکی از انواع مهم نقیضه پردازی است که هم به خاطر ماهیت نقیضی و هم به خاطر اهمیت ژانر حماسه شایسته توجه و بررسی است. حماسه مضحک با وارونه کردن محتوا و شکل حماسه فاخر، متنی طنازانه و خلاقانه را شکل می دهد؛ در تحقیق پیش رو در صدد تحلیل چگونگی شکل گیری دو حماسه مضحک با استفاده از تحلیل ساختار و محتوای آنها هستیم. به منظور روشن شدن اختلاف و شباهت های میان حماسه مضحک در ادب اروپائی و ادب فارسی دو منظومه انتخاب شده است که ساختار و محتوای آنها با رویکردی تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. رویکرد تطبیقی به کار رفته در این پژوهش کمک می کند تا تفاوت ها و شباهت های دو ادیب نامدار در پرداختن به یک ژانر واحد مورد بررسی قرار گرفته و علت تفاوت نگرش آنها در ساخت این منظومه ها روشن شود. منظومه موش و گربه از عبید زاکانی و حماسه تجاوز به طره گیسو اثر الکساندر پوپ مبنای این پژوهش خواهند بود. روش تطبیقی مورد استفاده در این تحقیق بیانگر این مسئله است که نقاط مشترک و متفاوت میان حماسه مضحک در ادبیات فارسی و انگلیسی چیست و در نهایت با تحلیل محتوی و ساختار دو اثر، روشن می شود که منظومه انگلیسی با قوت و مایه بشتری توانسته است به واسازی عناصر حماسه فاخر دست یابد و از ساختار منسجم تری در نقض حماسه فاخر برخوردار است.
عصا و جایگاه نمادین آن در فرهنگ ها و باورهای باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
181 - 202
حوزههای تخصصی:
نمادها و نشانه ها در تاریخ اساطیری و روایی هر ملل دارای مفاهیم و معانی خاصی بوده است و هریک از آنها داستان ها، تفکرات و باورهایی را به خود اختصاص داده اند. در این میان، ابزاری همچون عصا یا دبوس که امروزه معنای مشخصی را به ذهن متبادر می سازد، در عصر باستانی و در روایات دینی و غیرِدینی معانی و کارکردهای متفاوت و متعددی داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی آن است که دریابد عصا در تمدن ها و باورهای مختلف باستانی دارای چه کارکردهایی بوده و چگونه نمادی به شمار می رفته است؟ همچنین این ابزار در شکل انتزاعی و ملموس خود، در دست صاحبان قدرت (شهریاران) و اصحاب دین (رهبران دینی) هریک نشانگر چه مفاهیمی بوده و در نقوش و نگاره ها و باورهای دینی چگونه تصویر و معرفی می شود ؟ بدین سان با مطالعه و بررسی متون تاریخی و نگاره های باستانی و همچنین، با رجوع به روایات اساطیری و دینی، یافته های پژوهش پیشِ رو با رویکردی توصیفی- تحلیلی، حاکی از آن است که عصا/ دبوس در دنیای مادی، در دست افراد، نشانگر شوکت، قدرت دنیوی و دینی بوده و به عنوان نماد قدرت ایزدی، همواره در دست ایزدان مشاهده می شود و با این ابزار است که ایزدان و نمایندگان آنها در روی زمین، به تحقق آمال خود می پردازند. از طرفی عصا در دست صاحب منصبان نشانگر نقش رهبری و ریاست آنها و همچنین در مواردی، سمبل فرزانگی، آزمودگی و کهنسالی است.
نقد اسطوره ای نماد «پری و باد» در «شاهنامه فردوسی» و رمان «پریباد» نوشته «محمدعلی علومی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
95 - 116
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای از آن نظر که با زمینه های متنوع و گوناگونی مانند: مردم شناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روان شناسی جمعی و روان شناسی یونگ و مطالعات کهن الگویی، مرتبط است؛ روی کردی میان رشته ای به حساب می آید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانه های کهن الگویی موجود در متن می پردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بوده اند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزش های ناخودآگاهانه متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر می رسد متونی که حاوی نشانه های اسطوره ای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیش تری دارند. از جمله این متون، رمان پریباد نوشته محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بن مایه های اسطوره ایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطوره های شاخص این رمان هم چون اسطوره پری و باد و تطبیق آن با شاهنامه فردوسی بپردازد. بررسی های حاصل از تحقیق نشان می دهد که این مفاهیم در شاهنامه به عنوان پیش متن، بیان شده است و نویسنده رمان سعی در خوانش دوباره این اسطوره ها در رمان پریباد دارد.
مفهوم سازی عشق در غزلیات شمس و بررسی ارتباط آن با مضامین قرآنی از دیدگاه معنی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان دین کانون شکل گیری بسیاری از استعاره ها و راهیابی آن به ادبیات است. ادبیات به ویژه ادبیات عرفانی، از مفاهیم دین و مفهوم سازی های قرآنی تأثیر پذیرفته است. این مقاله باتوجه به استعاره های مفهومی، مفهوم سازی عشق را در شعر مولانا و تأثیر آن را از قرآن بررسی می کند. استعاره مفهومی یکی ازمهم ترین مباحث زبان شناسی شناختی است. با نظریه استعاره مفهومی می توان جنبه های بینامتنیت شعر مولانا با قرآن را از زاویه ای شناختی بررسی کرد. هدف این پژوهش، بررسی میزان تأثیرپذیری مولانا از قرآن در مفهوم سازی عشق است که با تطبیق مفهوم انتزاعی عشق در غزلیات شمس و قرآن به شیوه تحلیلی توصیفی به انجام می رسد. به همین سبب همه استعاره های عشق در سی غزل از غزلیات شمس و نیز بسیاری از آیات قرآنی با مفهوم محبت استخراج شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا در غزلیات از چه استعاره هایی برای مفهوم سازی عشق استفاده کرده و تا چه حد از استعاره های قرآنی بهره برده است. نتیجه بررسی نشان می دهد که در هر دو اثر، استعاره کلان «خداوند معشوق است» وجود دارد. در گفتمان ادبی شعریِ شمس، چهار استعاره «عشق کلید است»، «عشق سفر است»، «عشق گیاه است» و «عشق سلطنت است» شناخته شد. حوزه های مبدأ نامبرده و نوع نگاشت ها بیانگر تأثیر عمیق قرآن بر زبان غزلیات شمس است.
نقالی های مکتوب به عنوان یک ژانر ادبی در نثر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نقالی های مکتوب»، داستان های بلند عامیانه ای هستند که در طی سنّت نقالی و داستان گزاری از شکل شفاهی - با حفظ برخی ویژگی های زبان مردم- به شکل مکتوب درآمده اند. سنّت داستان گزاری، سنّتی دیرپا در ایران بزرگ است که همواره منابع لازم برای آفرینش آثار ادبی ارزشمند را فراهم نموده است. داستان-هایی که از قلمرو ادبیات شفاهی به قلمرو ادبیات مکتوب وارد شده اند، دارای ویژگی ها و خصلت های منحصر به فرد محتوایی و ساختاری، تاریخی و فرهنگی هستند و هویت جداگانه ای دارند. این هویت جداگانه ما را ترغیب می کند تا این داستان ها را ذیل یک نوع یا ژانر ادبی خاص قرار دهیم. دانش انواع ادبی، زمینه را برای پژوهشگران فراهم می کند تا در یک چارچوب منظم، آثار ادبی را مطالعه کنند. پیش تر برخی محققان، «نقالی های مکتوب» را زیر انواع ادبی «رمانس»، «حماسه منثور»، «رمان شهسواری- قهرمانی» و «افسانه» قرار داده اند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از سه متغیر درون متنی «محتوا، فرم و وجه» و چهار متغیر برون متنی «کارکرد، بافت، مخاطب، روابط بینامتنی»، «نقالی های مکتوب» به عنوان یک ژانر ادبی جداگانه با ویژگی های خاص معرفی شود.
مقایسه و بررسی رویکردهای تغزلی در اشعار ابراهیم ناجی و محمدحسین کریمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
215 - 240
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی شاخه ای از مطالعات میان رشته ای است که مرزهای ادبی را در می نوردد و راه را برای کشف یافته های نو و تازه می گشاید. از این رو اشعار تغزلی در حوزه ادبیات غنایی، زمینه های بسیاری را پیش روی پژوهشگر فراهم می آورد. پردازش گزاره های شعری در آثار شاعران غزل سرا، ناجی و کریمی ، با این هدف انجام می پذیرد که آنان در سرایش غزل پویا و کارآمد بودند. دو رکن اساسی را در بررسی خود مد نظر قرار داده ایم تا به یافته های ارزشمندی در لابه لای مضمون، محتوا و نوع غزل آن دو دست یابیم. روش کار بر مبنای تحلیل درونمایه های تغزلی استوار گردید و دیگر مؤلفه های موضوعی موازی با درونمایه ها، نکات بدیعی را از تداخلات مفهومی ارائه نمود. روش آمریکایی را در ادبیات تطبیقی برمی گزینیم چراکه تأثیر و تأثر مد نظر نبوده است.
بررسی ارتباطات غیر کلامی در شخصیت پردازی داستان پدر
حوزههای تخصصی:
در هنر داستان نویسی شخصیت به عنوان یکی از اساسی ترین عناصر داستان معرفی شده است. نویسندگان برای آفرینش شخصیت های داستانی خود از شیوه های مستقیم و غیرمستقیم استفاده کرده اند که نمایش رفتارها در زیرمجموعه شخصیت پردازی غیرمستقیم، رفتارهای غیرکلامی را نیز دربر می گیرد. گلی ترقی از اولین بانوان داستان نویس در ایران است که توانست با خلق آثار خود، سبک و شیوه خاصش را در زمینه آثاری که مبتنی بر شخصیت پردازی قوی و بروز ذهنیات و درونیات آن هاست، تثبیت کند. در این مقاله چگونگی شخصیت پردازی از طریق برقراری ارتباط شخصیت های داستان با استفاده از رفتارهای غیرکلامی که شامل رفتارهای ارادی و غیرارادی است، بر اساس داستان پدر از گلی ترقی مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفته است. این بررسی نشان داده که سه گونه متفاوت ارتباط یعنی جریان، فراگرد و فراگرد تراکنشی- از طریق رفتارهای غیرکلامی میان شخصیت های داستان قابل تشخیص است که نقش موثری در آفرینش شخصیت ها، آشکار کردن خلق و خو و احساسات آن ها ایفا نموده است. علاوه بر این رفتار های غیر کلامی در تبیین نوع ارتباط بین شخصیت ها و برقراری ارتباط آن ها با مخاطب، سهم بسزایی دارد.