فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۴۱ تا ۷٬۵۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
113 - 129
حوزههای تخصصی:
سلوک، اساسی ترین بخش عرفان است و فلسفه ی انجام آن مربوط می شود به تمایلات گوناگون بشر از جمله بازگشت به سرزمین نور و کسب زندگی جاودان که در عرفان اسلامی "بقا" خوانده می شود. در پی هبوط انسان، آن چه را "قوس نزولی" می نامند، به اتمام رسیده و انسان، به عنوان تنها موجودی که توانمندی صعود و بازگشت به شهر حقیقی را دارد، می بایست "قوس صعودی" را به سمت شهر جان، طی کند. سالک در مسیر سلوک، انواری را مشاهده می کند که گاه قابل دسته بندی است و گاه فاقد معیار مشخصی برای این کار؛ به عنوان مثال تعدد عناوین این نورها و همچنین جابجایی آن ها در طول تقسیم بندی های ارائه شده، عمده ترین مانع انجام این فرآیند، محسوب می شود. در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده است، نویسنده به بررسی تمثیل های نور در عرفان اسلامی پرداخته و نتیجه حاصل شده این بود که همه ی این تقسیم بندی ها ریشه در گرایش عرفا به نمادپردازی و تمثیل گرایی دارد.
بررسی معنا شناسی گفتمان خاموشی در تخلص مولانا بر اساس غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
229 - 259
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریات ساختگرای یاکوبسن و افرات درباره نقش های ارتباطی کلام بین گوینده و مخاطب، پیامی معنادار مبادله می شود که از طریق یک مجرای فیزیکی انتقال می یابد. به عقیده آن ها این الگوی ارتباطی در تمام کنش های ارتباط کلامی مصداق دارد و ارسال پیام نیاز به زمینه ای دارد که یا رمز کلامی است یا در قالب کلام گنجانده می شود. عارف آن هنگام که می خواهد جهانی را نشان دهد که در آن الفاظ کارکرد خود را از دست می دهند، گاه به نقل داستان هایی در ستایش خاموشی می پردازد و گاه خود نیز خاموش می شود. با توجه به الگوی ارتباطی یاکوبسن می توان از خاموشی در فرآیند ارتباط به خوبی بهره مند شد و لذت حاصل از دریافت سکوت را در شش نقش ارتباطی گفتار جست و جو نمود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که کاربرد برخی از نقش های ارتباطی سکوت در کلام مولانا مانند نقش ترغیبی و نقش ارجاعی دارای بسامد بیش تری است. بررسی معنا شناسی گفتمان خاموشی در تخلص مولانا بر اساس غزلیات شمس
بررسی تطبیقی بن مایه های مشترک پایداری در اشعار احمد مطر و نصرالله مردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
173 - 194
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری در دنیا در اغلب موضوع ها و زبان ها، جهت گیری واحدی را دنبال می کند و شاعران و نویسندگان این ادبیات هم تحت تأثیر اغراض مشترک، تلاش می کنند تا مهم ترین بن مایه های پایداری را در آثار خود منعکس کنند و به این طریق مردم را در راه مبارزه با اهداف عالی زندگی خود تشویق نمایند و بسا بررسی این بن مایه ها در دو زبان مختلف، مفهوم پایداری را تقویت می کند و بر میزان تأثیرگذاری آن بر اندیشه ها می افزاید لذا در این پژوهش با روش تحلیلی- مقایسه ای مبتنی بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، سعی شده است بن مایه های مشترک پایداری در دو زبان مختلف- تازی و پارسی- با محوریت شعر دو شاعر، احمد مطر و نصرالله مردانی بررسی شود و مفاهیم مشترک پایداری- ستایش آزادی و آزادگی، عشق به وطن، دعوت به مبارزه و قیام و بهره گیری از نمادهای ملی، مذهبی و قومی- در اشعار هر دو مقایسه شود و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات پایداری را در عراق و ایران بنمایاند و از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که احمد مطر ، زبانی طنزآمیز و مأیوسانه و نصرالله مردانی زبانی حماسی، آرمانی و امیدوار کننده تحت تأثیر روزگاران و ادبیات خویش در بیان بن مایه های مشترک ادبیات پایداری دارند، و هر دو در بیان نمادهای ملی و مذهبی سرآمد هستند.
تحلیل مبانی طنزپردازی در داستان های شهرام شفیعی و سعید هاشمی بر مبنای نظریه طنز ایوان فوناژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
213 - 227
حوزههای تخصصی:
از آنجا که مهم ترین ویژگی داستان های شفیعی و سعید هاشمی ، طنزپردازی است و نظریه طنز ایوان فوناژی از قابلیت بالایی برای بررسی طنز در آثار ادبی، برخوردار است، لذا در این مقاله چند اثر از این دو نویسنده بر مبنای نظریه فوناژی بررسی می شود. فوناژی آراء متنوعی در باب طنز در گروه سنی کودک و نوجوان دارد که می توان آن ها را در سیزده مؤلّفه جمع کرد. ابعاد سیزده گانه طنز در نظریه فوناژی از این قرار هستند: صنعت جناس، دومعنایی، انحراف از هنجار، چندمعنایی، هم نویسی، هم آوایی، ابهام های نحوی، ابهام در روساخت جمله، ابهام در ژرف ساخت، اختلاط و ابهام ژرف ساخت و روساخت، تضاد معنا میان روساخت و ژرف ساخت، تأکید آوایی، مکث آوایی، تحریف آوایی(ادغام و قلب). نتایج نشان می دهد شفیعی مهارت عجیبی در آفرینش انحراف از معیار از طریق انواع مصادیق آن دارد. همچنین هاشمی تضاد میان روساخت و ژرف ساخت را بسیار بهتر پرورانده و به کار برده است.
بررسی مؤلفه های ادب غنایی در شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» علی اکبر دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«غنا» در لغت به معنی سرود، نغمه و آواز خوش طرب انگیز و شعر «غنایی»، گزارشگر عواطف و احساسات شخصی شاعر است. در پژوهش حاضر به بررسی مؤلفه های ادب غنایی در شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» دهخدا می پردازیم. جامعه آماری پژوهش حاضر، شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» از علی اکبر دهخداست و تحلیل و بررسی شعر مذکور از بُعد مؤلفه های ادب غنایی، هدف این پژوهش است.جامعه آماری و حجم نمونه، کل شعر است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. ابزار گردآوری اطلاعات، فیش تحقیقاتی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل محتوایی است. عناصر غنایی شعر موردنظر عبارت اند از: امیدواری، اندیشه های فلسفی، تکیه بر نقش و نمود اجتماعی ادب غنایی، حبسیه، دلبستگی به آزادی، مرثیه سرایی، توجه به طبیعت وجودی انسان، هیجان و احساسات. یافته ها و نتایج آن، بسامد بالای عناصر ادب غنایی و نتیجه کلی این پژوهش، غنایی بودن این اثر با توجه به بسامد مؤلفه های غنایی است.
تحلیل سرسپردگی به پیر در رمان های شهرنوش پارسی پور (مطالعه موردی: سگ و زمستان بلند، و طوبی و معنای شب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
69 - 94
حوزههای تخصصی:
در عرصه رمان فارسی، آثاری نوشته شده است که اشارات آشکار و پنهان فراوانی به موضوعات و مسائل عرفانی دارند. این نوع رمان ها غالباً در کنار نقش و رویکرد خاص خود، از عرفان یا به عنوان عنصری برای شخصیت پردازی و پیشبرد پیرنگ داستان استفاده می کنند، یا به عنوان عاملی مؤثر برای طرح و عرضه گفتمان مورد نظر نویسنده. سگ و زمستان بلند ، و طوبی و معنای شب از آثار شهرنوش پارسی پور، از رمان هایی هستند که در آن ها عرفان و عناصر عرفانی به روش های مختلف بازتاب یافته است. یکی از این مضامین عرفانی، پیر و سرسپردگی به او در سیر و سلوک است. طی این پژوهش که با هدف بررسی جایگاه پیر و سرسپردگی به او در رمان های مذکور صورت گرفت، مشخص شد که در هر دو رمان، ویژگی های خلقی و شرایط سیاسی و اجتماعی روزگار از جمله جنگ، جنایت، مرگ، رنج، گناه و تنهایی موجب گرایش شخصیت های داستان به عرفان شده است. منش برخی شخصیت های دو داستان که با وجود بهره گیری از آموزه های عرفانی پیر، به تعالی روحی نرسیده اند یا متفاوت با یکدیگر عمل می کنند، گویای دو نکته است: اول تغییر رویکرد نویسنده تحت تأثیر تغییرات اجتماعی و سیاسی در دو دهه پنجاه و شصت، و دیگری تغییر دیدگاه او نسبت به سرسپردگی به پیر. نویسنده چنین القا می کند که سرسپردگی بی قیدوشرط به پیر با روح سنجشگر و شکاک انسان دنیای معاصر ناسازگار است. واقعیتی که از گفته ها و نیز رفتارهای شخصیت های داستان و به ویژه در اظهارنظرهای گاه و بیگاه راوی، خود را آشکار می کند.
از طرد تا حذف شدن سیاوش از منظر نشانه شناسی فرهنگی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانه شناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه می دهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطه برخورد با اقوام مختلف در زمره متون چند فرهنگی است. از این رو تلاش می شود، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طرد تا حذف شدن سیاوش در شاهنامه از منظر نشانه شناسی فرهنگی و تبیین جایگاه او از نظر خود و دیگری بررسی گردد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا سیاوش در نزد خاندان خود نیز دیگری انگاشته می شود. و نیز هدف این پژوهش گسترش دامنه مطالعات نشانه شناسی فرهنگی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی و نظریه بنیاد در تحلیل متن است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سیاوش نه تنها از دیدگاه تورانیان «دیگری» انگاشته شده؛ بلکه در درون کشور خود نیز از دیده نزدیک ترین کس به او (پدرش) فردی مساله ساز است و باید از مرکز حکومت دور گردد. و به نوعی او خودی دیگری محسوب می شود
بررسی و تحلیل مفهوم رضایت از زندگی در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایتمندی از زندگی، هیجانی مثبت، کلّی و مرتبط با گذشته و متأثر از نحوه ارزیابی شناختی انسان در طول زندگی است که با ترک اعتراض بر مقدرات الهی و خشنودی از آن آغاز و در تمام زندگی گسترش می یابد و در گلستان سعدی به عنوان یکی از مفاهیم ادبیات تعلیمی با ترویج باورها و مهارت های رضایتمندی و آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی ارائه شده است، رضایتمندی در مقامات عرفانی بالاتر از تسلیم و پایین تر از فنا و دارنده آن در مرتبه صدیقین قرار می گیرد و در روان شناسی مثبت گرا یکی از دو بُعد بهزیستی ذهنی محسوب می شود، هدف ما در این پژوهش شناخت و تحلیل مفهوم رضایتمندی از زندگی و مؤلفه های مرتبط با آن از دیدگاه سعدی با استناد به حکایات گلستان است، سعدی ارزیابی شناختی صحیح از دنیا را به وسیله بهره-مندی از تعالیم اخلاقی و تربیتیِ فضیلت گرایی چون رضایت به مقدرات، صبر، قناعت، شکر و قدردانی عامل ایجاد رضایتمندی از زندگی می داند، نتیجه این پژوهش نشان می دهد که سعدی مفهوم رضایت از زندگی را در قالب داستان پردازی و به کمک تمثیل و شگردهای ادبی و بلاغی با تکیه بر نقش ترغیبی زبان به مخاطبان عرضه کرده است تا مخاطب، پیام او را در زیباترین شکل هنری دریافت و ادارک نماید، روش پژوهش در این مقاله، توصیفی تحلیلی و بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیلِ محتوای حکایات گلستان سعدی است.
بررسی تطبیقی مضامین نوستالژی عرفانی در شعر محمدعلی شمس الدین و عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
253-275
حوزههای تخصصی:
تأثیر ادبیات عرفانی فارسی بر ادبیات عربی بسیار درخور توجه است. محمّدعلی شمس الدین از شاعران معاصر عرب است که تحت تأثیر اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری قرار گرفته و از مضامین ارزشمند عرفانی او در اشعارش بسیار بهره برده است. این پژوهش با تکیه بر روشی تحلیلی تطبیقی می کوشد تا مضامین نوستالژی عرفانی دو شاعر را بررسی کند. دوری از وطن اصلی و دوری از معشوق حقیقی، مضمون نوستالژی دو شاعر است. نتایج این مقاله بیانگر آن است که شمس الدین، مانند عطار، غربت عرفانی برخاسته از فراق محبوب حقیقی و دوری از وطن اصلی را دریافته است. هر دو شاعر به وطن اصلی خود عشق می ورزند و آن را آرمان شهری می دانند که از آن دور مانده اند و در هجران معشوق حقیقی خود، زبان به شکوه می گشایند. در اشعار این دو شاعر، لیلی به نمادی از معشوق حقیقی تبدیل می شود و هر دو، خواهان فنا و بقا در معشوق واقعی اند. البته شمس الدین به سبب آشنایی با جریان های شعری غربی، از توجه به وطن مادی و معشوق های زمینی خود نیز غافل نیست و در اشعارش بسیار از آنها یاد می کند.
غم و اندوه و مرگ اندیشی؛ مفاهیم مشترک شعر الیاس ابوشبکه و شارل بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
313 - 341
حوزههای تخصصی:
الیاس ابوشبکه شاعر معاصر لبنانی و شارل بودلر شاعر معاصر فرانسوی، از جمله شاعرانِ سرشناس رمانتیست هستند که مضامین مکتب رمانتیسم را به زیبایی کم نظیری در سروده های شان هویدا ساخته اند. شعر این دو شاعر، دربردارنده مضامین رمانتیکی مشترک فراوانی است که در این میان، حزن و اندوه و نیز مرگ اندیشی، بسامد و جایگاه درخوری را به خود اختصاص داده است، چراکه هر دو شاعر به سبب شرایط و مشکلات مشابه زندگی، نسبت به زندگی بدبین بوده و نگرشی همراه با حقد و کینه نسبت به آن داشتند، به طوری که می توان سراسر زندگی این دو شاعر رمانتیست را تمنای مرگ در میان انبوه مشکلات دانست. «أفاعی الفردوس» نام اثری است که الیاس ابوشبکه در سرایش آن، به شدت تحت تأثیر «گل های رنج» شارل بودلر بوده است چنانکه گویی برخی از مفاهیم موجود در اشعار ابوشبکه ، ترجمه اشعار بودلر می باشد. مقاله حاضر بر آن است با مقایسه اشعار این دو شاعر معاصر لبنان و فرانسه و تبیین مفاهیم مشترک در شعر آنان، تأثیرپذیری ابوشبکه از بودلر را به اثبات رساند.
برجسته سازی در غزلی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
89 - 113
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با رویکردی از تحلیل ساختاری به نام برجسته سازی فرم و محتوای غزلی از مولانا را مورد بررسی قرار می دهد. برجسته سازی به معنای ظرفیت شاعر در بکارگیری بازی های زبانی و موسیقایی و امکانات هنری خود است. به گونه ای که طرز بیان خود آشنازدا و برجسته ساز باشد. مولانا با بهره گیری از سازه های برجستگی متن از قبیل بازی های آوایی، واژگانی، نحوی و موسیقایی، هماهنگی جالب میان ساختار و محتوا را نوآوری کرد. هدف این مقاله در این است که تصویری را از درجه هنری و برجستگی مولانا به دست دهیم. در این تحقیق از روش تحلیلی- توصیفی بر طبق رویکرد ساختاری بهره برده شد تا غزل را از لحاظ برجسته سازی آوایی، واژگانی، نحوی، و معنایی بررسی کند. یافته تحقیق حاضر این است که مولوی با یاری جستن از نوآوری های ساختاری و معنایی، زبان شعری خود را از هنجار معمول در اشعار دیگران جدا و متمایز کرده است. زیباشناختی غزل مولانا در هنر بهره گیری مناسب و متَقَدِّم از همین مؤلفه ساختاری و معناشناختی تحقق یافته است.
تروریسم در برابر زیست قدرت: خوانش مفهوم پساسراسربین و نظارت سیال در نمایشنامه زیرزمین اثر ادوارد باند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
233 - 250
حوزههای تخصصی:
ادوارد باند در نمایشنامه هایش به آسیب شناسی خشونت فراگیر اجتماعی که نتیجه گسترش سرمایه داری تهاجمی، سازمان های سیاسی-اقتصادی و نهادهای امنیتی و نظارتی ناشی از آن است، می پردازد. باند در زیرزمین با نگاهی آخرالزمانی جامعه ای در 2070.م را به تصویر می کشد که نهادهای نظارتی و ساختارهای سرمایه داری در آن ارتباطات انسانی را از هم گسسته و تروریسم، خشونت و نظارت در آن نهادینه گشته. این نظارت و سراسربینی در زیرزمین با استفاده از فن آوری های اطلاعاتی صورت می گیرد. لذا، در این پژوهش درونمایه پساسراسربین، ساختارهای پسافوکویی قدرت و ماهیت تروریسم در زیرزمین بررسی می شود و مفهوم زیست قدرت، نظریه های مرتبط با دوگانه امپراطوری / مردم و آسیب شناسی های مربوط به گسترش تروریسم در جهان از فوکو، هارت و نگری و بودریار برای نقد سیاسی-اجتماعی این نمایشنامه به کار بسته می شوند. نتیجه اینکه که قدرت حاکم بر جامعه غربی که با شیوه های نظارت پساسراسربین صورت می گیرد، عاملی برای گسترش خشونت و تلافی جویی های تروریستی در سطح جامعه جهانی است.
سفر قهرمانی کهن الگویی در ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
583 - 610
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی از نظریه های مدرن نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است که براساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر، چگونگی جذب آن ها توسط ذهن خالق اثر نشان داده می شود. برپایه این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال فردیّت با تکیه بر حضور کهن الگوها در زندگی هر فرد میسر است. هدف پژوهشگر، بررسی رمان ملکوت نوشته بهرام صادقی از منظر نقد کهن الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول.اس.پیرسون و هیو.کی.مار برپایه کهن الگوهای دوازده گانه بیداری قهرمان درون است. پژوهشگر ضمن آشنایی اجمالی با این کهن الگوها، نشان می دهد شخصیت های داستانی نیز با تجلّی این کهن الگوها می توانند در فرایند تفرّد گام نهاده و سفر قهرمانی را پیش گیرند. نتایج این مقاله تحلیلی و توصیفی نشان می دهد در رمان ملکوت شخصیتی ضدقهرمان سفر درونی را طی می کند و این اثر به دلیل رویکرد روان شناسی خود، برپایه نظریات کهن الگویی قابل تحلیل است.
کارکردها و نمودهای غیر ادبی ژانر معراج نامه/خواب نامه؛ از ویراف تا جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
129 - 142
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی در خلاء به وجود نمی آید. جدای از کارکرد زیبایی شناسی و زبانی، مسائل اجتماعی، اعتقادی، فرهنگی و روانی نیز در آفرینش ادبی ایفای نقش می کند. این عوامل در خلق آثار ادبی تفاوت هایی ایجاد می کند. بسیاری از ممیزه های ژانرها و گونه های ادبی همین عوامل مذکور است که اهمیت بررسیِ آثار در بحث ژانر را دوچندان می کند. یکی از ژانرهای ادبی «معراج نامه» یا «خواب نامه» 1 است که در این گونه «نویسنده یا شاعر در خواب، رؤیا یا حالتی سکرآور به دنیای دیگری عروج یا سفر می کند و با وقایعی روبه رو می گردد و پس از بازگشت به دنیای حقایق، مشهودات را به صورت شعر یا نثر مکتوب می کند 2». این آثار جدای از جنبه های ادبی - هنری، کارکردهای مهم دیگری نیز دارند. معراج نامه ها اصولاً به لحاظ اجتماعی بازتاب جوامعِ بسته با حکومت های استبدادی و جامعه ای با مفاسد طبقاتی اند. فسادها یا اختناق یا به گمان صاحبان این آثار در اجتماع وجود دارد، یا برخاسته از بی توجهی به مسائل دینی و مفاسد اخلاقی- انسانی پدید آمده است که در هر حال، بازتاب این مسائل در آثار ادبی قابل دریافت است. ازآنجاکه فضای استبدادی حکومت و جوّ آلوده جامعه به شاعر/ مؤلف اجازه اصلاح به شکل بیرونی را نمی دهد، او به مکانیسم روانی رؤیا یا خواب پناه می برد. در این عالم ضعف ها و فسادهای عالم واقع را ترسیم می کند که نوعی نقد اجتماع و تصویر دنیای آرمانی خود اوست؛ آثاری که در فضای این ژانر خلق می شود، علاوه بر جنبه های اجتماعی– سیاسی؛ به لحاظ مبانی عرفانی نیز بررسی و تحلیل می شود. این رؤیاها یا خواب ها حاصل تخلیه روانی شاعر/ مؤلف است که بعد از آن باعث تحلیه و سرانجام تجلیه (فنا) می شود.
نقد و بررسیِ کتاب: «تاریخ بدن در ادبیات» نوشته ی سید مهدی زرقانی و همکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
53-74
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخ بدن در ادبیات ، نوشته ی سید مهدی زرقانی و همکاران(1398) ، به سیرِ شکل گیری بدن های مختلف و طبقه ی بندی آن ها در تاریخ ادبیات فارسی می پردازد و تلقی های مختلف درباره ی بدن را در آثار شاعران، عارفان و هنرمندان بررسی می کند. از حیث مو ضوع، کتاب حاضر بسیار بدیع و نو به شمار می آید، اما با توجه به همین نو بودن و عدمِ پیشینه ی پژوهشی مفصل، ناگزیر دچار برخی لغزش ها و نقصان هایِ «محتوایی» و «ساختاری» شده است. از آن جا که ممکن است این اثر مورد استناد و استفاده ی دیگر پژوهشگران قرار گیرد، ذکرِ پاری از لغزش های کتاب ضروری می نماید. بنابراین مقاله ی حاضر با ابتناء بر تعاطی افکار و به دور از داوری های غرض ورزانه، نگاشته شده تا با تأمل، درنگ و گفت وگو، برخی مسائل ِموجود در کتاب، مورد «بازنگری» و «اصلاح» قرار گیرند. از جمله لغزش های کتاب می توان به: خطاهای روش شناسانه، تناقض گویی، تقلیل گرایی، چارچوبِ نظری ضعیف، نظرگاهِ تک بُعدی(ایدئولوژیک)، فقدانِ برخی منابع مهم، عدم انسجام و چندپارگی در اهداف پژوهش و ...، اشاره کرد. در مقاله ی حاضر به تبیین و تنقیح برخی نکاتِ مذکور و نقدِ آن ها، می پردازیم.
پیمان گیتی و جام گیتی نما (تحلیل نمادشناختی جام جم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
171-194
حوزههای تخصصی:
جام گیتی نمای نمادی اسطوره ای است که نخستین بار در شاهنامه ی فردوسی رخ نموده و سپس در گستره ی ادبیّات فارسی به ویژه در شعر صوفیانه و غنایی بسامد بسیار یافته است. تا کنون تحقیقاتی درباره ی منشأ این اسطوره انجام شده است که بیشتر شامل تحلیل های توصیفی یا اشاراتی کوتاه است. از جمله جلال خالقی مطلق در نهایت ایجاز احتمال می دهد که اسطوره ی مرموز «پیمان (پیمانه ی) گیتی» که در متون پهلوی از آن سخن رفته، همان جام گیتی نمای باشد و آرش اکبری مفاخر این نظر را گسترش می دهد و تأیید می کند. ما نیز در این مقاله بر پایه ی همین نظر، با تحقیق در اسطوره ی جم و تحلیل نمادشناختی آن و تطبیقش با «افسانه ی گرال» و «سرود مروارید»، دلایل پیوند اسطوره ای جام جم با «پیمان» را نشان خواهیم داد. طبق تحلیل ما، پیمانه که نماد اندازه و توازن است، در اسطوره ی جمشید همان گوهری است که انسان را به تمدّن راهبر می شود و طبیعی است که نماینده ی شاهی او باشد. با توجّه به این که پیمانه رمز مشخّص کردن اندازه ها است و به عبارتی پدیده های جهان را برای آدمی سنجش پذیر و دریافتنی می کند، خویشکاری جهان نمایی جام جم را نیز می توان حاصل تحوّل همین رمز بنیادی، در سایه ی دیگر اسطوره های «جهان نمایی» انگاشت.
رستاخیز معنا در غزل «عُرفی شیرازی» بر پایه هنجارگریزی معنایی «لیچ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراهنجاری یا هنجارگریزی از وجوه «رستاخیز واژگان» بر مبنای زبان شناسی و از نظریّه های نقد ادبی جدید است که در چارچوب مکتب فرمالیسم روسی بیان شده است. عُرفی شیرازی، سراینده سبک هندی، زبان غزل آغازین این سبک را فراتر از نُرم زمان پدید آورده و گاه سبکی فردی و نُرمی تازه در زبان غزل آفریده است. بنابراین واژگان، رستاخیزی پُرنوسان در تصویرسازی و معناآفرینی غزل آغازین سبک هندی دارند و عُرفی شیرازی به عنوان یکی از غزل سرایان آغازین سبک هندی، پدیده ها را در پهنۀ تخیّل به گونه ای دیگرگون آفریده و ذهن مخاطب را در رویارویی با فراز و فرودهای تصویری غزل به چالش کشیده است. این پژوهش با هدف تبیین شگردهای نوین تصویرسازی و معناپردازی در غزل عُرفی شیرازی با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر هنجارگریزی معنایی «لیچ» انجام شده و نشان داده است که عُرفی شیرازی، شگردهای هنجارگریزی معنایی را با تصویرهای بلاغی و معناساز در غزل آفریده است. بر این اساس تبیین هنجارگریزی معنایی بر گسترۀ تصویرپردازی عرفی در غزل و تبیین چگونگی کاربرد واژگان در ساختار تصویرهای تازه، دستاورد اصلی پژوهش است.
Выбор синтаксической конструкции: тип ситуации и другие факторы(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Синтаксис может рассматриваться как система способов представления ситуаций, как своего рода каталог типовых ситуаций, причём в плане корреляции структуры и семантики языковой материал неоднороден и часто эта связь не прямая и не однозначная. Способ представления ситуации определяется не только её реальными характеристиками и перцептивными моментами, но также определёнными прагматическими факторами – коммуникативной организацией высказывания и др. В докладе рассматривается соотношение семантических и прагматических факторов в выборе синтаксической структуры высказывания применительно к некоторым конструкциям русского языка. Для многих денотативных ситуаций возможно более одного способа синтаксического представления, в том числе при полном или почти полном сохранении лексического состава, что даёт возможность выявления собственно синтаксической семантики, особенно в контекстах противопоставления; кроме того, специфика синтаксической структуры проявляется в наибольшей степени в нестандартных употреблениях (то есть с глаголами, для которых такая конструкция нехарактерна).
بررسی کاربرد منابع دانش و تأثیر آن بر میزان موفقیت فارسی آموزان عرب زبان (راهبردهای استنباط معنی واژگان فارسی با ریشۀ عربی)
حوزههای تخصصی:
هــدف از ایــن پژوهــش بررســی منابــع دانــش و راهبردهــای اســتنباط معنــی اســت کــه فارســیآموزان عربزبــان در هنــگام مواجهــه بــا واژگان فارســی بــا ریشــۀ عربــی اســتفاده میکننـد. همچنیـن، میـزان موفقیـت آنـان در اسـتنباط معانـی ایـن واژگان و رابطـۀ آن بـا نـوع و تعـداد منابـع دانـش و راهبردهـای اسـتنباط معنـی مـورد اسـتفادۀ آنهـا در ایـن پژوهـش بررسـی شـده اسـت. بـرای ایـن منظـور، 64واژۀ فارسـی بـا ریشـۀ عربـی، ابتـدا خـارج از بافـت و سـپس، در قالــب یــک داســتان کوتــاه بــه 10نفــر فارســیآموز عربزبــان اهــل کشــور لبنــان داده شــد. بلنـد فکـر کـردن بـه آنها آمـوزش داده شـد و منابـع و راهبردهـای مورد اسـتفادۀ ِ سـپس، پروتـکل آنهـا براسـاس منابـع دانـش، معرفـی شـده توسـط هاسـتراپ ( )2008و راهبردهـای ارائـه شـده توسـط هـو و نسـاجی ( )2014ضبـط، ثبـت و بررسـی شـد. بـرای تعییـن سـطح ایـن افـراد، یـک آزمـون درک مطلـب گرفتـه شـد. نتایـج نشـان داد کـه ایـن افـراد از 18راهبـرد اسـتنباط معنـی واژگان و شـش منبـع دانـش جهـت اسـتنباط معنـای واژگان فارسـی دارای ریشـۀ عربـی اسـتفاده کردنـد. بهطـور کلـی، بافـت متنـی و دانـش فـرد از جهـان خـارج از عوامـل تأثیرگـذار در اسـتنباط بودنـد و بیـن میـزان موفقیـت افـراد در اسـتنباط بـا نـوع و تعـداد راهبردهـای اسـتنباط معنـی و منابـع دانشـی کـه اسـتفاده کردنـد رابطـۀ معنـاداری مشـاهده نشـد.
تحلیل نفثه المصدور از منظر نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی فرهنگی مفهومی است که در پی انتخاب عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانه شناسان ایجاد شد. این دانش مدل های ذهنی و مادی ای را که برای درک فرهنگ خود و دیگری می سازیم بررسی می نماید؛ از این رو صرفاً با یک فرهنگ منفرد مواجه نیست، بلکه بیشتر با روابط میان فرهنگ ها درگیر است. بنابراین، از جمله کاربردهای این دانش، بررسی متونی است که به طور همزمان میزبان دو یا چند فرهنگ اند. متن نوشتاری کتاب نفثه المصدور زیدری نسوی نیز از جمله متونی است که به واسطه ی گزارش آشوب ناشی از حضور مغولان در ایران، در زمره ی متون چندفرهنگی قلمداد می شود. از این رو در این مقاله تلاش بر این است تا با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی متن نفثه المصدور از منظر نشانه شناسی فرهنگی پرداخته شود. بدین منظور پس از تعریف مفاهیم نظری مرتبط با نشانه شناسی فرهنگی و الگوی مکتب تارتو، به تبیین جایگاه خود و دیگری فرهنگی در متن نفثه المصدور پرداخته می شود و سپس نحوه ی بازنمایی رمزگان های زبان، کمیّت، حرکت، دین، ابزار و معماری در ارتباط با خود و دیگری مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق حاکی از غالبیت شورش بر نظم درون است و این غلبه در رمزگان های مرتبط با بافت انتزاعی ترِ ادبیِ متن مشهودتر است.