فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۶۱ تا ۶٬۸۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
واقعه عاشورا، حماسه ای بزرگ در تاریخ بشر است و همواره نویسندگان و شاعران به تبیین جنبه های گوناگون آن پرداخته و احساسات درونی خود را بیان کرده اند. از زمره این شاعران، در دوره معاصر می توان «سعید بیابانکی» را نام برد. گستردگی شعر عاشورایی، آشنایی با شاعران برجسته عاشورایی معاصر و شناسایی غزل های عاشورایی شاخص پس از انقلاب و نیز بهره گیری از زبان تصویری برای تبیین مفاهیم عاشورایی در قالب غزل، نشان از اهمّیّت این پژوهش است. بررسی این مجموعه نشان می دهد که شاعر مفاهیمی چون عطش، شهادت و مظلومیّت سیّد الشهداء (ع) و یاران وفادارش را با بهره گیری از عوامل تصویرساز در محور افقی به تصویر کشیده که نماد و استعاره در رأس آن است. پژوهش حاضر، به بررسی، نقد و تحلیل غزل های عاشورایی این شاعر، از منظر درونمایه و شگردهای هنری، بر اساس کتاب «جامه دران» با روش تفصیلی- تحلیلی پرداخته تا درونمایه ها و شگردهای هنری آن را بیان کند.
تحلیل نشانه شناسی معشوق در شعر شاملو براساس نظریه مایکل ریفاتر مطالعه موردی: شعر «سرود آن کس که از کوچه به خانه بازمی گردد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
97 - 116
حوزههای تخصصی:
نظریه نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر، از نظریه های خواننده محور سده بیستم اروپاست که در تحلیل شعر های اروپایی بسیار تأثیرگذار بوده است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه مذکور، موضوع معشوق در نمونه ای از شعر معاصر -از شاملو- بررسی شده است. پژوهشگران پس از خوانش اکتشافی، با بهره گیری از توانش ادبی به خوانش پس کنشانه شعر پرداخته اند. انباشت هایی با معنابن های «فرزند» و «معشوق»، اندیشه غالب شعر را نشان داد. از بررسی منظومه های توصیفی با هسته های «تولد»، «معشوق» و «خانه» و رابطه این انگاره های بنیادین با انباشت ها، جمله های حدسی در قالب هیپوگرام حاصل شد. ماتریس ساختاری شعر که دربرگیرنده ویژگی های خاص معشوق شعر شاملو است، به این ترتیب است: امید به آینده ای پربار -اشتیاق صادقانه معشوق- معشوق نخستین خواننده نوسروده های شاعر -حضور حقیقی معشوق انگیزه سرایش شاعر- تشویق معشوق از شاعر -معشوق پناهگاه شاعر- ناگزیری مردم از پذیرش شعرهای سپید شاعر. ویژگی های خاص معشوق در شعر شاملو از راه بررسی نشانه شناختی را می توان این گونه برشمرد: جلوه انسانی دارد، حقیقی است، دارای هویت فردی، یگانه، زمینی و در دسترس است. همچنین هم پا، هم راه، پناه، قابل اعتماد، کنش ور و انگیزه سرایش ش اعر است. پاره ای از زندگی واقعی اوست. دوست دارد و دوست داشته می شود.
بررسی نظرهای زبانی در المعجم شمس قیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم شمس قیس رازی از متون قرن هفتم، در موضوع بلاغت، عروض، قافیه و یکی از مهم ترین منابع برای سخن سنجی است. نویسنده در بخش قافیه علاوه بر قوانین قافیه، مطالبی در دستور زبان و موضوعات زبان شناسی مطرح کرده که یکی از قدیمی ترین نوشته ها درباره خود زبان و تحولات آن است. در این مقاله نظرهای گوناگون شمس قیس با دسته بندی موضوعی در زبان شناسی بررسی و تحلیل شده است. شمس قیس در این کتاب گاهی به نکاتی اشاره می کند که آگاهی از آنها، برای تلفظ صحیح واژگان ارزشمند است و برخی از مسائل مربوط به تاریخ زبان فارسی نیز در آن نهفته است. نگاه شمس قیس به زبان معیارِ زمان خود، آشنایی با برخی ویژگی ها در گویش های خراسان قدیم، نام گذاری آواها و حروف، درستی یا نادرستی برخی از نطرات وی حاصل این نوشتار است و نشان می دهد که در گذشته های نسبتاً دور نیز نگاه زبان شناختی به خود زبان بوده، اما تفاوت هایی با امروز داشته است.
چرخیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«چرخیات» نوعِ ادبی ناشناخته ای در تاریخ ادبیات فارسی است.با آنکه در تمام دوره های شعر فارسی(از آغاز تا پایان دوره قاجار)نمونه هایی از چرخیات می توان یافت؛امّا به سبب آنکه تا قرن نهم، نام مشخصی بر آن ننهاده اند ، ناشناخته مانده است. چرخیات شعری است، در قالب قصیده که شاعر،چرخ (=آسمان) و ستارگان و بروج فلکی را توصیف می کند و گاه با نیروی خیال، به معراج می رود (= معراج الخیال) تا مدحِ ممدوح را از زبان چرخ و آنچه در آن است، بیان کند. در این مقاله برای نخستین بار، چرخیاتی از معروف ترین شاعران زبان فارسی، از لابه لای دیوان ها و تذکره ها استخراج شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که نخستین نمونه چرخیات،از چه زمانی پدید آمده است و سابقه کاربرد این نام، برای این نوع شعر از کجاست؟ موضوع و محتوای چرخیات چیست و مخاطب آن کیست؟ چرخیات در سیر تاریخی خود، چه دگرگونی هایی را پذیرفته است و مناسبات متون در این نوع شعر، چگونه است؟ آیا چرخیات در ساختار سنّتی قصیده های مدحی و صرفاً در تشبیب قصیده ها، نمودار شده یا در دوره های بعد، کلّیت شعر را فرا گرفته است و به صورت نوع ادبی مستقلّی در شعر فارسی نمایان شده است؟
بررسی موسیقی بیرونی و کناری اشعار صباحی بیدگلی
منبع:
علوم ادبی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
39 - 68
حوزههای تخصصی:
تدوین فرهنگ تاریخی عروض شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن یک وزن و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از اوزان عروضی را به دقّت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصاً با توجّه به وجود چاپ های منقّح از دواوین و منظومه های شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر می رسد؛ خاصّه از آن جهت که جای چنین فرهنگی البتّه با ویژگی های مذکور فوق در حوزه پژوهش ها و منابع موجود خالی است. بدیهی است اوّلین قدم در راه تدوین چنین فرهنگی، بررسی یک یک دیوان های شعر فارسی موجود و استخراج نتایج آن به عنوان مواد و عناصر اوّلیه و اساسی مورد نیاز است. این مقاله، پاسخی است به این نیاز ضروری که در آن دیوان اشعار صباحی بیدگلی را از جهت ردیف، قافیه و اوزان عروضی بررسی کرده ایم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی تحلیلی است. صباحی در اشعار خود 7 بحر از بحور عروضی استفاده کرده است که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُثمّن و دارای قافیه اسمی هستند. در قصاید و غزلیات صباحی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفته اند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است ولی در قصاید علاقه چندانی به این امر نشان نداده است. در موسیقی کناری، استفاده صباحی از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوش نوازی اشعار وی شده است.
آیین هوربابا، بازمانده جشن های کهن هیرومبا و سده در میان ایرانیان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شب نیمه ماه رمضان در نوش آباد، آیینی به نام «هوربابا» برگزار می شود که در آن کودکان به در منازل اهالی می روند و با خواندن اشعاری عامیانه، یکی از فرزندان صاحبخانه را دعا می کنند و هدیه می گیرند. نمونه این آیین در بسیاری از مناطق و استان های ایران از جمله ترکمن صحرا، یزد، کرمان، سیستان ، بوشهر و خوزستان به چشم می خورد. همچنین، در میان زرتشتیان شریف آباد، جشن سه روزه مفصلی به نام «هیرومبا» شامل جمع آوری هیزم، آتش افروزی و خواندن اشعار از سوی کودکان و نوجوانان بر در خانه های اهالی و دریافت هدیه خوراکی برگزار می شود. هیرومبا در نام ، ساختار کلی، اشعار، محتوای تولد و برکت بخشی با محوریت کودکان، مشابهت چشمگیری با هوربابا دارد. آتش نیز که در جشن هیرومبا محوریت دارد با توجه به مضمون شعری مشترک، گویا در هوربابا نیز معمول بوده است. به نظر می رسد آیین هوربابا که هنوز در بسیاری از نقاط ایران برگزار می شود بازمانده جشن کهن هیرومبا و سده است که اگرچه به مرور زمان کوچک و مهجور شده؛ اما در ساختاری اسلامی حفظ شده است. پژوهشگران هیرومبا را همان جشن سده و برگزاری آن را با خورشید و ایزد رپیثوین مربوط و آن را کهن می دانند. در این مقاله بر اساس مطالعات میدانی و اِسنادی، ضمن معرفی آیین هوربابا و نمونه های دیگر آن در ایران ، عناصر مشترک آن با آیین هیرومبای زرتشتی و ریشه های اسطوره ای آن ها بررسی می شود.
کاربرد الگوهای نشانه شناسی پیرس در اشعار نیما و الیوت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بخش درخور توجهی از آفرینش شاعرانه در خلق تصویرهای مبتکرانه و نمادین نهفته است. شاعر با ایجاد پیوند نوینی بین دو عنصر، یا با قرار دادن یک شیئ در موقعیت و فضایی دگرگون، دست به آفرینش هنری می زند و به سیستمی از نشانه ها دست می یابد؛ زیرا در این رابطه ی تازه، این دو عنصر، دیگر معمولی نمی نمایند و موجودیت هر یک در پیوند با دیگری نمود می یابد. پیش از این آفرینش شاعرانه به دست شاعر، این دو عنصر، هر کدام جدا و مستقل، هستی و موجودیت طبیعی و معمولی خود را داشتند؛ ولی با پیدایش این رابطه ی تازه و قرار گرفتن در موقعیتی دیگرگون، یکی بدون دیگری نمی تواند زندگی یابد؛ یعنی در پیوند معنوی روانی این دو شیئ یا وجود در شعر است که موقعیت نوینشان حقِ بودن می یابد و جاودانه می شود. این وضعیت در سیستم نشانه شناسی پیرس با نشانه های شمایلی، نمایه ای و نمادین مفهوم می یابد. از مطالعه ی آثار الیوت و نیما یوشیج بر می آید که هر یک از این دو، به نحوی از این عملکرد بهره جسته اند؛ لذا این پژوهش بر آن است تا به بررسی تطبیقی نشانه شناسی پیرس در برخی از اشعار الیوت و نیما یوشیج بپردازد.
بررسی تطبیقی مفهوم جبرگرایی در آثار امیل زولا و محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (ادبیات تطبیقی) سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
97-121
حوزههای تخصصی:
بررسی چند واژه، ترکیب و تعبیرِ فوت شده از فرهنگ ها براساس کلیات کمال الدین اسماعیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۸ شماره ۱۴
113-126
حوزههای تخصصی:
مطالعه فراتحلیلی درون مایه های هیجانی در بومی سرودهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بومی سروده ها بخش مهمی از ادبیات شفاهی ایران هستند که دامنه وسیعی از عواطف و هیجان های اخلاقی را در درون مایه های خود جای داده اند. غنای عاطفی بومی سروده ها آن ها را از نظر اثربخشی بر رشد اخلاقی افراد جامعه در موقعیت ممتازی قرار می دهد؛ زیرا بر اساس نظریه های عاطفه گرای اخلاقی، منشأ اصلی قضاوت و رفتار اخلاقی بیشتر از آنکه خردورزی اخلاقی باشد، نظام هیجانی اخلاق مدار است. در مقاله حاضر کوشش شده است با نگاهی تربیتی به بومی سروده های ایرانی، ضمن تبیین نظری جایگاه ذهن هیجانی در رشد اخلاقی فرد و جامعه، محتوای هیجانی بومی سروده های نواحی مختلف ایران بر اساس بخشی از مطالعات صورت گرفته با رویکردی فراتحلیلی بررسی شود. هدف اصلی، بررسی ماهیت و فراوانی مضامین هیجانی در بومی سروده ها با استفاده از روش فراتحلیل توصیفی و با تکیه بر تحلیل های محتوایی صورت گرفته در 32 مقاله پژوهشی چاپ شده بین سال های 1386 تا 1396 در شش نشریه پژوهشی بود. بر این اساس، تعداد 57 مضمون هیجانی با بیشترین فراوانی در بومی سروده های ایرانی شناسایی شدند که 71 درصد از آن ها را هیجان های اخلاقی تشکیل می دادند. همچنین، بررسی مقایسه ای فراوانی هر یک از درون مایه های هیجانی در بین بومی سرود های 7 منطقه جغرافیایی کشور، گویای نبود تفاوت های معنادار در بین این مناطق بود. یافته های این پژوهش، بومی سرود های مناطق مختلف کشور را به عنوان ابزار فرهنگی و تربیتی مهمی در جهت ترویج اخلاق هیجان مدار معرفی نموده و بر مطالعات وسیع تر در زمینه محتوای هیجانی عامه سروده های مناطق مختلف کشور به عنوان گامی در جهت پیشبرد ادبیات کاربردی و در راستای پیشگیری و مواجهه با مسائل اجتماعی تأکید کرده است.
مطالعه تطبیقی تقابل و هدف در طنزهای گلستان و مثنوی (با تکیه بر نظریه عمومی طنز کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
228 - 203
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از شاخصه های مهم گلستان و مثنوی است. در این پژوهش، فرضیه مبتنی بر تأثیر تقابل بر هدف و تفاوت هدف طنز در دو اثر مورد بررسی است. پرسش تحقیق این است که تقابل چه تأثیری بر هدف می گذارد و چه رابطه ای میان این دو وجود دارد. هدف تحقیق در وهله اول، مطالعه تطبیقی طنز در دو اثر مهم و نیز بیان رابطه تقابل با هدف و تبیین تأثیر جهان بینی بر اهداف طنز است. روش مطالعه، تطبیقی تحلیلی و مبتنی بر استخراج «تقابل انگاره» و «هدف»، دسته بندی این دو متغیر و تحلیل نتایج است. این مطالعه نشان می دهد که تقابل انگاره و هدف در شبیه ترین حکایات نیز متفاوت است و در مثنوی، گاهی تناقض اهداف نیز دیده می شود. در گلستان، غالباً تقابلِ دو انگاره بر اساس مقابله و برخورد با شخصیت منفی شکل می گیرد و در مثنوی، با رسوایی و افشای شخصیت منفی، اولی مبتنی بر واقع گرایی و دومی مبتنی بر آرمان گرایی و نگاه ایدئولوژیک است. بر این اساس، می توان طنز سعدی را نجات بخش و راهگشا، و طنز مولانا را آگاهی بخش و در عین حال، افشاگر و رسواکننده توصیف کرد. طنز سعدی بر اساس بنیاد فکری او در موضوعاتی مانند تدبیر منزل، تهذیب نَفْس و سیاست مدن که زیرشاخه های حکمت عملی هستند، تفکیک پذیر است و طنز مولانا در موضوعاتی مانند نقد اشتباه، تظاهر، قیاس، تقلید و برتری دادن به نمادهای آگاهی چنین است. بنابراین، طنز سعدی شیوه ای برای درست زیستن و طنز مولانا روشی برای اصلاح یا جهت دهی به ذهن و اندیشه است.
نقد یگانه انگاری روایت قرآنی طوفان با روایت متون پیشینی با رهیافت بینامتنیت
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نوعی رهیافت هرمنوتیکی و نقد ادبی بر بنیان متن محورانه و خوانشگر بنیاد است که به شدت در پی تضعیف و بی رنگی آفریننده اثر و متن است و خودبسندگی یا استقلال وجودی متن را تهی می کند. در این شبکه، زایایی و پیدایی متن بر اساس کنش با نظامی متشکل از متون دیگر است؛ که فرآورده آن، کنار رفتن قطعیت معنا و اصالت و یکتایی متن می باشد که فضا را برای فراوانی خوانش ها باز می کند. در این جستار از یک سو روایت طوفان در قرآن و متون پیشین به مثابه متن در نظرگرفته شده و با سویه هرمنوتیکی پردازش گشته است و از سوی دیگر تلاش شده تا پرسش یگانه پنداری (این همانی) روایت طوفان قرآن از متون میان رودانی و عهدینی با رهیافت نقدی، عناصر و مؤلفه های همبسته با بینامتنیت، بسان مؤلفه تقویمی و تخریبی بازخوانش گردد و با همراهی بایسته های روایت شناختی، چشم انداز باوری و کانونی شدگی نظام های گفتمانی، (قرآن کریم، میان رودان و کتاب مقدس) استقلال و واگرایی روایی طوفان نوح در قرآن کریم نسبت به متن های پیشین بازنمایی شود.
بررسی واحدهای روایی داستان یوسف در چهار متن تفسیری کهن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف یکی از معروف ترین داستان های قرآنی است که همیشه مفسران به آن توجه داشته اند. در این تفسیرها، افزون بر آنچه در قرآن در جایگاه متن اصلی آمده، مواردی تکرار شده است که از الگوی روایی ویژه ای پیروی می کند و به نظر می رسد با ساختار کلی داستان های ایرانی، به ویژه روایات عرفانی ایرانی متفاوت است؛ البته این تفاوت از نظرها به دور مانده است. ساختارگرایی برای بررسی این تفاوت ها رویکردی مناسب است؛ زیرا با این رویکرد، روایات از منظری کلی بررسی می شود و پس از آن می توان به این ساختارها از دیدگاه های مختلف توجه داشت. نویسنده در این مقاله ساختار داستان یوسف را در این متون تفسیری بررسی می کند: ترجمه تفسیر طبری (گروهی از نویسندگان)، قصه یوسف (احمد بن محمد زید طوسی)، کشف الاسرار و عد ه الابرار (رشیدالدین میبدی) و روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (ابوالفتوح رازی). نویسنده برای این پژوهش به تحلیل پیرنگ و بررسی توالی های این داستان در کتاب های نامبرده توجه دارد و پس از آن نیز به بررسی نقش مایه های مختلف و مشابه می پردازد و الگویی کلی از آن استخراج می کند. برپایه بررسی ها می توان دریافت که برداشت نویسندگان تفاسیر از عصمت یوسف، مهم ترین وجه تفاوت روایات آنهاست. در دو متن به یوسف لغزش هایی نسبت داده شده است؛ اما این لغزش ها در متون دیگر به شکلی نادیده گرفته یا توجیه می شود؛ این تفاوت ها معنادار است و به تفاوت روایات، با وجود استفاده از یک منبع، می انجامد. همچنین می توان 19 رویداد هسته ای مستخرج در این مقاله را به شیوه تودوروف کاهش داد و به چهار واحد روایی بنیادین رسید. به نظر می رسد این الگوی کلی بر بسیاری از قصه های قرآنی و تفسیرهای آن انطباق پذیر باشد.
بررسی و تحلیل سیر روایی داستان لیلی و مجنون در قرن دهم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
داستان لیلی و مجنون در تمام ادوار شعر فارسی مورد توجه و استقبال قرار گرفته و آثار فراوانی با نام و شرح دلدادگی لیلی و مجنون پدید آمده است. برجسته ترین لیلی و مجنون به فارسی از نظامی است و شاعران بسیاری در حوزه لفظ و محتوا از او تقلید کرده اند که از این میان آثار شاعرانی چون جامی و مکتبی و هاتفی برجسته تر است. پژوهشگران بسیاری، گستره این تقلید را در همه دوره های لیلی و مجنون سرایی به نظامی نسبت داده اند که در مقاله حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای به نقد این موضوع پرداخته شده است. بدین منظور، منظومه های لیلی و مجنون هلالی جغتایی، قاسمی گنابادی و عبدی بیگ نویدی شیرازی که هر سه در قرن دهم به نظم کشیده شده اند، در نظر گرفته شده و با آثار نظامی، مکتبی و هاتفی مقایسه شده-اند. نتیجه این بررسی نشان می دهد که سرایندگان سه منظومه سروده شده در قرن دهم، در طرح ریزی نقش مایه های داستان خود بیش از نظامی، تحت تأثیر مکتبی و هاتفی بوده اند و درعین حال، ابتکار و نوآوری داشته اند
بررسی رئالیسم کارناوالی-تلخ خند و صدای دیگری از منظر باختین در شعر ”استعاره ها“ اثر سیلویا پلت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
269 - 282
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تمهید رئالیسم کارناوالی-تلخ خند از منظر میخاییل باختین را در شعر ”استعاره ها“ اثر سیلویا پلت بررسی می کنیم و نشان می دهیم که این شگرد تا چه اندازه مخاطب را از ایدئالیسم پرورده اجتماعی دور می کند و بیان متفاوتی از واقعیات ارائه می دهد. پلت تصاویر تلخ خندی می آفریند و آن ها را در فضایی کارناوالی قرار می دهد تا با تنزل تصویر ایدئال از مادر با ردار، صدا، تجربه و درک او از بارداری را به عنوان صدای دیگری به گوش مخاطب برساند. درک مخاطب از واقعیت نیز مرهون فضای کارناوالی و تصاویر تلخ خندی است که پلت با بیان هزل گونه و متفاوت در همه جا آرامش ذهنی و احساسی خواننده را به چالش می کشد. این مقاله با بررسی رئالیسم کارناوالی-تلخ خند که پلت آن را به صورت تمهید دفاعی علیه زبان مسلط و ایدئال گرا به کار می برد نشان می دهد نوشتار زنانه تا چه حد می تواند بر غنای تجربه انسانی و درک انسان از واقعیات بیفزاید و اینکه ارزش کار پلت، صراحت بیان و شجاعت او در انجام این مهم تا چه حد ستودنی است.
گلشن زرنگار و شهرهای پرنده؛ تحلیلی بر یک بیت از داستان رفتن کیکاووس به مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن زرنگار پدیده ای در شاهنامه فردوسی است که نخست بار در سرآغاز داستان رفتن کیکاووس به مازندران به میان می آید. گلزار معنی معمول گلشن است؛ اما در شاهنامه معنی غالب این واژه را باید سرا (خانه بزرگ و کاخ) و تخت دانست. شارحان شاهنامه فردوسی هنگام رویارویی با گلشن زرنگار و بیت بحث شده در این مقاله، از آن گذشته اند و یا با دیدگاه صرف لغوی، گاهی گلشن را به نادرست معادل باغ و گاهی به درستی معادل سرا دانسته اند؛ حال آنکه گلشن زرنگار ماهیتی اساطیری دارد و تحلیل محتوای آن، فراتر از جایگزینی مترادف های لغت نامه ای است. نویسنده در این مقاله با توصیف و تحلیل روایت های اساطیری ایرانیان نشان می دهد که گلشن زرنگار مطلقاً باغ زرّین نیست و تنها و به سادگی، سرای زرّین هم نیست؛ بلکه مجموعه هفت سرا یا شهری بوده است که کیکاووس بر بالای البرز و بر کران مازندران برآورد و هر سرا/ شهر از فلزی بود. این هفت شهر از مجموعه شهرهای پرنده پادشاهان ایران بوده است. انگاره شهرهای پرنده با انگاره اساطیری تخت های پرنده درآمیخته و در شاهنامه نیز گلشن زرنگار میان سرا و شهر و تخت در تردید و تردّد است. تخت های پرنده جهان هایی اصغر بودند که بر الگوی جهان اکبر ساخته می شدند. دیوان این تخت ها و شهرهای پرنده را بر دوش می گرفتند و در آسمان می پریدند. این پدیده در تأویل انتزاعی، تمثیل عروج نفس و سوارشدن پادشاه پارسای ایرانی بر دیو نفس است. در تأویل عینی نیز خاطره ای از تخت های بزرگ شاهان ایران باستان است که پادشاهان بیگانه یا نمایندگانشان بر دوش می گرفتند و نمونه هایی از آنها در نقش های مقابر پادشاهان هخامنشی دیده می شود.
درآمدی بر شناخت زندگی و آثار حکیم عزّالدّین ابراهیم کیشی فیلسوف و پزشک نامدار قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۴
59-78
حوزههای تخصصی:
حکیم عزّالدّین ابراهیم کیشی، فیلسوف، طبیب و دانشمند گرانمایه قرن هفتم هجری است که ابعاد زندگی و شخصیت وی تا کنون ناشناخته مانده است. او در سال های آغازین قرن هفتم در کیش به دنیا آمد و برای فراگیری دانش راهی شیراز شد. مراحل پختگی و کمال علمی وی با روزگار اتابک ابوبکر زنگی همراه بوده است. در سال های پایانی حکومت ابوبکر سعد زنگی بین ابوبکر و شماری از دانشمندان از جمله عزّالدّین کیشی که اغلب از صاحبان علوم عقلی بوده اند نزاعی در می گیرد که سرانجام به اخراج و تبعید تنی چند از ایشان می انجامد. مقصد بعدی عزّالدّین کرمان بوده است. عزّالدّین که به دعوت ترکان خاتون، حاکم قراختایی کرمان راهی آن دیار شده بود تا پایان عمر در آن دیار مسکن می گزیند و ضمن مداوای بیماران به تکمیل دانش و تجربیات پزشکی می پردازد و سرانجام به نگارش آثار گوناگون دست می یازد. نگارنده با تکیه بر منابع تاریخی و آگاهی های درون متنی آثار کیشی کوشیده است از زوایای نهان زندگی و اندیشه آن حکیم فرزانه پرده بردارد و کتاب ها و رسائل وی را به جویندگان معرفی نماید.
نقد اسطوره ای گرشاسب نامه بر اساس دیدگاه پیرسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳۹
157-182
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای به عنوان یکی از رویکر دهای نقد ادبی معاصر تبیین کننده ماهیّت و ویژگی اسطوره ها و نقش آن ها در ادبیّات است. در این مقاله گرشاسب نامه اسدی طوسی بر اساس دیدگاه پیرسون که یکی از دیدگاه های نقد اسطوره ای است تحلیل شده است. زندگی گرشاسب از سفرهای مختلفی در کنار هم تشکیل شده که هر سفر سبب رشد یکی از جنبه های شخصیّتی او و در کل تکامل شخصیّت گرشاسب شده است. سیر سفرهای گرشاسب گذر او از مرحله خود به جان و سپس خویشتن را نشان می دهد. با ظهور جفت های کهن الگویی، زمینه بروز کهن الگوهای کودک مقدّس، خدابانو، مرگ و تولّد دوباره، آرمان شهر و... فراهم شده است و گرشاسب، قهرمان این سفرها، در سیر و سلوک درونی و اجتماعی خود، با پشت سر گذاشتن موانع و آزمون های مختلف، با ایزد بانو همراه می شود و به جای آمیختن با پری بر او غلبه می کند، مراسم قربانی بر پا می دارد و نهایتاً با آگاهی و شناختی که در طول سفرها به مدد پدر و سایر یاریگران به دست می آورد، به جاودانگی روحی می رسد
زحاف در زبان عربی و فارسی دری
منبع:
شفای دل سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
127 - 142
حوزههای تخصصی:
علم عروض در میان زبان های عربی و فارسی دری از کاربردهای ویژه خود برخوردار است؛ زیرا دارای خصوصیات مخصوص به خود است. طوری که بر همه آشکار است که کاشف علم عروض خلیل بن احمد نحوی است، ولی به مرور ایام علم عروض در زبان فارسی گونه ای را به خود اختصاص داده و کم و بیش تغییراتی را نسبت به علم عروض در زبان عربی به خود راه داده است که این همه را می باید از توانمندی های شاعران و بزرگان فارسی زبان دانست؛ به گونه ای که بعد از خلیل بن احمد نیز سه بحر دیگر را دانشمندان زبان فارسی به وجود آوردند. در میان زحافات عروض زبان فارسی وعربی تفاوت های آشکاری وجود دارد. تغییرات در تفاعیل عروضی زبان عربی به دوگونه زحاف و علت نامیده شده است که زحاف نیز به نوبه خود به دو گونه مفرد و مزدوج تقسیم گردیده است که هریک از آنها نیز دارای تقسیمات دیگری می باشند، ولی تغییراتی که به اسم علت خوانده شده است از جمله تغییراتی است که اگر درتفاعیل رخ دهد، متابعت اش بر شاعر حتمی است، تغییر دیگری به اسم علت جار و مجرایی زحاف دارد که اگر در تفاعیل آمد تکرارش الزامی نیست و برعکس تغییرات تفاعیل در عروض زبان فارسی به اسم زحاف خوانده شده که تمامی آن تغییرات درتفاعیل عروضی زبان عربی را دربرمی گیرد.