فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۴۱ تا ۶٬۰۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
139 - 163
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به تجلّی آیات قرآن کریم در آثار پارسی گویان، می توان مولانا را سرآمد شاعران و نویسندگان در بهره گیری از آیات قرآن کریم دانست که در مثنوی معنوی به شیوه های گوناگون به بهره گیری گس ترده از آی ات ق رآن کریم پرداخته و از این رو حائز بیش ترین اثرپذیری از قرآن کریم است. مجاز و شکل های گوناگون آن یکی از مهم ترین و مؤثرترین ساختارها و صنایع ادبی در بلاغت به شمار می رود و در قران کریم به شکل های مختلف از آن استفاده شده است که به درک مفاهیم برای مخاطبین بسیار مؤثر است. با توجه به بسامد فراوان صنعت مجاز در قرآن کریم و سبک های متنوع کاربرد آن و معانی ژرف نهفته در آن که یکی از مستلزمات درک و فهم عمیق کلام وحی است، ضرورت انجام این پژوهش احساس می شود. مقاله پیش رو به دنبال آن است که با روش توصیفی تحلیلی، ابیاتی از مثنوی را که صور بیانی مجاز آن ها تحت تأثیر آیات قرآن کریم، شکل گرفته است، استخراج نموده، شیوه های اثرپذیری و تفسیر مولانا از قران در شیوه های کاربرد آرایه مجاز در مثنوی و جنبه های گوناگون معنایی و اسرار و رموز بلاغی آن را مورد واکاوی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بلاغت قرآن، علاوه ب ر ت أثیری ک ه ب ر اندیشه و زبان مولانا در مثنوی داشته، در تحوّل و تطوّر انواع مجاز در مثنوی نیز نقش چشمگیری داشته است.
اگزیستانسیالیسم و پژوهش های ادبی معاصر نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به پژوهش های اگزیستانسیالیسم محور در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی ایرانیان با اگزیستانسیالیسم که یکی از مهمترین نحله های فلسفی معاصر است به سال های آغازین قرن حاضر باز می گردد. این نحله فلسفی نیز مانند بسیاری دیگر از ایدئولوژی های معاصر مورد توجه پژوهشگران معاصر قرار گرفت و الهام بخش آن ها برای انجام پژوهش شد. توجه پژوهشگران ایرانی به این جریان فلسفی سه شکل عمده داشت: الف) برخی از پژوهشگران آثار ادبی فارسی را با آثاری چون تهوع و افسانه سیزیف تطبیق دادند ب) برخی دیگر برای یافتن مؤلفه های اگزیستانسیالیسم به بررسی و حلاجی متون فارسی پرداختند و در نهایت پ) برخی دیگر نیز مدّعی خوانش/قرائت اگزیستانسیالیستی آثار فارسی شدند. با این حال و علی رغم محاسن این پژوهش ها، یک ضعف عمده دارند: تقلیل گرایی مؤلفه های اگزیستانسیالیسم. در پژوهش های انجام شده توسط پژوهشگران ایرانی یا اگزیستانسیالیسم و مؤلفه های آن چون آزادی، دلهره، انتخاب و... تقلیل داده می شوند و یا اینکه آثار ادبی به گونه ای(تقلیل گرایانه) خوانده می شوند که با مؤلفه های اگزیستانسیالیستی سازگار شوند. به عنوان مثال پژوهشگران ایرانی با نادیده گرفتن بافتی که آثار ادبی در آن نوشته شده اند، دلهره موجود در شعر نیما که معلول فضای استبدادی ایران عصر پهلوی است را از جنس دلهره اگزیستانسیالیستی که در بافتی دموکراتیک شکل گرفته است دانسته اند و یا اینکه شعر مولانا (از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم) را بدون توجه به بافت عرفانی آن، شعری که وانهادگی اگزیستانسیالیستی در آن دیده می شود، خوانده اند.
بررسی پروتوتایپ ها در رمان "طوبا و معنای شب" اثر شهرنوش پارسی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت های داستان ها شاید در نگاه نخست زاییده مطلق ذهن نویسنده به نظر برسند اما بی تردید در پس ذهن هر نویسنده ای تصاویری است که از اثری، انسانی، اتفاقی یا خاطره ای نقش بسته و همین تصاویر به مدد خلاقیت او تبدیل به شخصیتی منحصر به فرد شده است. از این تصاویر و الگوهای اولیه با عنوان "پروتوتایپ" یا "پیشین تیپ" یاد می شود که انواع مختلفی چون ادبی، اساطیری، تاریخی، مذهبی و... دارد. شهرنوش پارسی پور به عنوان یکی از نویسندگان مطرح معاصر با توجه به گرایشی که به سبک رئالیسم جادویی و فضاسازی وهم آلود دارد بدیهی است که در خلق شخصیت های داستانی اش به طور مثال متأثر از پروتایپ های ادبی و اساطیری باشد. پرسش اصلی این پژوهش آن است که در خوانش داستان طوبا و معنای شب بر اساس انواع پروتوتایپ ها و منشأ شخصیت به چه نوع پروتوتایپ هایی برمی خوریم و منشأ شخصیت های داستان از کجاست. آیا برساخته ذهن نویسنده است و یا از جایی وام گرفته شده اند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی این پروتوتایپ ها را کشف و در چارچوب هایی نظم داده و بررسی کند تا نشان دهد نویسنده در پرداخت داستان از چه پروتوتایپ هایی بهره گرفته و در کدام نوع موفق تر عمل کرده است. بررسی ها نشان می دهد با توجه به گرایش نویسنده به سبک رئالسیم جادویی، شخصیت پردازی این داستان تحت تأثیر صد سال تنهایی و هم چنین بوف کور قرار گرفته و استفاده از پروتوتایپ های ادبی کاملاً مشهود است. بخش زیادی از انواع پروتوتایپ ها در این اثر قابل بررسی است اما پروتوتایپ های اساطیری و ادبی در مقایسه با دیگر پروتوتایپ ها بیشترین فراوانی را در این رمان داشته اند. نحوه پرداخت غالب پروتوتایپ ها نیز روساختی و تصنعی است.
سبک های ایرانی در معماری معزیان و خلجیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نظریه گفتمان قدرت و زبان میشل فوکو و هویت زنانه در رمان «سووشون» سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
377 - 388
حوزههای تخصصی:
نویسندگان این مقاله سعی کرده اند تا با مطالعه متن رمان «سووشون» به بررسی گفتمان های چندگانه اثر که متأثر از وضعیت اجتماعی عصر دانشور است بپردازند، و همچنین بررسی کنند که چگونه این اثر با بکار گرفتن صداهای مختلف در مقابل گفتمان مردسالارانه غالب، صداهای خاموش و ناشنیده زن را به گوش مخاطب می رساند. در عین حال با بررسی زبان رمان که متأثر از جنبه های مختلف حماسی، اساطیری و مذهبی است این نکته را به اثبات برسانند که دانشور چگونه توانسته شخصیت جدیدی از زن را در ادبیات داستانی ایران خلق کند که بر خلاف خواست گفتمان غالب جامعه زمان خویش هویتی مستقل برای خود یافته، از انفعال خارج شده و به عنوان زنی کنش گر وارد اجتماع شود.
نقد تطبیقی رمان سیذارتا در مقایسه با شاهکارهای برجسته عرفانی- تعلیمی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
431 - 450
حوزههای تخصصی:
رمان «سیذارتا» که توسط هرمان هسه ، نویسنده اهل آلمان نگاشته شده است، در زمره برترین داستان های عرفانی- تعلیمی ادبیات معاصر جهان، از دید جهان بینی و آموزه های تبلیغی، همگونی ها و مطابقاتی شگرف با تعالیم شاهکارهای کلاسیک ادبیات فارسی دارد. این نوشتار در پی آن است که با رویکردی تطبیقی و با گستردن دامنه بازنمایی همسانی ها میان رمان «سیذارتا» و ادب عرفانی و تعلیمی فارسی به حیطه درونمایه ها، شعارپردازی ها و پیام های ضمنی، گامی مثبت در جهت واکاوی و بازشناساندن هرچه بیش تر ظرفیت های الهام بخشی گنجینه های ادب پارسی بردارد و در عین حال بر این پیشنهاد تأکید کند که گستره ادبیات فارسی، استعدادی شگرف برای به نظم در آوردن و یا دست کم مستند به شواهد شعری کردنِ این رمان دارد؛ امری که در صورت تحقق می تواند به عنوان راهکاری شایسته هم برای خروج از بن بست ادبی و هم خلق فرصتی نوین از برای شاعران، مترجمان و نمایشنامه نویسان این مرز و بوم باشد.
هماهنگی وزن و محتوا در نوحه ها و مرثیه های یغمای جندقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
234 - 261
حوزههای تخصصی:
یکی از موفقیت های هر شاعری در سرودن، توجه وی به شبکه ارتباطی عناصر مادی و معنوی موجود در شعرش است که ساختار و نظام یک قالب شعری را تشکیل می دهد. ارتباط واژگانی و شیوه چینش آنها، انتخاب وزن مناسب با عنایت به درونمایه حاکم بر آن، انواع موسیقی در شعر و نظایر آن این شبکه را می سازد. این مقاله به میزان هماهنگی درونمایه و بحور به کار رفته در نوحه ها و مرثیه های یغمای جندقی -شاعر قرن سیزدهم هجری- پرداخته است. وی نخستین شاعری است که بخشی از دیوانش به نوحه اختصاص یافته است. می توان گفت که وی توانسته است خرده ژانری را با عنوان نوحه سرایی در شعر فارسی ابداع کند. یغما در این نوع شعری، بین وزن و محتوا ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی برقرار کرده است. این تحقیق با روش تحلیل محتوای کیفی از نوع مضمونی بر روی هفتاد و شش مرثیه و نوحه شاعر انجام شده است، انواع اوزان از جمله وزن خیزابی و جویباری که شاعر به کار گرفته، با مضمون ارائه شده همخوانی دارد و نیز رزانت، سَبُکی، نظم هجاها و طول مصرع ها، ارکان عروضی از حیث رکن بندی هجاها، وجود تکرار و تنوع ارکان بحرهای عروضی در مراثی و نوحه ها در نظر گرفته شده است. همچنین اشعار به ترتیب بسامد در بحرهای رمل، هزج ، رجز، مضارع، متقارب و سریع سروده شده اند؛ از این میان بحرهای هزج و رمل که سنگین ترین اوزان محسوب می شوند و برای بیان اندوه و متأثرکردن مخاطب مناسب هستند، بالاترین بسامد را دارند.
ادبیات منظوم و منثور فارسی برای غیرفارسی زبانان: در جستجوی معیاری برای سازماندهی محتوای درسنامه های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین گام ها برای افزایش کیفیت منابع آموزش ادبیات، تدوین آن ها بر پایه ی دانش آموزشکاوی ادبیات است. هدف این پژوهش پرداختن به یکی از اصول تدوین محتوا، تعیین معیار سازماندهی محتوای آموزشی است. معیارها برای سازماندهی محتوای آموزش ادبیات می تواند انواع ادبی، سده های تاریخی، دوره های سبک شناسی یا... باشد. بررسی ها نشان می دهد که دانسته های علمی در مورد مناسب ترین معیار سازماندهی محتوای منابع آموزش ادبیات فارسی به غیرفارسی زبانان وجود ندارد. این پژوهش در پی آن است که به این پرسش پاسخ دهد که بهترین معیار سازماندهی محتوای آموزشی ادبیات منظوم و منثور برای غیرفارسی زبانان کدام است. در این راستا، به کمک یک پرسشنامه ی محقق ساخته، معیار مناسب سازماندهی محتوا در تدوین منابع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان از دیدگاه مدرسان زبان و ابیات فارسی بررسی می شود. پس از اعتبارسنجی پرسشنامه، پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در میان شرکت کنندگان این پژوهش توزیع گردید. 52 مدرس و دانش آموخته ی آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان شرکت کردند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که از نظر مدرسان، معیار سازماندهی محتوای آموزشی برای ادبیات منظوم به صورت معناداری بر اساس سده های تاریخی بالاترین رتبه ی در میان الگو ها به خود اختصاص می دهد و انواع ادبی و دوره های سبک شناختی در رتبه ی دوم و سوم قرار دارند. در مورد ادبیات منثور، با آن که ترتیب میانگین معیارها همانند ادبیات منظوم است، اما بین سه معیار تفاوت معنا داری از نظر رتبه وجود ندارد. یافته های این پژوهش به تدوین کنندگان درسنامه های آموزش ادبیات کمک می کند که با رویکرد روشمند و علمی دست به نگارش منابع آموزش ادبیات برای غیرفارسی زبانان بزنند.
بررسی نقش دستار در هویّت سازی فرهنگی پوشش مردان عصر صفوی با تکیه بر شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی جریان هویت سازی چون پوشش و آرایش، پوشیدنی ها و از آن میان، تنپوش های بالاتنه، بویژه سرپوشی چون دستار و رنگ، جنس، شکل، اندازه و آرایش آن، در قیاس با تنپوش های دیگر، نقش بسزایی در شکل گیری هویت فرهنگی مردان در جوامع مختلف داشته است. یکی از اعصاری که بیش ترین تأثیر فرهنگی- اجتماعی را از این پوشش هویت ساز، به خود دیده، عصر صفوی است. پرسش اصلی این نوشته که درصدد یافتن پاسخی بدان به شیوه توصیفی- اِسنادی برآمده ایم؛ آنست که شعر دوره صفوی، بعنوان بخش مهم و گسترده ای از اسناد و منابع تاریخی؛ می تواند؛ نقش دستار و آرایش آن در ایجاد و شکل گیری هویت فرهنگی جامعه در بین مردان این دوره را نشان دهد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد، شعر دوره صفوی، علی الخصوص صائب تبریزی، یکی از غنی ترین منابع و اسناد، برای بررسی های تاریخی- اجتماعی، از جمله پوشش و آرایش، و دستار، شاخص ترین و بااهمیت ترین و پوشش هویت بخش مردان در دوران صفوی است.
درنگی در معنای چند واژه و تعبیر در تذکره الأولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجام گرفتن تصحیحی جدید از هر کتاب به شرطِ رعایت اسلوب ها و معیارهای علمی مسیر را برای پژوهش های بعدی هموارتر می کند. خوشبختانه در سال های اخیر، تصحیح استاد شفیعی کدکنی از تذکر ه الأولیای عطار این امکان را برای پژوهشگران فراهم کرد تا به افق های جدیدی از این کتاب دست یابند. آشنایی مصحّح با اسلوب ها و معیارهای علمیِ فنّ تصحیح، توانمندی او در تأویل و تفسیرِ زبان بزرگان عرفان، انجام گرفتنِ تصحیح در بازه زمانی طولانی و نگارش تعلیقاتی ارزشمند ازجمله ویژگی هایی است که این تصحیح را معتبرترین کار انجام گرفته درباره تذکرهالأولیاء معرفی می کند. نویسنده این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی می کوشد درباره معنای چند واژه و تعبیر که شفیعی کدکنی در تعلیقات بدان ها پرداخته است، توضیحات بیشتری ارائه کنند. ضرورت پژوهشْ اهمیتِ پرداختن به واژگان و تعبیرات به کاررفته در آثار عطار نیشابوری است که نتیجه آن، آسان کردنِ فهم متن برای مخاطبان خواهد بود. در این مقاله، واژگانی مانندِ «سکیل» و «پاشِش» و تعبیراتی مثل «صفراکردن»، «به سخن راست نهادن»، «راهِ کسی انجام گرفتن»، «بر یک خشت گشتن» و «سر ازسوی کسی افتادن» بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد مفاهیم سیّالِ واژگان زبان فارسی، کم کاربرد بودن برخی کلمات و تعبیرات، عدول از شکل کتابتیِ واژگان در نسخه اساس و همچنین خوگرشدن مصحّح با یک شکل یا یک مفهوم خاص از واژه یا تعبیر، از مهم ترین عواملی است که کاستی هایی در درک مفهوم واژگان و تعبیرات تذکر ه الأولیاء ایجاد کرده و موجب توضیحاتی نارسا درباره برخی عبارات شده است.
جایگاه و نقش «خواطر» در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوعات و بحث های مربوط به سلوک عرفانی به دو دسته کلی تقسیم می شود: امور اکتسابی و امور غیرمکتسب. هر سالکی با کوشش به موضوعات اکتسابی دست می یابد؛ اما امور غیرمکتسب بدون اختیار سالکان بر آنان وارد می شود و همه نمی توانند به آن دستیابی داشته باشند؛ بر همین اساس از این امور با عنوان «واردات» یاد می کنند. یکی از مهم ترین واردات عرفانی «خواطر» است که به سبب اهمیت بسیار، همواره در کانون توجه عارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی بوده است. با وجود اهمیت بسیار خواطر، در هیچ یک از طرح های سلوکی که عارفان و مشایخِ عرفان و تصوف تدوین و تبیین کرده اند، جایگاه خواطر به درستی مشخص نیست. در بسیاری از متون عرفانی و سخنان مشایخ، عبارات و اشاراتی درباره خواطر آمده است؛ ولی همه این مباحث غیرمنسجم و پراکنده است و نقش و جایگاه خواطر در نظام سلوکی به صراحت تبیین نشده است. این پژوهش با تحلیل مضمون سخنان مشایخ سنّت اول عرفان اسلامی درباب «خاطر»، نقش و جایگاه خواطر را در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهد خواطر در همه مراحل سیر و سلوک ممکن است بر سالک وارد شود و او را از طی کردن مسیر بازدارد و یا بر توان و سرعت او بیفزاید. درواقع خواطر پس زمینه همه منزل ها و اعمال سلوکی به شمار می رود و از ابتدا ضروری است سالک با انواع و اقسام و روش های نفی آن آشنا شود تا خواطر در مسیر سلوک مانع حرکت وی نشود و حتی شتاب و توان او را تقویت کند.
تحلیل بینامتنی رمان قلب سگی و فرانکشتاین در بغداد بر مبنای بینامتنیت مایکل ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوعلی فارمدی؛ عارفِ سخنور و حلقه مکمّل تصوّف عاشقانه و عالمانه خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۶
146 - 168
حوزههای تخصصی:
قرن پنجم هجری از لحاظ رشد کمّی و کیفی در حوزه هایی چون: تصوّف، تفسیر، حدیث، فقه، کلام، وعظ و خطابه، نقطه عطفی در خراسان بزرگ و ماوراءالنهر محسوب می شده، بویژه در دو شاخه تصوف عاشقانه با تأکید بر «محبّت و عشق و جوانمردی» و تصوف عالمانه با محوریت «آشنایی با معارف اسلامی»، اهمیت بسزایی دارد. ابوعلی فارمدی (م 477) یکی از عارفانِ همین قرن است که منظومه فکری وی را مجمع البحرینی از اندیشه های صوفیانه و معارف اسلامی تشکیل می داد. مهارت و استادی فارمدی در سخنوری و مجلس گویی و برپایی مجالسِ وعظ و تذکیر، زبانزد خاص و عام بوده و القابی چون: «لسان الوقت» و «زبانِ خراسان» را برای وی به ارمغان آورده است. فارمدی به همراه پنج عارف دیگر به نام های: «ابوعلی رودباری، ابوالقاسم نصرآبادی، ابوعلی دقّاق، ابوسعید ابوالخیر و ابوالقاسم کُرَّکانی»، زنجیره تصوف عاشقانه و عالمانه خراسان را در قرون چهارم و پنجم تشکیل می داده، در منظومه عرفانیِ مشترک خود بر مضامین و بن مایه هایی چون: «مجلس گویی، تبحّر در معارف اسلامی، رعایت حرمت و ادب نسبت به پیر و استاد، شریعت مداری و احیای شیوه زاهدانه سَلَف، اعتقاد به محبت و لطف و رحمت خداوند، تسامح و خوش رفتاری و بی تعصّبی، حریّت و فتوّت و سرانجام نظام تفکّر حلاّجی»، تأکید می ورزیدند. در این مقاله کوشیده ایم ضمن مختصری در احوال و زندگی فارمدی، به نقش و اهمیت او در تکمیل و به سامان رساندن میراث و جریانی که از ابوعلی رودباری شروع شده و به شخص فارمدی ختم می شد، بپردازیم تا زوایای پنهان و جذّابیت و هنرسازه های تصوف خراسان، بیش از پیش آشکار شود.
«نظم پریشان»؛ بازیابی اصطلاحی در قلمرو شعر و نثرِ گذشته و تأویل معاصران از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۰۸
36 - 19
حوزههای تخصصی:
معنای مفاهیم و اصطلاحات در طول زمان دگرگون می شوند؛ از همین رو نباید برداشتِ امروزی خود را از آن ها الزاماً برابرِ با برداشتِ پیشینیان بدانیم. اگر در پیِ تفسیرِ یک اصطلاح هستیم، ناگزیر از بازگشت به سیر تطور آن خواهیم بود. در عوض چنانچه بر آن باشیم تا صرفاً تأویلی از آن به دست دهیم می توانیم به گذشته آن رجوع نکنیم. یکی از اصطلاحات مربوط به قلمرو شعر و نثر و به طورکلی سخن، «نظم پریشان» و ترکیب های هم خانواده اش همچون «سخن پریشان»، ارقام پریشان» و... بوده است. این اصطلاحات در میان گذشتگان معنای ویژه ای داشته که عبارت بوده از: شعر یا نثر یا به طور کلی سخنی که ناسنجیده و بی کیفیت است. برخی از پژوهشگران و مفسرانِ معاصرِ ما از این اصطلاح، برداشتی متفاوت دارند. آن ها با عنایت به کاربردِ آن در شعر حافظ معتقدند که «نظم پریشان» به معنای آن است که شعر حافظ در ظاهر دارای پراکندگی است، اما در باطن از نظمی قوی برخوردار است. بدین ترتیب محققانِ امروز معنایی کاملاً متفاوت از آنچه قدما از آن درمی یافته اند به دست می دهند. در این مقاله کوشش شده است تا نخست پیشینه این اصطلاح در شعر و نثر گذشته آشکار شود و سپس برداشتِ معاصران از آن، به سنجش درآید.
تحلیل اسطوره شناختی درام گاو اثر غلامحسین ساعدی، با تکیه بر جایگاه کهن الگویی گاو در اساطیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه فرهنگ های جانمندانگار، جانور برگزیده، نماینده نیرویی ازلی است که برای کفاره گناهان یا برکت بخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر می گردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به انگاره های مرتبت با گاو در باورهای پیش از اسلام ایران، آشکار می سازد که قربانی برگزیده برای ایرانیان باستان گاو بوده است که در سیمایی کهن الگویی با قربانی شدن خود سبب برکت یافتن طبیعت می گردد. هدف این پژوهش تاریخی با روش توصیفی تحلیلی و توسعه ای که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی گردآوری شده اند، پی جویی ریشه های اساطیری درام گاو اثر غلامحسین ساعدی با رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی است. نتیجه پژوهش آشکار می سازد که کنشگران اساطیری این روایت عبارتند از: شمن (مش اسلام)، راهبه ها (ننه خانم و ننه فاطمه)، قوای اهریمنی (راهزنان پوروسی)، قربانی جانوری (گاو)، و قربانی انسانی (مش حسن). پس از مرگ گاو، مش حسن جانشین او می گردد و در نهایت او نیز دچار مرگی همسان گاو می شود تا مرز میان دو قربانی انسانی و جانوری از میان برداشته شود.
بررسی تطبیقی مقاصد بلاغی اسلوب ندا در شعر حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع خطاب ها و حروف به کار رفته در اسلوب ندا در هر زبان بیانگر سطح بلاغت آن زبان در این زمینه است و هر کدام برای منظوری خاص برای بیان احساسات گوینده آن به کار گرفته می شود. به همین دلیل برخی ادیبان و علمای بلاغت که در متون و کتاب های مختلف به بررسی زیبایی های موجود در اسلوب های مختلف بلاغی می پردازند، منادا را به عنوان یکی از این اسلوب ها بررسی زیباشناسی می کنند. نگارندگان در جستار پیش رو با استفاده از شیوه استنطاقی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا قصد دارند اغراض و مقاصد ندا را در شعر حافظ و ابن فارض با تکیه بر ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که آن دو ابتدا با استفاده از منادا باعث جلب توجه مخاطب شده و سپس به کمک جمله های دارای نقش ترغیبی (امری، خبری، پرسشی، التزامی، شرطی و بازدارنده) که پس از منادا قرار می گیرد، به انتقال پیام و انگیزش مخاطب می پردازد؛ با توجه به اینکه جملات پس از ندا معمولاً حامل پیام مهمی از جمله نقش ترغیبی از سوی گوینده است، این دو شاعر نقش ترغیبی زبان را در این گونه از جملات که بیشتر دارای درون مایه های عرفانی هستند، مراد قلبی خویش را بیان می کنند.
خطای قلم صنع از نظر پیر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
183 - 210
حوزههای تخصصی:
مشکل سازترین بیت حافظ، بیت مشهور «پیر ما گفت ...» است. نویسنده مقاله کوشیده است که ابتدا شروح متفاوت این بیت را دسته بندی کند و معتقد است که بیشتر شروح، بیان اعتقاد و عقیده شارحان است که از آبشخور مطالعات عرفان اسلامی یا غزلیّات حافظ و شاعران عارف دیگر، نشأت گرفته است. بعضی از شارحان از زاویه بلاغی و شاعرانه به نقد نظریّات شارحان دیگر پرداخته و اظهار نظر کرده اند. سؤال اصلی این مقاله جست وجوی منبع قرآنی برای جنبه طنز و تهکّم در بیت است. از طریق یافتن سندی که در قرآن اثبات کند که پیر حافظ هم امکان دارد، خطا ببیند. این سند از نظر نویسنده در آیه 88 سوره نمل موجود است که اگر پیر خطا ببیند و بگوید خطایی نیست در واقع، خطاپوشی کرده است و این یک طنز است. مرحله دوم طنز آنجا است که صنع در لغت عربی به گواهی قاموس های عربی معنای ضمنی «نیکویی» دارد. بنابراین، سخن پیر پیرامون قلم آفرینش نیکونگار است نه قلم آفرینش مطلق. در این صورت، خطاپوشی پیر آگاهانه، تأدّبی، تربیتی و خوش بینانه می تواند توصیف شود. جنبه دیگر تحقیق، تکمیل معنای «جلال دوانی» است که می گوید: قلم قضا و قدر خطا نمی کند. این مهم از طریق معنای لغوی خطا و صواب، تثبیت و تکمیل شده است و معنای خطا نکردن قلم صنع معادل المقدور کائن گرفته می شود.
An Investigation of Interpersonal Metadiscourse Markers as Persuasive Strategies in Donald Trump’s 2016 Campaign Speeches(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۲, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۰
117 - 130
حوزههای تخصصی:
Interpersonal metadiscourse is considered as a significant mean of smoothing communication between the speaker/writer and listener/reader. The present study intends to explore the concept and type of interpersonal metadiscourse markers employed by Donald Trump’s campaign speeches as a persuasive strategy. Descriptive qualitative research design is used in the present study. Dafouz’s (2008) classification of interpersonal metadiscourse markers was employed to analyze the gathered data. The results revealed that Trump made use of all categories of interpersonal metadiscourse markers namely hedges, certainty markers, attributors, attitude markers, and commentaries, in his campaign speeches. The frequency of attitude markers and commentaries was more than other types of metadiscourse markers in Trump’s campaign speech, which demonstrates that he attempted to persuade the public to vote for him through making an emotional link.
تحلیل تطبیقی شعر فروغ فرخزاد و نیهیلیسم نیچه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه پس از اعلام مرگ ارزشهای تعقّل مدارانه افلاطونی، ابتدا نیهیلیسم را به دو گونه اساسی منفعل و فعّال تقسیم و آنگاه راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی را گذر از نیهیلیسم منفعل به فعال میداند که در فلسفه او تقریباً معادل مراحل دگردیسیهای جان: شتر، شیر و کودک است. شعر فروغ، از سویی بازتاب احساس یا اندوه فلسفی اوست و از سوی دیگر، با داشتن ویژگی هایی چون: بازتاب ارزش و حیثیت حیاتِ عاطفی و حسّی انسان، آزاداندیشی و نبرد با شیوه های ادراک رایج، واقع گرایی، باور به پویایی و جاودانگی و داشتن سیری تحوّلی برای پذیرش کامل زندگی، گویای مقابله ی او با این جهان بینی نیهیلیستی و گذر پیروزمندانه از نوعی نیهیلیسم منفعل به فعال است. هدف از این جستار جستوجوی پیوندگاه های فلسفه شاعرانه نیچه از رهگذر نیهیلیستی با جهان بینی خاصّ فروغ از رهگذر سیر تحوّلی- تکاملی اندیشه و شعر اوست. روش تحقیق، کیفی و رویکرد غالب ناظر بر تحلیل ها، رویکرد نقد فلسفی از گونه ی فلسفه ی غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه ی آن دو است.
بررسی اصالت زن-طبیعت و اندیشه های طبیعت گرایانه فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
123 - 142
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان جدّی ترین بحث های نقد فمنیستی در زبان فارسی را در شعر فروغ فرخزاد یافت. او نخستین شاعری است که احساسات زنانه خود را آزادانه تر از دیگران بیان کرده و زبان و اندیشه او کاملا زنانه، لطیف، پاک، و بی آلایش است و همچنین هیچ کس چون او، نتوانسته زندگی زن معاصر ایرانی را چنین در شعر خود به تصویر کشاند. این مقاله می کوشد تا نگرش اصالت زن-طبیعت را در شعر فروغ فرخزاد بازیابی و واکاوی نماید، از این رو «هستی شناسی طبیعت»، «فصول و گردش ایّام»، «عناصر چهارگانه»، «درخت و گیاه»، و «موجودات زمینی و آسمانی» در پیوند با زبان و اندیشه فروغ فرخزاد مورد کنکاش قرار گرفته است. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که در شعر و افکار شاعر، مفاهیم طبیعت گرایانه تا چه اندازه بازتاب داشته است و فروغ فرخزاد به عنوان شاعری زن به طبیعت چگونه می نگریسته است؟ بنابراین بررسی اصالت زن-طبیعت در شعر فروغ فرخزاد گامی است جهت کنکاش در اندیشه ها و آراء یکی از شاعران معاصر زن و شعرهای طبیعت گرایانه وی. روش تحقیق به کاررفته در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد.