فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۸۱ تا ۵٬۹۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
На современном этапе преподавания русского языка как иностранного наблюдается рост интереса к игровым технологиям, активно используемым в образовательном пространстве. Игровая деятельность способствует повышению лингвистической компетенции обучаемых, а также позволяет расширить их фоновые знания.
روایت شناسی جمله معترضه در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۷
53 - 73
حوزههای تخصصی:
در دستور سنتی جمله به عنوان بزرگ ترین واحد زبان، متشکل از کلمات و گروه هایی است که به صورت متوالی به هم پیوسته اند و معنای مورد نظر گوینده را منتقل می کنند. جمله معترضه بند وابسته ای است که در میانه جمله یا جملات می آید و موضوع و معنایی دیگر را علاوه بر غرض اصلی گوینده، به جمله می افزاید. بر همین اساس نیز قابل حذف از جمله اصلی است و ذکر آن ضروری به نظر نمی رسد. روایت نیز از منظری ساختاری، دستوری دارد و متشکل از نهاد و گزاره های فعلی و وصفی و امثالهم است، با این تفاوت که معنای آن مانند جمله، حاصل جمع ساده گزاره ها نیست بلکه این گزاره ها از طریق ترکیب در سطحی بالاتر از جمله، معنا پیدا می کند. هر عنصر زبانی در سطح روایت می تواند از طریق این ترکیب ها، دلالت های گوناگونی ایجاد کند. جمله معترضه نیز اگرچه در سطح جمله، فرعی و قابل حذف به نظر می رسد، وقتی در ساختار ترکیبی روایت بررسی شود، با دیگر سطوح روایت ارتباط برقرار می کند و رکنی ساختاری محسوب می شود، تا جایی که حذف آن، اخلال های زبانی و معنایی در روایت ایجاد می کند. با توجه به بسامد بالای جملات معترضه در تاریخ بیهقی، در این پژوهش تلاش شده تا با رویکرد روایت شناختی، کارکردهای روایی این ویژگی سبکی بررسی شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این ساختار نحوی کارکردهای روایی و معنایی مهمی در این متن دارد که مهم ترین آنها شخصیت پردازی، ایجاد زمان پریشی، بازنمایی ایدئولوژی های مؤلف پنهان و تقویت بنیان علّی حوادث است.
«تخریب حدس» در داستان های طنزآمیز دوره معاصر کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
175 - 192
حوزههای تخصصی:
طنز که از مهم ترین انواع ادبی محسوب می شود، پیشینه ای طولانی در ادبیات جهان دارد. ادبیات کودک و نوجوان به دلیل نوع خاصّ مخاطب آن، همواره محملی مناسب برای ایجاد طنز بوده است. منتقدان و پژوهشگران متعدّدی در سده اخیر، درباره طنز و انواع روش های پرورش آن، صحبت کرده اند. یکی از این نظریه پردازانِ برجسته، ایوان فوناژی است که آراء او در زمینه طنز به ویژه طنز در داستان های کودک و نوجوان -اگرچه در ایران، چندان شناخته شده نیست- در زمره بهترین، نظریه های طنز است. در این مقاله، برمبنای نظریه ایوان فوناژی و با توجّه به یکی از مهم ترین مؤلّفه های طنزپردازی او؛ یعنی عنصر «تخریب حدس» به بررسی برخی داستان های کودک در ایران که توسط مشهورترین نویسندگان این حوزه در دوره معاصر تدوین شده است از جمله فرهاد حسن زاده، شهرام شفیعی، احمد عربلو، سوسن طاقدیس و سعید هاشمی، پرداخته می شود. در نظریه فوناژی تعریفی خاص از تخریب حدس ارائه شده و برمبنای آن، برخی آثار داستانی کودک نیز تحلیل شده است.
La lecture des textes littéraires en classe du FLE selon la méthodologie interactive(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La lecture ou la compréhension écrite constituant une étape cruciale de l’apprentissage d’une langue étrangère, relève très souvent d’une gageure autant pour les enseignants que pour les apprenants. Et le défi sera plus grand lorsqu’il s’agit de la lecture des textes littéraires dans une langue qu’on déchiffre mal. Alors, comment faire comprendre les textes littéraires aux apprenants tout en les mettant dans une position active ? Peut-on lire des textes littéraires en classe de langue en suivant une méthodologie interactive ? Une telle méthodologie repose sur l’idée qu’un texte en langue étrangère contient des indices à prélever facilitant l’accès au sens et qu’il faut favoriser la réception du texte et la construction du sens par le lecteur avant et au cours de la lecture en l’incitant à produire des hypothèses. Cette présente étude vise à proposer des activités pédagogiques pour la lecture des textes littéraires en classe du FLE, issues de notre expérience professionnelle et selon une méthodologie interactive.
مواجهه در (غیاب!)؛ اصول اساسی دیالوگ میان نظریه های ادبی نامتجانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
181 - 202
حوزههای تخصصی:
چالش نظریه هراسی و نظریه باوری پس از دو دهه، نزد برخی وارد گفتمانی شده است که می توان از آن با نام «گفتمان انتفادی» مطالعات تطبیقی بوطیقای فارسی یاد کرد. این گفتمان، مطالعات تطبیقی ادبیات های نامتجانس فارسی و غرب را به چالش می کشد و می کوشد با نفی ماهوی و مبنایی این قِسم پژوهش ها، موجودیت و ماهیت آنها را انکار کند. برخی از غربی ها به دیگر ادبیات ها به عنوان یک نیروی محرکه می نگرند که می تواند شکاف نظریه ادبی معاصر را پُرکند. شرقی ها نیز این پژوهش ها را فرصتی برای کسب هویت ادبی نظری ازدست رفته و برگشت به گفتمان ادبی جهانی می دانند. هرچند گفتمان انتفادی به شیوه ای نامعتدل درصدد نفی پژوهش های تطبیقی نظری است ولی با این حال موارد موجهی نیز طرح می کند که توجه به آنها برای انجام چنین پژوهش هایی بایسته است و ضرورت تبیین یک دستورالعمل ویژه برای دیالوگ نظریه های ادبی نامتجانس را نشان می دهد. همسو با این هدف این پژوهش با رویکرد توصیفی انتقادی، اصول اساسی دیالوگ نظریه های نامتجانس شآن کینگ را نقد و بسط می دهد. آنچه ایشان به عنوان چهار اصل اساسی دیالوگ استقلال گفتمان، برابری گفتمان، ایضاح دوجانبه و اصل جست وجوی نقاط اشتراک با حفظ تمایز و مکمل های دوجانبه ناهمگونی میان نظریه های ادبی نامتجانس وضع می کند، دستورالعملی کاربردی است که بوطیقای تطبیقی را می تواند وارد مرحله تازه ای از دیالوگ سازد.
بررسی نقش روابط سببی با تکیه بر روایت پردازی بوستان سعدی
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در مورد روایت، توالی روایی و نقش عوامل سببی در طرح ریزی های داستانی است. روابط سببی آفریننده روایت به خصوص در ادبیات تعلیمی ما در ارتباط با مضامین مختلف جامعه شکل می گیرند. در این مقاله کوشیده شده تا با بررسی روایی حکایات بوستان، روابط سببی و مضامین غالب در روایت پردازی سعدی و نیز شیوه وی در حل معمای حکایات این اثر بررسی شود. روابط سببی غالب در حکایات بوستان به عنوان یک متن تعلیمی- اخلاقی عواملی همچون فرهنگ و ایدئولوژی های جامعه، خصلت های اخلاقی، گفتمان عرفانی شناخته شد. همچنین حضور شخصیت های تایپیک در طرح آفرینی روایت بررسی شد. شگرد سعدی در شرح و توضیح روابط سببی حکایتش در اغلب موارد، شکل دادن یک گفت وگو است که معمای طرح شده روایت را حل می کند. بنیان گذاشتن حکایت براساس این مضامین نشان از توجه سعدی به عنوان یک معلم اخلاق به مسائل مختلف جامعه دارد که ارتباط ساختار و محتوا را برای بوستان رقم زده است.
ملاحظاتی پیرامون جایگاه ماکیاولی در مطالعات ادبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقطه آغاز ارتباط مطالعات و تحقیقات حوزه ادبیات فارسی با آراء و نظریات نیکولوماکیاولی حدوداً به اوایل سده بیستم باز می گردد. پس از این تاریخ، آثارنسبتاً قابل توجهی متعلق به سنّت ادب فارسی در پرتو آراء و نظرات ماکیاولی به نقد گذاشته شده است و این روند همچنان نیز ادامه دارد. نوشتار حاضر نخست به تبارشناسی این جریان در پژوهش های حوزه ادبیات فارسی فارسی و سپس به تحلیل و بررسی نحوه مواجهه این گونه تحقیقات با آراء و نظریات نیکولو ماکیاولی پرداخته است. نتایج نشان می دهد، که غالب این تحقیقات، به دلیل عدم توجه به جایگاه واقعی ماکیاولی و زمینه های تأثیرگذاری وی در فضای فرهنگی و گفتمان سیاسی غرب، به برداشتی غیرجامع و تک بعدی از آراء و نظریات وی نائل شده اند و مسیرهای دیگری را که با واقعیت و متطق درونی آثار ماکیاولی انطباق بیشتری دارد؛ نادیده انگاشته اند. این مسئله در تحلیل نهایی، مطالعات ادبی را تحت تأثیر قرار داده و غالباً موجب قرائت های نه چندان دقیق از متون شده است.
«زن» در رئالیسم ایرانی با تکیه بر رمان«جای خالی سلوچ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش ها، رویکردها و اقتضائات ایدئولوژیکی، فرهنگی و اجتماعی هر جامعه در تبادلات فرهنگی- هنری بین جوامع مختلف، سبب تغییر، تحول و تطور در مولفه های فرهنگی- هنری مبادله شده می گردد. مقتضیات فرهنگی- اجتماعی ایران، در دوره آغازین غرب گرائی روشنفکران ایرانی –پس از اقتباس مکتب رئالیسم از ادبیات غرب- باعث تغییرات بنیادین در اصول و موازین این مکتب ادبی گردید که در نهایت آن را به شکل مکتبی مستقل با صبغه ای ایرانی و با مولفه های خاص ایران، بازتولید نمود؛ تا جائی که می توان اطلاق اصطلاح(رئالیسم ایرانی) بر این مکتب را مناسب دانست. این پژوهش بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی، به بررسی (زن در رئالیسم ایرانی) به عنوان یکی از مهم ترین مولفه های واقع گرائی ایرانی در رمان«جای خالی سلوچ» می پردازد. در این تحقیق، چالش های فراروی زن ایرانی و ابعاد شخصیتی او در خانواده، به صورت سرفصل ها و بخش های اصلی و فرعی، مقوله بندی شده، زوایای مختلف آن تحلیل گردیده و سپس در رمان مذکور مورد ارزیابی قرار می گیرد؛ همچنین در روند این پژوهش، میزان توجه و تمرکز نویسنده این اثر بر هویت تاریخی- اجتماعی زن ایرانی به عنوان یک مولفه مکتب واقع گرائی ایرانی تبیین و تحلیل می گردد.
اشتراکات شعر مقاومت سمیح القاسم و حسین اسرافیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
313 - 333
حوزههای تخصصی:
سمیح القاسم و حسین اسرافیلی از شاعران برجسته مقاومت فلسطین و ایران هستند که در اشعار مقاومت خود دارای مضامین مشترکی می باشند؛ هر دو در مورد وطن خود اشعار زیادی سروده و از اسطوره و نماد و رمز در اشعار مقاومت خود استفاده کرده اند. اسرافیلی و القاسم از اسطوره عنقاء در اشعار خود بهره برده و هر دو خود را متعهد و ملزم دانسته اند که وظیفه خویش را در زمینه مقاومت به نحو احسن ادا کنند. نویسندگان جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشعار مقاومت دو شاعر را با هم مقایسه کرده و وجوه اشتراک این دو شاعر را بررسی کرده اند. دو شاعر سنگ را نماد مقاومت فلسطین می دانند و هر دو از این نماد در اشعار خود بهره برده اند. شعر مقاومت دو شاعر، دعوت کننده به صلابت و استقامت، انسجام و فشردگی صفوف و بسیج نیروهای ملّی و جهان علیه دشمن پلید و اعلام جنایت او می باشد؛ ادبایی که با پایداری در برابر توطئه دشمن پلید و عدم پذیرش شکست، تا آخرین رمق مبارزه علیه ظلم و فساد را پیشه خویش نمودند.
بررسی روانکاوانه «نیاز مهرطلبانه» و تفاوت آن با «عشق سالم» در رمان «سهم من» بر اساس نظریه کارن هورنای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نقد روانکاوانه نقدی نو در میان نقدهای بینارشته ای محسوب می شود. در این نقد پژوهشگر یا منتقد می کوشد تا زوایای پنهانی، تعارض های رفتاری و نشانه های روانی موجود در شخصیت مورد نظر را در یک اثر ادبی بکاود تا بدین وسیله شخصیت مورد نظر در متن برای تحلیل مهیا شود. کارن هورنای، پدیده عشق را به سه نوع طبیعی، روان رنجورانه و خودانگیخته تقسیم می کند و میان ماهیت بی اختیاری و خودانگیختگی، تمیز قائل می شود. هورنای در نیاز روان رنجویانه به عشق بر نظریه ی لیبیدوی فروید خرده می گیرد وبه اعتقاد هورنای، هسته اصلی این نیاز از اضطراب بنیادی تشکیل می-شود، اضطرابی که زاییده ی احساس یاس و تنهایی در جهانی متخاصم است، اضطراب بنیادی به اشکال گوناگون متجلی می شود و روان رنجور سعی می کند از احساساتش بگریزد. مقاله پیش رو مبتنی بر رویکرد تحلیلی روانکاوانه، تلاش خواهد کرد تا وجه تمایز بین موضوعِ عشق سالم و نیازِ مهرطلبانه، را با توجه به نظریه کارن هورنای در شخصیت اصلی رمان «سهم من» تببین نماید. آنچه از بازخوانی شخصیت معصومه در رمان منعکس شده است عشقی که او نسبت به اطرافیانش دارد عشق سالمی نیست بلکه عشقی است روان رنجورانه، که از نیاز مهرطلبانه معصومه منبعث شده است.
La Petite Identité de Monsieur Linh Redéfinition de l’Identité chez un Expatrié Traumatisé(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La petite fille de Monsieur Linh met en scène l’expérience d’un réfugié/expatrié âgé qui, ayant subi le traumatisme de la guerre et de la perte de sa famille, s’installe dans un nouveau territoire dans l’espoir de protéger sa petite-fille, seul membre de famille qui lui reste et de lui favoriser les conditions d’épanouissement. Dans son cheminement dans ce nouvel espace, il rencontre la solitude, le silence, le vide mais aussi l’amitié : une amitié qui se tisse entre lui et un vieux soldat, Monsieur Bark, dont Linh ne sait pas la langue et qui avait, dans son passé de jeune soldat, participé au massacre des compatriotes de Linh. Ce présent article a pour objectif de suivre Linh dans son passage d’un aliéné, isolé et traumatisé, dont la seule motivation de vivre était une poupée qu’il avait pris pour sa petite-fille, à celui qui, pour retrouver son existence authentique et sa liberté, s’échappe de son asile, traverse la ville inconnue et labyrinthique pour rejoindre son ami ; il redéfinit en sorte son identité qui n’est plus celle enracinée dans la mémoire du pays de provenance mais une identité mixte et en relation pacifiste avec le nouvel espace authentique.
Le Réalisme Magique dans La Sorcière de Marie NDiaye(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le réalisme magique qui est l’un des styles narratifs les plus adoptés par les auteurs post-modernes, examine la rupture de l’ordre reconnu et l’irruption de l’inadmissible au sein de la réalité quotidienne. Amaryll Chanady dans son livre intitulé Magical realism and the fantastic: Resolved versus unresolved antinomy estime que le réalisme magique est un moyen de subvertir les vérités établies par l’imaginaire en présentant une autre image du monde dans lequel nous vivons. En créant des situations quotidiennes et habituelles les auteurs présentent le surnaturel et l’imaginaire comme acceptables et vraisemblables. Dans cet article, nous concentrerons notre analyse sur La Sorcière , le roman de Marie NDiaye, qui montre de manière saisissante des particularités du réalisme magique. Dans La Sorcière NDiaye utilise le réalisme magique pour tracer la vie d’une famille sorcière et présenter à travers cette famille un portrait pessimiste des conditions de vie d'une classe sociale en France. Nous chercherons à comprendre, comment cohabitent deux cadres de référence réaliste et magique dans ce roman grâce à ce mode narratif et quels objectifs vise l’écrivain en choisissant ce mode d’écriture.
تحلیل درّه نادره برپایه رویکرد تحلیل گفتمانی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از شیوه های جدید تحلیل متن است. در این شیوه برای استخراج مناسبات قدرت و ایدئولوژی از لایه های زیرین متن، افزون بر توجه به ویژگی های آوایی و زبانی و ادبی متن، به عوامل بیرون از متن بافت موقعیّتی و فرهنگی و اجتماعی نیز توجه می شود. این پژوهش با هدف یافتن راهبردهای کلامی مطرح در رویکرد فرکلاف در درّه نادره ، تبیین نقش این راهبردها یا الگوهای گفتمانی در شکل گیری سبک خاص متن و یافتن گفتمان حاکم بر کتاب برپایه ویژگی های تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است. این مقاله به روش تحلیل محتوا و با شیوه تلفیقی (هم کمّی و هم کیفی) صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش متن کامل کتاب درّه نادره است. نمونه گیری به روش تصادفی سامانمند، انتخاب و حجم نمونه برپایه فرمول کوکران محاسبه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد می توان در لایه های زیرین درّه نادره به مناسبات قدرت دست یافت. بررسی درّه نادره ازنظر واژگان، دستور و انسجام نشان داد ویژگی های مدّنظر رویکرد فرکلاف، در چارچوب ارزش های گوناگون صوری در این متن وجود دارد. در سطح تفسیر و تببین نیز نمودهای بافت موقعیّتی و مناسبات قدرت و ایدئولوژی در متن درّه نادره کاملاً آشکار است.
زمینه های روی آوریِ نویسندگانِ ایرانی به رئالیسمِ جادویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی (magical realism) شیوه روایتی است که از نیمه دوم قرن بیستم در آمریکای لاتین و به تبع آن در جهان، گسترش یافت. در این شیوه از نگارش، امر شگفت با امر واقعی چنان با هم درآمیخته می شود که تفکیک آن ها از هم غیرممکن می شود. یکی از مسائل قابل تأمل در باب داستان های مبتنی بر رئالیسم جادویی، این است که چرا نویسندگان آثاری از این دست، به سمت داستان های واقع گرای جادویی سوق پیدا می کنند؛ دلایل و انگیزه های آن ها برای نگارش داستان های خود به شیوه رئالیسم جادویی چیست؟ به عبارتی داستان های رئالیسم جادویی در چه فضاهایی بیشتر زمینه رشد و گسترش دارند؟ در این پژوهش، سعی شده است با روش تحلیلی توصیفی، زمینه های گرایش نویسندگان ایرانی به این سبک از نوشتار بررسی و تحلیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فضا و شیوه زندگی نویسندگان ایرانی مجال گسترده ای برای حضور ویژگی های رئالیسم جادویی در آثار آنان داده است. عواملی مانندتقابل سنت و مدرنیته، بافتار فرهنگی یا شرایط اقلیمی، سیاست پردازی، اسطوره پردازی، بازنمایی فرهنگ اقلیمی و نوجویی از مهم ترین زمینه های گرایش نویسندگان به رئالیسم جادویی بوده است.
بررسی الگوهای گفتمان نمایشی از منظر فراتاریخ نگاری
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
13 - 36
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد است به این پرسش پاسخ دهد که نمایشنامه به عنوان یک قالب ادبی، چگونه می تواند جلوه ای گفتمانی پیرامون وقایع تاریخی و مسائل اجتماعی باشد. به نظر می رسد ضرورتی فراتر از تاریخ، یعنی نیاز به تفکّر پیرامون گذشته و فهم و ادراکِ تاریخ، زمینه ساز پیوند میانِ فضای ذهنی مؤلّف و مخاطب در زمان حال و نیز وقوعِ رخدادها در گذشته می باشد. هدف این پژوهش بررسی و شناخت الگوهای گفتمان نمایشی پیرامون تاریخ و پدیده های اجتماعی از منظر ایده فراتاریخ نگاریِ هایدن وایت است. از آن جاکه داستان پردازی و ظرفیت های زبانی، از شاخصه های گفتمان در نظریه فراتاریخ نگاری هستند، فرض بر این است که نمایشنامه از طریقِ امکاناتِ روایی و زبانی، گفتمان پیرامون گذشته تاریخی را در زمان حال ممکن می سازد. این پژوهش به روش کتابخانه ای و از طریق جمع آوری و تحلیل اطّلاعات انجام پذیرفته است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که نمایشنامه قادر است به واسطه ایجاد نظمی زبانی و کلامی، محدوده رسمیِ دستورِ زبان روایت را شکسته و از طریقِ امکانات روایی و ظرفیت های زبان، مرزهای گفتمان میان گذشته و حال را گسترش دهد.
بررسی کنش های گفتاری در واژه ی خُنُک در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
نظریه ی کنش گفتار، از مباحث مهم کاربرد شناسی در زبان شناسی، بر این پایه مبتنی است که انسان از زبان تنها برای توصیف خویش و پدیده ها بهره نمی گیرد، بلکه با تولید پاره گفتارها، اعمالی نیز انجام می دهد؛ این اعمال را کنش گفتاری می نامند. در این جستار پس از معرفی نظریه ی کنش گفتار و پیشینه ی استفاده از آن در تحلیل آثار فارسی، به بررسی واژه ی «خُنُک» در شاهنامه به عنوان یک نوع کنش گفتاری عاطفی و ترغیبی پرداخته ایم. ابتدا تمام موارد کاربرد «خنک»، استخراج و طبقه بندی و سپس با روشی توصیفی- تحلیلی، بر اساس کنش منظوری موجود در فضای ابیات، به بررسی کنش گفتار های این واژه پرداخته شده است. برآیند تحقیق آن است که کاربردهای واژه ی «خُنُک»، در دو گروه کنش های گفتاری عاطفی و ترغیبی جای می گیرد. البته مرز میان کارکردها آنچنان باریک است که با کمی تغییر در زاویه ی نگاه، امکان تاویلی متفاوت و بردن هر مورد در ذیل کارکردی دیگر میسر است.
تعامل ادبی با نگاهی بر بوستان معرفت شیمل و تذکره الاولیاء عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
367 - 381
حوزههای تخصصی:
تأثیرپذیری و تعامل ادبی در بین اقوام و فرهنگ های مختلف همواره وجود داشته است. در این تعامل جهانگردان، مستشرقان و ادیبان گامی مؤثر برداشته اند. از جمله این مستشرقان می توان به آنه ماری شیمل، نویسنده، مترجم، شرق شناس، اسلام شناس و عرفان پژوه دوره معاصر اشاره کرد که ویژگی های شخصیتی علمی او، چه در جهان اسلام و چه در غرب شناخته شده است. او بیش از صد مقاله و کتاب به رشته تحریر درآورده است. یکی از برجسته ترین آثار وی، بوستان معرفت می باشد که از کتاب تذکرهالاولیاء عطار نیشابوری تأثیر پذیرفته است. این جستار بر آن است تا نخست آنه ماری شیمل را به عنوان یک اندیشمند معاصر که در راستای شناساندن جهان اسلام، مذهب تشیع و عرفان گام مؤثری برداشته است، معرفی کند. سپس به بررسی تذکرهالاولیاء و کتاب بوستان معرفت پرداخته و وجوه شباهت و تمایز آثار یادشده را نشان دهد. بدیهی است که برای تحقق این مهم ساختار و نیز محتوای دو کتاب مورد توجه قرار می گیرد
بررسی شباهت های شعر وطواط با انوری و دیگر سخنوران در دو حوزه لفظ و معنی
حوزههای تخصصی:
رشیدالدین وطواط از جمله شاعرانی است که در بوطیقای شعری خود علی الخصوص در سرودن قصیده بی تردید تحت تأثیر اوحدالدین انوری بوده است. اگرچه در شعر وی ردپای دیگر شاعرانی چون فرخی، سوزنی، معزی، سنائی و از همه مهمتر ظهیرالدین فاریابی دیده می شود، امّا تأثیر قصاید انوری بر قصاید وطواط همچون تأثیر غزل خواجو بر غزل حافظ است با این تفاوت که وطواط در قصاید خود آن ابتکار و نوآوری حافظ را نداشته و اغلب دست اندازی او در حوزه لفظ و معنی نه تنها رسم و بدعتی نو به جای نگذاشته، بلکه گاه صورت اولیه سروده انوری را ارجح و افضل باقی گذاشته است. در این تحقیق ابتدا عادت معهود و شیوه مرسوم وطواط در وام گرفتن و استقراض لفظ و معنی از شعرای متقدم و هم عهد او بررسی و نفوذ هر یک بر شعر وی ارزیابی شده، سپس تأثیر شعر انوری به عنوان مهم ترین منبع الهام وطواط در سرودن قصیده ذیل 1. ابیات مشابه با وزن و قافیه یکسان و 2. ابیات مشابه با وزن و قافیه متفاوت و زیرمجموعه های کوچک تر آن بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رشیدالدین وطواط در اشعار خود به چه شاعرانی نظر داشته و چه شاعرانی بیشترین تأثیر را بر شعر وی داشته اند.
سیمای راستین واژه ها از مقابله ی دو متن: جامع التواریخ و تاریخ معجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۷
111-134
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش تحلیل محتوا و با رویکرد مقایسه ای، پاره ای از غلط های جامع التواریخ (تاریخ ایران و اسلام) تصحّیح محمد روشن به شکل درست خود باز آمده است. در اصلاح این غلط ها، به کتاب تاریخ معجم که یکی از منابع رشیدالدین فضل الله در تالیف جامع التواریخ است و این امر تا امروز بر اهل تحقیق مغفول مانده، رجوع شده است. برای اصلاح این لغزشها، عبارتهای برگرفته جامع التواریخ واژه به واژه با عبارتهای تاریخ معجم، به عنوان نسخه کمکی، مقابله شده و با توجه به مفهوم و معنی عبارتها، صورت درست واژه های نادرست جامع التواریخ ذیل شخصیت های پیشدادی و کیانی نشان داده شده است. در ضمنِ مقایسه عبارتها، در مواردی جای بیاض برخی واژه ها در جامع التواریخ چاپی که در نسخ مورد استفاده مصحح، مخدوش و ناخوانا بوده، تکمیل شده است. نتیجه آن که جامع التواریخ، تصحّیح روشن صورت نهایی این کتاب نیست و با اعمال این اصلاحات، چاپهای بعدی این کتاب منقح تر خواهد بود.
بررسی و تحلیل اندیشه های سوسیالیستی در شعر دو شاعرحزبی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه ایران (1285) و پیامدهای آن درهای تازه ای به روی مردم گشود و به ویژه شاعران را با موضوعات اجتماعی و فرهنگی جدیدی همچون دردها و مشکلات مردم مواجه کرد که پیش از آن از اولویت های شعر شمرده نمی شد. پس از مشروطه، شکل گیری احزاب چپگرا و وقوع جنبش ها و انقلاب های سوسیالیستی و نظام های سیاسی برآمده از این انقلاب ها که از سده بیستم میلادی نخست در روسیه تزاری و سپس دیگر نقاط جهان رخ داد، بر بخشی از ادبیات ایران تأثیر گذاشت؛ بعلاوه، شعارهای سوسیالیست ها با آرمان ها و نیازهای بعضی از روشنفکران و کنشگران اجتماعی و فرهنگی ایران، ازجمله نویسندگان و شاعران، مطابق افتاده بود. بر این اساس، گروهی از شاعران از مشروطه به این سو با گرایش یا عضویت در احزاب چپ، با رویکردی سوسیالیستی به اوضاع کشور توجه نشان دادند و با مظاهر نظام سرمایه داری به مبارزه پرداختند. این اندیشه ها در شعر آنان بازتاب بسیاری داشته است. در این مقاله ضمن اشاره به اندیشه و اصول و مفاهیم سوسیالیسم و سرچشمه های ورود آن به ایران، بازتاب این اندیشه ها و مفاهیم را با ذکر شواهدی در شعر لاهوتی و افراشته -شاعرانی که رسماً عضو حزب سوسیالیستی بوده اند- بررسی کرده ایم. اعتراض به فاصله طبقاتی، برابری حقوق، دفاع ازحقوق کارگران و دهقانان و غیره مهمترین موضوعاتی است که این گروه با به کارگیری واژگان خاص شاعران سوسیالیست، در شعر خود وارد کرده اند.