فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مضامین شاخص ادبیّات پایداری در بخش حماسی شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری، گونه ای مهم و تاثیرگذار از انواع ادبی در ایران است که در طول تاریخ این کشور، نقش مؤثری را در بیان و القای مفاهیم مقاومتی، ایفا نموده است. شاهنامة فردوسی به عنوان پلی برای آشنایی با ریشه های کهن این گونة ادبی در آثار کلاسیک فارسی، به سبب برخورداری از روح حماسه و منش پهلوانی، بیانگر رابطه ای معنادار میان حماسه های خود و مضامین ادبیّات پایداری است که با استناد به روش تحلیل محتوا، این مضامین در بخش میانی شاهنامه، دربردارندة مضامینی چون: دعوت به اتّحاد و همدلی، میهن دوستی، ظلم ستیزی، بیان جنایت و بیداد گری، هشدار و... می باشد که شامل مضامین شاخص و کلی ادبیّات پایداری در میان آثار مقاومتی تمامی ملّت هاست که با تطبیق این مضامین در بخش یاد شده و ارائة شاهد مثال های مرتبط با موضوع، بی شک شاهنامة فردوسی از نخستین و کامل ترین منابع مقاومتی ایرانیان در حوزة ادبیّات پایداری است.
علی اصغر خان حکمت شیرازی در هند
حوزههای تخصصی:
علیاصغر خان حکمت شیرازی از بزرگترین ادبا و فضلا و سیاستمداران ایرانی دوره معاصر است که در تحکیم و توسعه روابط همه جانبه ایران با کشورهای مسلمان و آسیایی، بویژه هندوستان، کوشش فراوان کرد. او چندی سفیر کبیر ایران در هند بود و از دانشگاه دهلی دکترای افتخاری دریافت داشت. حکمت با بسیاری از رجال هند چون مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو، مولانا ابوالکلام آزاد، تاگور و... دوستی و مراوده داشت. بخشی از آثار تحقیقی و ادبی وی نیز درباره هند است از جمله «نقش پارسی بر احجار هند»، «سرزمین هند»، «ادیان و تمدّن و فرهنگ هند» و...از او اشعاری نیز درباره هند و شهرها و مردم این دیار باقی مانده که آنها را هندیات نامیده است.
زنان در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"گستره مدرنیزم در ادبیات جهان به عنوان دستاورد فراگیر آغاز قرن بیستم، بر ادبیات معاصر فارسى و ذهن روشن بین بنیانگذار آن یعنى نیما یوشیج اثر مىگذاد.حاصل این تأثیرپذیرى و بینش جدید، پدید آمدن شعرى است که به صورتى ژرفتر به درک انسان معاصر با ارزشهاى نو، همت گماشته است و براى این ادراک تازه، ناگزیر طرحى نو در انداخته که مستلزم کنار نهادن شیوههاى بیان سنتى و نفى ارزشها و بینشهاى کهن است.با این حال به نظر مىرسد این دگرگونى و تازه نگرى، در تمام وجوه شعر نیما یوشیج به یکسان رخ ننموده است و در پارهاى موارد، شاعر نتوانسته خود را از قیود فکرى و شیوههاى اندیشهورزى کهن برهاند.بویژه از موارد قابل توجه مىتوان بر طرز نگرش و زاویه دید او نسبت به زنان، انگشت نهاد.به اعتقاد نگارنده، شعر نیما در این مورد به هیچ وجه متناسب با فضاى نو و پوپایى فکرى او متحول نشده است و شاعر، همچنان با نگاهى سنتى و کهن به زنان و مسایل آنان نگریسته است.در این نوشتار مجموعه اشعارى که در آنها به نحوى زنان و مسایل آنها مطرح شده، مورد بررسى قرار گرفته که در تحلیل نهایى به پنج دسته کلى تقسیم شده است:
الف.زن همچون معشوق ب.زن بعنوان همسر و مادر ج.زن منتظر د.زن اسطورهاى ه.زن فتنهگر.
در یک بیان کلى و با توجه به مباحث مطرح شده در هر مورد، مىتوان گفن که در عمق ذهنیت شاعر، تحرک و تغییر اساسى در مورد زنان صورت نپذیرفته است و نگاه او که در سایر وجوه انسانى بسیار پیشرفته و روشننگر است، در این مورد خاص عقب مانده و واپسگرا تلقى مىشود.
"
مفهوم مرگ نزد «قیصر امین پور» در دوره نخست شاعری
حوزههای تخصصی:
«قیصر امین پور» (1338-1386) یکی از نمایندگان برجستة ادبیات انقلاب و پایداری است. در دورة نخست شاعری امین پور (شعرهای دو دفتر تنفس صبح و آینه های ناگهان 1) که همزمان با سال های جنگ است، مرگ و نمودهای گوناگون آن از برجسته ترین مفاهیم شعر او به شمار می رود. او در این دوره از مرگ طبیعی سخن نگفته و از دو دید به مرگ هایی که پی آمد جنگ هستند نگریسته است: 1- از دید مردم: در این برداشت مرگ برای کودکان و زنان بی گناه، رویدادی تلخ شمرده می شود و چهره ای زشت دارد که نشان دهندة ددمنشی دشمن و ناپسندی جنگ است. 2- از دید رزمندگان: از این دید، مرگ یا همان شهادت، ارجی بسیار دارد و شاعر همواره به شیوه های گوناگون می کوشد تا چهره ای زیبا از آن به دست دهد. در این جستار پس از روشن ساختن دو دیدگاه یادشده، در دو بخشِ شهادت و شهید، شگردهای هنری قیصر امین پور را در پرداختن به مفهوم مرگ از دیدگاه دوم (شهادت) از راه بررسی استعاره و تشبیه و نماد - همراه با اشاره به برخی زیبایی های هنری شعر وی- باز شناسانده ایم و در پایان بر پایة آن داده ها و شناخت شیوة ادبی و دستگاه اندیشگی شاعر، از برخی سروده های دیگر او رمزگشایی کرده ایم.
نقد و معرفی کتاب: بررسی انتقادی کتاب تحقیق درباره سعدی اثر هانری ماسه
حوزههای تخصصی:
نگاهی به طنز اجتماعی در دو اثر از آنتون چخوف و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش دو داستان « علویه خانم » و «حاجی آقا» از هدایت و « ویولن روتچیلد » و «بانو و سگ ملوس» چخوف از دیدگاه طنز اجتماعی مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند. درون مایه این داستان ها نابسامانی هایی است که به صورت طنز گونه و خنده دار به تصویر کشیده شده اند. هریک از شخصیت ها نمایندة قشر خاصی هستند. شباهت های اخلاقی و شخصیتی خاصی بین شخصیت های داستان ها از جمله حاجی آقا و یاکوف و همچنین آنا بانوی داستان چخوف و علویه خانم وجود دارد. اما آنچه در آثار این دو نویسنده متفاوت است نوع نگرش آن ها است؛ چخوف با لحنی امیدوارانه انتقاد می کند، حال آنکه یأس و ناامیدی در داستان های هدایت به افراط دیده می شود. مهم ترین موضوعاتی که در آثار مورد بررسی این دو نویسنده قابل توجه است عبارت اند از معضلات اجتماعی، بی عدالتی، وجود فساد در بین طبقات مختلف جامعه و همدردی با انسان ها، که همة این موارد با طنزی گزنده بیان شده اند و مخاطب را به ابراز همدردی وا می دار ند. هدف در این پژوهش بررسی مشترکات این دو نویسنده در شیوة پرداختن به طنز اجتماعی و مقایسة آن دو با یکدیگر است.
معنا شناسی واژه «عذاب» در قرآن کریم با تکیه بر روابط هم نشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
155 - 185
حوزههای تخصصی:
دانش معنا شناسی مطالعه علمی معنا است که به تحلیل معنا ی واژه ها با توجه به نظام معنایی آن می پردازد . از مهم ترین راه هایی که امروزه در علم معناشناسی مورد توجه ادب پژوهان واقع شده، تکیه بر روابط هم نشینی و جانشینی است؛ زیرا از طریق شبکه معنایی با بررسی واژگان در سیاق آیات می توان به معنای دقیقی از واژه دست یافت. واژه «عذاب» یکی از پر بسامد ترین واژگان قرآنی محسوب می شود. در پژوهش حاضر در پی آن هستیم به این سؤال پاسخ دهیم که مهم ترین هم نشین ها و جانشین های واژه عذاب چیست؟ با نگاهی معنا شناختی بر محور هم نشینی و جانشینی می توان گفت که این واژه در قرآن کریم بر محور هم نشینی با واژگانی چون «کفر»، «ظلم»، «کبر»، «نفاق» و ... هم نشین شده است که این عوامل زمینه ساز عذاب می شوند. در محور جانشینی نیز با واژگانی چون «خسر»، «حبط»، «عقاب»، «نار»، «جزاء» و ... دارای هم معنایی نسبی است که هرکدام به نوعی، عذاب را نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی واژه «عذاب» با روش توصیفی- تحلیلی، مطالعات واژه شناسانه و تحلیل از طریق هم نشینی واژه ها و جانشینی است؛ بنابراین پس از انتخاب واژه محوری «عذاب»، نخست هم نشین های پر بسامد این واژه تعیین و سپس بر اساس هم نشین ها به جانشین های این مفهوم پرداخته می شود.
سبک شناسی داستان های کوتاه ابوالقاسم پاینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک خاصی که پاینده در آثار ادبی خود، بویژه داستانهای کوتاهش به کار برده، از حیث زبانی و ادبی قابل توجه است. کاربرد زبان آرکائیک، واژگان عربی، اصطلاحات عامیانه و محلّی، در چارچوب تشبیه، کنایه و اطناب، ساختار تازهای به داستانهای او عرضه کرده است. محوریت غالب فکری بر این زبان داستانی، اجتماع و دردهای مردم فرودست را نشان میدهد. در این مقاله کوشیدهایم، تا به بازنمایی سبکی داستانهای کوتاه پاینده با تکیه بر سه کتاب دفاع از ملانصرالدین، مرده کشان جوزان و ظلمات عدالت بپردازیم و سپس تحلیلی مختصر از سه سطح زبانی، ادبی و فکری وی ارائه دهیم.
بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة استعارة شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تأثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزة مبدأ کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانة مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
واکاوی جنبه های دراماتیک داستان رستم و سهراب شاهنامه بر پایه درام شناسی ارسطو
حوزههای تخصصی:
از میان داستان های دوره های سه گانه اساطیری، پهلوانی و تاریخیِ شاهنامه فردوسی، داستان های دوره پهلوانی زمینه هایی استوارتر و جذاب تر برای پژوهش دارند. جدا شدن کارکرد پهلوانی از خویشکاری شخص اسطوره- شاه- پهلوان در داستان های این دوره و تجلی آن در خویشکاری شخص جداگانه ای به نام پهلوان، با کنش ها و احساس هایی به طور فزاینده از نوع رفتارها و عواطف انسان معمولی از یک سو، و گرایش فردوسی به کاوش و گُزارد انگیزه های درونی پهلوانان در برابر رویدادهای حماسی از سوی دیگر، بُعد شخصیت (قهرمان) پردازی را ژرف تر کرده و ساختار را از سطح روایت حماسی صرف به سطح ساختار درامی و تجسم عملی تحول بخشیده که جلوه آن در برخی از داستان های پهلوانی بارزتر است. بررسی جنبه های دراماتیک داستان های پهلوانی، افزوده بر شناسایی قابلیت های نمایش، به تشخیص روشمندانه و درست تر هویت نوعی آنها نیز کمک بسیاری می کند.
مقاله حاضر، با گزینش یکی از معروف ترین داستان های پهلوانی شاهنامه، داستان رستم و سهراب و با تاکید مقدماتی بر اصالت روایت ایرانی آن در قیاس با روایت های غیرایرانی و همچنین درنگی بر نام نوعی، به واکاوی جنبه های دراماتیک آن بر پایه پوئتیکای ارسطو، به منزله کهن ترین و – در عین حال- معتبرترین رساله در شناخت ساز وکار درام درآثار منظوم و غیرمنظورم کلاسیک، می پردازد و نتایج کار خود را برمی شمارد.
جستار درباره مجاز مرسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" معانی و بیان که جز علوم بلاغی محسوب می شوند، معیارهای سخن سنجی و زیبا شناسی کلامند. اعراب در عصر جاهلیت یعنی قبل از ظهور اسلام، اشعار را نقادی می کردند؛ اما این نقادی به صورت مکتوب و مدون نموده است. با ظهور اسلام و نزول معجزه آسمانی، قرآن که دارای فصاحت و بلاغت بی نظیری بود، ایرانیان در بسیاری از علوم عقلی و نقلی منجمله علوم بلاغت و معانی و بیان پیشگام بودند. یکی از وسیع ترین مباحث معانی و بیان، مجاز است. اصطلاح مجاز و شناخت زیبایی های مجازی، هم در فارسی، هم در عربی و هم در بسیاری زبان های دیگر در مغرب زمین وجود دارد. در بلاغت اسلامی- ایرانی، مجاز به دو نوع عقلی و لغوی تقسیم می شود که مجاز لغوی نیز انواع مختلفی دارد. در پایان، نمونه هایی از اشعار شعرای نامی ایران و پیشگامان شعر فارسی تا قرن پنجم نقل می شود تا خوانندگان به این نکته توجه کنند که با وجود تاثیر ظرافت های ادبی و سبک معجزه آسای کلام ربانی و تاثیر علوم بلاغی و معانی و بیان در ادبیات فارسی، شاعران ایرانی خود نیز دارای ابداعات زیبا و سخنان بلیغ و ذهن نقاد و ذوق سلیم بوده، مصداق این ضرب المثل قدیمی هستند که: فارسی شکر است.
"
ادبیّات تطبیقی چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیگبرت پراور (1925-2012) استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه آکسفورد بود. کتاب درآمدی بر مطالعات ادبی تطبیقی (1973) پراور از معتبرترین کتاب های درسی کلاسیک این رشته در دانشگاه های معتبر جهان محسوب می شود. شالوده این کتاب بر این اصل استوار است که ادبیات ملی بدون شناخت ادبیات سایر ملل به درستی فهمیده نمی شود. در این کتاب پراور نظریه ها و روش های تحقیق در ادبیات تطبیقی را در ده فصل با ذکر مثال توضیح می دهد و برای دانشجویان ادبیات فارسی و خارجی و سایر رشته های علوم انسانی که به مطالعات بینارشته ای علاقه مند قابل استفاده است. این مقاله ترجمه فصل اول این کتاب است که سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت) به صورت درس نامه نظریه و روش تحقیق ادبیات تطبیقی به زودی آن را منتشر خواهد کرد.
متن و فرامتن در ادبیات
حوزههای تخصصی:
از دیرباز زبان را به عنوان ابزار ارتباط و ادبیات را آئینه جهان بیرون می شناسند. جنبش های ادبی متاخر و نظریه های جدید زبان شناسی در غرب، با رد نظریه های سنت گرایان در این خصوص، سعی کرده اند جریانات ادبی را به دو شاخه عمده تقسیم کنند. در این مقاله کوشش کرده ایم تا این دو جریان ادبی را با ارائه مثالهایی از رمانهای ایرانی و فرانسوی مورد مطالعه قرار دهیم:جریان ادبی اول همان سنت گرایی یا به اصطلاح «برون زبانی» و یا ادبیات در معنای Poetique و نهایتا «متن» می باشد که در این صورت زبان و ادبیات به مثابه پل ارتباطی بین دنیای بیرون و خواننده واقع می شود.جریان ادبی دوم حالت «درون زبانی» یا «خود ارجاعی» دارد و جنبه «ادبیت» اثر فراتر از جنبه های «ادبیاتی» است و نهایتا حرکت «فرامتنی» بیشتر از خود متن اهمیت پیدا می کند. در این جریان هدف از کاربرد زبان صرفا توجیه خود زبان می باشد و خواننده این نوع آثار به کمک «اصطلاح محوری» رمز و رموز و مکانیزمهای موجود در آن را کشف می کند.
سعدی شیرازی و سردار مغول امیر انکیانو
حوزههای تخصصی:
سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان داستان های کوتاه صادق هدایت سه قطره خون ( از مجموعه ای به همین عنوان ) یکی از پیچیده ترین و همگون ترین نوشته های وی از حیث قالب ومحتوا در مقایسه با بوف کور است ؛ به گونه ای که آن یک را می توان « طرح اولیه » ی این یک به حساب آورد. من راوی ِ سه قطره خون، همچون من راوی ِ بوف کور ، هیچ سنخیتی میان خود وآدم ها و محیط اطرافش نمی بیند ؛ از این رو نیازی شدید به تک گویی درونی از طریق نگارش در خود احساس می کند. از میان تمام خطوط ِ در هم و بر هم روی کاغذ تنها چیزی که می توان خواند این است :« سه قطره خون». تمام داستان و تمام شخصیت ها حول همین محور شکل گرفته اند و شبکه ای از ارتباطات و دگرگونی ها را پدید آورده اند. سه قطره خون اثری است بغایت نمادین و دشوارفهم . از این رو ما در این مقاله- که عنوان سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد را برای آن برگزیده ایم – می کوشیم تا با تحلیل نماد های داستان، آنچه زندگی روانی و اجتماعی من راوی را تحمل ناپذیر و او را « دیوانه » کرده است بررسی کنیم.
عوامل داستانی «فارسی شکر است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این مقاله داستانفارسى شکر استنوشته محمد على جمالزاده از دید تکنیکهاى داستاننویسى بررسى شده است.بررسى عوامل داستانى درونمایه، طرح، زاویه دید و شخصیت پردازى و چگونگى برخورد جمالزاده به عنوا اولین داستاننویس معاصر به این عوامل و میزان موفقیت وى در نوشتن داستانى با معیارها فنون داستاننویسى مدرن، هدف نهایى این مقاله را تشکیل مىدهد.
"
مفعول مطلق، له و معه در زبان عربی و برابری های آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به مقوله مفعولهای پنج گانه در زبان عربی میبینیم که دو نوعِ این مفعولها یعنی مفعول به و مفعول فیه (ظرف زمان و مکان) در زبان فارسی معادل هایی به همین نام دارند . ولی سه نوع دیگر مفعول ، به عنوان یک نقش نحوی در زبان فارسی شناخته شده نیست. دربارة اینکه این نقش ها در زبان فارسی وجود دارد یا نه، تحقیقات چندانی صورت نگرفته است؛ نظر به اینکه زبان عر بی و فارسی از یک خانواده نیستند تا در حوزه تطبیق بگنجند، بررسی این مباحث ، در این دو زبان در حوزه «زبان شناسی مقابله ای» صورت می گیرد. با توجه به قرابت بسیار زیاد بین دو زبان که با نگاهی به دستور های سنتی نوشته شده فارسی در مقوله ها ی صرفی، نحوی و نام گذاری اصطلاحات دستوری به آسانی قابل دریافت است، این مقاله می کوشد به بحث در مفعول های مطلق، له و معه که برابر نهادهای آ ن ها در فارسی انجام نشده است، بپردازد و برای این نقش ها معادلی در زبان فارسی بیابد و مساله تفاوت میان نقش های مذکور در نحو فارسی و عربی را مورد بررسی قرار دهد. سپس با ارائة شواهدی از متون نظم ونثر فارسی، و بازنمایی تفاوت های آنها در دو زبان، برای معادل های فارسی نام ها و اصطلاحاتی درخور وضع کند. شایان ذکر است این نام گذاری متاثر از زبان عربی است.