فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵۱٬۲۰۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
داستان نبرد رستم با دیو سپید، منزل هفتم از منازل هفتگانه رفتن رستم به مازندران است. این مقاله شامل دو بخش است. در بخش اول مقاله یا مقدمه، اطّلاعاتی در مورد مسأله تحقیق و سؤال های پژوهش بیان می شود. بخش دوم مقاله شامل شش فصل است. در فصل اول طرح داستان نبرد رستم با دیو سپید بررسی می شود و رویدادهایی که در طراحی ساختار داستان مؤثّر است، ارائه می شود. شخصیت پردازی در داستان در فصل دوم ارزیابی می شود. در این فصل، شخصیت های اصلی و فرعی را به طور کامل معرفی می کنیم و ویژگی های شخصیتی آنها را که در داستان بیان شده است، ارائه می دهیم. در فصل سوم، روش فردوسی در توصیف رویدادهای داستان بیان می شود. در این فصل، فردوسی با کاربرد و ترکیب شیوه های توصیف؛ توصیف به وسیله کنش ها، توصیف یا توضیح مستقیم و توصیف به یاری گفت و گو؛ توانسته است فضای داستان را برای مخاطب به صورت زنده و مستقیم طراحی کند. زاویه، دید داستان در فصل چهارم ارزیابی می شود. دیدگاه این فصل آن است که فردوسی با وجود رهبری و هدایت بیرونی شخصیت ها، در بخشی از صحنه ها، زاویه دید را از دانای کل به زاویه دید اول شخص و دوم شخص تغییر می دهد. فردوسی با کاربرد این شیوه توانسته است، رویدادهای داستان را در فضایی زنده به مخاطب ارائه بدهد. در فصل پنجم نیز روش تصویر پردازی فردوسی در این داستان با کاربرد صنایع ادبی و صور خیال ارزیابی می شود و دیدگاه ها و نتایج حاصل شده از این پژوهش نیز در پایان و در فصل ششم ارائه می شود.
قسمتهایی از مانیفست اول سوررئالیسم
حوزه های تخصصی:
نقد چیست؟
بررسی احوال مسندالیه در کتاب راحه الصدور و آیه السرور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چون تا به حال تمام یا اغلب تحقیقات زیبایی شناسی در متون فارسی عموما بر روی متون نظم انجام گرفته و این در حالی است که متون نثر نیز ویژگی های مورد نظر را از این نظر دارا می باشد، لذا بررسی، طبقه بندی و تحلیل بلاغی آثار منثوری نظیر کتاب راحه الصدور و آیه السرور راوندی به روش علمی که توانسته اند در دوره ای خاص به نظم نزدیک شده و صفت شعر منثور را زیبنده خود نمایند، لازم و ضروری به نظر می رسد.در این مقاله، کتاب راحه الصدور فقط از حیث یکی از مقاصد علم معانی یعنی احوال مسندالیه، مورد مطالعه، نقد و بررسی قرار گرفته، چگونگی کاربرد حالات مسندالیه در این کتاب استخراج، تبیین و توجیه می گردد.در این مقاله ابتدا مباحثی مختصر و کلی در رابطه با معرفی کتاب راحه الصدور و ارزش ادبی آن، تعریف زبان، جمله، اجزای جمله، مسندالیه و رابطه دستور و علم معانی ذکر گردیده، سپس به ذکر شاهد مثال های استخراج شده از کتاب راحه الصدور و توضیح و طبقه بندی آنها بر اساس کتاب های علوم بلاغی به طور عموم و سه کتاب «معالم البلاغه، معانی و بیان استاد همایی و علم معانی دکتر شمیسا» به طور خصوص پرداخته می شود.
کشمکش سایه و خودآگاه در داستان «خیر و شر» نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی از شاعران مطرح عرصه جهانی است. داستان پردازی های او که بر اساس واقعیت است به همراه تخیل وصف ناپذیرش، وی را به عنوان شاعری توانا در حوزه انسان شناختی و روان کاوی معرفی نموده است. به نظر می رسد اوج هنر نظامی در هفت پیکر او باشد. در این اثر ارزشمند ـ به خصوص در هفت افسانه آن ـ که از لایه های درونی و عناصر برونی داستانی برخوردار است، می توان از مسیر روساخت به ژرف ساخت راه یافت و ابعاد نهانی وجود انسانی را بازیابی نمود. یکی از داستان های هفت پیکر، داستان «خیر و شر» است که در گنبد ششم (پنج شنبه) آمده و موضوع آن کشمکش دو جوان به نام های «خیر» و «شر» است. این داستان را می توان بر اساس دیدگاه روان شناسی یونگ تحلیل نمود. در این دیدگاه کهن الگوهای پنهان در روان آدمی جایگاه ویژه ای دارند و گاهی به گونه ای نمادین در خودآگاهی متجلی شده، نمود می یابند. در این داستان می توان خیر را نماد خودآگاهی آدمی و «شر» را نشانه «سایه» و ضمیر ناخودآگاه او دانست که در یک ساختار بسیار منسجم و منطقی به درگیری پرداخته و در نهایت به وحدت می رسند و کهن الگوهای متعددی چون آنیما، سایه، تولد ثانوی، سفر، آب، درخت و... در این کشمکش نقش ویژه ای دارند که در این مقاله به بررسی آن ها پرداخته می شود.
تحلیل بینامتنی داستان مار و مرد سیمین دانشور
حوزه های تخصصی:
مسأله ی اصلی این مقاله پیدا کردن و تحلیل پیوندها و ارتباط های بین ادبیات معاصر فارسی به ویژه داستان کوتاه فارسی که نوع ادبی جدیدی است و در پیشینه ادبی ایران به این شکل خاص وجود ندارد؛ با میراث عظیم ادبیات فارسی است. برای این منظور، یکی از داستان های کوتاه سیمین دانشور به نام «مار و مرد» انتخاب و بر اساس نظریه بینامتنیت بررسی و تحلیل شده است.
روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و چهارچوب نظری آن بر مبنای نظریه بینامتنیت به ویژه دیدگاه ژرار ژنت در این حوزه پایه ریزی شده است. این چهارچوب از طریق مطالعه ی زمینه موضوع و بررسی ادبیات پژوهش و آثار مرتبط در حوزه نظری و با بررسی وبازکاوی متن داستان مار و مرد و ارتباط آن با متون دیگر با استفاده از منابع تحقیق ترسیم شده است.
نتایج این پژوهش، بازگو کننده ارتباط وسیع داستان با متون مختلف همچنین عناصرمختلف فرهنگی است.
«اعرابی، شخصیت ماندگار داستان های مثنوی معنوی»
حوزه های تخصصی:
هر چند مولوی آفرینش داستان را در خدمت بیان اندیشه خود قرار داده است اما داستان های مثنوی سوای درون مایه های شگرفشان از ارزش والایی برخوردارند و در این میان شیوه شخصیت پردازی، پرداخت گفت و گوهای پرکشمکش و اوج در خور ستایش این قصه ها نشان از تبحر مولوی در داستان سرایی دارد.دهها قهرمان و ضد قهرمان داستان های مثنوی به پنج دسته زیر تقسیم می شوند:1ـ شخصیت های واقعی مقدس از جمله پیامبران، اولیاء الله و فرشتگان.2ـ شخصیت های واقعی عارف و عالم با درجاتی پایین تر.3ـ شخصیت های واقعی سیاسی، علمی و اجتماعی.4ـ شخصیت ها و تیپ های تخیلی در هیبت انسان.5ـ شخصیت ها و تیپ های تخیلی در هیبت حیوانات.از میان شخصیت های داستان های مثنوی، اعرابی، جوحی، بوبکر ربانی، بهلول، دلقک یا تلخک بیش از بقیه در داستان های طنز مورد توجه قرار گرفته اند و برخی از آنها همچون اعرابی به آثار دیگر شاعران و داستان سرایان راه یافته و به شخصیت ماندگار ادبیات فارسی تبدیل گردیدند.اعرابی در سه قصه اعرابی زنش و خلیفه، اعرابی و فیلسوف و اعرابی و سگش حضور دارد. مولوی در هر یک از این قصه ها علاوه بر توجه به عناصر دراماتیک، ظرایف عرفانی و تمثیلات فلسفی و دینی را نیز مطمح نظر قرار داده است. در این مقاله ضمن آشنایی با نام شخصیت های مختلف مثنوی، شخصیت اعرابی در سه قصه مذکور بررسی گردیده و لایه پنهان این قصه پردازی ها بررسی می گردد
سیر تاریخی ترجمه «أصبح» به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل یکی از دو رکن جمله است که معنای سخن جز بدان کامل نمی شود؛ از این رو اگر خواننده یا مترجم در فهم آن به خطا رود، ترجمه ای نامفهوم و گاه نادرست به دست خواهد داد. یکی از بزنگاه های مهم در این عرصه و در زبان عربی، افعال ناقصه اند که علاوه بر اسم به خبر نیز نیاز دارند و طبیعتاً معنایشان با این دو جزء کامل می شود. فعل «أصبح» از این دسته افعال است که در عربی به دو معنی به کار می رود: یا نشان دهنده وقوع رخدادی در صبحگاهان است و یا به معنای «صار» و حامل معنای دگرگونی و تغییر.
دشواره ترجمه «أصبح» آنگاه فزون می گردد که خبر آن فعل مضارع باشد. اسلوب «أصبح + فعل مضارع» هم در قرآن وجود دارد و هم در نهج البلاغه و دیگر کتب عربی ـ کهن و معاصر ـ فراوان به کار رفته است؛ از این رو شایسته بررسی است و پژوهش حاضر نیز بدین قصد نگارش یافته تا پاسخی به پرسش های زیر بیابد:
ـ آیا مترجمان می توانند هر دو معنای «أصبح» را در متن لحاظ کنند؟
ـ مترجمان بیشتر کدامیک از این دو معنی را در نظر گرفته اند؟
ـ اگر أصبح به معنای صار باشد، چگونه می توان اتصاف اسم آن به خبرش را بیان کرد؟
ـ سیر تاریخی ترجمه أصبح مطابق با این دو معنی چگونه بوده است؟ به دیگر سخن، ترجمه أصبح چه فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است؟
برای پاسخ بدین پرسش ها، از هر سده یک یا دو متن از ترجمه های عربی به فارسی و از جمله ترجمه های قرآن کریم را آورده ایم و با تکیه بر آیات و عباراتی که خبر أصبح در آنها فعل مضارع بوده، به بررسی و نقد دقیق هر یک پرداخته ایم.
اشتقاق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است تا نشان دهد مبحث "اسم جامد و مشتق" در دستور زبان فارسی، الگو برداری نادرستی از قواعد زبان عربی بوده و منطبق با ساختمان زبان فارسی نیست؛ زیرا فارسی از گروه زبان های ترکیبی است و عربی از گروه زبان های اشتقاقی. مولف با نقد سه دیدگاه متناقض دستورنویسان فارسی درباره اشتقاق، نتیجه می گیرد که مبحث اشتقاق در فارسی محدود به "اسم" نیست، بلکه دیگر انواع کلمه نیز ساخت اشتقاقی دارند. در پایان پیشنهاد می کند، با گسترش دامنه اشتقاق به حوزه کلمات مرکب، تمام کلماتی که دستوریان مشتق شمرده اند زیرمجموعه کلمات مرکب به حساب آید و کلمات مرکب به دو گروه: مشتق و غیر مشتق، تقسیم شود.
بررسی سرانجام جمشید، پادشاه اساطیری در مآخذ گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمشید شخصیتی اسطوره ای است که به دلیل ارتکاب به گناهی که ماهیت آن دقیقاًًً مشخص نیست در بیشتر روایات ایرانی، قدرت، پادشاهی، فرّه و جاودانگی خویش را از دست می دهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسیله ضحاک دیو کشته می شود. در منابع آمده است که فرمانروایی جم عموماً دورانی به شمار می رفته که درآن سعادتی مطلق عاری از آمیختگی حکمفرما بوده است، اما این شکوه و قدرت جاوید بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بین می رود و چهره درخشان جمشید که به عنوان یکی از بهترین پادشاهان اساطیری قلمداد شده بود، تاریک می گردد و دوران طلایی فرمانروایی اش به پایان می رسد. روایات به جا مانده از سرانجام او و علّت هبوطش تصویرهای بسیار متفاوتی از او ارائه می دهد. در یک روایت او و خاندانش یزدان پرست معرفی می شوند و در روایتهای دیگر پادشاهی کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: یکی خوردن و خوراندن گوشت و دیگری ادعای خدایی و سرکشی از بندگی اورمزد. در این مقاله سعی شده است تا گوشه های تاریک سرانجام این پادشاه آرمانی کهن بازسازی شود و روایتها در منابع گوناگون با یکدیگر مقایسه و بررسی شود و ریشه این تفاوتها به دست بیاید. همچنین این مسأله که آیا حقیقتاً جمشید مرتکب گناه شده است نیز به چالش کشیده شود و با کنار هم گذاشتن روایات منابع و نظرات گوناگون به بررسی آن پرداخته می شود
بررسی سیر تحول مفهومی دیو در تاریخ اجتماعی و ادبیات شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دیو» نام عمومی و لقب همة موجودات مافوق طبیعی و درعین حال موجودی مستقل و منفرد است و همسان هایی مانند جن در فرهنگ عربی دارد که در روایت های مکتوب و شفاهی، تفاوتی میان آنها گذاشته نمی شود. مفهوم دیو در طول تاریخ با فرازها و فرودهای فراوانی روبه رو بوده است، چنانچه زمانی درمقام خدایان پرستش می شده اند و طی دورانی بس طولانی به مثابه اهریمن و شیطان در آمده اند و تمامی جلوه های زشت و پلید به آن ها نسبت داده شده است. در فارسی میانه، دیو و اهریمن در کنار هم قرار گرفته اند و به تدریج دیو همچون اهریمن تلقی شده است. ازسویی دیگر در بخشی از روایت ها و باورهای مردمیِ بازمانده از دوره های کهن، دیوان همچون مردمان معرفی شده اند و هیچ ویژگی غیرطبیعی میان آن ها و انسان ها دیده نمی شود. در آخرین تحول مفهوم دیو و براساس فرهنگ مردم ایران، دیو موجودی مافوق طبیعی است که با شکل و سیمای ویژه ای تصور می شود و خویشکاری های متعددی دارد. براین اساس، دیوها موجوداتی زیان کار و غیرطبیعی، به رنگ سیاه با دندان های بلند همچون دندان های گراز، لب های کلفت و سیاه و گه گاه با چشمان آبی توصیف شده اند. بدن آن ها از موهای ضخیم پوشیده شده است و چند سر، شاخ، دم و گوش های بزرگ و یک جفت بال دارند و مردم خوار ند. عوامل تغییر و تحول مفهوم دیو در ایران و بررسی سیر دگرگونی های مرتبط با آن از جمله اهداف پژوهش حاضر است. در این پژوهش همسان های دیو و موجوداتی که با ویژگی های منحصربه فرد لقب دیو دارند، معرفی و شناسایی شده اند.
تحلیل داستان کیخسرو در شاهنامه بر اساس روش نقد اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نقد اسطوره ای» بستری انسانشناختی دارد که اثر ادبی یا برخی بنمایه های آن را به ژرف ساخت کهن الگویی آن تاویل می کند. در این جستار با روش تحقیق کیفی و بر اساس رویکرد نقد اسطوره ای (با گرایش کهن الگویی) به تحلیل داستان کیخسرو در شاهنامه پرداخته، و سعی شده است چرخه تغییرات اسطوره او بر اساس این رویکرد تفسیر شود.
از این دیدگاه، کیخسرو، شاه- موبد فرهمند کیانی، نموداری متعالی و آرمانی از کهن الگوی «قهرمان» است که وجود نمادینگی عنصر آب و اسطوره تعمید، قدرت برکت بخشی و بازگرداندن باران و سبزی به طبیعت در اختیار داشتن جام پیشگویی کننده، گذر از آزمونهای تشرف، نبرد با افراسیاب، که تکراری از نمونه ازلی رویارویی خیر و شر است و محو شدن نمادین او، که متضمن مفهوم بازگشت ابدی وی و از نمودهای کهن الگوی «مرگ و تولد دوباره» است، اجزای ساختاری اسطوره او را تشکیل داده است. درباره ژرف ساخت کهن الگویی این داستان می توان گفت کیخسرو «انسان کامل» حماسه ایرانی است که در پایان یک «روز بزرگ کیهانی»، که از «نخستین انسان» (کیومرث) آغاز شده است، تاریخ اساطیری ایران را به حقیقتی نظام مند و تکراری از چرخه آفرینش کیهانی تبدیل می کند.
حمام ها در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان معماری همواره در کلام عامه نمود داشته است. به سبب اهمیت شست وشو و پاکیزگی در نظام روابط اجتماعی ایرانیان، حمام ها در جایگاهی ممتاز قرار داشته اند. حمام ها از آسیب پذیر ترین گونه های معماری هستند و متأسفانه فرهنگ گرمابه ها بیشتر و پیش تر از کالبد آن ها در معرض نابودی است. بنابراین نباید در ضرورت مستندسازی وجوه غیر مادّی گرمابه ها تردیدی روا داشت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی به باز شناسی، طبقه بندی و تحلیل وجوه مختلف گرمابه ها در ضرب المثل های فارسی
می پردازد.
مهم ترین نتایج تحقیق نشان می دهد که امثال به صورت جمله ساده خبری، بیشترین فراوانی را دارند و در عین ظرافت زبانی، مطلب را به ساده ترین شکل ممکن بیان می کنند. از نظر محتوای عمومی امثال، مسائل اجتماعی و اخلاقی بالا ترین میزان را به خود اختصاص داده اند. بررسی محتوای تخصصی امثال از نظر معماری بیانگر توجه عمده به کالبد معماری حمام هاست. بررسی محتوای مردم شناسانه امثال نیز نشان می دهد که به وسایل حمام ها بیشتر از دیگر موارد توجه شده است. همچنین معماری و موضوعات مردم شناختی گرمابه ها اهمیت یکسانی دارند و باید همپای توجه به حفظ کالبد معماری گرمابه ها به حفاظت از وجوه مردم شناختی آن ها نیز اهتمام ورزید.
پیوندهای بینامتنی منظومه ی «آرش کمان گیر» کسرایی و «خوان هشتم» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیّت یکی از مباحث مهم در نظریّه های ادبی معاصر است که در ایران نیز عمدتاً به سبب مطابقت با سابقه و ذائقه ی پژوهشی ایرانیان در زمینه ی بررسیِ وام گیری ها و تأثیر و تأثّر متون، در صدر نظریّه های ادبی نشست و مورد استفاده ی بسیاری از پژوهشگران قرار گرفت.
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در نظر دارد با بهره گیری از رویکرد بینامتنیّت و به ویژه با تکیه بر دیدگاه ژنی درباره ی رابطه ی بینامتنیّت قوی (ارتباط متون در دو سطح صورت و مضمون) و آرای بلوم در باب اضطراب اثرپذیری، روابط متنوّع و مشابهت های فراوان دو منظومه ی آرش کمانگیر کسرایی و خوان هشتم اخوان را کشف و تحلیل نماید و بدین ترتیب، قطعیّت اثرپذیری گسترده ی اخوان از کسرایی را به اثبات رساند. برای این منظور، رابطه ی آن دو را از جهت محتوا و صورت مورد بررسی قرار داده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که رابطه ی مستحکم بینامتنی میان این دو منظومه وجود دارد. این رابطه از جهت اشتراک در ژانر حماسه و اسطوره محوری بر «تداوم»، از حیث اشتراک در درون مایه ی سیاسی- اجتماعی، فضاسازی آغازین، راوی و موسیقی بیرونی بر «تطابق» و از جهت ساختار زبانی و پایان بندی نیز بر «تکامل» استوار است؛ اما اخوان برای رهایی از اضطراب اثرپذیری تلاش کرده است شعر خود را ممتاز و متمایز از منظومه ی کسرایی نشان دهد.
نمونه طنز مذهبی ( طنز در اشعار ناصر خسرو)
حوزه های تخصصی:
طنز مذهبی چنان است که ادیب یا شاعر جامه نظم و نثر با اتکا بر اعتقادات مذهبی ( وگاه دینی) خود بخواهد مذاهب و معتقدات دیگر را از طریق طنز مسخره کند و علاوه بر آشکار ساختن عیب ها و کجروی ها ایشان بدین وسیله بر حقانیت مذهب و مرام خود اصرار ورزد.وجوه طنز در اشعار ناصر خسرواز چهار گونه خارج نیست : الف : طنز الفاظ و کلمات ب:طنز ترکیبات و تعبیرات ج:برخی ابیات که معانی طنز آمیز دارندد:ادبیات و معانی بلندکه آمیخته به طنز و در مذمت مخالفان هستند.
مثنوی عشاق نامه فخرالدین عراقی و مقام آن در ادبیات ایران
حوزه های تخصصی:
لیس فی الدار غیرنا الدیار
حوزه های تخصصی:
تحلیل روان کاوانة شخصیت های رمان سمفونی مردگان بر اساس آموزه های زیگموند فروید و شاگردانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله جستاری تحقیقی درباره بررسی روان کاوی شخصیت های رمان سمفونی مردگان، اثر «عباس معروفی»، است. عباس معروفی نویسنده داستان های روان شناختی نو است؛ قصه ای که در ادبیات انگلیسی به نام «قصه جریان سیال ذهن» یا «تک گفتاری درونی» خوانده می شود. عباس معروفی با گریز به خاطرات کودکی و گذشته شخصیت های داستانش، هم چون یک روان کاو، به بررسی مشکلات و تعارضات درونی آن ها می پردازد. هدف این مطالعه تحلیل اختلالات و بیماری های روحی شخصیت های داستان سمفونی مردگان بر اساس نظریات روان کاوی زیگموند فروید (S. Freud) و شاگردان او، آلفرد آدلر (A. Adler) و ژاک لاکان (J. Lacan)، است. در ابتدای این مقاله، خلاصه ای از رمان آورده شده و در ادامه به تحلیل روان کاوانه شخصیت های «آیدین» و «اورهان» بر اساس نظریات فروید درباره ذهن و ساختار شخصیت، انواع عقده ها، و تأثیر غریزه جنسی در منش فرد پرداخته شده است. بخش پایانی این مقاله به نتیجه گیری اختصاص دارد.