فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
قید در دستور زبان عربی
حوزههای تخصصی:
در نحو عربی ، مبحثی به نام قید وجود ندارد. خاورشناسانی که از دیدگاه دستور زبان خود به نحو عربی پرداخته اند ، آنچه را با قیدهای زبان خویش مشابه یافته اند ، قید خوانده و بقیه کلماتی را که شاید بتوان در جرگه قیدها نهاد ، در مقوله های مختلف نحوی پراکنده اند . گروهی دیگر ، با توجه به دشواریهای کار ، پنداشته اند که در زبان عربی ، قید به مفهوم هند و اروپائی آن موجود نیست . ما دراین مقاله کوشیده ایم نخست قید را معنی و دائره نسبتاً وسیعتری ببخشیم و سپس برخی از مباحث نحوی را ذیل آن مندرج سازیم . انتخاب لفظ قید ا زاین مزیت برخوردار است که آموزش و تفهیم آنرا آسان میگرداند ؛ اما این عیب را نیز دارد که با چندین اصطلاح دستوری در زبانهای فارسی و اروپائی معارض است. مؤلف خود می داند که در بیان علمی این مبحث – که در کتاب آموزش زبان عربی به کار بسته شده – گامهای خطا بسیار برداشته است، از این رو خود را نیازمند یاری دانشمندان می بیند.
تحلیل و واکاوی حدیث شریف«من عرف نفسه فقد عرف ربه» در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان در تمامی ادوار و هر زمان که با «خود» خلوتی داشته و در جست وجوی شناخت زوایای پنهان و رازآمیز آن برآمده، خویشتن را بسیار پیچیده و با عمقی حیرت انگیز یافته تا آن اندازه که حتی در گذر زمان و با وجود مطالعات گوناگون از هر طیف نیز، همچنان جنبه های درونیش ناشناخته، مجهول و نامکشوف مانده است. ضرورت این شناخت که پیوسته مورد تأکید و توصیه پیامبران و اولیاء الهی بوده است و رابطه ای تنگاتنگ با جهان بینی بشر و شناخت کل هستی و سپس خداوند یافته است؛ انسان را وادار می سازد با تأمل در لایه های ناشناخته درونی وجود، ابعاد ژرف و عمیق هستی خود را واکاوی کند و ضرورت این معرفت را بر سایر معارف مقدم و ارجح بداند. این شناخت تا بدان اندازه مهم است که در نظر برخی از بزرگان حکمت و عرفان، هرکس معنی حدیث « من عرف نفسه فقدعرف ربه» را به درستی بداند و بر زوایای آن اشراف یابد، می تواند جمیع مسائل اصیل فلسفی و مطالب قویم حکمت متعالی و حقایق عرفانی را از آن دریابد.
از آنجا که غالب آثار و تألیفات عارفانه بر پایه شناخت رب و نحوه دید انسان به این مهم و در نتیجه آن چگونگی جهان بینی او به نگارش درآمده، حدیث مذکور به عنوان مرجعی برجسته و ارزشمند به دفعات در این آثار مورد استناد قرارگرفته است و شرح و تبیین شده تا بدان حدکه در زمره ضروری ترین مباحث مندرج در این آثار به شمار آمده است. در بسیاری موارد نیز ارائه تمثیل و حکایت، این مفاهیم را عینی و ملموس تر ساخته، دریافت دشواری های آن را آسان ترکرده است. این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی سندی و واکاوی مفردات و اجزاء متشکله این حدیث شریف با رویکرد غالب عرفانی، تحلیل و تعاریفی نیز از مفاهیم مرتبط بدان همچون تلازم معرفت نفس و رب، ممکن یا ناممکن بودن این شناخت و نوع این معرفت بر پایه حصولی یا حضوری بودن آن به دست دهد و سپس با ارائه شواهد مثال از متون عرفانی در هر باب به مفاهیم مشترک مرتبط با این شناخت همچون تعریف، مقدمات و نتایج معرفت نفس و رب و مراتب هر یک بپردازد و آن ها را بر پایه وجوه تشابه یا تفریق دسته بندی نماید.
زیبایی شناسی ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابعاد زیبایی شناسی امثال فارسی بسیار گسترده است و همین جنبه های بلاغی و ادبی آن باعث شده است تا محققان، امثال را یکی از گونه های ادبی به شمار آورند.در این مقاله، به سه بُعد زیبایی شناسانه پرداخته می شود:
1.وزن وآهنگ ضرب المثل های فارسی؛
2.ابعاد بلاغی در حوزه ی معانی، بیان و بدیع؛
3. زبان وبیان طنزآمیز مثل ها.
در حوزه ی وزن وآهنگ ضرب المثل ها، برای مستندکردن مقاله از میان پنج منبع مهم، هزار مثل را برگزیده ایم تا کیفیت و کمیت وزن و آهنگ را با توجه به این نمونه گیری نشان دهیم.آن گاه پس از این بررسی آماری به تحلیل هر سه بخش و ارائه ی نمونه ها و توصیف آن ها می پردازیم.
با توجه به آن که امثال فارسی از هر جهت به وزن اشعار عامیانه نزدیک است، با بررسی نظرات شش تن از عروضیان و صاحب نظران شعرعامیانه و تقطیع هجایی بیست مثل، به توصیف آن ها می پردازیم تا چگونگی وزن غیرعروضی (هجایی، عددی، عروضی کشش دار و،..) را در آن ها نشان دهیم.
در بخش سوم، عناصر صوتی و تناسب ها و تقارن های بدیعی را در آهنگین کردن امثال فارسی نشان می دهیم و در پایان به عنصر مهم طنز و شگردهای آن اشاره می-کنیم.
بررسی نقش زنان در چند داستان کوتاه دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده دفاع مقدس همراه با هشت سال مقاومت سرافرازانه مردم این مرز و بوم بر تمامی جنبه های زندگی آنان، خصوصا بر ادبیات و فرهنگ تاثیر نهاد و موجب تولد ادبیات خاص دفاع مقدس گردید. تاثیر جنگ را در تمامی انواع ادبی، به ویژه ادبیات داستانی می توان مشاهده نمود. در خلق حماسه های جنگ، زنان نیز همچون مردان سهم بزرگی داشته اند و این حماسه های جاودان در ادبیات داستانی، خصوصا در داستان های کوتاه به تصویر کشیده شده است.این مقاله به بررسی نقش زن در چند داستان کوتاه دفاع مقدس پرداخته است. هدف از این بحث، بیان نقش زنان از دیدگاه جامعه شناختی در داستان های کوتاه دفاع مقدس می باشد. زنان بر اساس نقش هایشان در این داستان ها دسته بندی شده اند و برای هر نقش، نمونه ای از داستان های کوتاه آورده شده است. برای هر داستان، نخست خلاصه ای ازآن بیان گردیده و سپس، با استفاده از نمونه هایی از نثر داستان، به تحلیل نقش زنان در این گونه داستان ها، پرداخته شده است. در این مقاله، داستان های کوتاه دفاع مقدس به دو دوره زمانی تقسیم می گردد و زنان، نقش های خاصی را در هر یک از داستان ها دارند که این نقش ها، در هر دوره به طبقه های مخلتفی تقسیم شده است.
استعاره های مفهومی در زبان فارسی؛ تحلیلی شناختی و پیکره مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی در پیکره ای نمونه از زبان فارسی می پردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با بهره گیری از پایگاه داده های زبان فارسی، پیکره ای از متون نوشتاری زبان فارسی معاصر که شباهت بیشتری به زبان روزمره سخنوران دارد، نمونه گیری و استعاره های مفهومی نهفته در آن استخراج گردد. سپس این استعاره ها براساس طبقه بندی لیکاف و جانسون Johnson, 1980) & (Lakoff ، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهتی» و نیز طبقه ای از استعاره های مفهومی که لیکاف و ترنر(Lakoff & Turner,1989)، تحت عنوان «استعاره های تصویری» معرفی کردند، دسته بندی شدند. در گام بعدی نسبت بسامد هریک از این استعاره ها در مقایسه با یکدیگر تعیین شد و تلاش شد تا پر بسامدترین حوزه های مبدأ در طبقه استعاره های هستی شناختی تعیین گردد و در مجموع با توجه به یافته های پیکره ای مشخص گردد که فارسی زبانان بیشتر از چه حوزه های مبدأیی برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره می برند. در خلال این پژوهش، نگارندگان به دلیل بهره گیری از پیکره دریافتند که طبقه بندی لیکاف و جانسون(1980) از انواع استعاره های مفهومی، ملاک دقیقی برای محک یافته ها در یک پژوهش پیکره مدار نمی باشد و همچنین یافته های پیکره ای در زبان فارسی در مواردی اصل یکسویگی در نظریه استعاره مفهومی را نقض می کنند.
انواع ادبی در حماسه های ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه های ملی ایران و در راس آن ها شاهنامه، سرگذشت پر فراز و نشیب ایران است در اندیشه ایرانی،آن گونه که بوده است یا آن گونه که ایرانی می پنداشته که بوده است یا میخواسته که بوده باشد. چنین آثار سترگی بایسته است که از هر دیدگاه و جنبه ای مورد بررسی قرار بگیرند. یکی از این جنبه ها، بررسی محتوایی این آثار از منظر انواع ادبی(Literary Genres ) یا به قول قدما اغراض شعری است. حماسه اگر چه خود یک نوع مستقل است؛ اما به سبب گستردگی موضوعات آن، در درون خود انواع متفاوتِ دیگری نیز نهفته دارد. با بررسی و مطالعه دقیق ده اثر حماسی ملی ایران ( شاهنامه، گرشاسپ نامه، برزونامه، فرامرزنامه، بانوگشسپ نامه، شهریارنامه، بهمن نامه، کوشنامه،کک کوهزاد و جهانگیرنامه)، در مجموع چهل و شش نوع ادبی در درون آن ها یافت شد که حاصل کار، آمار دقیق هر یک از انواع ادبی در هر یک از این منظومهها و نیز بررسی تداخل هر یک از آن انواع، در یک دیگر است
تحلیل و بررسی آسیب های فردی و اجتماعی از دیدگاه بزرگان ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" آسیب های فردی و اجتماعی به صورت انحراف، خطا، بی نظمی، اختلال و ... موضوعی است که در همه زمان ها، افراد و جوامع با آن درگیر بوده اند. به دلیل تغییرات اجتماعی، آسیب ها در هر دوره ای متفاوت است.
آسیب ها به عنوان یک بیماری اجتماعی همواره مورد توجه اهل علم بوده است؛ به طوری که جامعه شناسان امروزی نیز به طور تخصصی به آن پرداخته اند؛ این موضوع از دیدگاه شاعران و نویسندگان بزرگ نیز پنهان نمانده و آنان با زبان خویش آن را مطرح کرده اند.
در این پژوهش برخی از موضوعات اساسی مانند: هنجار و ناهنجار، نسبی بودن آسیب ها، خاستگاه آسیب ها، نابسامانی اجتماعی، نظریه برچسب، نظارت اجتماعی و جامعه پذیری و مسایلی همچون ارتشا، آز، طمع و گناه از دیدگاه مکاتب ساختی- کارکردی، هم چنین از دیدگاه برخی از بزرگان ادب فارسی بررسی و تحلیل می گردد.
در اینجا پرسش هایی مطرح گشته و سعی شده پاسخی برای آن یافته شود؛ مانند: آسیب شناسی در جامعه شناسی و ادب فارسی به چه معنایی آمده؟ امر هنجار و نابهنجار کدام است؟ نسبی بودن آسیب ها یعنی چه؟ بر چسب دارای چه کارکردها و پیامدهای اجتماعی است؟ ارتشا چه آسیبی بر پیکره جامعه وارد می سازد؟ انواع نظارت چیست؟
"
چرا به فردوسی لقب حکیم داده اند؟
حوزههای تخصصی:
صنایع بدیعی در شعر نو
حوزههای تخصصی:
صنایع بدیعی از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بسیاری بوده است. علی رغم تفاوت های آشکاری که شعر نو در عرصه وزن و قافیه و نیز عاطفه و مضامین آن با گذشته دارد، و با وجود اظهارات صریح نیما مبنی بر ناکارآمدی دانش بدیع، حضور آرایه های ادبی را در شعر نو نمی توان نادیده گرفت. بررسی بدیع در اشعار چهار تن از شاعران معاصر ـ نیما، سپهری، اخوان ثالث و شاملو ـ نشان می دهد که فنون بدیعی در شعر نو، جنبه تصنعی خود را از دست داده و به صورت طبیعی و براساس انواع تداعی ظهور یافته است. آنچه در این زمینه در شعر ایشان بیشتر به چشم می خورد، آن دسته از فنون لفظی بدیع است که علاوه بر ایجاد موسیقی، در ایجاد انسجام نیز نقش مؤثری ایفا می کند. فنون معنوی بدیع، در شعر نو چندان ظهور و بروزی ندارد. مواردی که در این بخش دیده می شود، اغلب بر تضاد و تناسب استوارند. در این مقاله، ضمن بیان تفاوت های شعر نو و شعر کلاسیک، فنون بدیعی در نمونه هایی از اشعار شاعران مذکور بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است.
رمان چیست؟
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی عشق در غزل های سعدی و شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق پاسخی به معمای وجود انسان و جوابی کامل به عمیق ترین نیاز او برای غلبه برجدایی ورهایی از زندان تنهایی خویش است . مضمون عشق در غزل شکسپیر به متون ادبی فارسی بسیار نزدیک است. غزل سعدی یکی از بهترین جلوه گاه های ظهور عشق است و این عشق را می توان از جهاتی با عشق شکسپیر مقایسه کرد. شکسپیر از نظر زمانی حدود سه قرن با سعدی فاصله دارد اما از نظر محتوا می توان شباهت های قابل توجهی درغزل های هردو یافت.
روش تحقیق در این نوشته، به شیوه ی مقایسه ی معنایی است به این شکل که محتوا و مضمون غزل های شکسپیر با محتوای برخی ابیات غزل های سعدی مقایسه شده است. طی مطالعه ی اجمالی غزل-های عاشقانه ی سعدی و غزل های شکسپیر شباهت های معنایی ومفهومی قابل توجهی ملاحظه شد. ابتدا شباهت ها و سپس تفاوت ها دسته بندی شده است. با توجه به این که تعداد غزل های شکسپیر نسبت به غزل های سعدی کم تر است، بسامد تکرار یک مفهوم در غزل های سعدی بیشتر مشاهده شد، به این دلیل در متن، گاه چندین شاهد مثال از سعدی در برابر یک یا احیاناً چند شاهد مثال از شکسپیر آورده شده-است. شایان ذکر است که امکا ن مقایسه و بررسی تمام غزل های سعدی و شکسپیر در این مجال نبود و این نوشته، چشم انداز روشنی برای پژوهش های بیشتر می تواند باشد.
تجزیه و تحلیل گفتمانی - دستوری منظومه صدای پای آب سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق آن است تا بر اساس الگوی هالیدی (1976) و نیز شفایی (1363) و فرشید ورد (1363)، منظومه صدای پای آب سهراب سپهری مورد تجزیه و تحلیل گفتمانی - دستوری قرار گیرد. ضمن استفاده از روش تجزیه و تحلیل متنی، منظومه در دو سطح کلان و خرد مورد بررسی قرارخواهد گرفت که در بخش کلان عوامل انسجامی شناسایی خواهد شد و در بخش خرد نیز انواع جملات به کار رفته در منظومه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یافته های تحقیق در بخش کلان حاکی از آن است که عامل انسجامی ارجاعی (399 مورد، 48.31 درصد) در کل منظومه دارای بیشترین بسامد است و پس از آن عوامل واژگانی، حذفی و ربطی به ترتیب با 26.76، 13.43 و 11.50 درصد در جایگاههای بعدی قرار دارند. ضمنا شاعر از عامل ارجاعی ضمایر و افزونه هـای فعلــی (353 مــورد، 88.47 درصد) و عامل ربطی افزایشی (96 مورد، 86.49) بیش از انواع دیگر ارجاعات و عناصر ربطی استفاده نموده است. در میان عناصر انسجامی واژگانی نیز تکرار (185 مورد، 83.71 در صد) دارای بیشترین فراوانی است. یافته های تحقیق در سطح خرد نیز حاکی از آن است که در این منظومه از جملات مجهول و شرطی استفاده نشده است. ضمنا نویسنده از جملات معلوم، خبری، ساده و فعلی بیش از سایر انواع جمله استفاده کرده است. استفاده هنرمندانه شاعر از عوامل زبانی و انسجامی سبب گردیده است تا با وجود طول شعر، منظومه از انسجام بالایی برخوردار باشد. ضمنا استفاده زیاد از فعل علاوه بر انتقال مفهوم در ایجاد وزن و آهنگ نیز بسیار موثر بوده است.
نفس امّاره از نگاه مولوی
حوزههای تخصصی:
با کم ترین تأملی درباره ی آدمی به روشنی می-توان دریافت که در وجود هر انسانِ طبیعی استعدادی برای پیروی از شیطان وجود دارد. این نیروی مرموز که آن را «نفس امّاره» می نامند، از رازهای ناگشودنی وجود آدمی است و هر چند درباره ی ماهیت و هویت آن در شرق و غرب فراوان گفته و نوشته اند، با وجود این هنوز نمی توان با اطمینان در این حوزه سخن گفت.
جلال الدّین محمد مولوی، که در تحلیل روان آدمی به طور شگفت آوری موشکافی می کند، در باب نفس امّاره نیز گفتنی های نکته آموزی دارد. در این مقاله، به اختصار در مورد ویژگی های نفس اماره، صفات آن، نقش آن در زندگانی انسان ها، راه های رهایی از آن و مسائلی از این دست می-پردازیم.
تمام مباحث این مقاله براساس مثنوی معنوی تحلیل و تدوین گردیده و برای پرهیز از طولانی شدن بحث به سایر آثار مولوی پرداخته نشده است. این مقاله را می توان حلقه ای از زنجیره ی مطالعات تاریخی و تطبیقی در مورد نفس آدمی دانست.
فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی (معرفی و نقد کتاب)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی تألیف ام. اچ ابرامز (1916م) استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه کرنل است که نخستین بار در سال 1957م منتشر شده و تا امروز به ویراست نهم رسیده است. آخرین ویراست این فرهنگ حدود 1150 مدخل را دربرمی گیرد و 24 اصطلاح افزون بر چاپ های پیشین دارد. مقالات فشرده و دقیقی در مورد هر اصطلاح آمده و این فرهنگ را به یکی از پرطرفدارترین و کارامدترین منابع ادبیات و نظریه ادبی در غرب تبدیل کرده است. ترجمه فارسی این فرهنگ به قلم سعید سبزیان، که این مقاله به بررسی آن اختصاص دارد، بر اساس ویراست نهایی نویسنده (ویراست نهم) بوده است. همان گونه که نگارش چنین مجموعه ای از مقالات متنوع و گسترده کاری است دشوار، ترجمه آن نیز کوششی پیگیر و دانشی وسیع در زمینه های گوناگون ادبی را می طلبد. همت آقای سبزیان ستودنی است.
تحول کاربرد حروف اضافه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قلمرو حروف اضافه ، زبان متون نثر کهن فارسی از زبان نثر ادبی معاصر ، کاملا متمایز است و از یکدیگر باز شناخته می شوند و این امر ، نتیجه تحول زبان فارسی در چند قرن زندگی خود می باشد . آنچه موجب این تمایز گردیده عبارت است از : 1- برخی تکنواژهای نحوی که در زبان متون نثر کهن فارسی به عنوان حرف اضافه مورد استفاده قرار گرفته است یا در زبان نثر ادبی معاصر کاربردی ندارد و یا بهندرت در نقش حروف اضافه قار می گیرد ؛ 2- استعمال یک حرف اضافه با گونه های مختلف آن ؛ مانند«با» که شامل گونه های : «ابا» ، «با» و «وا» می باشد . ....