مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نارسیسیسم
حوزههای تخصصی:
رابعه در گذار از پل مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله پیش رو، آن است که نشان دهد چرا در قلمرو عرفان، همواره این گونه یاد شده است که نخست بار، زنی از عشق و محبت الهی دم زده است. در این مقاله، با نگاهی ساختارشکنانه، نخست، تردد روانی رابعه در دو قلمرو عشق و عرفان کاویده و آسیب گاههای نگره عرفانی رابعه با تامل بر خصیصه های وابستگی، مازوخیستی و از خود بیگانگی او گزارده می شود. سپس در بخشی با عنوان رابعه به مثابه زن نارسیسیست، چرایی گرایش او به عرفان از منظری نوین تحلیل می گردد. نتیجه به دست آمده از این مقاله آن است که گرایش به عرفان، گاه می تواند پیامد نوعی واپس خوردگی در قلمرو زیست جهان دنیوی فرد باشد.
نقش «من نفسانی» در مقالات شمس؛ تجلی «فرایند آینه» در «ساحت خیالی» مؤلف و خصایص «نارسیسیستی» آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس تبریزی از مشایخ بزرگ تصوف و از تأثیرگذارترین چهره ها بر مولانا به شمار می رود، در عین حال از قبل روایات موجود، ابعاد مبهم بسیاری در مورد احوال و خصوصیات وی به چشم می خورد. در متن مقالات شمس به منزله اثری که بازتاب دهنده بخش هایی از زندگی و عقاید مؤلف خود است، با مجموعه عباراتی مواجهیم که متضمن مفاهیمی نظیر انانیت و تفاخر بوده، نمایانگر جایگاه و اعتبار مفهوم «من» نزد مؤلف هستند. این عبارات عمدتاً به ایراد وجوه تحسین برانگیز «خود» اختصاص داشته، یا دیگر مشایخ را به باد نقد و تقبیح گرفته است. نظر به اینکه در مبانی تصوف، خودپسندی همواره به مثابه مانعی در راه وصول به مطلوب تلقی شده است، با مسیله ای متناقض نما روبه روایم که به حتم واجد ریشه های گسترده ای در شخصیت مؤلف است. بنابر رویکرد روان کاوانه، آثار ادبی به منزله مفاهیمی برخاسته از دستگاه نفسانی و بازتابی از ناخودآگاه مؤلف بررسی می شوند. بدین ترتیب، با روش نقد روان شناسانه مؤلف از مجرای متن اثر ادبی، به تحلیل مسیله مذکور مبادرت شده، با محوریت مفهوم «من نفسانی» به بررسی زوایای فکری مؤلف در بستر «ساحت خیال» وی و کارکردهای نمادین آن پرداخته شده است. این امر در قالب شکلی تحقق یافته از کارگزاری فرایند استعاری «مرحله آینه» ترسیم شده و در نهایت به صورت بروز مفهوم «نارسیسیسم» و نمودهای رفتاری آن تبیین شده است.
آسیب شناسی نارسیسیسمِ زبانی در شعر شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
1 - 26
حوزههای تخصصی:
چگونگی شیوه ی استفاده ی هر شاعر از زبان، به قطع در فرم و ساختار شعر او سرنوشت ساز خواهد بود. شاملو با به کار گیری امکانات زبان آرکاییک توانسته است، قلمروِ زبانِ شخصی خود را در حوزه ی شعر مدرن ایران تثبیت کند. از نگاه منتقد به دور نمی تواند بود که شاملو در مسیر بلوغ هنریِ شعر خود، به تمامی نیز از منافع بوطیقای زبان گذشتگان بهره ور نبوده است و در موارد موفّقِ کار (که کم هم نیستند)، با اراده ورزی هنری، اشعاری ماندگار به کار نامه ی ادبیات معاصر فارسی ارزانی داشته است. در این پژوهش در پی بررسی جوانبی از شعر شاملو هستیم که با تأثر از جاذبه های زبان باستان گرایانه، به نوعی «نارسیسم زبانی» دچار شده است (این مطلب در مقدمّه و به طور مبسوط در تحلیل بحث خواهد آمد). روش این پژوهش تحلیلی – انتقادی است و بعد از توضیح مبانی نظری، به دسته بندیِ عملیِ آسیب های خودشیفتگی زبانی، در شعر شاملو توجه شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زبان ورزی بیش از حد شاملو، در برخی از موارد آسیب هایی جدی به شکل و محتوای هنر او وارد کرده است.
بازتاب مشخصه ی روانی تسلیم ناپذیری در اشعار مهدی حمیدی شیرازی و شاملو (با رویکرد روان کاوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهدی حمیدی و شاملو، شاعران صاحب سبکِ ادبیات معاصر هستند؛ مشخصه ی روانی تسلیم ناپذیری به صورت یک اندیشه و فرم بیانِ غالب در اشعار این دو شاعر، انعکاس یافته است؛ این هنرمندان، هنگام رویارویی با دشواری ها، در غالب مضامین ادبی خود، علاوه بر مشابه دانستن استعداد و توان خویش با شخصیت های اساطیری، مقابل سوژه های بزرگ مانند قانون، سیاست، مقدسات و... قدرتمندانه گردن فرازی کرده اند؛ ابعاد روانی ذکر شده، مرتبط با طیف هایی از خودشیفتگی نیز است. در جستار حاضر، با استفاده از نظریات روان کاوان، علل درونی سرایش اشعار گردن فرازانه مشخص شد. پژوهش می خواهد به این پرسش پاسخ دهد که پدیده ی روانی تسلیم ناپذیری، کیفیت، کمیت و سبک بیان ادبی این دو شاعر را به صورت چشم گیر تحت تأثیر قرار داده است یا خیر. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. در پایان، این نتیجه حاصل شد که انواع جلوه های تسلیم ناپذیری، نقش بارزی را در نحوه ی گزینش صنایع ادبی، کمیت، پیشبرد وجه هنریِ مضامین و ارزش آثار این شاعران ایفا نموده و ازین رو قابل چشم پوشی نیست.
تحلیل نشانه های خودشیفتگی در شخصیت بهرام بر اساس داستان بهرام و آزاده
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
54 - 63
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی امروز، نارسیسیسم یا خودشیفتگی، به عنوان نوعی اختلال شخصیتی تعریف می شود. در این اختلال، فرد خودشیفته، دچار نوعی خودبزرگ بینی شده و با کوچک ترین انتقاد از جانب دیگران درباره خود، مهارت هایش و آنچه برای او والامنشی محسوب می شود، عکس العمل منفی نشان می دهد. با توجه به شدت خودشیفتگی، این عکس العمل می تواند از سطح لفظی تا دگرآزاری را دربرگیرد. این تیپ شخصیتی، می خواهند دیگران در خدمت اهداف آنان باشند و در غیر این صورت، از نظر آنها، دیگران اصلاً وجود ندارند و حتی در مواردی دست به حذف دیگری می زنند. از مصادیق این مورد، داستان بهرام و آزاده است که در شاهنامه و منابع دیگر، آمده است. با وجودی که بهرام یکی از پادشاهان بزرگ ساسانی است، اما زمانی که با کنیزش آزاده به شکارگاه می رود، بر اثر انتقادی که کنیز از او می کند، چنان به خشم می آید که جان آزاده را می گیرد. این پژوهش در پی آن است تا با تحلیل چیستیِ اختلال خودشیفتگی، به واکاوی این پدیده و عوامل بروز آن در شخصیت بهرام بپردازد و جلوه این اختلال را در داستان بهرام و آزاده بررسی کند. روش تحقیق این پژوهش تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات آن نیز به شیوه کتابخانه ای و الکترونیکی انجام شده است.