فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۷٬۷۰۱ تا ۴۷٬۷۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
رد پاره ای از واژگان زبان پهلوی در گویش های مناطق مختلف ایران دیده می شود. در گویش شوشتری، که یکی از گویش های حوزه ی جنوب غربی ایران است، واژگانی از پهلوی دیده می شود که پیش از این پژوهشگرانی بعضی از این واژگان را رصد نموده و به آن ها پرداخته اند. در این پژوهش، کوشش شده است با بررسی ساختار صرفی واژه ی پهلوی «اَکار» و تبدیل آن به «عُگُر» در گویش شوشتری تحول آوایی صامت چاکنایی «همزه» به صامت حلقی «ع» مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد همزه ی آغازین بعضی واژگان گاه در گویش شوشتری به صامت حلقی «ع» ابدال می گردد. در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی انجام شده، جمع آوری داده ها به صورت میدانی و کتاب خانه ای انجام شده است. اگرچه یکی از نگارندگان، خود، گویشور این گویش است، در این پژوهش، شیوه ی تلفظ واژگان در گفت و گو با سالخوردگان و افراد بی سواد ثبت شده و با مراجعه به منابع معتبر، سعی شده است درستی آن ها مورد تأیید قرار گیرد. همچنین، با استناد به ترجمه ای کهن از قرآن مجید موسوم به «قرآن قدس»، پیشینه ی کاربرد واژه ی «اَکار» در متنی از نخستین روزگاران استقرار اسلام در ایران نشان داده شده است.
معانی و بیان؛ از آشنایی تا جدایی (بررسی آراءِ شارحان مفتاح العلوم در خصوص نسبت میان علم معانی و علم بیان در قرن هفتم و هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از پژوهش های معاصر درباره تاریخ بلاغت مسلمانان، اغلب جدایی دو علم معانی و بیان را به ابویعقوب سکاکی (ف 626 ق) و بعضی به جرجانی (ف 471 ق) نسبت داده اند. ضعف بزرگی این تاریخ نگاری آن است که معمولاً حوادث فکری تاریخ را به یک شخص خاص منسوب می کند، حال آنکه پیدا است که هر حادثه ای در تاریخ علم امری تدریجی است و پدیدآمدنش امری یکبارگی و به دست یک فرد نیست. جدایی این دو علم نیز نه تنها از پیش از سکاکی آغاز شده بود بلکه تا چند قرن پس از او نیز به طول انجامید. بر همین بنیاد نگارندگان این مقاله بر آن شدند تا شرح جدایی این دو علم را از یکدیگر در قرن های هفتم و هشتم -یعنی پس از سکاکی- پی گیری کنند. با بررسی شرح های این دوره آشکار شد که یکی از شارحان مفتاح به نام قطب الدین شیرازی (ف 710 ق) در پی آن است که به جای پرداختن به تفاوت های این دو علم، بیشتر به شباهت ها و یکسانی های آنها بنگرد درحالی که هرچه به اواخر قرن هشتم نزدیک تر می شویم شارحان، بیشتر به تفاوت های این دو علم نظر می کنند. در واقع در اواسط و اواخر قرن هشتم، این نگرش شیرازی، با نقد چند تن از شارحان برجسته، روبه رو می شود. اهمیت این نقدها در آن است که زمینه ساز جدی تر شدن و در نهایت قطعی شدن جدایی این دو علم می گردد. در این مقاله کوشش خواهد شد تا تقابل این دو نظرگاه، یعنی هواداران جدایی حداقلی معانی و بیان و هوادران جدایی حداکثری این دو علم، به تفصیل بیان شود
تحلیل گفتمان سیاست و اجتماع در غزلیات هوشنگ ابتهاج (بر پایه نظریه ون دایک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
۱۷۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش پس از معرفی مؤلفه های گفتمان کاوی ون دایک به تعیین و توضیح عمده ترین موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی هوشنگ ابتهاج در غزلیاتش و سپس به واکاوی گرایشهای سیاسی و اجتماعی وی براساس نظریات ون دایک پرداخته شده است. براساس یافته های پژوهش از میان چهار ضلع مربع ایدئولوژیک ون دایک، بیان و تأکید بر اطلاعات حاوی نکات مثبت درباره گفتمان خودی، و بیان و تأکید بر اطلاعات حاوی نکات منفی درباره قطب دیگری، در قالب مؤلفه هایی چون: توصیف، واژگانگرایی، بزرگنمایی، تعمیم بخشی، کنایه و... اساس موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی ابتهاج را شکل می دهد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی، و داده های پژوهش با بهره گیری از تحلیل و تفسیر محتوا به روش کتابخانه ای بررسی قرار شده است.
نگرشی به شخصیت زن در تاریخ بیهقی و جهان گشای جوینی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۴
137 - 164
حوزههای تخصصی:
دولت غزنوی، یکی از دولت های مقتدر ترک است و تاریخ بیهقی شرح حال شاهان و سلاطین، نبردها، مصالحه ها، سخن چینی ها و رقابت های درباری است که در آن زمان نگاشته شده است. در تاریخ بیهقی، مطالب گسترده ای درباره زنان و جایگاه آنان یافت نمی شود؛ اما بررسی و پژوهش در مطالب موجود آن کتاب، ما را در یافتن وضعیت زنان در دوره ی غزنویان، به ویژه زنان درباری، یاری می نماید.
تاریخ جهان گشای جوینی نیز از کتاب های بسیار سودمند عهد مغول است که در آن علاوه بر احوال مغولان، به بیان احوال و اتفاقات زمان خوارزمشاهیان و تا حدودی اندک، ایوبیان و فاطمیان، پرداخته شده است.
بدون شک، تاریخ جهان گشا یکی از منابع دست اول و بسیار غنی در خصوص وضع زنان در دوره مغول است که در این پژوهش، ضمن بیان وضعیت زنان در روزگار غزنویان و مغولان، جایگاه آنان در دو تاریخ مذکور نیز بررسی و نمایانده خواهد شد.
شخصیت پردازی در داستان فرود
حوزههای تخصصی:
در فایل اصل مقاله موجود می باشد
تطبیق نظام های خنده معنایی ادبیات عامه و ادبیات کودک: از منظر نشانه معناشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گِرمَس در نشانه شناسی روایی خود دو نظام معنایی «برنامه مدار» و «مُجابی» را مطرح می کند. لاندوفسکی، علاوه بر این دو نظام، قائل به دو نظام معنایی تعاملیِ «تطبیقی» و «تصادفی» نیز هست. نظام های چهارگانه مذکور (برنامه مدار، مجابی، تطبیقی، و تصادفی) به ترتیب مبتنی بر نظم، نیت مندی، تعامل حسی، و شانس هستند. با توجه به اینکه نشانه معناشناسی اجتماعی نظریه تولید و دریافت معنا در کاربرد است، پژوهش پیشِ رو بر آن است که در چارچوب نظام های چهارگانه لاندوفسکی، با شیوه تحلیلی توصیفی نشان دهد که قصه های طنز کودکِ معاصر به مثابه خرده بافت های موقعیتیِ خنده داری هستند که راهبردهای معناسازِ بیناسوژه ایِ خود را از کلان بافت های تاریخی فرهنگی ای مانند قصه ها، مثل ها و لطیفه ها به ارث می برند. مسئله پژوهش چگونگی کاکرد روابط بیناسوژه ای (روابط میان شخصیت ها) در تسرّی این شگردهای خنده معنایی است. منظور از «شگردهای خنده معنایی» راهبردهای شکل گیری فرایند خنده در چارچوب یک نظام معنایی است. این پژوهش برای نخستین بار نظام های معنایی طنز را معرفی و رده بندی می کند.
Xenophobia in Media: Reconstruction of Subjectivity in Iqbal Al-Qazwini’s Zubaida’s Window(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study argues the relationship between the media’s power and the reconstruction of subjectivity in Zubaida’s Window, a novel by Iqbal Al-Qazwini. It is a description of the tortured psyche of the exiled woman and her attempts to reconstruct her displaced subjectivity among different versions of media’s Baudrillardian simulacra and to distinguish reality from unreality. Media’s depictions of death and war’s destruction can generate xenophobia among natives who may blame immigrants for their social problems and disturbing spatial harmony. Qazwini re-emphasizes that xenophobia can destroy an immigrant’s self-perception and trigger the preference for death. Moreover, the hyperreal versions of truth and ignoring the subaltern’s voice and revelation affect an immigrant’s mentality negatively and persuade her/him to prefer loneliness and death to have social interactions. This article focuses on the significance of media in the reconstruction of subjectivity, intensification of anti-immigration views, and the dark sides of modern war based on the interrelated theories of David Miller and Derek Gregory. Considering the issues of compulsory displacement and territoriality, Miller focuses on the ethical/political dimensions, while Gregory examines the causes of armed conflicts and geopolitical factors. By applying such an interdisciplinary approach, the researchers investigate Zubaida’s mental downfall, her failure in the reconstruction of subjectivity, and her inability to reconcile different self-images. This article examines her ceaseless effort to reverse the colonial power of media by adhering to her homeland’s memories, or watching her country’s news through TV’s representation, or ignoring spatial interactions, and lack of interest in self-renovation.
درنگی بر پیوندهای معنایی و بلاغی واژگان در ابیاتی از حافظ؛ نگاهی به کتاب مهندسی سخن در سروده های حافظ از محمد راستگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
35 - 52
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه مهم ترین ویژگی سبکی و هنری شعر حافظ، استفاده اعجاب انگیز او از ایهام و انواع آن و به ویژه ایهام تناسب است، محققان بسیاری کوشیده اند با استخراج شواهد ایهام و انواع آن در شعر او، لایه های معنایی و رمزوارگی زبانی او را به تصویر بکشند. ازجمله پژوهشگرانی که درزمینه شعر حافظ، مطالعات درخوری انجام داده است و آثار ارزشمندی را در این حوزه به جامعه ادبی و علمی تقدیم کرده، محمد راستگوست. از جمله آثار راستگو، کتاب مهندسی سخن در سروده های حافظ است که در سه دفتر گردآوری شده است. دفتر نخست، به نام در پی آن آشنا ، شامل سه گفتار در باره زبان و بیان هنری حافظ است. نویسنده در این کتاب، کوشیده است شگردهای هنری حافظ را برای دستیابی به هندسه استوار و خلل ناپذیر سخن خویش بازنماید. این مقاله کوشش دارد ضمن تأیید یا نقد توضیحات راستگو ذیل ابیات که در پیوند با شگردهای هنری حافظ آورده شده است، نکات و مطالب دیگری نیز برای تکمیل و تبیین ظرفیت های بیشتر هنری شعر حافظ و به ویژه ابیات بحث شده مطرح کند. روش پژوهش، کتابخانه ای و اسنادی است.
ایتالو ازووُ الگوی رمانپردازی مدرن در سالهای اولیه قرن بیست ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
337 - 360
حوزههای تخصصی:
در ایتالیای قرن بیستم نویسندگانی چون پرتزولینی، پاپینی و ورگا با توجه به اینکه به ساختاررمان کلاسیک قرن نوزدهم متصل بوده و در سبک نوشتاری از لئوپاردی و مانتزونی تقلید کرده اند، در نوسازی ادبیات قرن بیستم و به خصوص رمان نقش خاصی ایفا نکرده اند، لذا رمان در قرن بیستم می بایست با نیاز فرهنگی و اجتماعی انسان عصر جدید آشنا باشد و این همخوانی به نظر برخی منتقدین فقط از طریق حرکت به سمت رمان مدرن اروپا ممکن ا ست. ایتالو ازوو در این سالها با پیروی از برخی تئوری های تفکر غربی در رمان خویش به بررسی رابطه فرد با دیگران در جامعه مدرن می پردازد و بدین سان رمان ایشان دارای نوآوری های حائز اهمیت است. این مقاله ضمن پرداختن به شرایط و ویژگی های فعالیتهای ادبی دهه سی قرن بیستم و با بررسی برخی نویسندگان مجله سولاریا سعی بر آن دارد شرایط فرهنگی و ادبی ای که با آن جامعه ایتالیا به استقبال ایتالو ازووُ می رود را مورد بررسی قرار دهد.
بررسی نقش داستان کوتاه در فرآیند آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۷شماره ۶
85 - 102
حوزههای تخصصی:
برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان در هر مقطعی و متناسب با هر مطلبی، دستگاه و روش آموزشی خاصی ایجاب میکند. این دستگاه آموزشی با نگاه به نیاز زبان آموز شکل میگیرد. یک روش برای ایجاد انگیزه، کاربرد متون ادبی در کلاس درس برای زبان آموزان است؛ زیرا نثر ادبی، نثر خلاقانهای در سویههای ساختاری و روایی است. در این بین داستان کوتاه با تکیه بر جنبه ارتباطی زبان، موقعیتهایی را میآفریند که هدفی فرهنگی و جامعه شناختی را در کنار آموزش واژگانی و دستوری دنبال میکند. داستان کوتاه ابزار بسیار مناسبی است که جریان فراگیری را بهصورت عمیق در زبانآموز ایجاد میکند. بهرهگیری از این شیوه ارتباطی، سبب میشود که مدرس بتواند به مباحثی فراتر از انتقال آموزههای اطلاعاتی زبان (ساختها و اشکال دستوری) بپردازد. در این مقاله با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی پس از بررسی کلی روشهای آموزش زبان به غیرفارسی زبانان به بیان اهمیت بهرهگیری از داستان کوتاه میپردازیم. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در فرآیند آموزش زبان به غیرفارسی زبانان، با بهرهگیری از ساختار داستان کوتاه در فرآیندی جذاب بدون پیچشهای شعری و صورخیال دیگر متون ادبی، میتوان عناصر فرهنگی، جامعهشناختی و واژگانی را به زبانآموزان منتقل ساخت.
درنگی بر محتوای کتاب های نامه ای ادبای ایرانی در طول سال های 1330 تا 1349(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
5 - 28
حوزههای تخصصی:
در نامه ها اطلاعاتی وجود دارد که شاید در هیچ منبع رسمی دیگری نشود آن ها را پیدا کرد. شناسایی موضوعات بیان شده در کتاب های نامه ای (نامه های خصوصی ادیبان به همسرانشان) و معرفی این محمل به عنوان یک منبع دست اول اطلاعاتی به استفاده کنندگان بوده است. پژوهش حاضر کاربردی است و برای اجرای آن از روش پژوهش تحلیل محتوای کمی استفاده شد. جامعه پژوهش 100 عنوان کتاب نامه ای بود، 6 عنوان کتاب انتخاب شد که توسط جلال آل احمد، سیمین دانشور، احمد شاملو، علی شریعتی و فروخ فرخ زاد نوشته شده که شامل 859 نامه بود. برای تحلیل محتوای نامه ها از اصطلاحنامه فرهنگی اصفا استفاده شد. و یافته ها نشان داد 859 نامه خصوصی شامل موضوعات مختلفی بود که با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر آن دوره بیشترین موضوع مطرح شده در نامه ها مربوط به مقوله سیاست با فراوانی(400) و مقوله های آثار ادبی با (390) و مجلات با(256) فراوانی در رتبه های بعدی قرار گرفتند. پژوهش نشان می دهد ادیبان فارغ از اوضاع مختلف جامعه نبوده اند. این افراد در نامه های خصوصی خود به انواع مختلفی از موضوعات در زمینه های گوناگون پرداخته اند که جنبه های مختلفی از اطلاعات( سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ادبی و غیره) را در برمی گیرد که می تواند برای پژوهشگران و کسانی که علاقه مند به این حوزه هستند مثمر ثمر باشد این نامه ها هرچندخصوصی بوده اند اما دربردارنده اطلاعات فراوانی برای رفع نیاز اطلاعاتی استفاده کنندگان می باشد و همچنین معرفی این منابع به کتابداران مرجع، زیرا با شناخت انواع منابع موجود در کتاب خانه کتابداران مرجع می تواند در جهت رفع نیاز اطلاعاتی مراجع بهتر عمل کند.
تأمّلی بر ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
79 - 106
حوزههای تخصصی:
در تمامی ژانرهای ادبی، متونی هستند که از مراتب قابلیّت نمایشی برخوردار باشند. واکاوی این ظرفیّت ها، به آشکار شدن جنبه هایی مهم و زوایایی ظریف از متون منجر می شود. یکی از زمینه های قابل پژوهش از این منظر، آثار صوفیانه و عارفانه اند. نارسا بودن زبان توصیفی و مستقیم برای تبیین مفاهیم و تجربیات عرفانی، نیاز به کاربرد شگردهایی چون بیان روایی و نمایشی را با درجات مختلف، قوّت می بخشد؛ یعنی ترسیم و بازنمایی، به جای توصیف و توضیح صِرف. موضوع این مقاله، بررسی ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد است. در ماجرای مذکور، عناصر نمایشی سهمی قابل توجّه در انتقال مفاهیم ذهنی نویسنده دارند. این عناصر، با محوریّت پردازش شخصیّت روح در بستری از روند پیچیده متافیزیکی، به ارتباط مخاطب با مطلب، کمکی شایان تأمّل کرده اند. مهم ترین یافته ها نشان می دهند، بارزترین عناصر و شگردهای نمایشی این ماجرا که در القای مفاهیم گوناگون کارآمدتر بوده اند و همه حول محور شخصیّتِ روح، به پرداخت و قوام آن مدد رساند ه اند، به ترتیب عبارتند از: شخصیّت پردازی، کنش، گفت وگو و کشمکش. مهم ترین مفاهیمی که از طریق این عناصر و شیوه ها القا می شوند، از این قرارند: ماهیت روح و جسم و تضادّ و توافق آن ها، اشتیاق بازگشت به زادبوم روح، عشق، معرفت و دشواری های آن، دنیای ممدوح و مذموم و نیز فنا و بقا. هنگام کاربرد اغلب عناصر و شیوه-های بیانِ داستانی در این ماجرا، جلوه های تمایل به نشان دادنِ نمایشی، به جای تعریف کردن، مشهود است؛ امّا این نمود، هنگام استفاده از شگردهای مؤثّر تمثیل پردازی و تصویرسازی و نیز دو عنصر کنش- واکنش و گفت وگو بارزتر است.
نقد و بررسی حکایت تمثیلی «جنون» از مقامات حمیدی (مطالعه موردی بر اساس قواعد ساختارگرایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
111 - 129
حوزههای تخصصی:
مقامات حمیدی مجموعه ای است از داستان های کوتاه تمثیلی که در هر کدام از آنها، یک موضوع عرفانی به صورت تمثیلی مورد بحث قرار می گیرد. این مقاله حکایت جنون را با توجه به معماری داستان و هندسه ساختاری آن، مأموریت ذاتی اثر و کردار گفتاری- نوشتاری سراینده، به صورت کمّی تشریح می نماید و در پایان به این نتیجه می رسد که نویسنده در این کتاب تعلیمی با تبحر خاصی انسجام متن را با هنر و مهارت درآمیخته و پند و اندرزهای دینی- اخلاقی خود را به مخاطب ارائه کرده است.
بازشناخت ِقصّه عامیانه اعجوبه و محجوبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجوبه و محجوبه از جمله قصّه های عامیانه ای است که در قرن هفتم به قلم حامدبن فضل الله سرخسی تألیف شده است. دو راوی در این متن ادبی، طی ده روز، بیست قصّه روایت می کنند که تمام قصّه های بیست گانه، دارای محتوای اخلاقی و اجتماعی هستند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که نوع روایت و شاخص ترین مضامین قصّه های اعجوبه و محجوبه چیست؟ مطابق دستاوردهای تحقیق، مسائل اخلاقی و تربیتی در قالب مثال ها و تمثیل های محسوس و عینی در این قصّه، آموزش داده می شود تا میزان یادگیری و ماندگاری آن در ذهن مخاطب، افزایش یابد. اعجوبه و محجوبه در گروه قصّه های بلند ایرانی جای می گیرد و قصد حامد بن فضل الله سرخسی از نوشتن آن، انتقال پیام های اخلاقی و ارزش های خانوادگی، اجتماعی و انسانی به مخاطب عام از طریق نقل قصّه است؛ به همین سبب عناصری که وی در بیان قصّه به کار می برد، همه ساده و بدون پیچیدگی است.
بررسی گفتمان اکوفمینیسم در رمان ره ش نوشته رضا امیرخانی براساس الگوی تحلیل گفتمانی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب منابع طبیعی و مشکلات زیست محیطی به دغدغه های انسان معاصر تبدیل شده اند. بررسی ابعاد این معضلات و رابطه آن با حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی باعث شد تا به نقش انسان در افزایش و یا کاهش آسیب های زیست محیطی توجه شود. از نظر پیر شونتچه، نظریه پرداز زیست محیط، زبان و ادبیات نقش مهمی در آموزش مسئولیت پذیری اجتماعی نسل آینده، برای رسیدن به توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست ایفا می کنند. اکوفمینسم جنبش فکری است که ادعا دارد بهره برداری سودجویانه از منابع طبیعی و نگاه فرودست به زنان با یکدیگر رابطه مستقیم دارد و ازبین رفتن تبعیض جنسیتی راهی برای حفظ محیط زیست می باشد. در این پژوهش چگونگی بازتاب مؤلفه های اکوفمینیسم در رمان ره ش رضا امیرخانی بررسی خواهد شد، با خوانش اثر بر پایه تحلیل گفتمان انتقادی، رویکرد فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، نشان می دهیم چه رابطه ای در جامعه مردسالار، بین تخریب محیط زیست و تمایل بر اقتدار بر زنان وجود دارد. نتایج نشان داد، زن بدن خود را به جهان هستی وام می دهد تا بیانگر اندیشه شود، رابطه تعاملی تن زنانه در تارو پود جهان و تجلی هستی در زن پیام نمادین تشابه تسلط توجیه ناپذیر مردان در هرم قدرت جامعه مردسالار بر زنان و هستی را دارد که بهره برداری بی رویه از محیط زیست را به دنبال می آورد.
نگاهی زیباشناختی به ساختار آوایی شعر محمدرضا شفیعی کدکنی (بررسی مجموعه شعر هزاره دوم آهوی کوهی)
حوزههای تخصصی:
ساخت گرایان بر این باورند که اساس شعر، ساختار آن است و ساختار، به مجموعه ی ارتباط متقابل اجزا و عناصر تشکیل دهنده ی یک کل تلقی می شود. یکی از ساختارهای عمده زبان ادبی که از دیرباز مطرح بوده و در دوره شکوفایی نقد ادبی جدید در ادبیات غرب مورد توجه قرار گرفته است، ساختار آوایی است؛ به عبارت دیگر، در بررسی های ساختاری جدید، روساخت اثر اهمیت بیشتری یافته است. هدف شعر چیزی نیست مگر همنوایی و هماهنگی میان عناصر شعری و یکی از راه های ایجاد این همگونی و همسنگی، ساختار آوایی شعر است. این جستار به بررسی ساختار آوایی (روساخت) و دسته بندی دقیق روش های تشکیل دهنده ی این ساختار در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی(م. سرشک) پرداخته و به آرایه هایی که در شکل گیری ساختار آوایی نقش داشته اند، اشاره نموده است. شفیعی کدکنی یکی از شاعران معاصر است که اشعاری در قالب های کلاسیک و نیمایی دارد. دفتر ‹هزاره دوم آهوی کوهی› بیانگر آن است که او با استفاده از امکانات متعدد زبانی، توانسته جنبه ی موسیقایی شعرش را تقویت نماید. ساخت آوایی که در سه سطح: توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی رخ می دهد در شعر شفیعی بسیار مورد توجه است؛ کاربرد آرایه-های گوناگون زبانی مانند انواع روش های تکرار، تسجیع و تجنیس و استفاده از عناصر ایجاد موسیقی (بیرونی، درونی و کناری) بر زیبایی ساختار آوایی شعر شفیعی کدکنی افزوده است. وی با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف تشکیل دهنده ی کلام -از واج تا جمله- جنبه ی زیبایی شناسیک و هنری شعرش را برجسته نموده است.
موسیقى شعر اخوان
حوزههای تخصصی:
بررسی مرگ از دیدگاه پدیدارشناسی غیریت در رمان گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی جریانی است که هدف اصلی آن، رسیدن به شناخت واقعی ماهیات و ذات است رها از هرگونه پیش فرض و پیش داوری؛ به گونه ای که هستی واقعی و راستین موجود از جانب خویش اجازه ظهور یابد و دخالت ذهن و محتویات آن از سر راه موجودات کنار رود و با تقلیل یا فروکاست بتوان به توصیفی اصیل و واقعی از هستی موجودات دست یافت. جعفر مدرس صادقی یکی از نویسندگان مطرح ادبیات معاصر ایران است که در زمینه های مختلف از جمله داستان، رمان و نیز در حوزه ترجمه و ویرایش و تصحیح متون کلاسیک فعالیت های شایان توجهی داشته است.او هر چند رسما پدیدارشناس نیست، اما آرایی در نویسندگی دارد که به پدیدارشناسان نزدیک است. در این مقاله مفهوم اساسی مرگ از دیدگاه پدیدارشناسی و به طور خاص پدیدارشناسی غیریت، در رمان گاو خونی نوشته جعفر مدرس صادقی معرفی و تحلیل می شود. کوشش برآن است که سیطره مرگ بر فضای رمان نشان داده شود و بر اساس شواهد متن رابطه شخصیت اصلی رمان (راوی) با مرگ از دیدگاه پدیدارشناسی بررسی شود. مرگ به مثابه رویدادی آینده و خارج از فهم بر اشخاص داستان فرود آمده آنان را از مقام سوژه بودن خارج ساخته منفعل می سازد.
تحلیل شعر آیینی در دیوان «حزین لاهیجی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات آیینی با فرهنگ و اندیشه ایرانی پیوند ناگسستنی دارد. شعر آیینی بخش مهمی از ادبیات فارسی است که شاعران اهمیت و اعتبار ویژه ای به آن می دهند. این نوع ادبی در زبان فارسی از پیشینه و جایگاه ویژه ای برخوردار است. شعر آیینی، شعری است که در مورد آیین ها و بسیاری از مناسبت های زندگی فردی و اجتماعی، دینی و مذهبی، قومی و منطقه ای سروده می شود. این نوع شعر معمولاً حاوی مدح و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص)، ائمه اطهار (ع) و آیین های کهن باستانی و ملی است. با پیروزی انقلاب اسلامی، شعر آیینی که گاهی ولایی نامیده می شود؛ وارد مرحله ای تازه شده و شاعران به واسطه ماهیت دینی و حماسی انقلاب به گونه ای متفاوت از دوره گذشته به شعر آیینی روی آورند و این مضمون رو به فزونی قرار گرفت. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، به جایگاه شعر آیینی در دیوان حزین لاهیجی که از شاعران بنام استان گیلان است، پرداخته شده و اشعار ایشان که در مدح و منقبت پیامبر اسلام (ص) و بزرگان دین سروده شده است، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حزین لاهیجی در اشعار خود به فضایل بزرگ انسانی پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) توجه خاص داشته است.
تأملی در مفهوم فنا در اندیشه بیدل و مولانا و تفاوت آن با فنا در عرفان هندی (بودایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
93 - 110
حوزههای تخصصی:
مولانا نماینده تصوف خراسان و بیدل نماینده سبک هندی و پرورش یافته هند و آگاه به عرفان بودایی و اسلامی، هر دو است و اگرچه در شیوه بیان متفاوت اند، در بسیاری از موضوعات عرفانی تشابه دارند. یکی از این مفاهیم عرفانی فناست که در اشعار مولوی و بیدل کاربرد گسترده ای دارد. مولانا در مثنوی حدود 89 بار و بیدل در اشعار خود حدود 101 بار به این مفهوم عرفانی اشاره کرده است. فنا از مسائل مهم در نظام فکری مولوی است، مولوی به شیوه تمثیلی قرآن، فنا را تفسیر می کند و آن را استحاله نفس دانی به نفس عالی می داند و بیدل گاه با قراردادن واژه «فنا» در جایگاه قافیه و گاه با تشبیهاتی مانند «خواب فنا»، «گرداب فنا»، «محراب فنا»، «مضراب فنا» و «رسن تاب فنا» به توصیف و تصویر مقوله فنا می پردازد. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که دیدگاه بیدل و مولانا درمورد مقام عرفانی فنا چیست و وجوه اشتراک و افتراق فنای اسلامی با فنا در عرفان هندی کدام اند؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که بیدل دهلوی با آنکه در بستر عرفان بودایی بالیده، عرفان او رنگ و بوی اسلامی خود را حفظ کرده است.