فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۲۶۱ تا ۴۵٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگی های آواها و ترانه های کار کاسبان محلی در بازارهای سنتی رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آواها و ترانه های کار، یکی از جلوه ها و عناصر فرهنگ عامه به شمار می روند. بررسی و مطالعه در زمینه این عناصر هویتی و فرهنگی در جامعه ایرانی به منظور بازشناسی میراث فرهنگی و تاریخی که در بستر اقتصادی و زندگی روزمره مردمان ایران زمین شکل گرفته به منزله یکی از موضوعات بکر و بااهمیت در حوزه مردم شناسی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از این رو، بازارهای گیلان یکی از بازارهای مهم و بااهمیت به شمار می آیند، زیرا کاسبان بازار با آواها و ترانه های کار شور خاصی به فضای بازار می بخشند. در این مطالعه تلاش شد تا با حضور در میادین و بازارهای سنتی در رشت و ثبت و ضبط و تحلیل محتوای آواهای کار بازاریان، ترانه های کار کاسبان از جنبه های زبانی و واژگانی، زیبایی شناسانه و ادبی و جنبه های محتوایی و مضمونی بررسی شود. زبان محلی، بیان ساده و عامه، استفاده از ریتم و قافیه، زبان طنز، جمله های ندا، توصیف کیفیت، تازگی، ارزانی و مضامین مذهبی و اجتماعی از جمله مهم ترین ویژگی های عمومی، زبانی، زیبایی شناسانه و محتوایی ترانه ها و آواهای کار در بازارهای رشت به شمار می رود. کاسبان بازار به مثابه کنشگری اقتصادی با خواندن این ترانه ها، ضمن تبلیغ کالای خود نقش مهمی در بازتولید هویت و فرهنگ محلی و ملی دارند.
تصحیح و بازشرح بیتی از سعدی با رویکرد تلفیقی (نسخه پژوهی و زیبایی شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله پژوهش حاضر، تردید درباره ضبط و نتیجتاً بازتصحیح و شرح بیتی از یکی از غزل های سعدی، به کمک میان رشته ای زیبایی شناسی شناختی است. بیت مورد نظر در غالب نسخه های چاپی موجود این چنین ضبط شده است: بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است پذیرش ضبط «رندان» در این بیت توسط مصححان مختلف باعث شده است که شارحان نیز با ابتنا به آن، شرح هایی گوناگون، متناقض و کم ارتباط با ساختار متن را ارائه دهند. در این پژوهش با استفاده از شواهد گوناگون اثبات شده است که ضبط صحیح واژه مذکور در این بیت «زندان» است و نه «رندان»: اولاً با بررسی نسخ خطی واضح است که این واژه در قدیمی ترین نسخه خطی دیوان سعدی متعلق به زمان حیات شاعر، «زندان» ثبت شده است. ثانیاً از حیث زیبایی شناسی شناختی، واضح است که بیت حاضر بر پایه طرح واره تصویری حجمی و استعاره مفهومی «شوق، زندان است» تصویرسازی شده است.
طرح واره عمودی (نزولی/ صعودی) در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
119 - 144
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی با بررسی روابط میان ذهن و زبان به کشف معنا می پردازد و با بررسی طرح واره های تصویری و کشف انگاشته ای میان حوزه ذهنی و عینی، شناخت تازه ای از سوژه به دست می دهد. طرح واره حرکتی، طرح واره ای تصویری است که در آن، انسان از تجربه حرکت خود و پدیده های متحرک برای پدیده های ذهنی، ساختار مفهومی متحرک و محسوس می سازد. منطق الطیر به دلیل ماهیت تعلیمی عرفانی بر بنیاد سفر مرغان و زبان نمادین، قابلیت بررسی براساس طرح واره حرکتی را دارد. این طرح واره بر اهتمام عطار برای بازگشت به اصل دلالت دارد. پرسش مقاله این است که مصادیق و اهداف حرکت نزولی و صعودی در منطق الطیر چیست و عطار با طرح سفر مرغان، درصدد تبیین کدام مسائل عرفانی است. عطار اصل نزول آدمی را مثبت می داند و نتیجه آمیزش روح و جسم، یعنی آدمی را «اعجوبه اسرار» می خواند. مقصود او از طرح واره نزولی، تشریح موانع و ضرورت گذر از آن ها و منظورش از طرح واره صعودی، تبیین اهمیت و اصالت بازگشت به اصل است. مهم ترین شرط سیر صعودی «رهایی از خود» است و بدترین نوع سیر نزولی، تنزل صفتی است که به دنبال آن، انسان قوه درکش را از دست می دهد. سیر صعودی از عقل به عشق، مستلزم درگذشتن از دنیا و آخرت و دل بستن فقط به حق است که با «عشق» ممکن و به وحدت منتهی می شود. هریک از طرح واره های نزولی و صعودی می توانند با حرکت کمی و کیفی تبیین شوند.
Intersectional-Translocational Positionality in Arab-American Women’s Narratives: Reading Randa Jarrar's A Map of Home and Laila Halaby's West of Jordan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present paper analyzes the conceptualization of contemporary forms of identity construction within the interrelation of diaspora, ethnicity, belonging, transnationality, translocationality, and interculturality. It casts critical light on the complex subjectivity by introducing the concept of translocational positionality addressed by intersectionality theory. Intersectionality is presented as an analytical tool which sets a far more integrated analysis of diaspora, the shifting devaluation of racialized, sexualized, classed, and gendered lives and factors which shape social locationality. Thereby, Floya Anthias' concept of translocational positionality is used to address the complex and intersectional frame of social locationalities of in-transit Arab women and to unravel issues pertain to identity in terms of the status of in-transit Arab women and their unstable positionality on America. Identifying and scrutinizing the complex process of self-inscription in Randa Jarrar and Laila Halaby's narratives: A Map of Home (2008) and West of Jordan (2003), the study revealed that when the sense of non-belonging to place conceived as home occurs, liberating vision for change, fluid positionality and transformation perceptibly emerge. The research concludes locations are particularly fluid and henceforth positionality, home and belonging are necessarily defined in relation to time, context and space and so susceptible to shifts, transformations and contradictions.
واکاوی رویکرد روان شناختیِ تصوف در پژوهش های شرق شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
163 - 192
حوزههای تخصصی:
تمرکز بر نفس و خودشناسی و نیز توجه به منِ قدسی، ازجمله موضوعاتی است که عرفان و تصوف را با روان شناسی پیوند می دهد. تصوف پژوهان غربی در مواجهه با متون عرفانی، از مطالعات تطبیقی، رویکردها و روش های پژوهشی متنوعی بهره برده اند. یکی از دانش ها و ابزاری که این پژوهشگران در بررسی و تحلیل های عرفانی خود استفاده کرده اند، روان شناسی است. شرق شناسان به کمک بن مایه های روان شناختی و روان کاویِ موجود در متون صوفیانه، رهیافتی نوین در تصوف پژوهی ارائه کرده اند. مبنای پژوهش حاضر، واکاوی و نقد آثار ترجمه شده تصوف پژوهان غربی است که با رویکردی روان شناختی به عرفان و تصوف نگریسته اند. با غوررسی در پژوهش های آنان آشکار می شود که ضمیر ناخودآگاه، نماد و مسئله تأویل، به همراه زمینه «فردیت» در نظام روانی یونگ، توجه به «منِ شکوفا» در روان شناسی کمال و تکیه بر اصل تمرکز در نیایش عرفانی، از مهم ترین رویکردهای روان شناختیِ پژوهش های عرفانی شرق شناسان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تمرکز بر فرایند «ذکر» و «مراقبه» صوفیانه و تلاش عارف برای نیل به منِ ملکوتی، سهم قابل توجهی از پژوهش های شرق شناسان را به خود اختصاص داده است. فهم و غرض تصوف پژوهان از رویکرد روان شناسی و روان کاویِ عرفان، لزوماً و مطلقاً، روان شناسی نوین و مکاتب روان درمانگر سده های متأخر نیست، بلکه عمده کوشش آنان - به تبع تمرکز عرفای ایرانی بر نفس- بیشتر گرایشی «نفس پژوهانه» دارد. از سوی دیگر، آنان در بخش اندکی از پژوهش های خود به تطابق آموزه های عرفانی با مکاتب نوین علم روان شناسی باور دارند و از این رهگذر به تحلیل و نقد آن نیز برخاسته اند.
درآمدی بر شناخت زندگی و آثار حکیم عزّالدّین ابراهیم کیشی فیلسوف و پزشک نامدار قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۴
59-78
حوزههای تخصصی:
حکیم عزّالدّین ابراهیم کیشی، فیلسوف، طبیب و دانشمند گرانمایه قرن هفتم هجری است که ابعاد زندگی و شخصیت وی تا کنون ناشناخته مانده است. او در سال های آغازین قرن هفتم در کیش به دنیا آمد و برای فراگیری دانش راهی شیراز شد. مراحل پختگی و کمال علمی وی با روزگار اتابک ابوبکر زنگی همراه بوده است. در سال های پایانی حکومت ابوبکر سعد زنگی بین ابوبکر و شماری از دانشمندان از جمله عزّالدّین کیشی که اغلب از صاحبان علوم عقلی بوده اند نزاعی در می گیرد که سرانجام به اخراج و تبعید تنی چند از ایشان می انجامد. مقصد بعدی عزّالدّین کرمان بوده است. عزّالدّین که به دعوت ترکان خاتون، حاکم قراختایی کرمان راهی آن دیار شده بود تا پایان عمر در آن دیار مسکن می گزیند و ضمن مداوای بیماران به تکمیل دانش و تجربیات پزشکی می پردازد و سرانجام به نگارش آثار گوناگون دست می یازد. نگارنده با تکیه بر منابع تاریخی و آگاهی های درون متنی آثار کیشی کوشیده است از زوایای نهان زندگی و اندیشه آن حکیم فرزانه پرده بردارد و کتاب ها و رسائل وی را به جویندگان معرفی نماید.
آشنایی زدایی از عناصر دیوانی در غزل شاعران سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
1 - 30
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی از مهم ترین فنون گریز از ابتذال، در هر دو حوزه ی ساختار و محتوای هنرِ شعر است که ابزارِ خیال شاعران برای دریافتی متمایز و مهیّج از زبان و انتقال آن به مخاطب واقع شده است. این مبحث مهم نقد ادبی، نخستین بار به وسیله ی فرمالیست های روسی مطرح شد. به عقیده ی آنان تکرار واژگان و ترکیبات کهن، زیبایی متن و به تبعِ آن رغبت مخاطب را تهدید کرده و لزوم بیگانه سازی را نمایان می سازد. جلوه های این هنر شاعری را بیش و کم در تمام ادوار شعر فارسی می توان دید؛ اما در عصر رواج سبک هندی، به دلایلی همچون گذرِ شعر، به ویژه قالب غزل، از ادوار پرشکوه و به تبع آن تکرار و ابتذال عناصر آن و تغییر پایگاه و مخاطبِ هنرِ شعر، این تجلّی نمایان تر است. عناصر دیوانی نیز به دلایلی همچون تعلقشان به دربار، به عنوانِ عظیم ترین مهد پرورش شعر و سنخیّت با ادبیات فاخر و کهن ، به قدری استفاده شده اند که در زمان ظهور سبک هندی، غبار تکرار و کهنگی دامانشان را گرفته است؛ بنابراین، شاعر سبک هندی با انواع فنونِ آشنایی زدایی همچون توجه خیالی به حواشی عناصر، مخالف خوانی، مضمون تراشی، کاربرد تناقض آمیز و کاریکاتوری عناصر و همچنین بهره جستن از آن ها در بیگانه سازی کنایات مبتذل، درصدد نوسازی و نمایاندن دگرگونه ی آن ها در شعر خود برآمده است. در این مقاله، ذیلِ شش عنوان، به تحلیل کاربرد این شگردها در غزل سبک هندی پرداخته ایم.
تحلیل استعاره های مفهومی «عشق» در حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
231 - 262
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رویکرد زبان شناختی استعاره مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطق الطیر عطار را با توجّه به نظریّه لیکاف و جانسون بررسی کرده ایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دوره شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کرده ایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشت های مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی تطبیقی پرداخته ایم و نمونه هایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعاره مفهومی عشق مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعاره های مفهومی بهره برده است. استعاره های خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایه ای به نام «عشق عرفانی» هستند که آن ها را انسجام می بخشند. کلان استعاره های موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعاره هستی شناختی، استعاره جهتی، استعاره ساختاری قرار می گیرند. توجّه به استعاره های موجود در حکایت ذکر شده، نشان می دهد که استعاره کلان «خداوند عشق است» به عنوان مرکزی ترین استعاره است و تمام استعاره های خرد در تکامل این کلان استعاره به کار رفته اند.
بررسی قابلیت های هوش هیجانی در قصه سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
146-181
حوزههای تخصصی:
داستان سمک عیّار از جمله شاهکارهای داستان های عامیانه در ادبیات ایران است. قهرمان داستان عیّاری است به نام سمک که با استفاده از شگردهای گوناگون و همچنین با بهره گیری از روش های روان شناسی، به خصوص نظریه هوش هیجانی، هدف هایش را محقق می سازد. در این مقاله هدف، بررسی عملکرد و رفتار سمک و یارانش از منظر هوش هیجانی از دیدگاه بار- اون (bar-on) است. این پژوهش می کوشد با روش تحقیق تحلیل محتوای توصیفی به صورت کمی و کیفی با استفاده از آمار توصیفی، مؤلفه های هوش هیجانی را در این داستان مورد تحلیل قرار دهد. در روش تحلیل محتوا از نوع توصیفی، واحد تحلیل، عبارات و جملاتی است که عملکرد و رفتار قهرمانان داستان را بیان می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در این داستان، مؤلفه های روابط بین فردی، واقعیت سنجی، خودآگاهی، قاطعیت، حل مسئله، مسئولیت پذیری، کنترل فشار، خرسندی، همدلی، خودشکوفایی، حرمت نفس، خوش بینی، کنترل تکانه و استقلال از لحاظ به کارگیری، به ترتیب آماری قرار گرفته اند؛ به خصوص شش مؤلفه اول که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از لحاظ توجه به مقیاس های کلی، به ترتیب حوزه برون فردی، سازگاری، درون فردی، کنترل استرس و خلق کلی مطرح شده است. دو حوزه برون فردی و سازگاری از لحاظ فراوانی، فاصله بسیار زیادی با حوزه های دیگر دارد. به کارگیری و طرح کاربردهای اجتماعی، مدیریتی و سازمانی این مؤلفه ها، جهت ارتقای سطح علمی و عملکردی در اغلب آموزش ها و رشته های مختلف تعلیمی از دوره ابتدایی تا سطوح آموزش عالی امکان پذیر و قابل دستیابی است. تهیه کتب، فیلم ها و کارگاه های آموزشی و نشر و گسترش آن ها در بین آحاد جامعه و تطابق آن با شرایط مختلف اجتماعی حاکم بر جامعه، بسیار حائز اهمیت و مورد نیاز است.
ZPD Theory and Scaffolding Teaching Strategy: Iranian EFL Learners' Views and Reading Achievement of Short Stories as a Way of Literature Incorporation within Learning Procedure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study, through considering Zone of Proximal Development (ZPD) theory and scaffolding strategy, investigates the use of scaffolding strategy in a language institute and explores the effectiveness of this method on EFL learners' reading achievement of short stories. The researchers adopted a quasi-experimental research design, and the sample of the study consisted of 60 EFL learners. Including 30 students, the experimental group benefited an implementation of scaffolding strategy and related techniques. The control group (including 30 students) benefited from no implementation of scaffolding strategy and related techniques. An interactive communicative language method of teaching was used for the control group. Moreover, a related questionnaire was used to explore the EFL learners' attitude of the experimental group on the mentioned strategy. The reading achievement was measured using a pre-test and a post-test for both the experimental and control groups. The obtained results were analyzed descriptively, the statistical manifestation of which is presented in figures. Items are elaborated separately through tables, and two independent sample t-tests were carried out for the revelation of the result. The data were analyzed using t-test, eta square, and one-way analysis of variance (ANOVA). This study concluded that the employment of scaffolding teaching strategy had a significant impact on the improvement of Iranian EFL learners’ reading achievement of short stories and the students' attitude towards the mentioned strategy was completely positive. Also, the findings revealed that there was not a significant difference between the male and female students' performance.
تقابل؛ ویژگی سبکی خاقانی شروانی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
11 - 47
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم نقد نو- که ریشه در تفکّرات باستانی و اساطیری بشر دارد- تقابل های دوگانه است که اساس تفکّر فلسفی- علمی مغرب زمین را تشکیل می دهد. این اصطلاح از مفاهیم بنیادین ساختارگرایان و در رأس آن ها فردینان دو سوسور است. طرح مسأله ی تقابل و نشان دادن روابط متقابل در متون، علاوه برمعرّفی ساختار، می تواند متضمن فوایدی چون درک معانی متون، بر اساس همین تقابل ها وقرینه سازی ها باشد. برهمین اساس، قصاید خاقانی، بررسی شده و این دریافت حاصل گردیده است که تقابل، یکی از ویژگی های سبکی خاقانی و از مهمترین ابزارهای مضمون سازی اوست. نگارندگان، با مطالعه ی 400 بیت و بررسی تقابل های موجود، دریافته اند که در این 400 نمونه، 185 بیت دارای تقابل اند و با دسته بندی آن ها به نتایج زیر رسیده اند: انواع تقابل ها درشعرخاقانی؛ تقابل های لفظی یا واژگانی 89 مورد، تقابل های تلمیحی 34 مورد، تقابل های مفهومی30 مورد، تقابل های دستوری12 مورد، تقابل های عددی11 مورد و تقابل های حروفی 6 مورد 1. توجّه به این نکته می تواند در گشودن گره های ناگشوده و در یافتن دشواری های سخن سراینده ی شروانی، سودمند واقع شود. دراین مقاله ، ابتدا نظری اجمالی به ساختگرایی و ساختگرایان به ویژه فردینان دو سوسور شده و سپس تقابل های موجود در شعر خاقانی مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است.
L’Ironie Moderne : l’Exploration de l’Écriture en Biais dans Les Choses de Georges Perec(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۷, Printemps & été ۲۰۲۱
118 - 134
حوزههای تخصصی:
Cet article, en recourant à l'approche de Philippe Hamon sur L'Ironie littéraire, Essai sur les formes de l'écriture oblique (1996), a pour objet d'étudier l’ironie dans Les Choses de Georges Perec et les procédés qu'il met en œuvre pour montrer cette ironie. Dans cet article, nous tenterons d'illustrer que pour critiquer la société moderne dans laquelle la publicité joue un rôle important, Perec profite de l'ironie. En se moquant des comportements et des pensées de ces deux personnages matérialistes qui sont incapables dans la connaissance du vrai et de la vérité, l'auteur utilise des éléments ironiques qui donnent un ton ironique au roman. Pour ce faire, il se sert des procédés comme le narrateur hétérodiégétique, la polyphonie, l'intertextualité, les figures d'opposition, d’insistance, d'analogie et de diction. Les éléments qui instaurent une distance entre l'énonciation et l'énoncé, entre le narrateur et son discours, entre le lecteur et les personnages du récit. Les procédures qui produisent un sentiment de distanciation et d'absurdité, essentiel dans l'ironie du XXe siècle.
شگردها و درون مایه های طنز در شعر محمد کاظم کاظمی شاعرافغانستانی و احمد مطر شاعر عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
269 - 293
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از گونه های موفق ادبیات غنایی است که با تولید روایتی شیرین از تلخی های روزگار، به ویژه در ابعاد اجتماعی و سیاسی کارکردهای درخشان داشته و دارد. خنده ی تلخ عنوانی است که به شعر طنز احمد مطر، شاعر عراقی داده اند. عنوانی که در شعر محمد کاظم کاظمی، شاعر پایداری افغانستانی نیز به طور کامل قابل تطبیق است. طنز این دو شاعر به گونه ای تجسمی مفاهیمی را طرح می کند که دست کم در سراسر جغرافیای شرق، درد مشترک و درمان قاطع اند. مطر و کاظمی چشم دیده ها و روایت هایی را از زندگی مردم خود در قالب خنده ای ریخته اند که در همان آغاز به تلخی می گراید. خاطرات تلخی که در شعر کاظمی از اسطوره ی اُحُد آغاز می شود و امتداد آن در واقعیت های امروزین سلطه ی استعمار و استکبار در خاورمیانه و غرب آسیا، در پلاکاردهای(لافتات) احمد مطر نمود می یابد. این پژوهش پس از اشاره ی کوتاهی به زندگی مطر و کاظمی و بحث پیرامون طنز و کارکردهای آن در شعر مبارزه، کوشیده است ضمن برشمردن شگردهای طنزی این دو شاعر، عناصر مشترک تفکر آنان را در چهار موضوع اعتراض به اختناق، مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی، اعتراض به عافیت جویی و انفعال توده ها و اعتراض به بی تفاوتی شاعران، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی نماید. مطر و کاظمی با درک رابطه ی عمیق طنز و بیدارگری، گفتمان استعمار و استکبار را با زبان مردم، واقعیت گرا، بیدارگر و تأثیرگذار به چالش کشیده اند.
تحولات روابط ادبی ایران و مصر در دهه های اخیر
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی شکل و رویکرد روابط ادبی ایران و مصر در دوران معاصر می پردازد و برای جامع و کامل تر بودن نظرات، شرایط تاریخی، فرهنگی و سیاسی مؤثر بر روابط ادبی دو کشور را نیز مورد بررسی قرار می دهد. اهمیت موضوع در آن است که به رغم عدم وجود روابط پیوسته و مستقیم در این دوران و فرازونشیبهای فراوان در روابط، پژوهشگران و اندیشمندان ایرانی و مصری، رابطه های ادبی بین زبان و ادبیات فارسی و زبان و ادبیات عربی ایجاد نموده اند تا تعامل فرهنگی این دو ملت را حفظ و توسعه بخشند. در این جستار از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده، نخست با اشاره به آثار ادبی فارسی و عربی دو کشور در حوزه تألیف، ترجمه، مقاله و پایان نامه، میزان و شکل اهمیت دادن به ادبیات فارسی در مصر و ادبیات عربی در ایران یافته شده و سپس نوع فعالیتها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که به رغم تلاش های جریان غرب گرایی استعمار در کشورهای اسلامی؛ و وجود گسستهای متعدد متأثر از اختلافات سیاسی در روابط رسمی دو کشور در دهه های اخیر ( قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران) ؛ علاقه و اهتمام به ادبیات فارسی و عربی از سوی پژوهشگران دو کشور وجود داشته است و چه بسا دقت و تحقیقی که از سوی ادیبان و پژوهشگران و نویسندگان مصری بر روی ادبیات فارسی انجام شده است، نسبت به آنچه در ایران نسبت به ادبیات عربی و به صورت خاص ادب مصری انجام شده، بیشتر بوده است.
قصه پردازی هدف مند در فرایند تغییر رفتار شخصیت داستانی در سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۷۵-۱۱۲
حوزههای تخصصی:
بسیاری از داستان های ادب عامه افزون بر کارکرد سرگرمی و لذت بخشی، چونان رسانه ای فراگیر در جهان گذشته نقشی مهم در آموزش نیز داشته اند. آموزش مبنای آگاهی و تغییر است و برخی از این داستان ها با هدف تغییر ساختار فکری و رفتار عملی شخصیت های داستانی پرداخته می شده اند. به سخنی دیگر، این گونه از داستان ها کارکردی درمانی داشته اند. سندبادنامه یکی از داستان های بازمانده از گذشته های دور است که در آن از امکانات روایی برای تغییر شرایط موجود، بهره گرفته شده است. در این مقاله به گونه ای توصیفی و با روشِ تحلیل محتوا این متن بازخوانی شده است تا به این پرسش بنیادی پاسخ داده شود که داستان های درونه ای سندبادنامه چگونه در فرایند معناسازی شخصیت داستان را متحول می کنند؟ و چرا بعضی از روایت ها در این امر، ناموفق اند؟ مجموع شگردهای روایی در این اثر فرایند پیش رونده تغییر کنش شخصیت را نشان می دهند و ذهن پادشاه را تا مرحله خودآگاهی و خودکنترلی هدایت می کنند و او را از تصمیم شتاب زده خود بازمی دارند. گروه ساختارمندِ روایت های درونه ای که از سوی هفت وزیر بیان می شود، به دلیل تعلیق های معناساز، امکان فرایند تغییر ذهن و کنش روایت شنو را فراهم می آورند. قصه های وزیران هم چون حلقه های پیوسته زنجیر، یکدیگر را حمایت می کنند و از وحدت مضمون و ساختار برخوردارند. می توان دلیل آن را در هدفی بلندمدت و برنامه ای مدون دانست که وزیران درپی آنند؛ درصورتی که قصه های کنیزک به دلیل گسیختگی ساختاری و مفهومی و نداشتن انسجام فکری نمی توانند او را نجات دهند. این گسیختگی های موضوعی را می توان به پریشانی و اضطراب روحی او نیز نسبت داد. یکی از عناصر تکرارشونده در بخشی از قصه های عامه نیرنگ و خیانت زنان است که در سندبادنامه نیز به دلیل ماهیت موضوع، این بن مایه تکراری برجسته شده است.
المحاکاة الساخرة "النقیضة" فی الروایات الفارسیة المعاصرة؛ "ألف لیلة ولیلة الجدیدة" لمحمد علی علومی أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار افسانه گردانی در شعر آزاد نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه گردانی ریشه در افسانه گرایی رمانتیست ها در اواخر سده هجدهم میلادی دارد. در واقع رمانتیک ها بودند که افسانه گرایی را که گونه ای از بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها بود، آغاز کردند. اما سمبولیست ها در ارائه افسانه گرایی و حتی افسانه گردانی جدی تر عمل کردند. میان افسانه گرایی و افسانه گردانی تفاوتی بنیادی به چشم می خورد؛ بازآفرینی افسانه و افسانه گرایی توجهی آشکار به افسانه داشت، درحالی که افسانه گردانی به دگردیسی بینامتنی و مبهم افسانه می نگریست که گاهی خواننده نمی توانست رد پایش را در افسانه بجوید. در ایران نیما یوشیج نخستین شاعری است که افسانه گردانی را آن هم با طرز کار ویژه خود در شعر آزاد به کار برد. هدف این مقاله معرفی روایت افسانه ای در لایه های درونی شعر نیمایی است و از نتایج آن ورود زنانگی و سرپیچی از زبان سرسخت مردانه است. این مقاله به بررسی ساختار شعر آزاد نیما بویژه شعر «برف» از دیدگاه افسانه گردانی می پردازد.
راهکارهای آموزش الفبای زبان فارسی به غیرفارسی زبانان از دیدگاه مدرسان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
125 - 142
حوزههای تخصصی:
آموزش آواها و خط در هر زبان مهم ترین بخش آموزش زبان به شمار می رود؛ زیرا اگر زبان آموز یک آوا را چه در مرحله خواندن و چه در مرحلهنوشتن، به اشتباه یاد بگیرد، دیگر قادر به درست خواندن و درست نوشتن نخواهد بود. با توجه به اهمیت الفبای یک زبان در مراحل ابتدایی یادگیری زبان دوم یا خارجی و نقش بنیادین آن در امر آموزش آن زبان، هدف از نگارش این مقاله بررسی روش های موجود در رابطه با نحوه آموزش الفبا و خط زبان فارسی است. بدین منظور، دو پرسش پژوهش طرح شد؛ آیا در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم توجه کافی به آموزش مستقیم الفبا شده است یا خیر؟ از دیدگاه مدرسان زبان فارسی، بهترین شیوه آموزش الفبای زبان فارسی به غیرفارسی زبانان کدام شیوه است؟ برای پاسخ به این پرسش ها، پرسشنامه ای با 16 گویه طراحی شد و در اختیار مدرسان آموزش زبان فارسی قرار گرفت. یافته های حاصل نشان دهنده اهمیت بالای یادگیری آواها بیش از یادگیری خط است. از بررسی داده ها چنین به دست می آید که در آغاز کلاس های فارسی آموزی بهتر است آموزش الفبا با حروف پربسامد و سپس با واژگان کاربردی و پربسامد همراه باشد. هم چنین نظر مدرسان بر این بود که در آموزش الفبا به غیرفارسی زبان استفاده از لوحه الفبا تأثیر مثبت دارد و نیز آموزش واکه های کوتاه و بلند هم راستا باهم در یک جلسه آموزشی می تواند به نوعی در یادگیری به غیرفارسی زبانان کمک کننده باشد و نکته بعدی که می تواند در یک جلسه آموزشی به همراه هم باشد، آموزش حروف یک شکل است که تنها تفاوت آنها در نحوه و تعداد نقطه گذاری است.
The Nomadic Distribution in Virginia Woolf’s Orlando: A Deleuzian Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The debates concerning Orlando’s magical sex transformation and its main concern with gender trouble are ever growing. Yet it seems a very significant fact is neglected in this debate, the extent the male Orlando is different from the female. Till Orlando is a man, he holds a very rigid and sedentary view of gender roles and reproduces the old cliché about men and women. As soon as he becomes a woman, she starts to view the world in a nomadic distribution. The present paper uses Deleuze’s theory of time and his notions of sedentary and nomadic to represent how time and sex transformation are connected to a split subjectivity and the birth of a new female subject/artist. The sex transformation is a tremendous event that splits Orlando into a before and an after. The male Orlando is not equal to "the act" which is to go beyond the spirit of his age and become an artist who is able to affirm androgynous and nomadic worldview. Through "becoming woman" Orlando abandons his sedentary view of the world and becomes nomadic and at last, completes her poem "The Oak Tree". Through metamorphosis and a split subjectivity, Orlando becomes equal to "the act".