فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲٬۴۲۱ تا ۴۲٬۴۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری خطبه دوم نهج البلاغه از رهگذر دوگانگی قطع و وصل مشخص نمودن ساختار، اساس و بنیان تحلیل یک متن است. ساختار متن، شبکه ای است که در نتیجه روابط اساسی موجود میان عناصر متن به وجود می آید. یکی از راه های دستیابی به این ساختار، کشف دوگانگی های موجود در متن است؛ به طوری که تمام عناصر تشکیل دهنده متن، جایگاه خود را در این دوگانگی ها داشته باشد. پژوهش پیشرو بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی و از رهگذر قطع(عدم ارتباط) و وصل(ارتباط)، دوگانگی موجود در خطبه دوم نهج البلاغه را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. نتایج مقاله حاکی از آن است که در ساختارهای شماره اول و دوم، وصل ایجابی و در ساختار شماره سوم قطع سلبی و در ساختار شماره چهارم نیز وصل ایجابی حاکم است و در همه این موارد، قطع و وصل ها چه ایجابی و چه سلبی کاملا در راستای اهداف ساختارها و نیز هدف کلی متن که همان اندیشه دینی است، به کار گرفته شده اند. کلیدواژه ها: امام علی(ع)، نهج البلاغه، تحلیل خطبه، دوگانگی قطع و وصل
بررسي و مقایسه ی رابطة متقابل جهان نگري و صنايع بديعي در اشعار سهراب سپهری و محمدرضا شفیعی کدکنی ( با استفاده از نظريّة ساختارگرايي تكويني لوسین گلدمن)
حوزههای تخصصی:
با مطالعه و بررسي آثاري كه پيرامون نقد ادبي نگاشته شده اند، مي توان دو رويكرد عمده را از يكديگر متمايز كرد: در رويكرد اوّل، اثر و متن ادبي، تنها انعكاس دهنده ی ذهنيّت مؤلّف خويش دانسته شده و متن، تابعي از عوامل تعيين كننده ی بيروني است. رويكرد دوم امّا بر خلاف رويكرد اوّل، محوريّت را به متن و اثر ادبي می دهد و ادبيات را تنها يك مسأله ی زباني مي داند. با این وجود، برخی از صاحب نظران مانند آلبر كامو و لوسين گلدمن در ادبیات غربی و صائب تبریزی و دكتر شفيعي كدكني در ادب فارسی، اعتقادي به جدايي لفظ (متن) و محتوا (درون مايه) ندارند. این گروه برآنند که زبان و اندیشه دو روی یک سکه اند و نمی توان آن ها را جدای از هم انگاشت. در مقاله ی حاضر با استفاده از نظريّه ی ساختارگرايي تكويني لوسين گلدمن، متفكّر و جامعه شناس مجارستاني، رابطه ی متقابل صنايع بديعي (به عنوان يكي از عناصر لفظي متن) در شعر سهراب سپهری و محمدرضا شفیعی کدکنی با جهان نگری (درون مايه هاي فكري) آن ها مورد بررسي و مقایسه قرار گرفت. شیوه ی پژوهش، تحلیل محتوا بر اساس مطالعات کتابخانه ای و هدف اصلی مقاله نشان دادن میزان تأثیر متقابل زبان و معنا در شعر این دو شاعر معاصر است.
تاریکی های ادبیات تعلیمی با تکیه بر اندرزنامه های سیاسی قرن پنجم تا هفتم (بدآموزی های اندرزنامه های سیاسی و چرایی وجود آن ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
157 - 193
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی کهن ترین نوع ادبی در ایران است که از زیرشاخه هایی چون پند و اندرز، زهد و اخلاقیات تشکیل شده و پیوندی ناگسستنی با اخلاق دارد و همّ خود را در راستای پرورش قوای روحی و تربیت نفس انسانی به کار می گیرد. بخش وسیعی از ادبیات تعلیمی را اندرزنامه ها تشکیل می دهند که غالباً به صورت نثر و با نگرشی اخلاقی به منظور تعلیم شیوه های کشورداری و همچنین بهبود زندگی فردی و اجتماعی نگاشته شده اند. در نوشتار حاضر، برجسته ترین متون تعلیمی نثر فارسی که در فاصله قرون پنجم تا هفتم، به شکل اندرزنامه های سیاسی نگاشته شده اند، با رویکردی اخلاقی و با نیم نگاهی به اخلاق اسلامی مورد واکاوی قرار گرفت و نشان داده شد که مواردی چون تأکید بر نابرابری، جبرگرایی و اعتقاد به بخت و تقدیر، تعصبات نکوهیده عقیدتی و مذهبی، تحقیر زن، پرداختن به آداب و فواید می خواری، عشق ورزی های حرام، تأیید و توصیه تلویحی برخی رذایل اخلاقی، ناپاکی زبان و رعایت نکردن عفت کلام، از بدآموزی های این نوع متون تعلیمی هستند و عامل اصلی وجود آن ها ساختار طبقاتی و استبدادی است و سایر عوامل مانند محتوای متون تعلیمی، آمیختگی جریان های فکری، واقع بینی نویسندگان و جهت گیری های آنان در ارتباط با عامل اصلی در پیدایش این بدآموزی ها مؤثر بوده اند. <strong> </strong>
A Lesser-Known Characteristic of Metaphorization in Khaghani’s poems(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
57 - 70
حوزههای تخصصی:
The subject of the present study is the metaphorical chain, a lesser-known characteristic of metaphorization in Khaghani's poetry. The purpose of this study is to better understand the ability of Khaghani odes, his specific techniques in metaphorization, the rhetorical capacities of the Persian language, and the elegance of Khaghani’s poetry. The statistical population was selected according to the version of Khaghani's odes emented by Mirjad al-Din al-Kaza'i, which contains 130 odes. The sample size was based on Cochran's formula and 97 odes were selected by simple random sampling using a random number table. The research method employed was descriptive-analytical. Data were obtained through the library and document analysis method and analyzed based on the content analysis technique. According to the research findings, in metaphorization, Khaghani used strange and far-fetched metaphors, hybrid metaphors, and metaphorical chains. The metaphorical chain is one of the lesser-known features of Persian literature and a stylistic feature of Khaghani’s poetry that distinguishes him from Iranian and Arab poets. Choosing the present tense with the transitive verb provided the poet with a metaphorical chain as exemplified in an 88-verse poem with the two motifs of the Prophet Mohamed's (p.b.u.h.) grave soil and praise of his poetry. In this poem, he succeeds in creating 44 metaphors for the grave of the Prophet (p.b.u.h) and 14 metaphors in praising his poetry as a paradigmatic axis.
سوکهای پیاپی
حوزههای تخصصی:
شهید راه وطن: میرزا آقا خان صدری اصفهانی
حوزههای تخصصی:
حافظ و مساله ی خاستگاه شعر بحثی در فلسفه ی هنر شعر
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی داستان بلوچی هانی و شَی مُرید با لیلی و مجنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
23 - 52
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ایرانی داستانسرایی از قدیم و پیش از اسلام رواج داشته و مورد توجه بوده است. در ادب فارسی سرودن داستان های عاشقانه در پایان قرن ششم به وسیله نظامی گنجه ای به کمال رسید و این نوع ادبی در ادبیات اقوام ایرانی نیز بنا بر سنت دیرینه ای که میان ایرانیان رایج بوده است، تاریخی کهن دارد و مورد توجه مردم بوده است. داستانسرایی بیشترین بخش ادبیات سنتی و شفاهی قوم بلوچ را تشکیل می دهد و در این میان منظومه های عاشقانه جایگاه مهمی دارد. انتشار این منظومه ها علاوه بر آگاهی یافتن از ادبیات و فرهنگ مردم بلوچ، می تواند با تطبیق با برخی از داستانهای مشابه در ادبیات فارسی به نتیجه های قابل قبول تری در پژوهش دست یافت. هانی و شَی مُرید معروفترین داستان عاشقانه ادبیات بلوچی است که بین علاقه مندان ادبیات ایرانی گمنام است، این داستان به نظم بلوچی درآمده است و قدمت آن به چند قرن پیش می رسد و در برخی از حوادث، شباهتهای آشکاری با لیلی و مجنون نظامی دارد. زندگی قبیله ای و شرایط اقلیمی ویژه ای که در صحاری بلوچستان و عربستان حاکم است؛ اشتراکات گوناگونی را بین این دو داستان به وجود آورده است. در این داستان ضمن گزارش خلاصه ای از دو روایت مشهورِ داستان هانی و شَی مرید، با روش تحلیلی و تطبیقی، شخصیت ها و حوادث این داستان را با داستان معروف لیلی و مجنون نظامی بررسی می کنیم.
تئاتر مدارس؛ آسیب ها، تنگناها، رهیافت
حوزههای تخصصی:
ظرائف
منبع:
اخگر بهمن ۱۳۲۶ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
تحلیلِ کهن الگوی جمشیدکُشی در شاهنامه با تأکید بر داستان جمشید و کیخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
کهن الگوی جمشیدکشی در شاهنامه به شکل های گوناگون خود را نشان می دهد. چرایی پدیدار شدنِ این کهن الگو در داستان جمشید و چگونگی پیش گیری از آن از سوی کی خسرو مسأله ی اصلی این پژوهش است. داده های متنی به تفصیل از نیکی و خویشکاری مثبت جمشید یاد کرده از این رو به شیوه ی تحلیلی- توصیفی، مسأله ی ناسپاسی او مورد پرسش قرار گرفته و رد شده است. کی خسرو پیش از آن که با ناسپاسی و فریب خوردگی مردمان رو به رو شود و تخت شاهی از دستش به در رود با گمانه زنیِ درست درباره ی آینده ی تیره و تار، تاجِ شاهی را به لهراسب وا می گذارد. اگر چه خاندان زال و پهلوانان و بزرگان با او هم رای نیستند اما با سخنان خردمندانه آنان را نسبت به وضع خطیر خود و کشور آگاه می کند. کی خسرو با به انجام رساندن خویشکاری های خود که آبادی کشور و از میان برداشتن افراسیاب اهریمنی است، از سرِ خردمندی و رازدانی درمی یابد که دیگر بایسته است با کناره گیری از قدرت از بروز فاجعه ی جمشیدکُشی که آسیب جدی به کشور می رساند جلوگیری کند. از این رو هدف این پژوهش توضیح مسأله ای است که در ناخودآگاه جمعی تباری حضور داشته و گاه به گاه کشور را دچار پریشانی می کرده بود.
نظامی نقد غریب هستی
حوزههای تخصصی:
بررسی صور خیال شعر نابینایان با تأکید بر شعر شوریده شیرازی و مهین زورقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
صور خیال شعر شاعران نابینا، از موضوعاتی است که تاکنون مورد توجّه، نقد و بررسی قرار نگرفته است. در این مقاله، صور خیال این شاعران با توجّه به محرومیتشان از درک زیبایی های بصری، در روشی توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. مبنای این پژوهش دیوان شوریده شیرازی و سه دفتر منتشر شده مهین زورقی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که آیا میتوان برای حواس دیگری غیر از بینایی در بر ساختن صورت های خیالی در شعر فارسی نقشی قائل شد؟ این تحقیق با نگاهی به تأثیر حواس گوناگون بر تصاویر شعری نابینایان و میزان بهره گیری آنها از این حواس، سهم عناصر دیداری و غیر دیداری و لایه های پنهانی شعر یک نابینا و تاثیر نابینایی بر شعرشان را نقد و تحلیل کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد شاعران نابینا در به کارگیری مفاهیم حسی و رنگ ها در صور خیال، تفاوت عمده ای با بینایان ندارند؛ امّا برای جبران فقدان حس بینایی میکوشند از ظرفیتهای حواس دیگر بهره گیرند. از این رو بسامد برخی از عناصر خیالی چون حسآمیزی و کنایه در شعرشان بیشتر است. عدم تنوّع رنگ، برجستگی برخی اعضا چون دست و زبان و ابهام در صورخیال از ویژگیهای بارز صورخیال شعر نابینایان است.
پسوندهای تحبیبی فارسی در دوره اسلامی (۳)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراسه سیمیائیه فی قصیده "کلمات للوطن" لتوفیق زیاد علی ضوء نظریه بیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
9 - 40
حوزههای تخصصی:
تزخر قصائد توفیق زیاد بالعلامات والرموز الّتی أسهمت کثیراً فی مستوى إیحاء شعر المقاومه لتترک فی المتلقّی تأثیرها العاطفی البالغ، فتجد العلامات فی قصائد توفیق زیاد مرافقه لصور شعره الحافله بحبّ الوطن، وهی تعکس الرساله الرئیسه لذلک الشعر. إنّ استخدام نظریه بیرس فی حقل السیمیائیه التطبیقیه فی نقد نصوص شعر المقاومه لها أثرها الفعّال فی تقدیم قراءه أفضل لرؤیه هذا الشاعر الکبیر، فضلاً عن قدرتها على تفسیر تلک النصوص وکشف رموزها. ومن هذا المنطلق، نحاول من خلال هذا البحث تقدیم تحلیل وصفی لخصائص قصیده توفیق زیاد المعنونه ب (کلمات للوطن) من خلال الرؤیه السیمیائیه معتمدین علی نظریه بیرس القائمه على ثلاثیاته الشهیره وهی الإشاره والأیقونه والرمز. هذا البحث یمثل محاوله لتوضیح هذه المسأله وهی أنّه کیف أراد الشاعر الفلسطینی المعاصر، توفیق زیاد أن یجعل شعره مؤثراً وأن یطبع قصیدته بطابع الجمال، إضافه إلى تبیین العلامات التی استعان بها لإسباغ الجمالیه على شعره، وکیف یمکننا السیر فی الأغوار الخفیه من أفکاره ورؤاه وأن نبیّن کیفیه توظیفه للعلامات والرموز. ومن النتائج المستخصله من البحث هو أنّ الاستعانه برؤیه بیرس السیمیائیه للعلامات تعدّ منهجاً مناسباً للبحث فی الشعر العربی الحدیث؛ لأنها تمتاز بقدره تحلیلیه وتفسیریه أکبر من البلاغه التقلیدیه، علاوه علی ذلک إنّ هویّه شعر المقاومه الذی تفرزه ظروف القمع، تظهر فیه العلامات بصوره خفیه ورمزیه؛ فلذلک إننا نجد أنّ العلامات الرمزیه، تتصدر العلامات السیمیائیه فی هذه القصیده.
جایگاه هجای کشیده در وزن شعر فارسی، بررسی تاریخی و تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وزن شعر فارسی کمّی است و درنتیجه بر تقابل میان دو امتداد هجایی (کوتاه/بلند) استوار است؛ اما زبان فارسی سه امتداد هجایی دارد. این امتدادها در دستگاه وزنی زبان باید به دو امتداد تقلیل یابد. در این مقاله کوشیده ایم جایگاه و ارزش امتداد سوم (هجای کشیده) را در وزن شعر فارسی، از مسیر بررسی و نقد آرای عروضیان قدیم و معاصر، تعیین کنیم. عروضیان قدیم انواع هجای کشیده را در میان شعر، متکلفانه و با قائل شدن به اندکی تسامح در رعایت وزن، معادل با توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه توصیف کرده اند و در پایان شعر، صامت(های) پایانی آن را به عنوان یک حرف ساکن پذیرفته اند. معاصران نیز با وجود تنوع در نحوه تبیین مسأله، از انکار وجود هجای کشیده در زبان یا حذف آن از توصیف وزن تا پذیرش آن به عنوان اختیار و گاه با تردید و تناقض و خطا در تبیین آن، با اجماعی نسبی، در تقطیع شعر هر سه ساخت هجای کشیده را در میان شعر معادل توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه گرفته اند؛ زیرا واقعیت شعر فارسی تنها همین را تأیید می کند؛ اما ارزش آن در پایان وزن، محل اختلاف است. اگر اختیار شعری را «آزادی شاعر برای انتخاب امتدادهای زبان در کار منطبق کردن آنها با کمّیتهای وزن» تعریف کنیم، استفاده از هجای کشیده، چه در میان و چه در پایان شعر، نوعی اختیار است؛ زیرا شاعر آزاد است در میان شعر به جای توالی یک بلند و یک کوتاه، و در پایان به جای هجای بلند، هجای کشیده بیاورد.
باید و نبایدهای اخلاق فردی و اجتماعی در مخزن الاسرار ( با رویکرد تاریخ اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات، بویژه در ژانر تعلیمی، از جمله ابزارهای تجویز هنجارهای اخلاقی است. نقل حکایت در این ژانر یکی از بهترین شگردها برای اثبات حقانیتِ خوی مورد نظر محسوب می شود؛ زیرا حکایت ها یا از زیست روزمره مردمان اقتباس می شوند و نتیجه ای عینی و مشهود دارند و یا برای اقناع مخاطب در فضایی باورپذیر برساخته می شوند. در هردوحالت و کاملاً فارغ از اینکه کاراکترهای حکایتِ منقول، انسان باشند یا جانوارانی با نقش های نمادین، دو نکته مبرهن را می توان از خلال این حکایت ها دریافت: نخست اینکه خُلقِ تشویق یا نهی شده در حکایت، مورد نظر و تاییدِ پدیدآورنده است؛ دوم اینکه خُلق مورد تقبیح، مبتلابه مردمان زمانه پدیدآورنده متن، و خُلق مورد تشویق، فراموش شده مردمان آن زمانه بوده است که شاعر یا نویسنده برای نهی یا تشویق آن، احساس نیاز کرده است. در این پژوهش، خلق و خوی شخصیت ها در تمامیِ بیست حکایت مخزن الاسرار نظامی با آمارهای دقیق، احصا و با روش توصیفی-تبیینی مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد بخش عمده خلقیات این حکایت ها (11 حکایت) به تبیین خلقی رابطه مردم با زیستشان در جهان غیرمادی، پس از آن (7 حکایت) به تبیین رابطه مردم با حکومت، و فقط دو حکایت به تبیین رابطه مردم با یکدیگر ناظر بوده است.
در ورطه دگرگونی: تحلیل تغییرات احساس در رمان زن در ریگ روان با رویکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
548 - 575
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل رمان زن در ریگ روان اثر کوبو آبه نویسنده پیشگام قرن بیستم ژاپن می پردازد. او نویسنده ای ست متعهد که تأثیرات جنگ، جامعه مدرن و سرگشتگی انسان در رویارویی با این مسائل را در آثارش گنجانده و از این رو با خوانش آثار او با مفاهیمی مانند بحران هویت و از خودبیگانگی برخورد می کنیم. او هر کدام از شخصیت هایش را در موقعیتی ناب و استثنایی قرار می دهد؛ تصمیماتی که توسط آن ها گرفته می شود و تغییراتی را که در زندگی شان تجربه می کنند، نمایانگر بحران های واقعی موجود در جامعه آن روزگار است که نویسنده می کوشد آن را در قالب رمان، شعر یا تئاتر بیان کند. حال آن که این تغییرات بر اثر چه عواملی صورت می پذیرد و چه روندی را طی می کند، در آثار گوناگون او با هم تفاوت دارد. در این مقاله تلاش کرده ایم تا با تحلیل اثر زن در ریگ روان روند تغییرات احساسی قهرمان داستان، نیکی جومپی را با رویکرد نشانه- معناشناسی عواطف بررسی کنیم تا بتوانیم در انتها به الگویی از این روند درونی تغییرات احساسی که در واقع نشأت گرفته از دنیای خارج و فشارهای بیرونی است دست یابیم.
سیر انفسی در دیوان حافظ از منظر تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
69 - 82
حوزههای تخصصی:
حافظ به عنوان یکی از سرایندگان برجسته ادبیّات عرفانی در میان شاعران پارسی سرا راجع به مسأله سعادت بشر و عوامل پیش برنده و بازدارنده از آن و همچنین نوع موضع گیری وی در قبال تعالیم صحیح و ناصحیح رسیدن به سعادت و سیر انفسی، عقاید ناب و درخور توجهی دارد. در این نوشتار به منظور شناخت بهتر و عمیقتر این نظرات از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است که شامل نظریه ها و روش هایی برای مطالعه تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی و فرهنگی است. براین اساس دو غزل از حافظ در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده است. نتایج این واکاوی نشان می دهد که شعر حافظ آمیزه ای از تغزّل و تعقّل است و تفسیر آن بدون قرآن کاری عبث و بی فایده است. سیر انفسی از نظر حافظ، فرایندی خرد محور و عملگراست و با زهد منافات دارد. این فرایند پالایشی است، نه پرورشی و نقش مرشد، تنها به عنوان الگو و راهنما است و او هیچ سیطره ای بر سالک ندارد .