فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
143 - 166
حوزههای تخصصی:
اغلب مثل پژوهان تغییرناپذیری یا تغییرپذیری اندک را یکی از ویژگی های مثل دانسته اند. برخی از آنان هیچ گونه تغییری را در امثال جایز نمی دانند و برخی دیگر برای تغییر امثال حد و حدودی قائل شده اند. این مقاله بر آن است تا با بررسی امثال متون منثور منتخب تا سده هشتم هجری به بررسی مقوله تغییر امثال بپردازد. در این پژوهش 27 متن منثور فارسی خوانده و امثال فارسی آن ها استخراج شد. سپس امثال مشابه از نظر لفظی و محتوایی به منظور بررسی شیوه های تغییر در سیر تاریخی متون بررسی شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد بر خلاف تعاریف محققان، امثال در سیر تاریخی متون با تغییراتی روبرو شده اند. در میان امثال مستخرج از متون مورد بررسی 74 مثل کم و بیش تغییر یافته اند. شیوه های تغییر در این امثال به ترتیب بسامد عبارتند از: تغییر در ساخت دستوری، تغییر بلاغی، تغییر در واژه ها، افزایش یا کاهش واژه ها و جابجایی نحوی.
بایستگی نقد مقالات دانشگاهی(با تکیه بر جستار تازی سروده های خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۴
۱۶۲-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
در این جستار به نقد و تحلیل مقاله «تازی سروده های خاقانی» می پردازیم که سال 1396 در نشریه متن شناسی ادب فارسی دانشگاه اصفهان به چاپ رسیده است. جستار تازی سروده های خاقانی، ویژگیهای پسندیده ای دارد که از آن میان میتوان تازگی موضوع، داشتن انسجام و پرداختن به شگرد تداوم تصویر سازی خاقانی و ... را نام برد در حالی که عنوان نا رسا، به درازا کشیدن مقدّمات، خوانش سرسری پژوهشهای پیشینیان، شناخت سطحی تازی سروده های خاقانی، تحلیل ناروا، دریافت نادرست آرایه های ادبی، لغزش در ترجمه، سرقت ادبی، سهل انگاری در ضبط، بهره گیری نا بجا از چاپهای گوناگون و بهره نجستن از منابع تخصّصی از گرفتاریهای آن است.
فناء فی الله و وحدت وجود از دیدگاه ابن فارض و ملای جزیری (از ادبیات تطبیقی عربی- کُردی بر اساس مکتب ادبی تطبیقی آمریکایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
136 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مضامین ادبی اهل تصوف که در مجالس ذکر و ادب اهل این فن به چشم می خورد و با نغمه های جذاب دل هر شنونده ای را می رباید، عشق و دوست داشتن ذات اقدس الهی است که در فناء فی الله و وحدت وجود نمایان می شود، دو شاعر عرب ابن فارض و کُرد ملای جزیری در زمینه مضامین عرفانی سرآمد قرون خود بوده اند، ضمن این که نام آنان در حوزه عرفان و تصوف نیز در کنار نام کسانی چون شیخ اشراق سهروردی، ابن عربی، صدرالدین قونوی، مولوی بلخی و مولانا خالد شهرزوری، پیوسته جای می گیرد و آثار منظوم و منثور آنان در حلقه های ذکر صوفیه نیز تدریس می شده است. آثار منظوم این دو شاعر عارف آکنده از مفاهیم و اصطلاحات عرفان نظری است همچون: اتحاد، فناء، بقاء، وجد، فرق، جمع، فقر، زیبایی، عشق، حُبّ، درخواست دیدار، تجلی و ده ها اصطلاح دیگر که با توانایی ویژه ای در قالب قصاید و غزل به شیوه تمثیل و تعابیر شاعرانه بسط و گسترش یافته است. این دو شاعر عارف مانندگی های فراوانی با هم دارند و بر این باورند که فناء در نهایت به وحدت می انجامد و وحدت را در فناء می جویند. ایشان معتقدند برای رسیدن به وحدت، سالک در ابتدا از هستی ظاه ری خود جدا می شود، سپس در معش وق چنان غرق می شود که خودی از او باقی نمی ماند، با گذشتن از این مرحله عارف در وحدتی عاشقانه محبوب ازلی خود را در می یابد. در این جستار تلاش شده که نمونه های شعری این دو شاعر برجسته تاریخ ادبیات پژوهش و بررسی شود. نتیجه تحقیق بیان می دارد که علاوه بر وجود مضامین مشترک در حوزه فناء فی الله و وحدت وجود از لحاظ زبانی و محتوایی در آثار این دو شاعر در بسیاری از موارد ملای جزیری از ابن فارض تاثیر پذیرفته است.
داستان غنایی مدرن (تحلیل داستان کوتاه «ابر بارانش گرفته است» بر مبنای نظریه آیلین بالدشویلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
135 - 156
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه غنایی یا شاعرانه یکی از گونه های داستان مدرنیستی است. بنابر نظریه آیلین بالدشویلر در «داستان کوتاه غنایی»، ذهن و دنیای درونِ شخصیت ها برجسته می شود و هدف نویسنده ارائه تصویری بی واسطه از افکار و احساسات شخصیت اصلی است که با زبانی غنایی روایت می شود و حالات روحی و فراز و فرود احساسات و عواطف شخصیت را درباره موضوعی خاص نشان می دهد. داستان «ابر بارانش گرفته است» از شمیم بهار، داستانی است مدرن که در آن، دنیای ذهنی و درونی شخصیت اصلی برجسته شده و منحنی عاطفی و فراز و فرود احساسات و عواطف راوی در یک رابطه عاشقانه ناکام نشان داده می شود. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و می خواهد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چه شگردهایی داستان «ابر بارانش گرفته است» را به داستان غنایی مدرن تبدیل کرده است؟ بهره گیری نویسنده از شیوه ذهن گرایانه روایت با زبانی غنایی و شاعرانه و ایجازی و شگردهایی چون تک گویی درونی، پیرنگ نامتعارف، ابهام و پیچیدگی در روایت، نمادپردازی و برجسته کردن تنهایی و تک افتادگی عاطفی راوی از طریق برخی تصاویر و توصیف مکان ها، مشابهت روایی و تکنیکی این داستان را با نظریه «داستان کوتاه غنایی» بالدشویلر نشان می دهد.
بینامتنیت در مثنوی های عطار نیشابوری با حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
113 - 134
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفت و ب ه بررس ی رواب ط موجود در بین متون می پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا حکایات مثنوی های عطار بر اساس این نظریه دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در حدیقه سنایی یافت شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها ازنظر حجم مطالب، شخصیت ها، اهداف دو نویسنده و نکات بلاغی مطرح شده میان حکایات ارائه شده است. بر اساس این بررسی یازده مورد در مثنوی های عطار پیوند بینامتنی با حدیقه سنایی دارند. در این سه حوزه یادشده، یک مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار است که از نوع «اقتباس» است. همچنین هشت مورد بینامتنیت تعمدی-پنهان و دو مورد بینامتنیت ضمنی یافت شده است.
واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه اخلاق فضیلت ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
118 - 150
حوزههای تخصصی:
ادب حماسی در تربیت اخلاقی جامعه، نقش مهمی بر عهده دارد و شاهنامه حکیم فردوسی، بزرگ ترین حماسه ملی ایران و جهان، در پرورش فضایل اخلاقی به ویژه در بین ایرانیان همواره نقش آفرین بوده است. یکی از این فضایل، خرد و خردورزی است. نمودهای فضیلت خردورزی در شاهنامه، ذیل دو عنوان تقسیم شده است: خرد فطری و غریزی؛ خرد اکتسابی. برای شرح و تبیین این دو خرد، از چارچوبی فلسفی و تئوریک استفاده شد که نظریه فضیلت اخلاقی ارسطو یا سه گانه دانش و عاطفه و اراده است؛ برای هرکدام از مواردِ سه گانه نیز شاهد و مثال از شاهنامه نقل شده است. نگارنده در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای به واکاوی فضیلت خرد و فرزانگی در شاهنامه براساس نظریه فضیلت ارسطو می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مفهوم خرد و خردورزی در هر دو حیطه بیان شده در شاهنامه به کار رفته است؛ بدین معنا که فردوسی در تعالیم اخلاقی و تعلیمی خود با آگاهی دادن، ایجاد انگیزه و نمود خرد و خردورزی، زمینه را در عمل برای ترویج و پرورش خردورزی، به مثابه کنشی اخلاقی، فراهم کرده است و کار او در این باره مبنایی فلسفی و تربیتی دارد.
بررسی ساختار روایی منظومه عاشقانه «نل و دمن» فیضی دکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی برای هر اثر پیکره و بافتی وجود دارد به ویژه در ادبیات داستانی و منظومه ها، چه غنایی و چه حماسی یا تعلیمی و عرفانی، سرایندگان منظومه ها، داستان را برابر آن پیکره و ساختار نقل کرده اند. نمای بیرونی و درونی منظومه ها که می توان از آن ها با عنوان ساختار و بافت داستان یاد کرد برابر با ذوق هنری سراینده متفاوت است به ویژه در بافت منظومه که روابط اجزاء را تنظیم می نماید؛ توانایی و هنر سراینده نمایان می گردد. البته نوع ادبی اثر نیز در ساختار درونی اثر که از آن با عنوان «بافت» یاد کردیم تأثیر دارد. برای نمونه بافت شاهنامه فردوسی با خسرو و شیرین نظامی و یا منطق الطّیر عطّار متفاوت است اگرچه ممکن است ساختار مقدمه و مؤخّره یا آغازبندی و خاتمه سرایی آنها تا حدودی یکسان باشد. در این گفتار نویسندگان می کوشند با روش (توصیفی- تحلیلی) نمایه بیرونی و بافت درونی داستان عاشقانه «نل و دمن» فیضی دکنی را بررسی کنند.
درنگی بر محتوای کتاب های نامه ای ادبای ایرانی در طول سال های 1330 تا 1349(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
5 - 28
حوزههای تخصصی:
در نامه ها اطلاعاتی وجود دارد که شاید در هیچ منبع رسمی دیگری نشود آن ها را پیدا کرد. شناسایی موضوعات بیان شده در کتاب های نامه ای (نامه های خصوصی ادیبان به همسرانشان) و معرفی این محمل به عنوان یک منبع دست اول اطلاعاتی به استفاده کنندگان بوده است. پژوهش حاضر کاربردی است و برای اجرای آن از روش پژوهش تحلیل محتوای کمی استفاده شد. جامعه پژوهش 100 عنوان کتاب نامه ای بود، 6 عنوان کتاب انتخاب شد که توسط جلال آل احمد، سیمین دانشور، احمد شاملو، علی شریعتی و فروخ فرخ زاد نوشته شده که شامل 859 نامه بود. برای تحلیل محتوای نامه ها از اصطلاحنامه فرهنگی اصفا استفاده شد. و یافته ها نشان داد 859 نامه خصوصی شامل موضوعات مختلفی بود که با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر آن دوره بیشترین موضوع مطرح شده در نامه ها مربوط به مقوله سیاست با فراوانی(400) و مقوله های آثار ادبی با (390) و مجلات با(256) فراوانی در رتبه های بعدی قرار گرفتند. پژوهش نشان می دهد ادیبان فارغ از اوضاع مختلف جامعه نبوده اند. این افراد در نامه های خصوصی خود به انواع مختلفی از موضوعات در زمینه های گوناگون پرداخته اند که جنبه های مختلفی از اطلاعات( سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ادبی و غیره) را در برمی گیرد که می تواند برای پژوهشگران و کسانی که علاقه مند به این حوزه هستند مثمر ثمر باشد این نامه ها هرچندخصوصی بوده اند اما دربردارنده اطلاعات فراوانی برای رفع نیاز اطلاعاتی استفاده کنندگان می باشد و همچنین معرفی این منابع به کتابداران مرجع، زیرا با شناخت انواع منابع موجود در کتاب خانه کتابداران مرجع می تواند در جهت رفع نیاز اطلاعاتی مراجع بهتر عمل کند.
پژوهشی در اشعار تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
69 - 91
حوزههای تخصصی:
عطاملک جوینی، نویسنده تاریخ جهانگشای جوینی، در نگارش کتاب خود از شعر دیگران بهره برده است. ضبط بسیاری از این اشعار با آنچه در مآخذ اصلی آمده است متفاوت است. در این پژوهش یکی از علل این اختلاف ها را که دستکاری و تغییر عمدی مؤلف باشد، مورد مطالعه قرار داده و با بررسی نمونه ها نشان داده ایم که این نویسنده گاه، با هدف ایجاد هماهنگی بیشتر میان نظم و نثر، به فراخور موضوع کلام، آگاهانه در اشعار دیگران تغییراتی اعمال کرده است. البته این تنها یکی از دلایل است و از این رو در ادامه درباره عوامل دیگر از جمله اختلاف نسخ، احتمال خطای حافظه و تصرّف ذوقی نیز به اختصار توضیحاتی آمده است. عطاملک جوینی، نویسنده تاریخ جهانگشای جوینی، در نگارش کتاب خود از شعر دیگران بهره برده است. ضبط بسیاری از این اشعار با آنچه در مآخذ اصلی آمده است متفاوت است. در این پژوهش یکی از علل این اختلاف ها را که دستکاری و تغییر عمدی مؤلف باشد، مورد مطالعه قرار داده
بررسی دگردیسی گونه غناییِ شعر عاشقانه در سایه مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دگردیسی و تحوّل شعرِ عاشقانه معاصر فارسی، تحت تأثیر تفکّر مدرنیته بوده است. در این مقاله که از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای پاسخ به سؤال بنیادین تحقیق استفاده شده است، ابتدا تأثیرات اجتماعی مدرنیته بر عشق و رابطه عاشقانه را در نظرگاه اندیشمندان و جامعه شناسانی نظیر باومن (Bauman)، گیدِنز (Giddens)، تامپسون (Thompson) و بِرمَن (Bermun) نشان داده ایم و سپس دگرگونی های عاشقانه سروده ها در شعر فارسی تحت تأثیر این تفکّر در ده انگاره بررسی و تبیین شده است. پرسش و مسأله اصلی در این پژوهش آن است که گونه پرطرفدار عشق در ساحت ادب فارسی چگونه همگام با پدیده ها و تحوّلات اجتماعی دگردیسی یافته است. یافته ها نشان می دهد که انگاره هایی نظیر نسبیّت اندیشی، حضور پررنگ خود شاعر، گفتگوی دوسویه، برابری و آزادی، علم اندیشی و تجربه گرایی که مدرنیته آنها را برای زیستن در جهان معاصر پیشنهاد می کند عمیقاً گونه غناییِ عاشقانه را در شعر معاصر فارسی دگرگون کرده و با دیداری کردنِ مغازله و پیشنهاد عشقِ بی هاله گونه ای متفاوت ارائه داده است. اجتماع با پتانسیل سیّال خود و تغییر در نگرش انسان ها که ماهیّت شخصیّت آنها را تغییر داده است، بر ساحت عشق در ادب فارسی تأثیر گذاشته است. چنانکه جایگاه عشق را از حالت افسانه ای و اندرونی به حالت حقیقی و گاه اجتماعی و... تغییر داده است.
بازتاب جغرافیای وطن در ادبیّات منظوم کلاسیک و معاصر فارسی
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
85 - 100
حوزههای تخصصی:
از آن جا که اشعار مربوط به جغرافیای وطنی و سرزمین، جزء پیکره یک اجتماع و ملّت محسوب می شود، می توان گفت محتوای اشعار شاعران وطن دوست دربرگیرنده موضوعاتی است که به نوعی با مؤلّفه های جغرافیایی گره خورده است. شاعران در دوره های گوناگون پیوسته از ابراز عشق به میهن، سروده های بسیاری خلق کرده اند که قابل توجّه و تأمّل است. در این پژوهش سعی شده با تأکید بر شعر چند تن از شاعران ادبیّات کلاسیک و معاصر، به ویژه شاعرانی که به وطن ابراز عشق کرده اند، به چگونگی بازتاب مؤلّفه های جغرافیایی در ادبیّات شاعرانه آن ها توجّه گردد. نتایج حاکی از آن است که ناصرخسرو، سعدی، حافظ به عنوان شاعران کلاسیک و منوچهر آتشی، اخوان ثالث، علی معلّم و شهریار به عنوان شاعران معاصر، در سروده های خود، به گونه های مختلف از جغرافیای ایران یاد کرده اند و علّت یادآوری از سرزمین و مؤلّفه های جغرافیایی در سروده های شان را می توان همان عشق به وطن دانست. این مؤلّفه های جغرافیایی انعکاس یافته در سروده های شاعران مذکور عبارتند از: وطن، هویّت مکانی، اسامی جغرافیایی، فضای جغرافیایی و سرزمین. از میان این مؤلّفه ها، اسامی جغرافیایی مانند دریا ی خزر، مازندران، خراسان، شیراز، جنوب و آذربایجان از بسامد بالایی برخوردار است.
تحلیل ساختاری شعر جاهلی از دیدگاه کمال ابودیب (نقد و ارزیابی کتاب الروی المقنعه)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختارگرایی در مطالعات ادبی ازجمله رویکردهایی است که در طول یک قرن اخیر به شدت مورد توجه صاحبنظران و ناقدان قرار گرفته و سعی شده است بسیاری از آثار ادبی بر این اساس تحلیل و بررسی شود. کتاب الرؤی المقنعه؛ نحو منهج بنیوی فی دراسه الشعر الجاهلی یکی از آثار ارزنده ناقد برجسته معاصر عرب، کمال ابودیب است. او تلاش کرده در این کتاب، با الهام از رویکردهای مطرح نقد ادبی در غرب و با محوریت ساختارگرایی، با شیوه ای جدید به تحلیل و بررسی شعر جاهلی بپردازد و با انتقاد از دیدگاه های سنتی و کلیشه ای درباره شعر جاهلی، طرحی نو دراندازد. در این مقاله تلاش کرده ایم با رویکرد توصیفی تحلیلی و انتقادی به نقد و بررسی این اثر بپردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که رویکرد حاکم بر این کتاب چندان هم ساختارگرایانه نیست و بیشتر پساساختارگرایانه است. علی رغم تحلیل های ارزنده و نکته سنجی های موشکافانه درباره رمزها و پیام های نهفته در شعر جاهلی، استفاده از رویکردهای مختلف در تحلیل، حجم زیاد صفحات کتاب، توضیحات مفصل نویسنده، استفاده از جدول ها و نمودارهای پیچیده و به کارگیری علائم اختصاری که برخی ابداعی خود اوست، کتاب را تا حد زیادی کسل کننده و فهم مطالب آن را دشوار ساخته است. البته این نقص ها از ارزش علمی و پژوهشی کتاب نمی کاهد و باید آن را جزو تلاش های ارزنده در راستای تحلیل شعر کهن عربی بر مبنای رویکردهای نوین نقد ادبی دانست.
گونه شناسی عروسک های روان آسا در فرهنگ های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۱۸۲-۱۳۸
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در جست وجوی شناخت عروسک های آیینی روان آسا در ایران است. عروسک هایی گاه هراسناک یا نکوهیده که انسان ها از طریق ساخت، به کارگیری، یا تخریب آیینی آن ها، تلاش در فروکاستن بار روانی خود، و برانگیختن حس دلسوزانه دارند. این نوشتار به لحاظ هدف، در زمره پژوهش های توسعه ای قرار داشته و از نظر ماهیت، توصیفی تاریخی به شمار می رود. جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی و میدانی انجام شده و داده های گردآوری شده از طریق فیش برداری نظم یافته اند. جامعه آماری پژوهش عروسک های روان آسای ایران است که به صورت هدفمند برگزیده شده اند. موارد موردمطالعه را می توان به دو گروه کلی برگرفته از تاریخ و خیالی تقسیم کرد. عروسک های برگرفته از تاریخ به دو دسته قابل بخش بندی هستند: برگرفته از تاریخ ایران (همچون: احمدشاه، اوزون حسن، سلطان سلیم، و شاه کشان) و برگرفته از تاریخ اسلام (همچون: ابن ملجم، ابودردا، و کوله مرجن). همچنین در میان عروسک های خیالی می توان به سه دسته عروسک های برگرفته از موجودات اساطیری (همچون: خر دجال، زمستان، ملک جهنم، و ارواح طبیعت)، شخصیت های ادبی (همچون: پتروشکا) و پیکرک های مورداستفاده برای رفع نیازهای روزمره (همچون: چشم زخم، موکل، عروسک های رفع خشک سالی، باران شدید، تنگدستی یا نازایی، بلاگردان عروس و همزاد کودک) اشاره کرد. استفاده از عروسک به منزله رونوشتی از دیگری ای نیرومند یا جبار (همچون شاهان ستمگر یا غاصبان حکومت های ملی)، یا نماد نیرویی فراطبیعی، روشی برای بیان سخنانی بوده که طبیعت، قدرت حاکمه، دین مستقر یا باورهای عمومی، امکان آن را از سازنده یا کنشگر می گرفته است. نابودی آیینی این عروسک ها، به گلایه از طبیعت، فرونشانی خشم و آسودن از بار روانی منجر می شده است.
La « Fiction Biographique » : Une Conceptualisation Critique Contemporaine à l’Œuvre(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۷, Printemps & été ۲۰۲۱
135 - 149
حوزههای تخصصی:
Le ‘contemporain’ comme notion esthétique a partie liée à un travail critique qui se propose d’en définir les particularités et les traits distinctifs. Ainsi, on peut supposer que la définition de la « littérature contemporaine française » remonte avant tout aux efforts critiques qui ont été débuté dans ce contexte depuis les années 1990. Cette définition passe souvent par les classifications conceptuelles dont la « fiction biographique », qui est une étiquette générique destinée à distinguer les écritures biographiques contemporaines en régime romanesque par rapport aux exemples plus classiques du genre. En ce sens, cette notion est le résultat d’une conceptualisation critique parallèle à la création littéraire, qui se veut sensible à la fois à la tradition littéraire et aux évolutions contemporaines. Ainsi, il paraît difficile d’ignorer l’influence prégnante de la pensée critique qui accompagne la pratique biographique, la légitime et y prête un nouveau sens dans un marché du livre de plus en plus foisonnant. La présente étude a pour objectif de projeter une nouvelle lumière sur l’importance du travail critique dans le devenir du genre biographique à travers trois rôles que l’on lui attribue : ‘description’, ‘orientation’ et ‘classification conceptuelle’.
روش شناسی شرق شناسان آلمانی زبان در بررسی ادبیات عرفانی فارسی (مطالعه موردی هلموت ریتر و فریتس مایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
127 - 152
حوزههای تخصصی:
در شرق شناسی آلمانی زبان دو سنت اصلی وجود دارد: رمانتیک و فیلولوژیک. سنت رمانتیک، شرق را به عنوان دیگریِ متمایز، غیرعقلانی و واجد کشف و شهود معرفی می کند که مبتنی بر معرفی و ترجمه آثار است؛ بر پژوهش های عمیق استوار نیست و بیشتر در گسترش ترجمه متون شرقی به زبان آلمانی مؤثر بوده است. سنت فیلولوژیک متمایزکننده شرق شناسی آلمان و متمرکز بر فهرست برداری، تصحیح نسخ خطی و تحقیق در متون است. در شرق شناسی آلمانی زبان، از قرن هجده تاکنون، غلبه با سنت فیلولوژیک است. حلقه واپسین شرق شناسان آلمانی، شامل هلموت ریتر، فریتس مایر و آنه ماری شیمل نمودی از تلفیق دو سنت و تکامل آن در سایه مفهوم «بافت» است. در آثار ایشان به عناصر بیرونی و شرایط شکل گیری متن به اندازه بافت درونی و مؤلفه های زبانی و بلاغی توجه می شود. مؤلفه کلیدی این جریان مفهوم «متن» است. در اینجا، روند پژوهش های ریتر و مایر بررسی و روش خاص آنها در مواجهه با متون عرفانی نشان داده شده است. ویژگی های اصلی آثار ایشان عبارت است از: دسته بندی متون و پیدا کردن متون مادر، پیدا کردن شبکه متون (براساس تکوین نسخه های خطی) و تصحیح متون اصلی براساس معتبرترین نسخه ها، ترجمه متون به آلمانی، اولویت دادن به نثر، مأخذشناسی و بافت سازی. روش حلقه طلایی شرق شناسی آلمانی زبان می تواند در فهم متن، شبکه سازی و ژانرشناسی عرفان فارسی زبان مؤثر باشد. این شرق شناسان عرفان و تصوف را جریانی برآمده از متن اسلام می دانند و آن را به عنوان پدید ه ای تاریخی، فرهنگی و متن بنیاد می شناسند نه جریانی رمانتیک یا روشنگرانه.
تحلیل جامعه شناختی کتاب ابن مشغلهاثر نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
593 - 620
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی در میان انواع نگرش های ادبی جایگاه ویژه ای دارد. این روش تحلیل با رویکردی محتوا محور به بررسی رابطه ی اثر ادبی با جامعه ای که متن از آن سرچشمه گرفته می پردازد. چنین تحلیلی از اثر ادبی می تواند به شناخت ساختارهای جامعه و مشکلات موجود در آن کمک کند. در این رویکرد، عوامل محیطی- تاریخی در بیرون از اثر و مؤلفه های اجتماعی بازتاب یافته در آن برجسته می شوند. مقاله ی حاضر سعی دارد با توجه به روش تحلیل جامعه شناختی کلود دوشه، کتاب ابن مشغله اثر نادر ابراهیمی را مورد مطالعه قرار داده و بازتابی که نویسنده از جامعه ی خود ارائه داده است را مورد مطالعه قرار دهد. ازاین رو، عناصرداستانی از جمله درونمایه و نشانه های مختلف اجتماعی و ردپای وقایع تاریخی با استفاده از روش تحقیق تحلیلی- توصیفی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند.
کارکرد طنز در شوخ طبعی های جبهه با تأکید بر نظریه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
111 - 136
حوزههای تخصصی:
فرهنگ نامه جبهه، دربردارنده طنز هشت سال دفاع مقدّس است که بر اساس خاطرات شفاهی رزمندگان اسلام جمع آوری شده است. جلد سوم این فرهنگ نامه، انواع شوخ طبعی های جبهه را دربرمی گیرد. این شوخ طبعی ها با رویکرد موضوع محور طبقه بندی شده اند. بررسی کارکرد های طنز دفاع مقدّس بر اساس این فرهنگ نامه، افزون بر ارائه فضای دیگری از جبهه که در نقطه مقابل خشونت جنگ ترسیم می شود، تأثیر آن را در تلطیف و تغییر فضای جبهه نشان می دهد. این مقاله از نوع کیفی، به شیوه تحلیل مضمون، با تأمل بر نظریه ارسطو، شوخ طبعی های جبهه را بررسی می کند و بدین شیوه، ضمن بررسی آراء ارسطو در زمینه طنز و شوخ طبعی، کارکرد شوخ طعی های جبهه را نشان می دهد. بر طبق نظریه آرامش مفرح، طنز با سرگرمی مخاطب، لذّت و انبساط خاطر وی را موجب می شود. یافته ها ثابت می کند که درک آرامش و سرور با برجستگی صبغه معنوی از کارکرد های اصلی طنز در این مجموعه است که با نظریه ارسطو انطباق می یابد؛ امّا کارکرد های دیگری نیز از مطالعه موارد مندرج در فرهنگ شوخ طبعی های جبهه به دست آمده که در تغییر فضای خشونت بار جنگ، تأثیر چشمگیری داشته و از کارکرد اصلی نشأت گرفته است. این کارکرد ها با عنوان کارکرد فرعی در نه مقوله طبقه بندی شده اند که تنوّع و گستردگی طنز جبهه و تأثیرگذاری آن را نشان می دهد. همچنین جنبه اجتماعی طنز، رعایت ادب در طنز، تنوع دامنه طنز با حضور اقشار گوناگون و کنترل غیرمستقیم آن از دیگر یافته های این پژوهش است که با ارائه شواهد نقد می شود.
بررسی و تحلیل مؤلفه های هویت ملی در شعر اخوان و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت، از آن روی که با فردیت یافتگی در پیوند است، یکی از مباحث پراهمیت در حوزه علوم انسانی به شمار می آید. زیرا تنها در سایه هویّت است که انسان، از ناپیدایی در جمع رها می شود و به تشخص می رسد و برای ایفای نقش انسانی خویش در زندگی اجتماعی، آماده می گردد. بنابراین در تمام جوامع بشری، هویت ملی، به نسبت هویت های دیگرانسان، ارزش اجتماعی بیشتری دارد. موضوع مقاله حاضر بررسی هویت ملی در شعر دو شاعر بزرگ معاصر، اخوان و شفیعی کدکنی است. برای درک این مقوله در نزد آنان، ابتدا به مساله هویت، هویت فرهنگی، هویت اجتماعی و هویت ملی به اختصار اشاره شده، و سپس مصادیق هویت ملی را در سروده های این دو شاعر، یافته، مقوله بندی و تحلیل کرده ایم. داده های این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و اسنادی گردآمده و با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیل شده است. حاصل کار این که هر دو شاعر در هویت یافتگی شاخص بوده و در سفر زندگی و شعر خود، بیش از هر جا در منزل هویّت ملی، توقف کرده اند.
بررسی تطبیقی ترجمه های ندی حسّون و محمد نورالدین عبد المنعم از شعر«سفر به خیر» محمدرضا شفیعی کدکنی بر اساس رویکرد لفویر (1975)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با کاربست راهبردهای هفت گانه آندره لفویر(1975)، می کوشد میزان موفقیت «محمد نورالدین عبدالمنعم» مصری و «ندی حسون» سوری در ترجمه شعر «سفر به خیر» محمدرضا شفیعی کدکنی را مورد واکاوی و بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد شعر «سفر به خیر»، اگرچه کلاسیک نیست و همچون شعر سنتی خود را مُقید به رعایت وزن و قافیه در همه مقاطع نمی داند، اما در برخی موارد، دارای ضرب آهنگ است؛ از این رو، لازم است که در برگردان برخی مقاطع، از راهبُرد وزنی و قافیه ای استفاده شود. با وجود این، عبدالمنعم و حسون، در ترجمه این شعر صرفاً از راهبرد ترجمه تحت اللفظی استفاده کرده اند. این امر، باتوجه به اینکه شاعر شعر، خود از سرآمدان حوزه ادبیات تطبیقی عربی فارسی به شمار می رود، فرآیند کوچ اندیشه ها از طریق ترجمه را با مشکل مواجه می کند.
La découverte de la foi dans La Nuit de feu d’Éric-Emmanuel Schmitt(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Publié en 2015, chez Albin Michel, La Nuit de feu est un roman d’Éric-Emanuel Schmitt, un auteur français, qui raconte un départ vers des lieux désertiques, en Afrique, qui se transforme progressivement en une tentative d’introspection jusqu’à l’instant d’une révélation divine. Le personnage principal, Éric, tente une aventure spirituelle, constituée des phases : la préparation, la mort symbolique et la renaissance. Ce processus est en lien avec les quatre éléments de la nature : l’air, l’eau, la terre et le feu, qui assureront une fonction purificatrice et régénératrice. Les images symboliques et mythiques, riches de significations, abondent implicitement dans ce récit. L’objectif de notre recherche consiste à étudier la transformation d’un voyage ordinaire à un voyage spirituel, le passage du monde terrestre au monde céleste, ainsi qu’à expliquer le sens caché des images qui s’enchaînent implicitement dans le récit. L’utilisation des théories de Mircea Elide, de Simone Vierne, de Gaston Bachelard et de Rudolf Otto nous permettront de les mettre en lumière. Nous constatons là une manifestation de l’art de Schmitt qui réussit à transformer son vécu, en un récit littéraire, poétique. Au terme de notre recherche, nous avons constaté que ce parcours permet à Éric de découvrir des univers inconnus et le fait accéder à une vision différente du monde qui va changer définitivement sa vie. Le désert, à la fois menaçant et prévenant, contribue à des explorations successives, celles de soi et de la transcendance.