فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شخصیت مجموعه ای از صفات روانشناسی است و صفات روانشناسی ویژگی هایی هستند که تفاوت ها و شباهت های روان افراد با یکدیگر را بیان می کند. شاهنامه فردوسی از آثاری است که در آن به شخصّیت توجه فراوان شده است. آن چه فردوسی را از دیگر داستان نویسان متمایز می کند توجه به ویژ گی های روانی و کنشی شخصّیت ها متناسب با موضوع حماسه است. بهره گیری خودآگاهانه از نمادها نشان دهنده یک کنش مربوط به روانشناسی بسیار مهم است و افزون بر آن انسان نمادهای ناخودآگاه و خودانگیخته را نیز می آفریند که اگر بخواهیم کارکرد ذهن بشر را بهتر بفهمیم ناگزیر باید به آن دست یابیم. این پژوهش به روش(توصیفی _تحلیلی_ تطبیقی) و استفاده از داده های کتابخانه ای تدوین یافته است. در این پژوهش برآنیم که با بهره گیری از نظریه روان شناسی یونگ به تحلیل شخصیت های نمادین داستان نبرد بزرگ کیخسرو بپردازیم و از آن جا که شاهنامه فردوسی حماسه ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه قومی و ملی آن ها دارد این ویژگی قابلیت مناسبی به آن می دهد که از دیدگاه یونگ تحلیل شود. می توان مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر را چنین برشمرد: سایه، بخش شیطانی، ناسازگار و فرومایه روان انسان است. گرفتار شدن در تیرگی های درون، به منزله تحقق بخشیدن به سایه است و برای رهایی از سایه باید با تامل بر درون خویش، از ابعاد تیره شخصیت خود باخبر شد که در فرآیند فردیت یافتگی (خودشکوفایی فرد) با آگاهی از خود واقعی تیرگی های سایه کنار رود و فرد به «خود واقعی» برسد.
تولدهای فرا هنجار قهرمان و انواع آن در افسانه های پریان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
225 - 250
حوزههای تخصصی:
تولد به عنوان یکی از اسرارآمیزترین جنبه های پیدایش،از شاخص های اصول و باورهای انسان است. انسان ها با درج باورهای خود نسبت به زایش، اشتیاق به زندگی و تداوم آن ، از راه افسانه ها، این باور را به آیندگان نیز انتقال داده اند. در بسیاری از افسانه های عامیانه کهگیلویه و بویراحمد، تولد قهرمان یا زمینه های آن در برابر عملکردهای وی پس از تولد، از برجستگی بیشتری برخوردار است.هدف پژوهش حاضر بررسیو نشان دادن انواع تولدهای فراهنجار، فرایندهای خلاف معمول در به دنیا آمدن قهرمان، مردن و دوباره زنده شدن به اشکال گوناگون،اعتقاد به جاودانگی و زیستن پس از مرگ در باور مردم کهگیلویه و بویراحمد است.در این دسته از افسانه ها، تولد انواع و اقسامی دارد که به خاطر تفاوت و تنوع آن ها، قابل تفکیک است. از نظر روساخت، هیچ تولدی ظاهراً شبیه تولد دیگر نیست اما در اساس، بن مایه و ژرف ساخت همه ی آن ها یکسان بوده و اگر تفاوتی وجود دارد در روساخت یا شکل ظاهری افسانه است. علاوه بر این نشان داده می شود که تولد غیرمعمول قهرمان در افسانه های جادویی نسبت به این عنصر در داستان های غیر جادویی بیشتر به چشم می-خورد. این پژوهش با بررسی عنصر تولد فراهنجار و انواع آن در افسانه های شفاهی - جادویی کهگیلویه و بویراحمد به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شد. در این جستار نشان داده شد که تولد انواعی دارد که خود به زیرشاخه هایی مانند انواع منشأ تولد تقسیم می شود.
مطالعه تطبیقی ادبیات و شعر از دیدگاه منطق فازی در مقایسه با منطق دو ارزشی ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
59 - 78
حوزههای تخصصی:
منطق فازی به نوعی از روزگاران کهن وجود داشته است اما بررسی روشمند آن به سال 1965 بر می گردد، زمانی که پرفسور لطفی زاده مقاله «مجموعه های فازی» را ارائه نمود. منطق فازی در تقابل با منطق ارسطویی، پدیده های جهان را به دوگانه های متضاد تقسیم نمی کند بلکه هر چیزی را به صورت حوزه ای بر روی یک طیف می بیند که از کمترین درجه آغاز و به بیشترین درجه ختم می شود. هر عضو می تواند همزمان به چند مجموعه تعلق داشته باشد و حاصل جمع عضویت ها لزوماً برابر صد نیست. در رابطه با منطق فازی و ادبیات و بویژه شعر در ایران کار چندانی صورت نگرفته است و اگرچه این مقاله نخستین گام نیست، اما می کوشد تا بخش کوچکی از خلأ موجود را پر نماید. پرسشهای اصلی این نوشتار عبارتند از اینکه: آیا ادبیات پدیده ای فازی است؟ آیا شعر را می توان با منطق فازی بررسی نمود؟ اجزاء تشکیل دهنده یک اثر ادبی مفروض، چگونه به آن هویتی فازی می دهند؟ آیا ایهام، ابهام و استعاره، خود پدیده هایی فازی هستند؟ چگونه؟ آیا می توان مرزی میان شعر، نظم، نثر و محاورات روزمره قائل شد؟ مقاله حاضر به صورت گذرا منطق فازی را بررسی می نماید و سپس پیامدهای تفکر و منطق فازی را در حوزه شعر و ادبیات با تکیه بر ایهام و استعاره به بررسی می نشیند.
ضرورت های ساخت و کاربرد افعال تبدیلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال تبدیلی یا به تعبیری افعال جعلی، افعالی هستند که از اسم یا صفت به اضافهٔ تکواژ ماضی ساز «اید» ساخته می شوند. بررسی ها نشان می دهد ساخت فعل ساده از اسم یا صفت از گذشته تا کنون در زبان فارسی وجود داشته و دلایل مختلف ازجمله مخالفت برخی از ادبا، دستورنویسان و ویراستاران با ساخت و کاربرد این افعال موجب شده است این افعال به ندرت در زبان نوشتار ظاهر شوند، و به تبع آن، زبان فارسی از این امکان آن گونه که بایدوشاید بهره مند نشود. ازآنجاکه این افعال در روزگار کنونی، یعنی روزگار مواجههٔ زبان فارسی با انبوه واژگان علمی، ضروری و لازم به نظر می رسد، در این مقاله پیشینهٔ ساخت این افعال و تعداد آنها در سه گونهٔ زبانیِ فارسی کهن، فارسی معیار و فارسی عامیانه بررسی شده و به طور خلاصه مشخص شده که از مجموع 280 فعل سادهٔ کهن و مهجور، 194 فعلْ تبدیلی است. از 220 فعل سادهٔ زبان فارسی معیار، 48 فعل تبدیلی است و از 67 فعل سادهٔ زبان فارسی عامیانه، 60 فعل تبدیلی است. به عبارت دیگر، از مجموع 567 فعل سادهٔ زبان فارسی، 302 فعل تبدیلی است. بنابراین، به رغم نظر برخی از محققان، بیش از نیمی از افعال زبان فارسی تبدیلی اند. در این مقاله همچنین، به مهم ترین اشکالاتی که بر ساختن و کاربرد این افعال وارد شده، پاسخ داده شده و نشان داده شده که فرایند ساخت فعل از اسم یا صفت هرگز نمرده و اکنون نیز فعال است و زبان فارسی در بحث معادل سازی واژگان علمی به شدت به این فرایند نیاز دارد.
تحلیل محتوایی و استنادی نشریه علمی ادبیات پارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
111 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تحلیل محتوایی و استنادی نشریه علمی ادبیات پارسی معاصر در دوره ده ساله انتشار آن است.روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی است و از نظر نوع روش شناسی، به روش تحلیل محتوایی و استنادی و با فنون علم سنجی انجام شده است. جامعه آماری مورد بررسی شامل 265 مقاله چاپ شده از سال تاسیس 1390 تا1400مجله ادبیات پارسی معاصر بود.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، سه مجله سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، فرهنگ و ادبیات عامه، پژوهشنامه ادبیات داستانی بیشترین سهم استناد به مجله ادبیات پارسی معاصر را داشته اند. همچنین شبکه ارجاعات مجله نشان داد به ترتیب مقالات مجله نقد ادبی، پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی، پژوهش های ادبی و مطالعات ادبیات تطبیقی، جستارهای زبانی، زبان پژوهی و متن پژوهی ادبی بیشترین میزان ارجاع را از سوی مجله ادبیات پارسی معاصر دریافت کردند. رادفر، پارساپور، عاملی رضایی، امن خانی، یعقوبی جنبه سرایی و قاسمی پور با چاپ 5 مقاله در مجله بیشترین سهم را در تولیدات علمی آن داشتند. شاخص بیشترین استناد به مقاله پورنامداریان، رادفر و شاکری (1391) تعلق گرفت. نویسندگان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با 33 مقاله بیشترین سهم چاپ مقاله در مجله را داشتند.نتیجه گیری: در مجموع می توان رشد کیفیت مقالات نشریه ادبیات پارسی معاصر را از لحاظ میزان ارجاعات در طول زمان تشخیص داد. نتایج نشان از نقش موثر مجله در ارتقاء رویت پذیری نویسندگان پژوهشگاه داشت. نیمه عمر بالای استنادات، همکاری های علمی بین اساتید مختلف از دانشگاه ها و موسسات فراوان در سطح کشور و تعداد بالای استناد به مقالات نشریه از نتایج قابل تامل و مهم این پژوهش است.
از رنج دنیوی تا رنج مقدس مسئله رنج در گفتمان کربلا با تأکید بر کتاب روضهالشهداء
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 40
حوزههای تخصصی:
مساله رنج در دین زیسته یکی از مسائل مهمی است که در مطالعات اجتماعی تشیع کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شده است به مکانیسم ها و الگوهای حل مساله رنج در تشیع با تاکید بر یکی از مهمترین منابع شیعی یعنی کتاب روضه الشهدا پرداخته شود. هرچند این کتاب در سنت روحانیت فقهی و اصولی چندان معتبر نیست، اما پرسش انسانشناختی از وضعیت زیسته و تجلی عینی این کتاب در آیین های مذهبی مردم میتواند همچنان اهیمت داشته باشد. در این مقاله تلاش شده از منظر نظری و روشی انسانشناسی نمادین و با تکیه بر آرای کلیفورد گیرتز به این مساله پرداخته شود. نتیجه تحلیل محتوای این کتاب نشان میدهد که نمی توان این تحلیل ساده را پذیرفت که رنج اولیا مایه بخشش مؤمنان است؛ بلکه نکته اصلی در این است که رنج اولیا صورتی مثالی و نمادین از رنج مردم است. به عبارت دیگر، مؤمنان و ذهنیت عبادی آن ها در گفتمان های دینی، با استعلابخشیدن به رنج اولیا و تقدیس آن ازسویی، ایجاد تشابه ضمنی و صریح میان رنج خودِ مردم با رنج اولیا به واسطه برقراری نوعی اتصال نمادین میان موقعیت رنج آلود اولیا با موقعیت رنج آلود مؤمنان پیرو آن ها، به تعالی بخشیدن خودشان می پردازند.
بنیاد فرهنگی استعاره های عشق در آثار مولوی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 82
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و مؤلفه هایش از آن رو که سازنده هویت جمعی و شخصیت اجتماعی افراد جامعه است، نقشی مهم در ایجاد ساختارهای ذهنی، الگوهای اندیشگانی، گفتار، رفتار و کردار افراد جامعه دارد. به ویژه باورها و آیین های مربوط به آفرینش و رستاخیز بنیاد اکثر باورها، اندیشه ها، گفتارها و اعمال انسان ها است. شاعران وارثان و ناقلان فرهنگ و اندیشه هستند و شاعران بزرگ و محبوب مانند فردوسی، مولوی، سعدی، و حافظ، نه تنها اصلی ترین واسطه های انتقال فرهنگی و بزرگ ترین معماران پندار، گفتار و کردار ایرانیان ، که بسیاری از ملل مجاور و حتی دورند. برای شناخت هویت خود و بنیان های اندیشگانی خود ناگزیر از مطالعه فرهنگ، باورها و آیین های کهن هستیم. در این مقاله با رویکرد زبان شناسیِ فرهنگی، نقش فرهنگ در پردازش استعاره های عشق در آثار مولوی بررسی شده است تا کارکرد عشق در نظریه عرفان اسلامی و مبانی فرهنگی و قالب معرفتی بنیادین آن شناسایی و معرفی گردد. از تحلیل استعاره های عشق دانسته می شود که کارکردهای عمده عشق از نظر مولوی عبارت اند از: حیات بخشی، زیبایی (خیر)، تزکیه کنندگی (رهانندگی، پناه دهندگی و ارتقادهندگی)، و عاملیت در معرفت و وصل به حقیقت. این کارکردها از فرهنگ اسلامی، فرهنگ ایران باستان، و فرهنگ یونانی اخذ شده و در استعاره های عشق بازتاب یافته اند.
بررسی دلایلِ رواجِ شعرِ فارسی در شهرِ سنندج از بنای این شهر، تا سقوط سلطنت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر سنندج که اخیراً، از طرف یونسکو به عنوان شهر خلّاق موسیقی ثبت جهانی شد، از نظر ادبی و فرهنگی نیز در سطح بالایی قرار دارد. از زمانی که این شهر به سال 1046 ه .ق، به دارالایاله اردلانها تبدیل شد و سلیمان خان اردلان، قلعه محکمی در مرکز آن بنا کرد و رسماً به شهر بدل شد، همواره یکی از مراکز فرهنگی – ادبی بوده و شاعران و نویسندگان فراوانی را در دامن خود پرورش داده است. پرسشی که در این پژوهش مطرح است و نویسنده در جست و جوی پاسخ آن بر می آید، این است که با آنکه شهر سنندج، کُرد نشین بوده، دلایل و علل اقبال شاعران از آغازین روزهای بنای این شهر، به سرودن شعر به زبان فارسی چه بوده است. نتایجِ این پژوهش - که به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده - حاکی از آن است که جغرافیای سیاسی، دست نشانده بودن حکام اردلان و وابستگی شدید آنها به حکام صفوی و اخلاف آنها، ضعف احساس ملیّت و ناسیونالیسم کردی و سرانجام مذهبِ برخی از حاکمان اردلان، مهمترین عواملِ اقبال شاعران سنندج به شعر فارسی از آغاز سده یازده تا سقوط سلطنت است.
طرحواره های روانشناختی رابط نحو به نما در شعر «هدیه» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوه فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است می تواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابه جایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایه بیانی و کلامی می شود که این نیز به نوبه خود منطق های تصویری مختلفی را به وجود می آورد. طرحواره ها مرز مشترک میان مولف، متن و مخاطب هستند که بر اساس منطق خاص تصویری می توان آن ها را بازنمایی کرد. بر اساس همین رویکرد و با توجه به هم پوشانی تفسیر متن و مولف و تاییدهای روانشناختی شعر «هدیه» فروغ فرخزاد از تصویر سینمایی بهره می گیرد، چرا که این شعر بر مبنای تصاویر عمق بر پایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت حسّی (بینایی) و تجسّم عمل (نور و تاریکی) به کار گرفته شده است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و تاریکی به عنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از مجاز و همچنین با بهره از نمادپردازی، با هدف اختصار که نمای بسته را توجیه می کند، تصاویر شعری خلق شده اند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر مجتث است، لحنی غمگین دارد و در نتیجه ریتمی آهسته در ارائه را می طلبد. این شعر دارای دو بند است که با توجه به محتوا باعث می شود مرحله آغازین و پایانی در تصویر متضاد باشند. همچنین این شعر به لحاظ کارکردی، اجتماعی است و همچون بیانیه ای انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به راه برون رفت از بن بست اجتماعی و فرهنگی می پردازد.
الگوی بررسی زبان غنایی- روایی درمنظومه های عاشقانه فارسی (مطالعه موردی: بررسی مهمترین منظومه های عاشقانه فارسی از آغاز شعرفارسی تاپایان قرن هشتم هجری )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
197 - 244
حوزههای تخصصی:
بخشی از نقد جدید صرف بررسی ویژگی های زبان آثار ادبی شده است. در زبان فارسی عمده پژوهش ها در زمینه زبان عرفان و زبان حماسه انجام گرفته و تاکنون الگویی برای بررسی زبان غنایی-روایی ارائه نشده است. به منظوردستیابی به یک الگو برای بررسی زبان غنایی- روایی، پنج سطح: آوایی، دستوری، محتوایی، واژگانی و بلاغی در چهارده منظومه مهم عاشقانه فارسی به شیوه استقرای تام بررسی شد. نرم افزارسیمیا و فیش نگار نور3درتحلیل و طبقه بندی داده هااستفاده شدند. نوع پژوهش تحلیلی – توصیفی می باشد و می توان این نتایج را حاصل این بررسی دانست: ازحیث وزن هزج مسدس با زحافات عمدتا محذوف است. ردیف فعلی مورد توجه است. مخرجگاه غالب، سایشی است. واژگان حوزه معنوی و وجدانیات، عناصر طبیعی و عناصر بزم جزء وجوه مهم این زبان هستند.وجود فعل در اواسط ابیات یا مصراع ها، محذوف بودن افعال و بالتبع آن آهنگ افتان ابیات به چشم می خورد. افزایش ضمایر گسسته من و ما می تواند درونگرایی منظومه ها را افزایش می دهد. ازنظر پرکاربردترین صنایع بلاغی، استعاره مصرحه مرشحه، استعاره مکنیه، تشبیه با طرفین مقید، اضافه تشبیهی و تشبیه بلیغ وجوددارد.افزایش جملات انشایی،افزایش اوصاف و اطناب، افزایش مبالغه، بسامد بالای حضور فعال زنان و زبان زنانه و لطیف ازدیگر ویژگی های این زبان است.
بارقه های تحول در ادبیات فارسی و روسی با محوریت نیما یوشیج والکساندر پوشکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الکساندر پوشکین و نیما یوشیج به عنوان دو شاعر پیشرو و نوآور در ادبیات روسی و فارسی شناخته می شوند. شاعرانی شیفته و عاشق، که در درجه اول عاشق فردیت خود و در درجه دوم عاشق جامعه ای هستند که در آن زندگی می کنند. شاعرانی که نمی توانند رنج مردم ستمدیده را تحمل کنند و ساکت بنشینند، به دنبال راهی برای همدردی با مردم و بیداری توده مردم هستند، هر دو شاعر به خاطر افکار آزادی بخش دوره ای از زندگی خود را در تبعید به سر می برند، همچنان در تبعید عاشق وطن و طبیعت سرزمین خود هستند هر دو طعم عشق فردی را چشیده و از آن گذر کرده به عشق والا و برتر می اندیشند، گاهی دچار یأس می شوند اما اجازه نمی دهند که یأس آنها را از ادامه مسیر باز دارد؛ دوباره تلاش می کنند و راهی می گشایند برای بیان آنچه باید بیان شود. نیما و پوشکین با حضور همیشگی در شعرشان فاصله شعر و شاعر را از بین می برند شعر را به زمان خود نزدیک می کنند و در واقع با شعر خود یکی می شوند، نیما واقعیت را با طبیعت در می آمیزد و پوشکین واقعیت را با تاریخ همراه می سازد و با زبانی نو بیان می کنند آنچه را که باید بیان شود.
جستاری در اشعار نازک الملائکه و عبدالوهاب البیاتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
94 - 107
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های بارز و آشکار شعر نو در عراق معاصر پدیده ناسازگاری اجتماعی است. این پدیده در قرن بیستم و با ظهور پیشگامان عراق چون، نازک الملائکه و عبدالوهاب البیاتی به وجود آمد. تقلید از ساختار سنتی، آشنایی با مکتب رمانتیک و موقعیت های سیاسی و اجتماعی جامع ه ع راق باعث شد تا این شاعران به ناسازگاری روی بیاورند. آنها این جلوه ادبی را به سه گونه ناسازگاری ادب ی، سیاس ی و اجتماعی در شعر خود به نمایش گذاشته اند. ناسازگاری آنها در ظاهر موج ب ظه ور «ق صیده النث ر» ش د و شعر موجب بیداری و آگاهی مردم عراق و ارتقای بینش اجتم اعی طبق ات مختل ف اجتم اعی گردید. این شاعران در ایجاد نوآوری رنج های زی ادی را تحمل کرده اند، رنج هایی از قبی ل زن دان، تبعی د، آوارگ ی و غرب ت، لذا ترس، تنهایی، غم و اندوه بر بیشتر اشعار آنها سایه افکنده است. این شاعران توانسته اند مضامین و مفاهیم واقع گرایانه را در قالب ناسازگاری بی ان کنن د و در کالب د ش عر مدرن روح تازه ای بدمند. آنان به خاطر اوض اع سیاس ی ن امطلوب از اس طوره و رم ز و اس لوب تک رار در اشعار خود اس تفاده کردند و توان ستند ش عر ن و را چن ان متح ول کنند ک ه بتوان د ب ه بخ ش مهم ی از دغدغه های دنیای مدرن پاسخ بدهد.
گستاخی دیوانگان در برابر خدا، ترجمان اندیشه های عطار( زمینه ها و علل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
47 - 78
حوزههای تخصصی:
داستان گستاخی دیوانگان در برابر خدا اگرچه قبل از عطار هم سابقه داشته است اما در آثار وی به طور خاصی برجسته شده است. در حقیقت، این گستاخی دیوانگان و پرسش های بی پاسخ آنان و اعتراض به دستگاه آفرینش پرسش هایی است که پیوسته ذهن عطار را گرفتار خود می کرده است. این از جهت فکری به دلیل نوع نگرش کلامی او و از جهت سیاسی و اجتماعی نتیجه آشوب ها و فتنه ها و حوادثی است که در روزگار حیات، بخصوص هنگام نوجوانی او، رخ داده و جان بسیاری از مردم را گرفته است. اگرچه این موضوع در آثار شاعران و نویسندگان قبل از عطار کم و بیش دیده می شود اما در شعر عطار برجستگی خاصی پیدا می کند به طوری که اگر این سخنان از زبان مجانین نقل نمی شد یا کسانی بجز صوفیه آن را بیان می کردند قطعاً با تکفیر روبرو می شدند -چنانکه خیام را به دلیل برخی از رباعیات، اهل ضلالت دانستند.
این پژوهش که به صورت اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل محتوا، انجام گرفته درصدد یافتن این پرسش هاست که اوّلاً، زمینه های پدیدآمدن این نوع نگرش در ذهن و اندیشه عطار چه بوده است؟ ثانیاً، آیا اگر کسانی بجز عطار چنین سخنان گستاخانه ای را حتی از زبان دیوانگان نقل می کردند صوفیه آنان را تکفیر نمی کردند؟ بر اساس این پژوهش مشخص می شود که اینها دغدغه های ذهنی و اندیشه های درونی خود عطار بوده است؛ اما برای رهایی از وجدان خویش و تکفیر دیگران آن را از زبان دیوانگان در شعر خویش بیان کرده است.
ارزیابی مجموعه آموزشی «آموزش کاربردی واژه» بر مبنای شاخص های کانینگزورث
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
119 - 158
حوزههای تخصصی:
انتخاب منبعی مناسب براساس نیازها و معیارهای دوره آموزشی که بتواند نیاز زبان آموز، مدرس و تدوین برنامه درسی را به خوبی برآورده سازد، با وجود منابع متعدد آموزشی در حوزه زبانِ فارسی، به یکی از تصمیم های مهم تبدیل شده است؛ از این رو ارزیابی و نقد منابعِ آموزشی در کنار سایر فعالیت های حوزه آموزش، امری ضروری است. انتخاب یک منبعِ مناسب آموزشی مستلزم ارزیابی نظام مندِ منابع آموزشی می باشد. هدف مقاله پیشِ رو، ارزیابی مجموعه «آموزش کاربردی واژه» نوشته رضامراد صحرایی و همکاران براساس شاخص های کانینگزورث است. مجموعه آموزش کاربردی واژه با هدف آموزش واژه ها و عبارت های پرکاربرد زبان فارسی طراحی و تدوین شده است. لیست بررسی ِکانینگزورث 45 معیار برای ارزیابی کتاب های درسی ارائه می دهد که این معیارها در هشت بخش به ترتیب هدف ها و رویکردها، طراحی و سازماندهی، محتوای زبانی، مهارت ها، موضوع، روش شناسی، کتاب معلم و ملاحظات کاربردی گنجانده شده است. با توجه به آنکه مجموعه آموزش کاربردی واژه، تک مهارتی و ویژهِ آموزش واژه است؛ مهم ترین شاخص به کار رفته، «شاخص کتاب های تخصصی ویژه یک مهارت» و «شاخص اصول و رویکردها» می باشد. نتایج بررسی مجموعه «آموزش کاربردی واژه» نشان می دهد که شاخص ها و معیارهای کانینگزورث در حد قابل قبولی رعایت شده است. ابعاد نُه گانه واژه نیشن در اصول آموزشی واژه در طراحی مجموعه دیده می شود. از میان 23 نوع فعالیتِ آموزش واژه نیشن و وب موارد زیر در کتاب رعایت شده اند: شنیدن گسترده، طبقه بندی، انتقال اطلاعات، تعامل گفتاری متمرکز بر تکلیف، مهارت های مرتبط، خواندن گسترده، حدس زدن براساس بافت، خواندن سریع، سؤالات درک واژه محور، نگاشت معنایی، خواندن فشرده.
Le récit de filiation de Patrick Modiano et d’Anaïs Barbeau-Lavalette: Sur le sentier de l’Histoire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La chute des métarécits a mené l’homme contemporain à redéfinir son rapport avec le monde et à renouer ses ficelles à son passé pour sortir de cette nouvelle position de bascule dans laquelle il s’est enfoncé. Se foisonne ainsi un nombre considérable des romans fictionnels contemporains marqués par le boom de la mémoire et la recherche de la filiation. Ces deux éléments fonctionnent en effet, comme ancrages auxquels l’auteur essaie de s’attacher afin de procéder à une reconstruction identitaire individuelle autant que collective. Nous nous intéressons dans ce présent article, à l’étude comparée de la démarche scripturale de deux écrivains contemporains, Patrick Modiano et Anaïs Barbeau-Lavalette dans Dora Bruder et La femme qui fuit, dont l’écriture narrative se transforme en espace mémoriel et dont l’approche d’écriture agit comme support de la récupération du passé. Quelles sont les stratégies narratives mises en œuvre par les deux écrivains pour faire de la fiction, espace de relais de la construction mémorielle? Quels objectifs cherchent-t-ils à atteindre en inscrivant le fait mémoriel? Dans quelle mesure ces deux romans se situent à la lignée des récits de filiation? L’analyse de ces romans montre que l’écriture du récit de filiation a largement contribué par le détour vers le passé familial, inscrit sur l’Histoire collective, à soulager les troubles identitaires..
تحلیل روابط بینامتنی ملفوظات شبه قاره و مجالس (مطالعه موردی مجالس سبعه و فواید الفؤاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
69 - 99
حوزههای تخصصی:
در قرن هفتم و هشتم هجری قمری آث ار فراوان ی در شبه قاره (هند و پاکستان با نام «ملفوظات» در حوزه ادبیات عرفانی نگاشته شد. وجود برخی اشتراکات میان این متون و مجالس، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا ملفوظات به تقلید یا تحت تأثیر مجالس نگارش یافته اند یا آثاری متفاوت هستند؟ مجالس سبعه (629-621 یا 642-637.ق) اثر مولوی و فوایدالفؤاد (722-703.ق) اثر خواجه نظام الدین اولیا نمونه های شناخته شده ای از مجالس و ملفوظات هستند که در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آن ها و ویژگی های مشابه و متمایز هریک می پردازیم. این مقایسه با توجه به نظریه بینامتنیّت انجام می شود. فوایدالفؤاد از منظر پیرامتنیّت تنها در نحوه تقسیم بندی نشست ها و نداشتن عناوین داخلی، با مجالس سبعه مشترک است. از لحاظ سرمتنیّت، تعلّق دو اثر به گونه ادبی خاص باعث وجود برخی ویژگی های ساختاری و محتوایی مشترک در دو متن گردیده است. از حیث ارتباط بیش متنی با توجه به وجود اسناد تاریخی، برگرفتگی غیر مستقیم فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، محتمل است و گشتارهای کمّی، انگیزه ای وکیفی در فوایدالفؤاد مشاهده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، جنبه تقلیدی ندارد و با توجه به مشابهت ها، این اثر و احتمالاً سایر ملفوظات، برداشتی آزاد و غیرمستقیم از مجالس سبعه و سایر مجالس هستند.
تجلّی آوای مرغان به مثابه عنصر بلاغی و بوطیقایی در منتخب شعر پارسی بر مبنای نظریه زائوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
31 - 56
حوزههای تخصصی:
آفرینش صورخیال آوای مرغان (ایماژ) در ادب فارسی به سه صورت تجلی یافته است: اول ازطریق جاندارپنداری و نهادن کلام به زبان مرغان، دوم ازطریق حسی که صدای پرندگان به شاعر یا نویسنده می دهد و سوم بازتاب عینی صدای پرنده به عنوان یک عبارت کامل که این عبارت می تواند تقلید صدای مرغان یا تشابهی میان کلام انسانی و آواز پرنده باشد. دو وجه اخیر را می توان به عنوان صورت های بلاغی پوئتیک (بوطیقا) و رتوریکی آوای مرغان در نظر گرفت و به همین دلیل آن ها را برمبنای نظریه ی بلاغی فرمالیسم زائوم یا همان زبان فرامعنا تحلیل کرد. ازسوی دیگر نظریه ی گاستون باشلار که مبتنی بر تخیّل فشارسنجی (پنوماتیک صدا) است، می تواند راهنمای تحلیل ایماژیک آوای مرغان قرار گیرد. تحلیل پنوماتیک ذهنی آواز مرغان، بین فشارسنجی ذهنی صدای پرفشار کلاغ و آوای چهچهه ی کم فشار بلبل و نوای زیر چکاوک که برمبنای آن صور خیال مختلفی خلق می شود، تفاوت قائل است. این مقاله به تحلیل بلاغت آوای مرغان مبتنی بر مبانی بلاغت سنتی و بنیان های بلاغت جدید و مفهوم زائوم در نظریه ی بلاغی فرمالیسم ها پرداخته است.
نگاهی به غیابِ داستان آرش در شاهنامه فردوسی از منظر تحلیل پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۹۴-۷۷
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی بسیاری از روایتهای اسطوره ای ایرانی را در خود جمع کرده است؛ اما داستانهایی هست که بنا به دلایلی فردوسی بدانها نپرداخته است. از مهمترین اسطوره های ایرانیِ غایب در شاهنامه، اسطوره آرش است. برخی پژوهشگران معتقدند فردوسی آگاهانه به این اسطوره اشاره نکرده است. برخی دیگر بر این باورند که این اسطوره در منابعی نبوده که مبنای شاهنامه فردوسی بوده است. این تحقیق می کوشد به این مسئله از دیدی تازه، یعنی «تحلیل پارادایمی» پاسخ دهد. نویسندگان این مقاله بر این باورند که در صورتی که بپذیریم داستان آرش در منابع فردوسی بوده است، می توان تصور کرد آنچه فردوسی را بر آن داشته است از پرداختن به این داستان صرف نظر کند، تضاد بنیادینی است که بین پارادایم حاکم بر شاهنامه و پارادایم حاکم بر داستان آرش از دید مرگ و زندگی وجود دارد. در پارادایم شاهنامه، کنش طبیعی و بدیهیِ قهرمانان، برتری زندگی بر مرگ در هر احوال و اوضاعی است؛ اما داستان آرش در ستایش مرگ خودخواسته و شهادت است. انتخابِ مرگِ خودخواسته یا شهادت مسئله ای است که اساساً از پارادایم شاهنامه خارج است و وجود داستانی همچون داستان آرش با محوریت برتری مرگ بر زندگی با پارادایم شاهنامه کاملاً ناهمخوان است و حذف آن را می توان تصمیمی برای تثبیت پارادایم حاکم و حفظ انسجام فکری متن تلقی کرد.
از پیشارمان تا رمان: تأثیر فرم های غیر رمان بر پیدایش رمان پاورقی فارسی در مطبوعات ایران از آغاز تا 1300 خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش رمان در ایران، که سنت ادبی کلاسیک نظم بنیادِ نیرومندی دارد، مسئله ای است که بررسی سازوکار آن از دیدگاه های گوناگون نیازمند بررسی است. با توجه به همزمانی تقریبی پیدایش رمان فارسی و پیدایش رمان پاورقی فارسی در کشورمان، به نظر می رسد بحث درباره عوامل پیدایش رمان پاورقی فارسی در روشن کردن ابعاد دیگری از عوامل پیدایش رمان فارسی مؤثر باشد. پرسش اصلی ما در این مقاله این است که تأثیر فرم های غیررمانِ منتشرشده در مطبوعات ایران از آغاز تا 1300 خورشیدی در پیدایش رمان فارسی چگونه بوده است. با پذیرش نظریه چندنظامی بالایی و با استفاده از نظریه رئالیسم صوریِ وات، شش مؤلفه اصلی رمان رئالیستی، شامل پیرنگ، توصیف رئالیستی، شخصیت، زمان، مکان و زبان در پاورقی های مورد نظر (بیشترین انواع پاورقی غیررمان، شامل پاورقی تاریخی، سفرنامه، شرح حال و علمی) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به وجود این مؤلفه ها در پاورقی های یادشده، می توان نتیجه گرفت که هر یک از انواع پاورقی های مورد بحث، از جهت دارابودن مؤلفه های رئالیستی، در پیدایش رمان فارسی مؤثر بوده اند و می توان آن ها را به زنجیره پیدایش این ژانر در ایران افزود.
بررسی تطبیقی کاربرد ادبی و نمادین عنصر رنگ در اشعار فردوسی طوسی و بشار بن برد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
37 - 48
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیت های هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژه ای است که می توان از طریق شناخت ویژگی ها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پرده برداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگ ها در تصاویر شعری خود استفاده کرده اند و گاه از آن در تبیین مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خود بهره برده اند . در این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده است، ضمن ارائه شواهد شعری از اشعار فردوسی طوسی و بشاربن برد به عنوان شاعران مورد مطالعه که به نحوی از رنگها استفاده کرده اند، به تحلیل شگردها و چگونگی کاربرد ادبی، نمادین و بلاغی آنها از رنگ( خصوصاً از رنگ سیاه و سفید) در القای پیام به مخاطب پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رنگهای سیاه و سفید در این اشعار فردوسی و بشاربن برد بسامد بالایی را نسبت به دیگر رنگها دارند. فردوسی و بشاربن برد، از ظرفیت عظیم رنگ ها، برای انتقال اندیشه ها، مقاصد و پی ام های خود در حوزه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی در فضای واقعی، کنایی، نم ادین و اسطوره ای به مخاطبان خود، به خوبی بهره برده اند.