فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
167 - 188
حوزههای تخصصی:
مهم ترین اختراع قرن بیستم یعنی اتومبیل، منجر به گسترش افقی شهرها و پراکنده رویی آن ها شد که این توسعه ناموزون نتایج نامطلوبی را به همراه خود داشته است. در این رابطه ازجمله پیشنهادهایی که در پایان قرن بیستم مورد استقبال قرار گرفت، توسعه حمل ونقل محور (TOD) بود. توسعه ای متراکم با ترکیب مناسبی از نحوه چیدمان کاربری ها در مجاورت ایستگاه ها و مسیرهای حمل ونقل عمومی که منجر به تشکیل کیفیت بالای زندگی می شود. کاربست رویکرد TOD، فرصت مناسبی جهت توزیع تعداد سفرها از مبدأهای حمل ونقل ریلی استان البرز به سمت تهران ایجاد نموده و شرایط کاهش استفاده از وسایل حمل ونقل خصوصی در مسیر کرج-تهران را مهیا می سازد. تحقیق حاضر بر اساس هدف، در دسته تحقیقات کاربردی و بر اساس روش و ماهیت، در گروه تحقیقات توصیفی قرار دارد و هدف آن طراحی محدوده ایستگاهی سایت مورد نظر مبتنی بر رویکرد TOD است. روش جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر، استفاده از پرسشنامه می باشد که میان ۳۸۴ نفر از شهروندان توزیع شده است. از میان سناریوهای ارائه شده، سناریو برتر بر اساس الزامات رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی و نظر جمعی از متخصصین حوزه شهرسازی در مورد وزن دهی معیارها و مؤلفه های اثرگذار بر تحلیل و ارزیابی گزینه های پیشنهادی برای حوزه مطالعه، مورد انتخاب واقع شده است.
تبیین نقش طراحی شهری در بازآفرینی محلات شهری با رویکرد پایداری اجتماعی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
189 - 207
حوزههای تخصصی:
سیاست ها و برنامه های بازآفرینی شهری، برای مداخله در محلات ناکارآمد، نیازمند توجه به الزامات پایداری اجتماعی هستند؛ چه آنکه بعد اجتماعی در کانون تعریف محلات قرار دارد. از سوی دیگر طراحی شهری به عنوان اصلی ترین رشته و حرفه متوجه کیفیت های محیط شهر و محلات آن، برای نقش آفرینی کارآمد در فرایند بازآفرینی نیازمند فهم روشنی از جایگاه خود خصوصا معطوف به پایداری اجتماعی است. این مقاله تحلیلی-تبیینی به دنبال ارائه پاسخی در جهت این فهم روشن است. پس از بخش نظری، نوع نقش طراحی شهری در تحقق مولفه های بازآفرینی شهری و پایداری اجتماعی محلات شهری مورد بحث قرار گرفته است. سپس حوزه های عمل طراحی شهری در بازآفرینی محلات معطوف به پایداری اجتماعی تشخیص داده شده و در انتها مبتنی بر نمایانگرهای طراحی شهری یک چارچوب سیاستی ارائه شده است. نتایج نشان می دهد اصلی ترین جایگاه طراحی شهری را باید در بعد محرک توسعه بازآفرینی محلات و درجهت ارتقای دسترسی برابر، حس مکان، نشاط و شادی، تنوع، تعاملات اجتماعی و ایمنی و امنیت جستجو کرد. چارچوب سیاستی ارائه شده در این جهت می تواند راهنمای طراحان شهری باشد. همچنین یافته های مقاله که نوعی مقایسه میان نقش سه تخصص شهری را نیز در خود دارد می تواند در تهیه برنامه های بازآفرینی محله ای یاری گر برنامه ریزان و مدیران شهری نیز باشد.
مؤلفه های معماری برای شکل گیری خاطرات جمعی شیرین در عرصه میانی محیط های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه میانی محیط مسکونی، بستری برای شکل گیری ملاقات، دورهمی ها، مواجهه و تعامل همسایگان با یکدیگر است؛ اما امروزه در اکثر محیط های مسکونی این عرصه حذف گردیده است یا به لحاظ کیفی چندان موردتوجه نیست. عرصه میانی به عنوان اولین مکانی که ساکنان پس از خروج از قلمرو خصوصی داخل خانه خود با آن مواجه می شوند، بستر مناسبی برای شکل گیری خاطرات جمعی است. خاطراتی که مقدمه هویت مکانی هستند و در ایجاد دل بستگی به مکان نقش مؤثری دارند لذا شناسایی مؤلفه های معمارانه در این عرصه به منظور شکل گیری خاطرات جمعی شیرین باهدف ارتقای کیفی عرصه میانی در محیط های مسکونی ضروری است. هرچه تعداد افراد درگیر با خاطره بیشتر باشد، بار جمعی خاطره افزایش می یابد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، مؤلفه های معماری مؤثر بر شکل گیری خاطرات جمعی شیرین کدم اند؟ روش تحقیق پژوهش کیفی است. جامعه موردمطالعه متخصصان رشته معماری و شهرسازی حوزه مسکن و روان شناسی محیطی است. روش نمونه گیری تلفیقی از نمونه گیری نظری با رویکرد نمونه در دسترس و نمونه گیری گلوله برفی است. در این پژوهش، مؤلفه های معماری برای شکل گیری خاطرات جمعی شیرین با توجه به نظریات متخصصان دانشگاهی پس از پرسشنامه باز پاسخ متخصصین به وسیله تکنیک کدگذاری باز و محوری در روش تحقیق زمینه ای حاصل گردیدند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، خاطرات جمعی شیرین از طریق حضورپذیری خاطره ساز، اجتماع پذیری خاطره ساز، رویدادپذیری خاطره ساز و تصویرسازی خاطره-ساز شکل می گیرد که برای هر یک از این متغیرها نیز 3 مؤلفه های خاطره ساز شناسایی شدند.
خانه بودن؛ پژوهشی اکتشافی در روایت ساکنان از معنای خانه در بافت میانی شهر کرمانشاه (الگوهایی برای بهبود خانه های آپارتمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
57 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پرسش از چیستی و چگونگی خانه بودن پرسشی عمیق و به قدمت زندگی آدمی است. اما شکاف عمیق میان پژوهش های حوزه معماری خانه با کالبدی که به عنوان خانه در زندگی امروز مشاهده می شود؛ نیاز به ارتباط بیشتر این دو حوزه را الزامی می نماید. ارتباطی با حلقه مفقوده جایگاه ساکنان و فهم آن ها از چیزی که بیشترین تجربه ماندن در آن را دارند. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که الگوهای موجود از معماری خانه های آپارتمانی و فضاهای اصلی تشکیل دهنده آن ها چگونه می تواند در راستای خواسته و نیاز ساکنان براساس معنای خانه برای آن ها بهبود یابد و به الگوهایی قابل تعمیم در صورت های مختلف تبدیل شود؟هدف پژوهش: فهم اصلی ترین معیارهای سازنده معنای خانه از نگاه ساکنان، نمود این معنا در کالبد معماری خانه و سپس رسیدن به الگوهایی برای بهبود وضعیت موجود خانه های آپارتمانی براساس پارامترهای ساکنان برای تقرب به محیط های زندگی محور.روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی، از نظر هدف کاربردی به صورت توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها، از طریق مطالعه کتابخانه ای همراه با پژوهش میدانی است. همچنین شیوه تحلیل داده ها براساس نظریه داده بنیاد است. در این مسیر برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق با 42 نفر از ساکنان خانه های آپارتمانی در بافت میانی شهر کرمانشاه در قالب سؤالات نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری، مشاهده و برداشت میدانی از فضاهای موجود استفاده شده است. نتیجه گیری: تکرار و یکسان بودن صورت معماری در مقیاس های مختلف نمی تواند مکان زندگی را به سمت خانه بودن هدایت کند، بلکه این الگوها هستند که راهنمای چنین طریقی محسوب می شوند. در این راستا سه الگو برای سه مقیاس مختلف در شش فضای اصلی خانه های آپارتمانی کشف شد: اتاق های شخصی، اتاق های خصوصی، فضاهای جمعی، فضاهای نیمه باز، ورودی ها و آشپزخانه. لایه بندی در ارتباط با فضای قبل و بعد فراتر از فضای درونی، الگوهای شکسته در فضاهایی با دسترسی عمومی-خصوصی و وجود فضاهای میانی از اصلی ترین الگوهای بهینه در تمامی فضاها بود.
مسجد و مدرسه دارالاحسان سنندج: بررسی صورت اولیه و دگرگونی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
27 - 53
حوزههای تخصصی:
مسجد و مدرسه دارالاحسان از مهم ترین بناهای تاریخی سنندج است که در فاصله سال های ۱۲۲۶ تا ۱۲۳۲ق به دستور امان الله خان اردلان والی آن زمان کردستان ساخته شد. در صورت امروزیِ آن نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد بنا در طول زمان دچار تغییراتی شده و صورت ابتدایی آن متفاوت بوده است. با وجود توجه پیوسته پژوهشگران به بنا، هیچ تحقیق مستقلی درباره صورت اولیه بنا و تغییرات ایجادشده در آن انجام نشده است. بنابراین، این مقاله با بهره گیری از ترکیب راهبردی تاریخی با راهبرد مطالعه موردی، به شناسایی، تحلیل و تفسیر صورت اصیل بنا و تغییرات آن در طول زمان می پردازد. بدین منظور، پس از شناخت وضعیت موجود بنا، همه شواهد تغییر بنا با مراجعه به منابع تاریخی ازجمله گزارش های مرمتی، اسناد تصویری (عکس و نقشه)، متون تاریخی، کتیبه ها و خود بنا جمع آوری شد. بررسی و مقابله این اطلاعات نشان می دهد مداخلات صورت گرفته در بنا و اتفاقات مرتبط با آن را می توان در سه بازه زمانی دسته بندی کرد. در دوره اول (۱۲۲۶ ۱۲۳۲ق) بنا پس از تأسیس به صورت پی درپی دچار تغییراتی شد؛ مهم ترین آن ها تغییر جایگاه بنا به مسجدجامع شهر در سال ۱۲۲۹ق بود که بازسازی و گسترش شبستان را به دنبال داشت. در دوره میانی (۱۲۳۲ ۱۳۵۱ق/ ۱۳۱۱ش) صورت کلی بنا تغییری نکرد، اما پس از چند دهه و با بروز مشکلاتی در تولیت موقوفه های بنا خرابی هایی به صورت فزاینده در آن پدید آمد که به تخریب و بازسازی مناره ها در سال ۱۳۴۳ق انجامید. در دوره معاصر (۱۳۱۱ ۱۴۰۱ش) بخش کوچکی در ضلع جنوبی بنا بر اثر احداث خیابان در سال ۱۳۱۱ش تخریب شد. تا سال ۱۳۱۴ش بنا در موقعیت جدیدش در کنار خیابان مرمت و سامان دهی شد. از آن پس تا امروز، به ویژه با ثبت بنا در فهرست آثار ملی در سال ۱۳۲۷ش، عمده اقدامات صورت گرفته در جهت حفظ بنا بوده و صورت آن ثابت مانده است. در پایان، مبتنی بر این یافته ها، برخی از فرضیه های دانشوران پیشین ارزیابی می شود؛ فرضیه هایی درباره مسجدجامع بودن بنا از ابتدا احتمال ناتمام ماندن ساخت بنا، و شباهت ساختار فضایی این بنا با مساجد بومی کردستان از این جمله اند.
توسعه استفاده از سیستم های حمل و نقل فعال شهری: شناسایی و تدوین شاخص های کلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
69 - 82
حوزههای تخصصی:
بخش حمل و نقل نیازمند تغییرات اساسی در سیاستگذاری، برنامه ریزی و طراحی سیستم های خود می باشد تا بتواند مفهوم پایداری را در این حوزه توسعه دهد. یکی از اصلی ترین جنبش های توسعه پایدار در حوزه حمل و نقل، ترویج استفاده از سیستم های حمل و نقل فعال می باشد. هدف از این پژوهش بررسی نظام مند پژوهش های صورت گرفته در جهت تدوین شاخص های کلیدی می باشد که در جهت ترویج استفاده از شیوه های فعال حمل و نقل باید توجه ویژه ای به آنها داشت. بنابراین، در این پژوهش از روش کیفی بر پایه روش فراترکیب با بررسی محتوایی 75 پژوهش که در مجلات SSCI, SCI به چاپ رسیده اند استفاده شده است. در نهایت شاخص های اصلی در چهار دسته بعد کالبدی، بعد اجتماعی- فرهنگی، بعد هوشمندسازی و بعد آموزشی و سیاستگذاری دسته بندی شده اند که هر کدام دارای معیارهای خاص خود می باشند.
گونه شناسی معماری و الگوی پراکنش کبوترخانه های حوضه آبریز رودخانه زاینده رود، در شهرستان فلاورجان و مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کبوترخانه گونه ای شناخته شده در معماری ایران به شمار می رود که محل گردهم آوردن و نگهداری کبوتران، برای تأمین کود کشت زارها بوده و در ارتباط مستقیم با مردم و معیشت کشاورزی ساخته و پرداخته می شد. در طول تاریخ، فرهنگ بهره برداری از این گونه معماری در فلات مرکزی ایران، بویژه استان اصفهان متداول بود و امروز جزئی از منظر میراث کشاورزی پیرامون شهرها و روستاها را تشکیل می دهد. در حاشیه و حوزه آبریز زاینده رود، شمار قابل توجه کبوترخانه در پهنه های کشاورزی شهرستان های فلاورجان و مبارکه، واقع در جنوب استان اصفهان برپاست. مکان گزینی بیشتر این گونه بناها در محدوده کشت زارهاست، اما امروزه به سبب دگرگونی در شیوه های کشاورزی متروک افتاده اند، از این رو خطرات روزافزونی آن ها را تهدید می کند. بر اساس بناهایی که برجا مانده، پاسخ به پرسش از نحوه پراکندگی و الگوی معماری کبوترخانه ها در مناطق مورد پژوهش پی گیری می شود. با این هدف که ارتباط محیط و اجتماع مناطق کشاورزی بر کبوترخانه سنجش شود. روش پژوهش «تاریخی توصیفی» است. بخش عمده داده های پژوهش از راه میدانی و با مشاهده و مستندنگاری هر یک از بناها حاصل شده و مطالعات کتابخانه ای باقی داده ها را تشکیل می دهد. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار GIS انجام شده است. شمار 33 کبوترخانه در شهرستان فلاورجان و 15 تا در مبارکه شناسایی شدند. کبوترخانه های موجود دست کم به 7 گونه معماری تقسیم می شوند. که شامل برج های یک استوانه ای و چند استوانه ای است. الگوی غالب کبوترخانه های فلاورجان از گونه یک استوانه ای و در مبارکه استوانه ای گونه یک و مجموعه چند استوانه ای و چهار استوانه ای است که هرچه از فلاورجان به سمت مبارکه حرکت می کنیم پلان برج ها متاثر از مبارکه و به صورت به مجموعه چند استوانه ای و چهار استوانه ای تغییر پیدا می کند.
ارزش های مکان تاریخی در نگرش فرد دلبسته به مکان؛ نمونه موردی: مسجد فرط یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
187 - 201
حوزههای تخصصی:
حفاظت مکان های تاریخی مستلزم شناخت ارزش های آن ها به عنوان بخش اصلی انگیزه این تعهد می باشد. در حال حاضر، این انگیزه و تعهد، کارشناسانه و از پیش تعیین شده پنداشته شده است و تعهد در آن، از نوع روان شناختی وابستگی به مکان است. این نوع تعهد بدون دخالت تجربی انسان بر اساس ارزش های قراردادی مکان محور شکل می گیرد. از سوی دیگر، تعهد از نوع روان شناختی دلبستگی به مکان است که از مسیر عاطفی و تجربه همزمان فرد، او را متعهد به حفاظت مکان تاریخی می کند. بر این اساس، مقاله با رویکرد کیفی، راهبرد نمونه موردی، روش تحلیل محتوای کیفی هدایت شده و شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته از نمونه هدفمند افراد دلبسته به مسجد فرط یزد، درصدد توصیف ارزشمندی یک مکان تاریخی از نگرش افراد دلبسته به مکان تاریخی، به عنوان انگیزه تعهد آن ها نسبت به حفاظت یک مکان تاریخی و تبیین تفاوت آن با نگرش افراد وابسته به مکان می باشد. انتخاب مصاحبه شوندگان از طریق نمونه گیری هدفمند متوالی و با روش «نمونه گیری نظری» صورت گرفته است.یافته ها تفاوت های اساسی را بین ارزش های مکان تاریخی در نگرش فرد وابسته و دلبسته از لحاظ فرایند ارزش گذاری و تشخیص و نوع و اولویت ارزش ها نشان می دهد. منشأ اصلی این تفاوت ها در اصل، به صفر رسیدن زمان در نگرش فرد وابسته و در مقابل، حضور زمان در شکل تجربه همزمان فرد دلبسته و ار زش گذاری مکان تاریخی در نگرش او است. به گونه ای که فرد وابسته، ارزشمندی مکان تاریخی را مبتنی بر ارزش های مکان محور و نیازمحور به صورت قراردادی و با اولویت ارزش روز تعریف می کند؛ در صورتی که فرد دلبسته ارزشمندی مکان تاریخی را در تجربه همزمان خود و مبتنی بر عواطف انسان و تعاملات او با انسان های دیگر و مکان تعریف می کند و اولویت را به تعاملات اجتماعی و گره های عاطفی می دهد.
سناریوهای هوشمندسازی شهر و سیاست گذاری برای تحقق سناریوی مطلوب (مورد مطالعه؛ شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف بیش از اندازه منابع طبیعی، روند رو به رشد آلودگی های زیست محیطی و تلاش برای بهبود کیفیت زندگی در ابعاد مختلف موجب ارائه راه حل های جدید برای رفع چالش های شهرهای آینده شده است. در این جهت ایجاد شهرهای هوشمند توجه دانشگاهیان و برنامه ریزان شهری را عمدتاً در چارچوب سیاست های توسعه شهری به خود جلب کرده است. بنابراین هدف اصلی مقاله حاضر معرفی سناریوهای ناشی از فرایند هوشمندسازی با تاکید بر شهر قزوین است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. جهت جمع آوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری، از روش اسنادی و جهت جمع آوری داده ها به منظور تجزیه و تحلیل و پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، از روش میدانی استفاده شد. مطابق یافته های این پژوهش، 16 پیشران از روش دلفی شناسایی گردید؛ و در ادامه پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این پیشران ها بر یکدیگر، چهار عدم قطعیت کلیدی هوشمندسازی شهر قزوین شناسایی گردید. با توجه به حالت های مختلف چهار عدم قطعیت کلیدیِ مدیریت پایدار، فناوری های نوین، توسعه نوآوری اجتماعی، اقتصاد بین المللی؛ و با استفاده از روش CIB از طریق نرم افزار سناریو ویزارد 3 سناریو بدیل برای آینده شهر قزوین در راستای هوشمندسازی بدست آمد که سناریوی اوّل سناریوی مطلوب هوشمندسازی شهر قزوین می باشد. طبق نتایج تحقیق در سیاست گذاری شهر هوشمند قزوین بایستی شرکت های بین المللی مبتنی بر فناوری(NTBFs) به منظور موفقیت هرچه بیشتر در زمینه هوشمندسازی شهر قزوین مورد توجه قرار گیرند؛ چراکه فعلیت چهار عدم قطعیتِ مدیریت پایدار، فناوری های نوین، توسعه نوآری اجتماعی، اقتصاد بین المللی را در این شرکت ها می توانیم جویا باشیم.
بررسی نقش کیفیت قابلیت قدم زدن در توسعه گردشگری در محورهای شهری (نمونه موردی محور گردشگری قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی بافت های تاریخی در ابعاد مختلف کالبدی و عملکردی آن زندگی شهری را در این فضاها با مشکلاتی مواجه ساخته است و این در حالی ست که چنین بافت هایی از ظرفیت بالایی به لحاظ گردشگری برخوردار بوده و در صورت توجه می توانند ضمن برآوردن نیازهای شهروندان و ساکنین، محیطی جذاب و مطلوب را برای آن ها و همچنین گردشگران فراهم آورند. قابلیت قدم زدن در مکان که در این تحقیق به آن پرداخته شده است، ازجمله کیفیاتی است که می تواند در محورهای پیاده من جمله محورهای گردشگری-تاریخی منجر به مطلوبیت بیشتر برای کاربران و گردشگران شده و زمینه تجربه مطلوب در این فضاها را فراهم آورد. فضای موردمطالعه در تحقیق حاضر خیابان سپه واقع در شهر قزوین می باشد که به دلیل اهمیت تاریخی آن و همچنین وجود جاذبه های مختلف تاریخی و گردشگری انتخاب شده است. به منظور بررسی مؤلفه های مؤثر در بهبود کیفیت قابلیت قدم زدن در فضای مورد مطالعه ابتدا ابعاد و مؤلفه های آن مورد بررسی قرار گرفته و برمبنای آن، تحقیق پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش، 100 نفر از کاربران حاضر در فضای نمونه مشارکت داشتند و نتایج آن از طریق نرم افزار SPSS و بهره گیری از آزمون های آماری مرتبط مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. تحلیل های صورت گرفته حاکی از آن است که در میان مؤلفه های کالبدی مختلف که در رابطه با قابلیت قدم زدن مورد بررسی قرار گرفتند، مؤلفه ی آسایش و راحتی بیشترین تأثیر را داشته است. علاوه براین، بررسی و رتبه بندی صورت گرفته براساس نظریات و اولویت های مشارکت کنندگان در مورد نیازها و انتظارات خود در فضای مورد مطالعه نیز به نقش و اهمیت بعد زیباشناسانه فضا تأکید داشته است.
ارزیابی و بررسی نقش مؤلفه های کالبدی محیطی بر سلامت روان ساکنان مجتمع های مسکونی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، زندگی در مجتمع های مسکونی را می توان یکی از مهم ترین تحولات در رابطه با سکونت برشمرد که به شکلی فراگیر تبدیل به فرم زیست و مسکن معاصر در شهرها شده است. در این راستا بحران های برآمده از آپارتمان نشینی مجموعه وسیعی از اختلالات روانی همچون: استرس، اضطراب، افسردگی و... را به وجود آورده است. پژوهش حاضر بر پایه ارزیابی و تحلیل میزان تأثیر مؤلفه های کالبدی محیطى بر سلامت روان انجام گرفته تا شاید نتایج آن راهگشایى براى طراحى فضاهای مسکونى سالم و رو به رشد باشد. قابل ذکر است جهت سنجش سلامت روان افراد، از پرسش نامه استاندارد GHQ-12 استفاده شده و برای بررسى المان های محیطى، مؤلفه های کالبدى محیطی مدنظر قرارگرفته است. همچنین یک پرسشنامه محقق ساخت بر مبنای مؤلفه های مؤثر کالبدی محیطی تهیه شده که 340 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی مختلف شیراز به آن پاسخ داده اند و نیز جهت انجام تحلیل و پردازش اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته هاى پژوهش حاضر نشان می دهد که، محیط کالبدى مجتمع های مسکونی نقشی اساسی در کیفیت زندگی ساکنین و درنتیجه بیشترین تأثیر منفى بر سلامت روان ساکنان دارد؛ درنتیجه مشخص شده که رابطه قابل استنادی بین سلامت انسان و محیط کالبدی اطرافش وجود دارد و برای تأمین سلامت روان ساکنین باید مؤلفه های کالبدی محیط های مسکونى مدنظر قرار گرفته و برای ارتقاء و رفع نقص آن ها طراحان تلاش نمایند.
ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی
حوزههای تخصصی:
حضور در مطب دندان پزشکی و قرار گرفتن بر روی یونیت برای معاینه، چندان آسان و توأم با آرامش نیست. یکی از مشکلاتی که باعث عدم مراجعه به موقع افراد به دندان پزشکی می شود، ترس و اضطراب است. این پژوهش با هدف ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی، انجام شده است. ازین رو برای انجام پژوهش از روش مقایسه ای - تطبیقی استفاده شده و اطلاعات مورد نیاز نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است تا مؤلفه ها ی تاثیر گذار بر کاهش اضطراب در کلینیک ها ی دندان پزشکی مشخص و دسته بندی شود و پس از آن با توجه به این مؤلفه ها به بررسی چند نمونه از کلینیک ها ی دندان پزشکی پرداخته شده و در قالب جدول و نمودار در مقاله تحلیل گردیده اند و به طور مجزا در هر یک از نمونه موردی ها مطالعه و بررسی صورت گرفته است تا هدف پژوهش محقق گردد. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد که عوامل محیطی مانند نور، رنگ ، فرم و مبلمان دارای تأثیر بیشتری نسبت به عوامل انسانی همچون طراحی مناسب ورودی، خوانایی و دسترسی و ایجاد یکپارچگی بین فضای داخلی و خارجی، بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک های دندان پزشکی بوده و میزان این اثرگذاری در عوامل طبیعی مانند وجود آتریم و فضای سبز، طراحی حیاط متناسب با اقلیم، کنترل سروصدا با استفاده از موسیقی ملایم و تعامل با طبیعت به کمترین سطح خود نسبت به سایر عوامل می رسد.
ارزیابی رابطه گونه های همسایگی در مجموعه های مسکونی با شیوه تعاملات اجتماعی؛ مطالعه موردی: آپارتمان سیب و شهرک ساحلی، شهرستان نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب صنعتی، تغییرات بسیاری در نظام مسکن به وجود آمده است. محله های مسکونی تا حد زیادی منسوخ شده و جای خود را با مجموعه های مسکونی عوض کردند. آنچه که در به وجود آمدن مجموعه های مسکونی و همچنین در فرآیند طراحی آن ها در نظر گرفته می شود غالبا مسائل کلانی مانند شرایط اقتصادی، ارزش اراضی و ...، هستند. بدین ترتیب این گونه نیروهای خارجی بر سیاست های کلان مسکن و در نهایت بر کیفیت زندگی انسان تاثیر می گذارند. از آن جا که خانه یکی از مهم ترین و اصلی ترین مکان های حضور انسان است، بیشترین وظیفه را نیز در تامین نیازهای حداقلی فردی و اجتماعی انسان برعهده دارد. پژوهش حاضر قصد دارد که بر اساس نظریه یان گل، به بررسی تفاوت های موجود در میزان و شیوه تعاملات اجتماعی در دو گونه مجموعه مسکونی، یعنی آپارتمان میان مرتبه و شهرک ویلایی بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند طراحان و برنامه ریزان را در جهت رفع نقایص موجود و کاربران را در جهت انتخاب مسکن متناسب با نیاز های اجتماعی خود سوق دهد. برای انجام پژوهش، اطلاعات موردنیاز از دو طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. بدین منظور مصاحبه ای با 14 نفر از ساکنین دو مجموعه صورت گرفت و با روش تحلیل محتوا، تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که اساسی ترین تفاوت موجود در دو گونه مجموعه مسکونی مذکور، ناشی از فعالیت های ضروری است و نرخ وقوع آن در آپارتمان های میان مرتبه بیشتر از شهرک های ویلایی است. این در حالی است که مجموعه های ویلایی با در اختیار داشتن فضای میانی فراخ تر و محدودیت های کمتر در طراحی آن، می توانند قابلیت محیطی مناسبی جهت افزایش تعاملات اجتماعی ایجاد کنند.
تدوین مولفه های محیطی پاسخده به درمان شناختی- رفتاری اختلالات اضطرابی کودکان برمبنای اصول پایه بازی درمانی اکسلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
171 - 186
حوزههای تخصصی:
کودکان به دلیل پایین بودن سطح تفکر انتزاعی، قادر به بیان هیجانات و احساسات خود نیستند، سرکوب و عدم مهارت در بیان احساسات، بهداشت روانی کودک را به مخاطره می اندازد. لذا اجرای سیاست گذاری های بهداشتی و روانی دقیق جهت تامین سلامت جسمانی و روانی در دوران کودکی امری ضروری می نماید. بازی ابزاری برای ابراز نیازها، احساسات و افکار در کودکان بوده و ارتباط صحیح کودکان با دنیا از طریق الگو های اجتماعی و بازی های جمعی بدست می آید. طبق مطالعات پیشین در حوزه روانشناسی کودکان، بازی درمانی تکنیکی است برای مقابله با استرس های هیجانی که طراحی محیطی پاسخگو به الزامات این روش از اهمیت بالایی برخوردار است و همچنین در نظریه های مرتبط با شناخت اجتماعی اظهار شده است که در کنار خصوصیات فردی، ویژگی های محیطی در سلامت رفتاری کودکان نقش دارند. از این رو هدف این نوشتار تدوین مولفه های محیطی بازی محوری است که بتواند در راستای درمان شناختی- رفتاری کودکان دارای اختلالات اضطرابی پاسخگو باشد. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است، به منظور دستیابی به اهداف موردنظر ابتدا به مرور نتایج تحقیقات پیشین درزمینه مذکور و شناسایی عوامل موثر در ارتقاء سلامت روانی کودکان دارای اختلالات اضطرابی بر اساس تکنیک های بازی درمانی، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه باز با متخصصین روانشناسی در مراکز مشاوره پرداخته و در ادامه بر اساس اصول بازی درمانی اکسلاین ما به ازای صفت های فضایی بازی محور تبیین گردید. جهت تایید ارتباط معنادار اصول و مولفه های فضایی از تحلیل پرسشنامه متخصصین روانشناس به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP و برای رتبه بندی میزان تاثیر مولفه های فضایی از تحلیل پرسشنامه متخصصین معمار در نرم افزار SPSS استفاده گردید. طبق نتایج مستخرج، ایجاد حس تعلق به مکان، احساس آزادی در محیط، امنیت ذهنی و ایجاد محیطی ایمن جهت آسایش فیزیکی کودک به ترتیب مهم ترین عوامل تاثیرگذار و در مراتب بعدی عواملی همچون خوانایی، مشارکت پذیری، نفوذپذیری و انعطاف پذیری نیز درصد بالایی را به خود اختصاص دادند.
تحلیل سکونتگاه های غیررسمی منطقه 19 شهرداری تهران با تأکید بر معیارهای تأثیرگذار بر آن
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه جهان امروز دستخوش دگرگونی ها در عرصه های مختلفی شده است، رشد و گسترش اسکان غیررسمی و پیامدهای آن نیز دچار تغییر شده است. امروزه فرآیند شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی متحول شده است و این تغییر، خود ضرورت تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این پدیده را روشن می کند. هدف این پژوهش تحلیل عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی منطقه 19 شهرداری تهران است. همچنین از میان رویکردهای متعدد در راستای ساماندهی این سکونتگاه ها، رویکرد توانمندسازی با تأکید بر سه محور افراد ساکن، ساختار مدیریتی و ارتقاء محلات انتخاب شده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ روش مبتنی بر روشی توصیفی - تحلیلی (ترکیبی) است. جامعه آماری را کارشناسان شهرداری منطقه نوزده شهرداری تهران تشکیل داده است و توزیع نمونه به صورت خوشه ای تصادفی است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه از نوع بسته است. برای تحلیل معیارهای تأثیر گذار بر شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی از مدل TOPSIS استفاده شده است. تفاوت پژوهش حاضر با سایر پژوهش ها بررسی معیارها در همه ابعاد کالبدی، محیطی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی است. تحلیل یافته ها نشان می دهد از معیارهای ارزیابی شده مهاجرت زیاد به محلات منطقه 19 شهرداری تهران، با کسب امتیاز 0/504 توانسته است در صدر معیارهای مورد بررسی قرار بگیرد.
لاله زار، خط مقدم مدرنیزاسیون در تهران (لاله زار، بازتاب نفوذ مدرنیته از شهر به جامعه ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
91 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگاه نو به جامعه در عصر قاجار، با جریان های مدرنیزاسیون جهانی هم زمانی دارد و احداث خیابان لاله زار، از اولین اقدامات حاکمیتی در ایران برای ورود به این عرصه است. می توان مدعی شد، ماجرایی که بر خیابان لاله زار گذشته، بازتابی دقیق از تعریف «مدرن» است که آن را از یک خیابان باغی، به یک فضای جمعی شهری بدل کرده است. تغییرات نمای ساختمان ها، استقرار مبلمان شهری، سنگفرش معابر و تقویت کارکردهای خیابان همچون ساخت هتل، کافه و سالن تئاتر از مهم ترین جلوه های این فرایند است. خیابان لاله زار که در دوره قاجار با هدف ایجاد مکانی تفرجی در شهر برای درباریان و متمولین احداث شده بود، در دوره پهلوی، اول به فضای جمعی برای عموم جامعه تحول یافت و امکان گذران اوقات تفریح و حضور و مشارکت در جریان زندگی شهری را برای جامعه فراهم آورد. هدف پژوهش: خوانش نقش ادراکی فرآیند مدرنیزاسیون شهری در شکل گیری جامعه مدرن تهران دوره پهلوی اول با استناد به تحولات کالبدی خیابان لاله زار. روش پژوهش: با متمایز کردن چهار مداخله «تزئین گرایی»، «خطی سازی»، «نماگرایی» و «مونومان گرایی» که اقدامات اساسی در مدرنیزاسیون شهری محسوب می شود، خیابان لاله زار با روش تحلیل تصویری، ارزیابی و ردپای معیارهای فوق در آن تحلیل می شود. نتیجه گیری: پدیدارشدن یک «آمبیانس» شهری متفاوت از فرهنگ عمومی جامعه به عنوان ثمره مدرنیزاسیون خیابان لاله زار و این واقعیت که مدرنیزاسیون در ایران با خیابان لاله زار آغاز شد و سرعت گرفت، نتایج اصلی پژوهش را شکل می دهد.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
بهزیستی اجتماعی سالمندان در فضای باز عمومی شهری؛ نمونه مورد مطالعه: بوستان مصلی و پیاده راه شیخ صفی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
79 - 90
حوزههای تخصصی:
پیش بینی های علمی بیانگر افزایش قابل توجه جمعیت سالمندان در سال های پیش ِرو بوده و بر لزوم توجه به نیازهای متنوع و زندگی اجتماعی آنها تأکید می کند. عدم توجه به نیازهای اجتماعی سالمندان، پتانسیل سالمندان را برای مشارکت در جامعه محدود می کند. مطالعات موجود اغلب به نیازهای کالبدی سالمندان پرداخته و در زمینه نیازهای اجتماعی آنها (به ویژه در فضاهای عمومی )کمبود مطالعات مشهود است. هدف تحقیق ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی سالمندان در کالبد فضاهای عمومی شهری در نمونه موردی تحقیق بود. این مطالعه از نوع توصیفی _ تحلیلی است که در بوستان مصلی و پیاده راه شیخ صفی در شهر اردبیل طی دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست تعداد 47 عامل کالبدی درپنج شاخص دسته بندی گردید و 50 نفر از متخصصان معماری عوامل کالبدی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی را در دو نمونه موردی تحقیق مقایسه نمودند. در مرحله دوم 74 نفر از سالمندان حاضر به پرسشنامه استاندارد بهزیستی اجتماعی Keyes دارای پنج شاخص پاسخ دادند. در نهایت داده های به دست آمده در نرم افزار26 SPSS آنالیز گردید. در مرحله نخست آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون برای مقایسه عوامل کالبدی بین دو نمونه موردی انجام شد. عوامل کالبدی در پیاده راه شیخ صفی نسبت به بوستان مصلی دارای وضعیت مطلوب تری است و در مرحله دوم آزمون کاکران_ منتل_ هانزل برای به دست آوردن میزان اثر پذیری بهزیستی اجتماعی سالمندان از عوامل کالبدی در نمونه های موردی انجام گردید. طبق نتایج، سالمندان در پیاده راه شیخ صفی از بهزیستی اجتماعی بهتری برخوردارند. یافته ها نشان داد، کیفیت عوامل کالبدی و بهبود این عوامل در فضای باز منجر به تأثیر مثبت در بهزیستی اجتماعی سالمندان می گردد.
معیارهایِ مفهوم «یکپارچگی» در مکان های میراثی و شاخص های ارزیابی آن در میدان حسینیه های نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
111 - 131
حوزههای تخصصی:
بافت شهری تاریخی نایین، به لحاظ مؤلفه های فضاهای شهری در شهرسازی ایرانی- اسلامی دارای الگوهای متنوع و ترکیب منحصر به فردی از میدان در محلات هفت گانه است که از بعد عملکردی نیز بسیار قابل توجه می باشند. دردوره قاجار با رونق و گسترش آیین-های عاشورایی، با ساخت قالب کالبدی حسینیه در میدان های متقدم محلی به عنوان مهم ترین فضای شهری، نظام فضایی میدان -حسینیه در نایین به وجود آمد. مفهوم یکپارچگی به همراه اصالت در نقش انتقال دهنده ارزشها و بعد معنایی میراث فرهنگی، مقوله ای مؤثّر و کلیدی در حفاظت به شمار می آید. در اسناد بین المللی نیز بر ضرورت توسعه چارچوب مفهومی یکپارچگی به منظور تعیین معیارهایی ثابت برای ارزیابی آن تأکید گردیده است. ماهیت کیفی و چند لایه بودن این مفهوم، دست یابی به این چارچوب را با دشورای هایی مواجه ساخته است که تأثیر آنرا می توان در فرآیند بازشناخت و ارزیابی معیارهای یکپارچگی در بسترهای مختلف مشاهده نمود. لذا پژوهش حاضر با انتخاب میدان حسینیه های هفت گانه نایین به عنوان مطالعه موردی در منطقه مرکزی ایران، و مبتنی بر بازخوانی و واکاوی اسناد و معاهده های جهانی از یک سو و دیدگاه های صاحب نظران از دیگر سو، با استفاده از روش پژوهش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، در پی رسیدن به سطحی از شناخت و معیارهای ارزیابی مفهوم یکپارچگی به عنوان پایه ای در راستای توسعه چارچوب مفهومی آن می باشد. سه معیار ساختاری-تاریخی، بصری-زیبایی شناختی و عملکردی –اجتماعی سه معیار اصلی برای سنجش و ارزیابی مفهوم یکپارچگی در مکان های میراثی را آشکار می سازد. مبتنی بر بررسی و تحلیل نقشه ها، اسناد، مصاحبه عمیق و مشاهدات و برداشتهای میدانی در میدان حسینیه های هفت گانه نایین شاخص های استخراج شده به منظور ارزیابی هر سه معیار یکپارچگی عبارتند از: معیار شکلی-ساختاری با شاخص های رابطه دو سویه جزء و کل، چگونگی ارتباط و هم پیوندی با معابر و گذرها ، معیار بصری –زیبایی شناختی با شاخص های ، ترکیب عناصر میدان در ساماندهی محور افقی در عرصه فضایی میدان ها با ایجاد محصوریت، ترکیب عناصر میدان در ساماندهی محور عمودی به منظور زمینه سازی جهت ایجاد تأکید بصری ، معیار عملکردی –اجتماعی با شاخص های معنا بخشی و ایجادحس تعلق به مکان و حضور پذیری و ایجاد قلمروی همگانی.
بررسی کیفیت نفوذپذیری ورودی ها بر میزان حضور پذیری در بازار؛ نمونه موردی: بازار سنتی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
17 - 32
حوزههای تخصصی:
حضورپذیری مردم در فضاهای عمومی یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد سرزندگی در چنین فضاهایی است. این موضوع به ویژه در بازارها و مراکز تجاری، یکی از مهم ترین پارامترهایی است که باعث رونق اقتصادی و درنتیجه پاسخده بودن چنین فضاهایی در سطح شهرها می شود. از همین رو مجموعه عواملی که باعث ارتقای حضورپذیری طیف های مختلف جامعه در چنین فضاهایی می شود، در طراحی چنین فضاهایی حائز اهمیت هستند. از سویی در هر مجموعه معماری، ورودی آن به عنوان نقطه اصلی نفوذپذیری به آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ به نحوی که کیفیت ورودی می تواند نشان دهنده شخصیت یک بنا و کارکرد فضایی درون آن باشد. بر همین اساس چنین به نظر می رسد که کیفیت ورودی در یک بنا می تواند تأثیر بسزایی در دعوت کنندگی و تمایل به حضورپذیری در آن فضا داشته باشد. با این توضیح، پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سئوال است که "کیفیت نفوذپذیری به یک بنا" چگونه می تواند باعث "افزایش تمایل به حضورپذیری" افراد در آن فضا شود؟ به منظور بررسی این موضوع، فضایی به عنوان بستر مکانی تحقیق انتخاب شد که نخست تنوع ورودی در آن زیاد باشد و دوم، حضورپذیری در آن مسئله ای حیاتی در تداوم کارکرد آن به شمار آید. بر همین اساس مجموعه بازار سنتی شیراز به عنوان نمونه موردی در تحقیق حاضر انتخاب گردید. روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از روش های کمی و کیفی است که در بخش کمی با استفاده از مطالعات میدانی و نیز ابزارهای رایانه ای همچون نرم افزار Depthmap به تحلیل ساختار کالبدی فضا پرداخته و در بخش کیفی با استناد به مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه با استفاده کنندگان از بازار، به تحلیل نتایج بخش کمی و نیز عوامل مؤثر بر این موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه مؤلفه دسترسی پذیری، پیوستگی فضایی و کیفیت هم جواری ها، مهم ترین عوامل در ارتقای حضورپذیری در بازار هستند که دراین ارتباط امکان رؤیت مجاری ورودی از بافت اطراف، میزان سازگاری و وابستگی میان کاربری های موجود در راسته های منتهی به ورودی ها، میزان تراکم و تنوع این کاربری ها و درنهایت ویژگی های هندسی و فضایی ورودی های بازار به عنوان مهم ترین عوامل مرتبط باکیفیت نفوذپذیری ورودی هاست که بر میزان حضور پذیری افراد در بازار تأثیرگذارند.