مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
محلات تاریخی
حوزه های تخصصی:
حوزه های مختلف علوم، با طرح مفاهیمی مانند سرمایه اجتماعی در پی بیان ملموس و تحلیل پذیر پدیده های غامض اجتماعی هستند. یکی از کارکردهای متنوع سرمایه اجتماعی، در سطح محلات و حوزه سکونت بوده و تلاش برای حفظ و یا افزایش آن، راهکاری برای مقابله با برخی ناهنجاری ها و معضلات اجتماعی محلات، دانسته شده است. محلات تاریخی ایران، واجد الگوهایی کالبدی و نیز قالب های اجتماعی تائید شده و مشخصی هستند. این پژوهش، از یک سو، مفهوم سرمایه اجتماعی را بر اساس مدلی به بحث می گذارد که آن را در سه جزء رفتاری، شناختی، و روان شناسانه برای محلات مسکونی تعریف کرده است. از سوی دیگر، شاخص هایی برای محیط اجتماعی (نظام اداری، ترکیب اجتماعی) و محیط کالبدی (تنوع و کارکرد اجزاء، ترکیب و ساختار، معماری و طراحی اجزاء) محلات تاریخی طرح کرده است و درنهایت، با تکیه بر تحلیل و اسناد به جستجوی رابطه میان آن ها با مؤلفه های سرمایه اجتماعی در مدل مذکور، می پردازد و در این میان، به مصادیقی عینی از محلات تاریخی نیز اشاراتی می شود. بررسی ها ضمن تأکید بر توجه به پیچیدگی مفهوم سرمایه اجتماعی، نشان دادند شاخص های محیط اجتماعی محلات تاریخی با جزء شناختی سرمایه اجتماعی (توانمندسازی و حس اجتماعی) رابطه دارند و می توانند بر جزء رفتاری آن نیز اثرگذار باشند. شاخص های محیط کالبدی بر جزء رفتاری (همسایه داری)، روان شناسانه (تعلق به مکان)، و شناختی (حس اجتماعی) تأثیرگذار هستند، همچنین انطباق و همخوانی محیط اجتماعی و محیط کالبدی محله، عاملی ضروری و مؤثر برای افزایش سرمایه اجتماعی ساکنان بوده است.
ارتقای ارزش سکونت، راهبرد اصلی بازآفرینی و معاصرسازی بافت های فرسوده و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده و محلات تاریخی، یکی از مسائل مهم در نظام شهرسازی کشور است؛ به طوری که هر ساله بودجه قابل توجهی برای نوسازی و بازآفرینی این محلات صرف می شود. تجارب پروژه های گذشته نشان می دهد که علی رغم نوسازی ساختمان ها و عرصه خصوصی، جمعیت ساکن در این مناطق به سایر محلات شهر مهاجرت کرده اند. این پژوهش با طرح مفهوم ارزش سکونت، به دنبال آن است وجوه مختلف زندگی شهری که سبب می شود مردمان در محله ای ساکن شوند یا از آن مهاجرت کنند، تبیین کند و نسبت به بقای سرزندگی محلات توجه داشته باشد. برای نیل به این منظور، این پژوهش از روش های مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا به منظور بررسی ادبیات نظری و از روش های استدلالی و توصیفی در راستای مقایسه شواهد و مفاهیم منتج از مطالعه اسناد استفاده کرده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ارزش سکونت، مفهومی فراتر از کیفیت زندگی است که باید در بازآفرینی شهری مورد توجه قرار گیرد. ارزش سکونت به کلیه ابعاد زیستی، کالبدی، فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی سکونت انسان ها می پردازد و در ذیل هر بعد، شاخص هایی را به هدف ارزیابی برنامه ها و طرح های شهری ارائه می کند. در نتیجه، بی توجهی به هر بعد، ارزش سکونت را خدشه دار می کند و ساکنان اصلی مهاجرت می کنند.
بررسی عوامل موثر بر بازآفرینی محلات تاریخی با تاکید بر رویکرد برندسازی شهری (نمونه موردی: محله سنگ سیاه شیراز)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، برندسازی شهری به یکی از موضوعات و رویکردهای مهم اتخاذ شده توسط مدیریت شهری برای بهبود رقابت پذیری شهرها در عرصه شهرهای جهانی تبدیل شده است. برندسازی شهری با بهره گیری از راهکارهای بازاریابی مکان و مداخلات مکان-مبنا، تصویر ذهنی (سیمای) شهر را بهبود بخشیده، شهروندان را به سکونت در شهر یا منطقه مورد برندسازی علاقه مند ساخته و در جذب سرمایه گذار و گردشگر به شهر نقش موثری ایفا می کند. علاوه بر این، برندسازی شهری در فرایند بازآفرینی بافت های تاریخی نیز می تواند موثر واقع شود. در پژوهش حاضر، تاثیر استراتژی های برندسازی شهری بر بازآفرینی محله سنگ سیاه شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. با بهره گیری از چارچوب نظری موجود، چهار مولفه "مداخلات فضایی"، "مداخلات غیرفضایی"، "مداخلات بازاریابی و ارتقای مکان" و "روایت های شفاهی و تاثیرات غیرمستقیم برندسازی" تعریف شده است. از آن جا که روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از پیمایش میدانی می باشد، با توزیع 360 پرسش نامه در محله سنگ سیاه داده های مورد نیاز پژوهش جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که هر چهار عامل ذکر شده همبستگی معنادار مثبت با بازآفرینی محله سنگ سیاه دارند. متغیر "دسترسی و زیرساخت" با ضریب همبستگی پیرسون 0.83 بیشترین میزان تاثیر بر توسعه محله و "تاثیرات غیر مستقیم برندسازی" با ضریب 0.38 کم ترین تاثیر را از دیدگاه ساکنین دارا هستند. نتایج پژوهش از بسیاری ابعاد با پژوهش های پیشین مطابقت داشته و نیاز محله سنگ سیاه به مداخلات فضایی و کالبدی در درجه اول را نشان می دهد که زیرساخت اقدامات فرایند برندسازی شهری را نیز تشکیل می دهد.
باز آفرینی محلات شهر زنجان در تطبیق با شاخصه های شهر ایرانی اسلامی (نمونه موردی محلات حسینیه و نایب آقا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
333 - 349
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری در راستای احیای بافت ها و بناهای تاریخی با تاکید بر حفظ ارزش های فرهنگی و حفاظت از ثروت های بومی می تواند علاوه بر حفظ و تقویت استخوان بندی اصلی شهر، موجب رشد اقتصادی و توسعه شهری گردد و گروه های اقتصادی مناسبی را برای ارتقاء درآمدهای شهری ایجاد کند. از سوی دیگر شهر ایرانی- اسلامی واقعیتی است که وجود دارد و لازم است ضوابط و مقررات آن با توجه به صفات، ارزش ها و زبان طراحی آن تدوین و مشخص گردد. در این پژوهش که یک تحقیق کاربردی است و مبتنی بر مطالعات اسنادی، روش پیمایشی- توصیفی می باشد، تلاش شده است ضمن تبیین معیارها و شاخص های شهر ایرانی- اسلامی به بررسی وضع موجود در محلات حسینیه و نایب آقا در شهر زنجان پرداخته شود. عوامل دخیل در بازآفرینی شهری که مطابق با شاخص های شهر ایرانی– اسلامی است مشخص شده و به دنبال آن معیارهایی برای بازآفرینی محلات تاریخی ارائه شده که با رعایت آنها محلات هدف بازآفرینی انطباق پذیری بیشتری با اصول شهر ایرانی– اسلامی خواهد داشت. یافته های پژوهش حاکی از این است که در محدوده مورد مطالعه، حفظ برج و باروی تاریخی شهر و تکیه حسینیه به عنوان اصول اصلی شهر ایرانی– اسلامی بایستی در اولویت طرح قرار گیرد. بنابراین شناخت دقیق شاخص های شهر ایرانی اسلامی گامی مهم در بازآفرینی الگوی شهر است. اهداف پژوهش: 1.آشنایی با اصول معماری شهرهای ایرانی و اسلامی. 2.یافتن معیارهای مطلوب برای بازآفرینی محلات تاریخی با تکیه بر اصول شهرهای ایرانی – اسلامی. سؤالات پژوهش: 1.معیارها و شاخص های شهر ایرانی- اسلامی کدم اند ؟ 2.آیا در بازآفرینی های شهری می توان الگوی شهرهای ایرانی- اسلامی را به عنوان را الگوی طراحی انتخاب کرد؟
کاربست تاثیر شناختی «شاخص خاطره» بر ارتقای حس تعلق ساکنان محلات جدید و قدیم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
73 - 84
حوزه های تخصصی:
محیط انسان ساختی که انسان در آن زندگی می کند، صرفاً ابزار علمی یا نتیجه رویدادهای بی هدف نیست، بلکه واجد ساختار بوده و معنا را تجسم می بخشد. این معنا و ساختارها بازتاب فهم انسان از محیط طبیعی، انسان ساخت و وضعیت وجودی کلی اوست. معنایی را که انسان از محیط انسان ساخت، به صورت فردی و یا اجتماعی درک می کند، سبب ایجاد خاطراتی در ذهن او می گردد که در نهایت سبب افزایش حس تعلق ساکنین نسبت به فضای زیستی می شود. هدف این پژوهش، کشف عوامل خاطره ساز و ارزیابی میزان تأثیرگذاری آن بر ارتقای حس تعلق ساکنین محلات نسبت به فضای زیستی شان است. حس تعلق، امری چند بعدی است و عوامل متفاوتی در ارتقای این حس نقش دارد. بر اساس ادبیات موجود، خاطره به عنوان یکی از معیارها برای برآورد حس تعلق افراد نسبت به محل سکونتشان استخراج گردید. به منظور ارزیابی الگوی نظری، سه محله سنگ سیاه، اسحاق بیگ و بازار مرغ از میان محلات قدیمی و سه محله آبیاری، اصلاح نژاد و هوابرد از میان محلات جدید شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیدند و پرسشنامه ای متناسب در میان آنها توزیع شد. پژوهش حاضر کاربردی بوده و به شیوه همبستگی و با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی تدوین گردیده است. داده های پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss ورژن 24 و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و Tukeyو Anowa و SamplesT- Test Paired و ضریب همبستگی پیرسون مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پژوهش بر همگن بودن محلات انتخابی در بافت جدید و قدیم از نظر تشابه ویژگی ها به طور مجزا و اهمیت عامل خاطره بر ارتقای حس تعلق در تمامی محلات دلالت دارد. بر این اساس، تأثیر خاطرات اجتماعی نسبت به خاطرات کالبدی بر ارتقای حس تعلق ساکنین محلات بیشتر بوده است. در مجموع، شاخص عناصر خاطره ساز از خاطرات کالبدی و آشنایی با محله از خاطرات اجتماعی بیشترین تأثیر و عامل ابنیه تاریخی از خاطرات کالبدی و سازمان های مردم نهاد از خاطرات اجتماعی کمترین تأثیر را در ارتقای حس تعلق ساکنین نسبت به فضای زیستی دارد.
معیارهای تعیین مرز محلات تاریخی اصفهان (نمونه مطالعاتی: منطقه 9 شهر اصفهان)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلایل گوناگونی ضوابط جدید برای تقسیم بندی محلات مورد استفاده قرارگرفته که تا حد قابل توجهی متفاوت از تقسیم بندی های تاریخی این محلات است. در این میان شناخت دقیق عوامل و عناصری که موجب تمیز و تعیین این محدوده های شهری گردد، ضروری به نظر می رسد. برای نیل به محله بندی مطلوب شهری، رعایت نکات کمّی شهرسازی لازم است اما رعایت نظر مردم نسبت به محله خود و مرزهای محله نیز از اهمیت خاصّی برخوردار است. محلات تاریخی درگذشته دارای حدود مشخصی بوده اما این حدود با موانع کالبدی و حصارهای امروزی مشخص نم یشده است؛ بلکه عوامل مختلف طبیعی و یا گذرها، کوی ها نشانه های محلی آن را نشان می داده است. از طرف دیگر، آگاهی ساکنان و میزان تعلق آنان به محله در کنار سایر عوامل اجتماعی و محیطی، نه تنها هویت محله را شکل می داد؛ بلکه محدوده آن را هم معلوم می کرد. هدف از نگارش این مقاله، شناخت شاخص ها و معیارهای تقسیم بندی محله های تاریخی در شهر اصفهان و تعیین عوامل اثرگذار بر تقسیم بندی محل های با استفاده از اسناد، مدارک و گفته های ساکنان محل می باشد. نتایج حاصل از مصاحبه حضوری با نوزده نفر از اهالی مطلع و حاضر در محلات به تدوین دو دسته کلی عوامل طبیعی و مصنوع (که خود به دو گونه محیطی و اجتماعی تفکیک شد) منجر گردید؛ که در این نوشتار با ذکر نمونه موردی برای هر عامل به تشریح آن پرداخته خواهد شد.
تأثیر فناوری حمل ونقل شهری بر شکل و فعالیت در بافت های تاریخی با تأکید بر پیاده مداری (نمونه موردی: منطقه 12 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احیا و بازآفرینی بافت های تاریخی سال ها است که به عنوان یک مسئله اساسی در حرفه های مرتبط مطرح است و نظریه های مختلفی بر مبنای شرایط و تجربه های گذشته وجود دارد. عدم شناخت و تحلیل صحیح از روابط میان عوامل مختلف، نبود اطلاعات دقیق، نداشتن درک مناسب از شرایط ویژه و چگونگی فرایند فرسودگی بافت های تاریخی را می توان از دلایل اصلی شکست بسیاری از طرح های مرمت شهری دانست؛ بنابراین نخستین و مهم ترین گام شناخت صحیح متغیرها و چگونگی تأثیر آنها بر یکدیگر است. در این پژوهش به بررسی تحلیلی چگونگی تأثیر فناوری حمل ونقل شهری بر شکل و فعالیت بافت های تاریخی با تأکید بر گسترش پیاده مداری پرداخته می شود. پژوهش حاضر بر آن است تا با بررسی منطقی از روابط و چگونگی تأثیر متغیرهای مستقل شکل و فعالیت بافت های تاریخی بر متغیر وابسته شبکه حمل ونقل شهری به ارائه الگویی مفهومی دست یابد تا از آن دریچه افزایش انگیزه شهروندان در جذب به درون بافت و افزایش پیاده مداری را در بافت ایجاد کند. پرسش اصلی پژوهش این است که ویژگی های بافت به صورت عام و بافت های تاریخی به صورت خاص چگونه در معرض تغییرات فناوری حمل ونقل شهری هستند؟ روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش بر پایه مطالعات نظری و بررسی نمونه های موفق جهانی در زمینه ارتقاء پیاده مداری در بافت های تاریخی به منظور تحلیل بافت تاریخی منطقه 12 شهرداری تهران بوده است. نتایج بیانگر آن است که افزایش تراکم، قطعات ریزدانه، کاربری مختلط، خرده فروشی، افزایش جزئیات طراحی مسیرهای پیاده و کاهش عرض معبر به تقویت پیاده مداری در بافت های تاریخی کمک می کند.