فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۸۱ تا ۶٬۴۰۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر فضای ایستگاه های پایانه ای مترو از جمله فضاهای عمومی است، که بستری برای وقوع بخشی از فعالیت های اجتماعی محسوب می شود. از این رو دستیابی به چارچوبی جهت سنجش بعد اجتماعی این فضاها، هدف اصلی پژوهش حاضر است. جهت نیل به هدف مذکور، با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی، ابتدا دیدگاه متخصصین در باب مفهوم فضای جمعی ایستگاه های پایانه ای مترو و ابعاد اجتماعی آنها، همچنین تجارب جهانی موفق، مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس با توجه به معیارها و شاخص های اجتماعی مستخرج از مراحل پیشین، مدل ویژه سنجش ابعاد اجتماعی مختص فضای جمعی ایستگاه های پایانه ای مترو، تدوین شده است. در ادامه با استفاده از مدل مذکور، وضعیت موجود فضای ایستگاه مورد مطالعه، یعنی ایستگاه پایانه ای مترو شهید سلطانی کرج، از طریق مشاهدات میدانی و تکمیل پرسش نامه، ارزیابی گردیده است. نتایج سنجش حاکی از آن است که از بین 6 معیار اصلی اجتماعی، فضای ایستگاه مورد مطالعه در حوزه معیارهای دسترسی و عدالت، مشارکت و نظارت و آموزش و سلامت از بیشترین مشکلات رنج می برد.
توسعه کالبدی مناسب زمین و محیط های روستایی ایران با تأکید بر تولید پایدار غذا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۶۸-۵۳
حوزههای تخصصی:
توانایی تولید غذا و امنیت غذایی یکی از شرایط خودکفایی است و موضوعی استراتژیک در هر جامعه و کشوری تلقی می گردد. روستا مهمترین و اولین مرجع تولید کننده غذا در ایران بوده که بافت و کالبد آن متأثر از تولید غذا، طراحی و توسعه پیدا کرده است. این نقش مهم در طرح های توسعه کنونی روستاها مورد بی توجهی قرار گرفته است. طرح های توسعه کنونی، ملهم از الگوهای شهری هستند که برمبنای الگوهای شهرسازی مدرن و وارد شده از غرب توسعه یافته اند. این طرح ها با از بین بردن بافت روستایی، هویت معماری و تضعیف روابط اجتماعی، از نقطه نظر مهمتری موجب تضعیف تولید غذا و نقش تولیدی روستاهای ایران می شود که خود بحرا ن های متعدد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی را در پی خواهد داشت. از این جهت ضروری است الگو و یا اندیشه "مدل-گونه " به منظور برنامه و طرح ریزی برای توسعه آتی روستا پیشنهاد گردد به طوری که موجبات تقویت تولید غذا و نقش تولیدی روستاهای ایران را به شکل مناسبی فراهم کند. اندیشه ها و تئور ی های "مدل-گونه" در چهارچوب شهرسازی سبز با هدف تولید پایدار غذا، خصوصاً در مقیاس شهری و انواع دیگر سکونتگاه های انسانی، راهکارها و پیشنهادهایی را ارایه کرده اند که بافت و برنامه توسعه کالبدی سکونتگاه های انسانی را شکل می دهند. نوشتار حاضر همراه با بررسی ویژگی های کلی بافت روستاهای ایران به نقد و بررسی این اندیشه ها در جهت سنجش قابلیت تطبیق و الهام از آن ها برای توسعه بافت روستاهای ایران اقدام نموده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که اندیشه "شهرسازی دهقانی" اندیشه مناسب تری نسبت به دیگر اندیشه های موجود به منظور الهام و الگوبرداری از آن برای طرح ریزی توسعه کالبدی روستاهای ایران می باشد. از آنجا که این اندیشه بر توسعه کالبدی شهر و انواع سکونتگاه های انسانی بر پایه تولید، مصرف و فروش محصولات کشاورزی و باغی در پیوند با زمین، استوار است، موجب تقویت نقش تولیدی روستاهای ایران خواهد شد. بنیان این مطالعه رویکردی قیاسی و تطبیقی است که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
تبیین عوامل مؤثر بر شکل گیری امنیت سکونت در سکونتگاه های خودرو؛ مطالعه موردی: منطقه کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت سکونت یکی از چالش های اساسی در سکونتگاه های خودرو است؛ بطوری که از دیدگاه سازمان اسکان بشر، ناامنی سکونت به عنوان چرخه فلاکت و شاخص محرومیت در این نواحی یاد می شود. با توجه به جایگاه امنیت سکونت در ارتقای سکونتگاه های خودرو، می توان این پرسش را مطرح نمود که "چه معیارهایی بر شکل گیری امنیت سکونت در سکونتگاه های خودرو تأثیرگذار می باشند؟". در راستای پاسخ به پرسش فوق، دیدگاهی دو سطحی از امنیت سکونت پیشنهاد شده که مطابق آن، ادراک امنیت سکونت به طور همزمان از طریق مؤلفه های قانونی، عرفی و جمعی صورت می گیرد. روش شناسی پژوهش حاضر بر مبنای روش علی-تحلیلی بوده و از ابزارهای پیمایش و پرسشنامه، و تکنیک های تحلیل عاملی و معادلات ساختاری به منظور سنجش کارایی الگوی پیشنهادی در سکونتگاه های خودرو منطقه کلانشهری تهران استفاده شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که الگوی تدوین شده دارای برازش قابل قبولی بوده و حدود 90 درصد از واریانس امنیت سکونت در سطح اطمینان 99.9 درصد توسط مدل توضیح داده شده است. بررسی میزان تأثیرات مؤلفه ها بر ادراک امنیت سکونت نشان می دهد که معیارهای وجود شبکه های حمایتی (با ضریب 0.947)، انسجام و همبستگی اجتماعی (با ضریب 0.753) و نوع تصرف و سند مالکیت (با ضریب 0.650) بیشترین تأثیر را بر امنیت سکونت داشته اند.
رتبه بندی چالش های معنایی- هویتی منظر شهری در نظام شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری منظر شهری به عنوان تبلوری از فرهنگ و هویت هر شهر دو جنبه عینی و ذهنی را در برمی گیرد. در سال های اخیر شهرسازی ایران با چالش هایی در برخورد با منظر شهری روبه رو بوده است. باوجود پژوهش های متعدد انجام شده در حوزه منظر شهری پرداختن به چالش ها با نگاهی جامع در کنار دسته بندی و اولویت بندی آن ها به منظور رفع هر چه سریع ترشان همچنان مغفول مانده است. هدف این پژوهش استخراج و رتبه بندی چالش های منظر شهری در ایران تعیین گردید و رتبه بندی چالش ها مطابق نظر متخصصین صورت گرفت. پرسش های پژوهش بدین ترتیب عنوان شدند که وضعیت چالش های منظر شهری در شهرسازی ایران چگونه است؟ و کدام دسته از چالش های معنایی-هویتی منظر شهری ایران در اولویت برای رسیدگی قرار دارد؟. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی دنبال شده و در این مسیر از ابزار پرسشنامه، مدل تحلیل سه شاخِگی و آزمون تی و فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که دسته بندی سه گانه 1) چالش های محتوایی (رفتاری)، 2) چالش های ساختاری و 3) چالش های زمینه ای به ترتیب از نظر اهمیت دارای رتبه اول تا سوم هستند و برای رفع مشکلات و چالش های منظر ابتدا باید به سراغ «چالش های رفتاری» رفت. از طرفی پرداختن به چالش های زمینه ای از قبیل نبود دانش کافی در حوزه منظر یا عبور از دستورالعمل های جهانی به محلی در جایگاه آخر قرار دارند.
هویت و حس تعلق مکانی در فضاهای عمومی جدید الاحداث شهری (بوستان نهج البلاغه- تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
81 - 92
حوزههای تخصصی:
هویت در قدیم مربوط به شهرها و مکانهایی می شده است که دارای آثار تاریخی بوده اند.اما امروزه این مکان ها جایگاه قدیم را ندارند، لذا باید به فکر هویت مند کردن شهرها در مکان های جدید بود.این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تبیینی و با بکار بردن شیوه گردآوری اطلاعات بصورت میدانی وکتابخانه ای سعی برآن داشته تا نقش طراحی هویت محور در ایجاد حس تعلق و تداوم هویت شهری در بوستان نهج البلاغه شهر تهران را بررسی نماید.روش میدانی این پژوهش در قالب پرسش نامه با حجم نمونه 100مورد از گردشگران بوستان نهج البلاغه بوده که داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون آماری خی دو1،کندال2 و گاما تجزیه وتحلیل و آزمون فرضیات صورت پذیرفت.نتایج حاصل نشان می دهد که هویت وحس تعلق مکانی با شیوه ونحوه طراحی محیطی ارتباط داشته و با ارتقاء عناصر کیفی منظر شهری چون مبلمان، هویت در فضاهای جدید تقویت می یابد.
مدلی برای تعیین تراکم ساختمانی مطلوب محله با تأکید بر عوامل فرهنگی (مطالعه موردی: محله های ایران و تختی- منطقه 12 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باز تعریف تراکم ساختمانی در بافت های درونی که فرایند نوسازی را تجربه می کنند، به گونه ای است که نادیده انگاشتن عوامل فرهنگی در آن مشهود است. از بین رفتن حرائم خصوصی، ایجاد اشراف، تخریب حرائم ارتفاعی و عملکردی ابنیه و محوطه های تاریخی (به عنوان نمادهای فرهنگ در کالبد شهر)، زدودن حیات واقعه ای از اجتماعات محلی و... نمودی است از عدم وجود مدلی کارآمد برای تدوین تراکم ساختمانی که عوامل فرهنگی را به عنوان اصول پایه ای خود مد نظر قرار دهد. نوشتار حاضر با هدف تدوین مدل تعیین تراکم ساختمانی با تکیه بر ابعاد فرهنگی، سعی دارد تا با پیوند دو مفهوم فرهنگ و تراکم ساختمانی تعریفی برای باز حضور فرهنگ در شهرهای معاصر و علی الخصوص بافت های درونی فراهم آورد. از این رهیافت، پژوهش کمی حاضر، با روش تحلیلی به تبیین ارتباط بین فرهنگ و تراکم ساختمانی در سه بعد "کمی"، "کمی کیفی" و "کیفی" در دو محله از شهر تهران می پردازد. با رتبه بندی بلوک ها از نظر قابلیت متراکم سازی و ایجاد لفافه های تحدید کننده ی فضایی و معرفی "تراکم ادراک شده" در قالب پیوند فرهنگ و تراکم ساختمانی، مدلی برای تعیین تراکم ساختمانی مطلوب ارائه می شود که چهار اصل اساسی، شامل ورودی، هدف، محدودیت و خروجی را مد نظر قرار می دهد.
بررسی تأثیر گردشگری در توسعه روستایی (مورد مطالعاتی: روستای ورکانه همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۸
93 - 101
حوزههای تخصصی:
تبیین ادراکات حسی به طبیعت در فرایند طراحی معماری بیوفیلی؛ موردپژوهی: پدیدارشناختی یوهانی پالاسما
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
79-97
حوزههای تخصصی:
معماری بیوفیلی به معنای دوست دار طبیعت و موجودات زنده بودن براساس تعریف واضع نظریه آن ادوارد ویلسون است. روش های اصلی که به وسیله آن ها پدیدارشناسان تلاش دارند تا به ارتباطی خالص و حقیقی با «طبیعت و زیست بوم» (بیوفیلی) برسند، تأمل صحیح در رابطه با تفکر عمیق درباره ماهیت طبیعت و حیات طبیعتی (جانوران و گیاهان)، توصیف کیفی ژرف از سوژه های طبیعی و خاصه موجودات زنده طبق دیدگاه ادوارد ویلسون، و مشاهده نکته بینانه محیط های طبیعی و سبز شهری یا رویکردهای مشابه به «احساس دوست داشتن طبیعت» است. روش تحقیق روش توصیفی- تحلیلی و روش «پدیدارشناسی هرمنوتیکی گادامری» است. یافته های تحقیق نشان می دهد که چنین تجاربی را می توان از طرق مختلف ازجمله مصاحبه، مشاهده، خواندن، نوشتن و زندگی کردن کسب نمود. فرایند استدلال در روش پژوهش مورد نظر، مستلزم شکل دادن و برنامه ریزی بخش های گوناگون و ساختن کل ها به طور ادراکی است و بهترین راهکار ارتقا ادراک حسی (بیوفیلی) به طبیعت و زیست بوم، انتخاب گزینه های حسی در سایت است که می توانند به صورت نقاط و محدوده ها و کریدورهای حسی در سایت عمل و از نیروهای مستتر در سایت نشات گرفته و طراح را در مسیر طراحی یاری رسانند. همچنین مسیر فرایند طراحی چگونه طراحی گردد و این رویکرد چگونه تاثیر گذار باشد با ارائه مدل های فرایند طراحی که معماران تعریف می نمایند، هماهنگ می گردد.
صورت بندی مفهوم ارزش و ارزش آفرینی در تولید فضاهای شهری با رویکرد اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
221 - 238
حوزههای تخصصی:
در دوران متأخر، مطالعه انتقادی فضا جایگاه خود را به عنوان بدیلی برای نگاه پوزیتویستی به آن، تثبیت نموده است. بدین سیاق، فضای شهری یک محصول اجتماعی- اقتصادی و بازتابی از کارکردهای سیاسی- اقتصادی جامعه تلقّی می شود که برای شناخت سازوکارهای تولید آن، اقتصاد سیاسی فضا، زبانی گویا خواهد بود. از این منظر، فضای تولیدشده در دوران سرمایه داری متأخر، بخشی از شیوه تولید سرمایه دارانه و کالایی برای رشد اقتصادی، انباشت سرمایه و تولید ارزش اضافی است. بنابراین، با کالاپنداری فضا، دو ارزش استفاده و مبادله بر آن مترتّب شده و نظامِ شهری ای به وجود می آید که فضا را به عاملی در فرآیند ارزش آفرینی بدل می کند. هدف از این مقاله، تبیین مفهوم ارزش در فرایند تولید فضا و شناسایی صور مختلف ارزش های متجلّی در فضا است. همچنین این نوشتار برآنست در پرتو شناخت مفهومی از ارزش، روندها و مجادلاتی که به دنبال تسلّط ارزش های مبتنی بر دارایی و مبادله بر ارزش های استفاده هستند را واکاوی نموده و راهکاری را برای ایجاد موازنه بین انواع ارزش در فضا به دست دهد. روش شناسی این مقاله با ابتنا بر ترکیب هم افزای دو پارادایم تفسیرگرایی (با نگاهی هنجاری و هرمنوتیک) و پسااثبات گرایی (با نگاهی انتقادی) تأکید دارد که بدون دخالت مناسبات اقتصادی-سیاسی، تفسیر واقعیّات اجتماعی ناممکن و یا ناقص است. بدین ترتیب، با بهره گیری از راهبرد قیاسی، فرضیّاتی مطرح و با جستجوی تجلیّات و مصادیق آن در شهر تهران، چارچوبی مفهومی از ارزش آفرینی در فضا ارائه می شود. یافته ها نشان می دهند که ائتلافی از بازیگران حوزه اقتصادی و سیاسی بر سر لزوم سودآوریِ شهر اجماع کرده و آن را به محملی برای تصاحب ارزش مبادله بدل کرده اند؛ حال آنکه فضاهای شهر کالایی عمومی ا ست یعنی برای بهره برداران، ارزش استفاده نیز دارد. در اینصورت، اولویت بخشی به ارزش استفاده یا دستِ کم تعادل بخشی بین ارزش های تولید فضا، تنها مسیر ارتقا کیفیت محیطی و کاهش نابرابری در توسعه فضایی به شمار می رود.
آرمانشهر در آرای روشنفکران عصر مشروطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بیان مولفه های آرمانشهری روشنفکران عصر مشروطه ایران است. دگرگونی رابطه ایران با مغرب زمین در عصر مشروطه و ظهور و بروز اندیشه های تجدد خواهانه روشنفکری، سبب دگرگونی در اندیشه های آرمان ورز ایرانی در رویکرد به مفهوم آرمانشهر گردید. در پژوهش حاضر، مولفه های اساسی نگرش به آرمانشهر در آرای هشت تن از مشهورترین روشنفکران عصر مشروطه- میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم خان ناظم الدوله، میرزا آقا خان کرمانی، میرزا یوسف مستشارالدوله، میرزا عبدالرحیم نجارزاده تبریزی مشهور به طالب اوف، حاج زین العابدین مراغه ای به طور عام و عبدالرحیم طالبوف و عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی به طور خاص- مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق به صورت تحلیلی- توصیفی و به صورت مقایسه ای و برمبنای مطالعات کتابخانه ای استوار بوده است. تعلیم و تربیت برمبنای اندیشه غربی، آموزش علم به صورت آموزه های غربی، دنیاگرایی، عقل منهای وحی، قانونگرایی، تقلید از مظاهر غرب، از موارد مهم عمومی و انرژی، حمل و نقل، تکنومداری، مشارکت مردمی؛ از موارد خاص مورد توجه در آرمانشهر روشنفکران عصر مشروطه بوده است. تاکید عمده آرمانشهر روشنفکری عهد مشروطیت ناظر بر ارتقای زندگانی مادی شهر و فاقد توجه کافی به امور روحانی و معنوی در فضاهای شهری بوده است.
بازشناخت نظری جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریه های نوین شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۵۱-۳۳
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دوچرخه، یکی از مهم ترین شیوه های سفر غیر موتوری و یکی از مهم ترین ارکان تشکیل دهنده نظام حمل ونقل پاک درون شهری است. چرخش های پارادایمی صورت گرفته دو حوزه رویکردهای نوین و فرا مدرن مهندسی حمل ونقل و نظریه های نوین شهرسازی جریان داشته و از این نظر نیازمند بررسی های تخصصی و علمی است. اهداف: هدف از این پژوهش، بازخوانی نظری و کیفی جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریه های نوین شهرسازی در قالب طیفی از انواع مفاهیم و رویکردهای نوین، جنبش ها و نهضت های فکری است. روش: رویکرد تحقیق این پژوهش؛ کیفی با تکیه بر روش پژوهش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای است و برای بازشناخت نظری جایگاه و ابعاد دوچرخه در نظریه های نوین شهرسازی از چهارده نظریه در قالب مفاهیم، رویکرد، جنبش یا نهضت فکری در دو قالب قرائت عام و قرائت خاص استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق؛ نشانگر ظرفیت های محسوس شناختی در جهت موقعیت یابی دوچرخه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم ذیل الگوهای مطلوب استقرار دوچرخه در هر یک از این چهارده نظریه است. همچنین، در هر یک از آن رهیافت های نظری، ابزارهای مکمل چندضلعی پشتیبان استقرار دوچرخه نیز وجود داشته و دیدگاه های غالب علمی متفاوتی در هرکدام برقرار است. نتیجه گیری: امکان موقعیت یابی دوچرخه در بین طیف وسیعی از مفاهیم، منشورها و جنبش های فکری نوین شهرسازی وجود داشته و بدین ترتیب با بررسی صورت گرفته بخشی از خلاء های ملموس نظری کم توجهی به وسیله دوچرخه برطرف شده است.
بررسی جایگاه شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری در فرآیند چرخه ای تاب آوری و در هم کنش آن ها از نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
83 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اصلی در طول زندگی بشر مواجهه با حوادث (طبیعی و انسانی) می باشد. در سال های اخیر وقوع این گونه حوادث، پیکره شهرها به ویژه زیرساخت های شهری را با خسارت روبرو کرده است. یکی از رویکردهای مطرح در برابر این حوادث، تاب آوری شهری می باشد. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی، ابتدا به جمع آوری شاخص های تاب آوری زیرساخت های شهری و سپس به تحلیل و تعیین اهمیت معیارها با استفاده از تکنیک دلفی، روش تحلیل شبکه ای (ANP) و نرم افزار Super Decision می پردازد. با توجه به نتایج پژوهش، تاب آوری زیرساخت های شهری مفهومی نوین و چندجانبه می باشد؛ که در کنار توانمندسازی اولیه، به برگشت پذیری و تداوم عملکرد توجه دارد. تاب آوری از ویژگی های ذاتی زیرساخت ها و طراحی و برنامه ریزی آن ها به صورت تاب آور جهت دستیابی به شهر تاب آور از الزامات می باشد؛ زیرا درصورت وقوع تهدیدات، وابستگی متقابل زیرساخت ها منجربه اختلال آبشاری کل سیستم می شود. تاب آوری زیرساخت های شهری دارای چرخه پیش گیری، جذب، بازیابی و سازگاری می باشد. همچنین از بین شاخص ها به ترتیب مدت زمان بازگشت به شرایط اولیه، میزان جذب، میزان وابستگی متقابل، مقاومت و کیفیت طراحی ساختاری، برخورداری از زیرساخت های پشتیبان و حیاتی، منابع در دسترس، توانایی جایگزینی، توزیع فضایی، موقعیت مکانی، میزان سرانه مصرف و امکان استفاده چندمنظوره دارای اهمیت می باشند.
رویکرد تحلیلی نحو (چیدمان) فضا در ادراک پیکره بندی فضایی مسکن بومی قشم (نمونه موردی روستای لافت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۴
۸۸-۷۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، دریافت پیکره بندی فضایی هماهنگ با روابط اجتماعی و فرهنگی مردم بومی لافت می باشد. در پژوهش اخیر از روش تحلیلی نحو فضایی(چیدمان فضایی)، به منظور بررسی روابط فضاهای مسکن بومی این منطقه استفاده شده است. برای انتخاب نمونه های موردبررسی، ابتدا خانه ها از لحاظ نحوه استقرار حجم، به ۴ دسته تقسیم شده و از هر دسته، ۵ نمونه انتخاب گردید. سپس در مقیاسی از جزء به کل، با ترسیم نمودار توجیهی برای هر نمونه به وسیله نرم افزار «ای گراف»، ابتدا در «مقیاس خرد»، مؤلفه های عمق، مرتبه نسبی، هم پیوندی، کنترل و نوع فضا ازنظر ارتباط مورد بررسی قرار گرفت. سپس در «مقیاس میانی»، به بررسی مرتبه نسبی دوبه دوی فضاها پرداخته شد تا میزان شدت ارتباط فضاها با یکدیگر تعیین گردد. در «مقیاس کلان» نیز، هر یک از مؤلفه های عمق نسبی، مرتبه نسبی و هم پیوندی برای کل بنا مورد بررسی واقع شدند. عمق فضا بیانگر تعداد فضاهایی است که باید از ورودی طی گردد تا به فضای موردنظر رسید و بیانگر میزان خصوصی بودن فضا می باشد . درحالی که مرتبه نسبی برابر تعداد فضاهایی است که باید از سایر فضاها طی گردد تا به فضای موردنظر رسید و به همراه هم پیوندی، میزان اتصال فضاها به یکدیگر را نمایش می دهد. براساس نتایج حاصل از این بررسی، مشاهده شد خانه های منطقه، در کل دارای عمق کم و تک لایه بوده و سلسله مراتب فضایی آن ها چندان پیچیده نمی باشد. خانه ها دارای ۲ هسته مرکزی حیاط و ایوان بوده که به ترتیب مرکز عرصه های سرویس دهنده و سرویس گیرنده می باشند. هم چنین فضاهای سرویس گیرنده، که ایوان نقش اتصال آن ها را به مجموعه ایفا می کند، خود با سلسله مراتبی خاص استقراریافته اند. به گونه ای که مجلسی در کم ترین عمق و پس ازآن بادگیر و درنهایت اتاق واقع شده است. هم چنین، اتاق با بیشترین عمق، از سایر فضاها خصوصی تر می باشد. درمجموع، حیاط و ایوان جزو فضاهای عمومی، مجلسی نیمه عمومی و اتاق، بادگیر، سرویس بهداشتی و انبار، جزو فضاهای خصوصی می باشند. هم چنین ایوان به عنوان فضای کنترل برای ورود به فضاهای خصوصی مجموعه محسوب می گردد.
تحلیل مدل ترسیمی زبان-الگوی الگوریتمیک یزدی بندی آسمانه کوشک هشت بهشت اصفهان در راستای پایایی فرم سازه آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
117 - 145
حوزههای تخصصی:
آسمانه در عصر صفوی دارای غنای ساختاری در بنای کوشک ها می باشد. ساختار یزدی بندی در آسمانه بنای هشت بهشت، با هدف تحلیل هندسی الگوریتمیک و آنالیز سازه ای در فرم آزاد مورد پژوهش واقع می گردد. الگوی یزدی بندی آسمانه با وجود آلت هندسی سینه فخری، از لحاظ هندسه و نقش سازه ای بر پایه شبکه ترسیمات رسمی بندی به وجود می آید. هندسه یزدی بندی در آسمانه مرکزی هشت بهشت به صورت دوایر هم مرکز، واحدهای لوزی شکل و ستاره های تخت و کمان های بین ردیف ها می باشد. از مهم ترین سازه های مدرن معاصر قابل تطبیق با هندسه یزدی بندی، سازه فضاکار بوده که دارای رفتار لرزه ای مناسب به جهت سبکی وزن می باشد و دارای مزیت هایی برای پوشش دهانه های گسترده و بدون نیاز به ستون می باشد. سوال اصلی چگونگی ترسیم سه بعدی لایه های یزدی بندی با توجه به طراحی الگوریتمیک در جهت پایایی ساختار فرم سازه ای آزاد می باشد. ابتدا تحلیل ساختاری به صورت پلان معکوس و سپس ترسیم الگوریتمیک در Grass Hopper به صورت شعاعی از مرکز صوت می پذیرد. سپس ماهیت بارها و اتصالات با درنظر گرفتن اعضای سازه ای فضاکار در یزدی بندی در نرم افزارهای SAP2000، ABAQUS مورد تحلیل هندسی و بارگذاری قرار می گیرد. در مرحله نهایی ارائه مدل فضاکار فرم آزاد با بیشترین ظرفت باربری با در نظر گیری نسبت ارتفاع به دهانه با توجه به تاشه اولیه درراستای معاصرسازی صورت می گیرد. ابتکاری که در این پژوهش پیش رو گرفته شده است، تطبیق پارامترهای هندسی این گنبد با یک فرم آزاد می باشد تا پایایی و ایستایی این هندسه در این فرم ها نیز مورد بررسی قرار گیرد و کارامدی یا ناکارامدی آن مشخص شود تا راهی برای اطمینان آزادی عمل و امکان پذیر بودن این روش برای معماران جهت تطبیق طرح های خود با هندسه یزدی بندی باشد. روش پژوهش حاضر استدال منطقی بوده و در نهایت به گونه بندی هندسی ترسیمی در دو زبان سنتی و مدرن و تحلیل سازه پرداخته می شود. نتیجه حاصل از پژوهش به صورت کدهای گرافیکی و پیشنهاد سازه فضاکار در ساخت سازه های آزاد می باشد.
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه شهری بر اساس رویکرد عدالت فضایی (نمونه موردی: طرح ساماندهی فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه مبتنی بر نظریه های عدالت فضایی یکی از موضوعاتی است که در برنامه ریزی شهری ایران مغفول مانده است. هدف این مقاله تدوین چارچوب معیارهای عدالت فضایی و ارزیابی طرح ساماندهی محله فرحزاد بر اساس آن معیارها به روش کیفی است. ازآنجاکه ارزیابی طرح های توسعه شهری با رویکرد عدالت فضایی مدنظر است با توجه به ماهیت موضوع عمدتاً از روش تحلیل ثانویه استفاده شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش اصول عدالت فضایی در قالب 12 مفهوم شامل، مشاوره با مردم، مشارکت محوری، نفی محرومیت و حاشیه نشینی، رعایت حقوق مردم، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها، نیاز به سهیم شدن در منفعت عمومی، استحقاق، همه شمولی و فراگیری، تنوع و تفاوت شناسایی شد. تحلیل محتوای اسناد طرح ساماندهی محله فرحزاد بیانگر آن است این طرح به میزان کمی با برخی از معیارهای عدالت فضایی مانند مشارکت محوری، مشاوره با مردم، استحقاق، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها انطباق دارد، درصورتی که معیارهای نفی محرومیت و حاشیه نشینی، همه شمولی و نیاز بهسهیم شدن در منفعت عمومی در برنامه ریزی ساماندهی محله فرحزاد جایگاه پائین تری داشته است. طرح ساماندهی محله فرحزاد طرحی کالبدی است که تنها برخی از معیارهای موردنظر عدالت اجتماعی مبتنی بر لیبرالیسم را موردتوجه قرار داده است.
بررسی فناوری اقلیمی در گنبد سلطانیه زنجان با نرم افزار ECOTECH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربست مدل دهکده اکوتوریسمی جهت بازآفرینی روستاهای هدف گردشگری اکولوژیک (مطالعه موردی: روستای وردیج، استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۱۵۶-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و با بررسی و تحلیل متون (روش اسنادی)، به دنبال ارائه مدلی مفهومی برای مدیریت روستاهای هدف گردشگری با پتانسیل های خاص اکولوژیک ) ارائه مدل ارزیابی دهکده اکوتوریسمی ( از طریق ایجاد رابطه ای دوسویه، میان اصول اکوتوریسم و اجتماعات اکولوژیکی از یک سو و روستاهای گردشگری از سوی دیگر و کاربست آن در روستای هدف گردشگری تهران- وردیج است. این مدل مبتنی بر چهار بعد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و حکمرایی- فرهنگی است که نشان می دهد هرگونه اقدام کالبدی در چنین روستاهایی می بایست با هدف رسیدن به رشد و تعالی در هر چهار بعد مذکور باشد و پرداختن صرف به هریک از ابعاد، از رسیدن به هدف اصلی ایجاد دهکده اکوتوریسمی جلوگیری می کند. پس از ارائه این مدل، این مقاله تمام موقعیت های ویژگی های مرتبط با گردشگری اکوتوریسمی برای بازتعریف روستای وردیج از روستاهای منطقه 22 تهران (معروف به قلمرو عروسک های سنگی با داشتن عرصه های طبیعی منحصر به فرد ) که به عنوان روستای هدف گردشگری پایدار در اطراف تهران است را بیان داشته، امکانات و راهبردهای تغییر این سکونتگاه به روستای هدف گردشگری اکولوژیک (دهکده اکوتوریسمی) را ارائه می نماید. این خروجی ها در روستای وردیج از طریق اجرای فرایند تحلیل شبکه ای ANP، انتخاب گزینه بهینه و نهایتاً ارائه اصول ساماندهی روستاهای هدف گردشگری اکولوژیک مبتنی بر چهار بعد تشکیل دهنده دهکده اکوتوریسمی بکار گرفته می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد تنها آن دسته اقدامات کالبدی که مبتنی بر چهار بعد مذکور باشد، می تواند هدف غایی روستاهای هدف گردشگری را تأمین نماید که در این میان، ابعاد جدید پایداری )حکمروایی و فرهنگ) نقشی جدی در ایجاد اجتماع محلی مسئول و حافظ این مقاصد گردشگری ایفا می نماید.
خوانش مردم نگارانه حظ حرارتی پنهان در سنت معماری اقلیم کویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷۵
۹۴-۷۹
حوزههای تخصصی:
سنت معماری اقلیم کویر آموزه های پیدا و پنهانی را در بطن خودش نهفته دارد. آفرینش فضاهای حسی غنیْ از جمله مواهبی است که معماری این بوم ارائه می کند. بخش چشمگیری از تجارب حسی انسان ها در فضاهای مختلف معماری کویری، به وسیله حرارت شکل می گیرد. حرارت نیز مانند سایر محرک های حسی می تواند در غنای درک انسان از فضا مشارکت کند و علاوه بر کمّیّت دمایی، کیفیتی را در قالب حظّ از آن پدید بیاورد. مفهوم حظّ حرارتی کیفیتی است که ادراک رضایت بخش و توأم با احساس مثبت انسان را از شرایط حرارتی در یک فضای مشخص تعریف می نماید. اینکه حظّ حرارتی در بستر معماری سنتی کویری چگونه شکل می گیرد و ساکنانش چگونه آن را درک می کنند، موضوعی است که تاکنون مطالعه نشده است. بر این اساس، پژوهش حاضر چگونگی شکل گیری حظّ حرارتی را در سنت معماری شهرهای کویری جست وجو می کند.این پژوهش با روش شناسی کیفی، از روش مردم نگاری بهره گرفته است. ازاین رو، برای کشف و فهم چگونگی شکل گیری حظّ حرارتی، با استمداد از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مستقیم، تجارب زیسته افراد را در معماری سنتی کویر واکاوی می کند. مقایسه میان کدهای استخراج شده و تحلیل آن ها نشان می دهد که تمایز حرارتی میان فضاهای هم جوار سبب تجربه حظّ حرارتی برای افراد می گردد. در شرایطی که فرد به واسطه تعامل میان اقلیم و فضای معماری، از حالت تعادل دمایی خودش خارج می گردد، مواجهه با فضایی که بتواند او را به حالت تعادل حرارتی خودش بازگرداند، برای وی حظّ حرارتی را پدید می آورد. مفهوم تمایز حرارتی در تعامل میان سه حلقه انسان و معماری و اقلیم، اشتراکی را برقرار می کند تا موقعیت درک حظّ حرارتی فراهم گردد. در سنت معماری کویر، ایجاد فضاهای هم نشین با تمایز حرارتی مشخص، الگوی نهفته ای است که می تواند راهنمای طراحی های آینده برای غنی کردن منظر حسی حرارت باشد.
هندسه نظری بسط و گسترش کاربندی (نمونه مورد مطالعه: کاربندی 16)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش کاربندی یکی از شیوه های ایجاد پوشش های متنوع در معماری سنتی بوده و کاربندی گسترش یافته بخش مهمی از آثار تاریخی معماری ایران را تشکیل می دهد. با این حال این نوع کاربندی در گونه شناسی های انجام شده جایگاه قابل توجهی نداشته و تا کنون پژوهشی هدفمند در زمینه چگونگی این بسط و گسترش صورت نگرفته و هر آنچه با این مضمون مشاهده شده، مطالعات پراکنده ای است که در خلال سایر پژوهش ها آمده است. پژوهش حاضر با هدف فهم بیشتر سازه های سنتی به بررسی هندسه نظری بسط و گسترش کاربندی، توسعه زمینه برای رسیدن به تنوع بیشتر و الزامات پیاده سازی کاربندی در زمینه های جدید پرداخته است. روش پژوهش به شیوه تحلیل توصیفی و استدلال منطقی با بررسی گزاره های هندسی است. جمع آوری اطلاعات از طریق بررسی های کتابخانه ای و مدل سازی رایانه ای انجام شده و جهت تدقیق بررسی ها، کاربندی 16 به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد کاربندی گسترش یافته گونه مفصلی از کاربندی ها است که از تقاطع دو یا چند زمینه مادر همسان یا غیر همسان شکل گرفته است و با توجه به دو مؤلفه زمینه و فاصله اتصال، فرم های متنوعی را ایجاد می نماید. زمینه کاربندی گسترش به سه روش هندسه محیطی، هندسه غیرحذفی و هندسه حذفی قابل شکل گیری است. لذا این نوع کاربندی در انواع زمینه های چندضلعی منتظم، غیرمنتظم با تقارن محوری و غیرمنتظم بدون تقارن محوری با شرایط خاص خود قابل پیاده سازی است. در هندسه های محیطی شرایط فاصله اتصال همانند کاربندی در زمینه مادر است، اما در هندسه های حذفی و غیرحذفی تعداد تقسیمات میان دو پایه مجاوری که بیشترین فاصله را از هم دارند، تعیین کننده حداقل فاصله اتصال در آن ها است.
تحلیل رابطه بین کیفیت فضای میانی و کیفیت های انسانی- محیطی: مورد پژوهی مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای میانی به مثابه اتصال دهنده عرصه درون و بیرون در مسکن می باشد. تحقیق حاضر درصدد بررسی کیفیت این فضا و چگونگی تأثیر آن بر کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی شهر شیراز است. پرسش اساسی پژوهش این است که "کیفیت فضای میانی چه تأثیری بر شکل گیری کیفیت های انسانی- محیطی مجتمع های مسکونی دارد؟" بر همین اساس کیفیت فضای میانی همچون متغیری مستقل بر کیفیت های انسانی- محیطی به عنوان متغیری وابسته تأثیرگذار است. بر اساس ادبیات این پژوهش، متغیر وابسته شامل مفاهیم"محرمیت و قلمرو"،"هویت"،"امنیت"،"تعامل اجتماعی" می باشد. برای پاسخ به پرسش تحقیق، ابتدا با مرور سابقه موضوع، مفاهیم و نظریه های مرتبط تحلیل شد. در ادامه جهت ارزیابی الگوی نظری هفت مجتمع از میان مجتمع های مسکونی مورد بررسی انتخاب گردید و پرسشنامه های مناسب در میان آنها توزیع شد. لازم به ذکر است که روش تحقیق در این مقاله ترکیبی از مطالعه موردی با روش کمی تحلیل همبستگی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد کیفیت فضای میانی مجتمع بر شکل گیری کیفیت های انسانی- محیطی در مجتمع های مسکونی شهر شیراز تأثیر مستقیم دارد. به عبارتی هم زمان با بالا بودن میزان متغیر کیفیت فضای میانی، میزان متغیر وابسته بالاتر می باشد و بالعکس.