فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
237-251
حوزههای تخصصی:
سکونت انسان بیانگر برقراری ارتباطی معنادار با محیط مسکن است؛ ازاین رو، محیط های مسکونی به لحاظ ابعاد روان شناختی، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. آنچه درباره سکونت انسان اهمیت دارد، این است که سکونت انسان در سطوح مختلفی روی می دهد، و در ارتباط با مراتبی از محیط اجتماعی پیرامون انسان معنادار است. مرور ادبیات درباره معانی نشان می دهد که هم خصوصیات محیط مسکن و هم رویداد فعالیت ها در محیط زندگی انسان دارای معنی هستند، و مطابق با چهارچوب نظری، پرسش از معانی سکونت و انتظام فضای زندگی باید در چهار سطح شامل سطح سکونت منطقه ای، سطح سکونت همسایگی، سطح سکونت مسکن و سطح فعالیت های سکونت مسکن صورت پذیرد. پژوهش در حوزه معانی مسکن، مسئله ای اکتشافی است که نیاز به بررسی در هر دو حوزه سکونت و انسان دارد؛ بنابراین روش تحقیق این مقاله به صورت کیفی و بر پایه استدلال منطقی است. با توجه به ماهیت «پرسشنامه معنای سکونت و انتظام فضاهای زندگی» و چهارچوب نظری وابسته به آن، از «مدل ابزار غایت» استفاده گردید، که مدل مناسبی برای دستیابی به محتوای ذهنی افراد است. مطابق با چهارچوب نظری، مقولاتی که در این پرسشنامه در نظر گرفته شد، پرسش از معانی خصوصیات انتظام فضایی محیط مسکن شامل «عناصر فضایی، فواصل فضایی و جهات فضایی» است، و در سوی دیگر پرسش از معانی فعالیت ها شامل عناصری همچون «نوع فعالیت، توالی زمانی و فضایی فعالیت ها و زمانمندی و فضامندی فعالیت ها»ست، که پایایی و روایی پرسش های نیمه ساختاریافته «معانی سکونت و انتظام فضاهای زندگی» در آزمون های آزمایشی کنترل گردید. بخش دیگر از نتایج مقاله، به ارائه روند گردآوری، مصاحبه و تحلیل داده های پرسشنامه اختصاص دارد. با توجه به هدف تحقیق، داده های حاصل از پرسشنامه تحقیق می تواند در تحلیل های بعدی توصیف، تفسیر، تشریح و در صورت نیاز، در تحلیل آماری و ریاضی به کار رود، و حتی هریک از چهار سطح از پرسشنامه نیز قابلیت کاربرد جداگانه در تحقیقات مختلف را دارد.
مفهوم معنی و فرآیند فهم آن در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
5 - 12
حوزههای تخصصی:
معنی، یکی از مفاهیم اساسی و کلیدی معماری است که به دلیل کاربرد فراوان وکلی بودن آن، نیاز مبرمی به شناخت از منظر معماری دارد. از آن جایی که در مباحث معنی شناختی معماری کمتر به تمامی ابعاد و وجوه آن پرداخته شده است، شناخت این کلمه پایه ای، ضروری به نظر می رسد. در این مقاله سعی شده ابتدا به بررسی لغوی معنی پرداخته شود . همچنین چیستی معنی بر اساس نظریه سمانتیک مبتنی بر بیان اجمالی فیلسوفان متأخر که مهم ترین مباحث را در پرداختن به معنی و نحوه دلالت آن به انجام رسانده اند، جمع بندی شود. سپس با روش هرمنوتیک معنی بنا مورد تفسیرقرار می گیرد، چرا که دلالت متن بر معنی با مکانیسم قواعد دلالت ارتباط دارد، ولی آن اهرم که کار دستگاه دلالت را ثمربخش می سازد، عمل تفسیر است. در نهایت براساس مطالب در حوزه های سمانتیک و هرمونتیک، فهم معنی در معماری به عنوان نتیجه گیری بیان می شود.
مقایسه تحلیلی ترسیم با دست و رایانه در فرآیند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت ترسیم با دست در طراحی معماری از یک سو و کاربرد روزافزون نرم افزارهای رایانه ای در این حوزه و مقابله این دو به موضوعی بحث برانگیز تبدیل شده است که رویکردی تحلیلی در تطبیق آنها را می طلبد. این مقاله تلاش دارد تا با بازنگریِ چیستی ترسیم با دست و نقش آن در فرآیند طراحی معماری، به مقایسه آن با ترسیم با رایانه بپردازد. این مقاله در سه بخش اصلی تدوین شده است. در بخش نخست، چیستی و مراتب ترسیم، انواع ترسیم و کاربرد آنها در مراحل مختلف فرآیند طراحی معماری بررسی می شود. در بخش دوم، ترسیم با رایانه و کاربرد و جایگاه آن در مراحل فرآیند طراحی معماری بررسی می شود. در بخش سوم، کارایی ترسیم با دست و ترسیم با رایانه در فرآیند طراحی معماری به طور تحلیلی مقایسه می شود. از این قیاس تحلیلی چنین می توان نتیجه گرفت که ترسیم با دست به علت ارتباط مستقیم با فعالیت خلاق ذهنی، در بخش های ذهنی طراحی واجد کارایی بیشتر است و ترسیم با رایانه در مراحلی که بیشتر جنبه معرفی و نهایی دارد، نقش مفیدتری ایفا می کند. نتیجه این مقاله زمینه ای نظری برای مواجهه با موضوع کاربرد رایانه در حوزه ترسیم معمارانه و نظارت و هدایت آن در جهت تلفیق با مهارت های ترسیم دستی برای حصول به اهداف غایی طراحی معماری فراهم می کند.
راهکارهایی جهت افزایش امنیت در بازطراحی مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه خلق فضای قابل دفاع و CPTED (نمونه موردی شهرک بسیجیان آمل)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از مهم ترین نیازهاى بشرى است، چنان که در طبقه بندى نیازهاى مازلو در درجه دوم اهمیت و پس از نیازهاى فیزیولوژیک قرارگرفته است. در این تحقیق افزایش امنیت در بازطراحی مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه خلق فضای قابل دفاع و CPTED (نمونه موردی شهرک بسیجیان آمل) مورد بحث و بررسی دقیق قرار می گیرد. شهرک بسیجیان از جمله شهرک های ارزان قیمت و پرجمعیت شهرستان آمل به حساب آمده و مورد توجه قشر آسیب پذیر جامعه میباشد. با توجه به ویژگی های محیطی این شهرک و مطالعات صورت گرفته، میزان ارتکاب جرم در سطح بالا و میزان امنیت در این شهرک در سطح پایینی قرار دارد. بنابراین می توان با تکیه بر دو مفهوم خلق فضای قابل دفاع و CPTED در راستای ارتقاء امنیت در شهرک مذکور قدم برداشت. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای پیشینه و چهارچوب نظرى تحقیق مشخص گردید و داده های به دست آمده به صورت میدانی م,رد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که استفاده از طراحی معماری مناسب و عرصه بندی فضاهای عمومی، نیمه عمومی، نیمه خصوصی و خصوصی احساس نا امنی و ترس در مجرمان ایجاد کرده و در عوامل روانی مؤثر بر وقوع جرم نیز مؤثر است همچنین بر اساس نتایج به دست آمده هرچه قلمروهای خصوصی، نیمه خصوصی، عمومی و نیمه عمومی متمایز تر باشند امکان نفوذپذیری فیزیکی و بصری در آن از سطح عمومی به سطح خصوصی کنترل شده تربوده و امکان وقوع جرایم نیز به همان نسبت قابل کنترل است.
تحلیل راهبردهای ارتقاء کیفی لبه مهران رود مجاور بازار تاریخی تبریز با کاربست مدل برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)
حوزههای تخصصی:
مهران رود در تبریز به عنوان یکی از عناصر اصلی استخوان بندی شهر شناخته می شود و حضورش در تمامی طول شهر مشهود است. آنچه که در احیاء بافت تاریخی در مجاورت مهران رود انجام گرفته فاقد هر نوع توجه به بعد انسانی و بسترسازی برای ارتقاء تعاملات اجتماعی است. حال آنکه ارتقاء کیفی لبه رودخانه می تواند به شهر هویتی دیگر گونه بخشد؛ چنان که در تصویر ذهنی شهروندان و گردشگران به عنوان نشانه شاخص شهری حک گردد. بنابراین هدف از این پژوهش ارائه راهبردهایی در راستای ارتقاء کیفی فضای شهری لبه مهران رود تبریز می باشد. برای این منظور از تکنیک های تحلیل کیفی (SWOT) و مدل برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) بهره گرفته است. یافته های حاصل از تحلیل (SWOT) نشان می دهد که به دلیل غلبه ضعف ها بر قوت ها از یک سو و نیز غلبه فرصت ها بر تهدیدات از سوی دیگر نوع راهبردها باید بازنگرانه و انطباقی(WO) باشد. به طوری که مختصات نقطه تلاقی عوامل داخلی و خارجی (36/2و 76/2) در ناحیه مربوطه به راهبردهای محافظه کارانه قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل کمی (QSPM) نیز بیانگر آن است که استراتژی ایجاد شبکه هم پیوند پیاده از لبه رودخانه به سمت بافت تاریخی مجاور با احراز نمره (406/6) از اولویت عمل بیشتری در اجرا برخوردار است. بنابراین با ایجاد گشایش فضایی در بدنه های صلب مجتمع تجاری صاحب الامر و پل بازارها با تقویت نفوذپذیری عملکردی و بصری می توان این محدوده را به یک لبه فعال شهری تبدیل نمود.
بررسی مکان یابی مسکن های سازمانی در حاشیه شهرها (نمونه مطالعاتی: اسکان کارکنان پالایشگاه میعانات گازی بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
19-31
حوزههای تخصصی:
تامین مسکن و سیاست های مرتبط با آن در هر دولتی اهمیت بسیاری دارد. رشد شتابان جمعیت شهر و کمبود فضا و مشکلات زیست محیطی به وجودآمده توسط صنایع بزرگ سبب ایجاد این صنایع در خارج از حریم شهرها شده است. این صنایع با هدف حفظ نیروی کار خود و رضایت هر چه بیشتر از آنها به سامان دهی مسکن سازمانی پرداخته و برای این هدف سیاست های مختلفی را اتخاذ کرده اند. هدف از این مقاله آسیب شناسی مکان یابی مسکن سازمانی است که برای نیل به آن، این پژوهش به تحلیل برنامه ریزی احداث منازل مسکونی برای حدود ۸۵۰ نفر از کارکنان پالایشگاه میعانات گازی بندرعباس در مرحله اول و ۱۲۰۰ نفر در مرحله دوم پرداخته است. بر این اساس رضایتمندی سکونتی و کیفیت محیط زندگی بررسی شده و سپس مکان یابی مسکن های سازمانی با موقعیت مشابه در داخل و حاشیه شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. مخاطبان (کارکنان پالایشگاه میعانات گازی) و نیازهای آنها از طریق مصاحبه مورد شناسایی قرار گرفته و با توجه به اولویت های مدیریت پالایشگاه و میزان ضریب اهمیت با استفاده از روش دلفی اولویت بندی شده اند. مطالعات تطبیقی سکونت در دو گزینه داخل و خارج از شهر نیز به صورت کیفی در ابتدا و سپس گزینه های اسکان سازمانی با مدل رتبه بندی AHP انجام شده است. مطالعات تطبیقی اقتصادی نیز به دلیل قابلیت پیش بینی کمی دقیق تر در بخشی جداگانه آورده شده است. در نهایت بعد از بررسی های انجام شده پیشنهادها و طبقه بندی گونه های مسکن متناسب با مخاطبان مسکن سازمانی و راهبرد های پیشنهادی برای اسکان بهینه کارکنان ارایه شده است. نتیجه کلیدی این پژوهش بر این مهم تاکید دارد که لزوماً تاسیس واحدهای مسکن سازمانی در نزدیکی یک صنعت، نسبت به تامین در شهرهای مرکزی، از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی موفقیت آمیز برخوردار نخواهد بود.
گزارش علمی: خلاصه ای از نظریه «راه جاویدان در طراحی و ساخت در هنر و معماری اسلامی»
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
۱۴۹-۱۵۴
حوزههای تخصصی:
کارایی نورخان در تهویه طبیعی
حوزههای تخصصی:
تهویه طبیعی غالبا به عنوان یک رویکرد با مصرف انرژی پایین در تهویه هوای ساختمان ها شناخته شده است. دسترسی هم زمان به هوای تازه و نور روز یکی از مشکلات اصلی در ساختمان های عمیق است که افزایش مصرف انرژی برای روشنایی مصنوعی و تهویه مکانیکی را موجب می شود. در این راستا، نورخان ها سیستم های معماری غیرفعالی هستند که به طور گسترده در ساختمان ها مورد استفاده قرار می گیرند. نورخان به عنوان یک مکعب روشن بدون سقف و به تعبیری دهلیزی برای تامین نور روز و تهویه هوای فضاهای اطراف، تعریف شده است. اهمیت دادن به ویژگی های هندسی و جانمایی نورخان در ساختمان ها، برای افزایش تهویه طبیعی، امری ضروری است. عملکرد اقلیمی نورخان، در بهره وری انرژی، نرخ تهویه و تنظیم تهویه شناوری نقش قابل توجه ای دارا است و این رفتار نورخان ها در همه اقلیم ها یکسان نیست و به ویژگی های متعدد کالبدی و محیطی بستگی دارد. پژوهش های اخیر موجب توسعه دانش درافزایش کارایی تهویه طبیعی در ساختمان ها شده است. لذا در این مقاله نتایج پژوهش هایی در مورد تهویه طبیعی در ساختمان های دارای نورخان، جمع آوری و با دسته بندی درکنار یکدیگر قرارگرفته اند. این پیشنهادات ارائه شده به ساختمان ها کمک خواهد کرد تا طرح های بهتری برای افزایش کارایی تهویه طبیعی در ساختمان ها، با ارائه یک پیکره بندی مناسب به وجود آورد.
واکاوی نظریات پیرامون ضوابط شهری و انطباق پذیری با شهر معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: ضوابط ابزاری متمایز برای ایجاد نظم شهری می باشد لیکن در شهر معاصر ایرانی عملاً جایگاه ضوابط شهری نسبت به طرح ریزی شهری تا حد زیادی مغفول واقع شده و شهر معاصر ایرانی تحت تأثیر آن با چالش های اساسی چون ساختارشکنی شهرهای مختلط سنتی و بحران هویت و.. روبرو شده است. هدف: شناخت بنیان های نظری حاکم بر رویکردهای مختلف ضوابط شهری و بررسی امکان کاربرد آنها در شهر معاصر ایرانی، هدف اصلی این تحقیق می باشد. روش:این تحقیق به کمک توصیف، تطبیق و تحلیل اطلاعات و داده های گردآوری شده اسنادی و کتابخانه ای انجام شد. تبیین مفاهیم «مکان و مکان سازی»، مقایسه رویکردهای مختلف از منظر نگرش به نحوه تعیین«فرم و عملکرد» به عنوان مؤلفه های مشترک «مکان» و «چارچوب ضوابط شهری» در بعد زمان را فراهم ساخت. یافته ها: نظریه برنامه ریزی جامع با هدف ایجاد نظم در شهرهای سنتی، مبنای ضوابط شهری را «عملکرد» قرار می دهد لیکن ناکارایی آن، منجر به ایجاد تکنیک های منطقه بندی انعطاف پذیر و از دهه60 میلادی با مطرح شدن نظریه پیچیدگی و طرح دو رویکرد ضوابط «رابطه» و «هنجار» مبنا، نظریه نوشهرسازی با رویکرد ضوابط «فرم» مبنا و نظریه تکاملی با رویکردی «ترکیبی»، مورد انتقادات بنیادی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به فقدان رویکردی یکپارچه به شهر معاصر ایرانی به ویژه به عرصه های عمومی آن، اولویت دادن «فرم» بر «عملکرد» در رویکرد ضوابط فرم مبنا به عنوان یک رویکرد کل نگر، زمینه گرا و مشارکت جویانه، ضمن ارائه ضوابط عملکردی انعطاف پذیر، آن را به ابزار «مکان سازی» و تحقق توسعه پایدار شهری تبدیل کرده است. به عبارتی ضوابط فرم مبنا به دنبال خلق «مکان ها» است تا ساختمان ها. تأکید بر «فرم» بستر شکل گیری «عرف مبتنی بر هنجارهای واجد ارزش شهر ایرانی» را به عنوان پشتیبان ضوابط شهری هموار می سازد.
تحلیل میزات تطبیق فضای باز مجتمع های مسکونی با رویکرد «شهر دوستدار کودک» و ارتقا آن از طریق مشارکت کودکان؛ نمونه مطالعاتی: مجتمع امین شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: درگذشته فضای باز و حیاط در خانه های ویلایی، امکان بازی، فعالیت و ارتباط کودکان با طبیعت را فراهم کرده بود؛ اما تغییر سبک زندگی و رواج آپارتمان نشینی، چالش هایی همانند انزوای اجتماعی، بی تحرکی و قطع ارتباط با طبیعت را پیش روی سلامت جسمی و روحی کودکان قرار داده است. دراین شرایط طراحی مناسب فضاهای باز در مجتمع های مسکونی می تواند جایگزین حیاط و فضای باز در گذشته باشد. هدف: با توجه به اهمیت فضای باز مجتمع های مسکونی در رشد سالم جسمی و روان شناختی کودکان، این مقاله به دنبال بررسی میزان بهره مندی فضای باز مجتمع های مسکونی امین شهر یزد از رویکرد شهر دوستدار کودک و ارتقای آن با مشارکت کودکان می باشد. روش: این پژوهش کاربردی و از روش تحلیل محتوای 30 مصاحبه با والدین و کودکان و 30 نقاشی ترسیم شده توسط کودکان در بازه سنی 7-12 سال استفاده شده است. مصاحبه های انجام شده بر مبنای مدل مفهومی منتج از مبانی نظری و پیشینه پژوهش صورت گرفته است. یافته ها: در نمونه مطالعاتی به مقوله های ایمنی و فضا و کاربری بیشترین توجه و فعالیت و مشارکت کودک کمترین توجه شده است. همچنین مفاهیم ارتباط با طبیعت، فضای سبز و فضای بازی جهت بازی های گروهی دارای بیشترین توجه و علاقه در بین کودکان می باشد. نتیجه گیری: بنابر تحلیل یافته ها و مشارکت کودکان، توسعه فضاهای بازی سبز و یاد دهنده در فضای باز مجتمع ها به عنوان فضای بالقوه و منعطف، طراحی مسیرهای عبور و مرور کودکان، توسعه فعالیت های مشارکت محور بین بزرگسالان و کودکان و تامین خدمات پایه و مورد نیاز کودکان در مجتمع های مسکونی می تواند فضاهای باز دوستدار کودک را توسعه و بهبود بخشد.
چالش فناوری و شکوفایی در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
36-46
حوزههای تخصصی:
گرایش به «کیفیت » در طراحی و ساخت و یا در معنایی کامل تر میل به شکوفایی، موضوعی است که امروزه بیش از هر زمان دیگر توجه همگان را به خود جلب کرده است. مروری بر معماری معاصر کشورهای در حال توسعه نشان دهنده آن است که گرایش به نوعی معماری باکیفیت و قابل رقابت با معماری کشورهای توسعه یافته، جریان جدیدی را در معماری معاصر این کشورها رقم زده است. هدف از این مقاله بازشناسی و تحلیل گرایش به معماری با کیفیت در تعامل با دو مفهوم «شکوفایی » و «فناوری » در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه است. در این راستا برای شناخت همزمان سطح کیفی آثار، مهمترین تدابیر طراحانه در آن ها مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. بر اساس چارچوب تنظیم شده همبستگی ) P value رفته در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه در پنج حوزه: 1( کانسپت طرح )ایده های ساختاردهنده طرح(، 2( فناوری ساخت، 3( مصالح، 4( شکل و فرم و 5( رابطه با محیط مطالعه می شود. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که هرچند در حوزه فناوری ساخت نتایج قابل قبولی در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه وجود دارد؛ لیکن در حوزه دستیابی به معماری باکیفیت دستاوردهای قابل قبولی مشاهده نمی شود.
تحلیل غنای حسی با استفاده از تکنیک حس گردی و یاداشت برداری حسی (نمونه موردی: پارک آزادی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
153 - 169
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر و فضاهای شهری به دلیل محل گردهم آیی مردم و داشتن تعاملات اجتماعی، نقشی اساسی در شکل دادن به زندگی اجتماعی و هویت جامعه ایفا می کنند. ادرک این فضاها نتیجه تجربه حسی انسان از محیط است که از طریق کانال های متعدد حسی نظیر بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه برداشت می گردد. تجربه حسی گسترده و عمیق حاصل از تمامی حواس، تحت عنوان غنای حسی خوانده می شود. کیفیت محیط با پارامتر های متفاوتی سنجیده می شود که یکی از آنها غنای حسی است. با شبیه تر شدن مکان ها به هم، امروزه فضاهای شهری در انزوای حواس به سر می برند. توجه به امر اغنای حواس در طراحی، در مهیا کردن تجربه مکانی متمایز برای افراد، توان بالقوه دارد. پارک آزادی از جمله بوستان های فعال در شهر شیراز می باشد که علاوه بر دارا بودن عناصر فضایی مثبت، طیف گسترده ای از عناصر فضایی منفی را در خود جای داده که همین امر در افول کیفت غنای حسی تأثیر گذار است. در راستای حل این مشکل اولین اقدام موثر شناخت و ثبت محرک های حسی متنوع است که بتوان با نگاهی جامع کاستی های مربوطه را رفع نمود. هدف: این پژوهش با هدف آشکار سازی اهمیت غنای حسی در فضاهای شهری، عوامل تعیین کننده آن و تحلیل غنای حسی پارک آزادی شیراز تبیین شده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با به کاربست نسخه تعدیل شده تکنیک یادداشت برداری حسی و حس گردی، غنای حسی در بوستان آزادی شیراز مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : یافته های تحقیق حاکی از آن است که میزان تاثیرگذاری مولفه های حسی در بوستان در حد متوسطی قرار دارد و در طراحی آن توجهی به عناصر محرک کلیه حواس صورت نگرفته است که این امر بر تجربه و ادراک افراد تاثیری منفی می گذارد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد آن بخش از فضاهای شهری که توانسته است حس های بیشتری از شهروندان را درگیر کند، تجربه کاملتری از فضا را در ذهن مردم ایجاد کرده است؛ شهروندان در نتیجه این تجربه، آگاهی و لذت بیشتری از فضا خواهند داشت. از این رو تمرکز بر به کارگیری مولفه های تمامی حواس راهی مطلوب برای بهبود غنای حسی این بوستان محسوب می شود.
Reinterpretation of Architectural Identity in a Tidal Waterfront City (Case Study:Transformation of the Riverbank Area in Banjarmasin’s Old City Center)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Banjarmasin is known as a tidal waterfront city and it is called City of a Thousand Rivers. The city level was approximately -16 cm below the sea level and almost a swamp-land. The urbanization and the city development programs have changed the city’s physical and spatial plan from a wetland to a mainland structure. The issues of the city's transformation have changed the city structure from the waterfront city into the mainland city. Confusion about its architectural identity occurs in the tidal land context from the water-based architectural typology transformation to land-based architectural typology. Reinterpretation of architectural identity needs to be made so that the image of the tidal city will not disappear. The purpose of this study is to revive the architectural identity of Banjarmasin city. This research will be useful for academic and practices for the local management control of the city’s government The research procedures could be interpreted as typo-morphological in a tidal waterfront city, through several approaches employing the interpretive-descriptive-retrospective methods in the history of Banjarmasin’s urban development and Banjar’s community adaptation in this tidal environment.The research findings are: The architectural identity of tidal city can be found in the adaptation of Banjar’s community behavior; The architectural tidal identity has been fading, becoming ambiguous and unfamiliar to the present generation of Banjar community; Reinterpretation of the tidal architectural identity may serve as a guideline for the city’s lay-out developing from the architectural design of the present and the future.
بازتعریف ضوابط شهرسازی استقرار بنا با رویکرد حفاظت از بافت های تاریخی شهرها (نمونه موردی شهر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
بر خلاف ضابطه فعلی نحوه استقرار ساختمانی مورد استفاده در شهرهای حاشیه جنوبی دریای خزر که به صورت درصدی از عمق زمین (معمولاً 60 درصد) به صورت برساز یا عقب ساز تعریف می شود و در اصل بر الگوهای گونه شناختی-ریخت شناختی رایج در شهرسازی غربی مبتنی است، پژوهش حاضر به دنبال آن است که به کارگیری الگوهای متناظر بومی را به عنوان مبنای تدوین ضوابط جدید پیشنهاد نماید؛ چرا که بررسی عملکرد ضابطه فعلی حاکی از ناکارآمدی آن در ایجاد پیوستگی بین ساخت و سازهای جدید و قدیم در بافت های تاریخی مورد نظر می باشد. در پژوهش حاضر بر مبنای مرور تجربیات جهانی مرتبط تلاش می شود تا نخست ویژگی های یک رویکرد اصولی نسبت به موضوع شناسایی گردد که در این زمینه رویکرد تدوین ضوابط بر اساس مطالعات گونه-ریخت شناسی مورد نظر قرار می گیرد. به دنبال آن جهت رسیدن به نتایج دقیق و کاربردی در این زمینه لاهیجان، یکی از شهرهای کهن حاشیه جنوبی دریای خزر، به عنوان نمونه موردی بررسی می شود و بر اساس بررسی عکس های هوایی موجود، برای این شهر جدول اولویت بندی الگوهای بومی نحوه استقرار ساختمانی در پلاک های شهری تدوین می گردد. این جدول شامل معرفی و اولویت بندی 20 الگوی بومی استقرار ساختمانی است که در دو دسته کلی الگوهای دور-ساز و وسط-ساز (یا کوشکی) طبقه بندی می شوند. پژوهش حاضر را می توان یک گام اولیه مهم و ضروری در تدوین ضوابط مبتنی بر بوم و به دنبال آن حفاظت از بافت های تاریخی شهرهای حاشیه جنوبی دریای خزر محسوب نمود.
The Assessment of some Contextual Architecture Factors with an Approach to Culture and Identity in the State and Public Buildings of Pahlavi Era (Case Study: Oil Cinema, Oil Industry College and National Bank)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۲ - Serial Number ۴۰, Spring ۲۰۲۱
21 - 30
حوزههای تخصصی:
Important subjects in architecture is the design of buildings according to their contexts. This context can include his torical, physical, cultural- social, or climate aspects. Abadan is a city that its basic s tructure has been formed in the Pahlavi era. This city has been attracted to the local architecture in this period. Also, it has been influenced by the modern s tyle. The method of this research is applied and a survey one with an emphasis on the ques tionnaire. The main purpose of the present s tudy is to es timate the relationship between culture and identity factors of the contextual architecture of three important buildings of the Pahlavi era such as oil cinema(Taj), oil indus try college, national bank building in Abadan, and modern architecture of Europe. The research data has been gathered according to the ques tionnaire. Cronbach has been used to get the validity of the research. The number and the type of sampling are through the snowball method. SPSS, K.S, and the single tes t have been used for the research analysis in the present s tudy. The research results show that the amount of tes t level in all cases is less than 0/05. Therefore, the normal trend of data has been rejected. Moreover, there is no relationship between the building indicator with 3.87 and level of 0/000 and the plan indicator with 3.82 and the level of 0/000 in the aforementioned buildings. In this case, the use of the indicators of building and plan in the architecture of the Pahlavi era in comparison to European modernism has been less important.
اولویت بندی توسعه، درجاسازی و جابجایی در بازسازی روستاهای آسیب دیده پس از سانحه زلزله (نمونه موردی: روستاهای بازسازی شده اردبیل پس از زلزله ی سال 1375)
حوزههای تخصصی:
بازسازی کالبد روستاهای آسیب دیده پس از سانحه ی زلزله در قالب توسعه، درجاسازی و جابجایی می باشد. هدف این تحقیق بررسی روستاهای بازسازی شده پس از سانحه زلزله 1375 در اردبیل و تعیین اولویت برتری در سه زیرشاخه بازسازی، از دیدگاه اهالی است. در راستای تحقق این هدف پس از جمع آوری و جمع بندی مبانی نظری به کمک پرسشنامه ای محقق ساخته با روش های سه گانه (توسعه، درجاسازی و جابجایی) درصدهای پاسخگویی نسبت به هر مورد در ارتباط با بازسازی، از دیدگاه اهالی جمع آوری شده است. سپس در گروه های سه گانه در قالب جدولی مقایسه شده و با اعمال ضرایب وزنی در بازه عددی 1 تا 5 که بر اساس ارزش هر جواب تعیین شده است؛ امتیازات هر یک از آیتم های 16 گانه مرتبط با بازسازی استخراج گردیده است. به جهت امکان پذیر شدن مقایسه مناسب میان آیتم های 16 گانه برای هرکدام از آن ها بر اساس میزان اهمیت ضرایبی در بازه عددی 1 تا 4 تعیین گردیده، تا با اعمال تمامی این ضرایب و مقایسه میان آیتم های مختلف تفاوت اصلی میان سه رویکرد توسعه، درجاسازی و جابجایی مشخص گردد و بهترین رویکرد نیز بر اساس آن تعیین شود. نتایج حاصل نشان می دهد که توسعه پیوسته در اولویت رویکرد بازسازی از دیدگاه جامعه محلی می باشد.
تحلیل نقش رویکردهای شهری در پاسخ به تغییرات اقلیم با تاکید بر شهرسازی بیوفیلیک، مورد پژوهی: شهر تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
147 - 163
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در قرن حاضر تغییر اقلیم به یکی از مهمترین چالش های جهانی تبدیل شده است که عمدتا ناشی از فعالیت های انسانی و همچنین عدم توجه به عواقب زیست محیطی آن می باشد. پیامدهای منفی تغییرات اقلیمی در سطوح مختلف محلی تا بین المللی باعث شده است تا در سال های اخیر اقدامات متعددی در پاسخ به این تغییرات در قالب کاهش یا انطباق اقلیمی صورت گیرد. در این راستا، برخی از رویکردهای شهری با بهره مندی از اصول خود به این چالش ها پاسخ داده اند که شهرسازی بیوفیلیک یکی از این رویکردها می باشد. شهر بیوفیلیک با بهره مندی از عارضه های طبیعی ضمن ارتقای کیفیت محیط زیست شهری می تواند در پاسخ به چالش های حاصل از تغییرات اقلیمی موثر واقع گردد. هدف: تحقیق حاضر به بررسی ماهیت تغییرات اقلیم و مرور رویکردهای شهر فشرده، شهرسازی آبی، شهر کربن خنثی، شهر انرژی تجدیدپذیر و شهرسازی بیوفیلیک می بپردازد و قابلیت های بیوفیلیکی شهر تنکابن (به عنوان نمونه موردی) را در پاسخ به تغییرات اقلیمی مورد سنجش قرار می دهد. روش: این تحقیق دارایروشی توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی، مشاهدات و پیمایش می باشد. برای تحلیل نیز از تکنیک متاسوات استفاده می شود. یافته ها: در میان یازده قابلیت بیوفیلیکی پاسخگو به تغییرات اقلیم در شهر تنکابن دو قابلیت "حفاظت از فضای سبز و جنگل های شهری" و "برنامه های سبزسازی شهری" بیشترین تاثیر را در پاسخ به تغییرات اقلیمی به ویژه وقوع سیل دارند. همچنین اولویت دادن به توسعه زیست محیطی در طرح های توسعه شهری در نواحی ساحلی همچون تنکابن می تواند بسترهای لازم جهت غلبه بر چالش های اقلیمی را فراهم سازد. نتیجه گیری: بهره مندی از قابلیت های رویکرد شهر بیوفیلیک می تواند در جهت مقابله با تغییرات اقلیمی در شهرهای ساحلی شمال ایران نظیر تنکابن، موثر باشد. قابلیت های بیوفیلیکی این شهرها به ویژه جنگل ها و فضای سبز شهری، نقش مهمی در کاهش پدیده گرمایش و بروز سیل دارند.
جایگاه نظریه گراف در تحلیل و مدل سازی شبکه ارتباطی: از نظریه تا کاربست، مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
213 - 237
حوزههای تخصصی:
برای مدل سازی و نمایش شبکه فضایی، رویکردهای متعددی وجود دارد اما فقدان بررسی و مطالعه ارتباط میان رویکردها به چشم می خورد. بنابراین در مرحله مدل سازی شبکه، محققان غالبا بی اطلاع از تنوع رویکردهای موجود در سایر زمینه های تحقیقات شهری، پژوهش های پیشین صورت گرفته در رشته خویش را در پی می گیرند. بافت های مسئله دار به دلیل اتصال پذیری پایین و دسترسی دشوار، در برابر سوانح طبیعی آسیب پذیر می باشند. در این خصوص اصلاح هندسی شبکه معابر نیز، بدون اولویت بندی مشخص، سبب افزایش هزینه های مدیریت شهری و بازدهی کم در حوزه مدیریت ریسک خواهد شد. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا پس از بررسی زمینه های نظری مدلسازی و نمایش شبکه فضایی، از طریق اولویت بندی مداخلات در خصوص بازگشایی و اصلاح هندسی، منجر به کاهش فاصله ی سفر، افزایش دسترسی و اتصال پذیری شود. جهت روشن شدن نقش و کاربرد نظریه گراف در مدل سازی شبکه، از تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد و سپس مدل بلوک بندی مجدد، در یکی از بافت های شهر رشت، مورد آزمون قرار گرفت. در این خصوص شاخص پیچیدگی (گراف دوگان)، بهینه سازی توپولوژیکی (الگوریتم مربوطه)، بهینه سازی هندسی (الگوریتم مربوطه و برنامه نویسی در نرم افزار MATLAB)، مرکزیت و اتصال پذیری (SPACE SYNTAX) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل محتوای کیفی بیان می دارند که جهت تعیین ویژگی های مورفولوژیکی طرح شهری، مناسب خواهد بود تا از گراف دوگان استفاده شود. شاخض پیچیدگی در بلوک مورد مطالعه 8 به دست آمد که از طریق بهینه سازی توپولوژیکی، این عدد به 2 کاهش یافت. با به کارگیری بهینه سازی هندسی نیز میانگین فاصله سفر از 17.4 به 10.68 تقلیل پیدا کرد. یافته های پژوهش حاضر می توانند در طرح های بازآفرینی مورد توجه قرار گیرند تا نواحی تاب آور را پدید آورند.
طراحی ساختاری و فضایی مرکز ارتباطات اجتماعی با رویکرد با یونیک
حوزههای تخصصی:
فرایند دموکراتیک شدن فضاهای شهری با حضور تکنولوژی به منظور ارتقاء کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی در جامعه ی ایران سازوکاری است که این رساله در پی شناخت و معرفی آن می باشد. این شناخت از دو جهت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بررسی مفاهیم کلیدی در این راستا. بدین منظور مفاهیم تکنولوژی و دموکراسی، عوامل شکل دهنده و تاثیر و تاثر آن ها مورد مداقه قرار گرفته است. دوم بررسی تکنولوژی به عنوان یک عامل اساسی در فرایند تبدیل شدن فضای شهری به سیستم تکنیکی-اجتماعی و معرفی نوع تکنولوژی مناسب برای فضای دموکراتیک شهری. بدین جهت با استفاده از روش کیفی و رویکردی تفسیرگرایانه به نگرش ها و فرایند شکل گیری شهروندی در جامعه ی ایران و شهروند مسئول در بطن جامعه ی کنونی پرداخته و مدل راهبرد و سیاست سرزمینی ایران را مبنایی بر بحث و تبادل نظر و معاشرت شهروند(از جنبه ی تاریخی- مفهومی) در جامعه ی ایران معرفی می نماییم. در ادامه با تعریف فضای عمومی، نحوه ی ارتباط افراد با آن و تعامل فرد با تکنولوژی(با ماهیت سیستم تکنیکی- اجتماعی) به تعریف و بسط مفهوم فضای دموکراتیک در جهت شکل گیری شهروند مسئول و توسعه و اعتلای کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی می پردازیم. در راستای مفاهیم مطرح شده و در بخش ابزار تولید فضای دموکراتیک شهری، از معماری بایونیک(bionic) بدلیل خصوصیات طراحی و نوع تعامل افراد با آن بهره برده شده و مفهومی بدیع به این نوع معماری وارد شده است که همان فضای دموکراتیک شهری برای شهروند ایرانی می باشد.
بازشناسی مولفه های هویت منظر شهری در شهرهای ایرانی- اسلامی، نمونه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
223-230
حوزههای تخصصی: