فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هنر و معماری اسلامی به مثابه آیینه ای است که آموزه های اصیل، معنوی و رازآلود حکمت اسلامی را در خود به ودیعه نهاده و بازتاب دهنده حقایق دینی و اعتقادی به شمار می رود. این پژوهش بر آن است تا به نحو مبسوط به تحلیل ساختاری و مضمونی آرایه های تزیینی به کار رفته در محراب زرین فام «پیش روی مبارک» امام رضا (ع)، به عنوان یکی از مصادیق فضای قدسی در معماری اسلامی بپردازد و علاوه بر کشف معانی و مفاهیم حکمی مندرج در آنها، به بیان تأویلی درخصوص رابطه میان این عناصر با مفاهیم دینی و آیینی از یک سو، و هویت مکانی و زمانی این محراب دست یابد نتیجه اجمالی تحقیق بیانگر آن است که هر یک از عناصر تزیینی این محراب معنایی منعکس از عالم بالا دارند و مفاهیمی چون حضور الهی، رستاخیز، عروج به عالم ملکوت، و تمرکز و تزکیه درونی را بر قلب و جان نمازگزار متبادر می سازند. این معانی در ارتباط مفهومی بسیار روشنی با فریضه نماز و نیایش قرار دارند. مضامین مطرح در کتیبه ها نیز متناسب با هویت مکانی محراب و شرایط مذهبی و اعتقادی دوره ظهور آن تحقق یافته اند.
داده کاوی هندسی و گرامر شکلی رابطه ساختار فضایی مسکن و سبک زندگی اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-14
حوزههای تخصصی:
اهداف: فناوری های نوین معماری، درک از مسکن ایرانی را متحول کرده اند. اصل مجموعیت در دستگاه نظریه معماری سرآمد نشان می دهد که اجزاء مسکن ایرانی در عین کثرت به عنوان واحد کلی در نظر گرفته می شود که همه اجزا در خدمت این کل می باشند. هدف از پژوهش شناخت و معرفی مفهوم شاخصه های اصلی شکل دهنده ساختار مسکن ایرانی مبتنی بر سبک زندگی ایرانی اسلامی از دیدگاه کل نگر است. روش ها: نمونه ها به صورت غیراحتمالی هدفمند با پیمون بندی و مساحت و دوره ساخت متفاوت از فلات مرکزی ایران و شهرهای اصفهان، کاشان، یزد و اردکان انتخاب شده اند. ابزار گردآوری شامل منابع مکتوب و میدانی؛ شیوه تحلیل داده ها مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی مبتنی بر یک فرآیند علی براساس روابط ریاضی نحو فضا می باشد. یافته ها: مقایسه اصول در نظر گرفته شده در نمونه های انتخابی بوسیله ابزارهای نحوی فضا، نشان داد که این اصول در ساختار فضایی مسکن ایرانی همواره جاری و ساری بوده است. یافته های پژوهش بر چهار شاخصه اصلی نظریه معماری سرآمد شامل 1- سلسله مراتب فضایی، 2- درونگرایی، 3- شفافیت، 4- مرکزگرایی اشاره دارد. نتیجه گیری: ساختار فضایی مسکن ایرانی ساختاری کاملا یکپارچه است، و دارای ساختار فضایی مشخص با یک حیاط مرکزی. البته مفهوم مسکن ایرانی با توجه به اقلیم متفاوت، نمود متفاوتی نیز در نقاط مختلف کشور ایران داشته است. مسکن ایرانی تفسیری فنی-اقلیمی از سبک زندگی ایرانی است.
Investigating of Residents Empowering in Physical and Environmental Improvements in Informal Settlements (Case Study: Nodeh Community, Mashhad, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this paper is investigating the impacts of residents empowering in physical and environmental improvements in informal settlements. This place has some problems such as safety, health and environmental that Managers and municipal authorities should take action to fix them. In this regard The NGOs as an intermediary between the people and town officials could have a significant role in solving these problems by the participation of residents."Hamyaran" private institution as a N.G.O. organization decide to implement a project with a partnership approach to empower there that called "Sustainable Development Plan in Informal Settlements”. This project is one of four design pattern in the institution which is trying to create safe and sustainable spaces with using public participation and local authorities in a decentralizing approach and an institutional development. Methodology of this research is descriptive – analytical. Objectives were questioned by questionnaire from people. Although the project for reasons such as changing in government policies and local authorities did not achieve all of goals, But succeeded in reducing crime rates in urban areas through the creation of attractive spaces, organizing urban centers and creating local institutions. The strategies employed in this neighborhood have the ability to refer to similar samples in Metropolises of Asia.
معیارهای طراحی سرپناه موقت با رویکرد زلزله (مطالعه موردی خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرساله افراد زیادی در سراسر دنیا در اثر وقوع حوادث طبیعی، خانه و کاشانه ی خود را از دست می دهند. در ایران نیز حوادثی نظیر زلزله بیشترین تعداد بی خانمان ها را در سال های گذشته در پی داشته است. پس از وقوع یک حادثه ی طبیعی گسترده، مناطق مسکونی، به نوعی غیرقابل استفاده شده و افراد بازمانده ناگزیر به اسکان موقت در مکانی دیگر هستند . تاکنون چادرهای متعددی به عنوان سرپناه اضطراری، طراحی و ساخته شده و در اختیار حادثه دیدگان قرارگرفته است؛ اما در اکثر این موارد، این
چادرها با نیازهای کاربران مطابقت نداشته و همچنین، مقاومت لازم در برابر شرایط متغیر جوی ندارند . درواقع این افراد، با مشکلات فراوان ناگزیر به تحمل دوران سکونت در چادر هستند. با توجه به مشکلات عنوان شده، پژوهشی برای بهبود سرپناه و رسیدن به معیارهای استاندارد در دو منطقه از دهستان زاوه در 20 کیلومتری تربت حیدریه واقع در خراسان رضوی و یک منطقه در جنوب ایران به نام شهرستان شُنبه در 25 کیلومتری بوشهر با متدهای مصاحبه، پرسشگری و مشاهده میدانی انجام گرفت .
برای انجام مطالعه و رسیدن به معیارهای سرپناه استاندارد مطابق با نیاز کاربران، روند کاربر محور استفاده شد . رویکرد طراحی کاربر محور در تولید محصولاتی با بالاترین کارایی و انطباق با خواسته مصرف کننده، کارایی خود را ثابت کرده است . این بررسی نشان می دهد که اکثر کاربران از شرایط اسکان های موجود احساس نارضایتی می کردند. عدم حضور به موقع نیروهای امداد و تأمین سرپناه، چادرهای غیراستاندارد، سرما و گرمای آزاردهنده و نداشتن حریم خصوصی و ایمنی در آن ها مشکلات عدیده ای می باشند که افراد بازمانده از سانحه در شرایط بحران با آن ها مواجه هستند. پس از بررسی مشکلات و نیازهای افراد بر اساس روند کاربرمحور، نتایج بر اساس رده بندی در جلسات بارش افکار و بر اساس کاربرد روش دلفی، توسط نگارندگان مورد مداقه قرار گرفت و نهایتاً، معیارهای طراحی سرپناه استاندارد که جوابگوی نیازهای بازماندگان می باشد بر اساس نتایج استخراج شد.
تجربه زیبایی شناسی در معماری با اتکا بر آرای جورج لیکاف و مارک جانسون
حوزههای تخصصی:
زیبایی همواره یکی از مناقشه بر انگیزترین مفاهیم در تاریخ فرهنگ و هنر بشر بوده است. در یک تقسیم بندی کلی مجموعه تعاریفی که بدین منظور ارائه شده است را می توان به دو جریان عینیت گرا و ذهنیت گرا تقسیم کرد. در حالیکه تجربه زیبایی شناسی در جریان عینیت گرا، تجربه ای متاثر از ویژگی های عینی و لمس پذیر شئ است؛ گفتمان زیبایی شناسی ذهنیت گرا، تجربه زیبایی شناختی را تجربه ی غیر شناختی ارزیابی می کند که به معنای نادیده گرفتن ویژگی های عین، یا اُبژه تجربه زیبایی شناختی می باشد. از این رو نمی توان هیچ جایگاهی برای ویژگی های عینی یک اثر معماری در خلق تجربه زیبایی شناختی در نظر گرفت. هدف پژوهش حاضر، تعیین دامنه و عوامل موثر بر فرآیند تجربه زیبایی شناختی در معماری است، تا علاوه بر فهم صحیح از چگونگی شکل گیری چنین تجربه ای بتواند این تجربه را از سلطه آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود آزاد سازد. روش انجام تحقیق در این پژوهش، ترکیبی از روش توصیفی-تحلیلی و استنباطی است که با مطالعه منابع اسنادی و تحلیل استنباطی اطلاعات گرد آوری شده انجام گرفته است. این پژوهش ابتدا منشاء مناقشات بر سر مفهوم زیبایی را بیان می کند، سپس با رجوع به گفتمان زیبایی شناسی مدرن آنچه را که دلایل عمده شکل گیری جریان ذهنیت گرا در تعریف زیبایی است را مورد پژوهش قرار می دهد ودر آخر با رجوع به آرای جورج لیکاف و مارک جانسون به عنوان دو اندیشمند برجسته در حوزه علوم شناختی بنا دارد تا تجربه زیبایی شناسی در معماری را از دامِ آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود رها سازد، این پژوهش تجربه زیبایی شناختی در معماری را تجربه ای شناختی ارزیابی می کند که مؤلفه انسجام بخش آن حاصل از هماهنگی میان، عین و یا اُبژه تجربه زیبایی شناسی، با بدن و ذهن می باشد.
تحلیل نظری ارتباط مؤلفه های تصویر شهر و برندسازی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
63 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در عصر جهانی شدن و رقابت پذیری، برندسازی شهری به عنوان یک فرصت بزرگ برای شهرها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این راستا محرک عمده برندسازی شهری تصویر شهر و ارتباط آن با کاربران از نظر ادراکی و شناختی است. با درک این موضوع که هرگونه واکنش و رفتار انسان برگرفته از تصویری است که از واقعیت در ذهن او شکل گرفته؛ برندسازی شهری، تصویر را به عنوان یک ابزار و یا حتی هدف مورد توجه قرارمی دهد. هدف: با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این پژوهش، تشریح مؤلفه های تشکیل دهنده تصویر شهر در ذهن کاربر و نحوه ارتباط آن با برندسازی است. روش تحقیق: پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کیفی از نظر جهت گیری، نظری-کاربردی است که به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای است. نتیجه گیری: تصویر شهر با دو روش مستقیم (تجربه محیط) و غیر مستقیم (تحت تأثیر رسانه) شکل می گیرد، این تصویر از یک طرف دارای مؤلفه مقدماتی (اولیه) که شامل ابعاد طراحانه، ساختار کالبدی، شناخت و آگاهی و بعد عملکردی محیط است و از طرف دیگر شامل مؤلفه مکمل که دربرگیرنده بعد ارزیابانه، مهرانگیزی، احساسی و عاطفی است که بعد از درک مؤلفه مقدماتی شکل می گیرد. برندسازی مفهوم تصویر را در مرکز توجه قرار داده و با استفاده از تکنیک های کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساخت ها مؤلفه مقدماتی تصویر را تحت تأثیر می گذارد و باعث جذاب ترشدن فضا برای بروز مؤلفه مکمل می شود، همچنین تکنیک تبلیغات در برندسازی نفوذ و اثرگذاری دو مؤلفه پیشین را بیشتر کرده و در نهایت باعث ارتقای تصویر از دید بیرونی (گردشگران) و تصویر درونی (شهروندان) می شود.
واکاوی ریشه های تاریخ در رویکرد بیوگرافی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بیوگرافی منظر یک رویکرد تاریخی و میان رشته ای است که موضوع آن تعامل میان مخاطب و محیط اوست. این رویکرد با نگاهی پدیدارشناسانه به بررسی طبیعت تغییریافته به دست انسان می پردازد و در ایران کمتر شناخته شده است. با توجه به تاریخ غنی کشور، شناخت این رویکرد و بهره بردن از آن در برنامه ریزی منظرهای تاریخی که بخش وسیعی از سرزمین ما را تشکیل می دهد، ضروری به نظر می رسد. برای شناخت هرچه بهتر این رویکرد، واکاوی ریشه های فلسفی آن می تواند مفید باشد. این رویکرد در ابتدا به دلیل مقابله با نگاه های جداسازی عین و ذهن در منظر و با استفاده از مبانی پدیدارشناسی پدید آمد. دیدگاه های هوسرل به عنوان پدر پدیدارشناسی در مورد جهان-زندگی و هایدگر به عنوان فیلسوفی که پدیدارشناسی را به سطح هستی شناسی برده و با هرمنوتیک پیوند داده است و همچنین گادامر به عنوان بسط دهنده هرمنوتیک فلسفی، در این زمینه مورد استفاده بیوگرافی منظر قرار گرفته است. هدف پژوهش: هدف اصلی از این پژوهش، فهم هرچه بهتر ریشه های تاریخ نوین به عنوان شاخصه اصلی این رویکرد است. تاریخ در بیوگرافی منظر به صورت تداوم گذشته، حال و آینده تعریف نشده بلکه به صورت غیرخطی مدنظر قرار گرفته است. روش پژوهش: سؤال اصلی این تحقیق یافتن ریشه های تاریخ غیرخطی و پویای بیوگرافی منظر است. با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی ریشه های مبانی نظری این رویکرد در پدیدارشناسی و هرمنوتیک پرداخته شده و با مقایسه ای تطبیقی، این ریشه ها با شاخصه های تاریخ در بیوگرافی منظر مقایسه شده است. نتیجه گیری: در نهایت تأثیرات ژرف فلسفه زمان از دیدگاه پدیدارشناسی هرمنوتیک، بر دیدگاه های جدید تاریخ در این رویکرد نشان داده شد. تاریخ منظر، همچون زمان برای دازاین بوده و همیشه همراه اوست. زیرا طبق نظریات هایدگر، این گذشته نیست که ارزشمند است؛ بلکه اصالت، با آینده است. بنابراین برنامه ریزی منظر تاریخی، براساس حفظ آثار گذشته با حفظ تمامیت آن در اکنون، ارزشمند خواهد بود.
محراب بری در نگاره های تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
133-142
حوزههای تخصصی:
نگاره های ایران منابعی هستند که ساختار و آرایه های بناهای ایران را به خوبی بازتاب می دهند. بنابراین در مقام منابع مکمل در مطالعه معماری ایران باید به آن ها رجوع و کمبودهای اطلاعاتی را جبران کرد. با چنین نگرشی، در این مقاله، آرایه (آذین) گچی که در نگاره های بهزاد و میرک ، نگارگران مکتب نقاشی هرات، بازتاب یافته، بررسی و تحلیل شده است. مقاله حاضر نشان می دهد که نه در نگاره های تیموری و نه در بناهای باقی مانده از این عصر، تنگ بری وجود نداشته، بلکه آرایه ای که در نگاره ها ترسیم و در بناهای تیموری ایجاد شده، «محراب بری» است. اگر نمای تنگ بری ها شبیه تنگ و صراحی است، شکل نمای طاقچه های محراب بری شبیه محراب است. بنابراین با در نظر گرفتن شکل محراب، این آرایه گچی را محراب بری نامیده اند. بر پایه تحلیل نگاره ها و خوانش متون تاریخی می توان گفت محراب بری آذینی برای آراستن عمارات مجلل همچون کاخ ها، کوشک ها، آرامگاه ها و نیز مکانی برای به نمایش گذاردن اشیاء نفیس در برابر دیدگان مشتاق در عصر تیموری بوده است. برخی عمارات سلطنتی را که دارای آرایه گچی محراب بری بوده اند، می توان چینی خانه نامید.
بررسی نقش عناصر شهری در شکل گیری نقشه های شناختی کودکان (نمونه موردی کودکان 7 تا 10 سال شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1960 میلادی تا کنون، در پژوهش های منظر شهری سیر تحولی از رویکردهای عینی تا ذهنی- ادراکی دیده می شود که وجه اشتراک همه این مطالعات تصویر ذهنی و نقشه شناختی است که در محیط شهری متاثر از مولفه های حسی و تجربیات شخصی است. هدف پژوهش حاضر، شناخت مولفه هایی است که منجر به ارتقاء کیفیت محیط در راستای توانمندسازی اجتماعی کودکان می شود. این پژوهش از ﻧﻮع کمی ﺑﻮده و ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری مدارس دبستان و پیش دبستان ﺷﻬﺮ رشت است. از اﺑﺰار نقشه های شناختی ﺟﻬﺖ ﺟﻤﻊآوری اﻃﻼﻋﺎت ﻣیﺪاﻧی مورد اﺳﺘﻔﺎده قرار خواهد گرفت. فاصله به عنوان متغیر تاثیرگذار مورد آزمون قرار گرفت و مشاهده شد هرچه فاصله عناصر محیط شهری از نقاط مقصد کودکان بیشتر می شود میزان تاثیر آن در ذهن کودکان جهت مسیریابی کاهش می یابد. حاصل مطالعه بر روی یافته ها، این است که ابعاد، نوع کاربری، فرم، رنگ، میزان ارتباط کاربری ها با نیازهای کودکان و فاصله از نقاط مقصد کودکان به عنوان مهمترین عوامل موثر در ثبت موقعیت عناصر بافت شهری در ذهن کودکان می باشد و می تواند در برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور تامین هدف اصلی پژوهش لحاظ شود.
پژوهشی در تبلور و شکوفایی مضامین و مبانی هنر شیعی در معماری دوران تیموری و صفوی (نمونه موردی: مسجدگوهرشاد و مسجد شیخ لطف الله)
حوزههای تخصصی:
هویت معماری اسلامی در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود تعدد فرهنگ ها دیده می شود. اگر چه رومی ها و دیگر اقوام نیز دارای معماری بودند، اما معماری اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. هنر و معماری اسلامی- ایرانی متاثر از جهان بینی اسلامی، هنری مفهومی است. اشتراک در مبانی فکری و تلاش برای حفظ و انتقال اصول و معیارهای هویت ایرانی- اسلامی به زبان و بیان هر دوره موجب پیوستگی هویتی در آثار دوران گذشته شده است. هنر شیعی سعی بر این دارد تا احادیث و آیات قران را لا به لای رنگ ها ، نقش ها و نورها متجلی سازد یا به مفهوم دیگر سعی در نمایاندن معنا تا جای ممکن در صورت دارد. هرچه تاثیر معنا به صورت بیشتر و نمایان تر باشد، صورت از تاثیر آن لطیف تر، شفاف تر و در عین حال همچون معنا راز آمیزی و انتزاع در آن متمایل تر خواهد بود. معماران اسلامی با استفاده از سه عنصر رنگ، نور و نقش،کوشیدند تا زیبایی ها و جلوه حضور حق را تداعی کنند که در همین راستا، یافته های پژوهش نشان می دهد این سه شاخص در دو دوره تیموری و صفوی نقش پررنگی ایفا نموده اند با این تفسیر که در دوره صفوی به تکاملی بیشتری رسیده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد ، بکارگیری اندیشه ها و فرامین معنوی هنر شیعی با تمرکز بر سه باور این مذهب یعنی عدل، عصمت و اعداد مقدس و بر اساس سه عنصر پیام رسانی از جمله رنگ، نور و نقش به استناد آیات قرانی در آثار دوران تیموریان و صفویان، چگونه بوده و تاثیر پذیری و پیشرفت این مضامین در کدام دوره بیشتر بوده است.
Phenomenology of Place: A Framework for the Architectural Interpretation in Visual Arts (Case S tudy: Sohrab Sepehri's Drawings)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۱ - Serial Number ۳۹, Winter ۲۰۲۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
Phenomenology is one of the outs tanding theoretical paradigms in contemporary s tudies in architecture and urban planning. However, the phenomenology of place in artworks, especially painting and drawings (visual arts), through architectural modalities could be a subs tantial attempt and a new subject that needs more s tudies. The purpose of current research is to achieve a method based on which the phenomenon of place in the visual arts could interpret and explained more accurately. For this aim, a qualitative and descriptive method is applied. In this s tudy, based on the theories of Martin Heidegger and Edward Ralph on the one hand and the ideas of Chris tian Norberg-Schultz, on the other hand, a framework for the phenomenological s tudy of the place has been proposed in three s tages of description, analysis, and explanation. Besides, the drawings of Sohrab Sepehri, one of the famous contemporary artis ts of Iran, have been s tudied as an example by applying this framework to show the efficiency of the proposed framework and method. The results of this s tudy show that the interpretation of artworks based on these three s tages consis tent with the s tage of phenomenological reduction and cons titution which is common in phenomenology. Sohrab Sepehri's drawings were well in line with the phenomenological concepts of place and its components and variables introduced in this research. The challenges of applying this framework discussed and enhancing its validity by further s tudies in the works of other artis ts, recommended.
طراحی کمپ گیاهان دارویی گلخانه ای سه کانیان مهاباد با رویکرد معماری پایدار
حوزههای تخصصی:
امروزه ساختمان ها و مناظر شهری آشفته و متراکم و فاقد عناصر طبیعی به دلایل متعددی از جمله افزایش استرس ،کاهش توجه در ادراک، موجب اختلال در میزان کارایی و پرخاشگری و در بلندمدت منجر به بیماری های مزمنی مانند فشارخون و بیماری قلبی می گردد. به همین دلیل جامعه شناسان،روان شناسان و پزشکان بر این باورند که گیاهان و فضای سبز بر تأمین بهداشت جو و محیط های مسکونی نقش مثبتی در سلامت شهروندان بر عهده دارد و گیاهان در روند زندگی انسان ها مأمنی جهت التیام اعصاب و روان انسان نقش مؤثری دارند.با توجه به این معضل، هدف از این پژوهش بررسی اصول مرتبط بین کمپ گلخانه دارویی و تأثیر درمانی آن ها بر اساس معماری پایدارمی باشد، پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و از ابزار جمع آوری اطلاعات (مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و میدانی) استفاده شده است تا مؤلفه ها، اصول و پارادایم های مرتبط با موضوع موردبررسی واکاوی و تحلیل قرار داده است. تجزیه وتحلیل و کلیه مراحل طراحی از جمله تهیه و ترسیم و تلفیق نقشه ها در محیط نرم افزاری Auto CadوSketch up استفاده می شود. نتایج استخراج شده،براساس اصول و مبانی نظری به اصول طراحی کمپ گلخانه گیاهان دارویی با رویکرد معماری پایدار و راهکارهای طراحانه ارائه شده است.
فناوری های بومی و معماری همساز با اقلیم بررسی موردی: مسکن روستایی در سه پهنه بندی در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
65-79
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان دارای ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که چند بعدی بودن مسکن، آن را به عنوان یک عامل بنیادی زندگی جوامع بشری مطرح ساخته است. در این بین توسعه جامعه شهری تا حدودی پایه های زندگی روستایی را در خود نهفته دارد. بافت مسکونی روستایی با توجه به نقش و کارکردی که در رابطه با فعالیت های موجود در روستاها ایفا می نماید از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مقاله به بررسی ویژگی های معماری برخی الگوهای مسکن روستایی در سه پهنه بندی واقع در استان سمنان می پردازد. به منظور بررسی معماری مسکن روستایی در منطقه با توجه به طبقه آبادی ها، استقرار روستاها و قرارگیری در بافت )که این ویژگی ها می تواند مشخصات معماری مسکن را تحت تأثیر قرار دهد( با نمونه گیری خوشه ای، روستاهای نمونه انتخاب می گردد. شکل درونی و کارکرد خانه های روستایی و نوع مصالح و ترکیب آن ها در بناها نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج بررسی های نشان میدهد؛ موقعیت و ویژگی های جغرافیای -اقلیمی نقش تعیین کننده ای در بافت و سیمای مسکن روستایی داشته و نحوه شکل گیری فضاها، کارکرد خانه های روستایی و نوع مصالحی که در ساخت و ساز بافت مسکونی روستا بکار می رود با سنت های بومی و شناخت مردم از فنون تولید مصالح و بکارگیری الگوهای کارا در معماری بناهای مسکونی متداوم و پایدار بوده است.
Urban regeneration of a dysfunctional historic texture: a reflection on social theme in the northern zone of Naqsh-e Jahan Square of Esfahan
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
21 - 30
حوزههای تخصصی:
Nowadays, an important matter has emerged which is to pay attention to the problems of releasing historic textures. Urban regeneration with emphasis on social themes has always been a fundamental approach to eliminate the shortcomings of historic textures. Redefining social life and public events, creating unity and integrity, and social justice and etc. are of the main approaches to urban regeneration according to historical values and the existing identity in these textures.<br style="box-sizing: border-box;" /> This research is trying to identify the social themes of dysfunctional historic textures in the northern zone of Naqsh-e Jahan Square of Esfahan, and suggest proper solutions based on the current and past situation of this neighborhood, so that it can revitalize this area through a comprehensive plan and become able to play novel roles alongside its historic identity, in coordination with new urban centers. To do so, methods of desk research, survey research and questionnaire have been employed. The volume of the samples have been calculated with Cochran formula method and the data analyses have been done with SPSS software first, and then using GIS, they have been positioned on a limited-blocks level and by overlaps of indicators, known factors of the inefficiencies have been introduced so that the problems causing inefficiencies in textures with social themes can be tackled.
Beauty and Aesthetics in Islamic Architecture
حوزههای تخصصی:
Islam is an integral way of life which considers beauty to be a divine quality. In fact, Islam is the religion of beauty and perfection. Islamic architecture refers to any architecture in Islamic culture or in Islamic context. Islamic architecture exhibits the sacred order of Islam and its distinctive feature is religious aspect. Yet, Islamic architecture is not completely varied from all other architectural styles; even, it borrows from some of them such as Persian architecture. The aim of this study is investigating the importance of beauty and aesthetics in Islamic architecture. Results show that Islam does not consider art and beauty as a luxury. It considers beauty to be a divine quality. Unity is one of main aesthetically concepts which has merged in Islamic architecture; It was called as a base for life cycle and was reflected on art and architecture to such an extent that we can count it as the language of Islamic architecture. Based on this language, Paradise is a perfect epitome in all respects of aesthetics.
بررسی تجربی عوامل مؤثر در مطلوبیت زیبایی شناسانه تناسبات گنبدهای معماری ایرانی- اسلامی
حوزههای تخصصی:
گنبدها و تناسبات آن ها نقش مهمی در چشم نوازی معماری اسلامی بازی می کنند. هدف این مقاله رمزگشایی از دلایل جذابیت گنبدها و یافتن پاسخ به پرسش هایی از این دست است: تناسبات چه اهمیتی در معماری دارند و چه عواملی باعث تغییر تناسبات فرم بیرونی گنبدهای ایرانی می شوند؟ چه نسبتی از اجزای تشکیل دهنده چفد گنبدها، با استقبال مواجه می شود؟ مقاله ابتدا به مطالعه و طبقه بندی مفهوم تناسب، انواع گنبد و متغیرهای مؤثر در بازتولید شکل بیرونی گنبدها پرداخته و سپس به ارزیابی تجربه زیبایی شناسانه آزمودنی ها با محرک های بصری دستکاری شده در بخش شانه و آوگون گنبد، با روش تحلیلِ واریانس با اندازه گیری مکرر یک و چندعاملی، اقدام نموده است. در انتخاب گنبدها، دقت شده تا انواع گنبدهای انتخاب شده، از نمونه هایی باشند که فرم آن ها برای آزمودنی های ایرانی شناخته شده تر هستند. همچنین برای بررسی تأثیر عواملی مانند نور یا مصالح، سه نوع پیش پرسشنامه توزیع شده است. آزمودنی ها ‒ شامل 86 نفر (46 پسر و 40 دختر) و (41 دانشجوی معماری و 45 دانشجوی غیرمعماری) ‒ از بین دانشجویان همه دانشکده های دانشگاه هنر اسلامی تبریز و به روش دردسترس انتخاب شدند و در آزمون رایانه ای که با نرم افزار اُپن سِسمی، که ویژه این پژوهش طراحی و کدنویسی شده بود، شرکت داده شدند. یافته ها نشان می دهند که به ویژه در گنبدهایی که آوگون داشتند، می توان رابطه معناداری ( 2 ± 0 .06 ) بین ترجیحات زیبایی افراد و تناسبات ابعاد تشکیل دهنده گنبدها مشاهده نمود. این مقاله نشان می دهد زیبایی گنبدهای ایرانی- اسلامی، ویژگی تصادفی نیست و از قواعد و اصول زیبایی شناسانه مشخص پیروی می کند.
بررسی رویکردهای مختلف سازگاری با زمینه جهت تقویت جایگاه زمینه گرایی در فرآیند برنامه دهی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه گرایی و درک پیام آن ضرورتی در فرآیند طراحی پروژه هایی است که می خواهند در راستای توسعه پایدار گام بردارند. گذشته از بعد کالبدی، جنبه های متفاوتی در این حوزه مطرح است که به منظور اصلاح و بهبود تعامل با بستر لازم است از مرحله اولیه برنامه دهی معماری در مورد تحقق آن ها در پروژه های امروزی مطالعه گردد. هدف اصلی پژوهش تلاشی برای شناخت روش ها و چگونگی ایجاد تعاملی هدفمند با زمینه، جهت تبیین جایگاه زمینه گرایی در نظام برنامه دهی معماری است. این تحقیق بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد جهت دار انجام شده است. با مطالعه مؤلفه های مربوط به زمینه به عنوان واحدهای سطوح انتزاع و عوامل مطرح در برنامه دهی معماری به عنوان واحدهای معنا، راهکارهای ایجاد هماهنگی بین آن ها در نمونه های موردی پژوهش با رویکرد جهت دار مورد بررسی قرار گرفته اند. از این رو نمونه ها از جامعه گسترده ای انتخاب شده اند تا نتایج و معیارهای به دست آمده جامعیت کافی را دارا باشند. استفاده از تجربیات سایر کشورها، انتخاب استراتژی های مناسب را سبب می شود و خروجی کاربردی از این تجربیات، ضامن تداوم و استقبال از تکرار آن ها در موارد مشابه است. بر اساس نتایج تحقیق معماری زمینه گرا نه تأکید بر تقلید دارد و نه مانع نوآوری و خلاقیت است. هدف ایجاد ارتباطی بهتر بین معماری و زمینه است که جنبه های زیبایی شناختی و معنایی در آن اهمیت فراوان دارند. براساس مقایسه شاخص ها و حوزه های مطرح در بحث زمینه گرایی و مراحل موجود در برنامه دهی معماری، علاوه بر تعریف عمیق تر خلاقیت معمارانه، باید نحوه نگرش معماران، مخاطبان و کارفرمایان به این حوزه تغییر یابد. الهام از روحیه مکان در کنار توجه به روحیه زمان، توجه به ویژگی های جغرافیایی، اقلیمی، کالبدی، بصری و اجتماعی بستر، آموزش صحیح معماران و گفتمان معمار، مخاطب و کارفرما از نتایجی است که باید در جامعه معاصر ایران، در برنامه دهی معماری همواره مدنظر قرار گیرد تا با حضور آن ها محیط مطلوب در معماری و در مقیاس کلان تر از معماری تعریف گردد.
معماری پایدار و نقد آن در حوزه محیط زیست
حوزههای تخصصی:
مفهوم پایداری در دهه ۱۹۷۰ میلادی، نتیجه آگاهی بشر نسبت به مسائل محیط زیست و مشکلات فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی می باشد. یکی از مهم ترین اهداف توسعه پایدار، حفظ طبیعت و اصلاح نگاه به آن است و تجلی توسعه پایدار در حوزه محیط ساخته شده، معماری پایدار نامیده می شود. آن چه که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، رویکرد معماری پایدار نسبت به مسائل محیطی است؛ هر چند که جدا کردن این موضوع از سایر جنبه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، کاری دشوار است.
با این که نتایج بحران های امروزی به خوبی شناسایی شده اند ولی بسیاری از راه حل های ارائه شده نسبت به مشکلات محیطی در معماری پایدار، به نظر ناکارآمد و ناقص می آیند. چرا که با وجود ارائه راه حل هایی که در جهت رفع مشکلات محیطی بر می آید، اما رویکرد آن ها نسبت به طبیعت همچنان گسسته است و ارزش همیشگی طبیعت احیاء نشده باقی می ماند. نگاه انسان نسبت به طبیعت، همان جهان بینی یا بینش او می باشد که در روش و مشی او منعکس می گردد. لذا ابهام ها و نواقص تئوریکی که در مفهوم معماری پایدار وجود دارند، می توانند مانع مهمی در جهت حفظ محیط زیست باشند.
هدف این تحقیق، جستجوی نظریه های زیست محیطی توسعه پایدار و معماری پایدار می باشد که در نهایت در مقایسه با برخی از نگرش ها و دیدگاه ها نسبت به طبیعت قرار می گیرد تا نواقص آن تکمیل گردد. به این ترتیب این مقاله ابتدا به اهداف توسعه پایدار و و معماری پایدار می پردازد و راهکارهای آن را ارائه می نماید تا نواقص آن را دریافته و خط مشی کامل تری را پیشنهاد دهد.
هر چند توسعه پایدار ریشه های اکولوژیکی و اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی دارد، ولی با جستجو درباره معضلات پیش روی انسان معاصر و راه حل آن ها در معماری پایدار، نقش طبیعت هر چه بیشتر آشکار می گردد. در انتهای این نوشتار طبیعت و معنای گسترده آن مورد بررسی قرار گرفته است که می تواند تعیین کننده رابطه سه گانه انسان، طبیعت و معماری باشد. در نظر گرفتن نقش انسان و همچنین معماری به عنوان یک فرآیند که منجر به پایداری می گردد، از نکات مهم دیگر در اصلاح رابطه انسان، طبیعت و معماری می باشد.
روش این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و رویکردی توصیفی دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش با هدف معماری پایدار به اصلاح رابطه انسان، طبیعت و معماری می پردازد.
تناظر جلوه های نور در اندیشه های سهروردی و معماری دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
123-131
حوزههای تخصصی:
تبعیت فرم از داده: معماری زمینه گرا در عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به انفجار اطلاعات در جهان دیجیتال کنونی، اهمیت داده پردازی در فرآیند طراحی معماری و مصورسازی این اطلاعات در قالب دیاگرام های مفهومی و کاربردی پوشیده نیست. گسترش این تقاضاها تا حدی است که برخی دفاتر طراحی پیشرو، جستجوی فرم نهایی کار خود را تا جای ممکن از مسیر بررسی داده ها و اطلاعات پروژه و تحلیل دیاگرام ها، نمودارها، کانتورهای نیرو و تنش و گرادیان ها قرار داده و از این طریق می کوشند با بهره گیری از ابزارهای مختلف رایانه ای در راستای مفهوم «تبعیت فرم از داده» قرار گیرند. همچنین برای تعریف ارتباط معماری دیجیتال و معماری زمینه گرا، معماری عصر دیجیتال و طبیعت را ناگزیر از برقراری یک تعامل متقابل در سطح «همزیستی» می خوانیم؛ و از دو منظر به ارتباط معماری دیجیتال و زمینه گرایی می پردازیم. جنبه نخست با توجه به نیاز معماری زمینه گرا به تأمین نگاهی کل نگر، روش طراحی کارایی محور دیجیتال را واجد نگاهی جامع و یکپارچه می داند و می کوشد این روش را به عنوان فرآیندی که در آن با بهره مندی از ابزار دیجیتال «تبعیت فرم از داده» (داده های به دست آمده یا اصول و ضوابط) روی می دهد معرفی کند. جنبه دوم نیز با توجه به ضرورت تعامل سازنده میان ساختمان، مردم و محیط در معماری زمینه گرا بر ماهیت تعاملی روش های طراحی معماری دیجیتال و نقش پوسته های معماری به مثابه نمایشگرهای الکترونیکی و روش های مصورسازی اطلاعات و رسم دیاگرام تکیه می کند. در پایان، این مقاله پس از مرور و تحلیل مطالعات و پژوهش های به عمل آمده در این حوزه به طرح چهارچوب طراحی نوینی می پردازد که در آن با کمک روش های رایانشی، مجموعه داده های به دست آمده از زمینه را در فرآیندی الگوریتمیک به فرم مناسب مبدل می سازد و با ذکر چند مثال و ارائه پیشنهاد این روش طراحی را تبیین می کند.