فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
135 - 156
حوزههای تخصصی:
هنر معماری در شوشتر محصول قرن ها تجربه زیستن در منطقه ای با آب وهوای گرم و نیمه خشک می باشد و حدی اعلی از همسازی با اقلیم را به نمایش گذاشته است. از ارزشمندترین خدمات معماری این شهر، نماسازی به وسیله آجر یا «خوون چینی» بوده که با کارکردی دوگانه، علاوه بر زیباسازی، وجهی اقلیمی نیز داشته است. مسئله اصلی در این پژوهش، شناخت نقوش، مستندنگاری و شناسایی دقیق اجزای تشکیل دهنده و میزان بیرون زدگی خوون های شوشتر است. این تحقیق با رویکردی کمی و به روش توصیفی تحلیلی، هفتاد نقش از نمای ساختمان های بافت تاریخی شوشتر (تزیینات سردر ورودی اصلی خانه ها و جداره های حیاط) را که غالباً مربوط به اواخر قاجار و دوره پهلوی اول هستند، بررسی کرده است. شیوه دستیابی به این نقوش از طریق مطالعه میدانی بافت تاریخی و اسناد کتابخانه ای بوده است. براساس تصاویر به دست آمده، نقشه آن ها به وسیله نرم افزار اتوکد ترسیم و داده های به دست آمده برای رسیدن به نمودارهای تحلیلی، در نرم افزار اِکسل بارگذاری گردید و نتیجه بررسی های کمّی به دست آمد. در این مقاله ضمن یافتن مساحت نقش های مورد مطالعه، مشخص گردید میانگین مساحت این نقوش 45 / 0 متر مربع است. در ادامه، اجزای تشکیل دهنده خوون ها معرفی و نقش هریک از آن ها در شکل دهی هر خوون مشخص شد. میزان بیرون زدگی هر نقش محاسبه و درنهایت، میانگین میزان بیرون زدگی نقوش، حدود 35% به دست آمد. به کمک یافته های این پژوهش، مسیر مرمت و بازآفرینی خوون ها تسهیل و کوتاه شده و با عنایت به محاسبه و تحلیل اجزای تشکیل دهنده آن ها، حجم مصالح مورد استفاده برای تولید هر نقش، از طریق مراجعه به جداول این مقاله قابل برداشت گردیده است. ازآنجاکه میزان بیرون زدگیِ هر نقش متغیری مهم در میزان تولید سایه توسط آن خوون است، داده های موجود می تواند در شناسایی کارایی حرارتی و ارزش گذاری آن ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
شکل گیری و گسترش مفهومی از پرفورمنس در مطالعات شهری با تمرکز بر «یله گردی» گی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۵۹-۴۴
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری و بسط مفهومی از «پرفورمنس» در مطالعات شهری، با تمرکز بر حوزه بلاغی «پیاده روی شهری» و تأثیر این مفهوم بر شکل گیری برداشت های جدید از شهر و روال های شهری، مسئله این تحقیق است. اهداف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر مفهوم «پرفورمنس» در گفتمان شهری و معرفی کارآیی آن در مطالعه پدیده های شهری و طراحی فضاهای عمومی شهری انجام شده است. روش ها: روش پژوهش حاضر کیفی است. بر پایه مطالعه کتابخانه ای، نحوه شکل گیری این مفهوم و تأثیرات آن در حوزه مطالعات شهری تحلیل شده است یافته ها: پیاده روی شهری (به ویژه «یله گردی» دبور) به واسطه برخورداری از ظرفیت های درونی، خاستگاه مفهومی از پرفورمنس بوده که نه تنها زمینه ساز تغییر مناسبات شهر با ساکنانش شده، بلکه در پیدایش روال ها و اشکال جدید رفتاری در شهر مؤثر بوده است. یله گردی عناصری چون بازی، نمایش، مداخله و موقعیت را به نظام شهر تحمیل کرده و شهر را نه بر اساس روایت مسلط پیشین، بلکه بر پایه تجربه ورزی های کنشگران مورد خوانش قرار می دهد. نتیجه گیری: توجه ویژه به فعالیت ها و امور روزمره، مواجهات زودگذر، فرایندهای عمل و کنش های متقابل اجتماعی درزمینه شهر، نیازمند رویکردی است که بتواند منطق عملکردی این فعالیت ها را رمزگشایی کند. پرفورمنس هم به عنوان نوعی رفتار و هم به عنوان نوعی قیاس و روش کارآمد، ظرفیت های خود را در مطالعات شهر نشان داده و به اثبات رسانیده است.
نقش تحولات جمعیتی بر تغییرات دمای سطوح ابنیه و فضاهای باز شهری؛ نمونه موردی: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۶۰-۴۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: با شروع افزایش فعالیت های انسانی در شهر، پوشش گیاهی و طبیعی همواره کاهش یافته و در نتیجه جای خود را به پدیده جزیزه حرارتی می دهد. پدیده جزایر گرمایی (UHI) معمولا توسط میزان دمای سطح زمین (LST) ارزیابی می شود. تأثیرات منفی دمای سطح زمین بر اقلیم شهری می تواند به وسیله افزایش ناگهانی بارندگی و تاثیرات غیر منتظره آب و هوایی نمایان شود. بنابراین پایداری مراکز جمعیتی با خطر و تهدید جدی روبرو خواهد بود. علاوه بر عوامل اقلیمی، تغییرات و تحولات جمعیتی ناشی از سکونت نیز می تواند بر میزان دما و حرارت شهر تاثیرگذار باشد. هدف این پژوهش، شناسایی مولفه های اثرگذار بر میزان حرارت سطوح شهری و بررسی رابطه میان تغییرات و تحولات جمعیتی و تغییرات حرارتی در مناطق 22 گانه کلانشهر تهران می باشد. روش ها: در راستای دست یابی به هدف پژوهش، تغییرات دمای سطح شهر بین سال های 1382 تا 1395 از طریق تصاویر ماهواره ای Landsat 8 مورد تخمین قرار گرفته و در نهایت با توجه به تحولات و جابجایی های جمعیتی در مناطق 22 گانه شهر تهران قیاس تطبیقی بصورت فضایی- مکانی بین این دو متغیر مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها: نتایج حاکی از آنست که در12 منطقه شهرداری، میان تغییرات و تحولات جمعیتی و تغییرات حرارتی، رابطه مستقیم وجود دارد. در 8 منطقه، این رابطه معکوس و در 2 منطقه از مناطق 22 گانه، میان تغییرات جمعیتی و حرارتی، رابطه معنادار مشاهده نشده است. نتیجه گیری: به طور کلی می توان دریافت که میان تحولات جمعیتی و تغییرات دمایی در کلانشهر تهران رابطه معنادار وجود دارد. افزایش حرارت سطح زمین که به معنای قرار گرفتن بیشتر انسان در معرض گرما است، کیفیت زندگی را دستخوش تغییراتی خواهد کرد.
گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک؛ روایتی از هنر عمل در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان غالب حفاظت از میراث در شش دهه ی گذشته تمام تلاشش را در راستای هم گرایی برای یافتن یک چارچوب نهایی اثرگذار در هر شرایطی، بهترین روش حفاظت، گذاشته و ادعا می کند این چارچوب نهایی در قالب دکترین های حفاظت قابل ارائه است. در این مقاله استدلال می شود که ریشه های این روش تلقی وضعیت برنامه ریزی برای میراث را می توان در عقلانیت ملهم از دکارت گرایی و “برنامه ریزی عقلانی” جستجو نمود و ترکیب “حفاظت عقلانی“ را برای آن به کار گرفت. حفاظت عقلانی ضمن نادیده گرفتن روابط قدرت و سیاست زدایی از دانش میراث، نگاهی باریک بینانه به نحوه ی مواجهه ی حفاظت گران با شرایط عمل، با تبدیل شرایط به شرایطی ساده، قطعی و توافق پذیر، به وجود آورده است. اما پارادایم رقیب برای این نگاه عقلانی به حفاظت چیست و آیا این پارادایم می تواند مسیر بهتری را برای حفاظت از میراث ترسیم کند؟ مقاله ی حاضر به دنبال یافتن پاسخ این پرسش اساسی، از طریق روش تحقیق کیفی ابتدا به مرور ادبیات موضوع، نقد حفاظت عقلانی و گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک می پردازد. سپس با بهره گیری از ابزار داستان گویی، ضمن روایت مواجهه ی یک حرفه مند در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل، استدلال می شود که درک پراگماتیک می تواند به تفسیر بهتر وقایع و گشودن راه حل های جدید در دانش حفاظت کمک نماید.
بررسی خوانش دلبستگی مکانی بر مبنای عناصر هویتی معماری مسکونی (مطالعه موردی: معماری مسکونی دوره پهلوی دوم بین شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
5 - 18
حوزههای تخصصی:
دوره پهلوی دوم سرآغاز فراگیر شدن جنبش مدرن و تغییر شکل در سبک های معماری و ارائه الگوهای نوین در آن بوده است. این امر سبب شده است که بناهای معماری شاخص و برجسته ای خصوصا در معماری مسکونی طراحی و اجرا شوند که پس از گذشت چند دهه از اجرای آن ها، هنوز دارای جذابیت های کالبدی، معنایی و عملکردی باشند. در همین راستا، این پژوهش در پی بررسی خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از این بناها با در نظر گرفتن عوامل دلبستگی مکانی و بر مبنای عناصر هویتی توسط شهروندان با استفاده از روش پیمایش پرسشنامه ای و مدلسازی معادلات ساختاری بوده است. خوانش ادراکات شهروندان تهرانی از سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و اسکان نشان دادند که که مرحله اول خوانش این بناها، ویژگی های عملکردی آنان است که این امر موجب اثرگذاری بر عامل وابستگی مکانی در تصورات ذهنی افراد شده و در درجات بعدی به شکل گیری هویت و دلبستگی مکانی منجر شده است.
ارزیابی معیارهای خلوت در ساختار دیاگرام عملکردی سکونتگاه های دانشجویی؛ مطالعه موردی: سکونتگاه های دانشجویی شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار دیاگرام عملکردی فضای سکونتگاه های دانشجویی به واسطه جمعی بودن آن ها و اینکه خانه دوم محسوب می شود از اهمیت بسیاری برخوردار است. ساکنان این مجموعه، دانشجویانی هستند که با قبولی در شهری غیر از موطن خود مجبور به ترک خانه و نقل مکان به شهر جدید شده و عمدتا دارای سطوح رفتاری مختلف از نظر اجتماعی هستند و مواجهه با محیط جدید و افراد با فرهنگ ها و روحیات متفاوت موجب ایجاد نوعی اختلال در تامین یکی از مهم ترین نیازهای فردی از جمله خلوت مطلوب در محیط سکونتی، بخصوص در ماه های اولیه اسکان برای این افراد می گردد. این پژوهش به ارزیابی معیارهای تامین خلوت ساکنان سکونتگاه در ساختار دیاگرام عملکردی این مکان سکونتی خاص توجه دارد. برای نیل به این امر ابتدا ساختار سکونتگاه بر اساس مولفه های کالبدی- محیطی، عملکردی- فعالیتی و ادراکی- معنایی با استنباط از نظریه مکان دیوید کانتر مورد بررسی قرار می گیرد. نمونه های مورد ارزیابی هدف تحقیق، سکونتگاه دانشجویی در مجتمع سکونتگاهی دانشگاه بین المللی امام خمینی و مجتمع سکونتگاهی دانشگاه آزاد اسلامی شهر قزوین با دو نوع ساختار متمرکز و خطی بوده است. پرسشنامه این پژوهش در دو بخش اصلی سازماندهی شده است که بر پایه مقیاس 5 گزینه ای لیکرت پاسخ ساکنان را در رابطه با رفتار خلوت در مکان سکونتی دسته بندی می کند. به منظور ارزیابی نهایی الگوهای نظری پژوهش و تعیین رابطه وابستگی متغیرهای مستقل و وابسته به طور همزمان از روش چند متغیره الگوسازی معادلات ساختاری با نرم افزار 22 AMOUS استفاده گردید که به صورت ترکیبی از تحلیل عاملی و تحلیل مسیر بهره می گیرد و در نهایت استدلال منطقی به جمع بندی داده های حاصل از شیوه پیمایش و معادلات ساختاری می انجامد. یافته ها نشان می دهد که ویژگی های کالبدی- محیطی با بارعاملی 0/83 بیشترین تاثیر بر سازمان فضایی را دارد و به همین ترتیب ویژگی های عملکردی- فعالیتی با بار عاملی 0/7 در رتبه دوم و ویژگی های ادراکی – معنایی با بار عاملی 0/56 در رتبه سوم قراردارند. نتایج نشانگر برتری معیارهای خلوت ساکنان در سکونتگاه های متمرکز بر اساس رابطه سازماندهی با ساز و کارهای تامین خلوت نسبت به نمونه مشابه خطی و افزایش رضایتمندی سکونتی در اینگونه سکونتگاه ها اشاره دارد.
علل عدم تحقق کاربری های خدمات عمومی در طرح های تفصیلی و ارائه چارچوب پیشنهادی در مواجهه با آسیب های عمده؛ مطالعه موردی حوزه جنوب غرب کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق کاربری های خدمات عمومی، متضمن کیفیت زندگی شهروندان است. ارزیابی کاربری زمین در طرح های توسعه شهری نشان از عدم تحقق این کاربری ها دارد. هدف مقاله حاضر، کشف علل عمده عدم تحقق این کاربری ها و ارائه چارچوب پیشنهادی بمنظور رفع آن ها است. عدم تحقق کاربری های خدمات عمومی، علیرغم مقدم بودن امر برنامه ریزی بر توسعه و تهیه طرح های تفصیلی بر بستری خالی، یکی از چالش های اساسی در حوزه جنوب غرب مشهد بوده است. بنابراین ابتدا سنجش تحقق این کاربری ها با روش تحقیق کمّی مقایسه ای میان پیشنهادات طرح های تفصیلی این حوزه و وضع موجود، صورت گرفته است. یافته ها نشان از میانگین تحقق 38 درصد سطوح پیشنهادی دارد که به دلایل پیش گفته نمی تواند مطلوب باشد. در ادامه، علل عدم تحقق با استفاده از روش تحقیق کیفی و مصاحبه عمیق با 11 متخصص شهرسازی استخراج و با تکنیک کدگذاری باز و محوری تحلیل گردید؛ یافته ها حاکی از شناسایی 11مقوله محوریست که دراین میان مقوله های «برنامه ریزی بدون توجه به پدیدار مالکیت» و «ضعف و ابهام در قوانین موجود» به عنوان مقوله های ریشه ای اتخاذ گردیدند. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و برآمده از نتایج مصاحبه ها و مبانی نظری، احصاء نارسایی قوانین مرتبط صورت گرفت و در انتها چارچوب پیشنهادی به منظور پاسخ به دو مقوله ریشه ای استخراج شده، ارائه گردید.
بازطراحی مدل ارتقا تحقق پذیری پروژه های خردمقیاس مشارکتی، نمونه مورد مطالعه: پروژه محله ما شهرداری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
83 - 98
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات عمده ای در دانش شهرسازی معاصر شکل گرفته و شهرسازی از علوم طبیعی و مهندسی به سمت یک دانش میان رشته ای با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی متمایل شده است. طرح های توسعه شهری نیز با تأکید هرچه بیشتر بر جلب مشارکت عمومی، خصوصی و مردمی در دست تهیه است. در نظریات فعلی، میزان مشارکت آن قدر زیاد شده است که برنامه ریز در نقش تسهیل گر و وکیل مردم، آنها را با حقوق خود آشنا می کند. پژوهش پیش رو با هدف مطالعه موانع و چالش ها و عوامل مؤثر بر تحقق پذیری طرح های کوچک مقیاس (واحد همسایگی) در شهر مشهد با تأکید بر مشارکت مردمی، با رویکرد کیفی و روش داده مبنا از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته انجام شده است. جامعه آماری شامل سه گروه از ذی نفعانِ (مردم، مدیریت شهری و تیم های تسهیل گر) این پروژه ها (موسوم به محله ما) بوده است. نمونه گیری به روش نظری و تا مرحله اشباع ادامه داشت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی (از نوع تحلیل مضمون) و با رویکرد تلخیصی و نرم افزار MAXQDA نسخه 2018، صورت گرفت. با استفاده از تکنیک کدگذاری باز و محوری، مفاهیم اساسی در تحقق پذیری پروژه های هدف مشخص شدند. نتایج نشان داد مدیریت شهری، تسهیل گران و مردم به عنوان سه رکن اساسی در فرایند تحقق پذیری پروژه، در هریک از گام های فرایند طراحی از نیازسنجی تا ارزیابی پس از اجرا، مسائلی را ایجاد می کنند. در مرحله پیش از اجرا، تغییر رویکردهای طراحی و برنامه ریزی با تغییر در بدنه مدیریت شهری و عدم توانمندی تسهیل گران در ارائه طرحی تحقق پذیر به شهرداری و همچنین ذهنیت منفی مردم نسبت به ارگان های دولتی، چالش هایی را به همراه دارد. در مرحله اجرا، مدیریت شهری با عدم تخصیص اعتبارات کافی و فقدان همکاری مؤثر بین سازمانی منجر به عدم اجرای نیازهای واقعی مردم و به تبع آن افزایش نارضایتی آنان می گردد. کیفیت مشارکت واقعی و مسئولانه شهروندان و شفاف سازی نحوه رسیدن به گزینه ها و اولویت بندی در تناسب با نیازهای مردم توسط تیم تسهیل گر از چالش های این گام است که پس از اجرای طرح به دلیل ناملموس بودن نتایج زودبازده، می تواند منجر به بی نتیجه بودن آن از نظر مردم گردد.
ارزیابی بافت های فرسوده شهری براساس رویکرد بازآفرینی پایدار (مطالعه موردی: بافت فرسوده منطقه 4 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
121-133
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی با گسترش بی رویه کالبدی و استقرار نامتعادل جمعیت در مراکز شهری همراه بوده است. در فرایند این رشد بی سابقه جمعیت و شهرنشینی شتابان، بافت های ناکارآمد شهری گسترش یافتند و در حال حاضر به عنوان جزئی از پیکره شهر به شمار می آیند. این بافت ها در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه و چرخه تکاملی حیات عقب افتاده اند و به کانون مشکلات و نارسایی های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و مدیریتی تبدیل شده اند. در دهه های اخیر، رویکرد بازآفرینی شهری با عنوان رویکردی جامع برای حل نارسایی های بافت های ناکارآمد شهری مطرح شده است. این رویکرد با در نظر گرفتن همه ابعاد توسعه پایدار شهری، دیدگاهی جامع، یکپارچه و پایدار برای بهبود وضعیت کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی بافت های ناکارآمد دارد. این پژوهش با هدف شناخت عوامل مؤثر بر ناکارآمدی و ارزیابی میزان پایداری و ناپایداری بافت فرسوده منطقه 4 کلانشهر تبریز انجام گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کیفی- کمی است که در بخش اول داده های پژوهش با مطالعه مبانی نظری، معیارها و شاخص های مؤثر بر بازآفرینی پایدار استخراج و در قالب پرسشنامه، در اختیار 20 نفر از خبرگان (مدیران شهری اساتید دانشگاهی) قرار گرفت. در بخش دوم (پژوهش کمی) نیز به روش پیمایشی، 383 پرسشنامه میان ساکنان منطقه تکمیل و با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج کمی پژوهش نشان می دهد بافت فرسوده منطقه 4 کلانشهر تبریز در وهله نخست از نظر اقتصادی و در مراحل بعدی از نظر اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و مدیریتی ناپایدار است. بنابراین رویکرد بازآفرینی شهری پایدار به دلیل چشم انداز جامع و یکپارچه خود می تواند راه حلی مناسب برای دستیابی به سرزندگی اقتصادی، برابری اجتماعی و سلامت اکولوژیکی در منطقه برای حل معضلات پیچیده و چند بعدی این بافت ها باشد.
تبیین «ماهیت دانش طراحی» از منظر یادگیری سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
87 - 102
حوزههای تخصصی:
طراحی، یکی از پیچیده ترین و درعین حال مهمترین فعالیت خلاقه انسان است که نیازمند توانایی و دانش خاص خود است. در حدود چند دهه از شروع طراحی پژوهی می گذرد، که در این بین پژوهش های اولیه، بیشتر درپی ارائه روش های کاربردی طراحی بوده اند و مطالعات اخیر، بیشتر به پیچیدگی های کار، توصیف فضای مساله و فرآیند طراحی بوده است. بنابراین، نیاز به مطالعه ی شناخت ماهیت دانش طراحی وساختن دانش در یادگیری سازنده گرا، احساس می شود. در این مقاله سعی شد با رویکردی کیفی و به روش نظریه زمینه ای به بررسی ماهیت دانش طراحی از منظر سازنده گرایی پرداخت. این سوال مطرح می شود که، ماهیت دانش طراحی از منظر یادگیری سازنده گرا چگونه است؟ راه های کسب دانش طراحی در یادگیری سازنده گرا چگونه است؟ به نظر می رسد، دانشی که طراحان استفاده می کنند، قابل انطباق به رویکرد تولید دانش از منظر سازنده گرا است، پس سعی می شود، از منظر یادگیری سازنده گرا به بررسی ماهیت دانش طراحی بپردازد. اطلاعات به دست آمده از مستندات برجسته و مصاحبه با اساتید معماری در نرم افزار مکس کیودا وارد شد، ضمن کدگذاری اولیه ، محوری و گزینشی، به استخراج مولفه هایی انجامیده و معطوف به ارائه این شد که، مجموعه عوامل شناختی، عاطفی طراح که نگرش او به موقعیت طراحی و دانش طراحی اش موثرند، همراه طراح به موقعیت طراحی راه می یابند، که می توان از آن به «دانش مختص هر طراح» معرفی شود و محیط یادگیری سازنده گرا مناسب ترین رویکردی است که می توان برای آموزش طراحی اتخاذ نمود.
بازشناسی اصل حرکت و سکون به منظور ساماندهی شهر معاصر(نمونه مورد مطالعه: دروازه قرآن شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۱۴-۹۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: حرکت وسیله ای برای درک فضای شهری است و مفهوم شهر از طریق حرکت درون آن بیان می شود. اما امروزه تصویر شهر که در حین حرکت (چه پیاده و چه سواره) دیده می شود، مفهومی بجز جابجایی و انتقال را القاء نمی کند. در شهر امروزی نشانه ای از حرکتِ مثبت، هدفمند و معنی دار (حرکتی که ضمن رفتن، اثر مثبت بر حس پذیری شهروندان بگذارد)، و سکونی که موجب به آرامش رسیدن مخاطب در فضاهای شهری باشد، دیده نمی شود. هدف از ارائه این مقاله بازشناسی اصل حرکت و سکون و کاربرد آن در ساماندهی نظام های حرکتی شهری می باشد. روش ها: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوا)، به منظور توصیف عینی و کیفی محتوای مفهوم حرکت و سکون، با استفاده از متن ها و اسناد (مکتوب، شفاهی و تصویری) به صورت نظام دار و هدفمند می باشد. یافته ها: نمونه مورد مطالعه مجموعه دروازه قرآن شیراز بوده که یک نمونه موفق در به کارگیری اصل حرکت و سکون در تمامی ابعاد خود می باشد. نتیجه گیری: براساس تحقیق انجام شده به منظور ساماندهی نظام های حرکتی شهری لازم است به بعد معنوی حرکت (معنابخشی به حرکت و سکون) و تغییر نظام تک حرکتی (در دوران گذشته) به نظام های حرکتی همزمان (در شهرهای امروزی) توجه ویژه شود.
بررسی تهویه هواکشی در آپارتمان های اقلیم گرم و نیمه مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۰۳-۸۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه بحران انرژی به یکی از مشکلات جهانی تبدیل شده است. در شرایطی که تمامی کشورها با این بحران درگیر هستند، راهکارهایی با نتایج هرچند کوچک می تواند منجر به تغییرات چشمگیری در مقیاس کلان شود. سرمایش به عنوان یک راهکار جهت کاهش مصرف انرژی در ساختمان به خصوص در اقلیم های گرم، کمک شایانی به کنترل میزان مصرف انرژی می کند. روش ها: پژوهش حاضر قصد دارد عملکرد تهویه هواکشی را در قالب شرایط موجود ساخت و ساز در ساختمان های 4 طبقه بررسی کند. از طرف دیگر این پژوهش از بررسی های موجود برای تهویه هواکشی که غالبا جنبه ی مکانیکی دارند فراتر رفته است و براساس کابرد هواکش در معماری به بررسی پرداخته است. بخش اول مطالعات به صورت کتابخانه ای بوده و مدل سازی با استفاده نرم افزارهای پیشرفته ی انرژی انجام شده است. یافته ها: مطالعات به بررسی موقعیت هواکش و چرخش زمین در بخش مسکونی شهرستان دزفول و همچنین تغییرات مصالح هواکش پرداخته شده است. توده ی رایج برای ساخت و ساز در این بخش از شهر 10 * 20 مترمربع می باشد. باتوجه به بررسی ها در جهت گیری های خمتلف ساختمان، یافته ها نشان می دهد که تغییرات مصالح هواکش بر روی عملکرد هواکش تاثیر دارد. نتیجه گیری: نتایج شبیه سازی نشان داد که تغییرات مصالح و چرخش در سایت می تواند باعث تغییر عملکرد هواکش شود. مشخصا عملکرد شیشه می تواند بهتر از آلومینیوم باعث افزایش سرعت هوا شود. اما موقعیت هواکش در پلان تفاوت چشمگیری را عملکرد هواکش ایجاد نمی کند.
بررسی ارتباط سازمان فضایی و شیوه زندگی در خانه های حیاط دار دهه پنجاه تا نود شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
179 - 194
حوزههای تخصصی:
در حوزه محیط و رفتار،سازمان دهی فضایی خانه و شیوه زندگی همواره در یک ارتباط دوسویه بایکدیگر بوده اند. تغییرات سازمان دهی فضایی خانه به شکلی کاملاً ملموس بر شیوه زندگی ساکنانش تأثیرگذار بوده است. شیوه زندگی در هر خانه در ارتباط مستقیم با فرهنگ، فعالیت های روزمره و قوانین اهالی خانه است که تغییرات آن ها قابل مشاهده و کاوش می باشد. با بررسی شیوه زندگی نیز می توان به فهم و خوانشی درست از علل شکل گیری فضاهای داخلی خانه ها و درنتیجه تغییرات سازمان دهی آن ها رسید. در راستای رسیدن به این هدف، نمونه هایی از خانه های معاصر حیاط دار شهر ایلام از دهه پنجاه تا نود به طور جداگانه در هر دهه انتخاب شده است که همگی آن ها دو ویژگی مهم دارند: یکی اینکه در شهر شاخص نیستند و عمومیت بیشتری دارند؛دیگر اینکه برای مطالعه رفتاری داخل خانه ها قابل دسترس اند. نمونه ها به ترتیب براساس دهه و محل قرار گیری حیاط نسبت به ساختمان ازA1 تا اE4 کدگذاری شده اند. روش تحقیق در این پژوهش موردی، ترکیبی است شامل روش های تفسیری و تطبیقی با استفاده ازمطالعات کتابخانه ای، مشاهده و دسته بندی داده های رفتار و شیوه زندگی، به دست آمده از مصاحبه با ساکنان توسط نرم افزار مکس کیودا. نتایج نشان از تغییرات در سازمان دهی فضایی خانه های حیاط دار شهر ایلام دارد. این تغییرات فقط مرتبط به محل قرار گیری حیاط نسبت به ساختمان نیست، بلکه مربوط به دهه ساخت خانه نیز هست و با توجه به تغییرات در فرهنگ و شیوه زندگی اهالی شهر قابل پیگیری است. با توجه به این پژوهش، این تغییرات مربوط به تعداد فضاها، نام آن ها، محل قرار گیری در پلان، همچنین نوع و تعداد فعالیت های هرکدام در دهه های مختلف از پنجاه تا نود است؛ امابا توجه به فرهنگ غنی مردم کرد بومی، همچنان در شیوه زندگی ساکنان اهمیت به مهمان و جانمایی بهترین قسمت خانه به فضای پذیرایی مشاهده می شود. حیاط نیز ازجمله فضاهایی است که تقلیل کاربری و تغییر مبلمان داشته که در بحث ها بیان شده است.
تبیین و ارزیابی سطوح سلسله مراتبی و قلاع کانونی قرون میانی اسلامی(قرن 6 تا 8 ه.ق) در قهستان قدیم، شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قهستان به دلیل موقعیت سوق الجیشی و قرارگیری در مسیرهای ارتباطی، بافتار جغرافیایی کوهستانی، دوری از دستگاه خلافت و منابع معدنی غنی آن همواره در بازه زمانی قرون میانی اسلامی مورد توجه گروه های مختلف سیاسی-مذهبی مثل فرقه اسماعیلیه، بوده است. در این منطقه 48 قلعه از این دوران شناسایی شده که بیشتر آنها روی ارتفاعات و قله کوه ها ساخته شده اند. ساختار این گونه قلعه ها بر اساس محدوده و چشم انداز جغرافیایی کوه ها و قله ها شکل گرفته و به نظر می رسد که عوامل جغرافیایی در ایجاد این آثار تأثیر داشته است. روش گردآوری اطلاعات این پژوهش، از طریق کتابخانه ای بوده و از روش پژوهش توصیفی از نوع پس رویدادی استفاده شده است. هدف از این مقاله تحلیل سطوح سلسله مراتبی و مکان مرکزی قلعه های قرون میانی اسلامی قهستان، با توجه به عوامل محیطی و جغرافیایی و با استفاده از نرم افزار Arc GIS و تحلیل خوشه ای از نرم افزار SPSS است. در این تحلیل از عوامل محیطی مانند فاصله از منابع آب و جاده ها، نوع کاربری اراضی، ارتفاع از سطح دریا، ارتفاع قلعه ها از سطح زمین های اطراف، محل قرارگیری قلعه ها نسبت به درجه شیب و جهت، نوع خاک، بارش و نوع اقلیم استفاده شد. با توجه به تحلیل های آماری با روش خوشه ای چنین مشخص گردید که یک الگوی سه رتبه ای با مرکزیت قلعه کل حسن صباح، قلعه کهن دژ نهبندان و کوه قلعه فردوس در میان قلعه های این دوران قهستان وجود دارد و متون و منابع تاریخی نیز تا حدودی آن را تائید می کنند؛ اما بیشتر قلعه های این دوران منطقه در رتبه دوم قرار دارند. در نهایت در پایین ترین رتبه نیز تنها یک قلعه با نام قلعه زری قرار گرفته است که در واقع این قلعه از نظر موقعیت قرارگیری آن در چشم انداز محیطی با دیگر قلعه های منطقه متفاوت است.
تدوین فرایند مدل سازی شناختی- فضایی در معماری با تأکید بر مدل های محاسباتی و مفهومی– فرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
45 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران برای مطالعه بازنمایی های ذهنی از محیط و فهم دقیق دستگاه شناختی انسان از مدل و شبیه سازی بهره می برند. در پژوهش های معماری به دلیل پیچیدگی فرایند، به مدل سازی شناختی-فضایی کمتر توجه شده است. از این رو رویکردی علمی و جامع که ویژگی های گوناگون مدل سازی این حوزه را دربرگیرد، وجود ندارد. هدف این پژوهش تدوین مدل فرایند ایجاد دو گونه رایج از مدل های شناختی-فضایی در معماری است. پرسش این است که چگونه می توان برای فرایند مدل سازی در حوزه شناخت فضایی مدلی تدوین کرد که به طور هم زمان چارچوب های انسانی، محیطی و زمانی را مدنظر قرار دهد؟ روش تحقیق استدلال منطقی است که با تحلیل مباحث علمی در دو حوزه علوم شناختی و مدل سازی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هنگام ساخت مدل های شناختی-فضایی، در مرحله انتخاب نظریه یا مدل مبنا و یافتن ارتباط بین مفاهیم، پرداختن به چارچوب های زمانی، انسانی و ذهنی-محیطی در اولویت قرار دارد. در مدل سازی محاسباتی، رفتارهای پیچیده فضایی از طریق الگوریتم ها شبیه سازی و امکان بازتولید رفتار بررسی می شود. در مدل سازی مفهومی-فرضی به دلیل اهمیت آگاهی مشترک مردم از محیط، روش های قیاسی-استقرایی رایج در علوم اجتماعی کارایی دارند و استفاده از ابزارهای ترکیبی، می تواند میزان خطای مدل سازی را تقلیل دهد.
Comparison of Women's Satisfaction and Empowerment through an Asset-Based Approach in Formal and Informal Settlements (Case S tudy: Zafaraniyeh and Rezvanshahr Neighborhoods in Tabriz)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
33 - 48
حوزههای تخصصی:
The uneven capital dis tribution among settlements seems to have contributed to disparities in social classes, empowerment, and satisfaction. Empowerment refers to the expansion of assets and abilities; despite the key role of women in Iranian families, their empowerment has been neglected in s tudies. This s tudy uses an asset-based approach based on the settlement types to measure and compare the level of women's satisfaction. This descriptive-correlational s tudy used a ques tionnaire and observation to collect data from 376 women living in Tabriz's Zafaraniyeh and Rezvanshahr neighborhoods with formal and informal settlement patterns, respectively. The collected data were compared using a t-tes t between settlements regarding research variables, and the effect size was inves tigated using correlation and regression tes ts. The findings indicate that women in formal settlements have more capital, empowerment, and satisfaction than those in informal settlements. There is a significant difference between the women of both settlements regarding the research variables. The capital dimensions play a crucial role in predicting women's satisfaction directly and indirectly through empowerment. In formal settlement, physical capital (ß=1.370) and social capital (ß=0.120) have the highes t and lowes t effects, respectively. In contras t, in informal settlements, social capital (ß=0.560) and economic capital (ß=0.136) show the highes t and lowes t effects, respectively. In conclusion, this s tudy highlights that women with greater access to capital experience more empowerment, which leads to greater satisfaction. Therefore, benefiting more from the capital dimension result in higher levels of empowerment and satisfaction for women.
آنالیز حساسیت ویژگی های ساختاری برعملکرد حرارتی نمای دوپوسته جعبه ای با تهویه طبیعی در اقلیم گرم و خشک ایران (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
103 - 118
حوزههای تخصصی:
نمای دوپوسته یک عنصر معماری جذاب از نظر بصری است. فرایندهای فیزیکی در نمای دوپوسته پویا و در برهم کنش مداوم با یکدیگر هستند و به ویژگی های هندسی و حرارتی عناصر مختلف نما بستگی دارند. متغیرهای مستقل موثر در عملکرد حرارتی نمای دوپوسته جعبه ای باتهویه طبیعی، شامل عمق حفره، سطح مقطع دریچه ها، جنس، موقعیت و زاویه سایه بان و جنس شیشه ها و متغیر های وابسته شامل، دمای شیشه داخلی، سرعت جریان هوا و شار گرمایی عبوری ازشیشه داخلی است. هدف این مقاله، تعیین میزان تاثیر هر کدام از متغیرهای مستقل بر عملکرد حرارتی نمای دوپوسته جعبه ای دارای تهویه طبیعی در فصل تابستان است. برای تحلیل رفتار حرارتی نما، شبیه سازی با استفاده از نرم افزار فلوئنت انجام شد. نتایج نشان داد، استفاده یاعدم استفاده ازسایه بان، بیشترین تاثیر رادر تغییرات دما (تا3.7%) و شار گرمایی عبوری ازشیشه داخلی (تا%61) و سطح مقطع دریچه ها، بیشترین تأثیر را بر سرعت جریان هوا درحفره میانی (تا115%) دارند.
ابعاد و دلایل رشد اجتماعات مسکونی دروازه دار نمونه موردی؛ شهر یزد
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، یکی از روندهای اصلی توسعه مسکونی در بخش های وسیعی از شهرها و جوامع، توسعه اجتماعات دروازه دار است. اجتماعات دروازه دار با انواع و اندازه های مختلفی ساخته می شوند که دلایل شکل گیری آن ها از کشوری به کشور دیگر، از شهری به شهر دیگر و از یک اجتماع دروازه دار به دیگری متغیر است؛ اما آنچه بین همه این اجتماعات دروازه دار به نظر می رسد مشترک باشد، تأثیرات سوء آن ها بر شکل معمول زندگی شهری، فضاهای عمومی، یکپارچگی اجتماعی و فرهنگی و حکمروایی محلی و منطقه ای است. پژوهش حاضر به طورکلی به دو بخش قابل تقسیم است؛ بخش اول این نوشته به بررسی مبانی نظری با روش تحقیق اکتشافی و با استفاده از ابزار مطالعه کتابخانه ای و بررسی مقالات علمی معتبر بین المللی انجام شده و بخش دوم به بررسی دلایل شکل گیری اجتماعات مسکونی دروازه دار شهری در شهر یزد با کمک گرفتن از ابزار پرسشنامه نیمه ساختاریافته و مصاحبه نیمه عمیق با ساکنان 80 واحد مسکونی در اجتماعات دروازه دار شهر یزد مورد پرداخته شده است. بر اساس یافته های این پژوهش در مورد توسعه های مسکونی دروازه دار در شهر یزد می توان گفت غالب ساکنان، این اجتماعات را به عنوان سبک زندگی طولانی مدت در مقایسه با توسعه مسکونی معمول در سطح شهر ترجیح نمی دهند و عامل اصلی تأثیرگذار بر این افراد برای انتخاب این اجتماعات غالباً انگیزه های اقتصادی و استفاده از وام های خرید مسکن اعطایی از طرف بانک ها و تأمین مسکن ارزان قیمت در این پروژه ها است.
بررسی تطبیقی میزان اثرگذاری مصالح خنکِ حاوی نانوذرات فوتوکاتالیستی TiO2، بر دمای هوا به عنوان یک پارامتر میکرواقلیم شهری، در سطوح افقی و عمودی فضای شهری مطالعه موردی: میدان محله جلفا؛ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۸۴-۶۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: توجه به ظرفیت های سطوح شهری در بهبود میکرواقلیم شهری طی سال های اخیر زیاد شده است. در این میان چالش استفاده از مصالح خنک در سطوح شهری به منظور تغییر در میکرو اقلیم حائز اهمیت است. چون سطوح شهری از دو نوع سطوح افقی (روسازی ها) و سطوح عمودی (جداره های شهری) تشکیل شده است که به دلیل جهت قرارگیری آن ها، اثرات متفاوتی را ایجاد می کنند. این پژوهش به بررسی اثرگذاری مصالح خنک حاوی نانوذرات فوتوکاتالیستی TiO2در فضای شهری میدان پرداخته است. روش ها: این مطالعه به صورت تجربی، ارزیابی این مصالح را روی سطوح افقی و عمودی شهری را با استفاده از نرم افزارENVI-met(v4) در فضای میدان شهری بررسی نموده است. مطالعات پیشین در این زمینه نشان می دهد تاکنون عملکرد حرارتی این مصالح در سطوح شهری بررسی نشده است و اکثر مطالعات انجام شده در این زمینه به بررسی ویژگی خود تمیز شوندگی آن ها پرداخته اند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد با استفاده از این مصالح در روسازی میدان، دمای هوای فضای شهری در ارتفاع 1.5 متر حدود 0.6 درجه سانتی گراد کاسته شده است. چون روسازی میدان حدود 16 درجه سانتی گراد خنک تر شده است. و اگر در جداره های شهری میدان از این مصالح استفاده شود، تغییر محسوسی دردمای هوا ایجاد نمی شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد اگر در سطح افقی میدان از این مصالح استفاده شود، علاوه بر مزیت ارزشمند خود تمیزشوندگی آن، تاثیر بسزایی در کاهش دمای هوای میدان محله جلفا دارد. ولی در جداره های شهری میدان، تنها اثر خود تمیز شوندگی دارد و دمای هوای میدان تغییر محسوسی نمی کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش منجر به افزایش آگاهی در عملکرد حرارتی مصالح خنک حاوی نانوذرات فوتوکاتالیستیTiO2، در دو سطح عمودی و افقی خواهد شد. به عبارتی استفاده از این مصالح در سطوح افقی علاوه بر خاصیت خود تمیز شوندگی برای میکرواقلیم شهری نیز منفعت دارد. بهبود میکرواقلیم شهری منجر به افزایش کیفیت فضای شهری میدان محله جلفا می شود.
ناخودآگاه تباری و ترجیح همسانی سرپوش های انسانی و آسمانه بناها (گزارش همانندی 50 سرپوش انسان و سرپوش بنا در بین اقوام آسیای شرقی، غربی و میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
87 - 109
حوزههای تخصصی:
ناخودآگاه جمعی کارگزار بسیاری از کنش های هنری است و معمولا در تعیین کلیات آن ها، نقش اصلی را ایفا می کند. اما تجربه نشان می دهد این ناخودآگاه تباری است که در ماندگاری و حتی جزئیات آثار هنری، ازخود کارآیی بیشتری نشان می دهد. هدف این پژوهش نشان دادن تاثیر ناخودآگاه تباری در جاری سازی الگوهای ماندگار معماری با رویکرد روانی_زیستی است. سؤال اصلی عبارتند از: بین الگوهای سرپوش های بومی و الگوهای ماندگار آسمانه بناها در مناطق آسیایی چه مقدار همسانی وجود دارد؟ برای رس یدن به پاس خ این پرسش، از روش تحقیق تفسیری_ تاریخی و روش استدلال، قیاسی_استقرایی استفاده شد. بدین منظور از میان سه منطقه آسیای شرقی، میانه و غربی، و از کشورهایی با اقلیم و مردمانی دارای هویت قومی مشابه، همچنین تاثیرگذار بر فرهنگ و معماری زمانه، 50 آسمانه معماری بعد قرن 10، به روش کتابخانه ای انتخاب گردید سپس با استفاده از نرم افزارهای اتوکد و فتوشاپ، تناسبات شکلی آسمانه بناها با کلاه های رایج و مشابه هر منطقه مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های تحقیق که بیش از 85 درصد هم پوشانی را بین فرم های کالیبره شده نشان می دهد؛ الگوی آسمانه ها محدود به سازه، کاربری و اقلیم نیست و معماران، ضمن توجه به این موارد، برای پاسخ به نیازهای زیستی و روانی، سرپوش های اصیل و بومی هر تبار را در آسمانه های آن سرزمین به کار بسته اند. زیرا این الگوها با وجود تفاوت در مصالح، هم از منظر اقلیمی و هم از منظر سلایق فرهنگی بیشترین سازگاری را دارند. این تشابهات علاوه بر خطوط پیرامونی گاه در نقوش، بافت و حتی رنگ و جزئیات نیز قابل رویت است. از این رو میتوان گفت: ناخودآگاه تباری در حوزه شکلی، با غربال باورها، هنجارها بر اساس آزموده های موفق، فرم های منتج از آنها را پاس می دارد و این الگوهای متنوع بومی را در معماری تبار خویش به کار می بندد.