فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها در تمام علوم ازجمله معماری نقش مهمی در شناسایی و بازشناسی نظم موجود در دیدگاه های اندیشمندان به عنوان چراغ راه آیندگان ایفا کرده است. اهمیت گونه شناسی در معماری به گونه ای است که از حدود دو هزار سال پیش در آثار معماران مشهور ازجمله ویترویوس دیده می شود. بررسی کهن الگوها درگذشته بر اساس مقایسه پلان خانه ها و به صورت تحلیل دیداری صورت می گرفت ولی اکنون مقایسه کهن الگوها را می توان به صورت کمّی بررسی و تحلیل نمود که این کار با استفاده از ترسیم گراف پلان توجیهی و محاسبات ریاضیاتی انجام می گیرد. به عبارت دیگر با استفاده از تفکیک و کدبندی فضاها و مشخص نمودن ارتباط فضاها با یکدیگر می توان به پلان محدب دست یافت و بدین وسیله گراف پلان توجیهی ترسیم می شود و با محاسبه درجه هم پیوندی، اهمیت و نقش فضاها در هر پلان مقایسه شده و درنهایت می توان به یک کهن الگو دست یافت که پلان ها فارغ از اندازه و فرم از یک الگوی واحد تبعیت می کنند. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه کهن الگوی خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک کاشان با خانه های سنتی معتدل و مرطوب شمال ایران با استفاده از نحو فضا و ارتباط آن ها با یکدیگر می پردازد و این پرسش را پاسخ می دهد که چه تفاوتی در کهن الگوی این خانه ها با توجه به تفاوت اقلیم زیستی در آن ها وجود دارد. نتایج مطالعه نشان می دهد که بیشترین هم پیوندی و یکپارچگی فضایی در حیاط و ایوان خانه های موردمطالعه مشاهده می شود و کم ترین هم پیوندی مربوط به پستوها و بیرونی هست. بدین ترتیب افق فکری معماران در این دو اقلیم بدین گونه بوده است که از حیاط و ایوان به عنوان فضایی که مرکزیت دسترسی به فضاهای دیگر را فراهم می کند استفاده می شود و پستوها به عنوان خصوصی ترین فضا بکار گرفته شده است. در این تحقیق نمونه های موردی خانه های اقلیم گرم و خشک کاشان (نشاسته پور، کارخانه چی، بنی احمدی و قریشی) و خانه های اقلیم معتدل و مرطوب شمال ایران (شفاهی، دارویی، کاشانی، قدیری، کیا و فاطمی) مورد مطالعه قرار گرفته اند و نمونه کهن الگوهای پیشنهادی هر دو اقلیم، بررسی و مقایسه شده است.
طراحی فضای شهری سرزنده با رویکرد ارتقای قرارگاه رفتاری (مطالعه موردی: خیابان میرابوالقاسمی رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه برنامه های توسعه شهری در کشورمان در گسستی عمیق با گذشته خود، خودرومدار و بر مبنای تسهیل هرچه بیشتر حرکت سواره بوده و آنچنان که باید به فضاهای شهری(در جهت ایجاد سرزندگی و پویایی شهری و ارتقای کیفیت های محیطی) توجه نمی شود. بر این اساس، ارتقاء قرارگاه های رفتاری(به عنوان یکی از مولفه هایی که برای تعاملات اجتماعی افراد در اینگونه فضاها موثر واقع می شود)، اهمیت چندان در نظر گرفته نمی شود. از این رو، این پژوهش در پی ارائه راهکارهای علمی و عملی در جهت ارتقاء سرزندگی فضایی در فضاهای شهری است. هدف: به این منظور، خیابان میرابوالقاسمی شهر رشت به عنوان یکی از فضاهای شهری که در پی طرح های توسعه شهری، صرفا بر مبنای تسهیل هر چه بیشتر حرکت سواره شکل گرفته است، به عنوان نمونه موردی پژوهش در نظر گرفته شد. روش:شیوه تحقیق از نظر روش توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی بود. حجم نمونه مورد بررسی به روش کوکران و با توجه به جمعیت 677000 نفری شهر رشت، 384 نفر در نظر گرفته شد. داده های مورد نیز به کمک پرسشنامه گردآوری و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. همچنین جهت ارزیابی ساختار پیکره بندی فضایی که بر اساس مطالعات انجام شده همبستگی معناداری با سرزندگی دارد، از نرم افزار UCL Depthmap و روش چیدمان فضا استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین همپیوندی و قابلیت اتصال نشان داد که نمونه موردی پژوهش با میزان قابلیت درک فضایی 69/0 از خوانایی نسبتا خوبی برخوردار است. علاوه بر آن مشخص گردید که عدم تعبیه فضاهایی جهت برقراری تعاملات اجتماعی و سواره محوربودن مسیر، مهمترین مشکلات محله از دیدگاه جامعه آماری است. نتیجه گیری: راهکارهایی همچون ارتقاء کیفیت کالبدی و بصری در منظر شهری، بهبود کیفیت زیست محیطی، توجه ویژه به عابرین پیاده و پیاده مداری، ارتقاء کیفیت عملکردی و فضایی و ارتقاء تعاملات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پیشنهاد گردید.
واکاوی هندسه به کار رفته در مدرسه غیاثیه خرگرد با تأکید بر هندسه عملی ابوالوفا بوزجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
101 - 116
حوزههای تخصصی:
هندسه در متون تخصصی هندسی به دو دسته هندسه عملی و نظری تقسیم بندی می شود. این متون، هندسه عملی را جوهره کار صنعتگران، نقشه برداران و بنایان دانسته و مهم ترین نماد بیرونی آن را معماری قلمداد می کنند. در بین متون، رساله هندسه عملی بوزجانی از منابعی است که در آن هندسه با روش های متعدد و راه حل های ساده تر بیان شده است. قوام الدین شیرازی در متون کهن به عنوان مهندس و معمار در عصر تیموری یاد شده و مدرسه غیاثیه یکی از ماندگارترین بناهای ساخته شده توسط او است. در این پژوهش با روش تاریخی-تحلیلی، هندسه مدرسه غیاثیه مورد مطالعه قرار گرفته و سپس با هندسه بوزجانی تطبیق داده شده است تا پاسخگوی این سوال ها باشد: کاربست هندسه عملی در مدرسه غیاثیه چگونه صورت گرفته است؟ و شبکه های شطرنجی در طراحی این مدرسه به چه صورتی مورد استفاده بوده است؟ برای یافتن پاسخ، ابتدا هندسه عملی از منظر اندیشمندان غربی و ایرانی بررسی شد و سپس پلان و نمای مدرسه غیاثیه با توجه به روش های بوزجانی مورد بازنگری قرار گرفت. در نتیجه این تحقیق با اعمال شبکه مدولار بر پلان با توجه به ابعاد گنبدخانه و نیز تطبیق شکل گیری فضاها با هندسه بوزجانی، استفاده قوام الدین از روش های خاص هندسی و نیز از مدول مربعی مشخص در طراحی و ساخت بناها محرز گردید.
بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری و نقش شهرداری در احیای آن ها؛ مورد مطالعه: شهرستان خوی، محله خاماچیلار
حوزههای تخصصی:
شهرها و فضاهای شهری در اثر گذشت زمان شرایط و موقعیت های اقلیمی، اتفاقات و حوادث گوناگون دست خوش فرسودگی در کالبد خود گشته اند. توجه به بهسازی و نوسازی بافت های تاریخی شهر و به طورکلی دخالت در بافت قدیم همواره یکی از مسائل اساسی شهرهای تاریخی و شهرهایی که دارای هویت و روحیه خاص بوده اند می باشد. تحقیق حاضر به صورت تحلیلی و توصیفی انجام پذیرفته است. از میان شهرهای استان آذربایجان غربی، خوی یکی از شهرهای تاریخی به شمار می رود که هنوز عناصر تاریخی شهر اعم از بازار تاریخی، عمارت شهرداری، کاروانسراها و مساجد فراوان و دروازه سنگی شهر در قسمت بافت تاریخی شهر مشاهده می شود. ثبت بازار تاریخی خوی، عمارت خوی، مسجد مطلب خان خوی، دروازه سنگی و خانه کبیری و آرامگاه شمس تبریزی در فهرست آثار ملی، شهر خوی را در ردیف شهرهای تاریخی قرار داده است و این امر موجب حضور گردشگران داخلی و حتی خارجی در شهر خوی گردیده است. بافت فرسوده محله دو ناحیه 1 (محدوده خامچیلار)، شهر تاریخی خوی با مراکز تاریخی و فرهنگی که گنجینه ای گرانبها از تاریخ و فرهنگ را در خود جای داده است با مشکلات فیزیکی و اجتماعی روبرو است.
تعزیه سیار در صحنه شهر؛ بررسی نشانه-معناشناختی سیالیت مکان در تعزیه ضیابر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
53 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تعزیه سیار یکی از شیوه های اجرایی نمایش تعزیه است که صحنه های آن، نه در یک مکان ثابت، بلکه در طول یک مسیر اجرا می شود. مسئله پژوهش حاضر این است که چگونه گفتمان تعزیه سیار در ارتباط با جابه جایی مرزهای مکانی شکل می گیرد و این جابه جایی ، چگونه به مثابه فرایندی ظاهر می شود که تعزیه را به امری تحولی تبدیل می کند. در تحقیق حاضر، تعامل میان گفتمان تعزیه سیار ضیابر (نمونه موردی) و گفتمان شهر مورد مطالعه قرار می گیرد و همچنین تأثیرات نشانه-معناشناختی اجرای تعزیه بر مکان ها و فضاهای شهری ضیابر بررسی می شود.اهداف پژوهش: هدف اصلی این تحقیق، شناخت وجوه نشانه-معناشناسانه سیالیت مکان در تعزیه سیار و کارکرد آن در دگردیسی مکان های شهری است.روش پژوهش: با روش کیفی مبتنی بر تحلیل نشانه-معناشناسی صورت پذیرفته است. نشانه-معناشناسی رویکردی است که خاستگاه اندیشگانی فرانسوی دارد و حاصل گذار از نشانه شناسی ساخت گرا و کلاسیک به سوی نشانه شناسی مبتنی بر «تن»، «ادراک» و «حضور» با زمینه پدیدارشناختی است.نتیجه گیری: مسیر حرکت تعزیه ضیابر از به هم پیوستن سه موقعیت مکانی اصلی این شهر (قبرستان، خیابان اصلی و خانه آیت الله ضیابری) شکل می گیرد. با بررسی ویژگی سیال این تعزیه، مشخص می شود که چگونه مکان های مذکور روایت پذیر شده و از کارکرد و نقش های پیشین خود فاصله می گیرند. به طوری که این امر موجب دگردیسی مکان ها، فضاها و همچنین استعلایافتگی شهر در طول اجرای تعزیه می شود.
مبنای شناسایی و تبیین مؤلفه های ارتقای کیفیت منظر بر مبنای شاخص های طراحی پایدار شهری تحت رویکرد شهر پاک (نمونه موردی: شهر پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
58-45
حوزههای تخصصی:
اهداف : این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای سطح کیفیت منظر شهری و طراحی پایدار در شهر پردیس انجام شده است. روش ها : این پژوهش با استناد به منابع کتابخانه ای داخلی و خارجی و توزیع پرسشنامه، مبتنی بر روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و همچنین دارای رویکرد کمی و کیفی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان منظر شهری و طراحی شهری در شهر پردیس بوده است. جهت پردازش داده های گردآوری شده از آمار توصیفی و رتبه بندی مؤلفه ها با کمک طیف 5 گانه لیکرت در نرم افزار EXCEL و با استفاده از تاپسیس فازی انجام شده است. یافته ها : با توجه به اهمیت ارتقای کیفیت منظر شهری پاک رتبه بندی مؤلفه ها با کمک طیف 5 گانه لیکرت نشان داد که معیارهای: عملکردی-خدماتی، زیست محیطی، معنایی-ادراکی، کالبدی-ساختاری، فرهنگی-اجتماعی، زیبایی شناسی، اقتصاد شهری و محیط شهری با شاخص مشابهت 577/0، 567/0، 55/0، 509/0، 503/0، 489/0، 33/0 و 31/0 به ترتیب مهم ترین تا کم اهمیت ترین معیارها در میزان ارتقای سطح کیفی منظر هستند. نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش طبق نظر خبرگان در پرسشنامه نشان داد، بر اساس میزان شاخص مشابهت رتبه بندی مؤلفه های ارتقای کیفیت منظر بر مبانی طراحی پایدار در شهر پردیس بسیار حائز اهمیت می باشند، لذا فاصله تا حالت ایده آل محسوس است و برای رسیدن به کیفیت مطلوب ضرورت توجه و به کارگیری منسجم عوامل در محیط شهری قابل تأمل است.
خاستگاه تعدد گنبدخانه در مسجد جامع سمرقند (بی بی خانم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد بی بی خانم سمرقند با چهارایوان و سه گنبدخانه در یک میانسرا از آثار مهم دوره تیمور است که کمتر به چند گنبدخانه ای بودن آن توجه شده. برای یافتن ریشه های طرح مسجد که هدف پژوهش است، ضمن بررسی متون تاریخی دوره تیموری با استفاده از روش تفسیری- تاریخی و بررسی پژوهش های معاصر و قیاس آن ها با هم به روش استدلال منطقی، به این سوالات باید پاسخ داد که الگوی مسجد بی بی خانم را در کجا می توان یافت؟ و چه نمونه های دیگری با این ساختار وجود دارد؟ متون تاریخی به بازدید تیمور از مسجد جهان پناه دهلی، حمل مصالح برای ساخت مسجد از هند اشاره کرده اند و ازطرفی وجود تجارب بناهای چهارایوانیِ سه گنبدخانه ای مانند رباط شرف و رباط ماهی در پیش از این، بعلاوه گرایش عظمت گرای به ارث رسیده از دوره ایلخانان و گنبدخانه های رفیع مقابل هم در بناهای آن دوره مجموعا می تواند ایده های اصلی طراحی مسجد جامع سمرقند را تدوین کرده باشد. این طرح برای مسجد در ایران مورد اقبال قرار نگرفت و بجز در جامع عباسی در دوقرن بعد تکرار نشد. عملکرد گنبدخانه های جانبی بی بی خانم و جامع عباسی عبادی و در بنای جهانپناه، همچون جامع یزد که درپیش از آن ساخته شده ارتباطی است.
ارزیابی اقلیمی طرح های بهسازی مسکن روستایی (مورد مطالعه: مناطق کوهستانی استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۱۳۴-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
معماری بومی برگرفته از طبیعت، اقلیم و محیط پیرامونی است و به دلیل محدودیت در دسترسی به منابع انرژی فسیلی امروزی سعی نموده است که حداقل میزان وابستگی به این نوع منابع انرژی را داشته باشد. الگوبرداری از معماری بومی منطقه، اولین و پایدارترین اقدام در طراحی معماری همساز با اقلیم در یک منطقه اقلیمی مشخص است. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به عنوان متولی اصلی ساخت وساز در روستاهای ایران مطالعات گسترده ای در حوزه شناسایی و ارزیابی ویژگی های معماری بومی مسکن های روستایی انجام داده است و اقدام به ارائه طرح بهسازی مسکن روستایی در برخی مناطق اقلیمی نموده است. هدف مقاله حاضر ارزیابی طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران از نظر مصرف انرژی و در صورت لزوم ارائه راهکارهای اصلاحی به منظور بهبود عملکرد حرارتی آن ها می باشد. بدین منظور لازم است ابتدا مصرف انرژی طرح های بهسازی مسکن روستایی که توسط بنیاد مسکن تهیه گردیده اند، ارزیابی گردند و با مقدار استاندارد مصرف انرژی مسکن در ایران مقایسه شوند. در صورت زیاد بودن مصرف انرژی طرح ها نسبت به حالت استاندارد، لازم است از راهکارهای اصلاحی استفاده شود. راهکارهای اصلاحی برگرفته از ویژگی های کالبدی الگوی بهینه است. ویژگی های کالبدی الگوی بهینه نمایانگر بهینه ترین حالت ویژگی های کالبدی یک ساختمان ازجمله نسبت طول به عرض ساختمان، جهت گیری ساختمان، تعداد طبقات و تراکم بنا، نسبت سطح به حجم ساختمان، نسبت سطح بازشو به دیوار، نوع ارتباط الگوی بهینه با ساختمان های مجاور، تعداد و جهت جداره های خارجی مرتبط با هوای بیرون، وجود فضاهای نیمه باز (ایوان)، پیش آمدگی لبه بام، سایبان بازشوها و رنگ جداره های خارجی در اقلیمی مشخص است که به کمک ضوابط، استانداردها و همچنین شبیه سازی انرژی قابل حصول می باشند. دستاورد نهایی این مقاله ارزیابی و اصلاح ویژگی های کالبدی طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران، به کمک انطباق آن ها با حالت بهینه ی ویژگی های کالبدی ساختمان در این اقلیم است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که با استفاده از ابزارهای شبیه سازی و نرم افزار Energy Plus 9.3 انجام شده است. نتایج بیانگر این موضوع است که اعمال راهکارهای اصلاحی به طور میانگین باعث صرفه جویی انرژی به میزان 29% در طرح های بهسازی مسکن روستایی مناطق کوهستانی استان تهران می شوند.
مطالعه ساختار معماری و سیستم آب رسانی حمام دستکند روستای تاریخی کهنمو شهرستان اسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۱۳۴-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
معماری دستکند دامنه کوه آتش فشانی سهند ازجمله گونه های کمتر شناخته شده معماری ایران است که به صورت جسته و گریخته برخی از بناهای شاخص آن موردمطالعه قرار گرفته است. ازجمله بناهایی که در معماری دستکند سهند در تمامی روستاها تقریباً نمونه هایی تاریخی و قابل توجه وجود دارد، حمام های دستکند هستند. ازجمله ویژگی های این حمام که موجب می شود ارزش گونه شناسی معماری حمام های دستکند دامنه سهند موردتوجه قرار گیرد و درواقع ضرورت و اهمیت این تحقیق حول آن است، می توان به سیستم های آب رسانی و چگونگی ارتباط فضایی با توجه به محدودیت هایی فضایی در بدنه صخره ای اشاره نمود. روش تحقیق در رابطه با این بنا استفاده از مطالعات میدانی با حضور در محل و همچنین استفاده از روش های مستندسازی برای فرایند ایجاد فضاهای معماری و همچنین سیستم آب رسانی در کنار روش های ساخت وساز بوده است. هدف این مقاله، معرفی یافته های جدید درباره ی معماری دستکند حمام کهنمو به عنوان یکی از حمام های خالص و دست نخورده دامنه سهند است و سؤالاتی از قبیل: ویژگی های معماری و کالبدی حمام کهنمو از لحاظ ساخت فضاهای دستکند چیست؟ سامانه تأمین آب و گردش آن در فضاهای داخلی حمام در این ناحیه کوهستانی چگونه بوده است؟ را پیگیری می کند. تحقیق پیش رو با استفاده از بررسی های کتابخانه ای، مطالعه میدانی و مستندنگاری انجام شده است. ازجمله ویژگی های قابل توجه حمام کهنمو سیستم آب رسانی و گردش آب آن است که به وسیله آب قنات و سیستم های گرمایشی آب را به طور مناسب برای کاربردهای گوناگون خزینه در فضای داخل حمام تهیه می نموده است. به علاوه عمده مصالح ترکیب شده با این گونه معماری در نمونه های اصیل، سنگ های پراکنده موجود در محیط کوهستان و قلوه سنگ های آتش فشانی در بستر رودخانه های دره های سهند هستند؛ و همچنین در ساخت فضاهای تکمیل کننده و یا تعمیری از ملاط های بوم آورد پایه گلی استفاده شده است. امروزه در نمونه های جدید در کنار مصالح قدیمی از ملاط ماسه و سیمان استفاده زیادی می شود.
بررسی عوامل مؤثر بر دوام و مقاومت بتن در سازه های هیدرولیکی
حوزههای تخصصی:
سازه های هیدرولیکی نقش اساسی در سیستم اقتصادی کشور دارند و جزو سازه های استراتژیک محسوب می شوند و ضروری است از عملکرد و دوام مناسبی برخوردار باشند.از عوامل موثر بر دوام و کارایی این نوع سازه ها می توان به تاثیر نسبت آب به سیمان در مقاومت سایشی، تخلخل و نفوذپذیری بتن به کار رفته در ساخت آن ها وتاثیر افزودنی هادرطرح اختلاط بتن اشاره نمود. بنابراین ضروری به نظر می رسدکه با توجه به فناوری نوین این نوع از بتن ها، تحقیق و بررسی بیش تری بر روی آن ها و پارامترهای موثر بر دوام و مقاومت بتن صورت پذیرد. هدف از این پژوهش، شناخت مهم ترین عوامل موثر بر دوام و مقاومت بتن در سازه های هیدرولیکی همچون استفاده از الیاف در بتن، نانوسیلیس ها و میکروسیلیس ها، مقاومت سایشی، نفوذپذیری مقاومت در برابر کاویتاسیون و تخلخل بتن می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و در قالب بررسی متدهای عملکردی دوام و مقاومت بتن در سازه های هیدرولیکی می باشد. طبق این روش، پس از معرفی و بررسی هر کدام از عوامل مذکور، ویژگی های دو عامل استفاده از میکروسیلیس ها و الیاف بتنی در قالب جدول شماره(5) جمع بندی گردید. سپس به هر کدام از ویژگی های برشمرده شده برای هر دو عامل، ضریب اهمیت در سازه های هیدرولیکی اختصاص یافت. نتایج حاصل از این مقایسه گواه این مطلب بود که استفاده از الیاف در بتن مصرفی در سازه های هیدرولیکی، از اهمیت و کارایی بیش تری نسبت به دیگر عوامل برخوردار است.
مقایسه تفکر واگرا و هم گرا در فرآیند طراحی معماری با تأکید بر آموزش معماری
حوزههای تخصصی:
طراحان و معماران به واسطه فرآیند طراحی به ایده پردازی و طراحی معماری می پردازند و استادان معماری در این راه، نقش بسیار حائز اهمیتی را ایفاء می کنند، زیرا خط فکری و مسیر طراحی را برای طراحان و معماران مشخص می کنند و آزادی عمل آن ها را برای ایجاد طرح های خلاقانه تعیین می کنند. بنابراین، بی شک خروجی و محصول نهایی هر یک از طراحان و معماران بی ارتباط به تفکر اساتیدی که تحت آموزش آن ها بوده اند و یا خواهند بود، نیست. با توجه به اینکه انتخاب هر یک از دو نوع تفکر هم گرا و واگرا در فرآیند طراحی نتایج متفاوتی را در پی خواهد داشت و سیمای شهرها و معماری کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بین تفکر واگرا و تفکر همگرا در فرآبند طراحی با تأکید بر آموزش معماری سعی در مشخص کردن راهی برای آموزش معماری به دانشجویان این رشته داشته تا بتواند با رویکردی معاصر، یعنی با در نظر گیری صنعت و تکنولوژی در عصر حاضر و همچنین نگاه به گذشته، بسترساز رشد و پرورش خلاقیت دانشجویان باشد و با آموزش طراحان، شهرسازان و معماران آینده این مرز و بوم، سیمای شهرها و معماری کشور را در یک مسیری بهتر هدایت نماید. روش به کار گرفته در پژوهش پیش رو از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای با استفاده از بررسی منابع موجود در حیطه موضوع مورد بررسی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تفکر واگر موجب افزایش خلاقیت دانشجویان و ارائه دستاوردهای جدید خواهد شد و توجه به تفکر همگرا نیز، وجود هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری، وجود قوانین و ضوابط اجباری و سفت و سخت برای طراحی و هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری را در پی خواهد داشت. بنابراین آموزش مطلوب معماری هر دو تفکر واگرا و هم گرا را مورد توجه قرار می دهد.
کندو کاوی در تغییر نگرش های مفهومی در شهر در شرایط بیماری های همه گیر از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
127 - 151
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مدیریت بحران های حوزه سلامت، با هدف تقویت تاب آوری جوامع محلی، طیف وسیعی از مفاهیم در ابعاد برنامه ریزی، سیاست گذاری، اقدام و کنترل در تمام مراحل قبل، هنگام و بعد از رخداد در برمی گیرد. شهرها به صورت دوره ای با برخی از این بحران ها درگیر هستند. هدف: پژوهش حاضر با بررسی شیوع کووید -19، تغییر نگرش های مفهومی به شهر به زبان برنامه ریزی و طراحی شهری در جهت کنترل و انطباق با شرایط جدید تحلیل می کند تا درک بهتری از تغییرات و تأثیر آن ها در مدیریت موضوعات مرتبط به دست آورد. روش: تحقیق کیفی و مروری حاضر به روش تحلیل محتوای نگرش های درحال تغییر و با مراجعه به متون علمیِ مدیریت شهری در گفتمانِ جهانیِ پس از ورود ویروس، سعی در استنباط و استخراجِ محورهای جدید سیاست گذاری داشته است. بنابراین، با جست وجوی کلیدواژه های مرتبط در پایگاه های معتبر علمی در بازه زمانی آغاز شیوع تا همه گیری آن، مفاهیم اولیه با بررسی حدود 50 مقاله استخراج و استنباط گردید. در ادامه ارتباط مؤلفه ها باهم سنجیده شد و تحلیل های تلفیقی در ابعاد رویه ای و ماهوی مرتبط با برنامه ریزی شهری مورد بازبینی قرار گرفت. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، شهرهای دارای عرصه های عمومی باز، واجد سیستم های شفاف مدیریت داده های مکانی و اقدمات مشارکتیِ مرتبط با تحلیل زمانیِ رویدادها، فرصت های بهتری جهت اجرای ایده های برنامه ریزی و طراحی شهری در مدیریت بیماری های همه گیر وجود دارد. نتیجه گیری: محدوده های جدید محلات پس از این بیماری، براساس معیارهایی مانند قابلیت جداسازی و اقدامات سریعِ تشخیصی بازتعریف می شوند و مفاهیم مکانی-زمانیِ جدیدی از اختلاط محیط های واقعی-مجازی در محل های کار و زندگی، ترکیب بندی های فضایی جدیدی از عرصه های عمومی در نظام فعالیتی و سناریوهای حساس به زمانِ رشد بیماری مورد توجه قرار می گیرد. از سوی دیگر کیفیت های با قابلیت جداسازی نظام فعالیت و حرکت و دسترسی، به واسطه ترکیب لایه هایی از محیط های طبیعی و مصنوع را در سلسله مراتب مبتنی بر مدیریتِ زمان-جریان محورِ عملکردها فراهم می کند.
تدوین شاخص ها و طبقه بندی کاربردی مدل های آموزش آتلیه ای طراحی معماری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
103-121
حوزههای تخصصی:
هر آموزش طراحی معماری محوری ترین موضوع آموزش معماری است. اگرچه آموزش طراحی در ایران پس از انقلاب فرهنگی اصطلاحا بومی سازی شده، ولیکن اساس آن منطبق بر ساختار آموزشی بوزار، باهاوس و سپس شیوه های متاخر اروپایی و آمریکایی است. ضعف اساتید و مراکز آموزش عالی در دانش و فهم مدل های مختلف آموزشی منجر به انطباق آموزش طراحی معماری بر اساس سرفصل های سیال، منعقد نشده و سلیقه محور شده است. هدف مقاله حاضر شناسایی، تدقیق و طبقه بندی موثرترین شیوه های آموزشی است و فرض بر آن است که چنین طبقه بندی با شفافیت لازم می تواند تا حدود زیادی ضعف آموزشی دروس طراحی معماری را کاهش دهد. سوال اصلی پژوهش آن است که چه شیوه هایی در این زمینه تدوین و تجربه شده است؛ ویژگی های هر یک چیست و چه عواملی در انتخاب هر روش موثر است؟ این تحقیق از انواع پژوهش های ترکیبی است؛ علاوه بر تبعیت از روش های اسنادی و تاریخی، متکی بر روش های تحلیلی- مقایسه ای بوده ولیکن تجربیات آموزشی محققین در جمع بندی نهایی، روش های کیفی را بر ساختار تحقیق حاکم می کند. دستاورد پژوهش حاضر شناسایی پنج الگوی آموزشی بر مبنای شناسایی معیارهای کلان متمایز کننده می باشد.
تبیین و بازتولید قدرت های مؤثر بر افزایش کیفیت حضورپذیری بانوان با رویکرد ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: فضای شهری پیرامون بقاع متبرکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
97 - 110
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری اطراف بقاع متبرکه به دلیل ماهیت دینی- آیینی خود بستر مناسبی جهت حضور امن و آزادانه بانوان فارغ از نگرش های جنسیتی ایجاد کرده است. هدف این پژوهش تبیین کیفیات موجود در فضاهای شهری خاص )بقاع متبرکه( و مؤلفه های موجود در آ نها از منظر نظام ادراکی- معنایی بانوان بوده تا در این راستا به تبیین ویژگ یهایی جهت حضور مطلوب بانوان در فضاهای مختلف دست یافت. روش شناسی کلی فرآیند پژوهش، «روش تحقیق کیفی » بوده است. یافته های کیفی مطالعه با بهر هگیری از نظریه زمینه ای نشان داد که هشت مؤلفه ی ناظر کل، احترام به فضا، قلمرو ذهنی پنهان فضا، ترس از انجام خطا، امید به تشویق، بعد آموزش محور فضا و محرمیت ب هعنوان قدرت های مؤثر برافزایش حضور پذیری زنان مؤثرند. مقوله هسته این بررسی نیز «بازتولید معانی ایمانی و آیینی در فضاهای مذهبی و تأثیر آن بر کیفیت حضور پذیری زنان در فضا » هست.
بررسی و الویت بندی عوامل مؤثر بر تأمین منابع درآمدی پایدار در شهرداری اراک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
63 - 74
حوزههای تخصصی:
کشورهای درحال توسعه اغلب دارای سیستم اقتصادی ناکارآمد و فاقد مکانیزم های مشارکت شهروندان در تأمین هزینه های شهرها هستند، لذا سیستم تأمین درآمد شهرداری ها در این کشورها معمولا به سمت منابع درآمدی ناپایدار معطوف می شود. هدف از این پژوهش بررسی و الویت بندی عوامل مؤثر بر تأمین منابع درآمدی پایدار شهرداری اراک بوده است. روش پژوهش حاضر بر حسب هدف از نوع تحقیقات توسعه ای، بر حسب دستاورد تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ استراتژی تحقیق مورد استفاده پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل220 نفر از مدیران، معاونین و کارشناسان ارشد شهرداری اراک بوده است. با توجه به محدود بودن جامعه مورد بررسی اقدام به نمونه گیری نشده و پرسشنامه بین تمامی اعضا توزیع شده است. یافته ها در این پژوهش به منظور الویت بندی عوامل مؤثر جهت تأمین منابع درآمدی پایدار شهرداری از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج حاکی از آن بوده است که میانگین رتبه عوامل مؤثر بر منابع درامدی پایدار شهرداری به ترتیب شامل: افزایش نرخ عوارض بر ارزش زمین، عوارض عمومی، روابط مالی شهرداری و شهروندان، کمک های مالی دولت، عوارض آلودگی محیط زیست و عوارض بر ارتباطات و حمل و نقل بوده است.
تحلیل تحقق هویت مستقل عکاس فیلم در عکس های سینمایی غضبانپور و کودلکا بر مبنای نظریه های نقد تکوینی و تحلیل رمزگان تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با اهمیت یافتن عکاسی فیلم به عنوان ابزاری برای فروش بیشتر آثار سینمایی، عکاسان فعال در سایر شاخه های عکاسی نیز به عکاسی فیلم تمایل نشان دادند. در پژوهش حاضر با مقایسه میان عکس های «جاسم غضبانپور» از فیلم «زندگی و دیگر هیچ» و عکس های «جوزف کودلکا» از فیلم «نگاه خیره اولیس»، مسئله هویت مستقل عکاس فیلم و آثارش در روند تولید فیلم بررسی شده است. بر این اساس، این پژوهش در پی این است که موارد تشابه و تفاوت عملکرد غضبانپور و کودلکا را در دستیابی به هویت مستقل، ورای موضوع و روایت فیلم، در عکس های سینمایی بیابد.هدف پژوهش: شناخت مراحل انتخاب عکاس فیلم در مرحله پیش تولید فیلم سینمایی و آشنایی با فعالیت عکاس در جریان تولید فیلم، با حفظ هویت مستقل هنری، اهداف این پژوهش به شمار می آیند.روش پژوهش: این پژوهش با روش تحلیل محتوا و رویکرد تطبیقی انجام گرفته و داده های آن به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. در ابتدا مراحل انتخاب غضبانپور وکودلکا برای عکاسی فیلم، به مدد نقد تکوینی، بررسی و سپس، نتایج فعالیت آن دو، بر مبنای نظریه رمزگان های رسانه ای دانیل چندلر، تفسیر و مقایسه می شود. تطبیق عملکرد هنری دو عکاس ایرانی و خارجی کمک می کند که درک عمیق تری از هویت مستقل عکاس فیلم حاصل شود. نتیجه گیری: به دلیل خصلت های روایی و سبکی ژانر هنری در سینما، جاسم غضبانپور و جوزف کودلکا هویت مستقل خود را هنگام عکاسی فیلم حفظ کرده اند. همچنین از مقایسه عکس های آن ها می توان نتیجه گرفت که عکس ها دارای درون مایه و خصلت هایی مشابه با گونه مستند اجتماعی هستند و این دو عکاس به موضوعی که پیش از تولید فیلم از آن عکاسی می کردند گرایش دارند.
The Complexity of Relationship between the Physical Environment and Residents' Walking in Tehran, Iran: A Qualitative S tudy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۴ - Serial Number ۴۲, Autumn ۲۰۲۱
17 - 28
حوزههای تخصصی:
We know little about the physical environment -walking relationship in middle-eas t countries. There is also a need for qualitative approaches to s tudying this relationship. This s tudy aimed to unders tand the physical contextual factors influencing the everyday walking experience of middle-aged residents in an area of Tehran, Iran. It utilized an inductive qualitative content analysis along with Cons tant Comparative Analysis (CCA). The main themes and categories explored were safety and security (sense of insecurity, sense of inadequate safety), comfort and convenience (lack of physical comfort, accessibility to des tinations and amenities, the possibility to do rhythmic walking, sense of overcrowding), and aes thetics and attractiveness (variety and harmony, cleanliness and maintenance, natural elements). The subset concepts of the categories were also explored, including lighting, presence of others, air pollution, crossing s treets, the surface of sidewalks, walking on the side of s treets roadway, thermal comfort, s tepping s tairs, noise nuisance, dis tances to the neighborhood facilities, sitting places, characteris tics of paths, overloaded s treets, non-local offices and s tores, variety and harmony of building facades, old buildings, a variety of colors, various s tores, enclosure, upkeep of buildings, greenery, presence of water and birds, and natural sounds. Narrow and uneven sidewalks influenced walking in multiple aspects. This s tudy proposed considerations and details to the general urban policies and interventions to encourage walking. The results of this s tudy can facilitate urban designers and planners in creating community built environments, which promote clean transportation and public health.
کاربست رهیافت پویش مختلط در شهرری از دیدگاه پدافند غیرعامل در برنامه ریزی توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ ۱۴۰۰ شماره ۱۵
15 - 29
حوزههای تخصصی:
ناکارآمدی برنامه های توسعه که با روشهای سنتی (منطقی) تهیه میشوند و روی آوردن تصمیم گیران به سمت اندک افزایی، ایجاب میکند تا به بررسی روش های برنامه ریزی توسعه در کشور بپردازیم. رهیافت های سنتی با ساختار و الزامات زمینهای کشور منطبق هستند و نمیتوان آنها را به طور کامل مطرود اعلام کرد. اندک افزایی هم محدود به حفظ وضع موجود است و به همین جهت راهکاری مناسب برای پیشبرد توسعه نیست. در این بین پویش مختلط ادعا میکند که با ترکی دو رهیافت پیشین و رفع نقایص آنها به وسیله همپوشانی میتواند برنامه ریزی منعطفتر و موفق تری در سطح اجرا ارائه کند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی امکان به کارگیری و تأثیرگذاری این رهیافت است. پژوهش ازلحاظ هدف ، کاربردی، نوع، توصیفی و ازلحاظ روش، تحلیلی- توصیفی است. ابتدا از طریق مطالعات میدانی، داده ها و اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه پویش مختلط و عوامل ایجاد کننده توسعه منطقه ای توسط مدیران شهرداری شهر ری و برخی ساکنان شهر ری گردآوری شده و سپس به منظور تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از روشه ای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در این پژوهش به بررسی مناسبت کاربرد پویش مختلط به عنوان رهیافت جایگزین برای طرح های توسعه شهرها، پرداخته شده است. شهر ری به عنوان نمونه هدف برای بررسی کاربرد این رهیافت، با سه سؤال جداگانه روبه رو بوده است. در بررسی این سه سؤال، پویش مختلط در طراحی و توسعه منطقه ای، در سیاستگذاری توسعه منطقه ای و در بهره برداری از توانمندی های منطقه ای در شهر ری تأثیری مثبت داشته و امکان به کارگیری آن در این منطقه وجود دارد.
تحلیل فضایی تاب آوری کالبدی الگوهای محلات به کمک تکنیک موران (نمونه موردی: محلات زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ ۱۴۰۰ شماره ۱۵
40 - 55
حوزههای تخصصی:
در چند دهه ی گذشته، رشد شتابان شهرها سبب شده که به آسیب پذیری آنها در برابر بحران ها بیش از پیش توجه شود. لذا تاب آور نمودن اجزای شهر که کوچکترین جزء آن محلات میباشند به جهت ایجاد خودکفایی در شهر از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از بحران های طبیعی، زلزله است که در عین غیرقابل پیش بینی بودن میتوان با استفاده از ظرفیتهای موجود در محلات، تبعات احتمالی آن را کاهش داد و زمان بازگشت به حالت پیش از حادثه را سرعت بخشید. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به کمک تکنیک تحلیل فضایی موران به دنبال سنجش تاب آوری سه مرحله از محلات زنجان با الگوهای شکل گیری متفاوت است. شاخص های کالبدی تاب آوری به کمک تحلیل محتوا استخراج و پس از وزن دهی، وارد سیستم اطلاعات جغرافیایی شده و به کمک موران ملی و جهانی نوع پراکندگی تاب آوری در محلات هردو و لکه های داغ و سرد بهینه شده ی تاب آوری مشخص شده است. نتایج بیانگر این است که تراکم جمعیتی در راستای دستیابی به تاب آوری کالبدی در برابر زلزله بالاترین اهمیت و دسترسی به حمل ونقل عمومی کمترین اهمیت را دارا میباشند؛ به علاوه محلات با الگوی آماده سازی زمین از بیشترین تاب آوری و محلات با الگوی خردگرا از کمترین تاب آوری برخوردارند.
بررسی نقش دیوارها در خوانش دیالکتیک گسست و پیوند خانه های معاصر مبتنی بر تجربه زیسته کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
25 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و هم زیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجه آن کم بهره ماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها به عنوان اولین واسطه بیرون و درون، تنظیم کننده دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفته اند. چگونگی تأثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارائه مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرح دهنده چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش داده بنیاد صورت گرفته است. با نمونه گیری نظری هدفمند، به روش گلوله برفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و در نرم افزار «مکس کیو.دی .ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سه مرحله ای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارائه شد.نتیجه گیری: مدل به دست آمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیده مرکزی مدل به دست آمده، به نام مونولوگ دیوار، بیان کننده ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوه ادراک افراد متمایل به محدوده «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه مؤثرترین پارامتر در نحوه ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.