فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تطورگرایی بر این اصل استوار است که هر پدیده فرهنگی حاصل زنجیره ای طولانی از تغییرات در طول یک خط زمانی مکانی است. برمبنای اصول تکامل در این نظریه می توان تحولات تصویری نمادهای آب و گیاه را در محراب های دوره اسلامی بررسی کرد. پرسش اصلی تحقیق این است که چه ارتباطی میان نقش پردازی آب و گیاه در محراب های دوره اسلامی و الگوهای تصویری پیشین آن در هنر پیش از اسلام ایران وجود دارد و این ارتباط چه تغییراتی در طول زمان داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی می باشد و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه کیفی صورت گرفته است. با تکیه بر اصل اول تطورگرایی (یکسانیِ روانی) می توان وحدت باور مردم ایران نسبت به آب های حیات و درختِ زندگی را بیان کرد. نمود آب و درخت در روایت های دینی پیش از اسلام و پس از آن در متن قرآن کریم، نمایانگر تطور این الگوی اسطوره ای به یک پدیده دینی است. به شکلی که بیان حقایقی از دین اسلام یعنی رستگاری و پیشرفت اخلاقی با نمادهای مقدس پیشین همراه شده است. آب و درخت که در اسطوره های کهن نماد امید به حیات جاوید بر زمین است با تأکید بر متافیزیک، جهش یافته و بهشت برین جایگاه نماد درخت و آب های جاویدان برای مومنین می گردد. تعالی این نمادها به نمادهای بهشتی و پیوستگی آن ها با رستگاری، از مهم ترین تغییرات این نمادها در متن قرآن و نقش پردازی محراب است. درخت های مقدس که در ترکیب های سه گانه با ایزدان و یا محافظان اسطوره ای در آثار کهن ایران حاضر بودند، به شکل درخت زندگی یا گیاهی گردان در مرکز محراب قرار می گیرند. گاه ستون های کناری محراب با آرایه های گیاهی تزیین می شوند که صورت استیلیزه ای از درخت است. نماد آب را می توان با حضور سبو در محراب ها و در بالا و پایین ستون ها مشاهده کرد که شکل انتزاعی و تطور یافته ای از الگوی بازنمایی سبو در آثار کهن ایران است.
نقش نظام های گفتمانی مسلط دوره قاجار در متون تصویری قلمدان ها
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
103 - 121
حوزههای تخصصی:
این مقاله نظام های گفتمانی بازنمایی شده در شمایل نگاری قلمدان های دوره قاجار را پی می گیرد. هدف این است با تکیه بر رویکرد سه وجهی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به بازشناسی نظم گفتمانی دوره قاجار، به عنوان عرصه ای برای باز پیکربندی قلمدان به عنوان شیء هنری و ابزاری جهت اعطای منصب پرداخته و به این پرسش پاسخ دهد که: نظام های گفتمانی موجود در شمایل نگاری قلمدان ها چه نسبتی با فضای گفتمانی دوره قاجار دارند؟ این تحقیق مبتنی بر مفروضاتی است. به نظر فرکلاف، گفتمان متن بصری را نیز در بر می گیرد. روش تحقیق بر این اساس گفتمان به عنوان عمل اجتماعی در سه سطح: تحلیل متن، گفتمان و گفتمان انتقادی است. یافته های پژوهش مبین این است که هنرمند قلمدان نگار استعاره ها را به نفع خود مصادره کرده و شمایل ها را در راستای گفتمان مسلط دوره قاجار بر روی قلمدان ها به تصویر می کشند وآگاهانه با تلفیق گفتمان های سنت و مدرنیته، با در هم شکستن قواعد زمان و در هم گذاردن عناصر استعاری مضامین رایج مذهبی، سیاسی و ملی در کنار هم، گفتمانی در راستای مشروعیت بخشی و تحکیم هویت حکومت قاجار ایجاد نموده است.
محمد بن ابی الحسن المقری، سفالگری متبحر اما ناشناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شیوه ها و فنون به کاررفته در تزیین سفالینه ها، زرین فام، زیباترین و باشکوه ترین روش بوده است. در سده های ششم و هفتم هجری، کاشان یکی از مراکز اصلی تولید سفال زرین فام شناخته می شد و آثار فاخر تولیدشده در این شهر، هم اکنون زینت بخش بسیاری از موزه ها و مجموعه های ایران و جهان است. با بررسی آثار رقم دار شناخته شده از سفالگران و کاشی سازان کاشانی در سده های ششم و هفتم هجری، با سلسله ای از روابط خانوادگی مواجه می شویم که گویای انتقال سینه به سینه این هنر است. از خاندان ها و هنرمندان مشهوری که در زمینه هنر زرین فام سبک کاشان فعالیت داشته اند، خانواده های ابوطاهر، ابوزید و الحسینی نام برده شده اند و محققان و پژوهشگران متعدد، در مورد آن ها قلم فرسایی کرده اند. محمد بن ابی الحسن المقری، یکی از هنرمندان سبک زرین فام کاشان با شش اثر رقم دار است. پژوهش حاضر مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است و با بهره گیری از منابع و اسناد کتابخانه ای انجام شده و هدف آن، معرفی و شناسایی ویژگی های آثار رقم دار المقری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که المقری از هنرمندان سفالگر در آن عصر بوده و انتساب عناوین دیگر همچون حامی هنرمند به وی، بی پایه و اساس است. همچنین به دلیل شیوه خاص وی در تلفیق تکنیک مینایی و زرین فام، یکی از هنرمندان بی همتا در زمانه خود بوده است.
تحلیلی بر زیبایی و کارکردهای معنایی قفل های مجسمه گونه ایرانی (نمونه ی موردی: قفل چالشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز به امنیت در ایران مانند سایر نقاط جهان نقش عمده ای در گسترش و ایجاد دکانهای قفل سازی داشته است. با این وجود نیاز به امنیت تنها دلیل قفل سازی در ایران نبوده و قفل یکی از عوامل برآوردن نیازهای معنوی ایرانیان نیز بوده است. قفل از این منظر حاوی مفاهیم رمزی است و چون دفتری که گشوده شود، رازهای نهانی در سینه دارد. اما عامل زیبایی در قفل و نظایر این هنر-صنعت همیشه ارادی و تابع انتخاب نبوده است. بلکه ناشی از تهمید و شگرد هنرمندان ایرانی در گریز از محدودیتها و تحریمهای عمدتا مذهبی و ایدئولوژیک بوده که آزادی هنر را محدود میکرد. اگر منع شده بود برای ساخت مجسمه و شمایل نگاری، ابزارهایی همچون قفل را [که استفاده از آن ناگزیر می نمود] تبدیل به زمینه ای میکرد برای هنرنمایی. اگر در معماری یا جاهای دیگر نمی توانست مجسمه های عظیم بسازد و در جای جای بنا به نمایش بگذارد، از سرستونها و درون کتیبه ها گرفته تا قفل و ... آنها را با شگردهای زیبایی شناسانه با وجوه کاربردی در هم می آمیخت. از دیگر منظر، قفل به تبع درآمیختگی صناعت و زیبایی در ایران زمین، مشحون از بارقه های زیبایی شناسانه ایرانی است. ادغام این ظرائف و هنرورزی ها تا به حدی میرسد که قفل ایرانی همچون مجسمه مینماید. التفات بیشتر ما به قفلهای چالشتر در این تحقیق به علت دسترسی بهتر و همچنین ظرافت و زیبایی آن است. قفلهای چالشتر از این منظر شهرت جهانی دارند. این قفلها علاوه بر زیبایی و ظرافت، از کارکردهای نمادین نیز بی بهره می باشند. قفلهای مجسمه گونه مورد مطالعه نیز از کتاب قفلهای ایرانی پرویز تناولی تهیه شده است. این پژوهش قصد دارد با تحلیلی بر زیبایی های هنری و کارکردهای رمزی مندرج در قفل های مجسمه گونه ایرانی، مسیر بازشناخت بهتر کارکردهای هنری و زیبایی شناسانه هنر-صنعتهای ایرانی خصوصا آنهایی که به لحاظ محدودیتهای ایدئولوژیک برای هنرمند-صنعتگر ایجاد شده بود، را هموار سازد و بر تمهید و شگرد های صناعتی –هنری صنعتگر-هنرمند ایرانی نقبی بزند.
سیر تکوین قاب بندی و فضابندی در آثار تذهیب تاج الدین محمدحیدر شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذهیب یا زراندودکاری از شاخه های هنر نقاشی ایرانی محسوب میشود. هنرمندان زیادی در ادوار مختلف تاریخ ایران در این هنر مهارت داشته اند و آثار فاخری را برجای گذاشتهاند که اغلب در حاشیه نگاره ها، متنون ادبی و قرآنی کار شده است. از جمله مذهبان ایران در دوران صفوی و در مکتب شیراز تاج الدین محمدحیدر مذهب شیرازی(قرن 11هجری قمری) بوده است که آثار کم نظیر و متفاوتی را از خود به یادگار گذاشته است. در این پژوهش به تفکیک فضاهای رنگی و قاببندی و فضابندی آثار تاجالدین حیدر موجود در موزه توپ قاپی پرداخته شده است که از مهم ترین دغدغه های هنرمندان مذهب به شمار میآمده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده قصد دارد به این سوالات پاسخ دهد که اولا تفاوت بین اصلاحات فنی قالب، فضابندی و قاب بندی چیست، ثانیا تاج الدین محمد حیدر شیرازی در آثارش از چه نوع قالب ها، فضابندی و قاب بندی استفاده کرده است و ویژگی قاب بندی آثار وی چیست؟ با توجه به نتیجه انجام گرفته تفاوت قالب، فضابندی و قاببندی در این است که منظور از قالب فرم کلی و نهایی اثر تذهیب است و فضابندی یعنی تفکیک فضای کلی اثر به بخش های کوچکتر و قاببندی به معنای استفاده از جداول، نقوش، اسلیمیها و غیره برای تزیین بخش های فضابندی شده است. همچنین با توجه به تحلیل های صورت گرفته در آثار تاجالدین حیدر بیشتر از حاشیه هندسی، قاب اسلیمی و قاب های کنگرهدار استفاده کرده است. ضمنا با توجه به محاسبات و اندازهگیریهای انجام شده نیز میتوان گفت که به طور میانگین بین 30 تا70 درصد فضا به حاشیه اختصاص داده شده و همچنین متن آثار هم به طور میانگین بین 30 تا 60 درصد فضا را اشغال کرده است که نشان می دهد وی از قاعده مشخصی در فضابندی استفاده نمی کرده و بیشتر سعی در خلق آثار متنوع و متفاوتی داشته است.
باز اندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نگاره های جامع التواریخِ رشیدالدین فضل الله همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمان ایلخانی به دلیل حضور همراه با جبر در ایران، نیازمند مشروعیت بخشی به خود با هر ابزار ممکن بوده اند. اثبات قدرت و توانایی بالقوه این قوم و حاکمان منتخب آن ها در کشورداری و جنگاوری یکی از وجوه این مشروعیت بوده است؛ بنابراین در این دوره مشروعیت براساس منشأ قدرت شکل می گیرد و «قدرت» در مرکز توجه کتب تاریخی و شاهنامه ها نمایان می شود. بر این اساس نگارش و مصورسازی کتاب های تاریخی به ابزاری برای مشروعیت طلبی مغولان تبدیل می گردد. یکی از این کتب، کتاب جامع التواریخ اثر شیخ فضل الله همدانی است که به عنوان موردمطالعه با رویکرد گفتمانی و با شیوه ی تحلیل گفتمان میشل فوکو بررسی شده است. فوکو علاوه بر قدرت، از طریق اعمال قدرت که از آن به استفاده از زور تعبیر می کند، به اعمال قدرت از طریق کسب مقبولیت نیز اعتقاد دارد. این پژوهش در نظر دارد با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به این سؤال اصلی پاسخ دهد؛ قدرت و گفتمان حاکمان ایلخانی در نگاره های جامع-التواریخ چگونه نمود پیدا کرده است؟ در این نوشتار قصد داریم با تحلیل نگاره های جامع التواریخ، بازتاب گفتمان قدرت و مقبولیت ایلخانان را در این نگاره ها بررسی کنیم. از طریق انجام این پژوهش می توان چگونگی بهره گیری از هنر برای مشروعیت طلبی توسط حاکمان ایلخانی را بر اساس نظریه ی قدرت و گفتمان فوکو به دست آورد و پی برد که در این دوره تاریخ و هنر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و مشروعیت طلبی در گفتمان سیاسی به کاررفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نمایش قدرت حاکمان مغول که با استفاده از اِلمان های قدرت در نگاره های جامع التواریخ به کاررفته است در راستای مسائل سیاسی و برای مشروعیت طلبی بوده است. حاکمان ایلخانی با بهره گیری از تسامح مذهبی و پذیرش دین، فرهنگ و هنر قوم مغلوب، سعی در موجه نشان دادن حاکمیت خود داشته اند.
خوانش شمایل شناسانه عناصر بصری حاکم در سکه های ایلخانی از منظر گفتمان مذهب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکه های ایلخانی از نقطه نظر زیباییِ نقش مایه ها و تنوع شعائر مذهبی، از بهترین سکه های اسلامی اند که می بایست موشکافانه و دقیق ازمنظر شمایل شناسانه بررسی گردند تا بن مایه های اندیشه و فلسفه وجودیِ آن ها شناسایی گردد. مهم ترین جریان فکری که از هرلحاظ تأثیری عمیق بر ضرب عناصر بصری روی سکه ها گماشت، گفتمان مذهب بودکه با توجه به گرایش های متنوع مذهبی ایلخانان، تحت تأثیر باورهای مذهبی در زیباترین شکلش روی سکه ها حک گردید. هدف از پژوهش، بررسی نقش مایه های غالب بر سکه های ایلخانی با رویکرد شمایل شناسانه طی گام های سه گانه توصیف، تحلیل و تفسیر است که به پیوندهای عمیق مکنون بین ظاهر یک متن تصویری و آنچه خارج از متن به صورت قراردادهای مذهبی تعریف شده است، دست یابیم. پژوهش حاضر با رویکردی متفاوت از شیوه های مرسوم سکه شناسی، در پی پاسخ به این پرسش است که ازمنظر شمایل شناسانه اروین پانوفسکی، عناصر بصریِ حاکم در سکه های ایلخانی چگونه تحلیل و تفسیر می گردند؟ فرضیه آن است که صرف نظر ازمنظر زیبایی شناسانه، این عناصر بر مفاهیم فراتری دلالت می نمایند که هم سو با باورهای آیینی و اعتقادهای مذهبی متنوع ایلخانیان است. پژوهش به روش تحلیلی تاریخی، با استناد به مطالعات کتابخانه ای، بررسی میدانی و گزینش هدفمند داده های موزه ای نشان می دهد عناصر حاکم در سکه های ایلخانی در دوران حاکمیت حاکمان بزرگ مغول به سوارکار با تیر وکمان، ستاره داوود، شمعدان یهودی و مثلث و در دوران حاکمیت یاسا به شیر، خرگوش و در دوران اسلامی به شیر، خورشید و شیر و خورشید ارجاع داده می شوند که هرکدام با معانی قراردادی خاصی با مفاهیم فلسفی موجود در ادیان شَمنی، بودایی، یهودی، مسیحی و اسلام قرابت داشته و مشاهده گردیده که در دوران حاکمیت یاسا و اسلامی، تحت تأثیر سیاست های دینی همچون تسامح و تساهل، مصلحت اندیشی و یا بی سیاستی، ضرب نقش مایه ها به همراه شعائر مذهبی روی سکه ها صورت گرفته است.
بررسی عوامل مؤثر بر طراحی پارچه های غیاث الدین علی نقشبند یزدی در دوره صفوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
7 - 20
حوزههای تخصصی:
بدون شک دوره صفوی از مهمترین و پررونق ترین ادوار پارچه بافی ایران محسوب می شود. در این دوره انواع پارچه های ابریشمی، مخمل، زری و دیگر انواع پارچه به سفارش دربار بافته می شد. شهر یزد در اواخر قرن دهم هجری، از مهم ترین مراکز پارچه بافی بود و خواجه غیاث الدین علی نقشبند یزدی پایه گذار مکتب پارچه بافی یزد، از هنرمندان مطرح دربار و مورد علاقه شاه عباس بود. این مقاله با هدف بررسی مهمترین عوامل مؤثر بر طرح و نقش پارچه های غیاث در دوره صفوی، بر آن است تا طر ح ها و نقوش پارچه های غیاث را معرفی نماید. بدین منظور بر اساس هدف بنیادی- نظری و روش توصیفی، تحلیلی و شیوه کتابخانه ای و مشاهده ای، اطلاعات گردآوری شد. نتایج حاکی از آنست که انواع طرح و نقش پارچه های غیاث از طرفی با اقتباس از نگارگران مکتب تبریز همچون کمال الدین بهزاد، سلطان محمد و محمد هروی و همچنین نگارگران مکتب اصفهان، همچون رضا عباسی و پیروانش و از طرفی با اقتباس از موتیف های زینتی پارچه های دوره های پیشین و همچنین هنر چینی و خط نوشته ها خلق شده اند؛ ضمن آنکه غیاث با بهره گیری از نقوش فرش تبریز، زیلوی یزد، نقوش گیاهی و حیوانی خاص طبیعت و اقلیم یزد و همچنین شیوه های ابداعی و شخصی در طراحی پارچه توانسته شیوه ای منحصر بفرد و خاص مکتب یزد خلق کند.
برنامه ریزی راهبردی در هنر فیروزه تراشی شهر مشهد و راهکارهای برای توسعه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان شهر جهانی سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی از سوی شورای جهانی صنایع دستی انتخاب شده است. معدن سنگ فیروزه نیشابور، در نزدیکی شهر مشهد قرار دارد. استفاده از سنگ فیروزه در ایران از عهد باستان رایج بوده و در دین اسلام نیز تأکید شده است. هنر فیروزه تراشی از هنرهای کاربردی بوده و هنرمندان فیروزه تراش شهر مشهد که با سعی و تلاش کار می کنند، پیشرفت چندانی نداشته اند. پژوهشی در زمینه پیشرفت این هنر ملاحظه نشده است. هدف از پژوهش حاضر، شناخت چالش های موجود در هنر فیروزه تراشی، بر اساس اصول برنامه ریزی راهبردی در شهر مشهد می باشد. بنابراین سؤال اصلی این چنین تبیین می شود. برای بهبود شرایط موجود در هنر فیروزه تراشی شهر مشهد و رسیدن به شرایط مطلوب چه راهکارهای وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش کیفی توصیفی-تحلیلی از نوع تحلیل محتواست؛ و با استفاده از ماتریس ارزیابی به بررسی هنر فیروزه تراشی در شهر مشهد پرداخته شده است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و تحقیق میدانی از نوع مصاحبه، و جامعه آماری با روش هدفمند، تعداد ده نفر از افراد آگاه بوده؛ مصاحبه ها کدگذاری شده و در جداول درج شده است. نتیجه این که در استخراج سنگ فیروزه با استفاده از متخصصین سنگ معدن، کمال بهره وری اتخاذ شود، آموزش و مهارت عملی، به طور همزمان باشد؛ و از پیشکسوتان این حرفه در بخش آموزش مهارت های عملی به دانش آموختگان، دعوت به عمل آید. برای رسیدن به شرایط مطلوب، ساخت زیورآلات فیروزه مطابق با استانداردهای جهانی را ارتقا بخشیده؛ با ایجاد بازارهای اینترنتی و اتصال به بازارهای جهانی می توان به جای صدور سنگ تراش خورده فیروزه، زیورآلات فیروزه را صادر کرد.
قورخانه: کارخانه صنعت و هنر (نگاهی به کارکردهای هنری قورخانه در عصر قاجار)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
قورخانه از دوره صفوی، بخش مهمی از تشکیلات و بیوتات حکومتی بوده و در دوره قاجار نیز ادامه داشته است. در این تشکیلات حکومتی، امور مربوط به ساخت وساز ابزارآلات و ادوات جنگی انجام می گرفته است اما از دوره قاجار و به دستور ناصرالدین شاه، عملکرد قورخانه متفاو ت تر از قبل می شود. به امر وی ساختمان قورخانه در ضلع شمالی ارگ سلطنتی، حد فاصل میدان توپخانه، خیابان مریضخانه(سپه) و جلیل آباد(خیام) بنا می شود. این ساختمان شامل کارگاه ها و کارخانه های متعددی بوده که با عنوان "قورخانه مبارکه" و ذیل یک "وزارتخانه" اداره شده و مورد توجه و حمایت مستقیم پادشاه بوده است. امروزه از ساختمان قدیم، فقط سردر آجری و بخشی از دیوار باقی مانده و بقیه به ایستگاه مترو تبدیل شده است. در اهمیت قورخانه باید خاطرنشان کرد که این تشکیلات منحصر به وجه نظامی اش نبوده بلکه تأثیرش در عرصه هنر نیز مشهود است. این پژوهش، عملکرد قورخانه را بررسی کرده و پاسخگوی این سؤال است که آیا قورخانه منحصراً کارخانه تولید جنگ افزار بوده یا محصولات دیگری نیز داشته که بتوانند در زمره آثار هنری قرار گیرند؟ این مقاله برای اولین بار با روش تحلیلی تاریخی، به موضوع تولیدات آثار هنری در قورخانه می پردازد. بررسی مدارک و اسناد تاریخی، و نمونه های موجود، این یافته را تأیید می کند که متأثر از جریان های اثرگذار صنعت غرب، قورخانه مهم ترین کارگاه بزرگ و مجهز صنعت و هنر در آن دوران بوده که علاوه بر ساخت تجهیزات جنگی مانند توپ، تفنگ و...، تولیدات با ارزش زیبایی شناسانه و هنری از جمله انواع مجسمه ها، درهای بزرگ ریخته گری شده فلزی و آثار چوبی و بلورجات و موارد متنوع دیگر نیز داشته است.
شیوه قزلباش مکتب شیراز
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
7 - 16
حوزههای تخصصی:
شیوه صفوی مکتب شیراز تابعی از جریان های هنری پایتخت صفویان در تبریز، قزوین و اصفهان بود. این شیوه که می توان بدان شیوه قزلباشی مکتب شیراز اطلاق کرد، اندکی پس از استقرار امیران طایفه ذوالقدر در فارس پدید آمد و هنرمندی چون قاسم بن علی (ملک قاسم شیرازی) در پدیداری آن سهمی در خور داشت و همو بود که ویژگی های شیوه قزلباشی پایتخت صفویان را در نسخه نگاره های شیراز وارد کرد و هنرمندان دیگر به تبعیت از او، این شیوه را ادامه دادند و آن را جایگزین شیوه ترکمانی مکتب شیراز کردند. تأکید بر عناصر معماری، حضور جامه های صفوی و از جمله تاج حیدری پیکره ها، ورود جلو ه هایی از زندگی روزمره مردم که بازتابی از مشارکت مردم در آداب و سنن مذهبی و اجتماعی عصر صفوی بود، وجود تذهیبی پرمایه به ویژه در سرلوح ها و بخش های تزئینی نسخه ها و حواشی و تشعیرهای غنی از خصوصیات شیوه صفوی مکتب شیراز بود. بیشتر نسخه ها را شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، یوسف و زلیخای جامی، ظفرنامه علی یزدی، کلیات سعدی، دیوان حافظ و در نیمه دوم قرن دهم هجری نسخه های مجالس العشاق در برمی گرفت. انتخاب این نسخه ها با توجه به تحولات هنری پایتخت صورت می گرفت. مثلاً با کناره گیری شاه طهماسب از حمایت هنری و پرداختن به امور مذهبی و اخلاقی، در شیراز کتاب آرایی نسخه های مجالس العشاق که متنی عارفانه و اخلاقی بود، رواج یافت. به نظر می رسد که امیران طایفه ذوالقدر چندان علاقه ای به حمایت هنری نشان ندادند چون نامی از آنها در کتابت نسخه ها دیده نمی شود. در این مقاله، شکل گیری و فراز و فرود شیوه صفوی مکتب شیراز فحص می شود و عوامل پدیدآور آن از نسخه نگاره ها تا مذهبان، نقاشان و کاتبان با روش توصیفی و تحلیلی که برآمده از روش استقرایی است، تتبع شده است.
تبیین قابلیت نقوش قالی در هویت بخشی ایرانی به بسته بندی کالاها (مطالعه موردی: نقوش قالیِ بندیِ یلمه بروجن و میناخانی ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
179 - 192
حوزههای تخصصی:
در دنیای معاصر توجه به هویت هر ملتی از جایگاه خاصی برخوردار است. یکی از مواردی که می تواند معرف هویت ملت در سطح ملی و بین المللی باشد، بسته بندی محصولات است. پژوهش حاضر با هدف توسعه تأثیرگذاری هویت ایرانی در طراحی بسته بندی کالا به تحلیل قابلیت های گرافیکی نقوش دو طرح قالی ایرانی پرداخته و به دنبال پاسخ به این پرسش ها بوده است که آیا استفاده از این نقوش در بسته بندی می تواند موجب توسعه نفوذ هویت ایرانی باشد؟ و در صورتی که پاسخ به این سوال مثبت است، با چه روش هایی می توان از قابلیت های زیباشناختی نقوش قالی ایرانی در طراحی بسته بندی محصولات ایرانی استفاده نمود؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده و در آن، با تحلیل بصری نقوش قالی طرح شکسته بندی یلمه بروجن و نیمه گردان میناخانی ورامین، 12 نمونه طراحی بسته بندی با بهره گیری از طرح و نقش این دو قالی ارائه شده است. درنهایت این نتایج به دست آمد که استفاده از نقوش سنتی قالی در بسته بندیِ کالاهای ایرانی، برای مخاطب ایرانی آشنا بوده و برای مخاطبینِ خارجی نیز تداعی کننده و یادآور نقوش ایرانی هستند، بنابراین تکرار تماشای یک نقش در ذهن مخاطب می تواند یکی از راه های دستیابی به توسعه نفوذ هویت ایرانی باشد. ضمن این که یک بسته بندی محکم و زیبا می تواند سالیان سال در خانه افراد نگهداری شود. هم چنین نقوش قالی های ایرانی این قابلیت را دارا بودند تا به روش های کلی و کاربردی شامل استفاده از طرح کلی و نقش و نگارها به طور مستقل، طرح و نقوش در ترکیب با سایر عناصر، و یا طرح کلی قالی و نقوش با ایجاد تغییراتی در فرم اصلی، در طراحی بسته بندی مورد استفاده قرار گیرند و بدین ترتیب طرح های متفاوتی خلق شوند.
راهکارهای احیاء و بهینه سازی "قالی پَرو"، دستبافته ناشناخته لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستبافته بومی«قالی پرو»، هنر- صنعتی خانگی است که توسط زنان روستایی منطقه پلدختر لرستان و روستای ولیعصر (عج)، از پارچه های بلااستفاده و دورریز بافته می شود و با وجود قابلیت های زیبایی شناسانه و کاربردی آن، امروزه به دلایل مختلف کم تر مورد توجه و استقبال واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف یافتن راهکارهایی جهت احیاء و بهینه سازی تولید و عرضه «قالی پرو» شکل گرفته است. از این رو لازم است در ابتدا به آسیب های موجود در مسیر تولید این دستبافته پرداخته شود تا راهکار هایی در پاسخ به سوالات تحقیق ارائه نمود که عبارت اند از: چگونه می توان قالی پرو را به عنوان یک هنر - صنعت خانگی احیاء نمود؟ و احیاء قالی پرو چه فایده ای به دنبال دارد؟ جهت دستیابی به پاسخ های مناسب، از روش زمینه محور برای تحلیل داده ها به شیوه توصیفی- تحلیلی استفاده شد و اطلاعات، به طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شدند. با تحلیل داده ها که به روش کیفی انجام شد، راهکارهای به دست آمده، به بازنگری و اصلاح در سه شاخه تولید، توزیع و مصرف، معطوف گردید. پاره ای از راهکارها عبارت اند از: معرفی و شناساندن قالی پرو در بازارها، تعریف کاربرد ها و روش های اجرایی جدید برای این دستبافته و استانداردسازی کارگاه های تولیدی آن. اصلاح موارد مذکور، ضمن حفظ میراث بومی و سنتی منطقه، زمینه ساز ایجاد اشتغال خواهد بود.
تحلیل شمایل شناسانه سیر استحاله نگاره اسکندر و درخت سخنگو از دوره ایلخانی تا دوره صفوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
81 - 93
حوزههای تخصصی:
استمرا ر حیات داستان «اسکندر و درخت سخنگو» در آثار هنری، که یکی به عنوان پادشاهی غیر ایرانی ولی محبوب و دیگری درخت پرآوازه پیشگو است، این روایت را پر اهمیت می نماید. از این رو بسزا است تحلیل بیشتری در سیر استحاله این روایت به عمل آید که متناسب با هدف پژوهش، سه نگاره از سه دوره مختلف همچون دوره ایلخانی ، تیموری و صفوی انتخاب شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی تاریخی و از لحاظ هدف، بنیادی و رویکردی کیفی داشته و اطلاعات ضروری تحقیق با استفاده از روش های اسنا دی و منابع کتابخانه گردآوری شده است. با تجسس سیر استحاله در سه نگاره انتخابی که متأثر از جریانات اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی سه دوره زمانی مغول ، ترکی مغولی و ایرانی است، به سیر تحولات و رمز گشایی نقش مایه اسکندر و درخت سخنگو بر اساس روش اروین پانوفسکی پرداخته شده است. از مهم ترین یافته های حاصله می توان این گونه بیان داشت که اسکندر مقدونی در این سیر تاریخی از یک شخصیت منفی و شوم به یک فرد افسانه و مقدس با ظاهری متفاوت تغییر شکل پیدا کرده است. دلیل این استحاله منطبق با اهداف حاکمان سه دوره نظیر تثبیت قدرت ، مشروطیت حکومت و رسیدن به ملّیتی ایرانی است. همچنین سیر استحاله درخت سخنگو در سه نگاره مورد بررسی قرار گرفته که در نهایت در نگاره سوم منجر به نقش واق شده است. این نقش که با زیبایی و قدرت در مقابل اسکندر جلوه می نماید و سعی در انتقال پیامی است که در لایه های زیرین معنایی نگاره ها قرار گرفته است. این تضاد معنایی نشان از پایدار نبودن قدرت این حاکمان است که به زیبایی در نگاره ها جانمایی شده است.
بازجُست بن مایه نقش هارپی در هنر ایران از دوره باستان تا سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هنر پیشااسلامی ایران، نقش جانوری ترکیبی دیده می شود که به هارپی معروف است. این نقش، دارای سر انسان و بدن پرنده است و به عنوان موجودی فرازمینی، پیک مرگ و رهایی روح از جسم مطرح شده است. آغاز به کارگیری این نقش در هنر ایران باستان از دوره ایلام میانی و در هنر اسلامی، دوره سامانیان است. اوج حضور آن در آثار سفالی و فلزی دوره سلجوقی است. استفاده از این نقش در مقایسه با دیگر نقوش ترکیبی، میزان اهمیت آن را نشان می دهد و مؤکد هدفی برتر از تزیین صرف توسط هنرمند، یعنی انتقال مفاهیمی در حوزه دین، اعتقادات و فرهنگ است. نوع ترکیب این جانور در هنر ایران پیشااسلامی و اسلامی در عین شباهت، دارای تفاوت های ساختاری است که در طول زمان، باعث تغییر در محتوا و مفهوم آن گردیده است. در برخی دوره ها، هنرمندان برای القای مفاهیم خاص و جدید، از سر زن و عناصری همچون تاج برای تغییرات ساختاری هدفمند استفاده می کردند تا مفاهیم خاصی همچون شکوه شاهانه را منتقل نمایند. در دوره پیشااسلامی، این نقش دارای شاخصه های خاص همچون پای انسان یا چهارپا، نقوش گیاهی، دم ماهی و شاخ؛ و در دوره اسلامی با نقوش گیاهی پیچان، هاله نور و در آثار کاربردی همچون ظروف و مجسمه های تک پیکره دیده شده است. مطالعه و نمایش سیر تحول این نقش بر اساس فرم و محتوا در هنر ایران از دوره باستان تا دوره سلجوقی و سپس یافتن عوامل مشترک و متمایز در منقوش شدن آن در دوره پیشااسلامی و اسلامی، از پرسش های مطرح شده در این پژوهش است. نتایج نشان می دهد مذاهب پیشااسلامی و اسلامی، گسترش علوم و به ویژه نجوم، ادبیات کهن به خصوص شاهنامه؛ و عقاید و باورهای عامه از دلایل مؤثر در نمایش این نقش بوده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ایاسنادی انجام پذیرفته است.
مطالعه ی تطبیقی سفره آردی خراسان جنوبی و سفره بافی خراسان شمالی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
65 - 80
حوزههای تخصصی:
بافته های داری جزء اولین تولیدات بشر ابتدائی و از متنوع ترین تولیدات در حوزه طرح، نقش و مواد مصرفی در سطح کشور و بعضاً دنیا می باشد از اینجمله "سفره بافی یا سفره آردی" که جزء بافته های داری محسوب و جنبه خود مصرفی داشته و از الیاف ریسیده شده پشم شتر و یا گوسفند به صورت خودرنگ و یا رنگرزی گیاهی بر روی دارزمینی و با استفاده از نقوشی همچون بز، قوچ یا اشکال هندسی در وسط و حاشیه آن که به طور ذهنی و برگرفته از طبیعت پیرامون، در برخی از روستاهای شهرستان قاینات خراسان جنوبی و شهرهای خراسان شمالی بافته می شود که به جهت اسم و کاربرد با یکدیگر تشابه دارند. چنین به نظر می رسد تا کنون این دو دست بافته تا کنون با یکدیگر مورد تطبیق قرار نگرفته اند لذا در این تحقیق که به روش تطبیقی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی می باشد سعی در بررسی تفاوت ها و شباهت ها در این دو نوع دست بافته با توجه به هم نامی و کاربرد دارد.
واکاوی سرامیک های گتومونو ژاپن بر مبنای معیارهای زیبایی مینگی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
77 - 88
حوزههای تخصصی:
سرامیک های «گتومونو»، همان سفالینه های دست ساز ژاپنی است که توسط سفالگرانی ناشناس ساخته می شوند و از لحاظ معیارهای زیبای شناختی «مینگی» از امتیاز ویژه ای برخوردارند. مینگی، جنبش پیشه ی هنرهای مردمی ژاپن است که، جهت حفظ آثار دستی ژاپن در مقابل تحولات مدرن ژاپنی پایه گذاری شد. مینگی، در هنر- صنعت سفال و سرامیک در دنیا بسیار شناخته شده است، اما متأسفانه در ایران، به علت کمبود پژوهش و منابع، عموماً ناشناخته مانده است. این مقاله ضمن بررسی نحوه ی شکل گیری جنبش مینگی و ارتباط آن با حوزه ی سرامیک، درصدد است، معیارهای زیبایی شناختی مینگی را جهت شناسائی و ریشه یابی زیبایی های نهفته در سرامیک های گتومونو بومی و مردمی ژاپن مورد استفاده قرار دهد، و با بهره گیری از مفاهیم فلسفی و فرهنگی ژاپن، به تفسیر آن ها بپردازد. در این تحقیق، از روش توصیفی-تحلیلی جهت تبیین مطالب استفاده شده و گردآوری مطالب نیز به صورت کتابخانه ای بوده است. نتایج به دست آمده از پژوهش، نشان داده است: سرامیک های گتومونو که با هدف کاربرد روزانه، به صورت جمعی برای گروه های مختلف مردم ساخته می شود، از دیدگاه زیبایی شناختی از سایر نمونه هایی که به صورت فردی تولید می شوند، برترند؛ چرا که از نیروی سنت بهره مندند و زیبایی شان مدیون سادگی، طبیعت گرایی، کاربردی بودن و دارا بودن قابلیت تکثیر آن هاست، که تمام این موارد در طرح، فرم، و ساخت این آثار به صورت ناخودآگاه توسط سفالگر ناشناس برمبنای اعتقادات بومی، مذهبی و ملی گرایانه چون شینتوئیزم، تائوئیزم و بودیسم، فارغ از هرگونه ادعا و با نهایت خلوص حفظ شده است.
بررسی تطبیقی آرایه های تزیینی معماری هخامنشیان و نقوش هنرهای دستی آن دوره
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
17 - 34
حوزههای تخصصی:
هنر هخامنشیان تلفیقی از هنر ملل تابعه و هنرهای بومی منطقه بوده و بخش عظیمی از آن در خدمت حکومت بوده است. نظر به اینکه در اکثر مقالات و کتب نگارش شده درباره نقوش دوره هخامنشی بیشتر به مطالعه هر نقش به طور مجزا و یا تطبیق با نقوش مشابه در سایر ملل یا ادوار پرداخته شده، این تحقیق با مورد مطالعه و تطبیق قرار دادن نقوش پُر کاربرد این دوره، با قرار دادن آنها در دو دسته نقوش متعلق به آثار معماری و نقوش متعلق به هنرهای دستی با تأکید بر آثار فلزی و مُهرها، به بررسی آنها از زاویه متفاوت پرداخته است. در این پژوهش، هدف بررسی میزان تطابق و ارتباط نقش مایه های موجود در آثار معماری تمدن هخامنشیان با آثار صنایع دستی همان دوران است و یافتن ارتباط فرمی و محتوایی بین نقوش هنرهای دستی (با تأکید بر مهرها و آثار فلزی) دوران هخامنشی با آرایه های معماری آن دوره است. تحقیق پیشِ رو از حیث روش، پژوهشی توصیفی تطبیقی تحقیق پیش رو از حیث روش، پژوهشی توصیفی تطبیقی است و نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر آن است که نقوش شیر، گاو و گل لوتوس در حالت های مختلف و ترکیبی بیشترین کاربرد را در معماری و هنرهای دستی داشته و چگونگی اشتراکات و تفاوت ها در نقوش به کار رفته در این دو گروه آثار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجود اشتراکات و تفاوت ها در نقوش به کار رفته در این دو گروه آثار است و نشان می دهد هنر این دوره با تأثیرپذیری از عواملی نظیر قدرت حاکم، عقاید و باورها، اقلیم و حتی احساسات و ترس های حاکم بر جامعه شکل گرفته است، همچنین وجود سفارش دهنده مشترک، یعنی قدرت حاکم، برای بیشتر آثار و ارتباط بین هنرمندان معمار و هنرمندان هنرهای دستی، عامل دیگر وجود نقوش مشترک در این دوره است.
خوانش روایت کین خواهی کیخسرو، درکاشی نگاره زرین فام ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی زرین فام ازجمله فنونی است که بستر بسیار خوبی برای نقاشی روی بوم سرامیک لعابدار را فراهم کرده است. دوران ایلخانی به عنوان اوج شکوفایی نقاشی زرین فام مطرح است. آثار بی شماری روی انواع کاشی و کتیبه و ظروف با تکنیک زرین فام نقاشی شده اند. خوانش و فهم بسیاری از این آثار همچنان بررسی و مطالعه نشده است و جای پژوهش بسیاری را می طلبد. این آثار داری مضامین مختلف مذهبی، ادبی، ملی و ... هستند. داستان های ادبی همواره منبع الهام هنرمندان در پیوند با ادبیات در دوران اسلامی بوده اند. شاهنامه فردوسی تألیف قرن چهارم ه .ق ازجمله منابعی است که هنرمندان، بخش های مختلف شاهنامه را در آثارشان بازتاب داده اند. از این رو، در این پژوهش تلاش شده است تا یک اثر زرین فام متعلق به دوره ایلخانی، مورد تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، برای پاسخ به این پرسش که «نقاشی این اثر بیانگر چه مضمونی است؟ و روایتگر چیست؟» تلاش می شود تا با بررسی و شرح تصاویر اثر، در تطبیق آن با متن اشعار فردوسی، به خوانش روایی کاشی نگاره پرداخته شود. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است و گِردآوری مطالب میدانی و کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد این کاشی نگاره زرین فام دارای مضمون ادبی و برگرفته از داستان نبرد کِی خسرو با افراسیاب در شاهنامه فردوسی است و نقاش اثر، به صورتی خلاقانه بخشی از این داستان را به تصویر کشیده است. در انتهای کتیبه آن سال، ساخت کاشی به سال 661 ه .ق ذکر شده است. یکی از ویژگی های خلق آثار ادبی در کاشی کاری اماکن مقدس، انتقال روایات به مخاطبان است به گونه ای که با نشان دادن تصاویری از مفاهیم شجاعت، آزادگی، رنج، رشادت، شرارت و عدالت؛ برای پندگرفتن مخاطبان است تا واکنش بیننده را برانگیزانَد و آن ها را به تأمل وادارد .
تحلیل نقوش مینای سیاه (سیاه قلم) قوم صابئین مندایی اهواز براساس نظریه بازتاب فرهنگی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
51 - 73
حوزههای تخصصی:
قوم صابئین مندائی اهواز در استان خوزستان از اقلیت های دینی و منسوب به ادیان توحیدی هستند که نام آنها در قرآن کریم نیز ذکر شده است. این قوم به صنعت زرگری، طلاسازی و بالاخص هنر مینای سیاه شهرت دارند و به این هنر به عنوان صنعت اجدادی اشتغال دارند. نظام دینی این قوم یک نظام بسته و بدون ویژگی تبلیغ می باشد. از آن جا که بین هنر اقوام و عقاید ایشان در همه فرهنگ ها ارتباطات و پیوستگی وجود دارد؛ بنابراین اهمیت فرهنگ و هنر قومی و ضرورت مطالعه ی این دو مورد در بستر اجتماعی موجب شناسایی ویژگی های خاص هنری اقوام می گردد، همین امر ضرورت انجام پژوهش هایی در این خصوص را طلب می کند. چگونگی بازتاب فرهنگ بومی در نقوش به کار رفته در هنر مینای سیاه (سیاه قلم) قوم صابئین مندائی اهواز نیز زمینه ساز شناخت فرهنگ بومی و عقاید مرسوم قوم صابئین مندایی و معرفی هنر بومی مینای سیاه در بین ایشان می گردد. شناسایی نقوش هنر مینای سیاه و ارتباط این نقوش با فرهنگ قومی صابئین به عنوان هدف پژوهش حاضر است. بر این اساس مسئله تحقیق نیز بر چگونگی ارتباط بین نقوش تزئینی هنر مینای سیاه مندائیان و فرهنگ بومی ایشان استوار است. اطلاعات و داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای و داده های اسنادی و میدانی گردآوری شده است و تحقیق بر اساس ماهیت با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد رابطه ی مستقیمی بین هنر مینای سیاه قوم صابئین مندائی و فرهنگ بومی ایشان وجود دارد و موضوع هجرت و جغرافیای زیستی (در کنار آب های روان و محیط بیابانی) از مهم ترین مضامین در ایجاد نقوش در هنر ایشان است.