فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۲۱ تا ۵٬۰۴۰ مورد از کل ۹٬۸۷۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۵۸-۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش معرفی عوامل کلی تأثیر گذار در مکان گزینی و استقرار اولیه روستاها است. مکان گزینی اولیه یک روستا نقش مهم و اساسی در سکونت اهالی آن روستا دارد . اگر مکان گزینی به صورت اصولی صورت گیرد، شکل گیری روستا روندی صعودی داشته، بنابراین ساکنین از هر لحاظ دارای آسایش خواهند بود. در شکل گیری هسته اولیه یک روستا عوامل متعددی دخیل هستند. این عوامل باید به حدی تأثیر گذار باشند که انگیزه ایجاد سکونتگاه های جدید و توسعه و گسترش کالبد روستا را برای توسعه آن فراهم آورند. در راستای بررسی عوامل مکان گزینی با بررسی نمونه های موردی دو روستای کزج و کلور در شهرستان خلخال، با برخورداری از بافتی تاریخی-مذهبی مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین روستاهایی که در بافت خود اماکن مذهبی دارند و به واسطه آن شاخص تر گشته اند روستاهای با بافت مذهبی نامیده می شوند. حضور امام زاده در یک بافت روستایی، نقش بسزایی در شکل گیری سکونتگاه ها در اطراف آن خواهد داشت که ریشه در اعتقادات مذهبی آن مردم را نشان می دهد. لذا در این مقاله تلاش گردید به این سوالات پاسخ داده شود که عبارتند از : چه عواملی در مکان گزینی اولیه روستاهای با بافت تاریخی- مذهبی مؤثر بوده و وزن کدام عامل بیشتر است؟ نقش منظرین امامزاده ها در بافت روستاهای استان اردبیل چگونه است و در این راستا با بهره گیری از اطلاعات و منابع موجود در کتابخانه ها، مراجعه به روستاهای مورد بررسی، مصاحبه حضوری با اهالی، انجام کروکی های مؤثر و با استفاده از روش تحقیق تحلیلی- پیمایشی و شیوه قیاسی به ارائه عوامل تأثیر گذار در مکان گزینی و شکل گیری بافت این دو روستا می پردازد. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که عواملی همچون وجود توپوگرافی(امنیت)، منابع آبی، وجود پتانسیل اقتصادی زمین به لحاظ خاک غنی و آب و هوای مناسب، نمادهای مذهبی(امام زاده)، تأثیر چشمگیری در مکان گزینی و شکل گیری هسته اولیه روستا دارند اما طبق یافته های تحقیق در روستاهای مورد مطالعه، عامل نمادهای مذهبی (امام زاده) با تدقیق بر سابقه حضور آن ها در این روستاها نسبت به دیگر عوامل بررسی شده از وزن بالایی برخوردار است که آن هم نشان از ریشه های اعتقادی و مذهبی ساکنین در این آبادی هاست. فاصله قرارگیری امام زاده ها در روستای کلور بافتی خطی را در خزش روستایی سبب شده است و تمرکز وجود امام زاده در مرکز روستای کزج بافتی متمرکز را برای این روستا شکل داده است.
مؤلفه های مسکن مطلوب در تعامل با محیط زیست مبتنی بر اندیشه های اسلامی
حوزههای تخصصی:
محیط زیست محل زندگی و تأمین کننده اصلی ترین نیازهای انسان است. این در حالی است که مشکلات محیط زیست امروزه به بحران جهانی تبدیل شده است. سرآغاز مشکلات زیست محیطی را شاید بتوان انقلاب صنعتی و نیاز بیشتر به مسکن و گسترش شهرنشینی و به تبع آن بهره گیری بی رویّه از طبیعت دانست. با ورود مدرنیته به ایران و تقلید همه جانبه از غرب، ایران نیز به عرصه ساخت وسازهای بی رویّه و استفاده حداکثری از منابع طبیعی و به تبع آن تخریب محیط زیست تبدیل شد. این در حالی است که در ایران پیشینه ای غنی از اندیشه های اسلامی وجود دارد و توجه به این اندیشه ها می تواند راه گشای این مشکل باشد. مسئله مسکن و تبیین نقش رابطه سه جانبه انسان، طبیعت و معماری از مهم ترین جنبه های زندگی انسان است و این سؤال مطرح می باشد که دین اسلام چه معیارها و اصولی را برای دستیابی به مسکن مطلوب معرفی می کند؟ بدین منظور در این مقاله با مطالعه اندیشه های اسلام، نحوه دستیابی به مسکن مطلوب بررسی گردید و با استفاده از نظریه «داده بنیاد متنی» معیارهای دستیابی به مسکن مطلوب اسلامی که در تعامل با محیط زیست باشد، بررسی شد؛ و به منظور درک آنچه باید اتفاق بیفتد تا به اصول مسکن مطلوب دست یابیم، مقایسه ای بین تفاوت های موجود بین معیارهای مسکن مطلوب اسلامی و مسکن معاصر در ایران صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد چهار اصل «وحدت گرایی»، «تعادل»، «ارتباط با طبیعت» و «ایمان و تدین» اصول اساسی در دستیابی به تعامل با محیط هستند که باید در طراحی مسکن مد نظر قرار گیرند. همچنین در این مسیر، مدلی برای دست یابی به مسکن مطلوب اسلامی ارائه گردید. این مدل نشان می دهد که مسکن اسلامی می تواند به بازگرداندن هویت به آثار معماری، کاهش آسیب به محیط زیست و احیای فرهنگ اسلامی در عین بهبود روابط اجتماعی و توسعه اقتصادی کشور در زمینه های مختلف از جمله بهره وری انرژی و حفظ منابع طبیعی کمک کند.
شناسایی و تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر محیط پاسخ ده در محلات از منظر جهان بینی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
21-36
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت شهرها و تغییر زندگی به زندگی ماشینی افراد، کمرنگ شدن توجه به زندگی جمعی و در نهایت تنزل کیفیت زندگی بشر را به همراه داشته است، بنابراین پاسخ گویی به نیازهای مادی و مهم تر از آن معنوی افراد در محیط شهری از موضوعات مهم در دنیای معاصر است. در این میان با توجه به ساختار سنتی شهرهای اسلامی که از تعدادی محلات تشکیل می شد، وظیفه این محله ها برقراری پیوند، ایجاد همبستگی، پاسخ گویی به نیازهای ساکنین و غیره بود. در این راستا این پژوهش با هدف استخراج مؤلفه هایی برای پاسخ دهی محیطی محلات از منظر اندیشه اسلامی با استناد به منابع معتبر اسلامی تدوین گردیده است. این مقاله در صدد پاسخ گویی به این سؤال اساسی است: از منظر جهان بینی اسلامی محیط پاسخ ده از جنبه حضور انسان ها شامل چه اصول و معیارهایی است؟ و این اصول و معیارها در محلات چگونه معنی می شوند؟ با توجه به ماهیت بنیادی- نظری این پژوهش، ابتدا با رویکرد کیفی به مطالعه محتوای ادبیات موضوع پیرامون رویکرد پاسخ دهی از منظر مطالعات غربی و اندیشه اسلامی پرداخته شد و مؤلفه های این دو رویکرد نیز استخراج گردید، که از این میان می توان به مؤلفه هایی همچون بستری برای شکل گیری امت واحده و برگزاری مراسم ها، پیوند با طبیعت و تجلی بهشت در زمین و غیره از منظر اندیشه اسلامی اشاره نمود. سپس این معیارها در چهار طبقه بندی کلی با عناوین ویژگی های کالبدی، کارکردی ، ادراکی و درنهایت روحانی ارائه شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که برخلاف نگاه غرب گرایانه که تنها بر وجوه جسمانی و گاه نفسانی انسان در طی حیات وی تمرکز نموده است، مؤلفه های اسلامی محلات ایرانی-اسلامی بر سه ساحت جسمانی، نفسانی و روحانی حیات انسان و با نگاه ویژه و حائز اهمیت بر وجه روحانی تأثیرگذار بوده و بهتر خواهد توانست مجموعه نیازهای متعالی شهروندان در سطح محلات را پاسخ گو باشند.
فن آوری های بومی قنات و نقش آن در معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
11-20
حوزههای تخصصی:
احداث و بهره گیری از قنات بستر تاریخی و تمدنی گسترده ای را معرفی می کند که قرون متمادی در فلات مرکزی ایران رواج داشته و منشاء تحولاتی بوده است. قنات علاوه بر مبانی تکنیکی و زیباشناسی اوج هنر توسعه گری ایرانی را علاوه بر بستر زمین در لایه های زیرین زمین به منصه ظهور رسانده است. بررسی این پدیده شگرف در پیش و بعد از اسلام در ایران منشاء ایجاد بناها و ابنیه ای شده است که بازتابی از اعتقادات و ارزشهای مادی و معنوی را معرفی و منتقل می کند. این ارزش در لایه های شکلی و محتوایی جامعه و بالاخص شهرسازی و معماری بازتاب یافته است و سبک زندگی را معرفی می کند که معرفت و جهان بینی را با نظم نوین همساز و هم آورا می سازد. این تحقیق از این نظر مفید است که اطلاعات مختصر ی از تاریخ شکل گیری قنات و تأثیر این پدیده شگرف بر پایداری جوامع انسانی را مورد واکاوی قرار داده است هدف از این تحقیق شناخت کارکرد قنات در فلات مرکزی ایران به عنوان یکی از فنآوریهای بومی بوده و تأثیر فرهنگی آن در ایجاد برخی ابنیه عام المنفعه مانند: آب انبار، حمام و پایاب که در ارتباط تنگاتنگ با قنات شکل می گیردرا مورد واکاوی قرار خواهد داد. که با استفاده از منابع کتابخانه ای و میدانی اطلاعات گردآوری شده و بررسی می گردد. نتیجه تحقیق مشخص میکند، قنات بعنوان یکی از فنآوری های بومی شریان حیاتی و زیرساخت شکل گیری شهرها را تعیین نموده است. به نحوی که سازماندهی شهرها و نیز بناهای عام المنفعه که ریشه در فرهنگ و سنت های تاریخی-مذهبی ایران داشته نقش قنات را در توسعه بناها نشان می دهد. همچنین قنات کارکردی چند منظوره داشته؛ برخی از قنوات صرفاً برای کشاورزی ایجاد شده و برخی دیگر برای شرب و بعضاً نیز پس از گذر از داخل شهر و طراوت بخشی به محلات به مصرف کشاورزی می رسیده است.
Comparative Study of architecture and landscape technologies in Charbagh Street in Safavid Era and Champs/Elysess Axis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
47-60
حوزههای تخصصی:
Iran has an arid climate which characterized by long, hot, dry summers and short, cool winters. Therefore, sunlight and its heating effects were important factors of Iranian architecture and gardens structural design. Textures and shapes were selected by architects to harness the light and supply a shadow in the summer. Water is very important in this climate, both in the architectural design and longevity of gardens. In addition to water, the plants in Iran had been particularly significant. In ancient civilization of Iran, plants have had special position. Supernatural powers that had been in trees such as life-giving, young giving, productivity and Immortality made them sacred for Ancient Iranian people. However, attending to supernatural power of plants was the importance reason that people regarded to plants and made some symbols such as “Life Tree” has income. In Zoroastrian religion books, more values have said about Supernatural cost of plants. Plants have a special value in Zoroastrian Fire Temples, religious ceremony and routine life. Therefore, garden and gardening were sacred for Iranian. The term Zoroastrianism is, in general usage, essentially synonymous with Mazdaism, have discovered dependent on Achaemenids Empire (559–330 BC) and there were in Pasargad. In the Islam tradition the garden as Paradise is, perhaps, even stronger, since the Quran (the central religious text of Islam) describes Heaven as a garden. Islam was spread to the Persians, and reciprocally the Muslims adopted the Persian style of garden. Therefore garden has been invaluable to Iranians. Persian Garden includes some types which one them is Garden City. Isfahan as the Capital of Safavid Dynasty has designed as a big garden according garden city model. Therefore, some solutions have used in urban design regarding Isfahan's arid climate. Safavid government followed the realization of cities ideal that rooted in Islamic beliefs and opinions. The investigations in historical perspective of Safavid cities indicates the importance of cities as the place for presence of symbols and signs. The Symbols which has remind as the ideological concepts, power of dominating government and also getting identity to the city. During the history of Safavid urban design, there were some direct and wide streets (Charbagh) which were the main factors of development and improvement of cities among urban functional and symbolic elements. In historical background of Isfahan garden city is pointed to construction of street (Charbagh) which has attracted the European tourists attention and it will investigate in this article. Initial section of this article is allocated to explain about historical background of Isfahan city in Safavid era and also Charbagh Street. Then this paper with emphasis on some historical documents and analytical studies, compares the Isfahan Charbagh Street with its similar sample in France (Champs-Elysées Street). The conclusion of this article indicates the similarity of Isfahan Charbagh Street and Champs-Elysées Street in some skeletal specifications and the way of formation. French Boulevards were constructed after Isfahan Charbagh in terms of time and they were formed after publishing itineraries and pictures of tourists from this place in Europe .
مسکن خوانش پذیر تبیین عوامل مو ثر بر خوانش پذیری مسکن در جهت ارتقای پیوند ساکن و مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه اصلی ترین مکانی است که انسان در تمام دوران زندگی اش با آن سروکار دارد. نخستین و مهم ترین جهانی است که آدمی درطول حیات خویش در آن سکنی می گزیند و شخصیت می یابد. هم چنان که انسان در حال رشد، تحول و شکوفایی است، خانه نیز فراتر از یک چهار دیواری خنثی، به تجربه در می آید و به نمادی از خود مبدل می شود. خودی که همواره در حال تغییر و تحول است. از این منظر، خانه مکانی برای «شدن» است، نه «بودن». همچون ساکن رشد می کند، شخصیت می یابد و این گونه در پیوند عمیق با ساکن قرار می گیرد. در راستای تحقق این امر، پژوهش حاضر، خانه ای «خوانش پذیر» را پیشنهاد می کند که تازه ترشدن آدمی در طول دوران، موجب خوانش های نوینی از آن می شود و می تواند با ساکن در دوره ها و حالات مختلف ارتباط برقرار کند. چنین خانه ای با فراهم کردن امکان تفاسیری متنوع و خلاقانه برای مخاطبانش به آیینه ای بدل می شود که در هر زمان هر بیننده به لحاظ شفافیت آن، عکس خود را در آن می بیند، با آن به گفت وگو می نشیند و نه تنها «درخانه » بلکه «با خانه» زیستن را تجربه می کند. لذا این پژوهش با هدف تبیین «عوامل مؤثر بر شکل گیری مسکن خوانش پذیر» در قالب تحقیقی از نوع کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل دیدگاه ها و نظریه های مرتبط، ابتدا به بحث «خوانش» پرداخته و با بررسی چگونگی فرایند ادراک و خوانش مکان، هم زمان دو مشخصه ی «تعین وقاعده مندی» و «عدم تعین و رازآمیزی» را در «خوانش پذیری» مسکن مهم می شمرد. از این منظر معانی بالقوه ای که در مسکن جاری هستند بایستی در حدی باشند که هم احتمال و پیش بینی آن ها با توجه به الگوهای عام و از قبل شناخته شده را بدهند (تعین) و هم به سبب پرسش انگیزی آفرینش معنای جدید را ممکن سازند (عدم تعین). درادامه پس از تبیین این دو مشخصه، براساس نسبت درست بین این دو، عوامل مؤثر برخوانش پذیری مسکن بیان می شود. براین اساس آشنایی، خوانایی و هم افزایی لایه های معنا در بخش تعین مسکن و عواملی چون معانی چندگانه و معانی عمیق هستی بخش در بخش عدم تعین و رازآمیزی مسکن معرفی شده اند. در این راستا، غنای حسی، تنوع و پیچیدگی فضاها و جزءفضاها در ارتباط با حضور معانی چندگانه و سکوت کالبد، حضور فضاهای سرنمونی و عناصر آشنایی زدا در ارتباط با معانی عمیق هستی بخش بیان شده اند.
مطالعه تأثیرات قنات بر ساختار کالبدی بافت محمدیه نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
97 - 115
حوزههای تخصصی:
شهرها و سکونتگاه های فلات ایران در پیوند و وابستگی عمیق و متقابل با منابع تأمین آب و نظام های حاکم بر آن ها شکل گرفته، پایدار شده و توسعه یافته اند. یکی از نمونه های بارز پیوند همه جانبه سکونتگاه و قنات در حاشیه کویر مرکزی ایران و در محمدیه شکل گرفته است. نظامی که بر پایه استحصال و هدایت آب های زیرزمینی توسط فن آوری قنات به وجود آمده و امروزه نیز با تغییراتی پابرجا مانده است. در محمدیه دو گونه قنات دیده می شود یکی قنات مزروعی که بلافاصله از مظهر وارد زمین های کشاورزی می شود (قنات حَنفَش) و دیگری قنات شهری- مزروعی که بعد از مظهر وارد بافت مسکونی شده و مسیر تقسیم و بخشایش آن شامل بعضی کاربری های خصوصی و عمومی می گردد. سپس قنات بعد از استفاده در بافت برای آبیاری وارد باغات و کشتخوان محمدیه می شود. هدف از پژوهش، تحلیل نقش و تأثیرات قنات بر مؤلّفه های ساختار کالبدی بافت محمدیه و همچنین بررسی تأثیر قنات در تغییرات ساختاریِ عناصر دسترسی به آب در مقیاس بناهای عمومی و خصوصی است. برای این منظور، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است و جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه شفاهی است. یافته های پژوهش حاکی از نمود تأثیرات قنات بر ساختار کالبدی محمدیه درمؤلّفه هایی از قبیل مکان یابی و انتخاب محل استقرار (در ارتباط با توپوگرافی و بستر طبیعی)،کلیت بافت (ارگانیک و کاملاً فشرده)، شکل گیری شریان های ارتباطی و شبکه معابر (تبعیت شبکه معابر از مسیر قنات و الگوی شکل گیری تدریجیِ ارگانیک) و شکل گیری فضاهای عمومی و واحدهای مسکونی است. به منظور استفاده از آب در مقیاس بناهای معماری، قنات محمدیه شامل شبکه تقسیم سازمان یافته ای است که در پیوند با نیازهای سکونتگاه شکل گرفته است و دربرگیرنده عناصر و فضاهای عمومی و خصوصی از قبیل خانه های مسکونی، گرمابه، مرکز محله، مسجد، گذرها و غسّال خانه می گردد. در هر یک از این بناها تأثیر قنات بر تفاوت های ساختاریعناصر دسترسی به آب، در قالب طراحی جوی (زیرزمینی و روزمینی)، حوض (روباز و سرپوشیده) و «کِه» (پایاب) قابل بیان است.
تبارشناسی پارک های معاصر تهران و بررسی زمینه های شکل دهنده به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله در زندگی نوین، پارک ها به عنوان عمده ترین فضای شهری، نقش مهمی در زندگی اجتماعی شهرنشینان دارند. تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اخیر، رویکردهای گوناگونی در تجربه صدسال پارک سازی درنظام شهرسازی و مدیریت شهری نوین ایجاد کرد. برای شناخت پارک های هر دوره باید ریشه خصلت های آن را در زمینه های زمانه آن جستجو کرد. کشف نحوه تأثیر اندیشه ها و الگو واره های فکری حاکم بر طراحی پارک های معاصر از زمان پهلوی تا کنون بر کالبد پارک ها سوال اصلی است که یافتن پاسخ آن می تواند برای هر تصمیم گیری معاصر راهگشا باشد. ● هدف این تحقیق با مشخص کردن عوامل تأثیرگذار و بررسی فراز و فرود آنها و تحلیل شیوه تأثیرگذاری آنها در کالبد پارک راهنمای خوبی برای مدیران شهری، برنامه ریزان و طراحان پارک ها در آینده خواهد بود و می تواند مبنایی برای تصمیم سازی در این حوزه تلقی شود. ● روش تحقیق روش تحقیق به صورت تطبیقی و تحلیلی در بستر تاریخ پژوهی معاصر و مصداق پژوهی است. شهر تهران به دلیل داشتن محوریت درتحولات، بستر مکانی این پژوهش انتخاب شده است. دراین تحقیق، پنج رویکرد و دوره متمایز پارک سازی (یک دوره پهلوی وچهار دوره جمهوری اسلامی) معرفی و پارک های کلیدی و مورد توجه الگویی آنها به عنوان مبنا در نظر گرفته شده اند. در ابتدا تحولات کالبد پارک ها بررسی شده و سپس متغیرهای زمینه ای (مبانی اجتماعی،سیاسی و اقتصادی و فرهنگی) دوره های مختلف به صورت تطبیقی مورد بررسی قرارگرفته و چگونگی سازگاری تحولات کالبد پارک ها با 4متغیر زمینه ذکر شده، مشخص می شود. ● نتیجه گیری در روند بررسی ها، تمایزات کالبدی قابل توجهی بر پارک ها با تفاوت در سطح و نوع زیبایی شناسی و فرهنگ بهره برداری آنها قابل تشخیص است. پارک سازی اولیه مانند پارک شهر بیشتر جنبه اقلیمی و خنک کنندگی با تأکید بر الگوی باستان گرایی مدنظر بوده است. طراحی پارک های پهلوی دوم، ارگانیک و بیشتر جنبه تفرجی و روابط جدید اجتماعی داشته است. در پارک سازی اوایل انقلاب به جنبه خدماتی و کارکردی پارک و در ادامه در پارک هایی مانند : پارک گفتگو توجه به ابعاد فرهنگی بیشتر شده و سپس به جذابیت بصری پارک ها اهمیت داده شده است. پس از آن، پارک های عظیمی در جنوب شهر درجهت عدالت محوری ایجاد شد. به این ترتیب اولویت اصلی در سیر تحولات گونه ها، حساسیت های اقلیم و کارکرد، فرهنگ، زیبایی شناسی و عدالت اجتماعی بوده است. با این حال زمینه ها و شرایط گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عوامل مستقیم و تأثیرگذاری هستند که الگوی پارک در هر دوره را مستقیماًً تحت تأثیر قرار می دهند. و قبض و بسطی شامل سادگی پس از اوایل انقلاب و تجمل گرایی بعد از آن در سیر تحول پارک سازی ایران بر این مبنا قابل تفسیر است.
Vernacular houses in Yazd: Natural elements(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Given more than seven thousand years of urbanization and highly diverse topographic and geographical conditions, Iran is one of the treasures through the world's architectural history. Climatic diversity, on the one hand, and long history of living, on the other hand, has led to noteworthy and valuable achievement in architecture and urbanization within this country. However, these elements are less utilized in today architecture. Urban life, technological advances and excessive economical demands have extremely made people apart from the nature and formed their mind within an iterative mechanized order. Furthermore, human being is a part of nature and his/ her close relationship to the nature provides him/her with survival and longevity. In Iranian houses, a space indicating relationship between human and nature is courtyard. Central courtyards within vernacular houses in Yazd provided inhabitants with terrific living conditions and enhanced their living quality by utilizing natural elements such as water, wind, light, and plants. Today, due to providing more houses regardless of their quality, not only are natural elements ignored in human life; but also in many cases, buildings do not have essential features of living. This paper attempts to explore how to create and enter natural elements in apartments. This paper aims to investigate natural elements on vernacular houses in Yazd. A descriptive, analytic methodology along with a case study (vernacular houses in Yazd) were employed and data was collected through library and field research.
سازمان فضایی شهر تبریز در دوره ترکمانان و تأثیر آن بر نظام ارتباطی میان مرکز شهر قدیم با مرکز حکومتی جدید در پایتخت های صفویان
حوزههای تخصصی:
با ورود شاه اسماعیل اول (930-892 ه.ق.) به تبریز و بر تخت نشستن وی در دولتخانه صاحب آباد سلسله صفویه در سال 907 ه.ق./1502م. تأسیس شد. شهر تبریز به عنوان نخستین پایتخت صفویان، دارای سازمان فضایی تکوین یافته ای از دوره ترکمانان (قراقوینلو و آق قوینلو) بوده است. آنچه که ماهیت چنین ساختاری را نیرومند و تأثیرگذار ساخته بود چگونگی مرتبط ساختن مرکز شهر قدیم با مجموعه حکومتی جدید شهر بود. چنان که طراحی ارسن حکومتی جدید در قزوین (962 ه.ق.) و اصفهان (1006 ه.ق.) به عنوان پایتخت های بعدی صفویان، از این امر متأثر بوده است. در شهر تبریز میدان عتیق به عنوان فضای شهری کهن شهر، بواسطه فضاهائی تجاری مانند راسته های بازار و قیصریه به میدان صاحب آباد به عنوان میدان حکومتی جدید شهر مرتبط گشته بود. این نظام ارتباطی با تغییراتی در سلسله مراتب عناصر ارتباطی در پایتخت دوم صفویان شهر قزوین، در مجموعه دولتخانه باغ جعفرآباد، میدان سعادت آباد، خیابان و مجموعه بازار نو قابل بازخوانی است. اما نقطه عطف این روند تکوینی در شهرسازی مکتب اصفهان و در پایتخت سوم صفویه به وقوع پیوسته است. تحقیق حاضر سعی در پاسخگویی به سوالات مرتبط با سازمان فضایی شهر تبریز در دوره ترکمانان، و چگونگی بکارگیری عناصر شهری در قالب یک نظام ارتباطی در پایتخت های صفویان دارد. هدف از این مطالعه بررسی میزان تأثیرپذیری شهرسازی صفویه از الگوی سازمان فضایی شکل گرفته در دوره ترکمانان تبریز جهت برقراری ارتباط میان مرکز شهر قدیم و جدید است. بدین منظور جهت تبیین اهداف تحقیق مطالعه ای تطبیقی ما بین ساختار صفوی سه شهر تبریز، قزوین و اصفهان به عمل آمد. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی داده ها جمع آوری و تفسیر گردید. در نهایت با جمع بندی مطالعات صورت گرفته، این نتیجه حاصل گشته که الگوی فضاهای تجاری و عمومی در قالب مجموعه بازار، جهت مرتبط ساختن مرکز شهر قدیم با مرکز حکومتی جدید، عاملی موفق به منظور ایجاد ساختار شهری انسجام یافته بوده است.
تداوم فرهنگی در نقاشی مدرن عراق بین سال های 1950 و 1980(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سال های 1950 ، یعنی آغاز تکوین هنر مدرن عراقی، جریان «بازگشت به ریش هها » اندیشه محوری و جدای یناپذیر از هنر مدرن عراق بوده است. اکثر هنرمندان مدرن نسل اول، از جمله جواد سلیم و شاکر حسن السعید، ایده تداوم فرهنگی و پیوند سنت و مدرنیته و «الهام از میراث » 1 را محور اصلی آفرینش هنری خود قرار دادند و این رویکرد را به نسل های بعدی منتقل کردند. پژوهش حاضر علاوه بر توصیف و تحلیل آثار منتخب هنرمندان عراقی در این دوره، سیر تکوین هنر مدرن عراقی را مورد بررسی قرار داده و می کوشد به این پرسش پاسخ گوید : چه عوامل اجتماعی- فرهنگی زمینه ساز شک لگیری هنر نقاشی شده اند که در درون خود سعی در ایجاد پیوند میان انگاره ای مدرن و سنتی و تداوم بخشی به سنت دارند. برای پاس خگویی به این پرسش می کوشیم مبتنی بر نظریه روبرت وسنو، جامعه شناس فرهنگ آمریکایی، به آزمون این فرضیه بپردازیم که اگرچه شک لگیری و تولید عینی این جنبش ریشه در «بسیج منابع » دارد، محتوا و جه تگیری هنری این جنبش نقاشی )یعنی تداوم بخشی به سنت در کنار پرداختن به انگار ههای مدرن( تحت تأثیر عواملی همچون «افق اجتماعی « ،» بافت گفتمانی موجود » و «سرمایه فرهنگی » این نقاشان تعیین شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر که به روش تحلیلی- تاریخی به انجام رسیده نشان م یدهد که هنرمندان مدرن عراق با استفاده از چهار منبعِ پیشااسلامی یا بی نالنهرینی، اسلامی، مدرن و فرهنگ عامه، نقاشی هایی را خلق کردند که در عین مدرن بودن، عراقی است و م یتوان آن را به درستی «هنر مدرن عراق » نامید. تأثیر این منابع را م یتوان در قالب فرم و محتوا یا به عبارت دیگر در زیبایی شناسی این آثار مشاهده کرد، که از آن میان م یتوان به کاربرد چش مهای درشت و اغراق آمیز سومری، خطوط دورگیری ضخیم رایج در نگارگری عباسی، رنگ های بومی و تعویذها، حروف و خوشنویسی اسلامی، هلال، گنبد و مضامینی چون واقعه کربلا اشاره کرد. م یتوان گفت هنرمند عراقی از فرم و محتوایی استفاده م یکند که پیوند هر چه بیشتر او را با «مکان »، که کشور عراق است به تصویر بکشد، چراکه مکان مهم ترین عنصر تامین و حفظ هویت است
مدل مفهومی جدید از تفکیک اراضی شهری در توسعه های مسکونی با تأکید بر فضای باز(نمونه موردی : شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
زمین به عنوان کالای غیرقابل بازتولید دارای ارزش غیرقابل انکاری است. یکی از اقدامات مهم شهرسازی که به واقع شهرسازی عملی نامیده می شود، تفکیک اراضی شهری است. آیا با مطالعه تجارب بافت های مسکونی سنتی در ایران و تجارب جهان در کوی های مسکونی جدید می توان الگویی بهینه از تفکیک اراضی به خصوص الگوی تفکیکی شطرنجی طراحی کرد؟ روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-تطبیقی است. هدف اصلی این پژوهش ارایه الگویی بهینه از تفکیک اراضی شهری و مدل مفهومی-عملیاتی جدید براساس تحلیل الگوهای تفکیک اراضی در جهان و ایران و مؤلفه های اصلی تأثیرگذار بر آنها است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد، الگوهای تفکیک اراضی شطرنجی که به صورت مکرر و رایج در توسعه های جدید مسکونی به کار می روند، خود سبب ایجاد مسایل عمده شده اند و مدل جدید ارایه شده می تواند جایگزین این الگو شود.
بررسی تطبیقی حس دلبستگی مکان در نمادهای شهری دوره اصفهانی و مدرن؛ نمونه م وردی میدان آزادی و میدان نقش جهان
حوزههای تخصصی:
با گسترش و توسعه شهرها، احداث نمادهای شهری به عنوان شاخصه ای برای معرفی محیط و فرهنگ روندی رو به رشد داشته است. نمادهای شهری علاوه بر ابعاد محیطی و کالبدی ،در ایجاد خاطرات جمعی و فردی اشخاص نیز نقش مهمی دارند به نحوی که اغلب، شهرهای مختلف را با نماد آن می شناسند .در این پژوهش شهر تهران، به عنوان پایتخت سیاسی و شهر اصفهان به عنوان پایتخت فرهنگی ایران مناسب ترین گزینه بمنظور مقایسه حس دلبستگی مکان مورد مطالعه قرار گرفته اند. از این رو با هدف، شناسایی و تعیین اولویت بندی عوامل ایجاد کننده حس دلبستگی مکان به مقایسه تطبیقی این حس در میدان نقش جهان و میدان ازادی پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش است که مهمترین عامل در ایجاد حس دلبستگی در نمادهای شهری چیست و در ادامه تأثیر مؤلفه های موثر بر حس دلبستگی مکان که باعث اصالت بخشیدن به نماد های شهری می شوند را در فرضیه خود طرح کرده است. روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از شیوه مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه بهره برده است و سپس با استفاده از نرم افزار spss و آزمونanova و Kendall’s tau_ b وSpearman’s rho به تحلیل می پردازد. در نهایت نتایج پژوهش بیانگر تفاوت عوامل موثر در دلبستگی در دو دوره تاریخی در این میادین شهری است، بطوریکه در میدان نقش جهان مهمترین عامل در ایجاد این حس معیار عزت نفس بوده و در میدان آزادی تداوم بیشترین تاثیر را در ایجاد دلبستگی به مکان داشته است.
کاربرد فرآیند تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی AHP در مکانیابی بهینه ساختمان های اداری در شهرستان شاهرود (ساختمان مرکز آموزش وپژوهش فناروی های نوین ساختمان استان سمنان)
حوزههای تخصصی:
احداث ساختمان های اداری مسلتزم صرف هزینه های بسیار است و تعیین مکان بهینه آنها به شیوه ای که تمامی افراد به آن دسترسی داشته باشند امری کاملا ضروری است، بنابراین احداث اینگونه مراکز با توجه به جنبه های متعدد و متنوع عملکردی که دارا می باشند در صورتی که به درستی اجرا شود باعث افزایش کارایی و ارتقای سطح کاری کارکنان می شود. بررسی و مطالعات مکانیابی فضاهای شهری در سال های اخیر به عنوان یکی از عناصر کلیدی در موفقیت ساختمان های اداری مختلف مطرح است. فرایند تحلیل سلسله مراتبی روشی است منعطف، قوی و ساده که برای تصمیم گیری در شرایطی که معیارهای تصمیم گیری متضاد انتخاب بین گزینه ها را با مشکل مواجه می سازد، مورد استفاده قرار می گیرد. در این مقاله تلاش شده است تا بابهره گیری از اصول علمی در مکان یابی، مکان بهینه برای ساختمان داری در سطح شهرستان شاهرود انتخاب شود. هدف از پژوهش حاضر برای رسیدن به حداکثر نور روز در ساختمان مرکز آموزش و پژوهش فناوری های نوین ساختمان استان سمنان(شاهرود) با تاکید برحداکثر استفاده از نور روز می باشد که یکی از اهداف اصلی مکان یابی بهینه فضای اداری با توجه به فاکتورهای محیطی شهری و اقلیمی می باشد. این پژوهش از نوع پیمایشی و روش تحقی ق، پژوهش از ن وع میدانی است پس از بررسی معیارهای موثر در مکان یابی این نوع از کاربری و بررسی روش های مختلف تعیین وزن معیارها و انتخاب روش تحلیل سلسله مراتبیAHP به عنوان بهترین روش وزن دهی انتخاب گردید. با مقایسه نتایج حاصل شده گزینه یا سایت نهایی که از لحاظ برخوردری از حداکثر مطلوبیت ها مناسب حداث ساختمان اداری در شهرستان شاهرود، معرفی می گردد که از بین مناطق شش گانه مورد نظر زمین واقع در منطقه فرهنگیان دارای بیشترین امتیاز در این تحقیق شده است.
تحلیل میزان رویدادمداری مناطق 15 گانه کلان شهر اصفهان با تاکید بر زیرساخت های رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلان شهر اصفهان به عنوان شهری که دارای تاریخ و فرهنگ غنی است، پتانسیل میزبانی از رویدادها در مقیاس های مختلف محلی تا بین المللی را دارد. این شهر می تواند از فرصت برگزاری رویدادها برای جذب گردشگر، تحریک بازآفرینی بافت های فرسوده و توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود استفاده کند. با این حال پیش نیاز برگزاری رویدادها و درنتیجه بهره گیری از منافع آن ها، فراهم کردن زیرساخت ها و امکانات مناسب است. لذا هدف از این مقاله، تحلیل میزان رویدادمداری مناطق 15 گانه کلان-شهر اصفهان با تاکید بر زیرساخت های رویداد، می باشد. در این راستا، از روش پژوهش مختلط (ترکیب کمی و کیفی) بهره گرفته شده است و اطلاعات موردنیاز از طریق روش اسنادی و میدانی (از نوع مشاهده و پرسشنامه) تهیه شده اند. ضمن اینکه جهت تحلیل داده ها و رتبه بندی مناطق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) با استفاده از نرم افزار Expert Choice استفاده شده است و پس از استخراج نقشه ی رتبه بندی از نرم افزار GIS، نتایج نهایی مورد تحلیل قرارگرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از عدم تعادل و وجود شکاف میان مناطق کلان شهر اصفهان به لحاظ برخورداری از زیرساخت های رویداد است به گونه ای که عمده ی زیرساخت ها در مناطق مرکزی و جنوبی تجمع یافته اند، امری که می تواند مانعی برای تبدیل شدن کلان شهر اصفهان به شهری رویدادمدار به صورت یکپارچه باشد.
رویکردی کل نگر به "نسبت فرهنگ و طبیعت" در "منظر فرهنگی" (موردپژوهی: بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد کل نگر به نسبت فرهنگ و طبیعت به شکل گیری مفهوم منظر فرهنگی انجامیده است که در آن فرهنگ و طبیعت به گونه ای جدایی ناپذیر در هم تنیده اند. با این وجود مرزبندی بین منظرهای طبیعی و فرهنگی که از نگاه جزءنگر ریشه می گیرد همچنان وجود دارد. هدف این مقاله بررسی چالش های این مرزبندی و تدوین مدلی کل نگر برای بازشناخت و دسته بندی منظر های فرهنگی است. پرسش اصلی این است که چه مولفه هایی در تبیین نسبت فرهنگ و طبیعت در منظر فرهنگی موثرند و ارتباط منطقی میان آن ها چگونه قابل تبیین است؟ بر این اساس مدل منظرهای فرهنگی مبتنی بر سه مولفه "میزان مداخله انسان در طبیعت"، " نوع مداخله ملموس یا ناملموس" و "زمان شکل گیری و ادامه حیات منظر" تدوین شده است. این مدل نظری دسته بندی منظر فرهنگی در مقیاس های مختلف را ممکن می سازد. برای تبیین مدل پیشنهادی، منظر فرهنگی بم به صورت موردی بررسی تحلیل شده است. در این بررسی مولفه های شکل دهنده به منظر فرهنگی در دو دسته مداخلات ملموس مبتنی بر اقتصاد و سکونت و مداخلات ناملموس مبتنی بر روابط اجتماعی، بر اساس علت مداخله انسان در طبیعت شناسایی شده است. در مطالعه بم، مدل پیشنهادی در سه مقیاس خرد (خانه- باغ)، میانی (کوچه- باغ) و کلان (شهر- باغ) تبیین شده است.
«بهشت ثانی» و «کوچه آراسته از خرمی»، شکل و جایگاه خیابان (ها) در جعفرآباد و قزوین صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که قزوین به عنوان پایتخت شاه طهماسب انتخاب شد، دولتخانه و مجموعه ای از باغ ها، در اراضی موسوم به زنگی آباد ساخته شدند. با تخریب بخش وسیعی از مجموعه صفوی قزوین، آثار ناچیزی از آن باقی مانده است. این آثار ناچیز و منابع دیگر همواره دست مایه قرار گرفته اند تا شکل شهر و طرح دولتخانه و باغ های مجاور آن آشکار شود. با وجود این، به نظر می رسد اطلاعات موجود برای فهم طرح شهر صفوی و خصوصیات اجزای مهم آن همچون خیابان کافی نیستند و شکل، طرح و خصوصیات خیابان صفوی به اندازه کافی مطالعه نشده است. این مقاله به دنبال یافتن موقعیت و خصوصیات خیابان یا خیابان های دارالسلطنه قزوین است. شاعر دربار، عبدی بیگ شیرازی به دستور شاه، دارالسلطنه و از جمله باغ سعادت، کاخ ها و برخی خیابان ها و میدان ها را توصیف کرده است. این توصیفات، سندی مهم برای فهم فضاهای شهر جدیدی است که در زمان طهماسب در شمال قزوین ساخته شد. برخی از جهانگردانی که به قزوین رفته اند، مشاهدات خود را از دربار صفوی در بخش هایی از دست نوشته ها و ترسیم های خود شرح داده اند. از میان آن ها پیترو دلاواله، دن گارسیا فیگوئروا و انگلبرت کمپفر بیشتر از دیگران، اطلاعاتی درباره دارالسلطنه قزوین ارائه کرده اند. در این مقاله که روشی تفسیری و توصیفی تاریخی دارد، ابتدا شرح عبدی بیگ از خیابان های مجموعه مطالعه شده است. با شناخت فضاهای توصیف شده در شعر و تطبیق ویژگی های آن ها با ترسیم های کمپفر و نوشته های دلاواله و فیگوئروا، موجودیت و موقعیت خیابان یا خیابان ها و ارتباط آن ها با یکدیگر در بستر شهر قابل فهم است. بر این اساس به جز خیابان شمالی جنوبی و خصوصی درون باغ اطراف ارشی خانه و سایر خیابان های درون باغ ها، دو خیابان در بیرون باغ های خصوصی قابل شناسایی است: نخست، خیابانی نیمه عمومی که میان سردر عالی قاپو و سردر باغ اطراف ارشی خانه قرار دارد و دوم، خیابانی که سردر عالی قاپو را به شهر قزوین متصل می کند و انتهای جنوبی آن نزدیک جلوخان مسجد جامع بوده است.
بررسی منشأ الهام بخش دیوار نگارة شام آخر داوینچی از چهار روایت کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوارنگارة شام آخر یکی از برجسته ترین آثار نقاشی است که با مضمون شام آخر مسیح (ع) تصویر شده اند. اگر چه واقعة شام آخر بر اساس اناجیل چهارگانه، به چهار روایت مختلف نقل می شود، امّا شام آخر داوینچی بی شک باید بر طبق یکی یا حتی ترکیبی از این چند روایت، نقاشی شده باشد. البته لئوناردو نوع واکنش حواریون را بر اساس کل شخصیت آنها در کتاب مقدس ترسیم کرده، امّا نحوة پرداخت چهره ها و نوع واکنش ها، بستگی کاملی با تخیل فوق العادة داوینچی داشته است. بسیاری از صاحب نظران و تحلیل گران آثار هنری دیدگاهی نسبت به منشاء الهام بخش داوینچی نداشته اند و برخی نیز به یکی یا ترکیبی از چهار روایت اشاره کرده اند. برخی روایت لوقا را ملاک داوینچی دانسته و بسیاری بر ترکیبی بودن منشا دیوارنگاره تأکید دارند. این در حالی است که در این نوشتار سعی شده به دیدگاه جدید و متفاوتی دست یابیم. در این نوشتار سعی شده تا ابتدا با روش کتابخانه ای اثر را مورد موشکافی قرار داده و سپس با تحلیل دقیقی از متن کتاب مقدس و تطبیق آن با دیوارنگاره شام آخر و همچنین مقایسه اثر داونیچی با آثار مشابه سایر هنرمندان، دریابیم که داوینچی کدام روایت را مبنای خود برای نقاشی قرار داده است. در پایان و با تکیه بر استدلال و تحلیل هنری از دیوارنگاره و همچنین بررسی دقیق متن کتاب مقدس بر هر چهار روایت آن (متی، مرقس، لوقا و یوحنا)، دریافتیم که منشا الهام بخش داوینچی، روایت یوحنا از واقعة شام آخر است امّا در این میان نباید نبوغ و تخیل داوینچی در خلق چهره ها و نوع واکنش ها را نیز نادیده گرفت.
مال ، نمود امروزین فضای عمومی در تهران؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۰
42 - 53
حوزههای تخصصی:
با رشد سریع شهرها، عدم مدیریت شهری کارآمد و حجم ساختمان سازی هایی که عموماً بدون در نظر گرفتن طرح های جامع و منظر شهری و با پرداخت هزینه هایی به شهرداری ها صورت می گیرد، شهرهای ما به فضاهای پر توده ای تبدیل شده است که تناسب توده و فضا در آنها کاملاً نادیده گرفته شده اند. از طرفی از بین رفتن فضاهای عمومی و مکث که محلی برای تجربه های جمعی و تمرین اجتماع پذیری و حتی تجربه حس مکان بود، باعث تغییر چهره و کالبد شهری به فضاهایی بدون کیفیت و صرفاً فیزیکی و خالی از روح شده است. این گسترش بی رویه که مصرف گرایی و حجم بالای تقاضا را می طلبد، باعث سمت گیری مراکز خرید به سمت مال ها و مگامال ها شد؛ فضایی که همواره محلی برای نقد پژوهشگران حوزه شهری و منتقدین معماری مدرن بوده است. هدف اصلی این پژوهش بازخوانی مجدد این فضاها از منظری نوین است. اینکه چگونه از پتانسیل های این فضاهای جدید می توان استفاده کرد؟ و اینکه آیا مال ها می توانند در شکل گیری گونه جدیدی از فضاهای عمومی نقش داشته باشند؟ اگرچه نقدهای واردشده به این فضاها در حوزه های مختلف قابل بررسی و چالش های مطرح شده قابل پرداختن هستند، ولی به نظر می رسد فارغ از نظریه های مطرح شده درباره مال ها و لزوم حذف یا به حاشیه کشانده شدن این گونه فضاها در شهر، در دهه اخیر ما با نوعی دگردیسی در عملکرد و حتی مفهوم این گونه فضاها برای نسل جدید شهرنشین ایرانی روبه رو هستیم. پس از بررسی های میدانی و طبقه بندی مشاهدات با روش توصیفی و تحلیلی روی چهار مال بزرگ تجاری در تهران، این نتیجه حاصل شد که این فضاها علاوه بر عملکرد فضایی و نقشی که برای برآورده شدن نیازهای یک منطقه بر عهده دارند، درواقع با تغییر معنایی خود به یک باشگاه یا محفل برخورد تبدیل شده و به عنوان یک آوردگاه اجتماعی در فضای شهری تهران ایفای نقش می کنند.
بررسی تطبیقی معماری دینی در مسیحیت و اسلام با نقد نظریات تیتوس بورکهارت (مطالعه موردی : اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تکثر در شیوه بیان سلایق مختلف در ادیان الهی، لزوم دستیابی به زبان مشترک، با رویکرد همپارچگی اقوام، احساس می گردد. واکاوی این مشترکات، بر همگرایی مذهبی - قومی این ادیان موثر خواهد بود و هنر، مستمسکی مناسب برای ایجاد این زبان مشترک است. ساختار کالبدی بناهای نیایشی بسیار متأثر از نوع آیین عبادیی است که در آن ها برگزار می گردد؛ بنابراین تنوع ادیان به تنوع معماریِ بناهای مقدس، منتهی می گردد و وجود عناصر مشابه در معماری ادیان مختلف می تواند موجد زبان مشترک در هنر مقدس برای احتراز از تکثر سلایق، در نتیجه نیل به ایجاد زبان هنری واحد باشد. هدف از ارائه این مقاله جستجوی مشترکات معماری بناهای نیایشی ادیان مسیحیت (ارامنه) و نیز اسلام در ایران عصر صفوی بوده و تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سوال بر آمده است که: با توجه به نظریات تیتوس بورکهارت پیرامون خصایص هنری ادیان مسیحیت و اسلام که بر پایه قوانین دینی بنیان نهاده شده است، کلیساهای ارامنه و مساجدِ مسلمانان در بازه زمانی صفویه در اصفهان، از نظر کالبدی دارای چه مشابهت ها و تفرق هایی هستند؟ مطابق یافته های تحقیق تفاوت های ماهوی و وجود تفرقات موجود در قوانین ادیان فوق که منجر به ساخت بناهایی نیایشی با سازماندهی های داخلی متفاوت از یکدیگر شده است، مانعی برای انعطاف پذیری کالبد بنا و نیز تأثیر پذیری آن از معماری مذهبی غالب ایجاد نکرده است. بنابراین می توان به تأثیر و تأثر معماری این ادیان در پهنه جغرافیایی و تاریخی مشترک، بر یکدیگر و به تبع آن تأثیرگذاری غیر قابل انکار معماری صفویه و پس از آن، بر معماری ارامنه اصفهان که موجد کلیساهایی با ساختار ایرانی- اسلامی با استفاده از معماری مسیحی- ارمنی بوده است، اشاره نمود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.