فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل مهم ایجاد آلودگی در جهان استفاده از نیروگاههای برقی است که در آنها برای تولید انرژی الکتریکی از سوختهای فسیلی استفاده میکنند. یکی از راههای کاهش این نوع آلودگی استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید برق مصرفی ساختمانها و اماکن صنعتی است. استفاده از سلولهای خورشیدی فتوولتائیک در سالهای اخیر جزء روشهای تولید برق با قابلیت اطمینان بالا محسوب میشود. هزینهی اولیه این سلول های در ابتدا نسبت به روش-های دیگر تولید انرژی برق پاک، بالاتر است ولی پیش بینی می شود در سالهای آتی این هزینه کاهش یابد. با توجه به مطلب ذکر شده و با عنایت به اینکه، استفاده از سلولهای خورشیدی برای تولید برق با توجه به این که این سلولها برای تولید برق از هیچ قسمت متحرکی استفاده نمیکنند و طول عمر بالایی دارند، به نظر میرسد در آینده از استقبال مناسبی از سوی کارفرمایان و مهندسین مواجه گردد. به این دلیل در مقاله حاضر روابط محاسباتی مربوط به تابشهای خورشیدی به یک سطح شیبدار نسبت به افق واقع در نقطه ای از کره زمین که دارای عرض و طول جغرافیایی معینی است، بطور مشروح ارائه شده است. در ادامه نویسندگان مقاله پیشنهادات جدیدی را برای افزایش راندمان سلولهای فتوولتائیک نصب شده در ساختمان ها ارائه دادهاند تا محققین بتوانند به عنوان موضوع جدید در آینده در مورد این مسائل پیشنهاد شده تحقیقات لازم را انجام دهد.
ارزیابی و مقایسه آسایش حرارتی در محلات مسکونی شهر اصفهان (مطالعه موردی: محلات علی قلی آقا و دشتستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش در فضاهای باز شهری یکی از ارکان اصلی استفاده از این فضاها توسط شهروندان بوده و ایجاد محیطی مناسب برای آن ها از طریق حفاظت در برابر شرایط اقلیمی نامناسب ضروری است. همچنین تأمین آسایش در خصوص نیازهای اولیه انسان بوده و نحوه پاسخ گویی به آن در کیفیت فضا مؤثر است. در این راستا با توجه به اهمیت آسایش حرارتی در کیفیت فضاهای باز شهری و محله ای و همچنین تأثیر این فضاها در تأمین آسایش فضاهای بیرونی و داخلی، این پژوهش به ارزیابی و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی در فضای باز محلات مسکونی با دو ساختار کالبدی متفاوت پرداخته و دمای آسایش و محدوده آن را مورد بررسی قرار داده است. ازاین رو محله علی قلی آقا واقع در بافت سنتی و محله دشتستان واقع در بافت معاصر شهر اصفهان مورد مطالعه و تحلیل میدانی قرار گرفته و وضعیت آن ها از نظر آسایش حرارتی با هم مقایسه شده است. بر این اساس، مطابق با روش نیکل از سطح سه و روش متقاطع در بررسی های میدانی و برداشت متغیرها استفاده شده است. حجم نمونه نیز شامل ساکنان و کاربران فضاهای باز دو محله مذکور بوده که چهارصد پرسشنامه در دو فصل سرد و گرم به صورت تصادفی و در طی چهار روز تکمیل شده است. همچنین به منظور مقایسه برداشت های میدانی با نتایج محاسبه شاخصه حرارتی از شاخصه دمای مؤثر استاندارد بهره گرفته شده است. نتایج مطالعات و بررسی ها نشان می دهند که دمای آسایش و حدود آن در محلات منتخب شهر اصفهان بسیار به هم نزدیک بوده، در عین حال با یکدیگر متفاوت اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که این مسئله نشان دهنده تأثیر تفاوت در نوع ساختار و بافت محل سکونت، شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر احساس حرارتی افراد در محلات مختلف شهر اصفهان است .
ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی رنگ آسمان روز و شب در نگاره های سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری قدیم ایران، بخصوص تا ابتدای سده یازدهم هجری، نوعی تصویرسازی نسخ معتبر شعر و ادب فارسی بود. ارتباط محکم میان نگارگری و ادب فارسی موجب شکل گیری این پیش فرض شد که نگارگری به تأسی از تمثیلات ادب فارسی، آسمان روز را به رنگ های طلایی یا زرد یاقوتی و آسمان شب را به رنگ لاجوردی ترسیم کرده است. با این پیش فرض، بررسی نمودهای رنگی آسمان در نگارگری ایرانی و ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی آن، هدف پژوهش حاضر قرار گرفت، اما به دلیل گستردگی کمّی آثار نگارگری ایرانی، پژوهش به شناخت این وجوه در آثار یکی از مهم ترین نگارگران تاریخ نگارگری ایرانی، یعنی سلطان محمد نقاش متمرکز گردید. از میان آثار منسوب به این هنرمند، تعداد هفده اثر متعلق به او تشخیص داده شده و همه این هفده اثر به عنوان نمونه های موردبررسی انتخاب گردید. با بررسی وضعیت رنگ آسمان در این نگاره ها و تطبیق رنگ ها با روایت داستان ها درباره روز یا شب بودن زمان وقوع اتفاقات، دورنگ طلایی و لاجوردی، رنگ های مورداستفاده برای آسمان های روز و شب تشخیص داده شد. همچنین در بیشتر نگاره ها، تبعیت کامل نگارگر از روایت متن یا تبعیت نگارگر از روح حاکم بر متن در تعیین روز یا شب بودن زمان وقوع داستان نگاره ها، امری ملموس تشخیص داده شد؛ اما در مواردی معدود، نگارگر کم توجه یا بی توجه به متن ادبی و متکی به تشخیص هنری یا زیباشناسی خود، مسیری متفاوت با این قواعد را پیموده است؛ مسیری که به دلیل عدم آگاهی ما از فضاهای منجر به خلق نگاره ها، در هاله ای از یک ابهام تاریخی باقی مانده است. به این ترتیب، پژوهش حاضر از طریق یک تحقیق توصیفی و تحلیلی و با یک رویکرد کمّی و کیفی به آثار سلطان محمد، ریشه های تعیین رنگ های طلایی و لاجوردی برای آسمان نگاره ها را در شعر و ادب فارسی تشخیص داد و معیارهای زیباشناسی این انتسابات را در تبعیت حداکثری از توصیفات متون ادبی و تبعیت حداقلی از ذوق شخصی نگارگر تشخیص داد.
ارزیابی آسیب پذیری شهر پردیس با رویکرد پدافند غیرعامل و استفاده از روش همپوشانی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
16 - 32
حوزههای تخصصی:
شناسایی مناطق مستعد آسیب در مقابل حملات نظامی، از مهم ترین موضوعات مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری است، همچنین بسیاری از صاحب نظران مباحث شهری، حفظ امنیت شهروندان را از مهم ترین وظایف حکومت ها برشمرده اند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مناطق شهر پردیس بر اساس اصول پدافند غیرعامل و شناسایی مناطق دارای بیشترین و کمترین میزان آسیب پذیری در برابر حملات نظامی است. بر این اساس با به کارگیری داده های مکان مبنا مستخرج از بانک اطلاعات مکانی شهرداری پردیس و اطلاعات سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران، ابتدا معیارهای گردآوری شده با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای ارزش گذاری شده و سپس با استفاده از توابع فازی، استانداردسازی می شوند. در آخرین مرحله نقشه های استاندارد شده با استفاده از تکنیک گاما همپوشانی شده و نقشه آسیب پذیری تولید می شود. خروجی های پژوهش نشان از تمرکز نواحی دارای کمترین میزان آسیب پذیری در مرکز شهر پردیس و سه فاز ابتدایی آن دارد. فازهای ششم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم بعنوان مناطق دارای بیشترین میزان آسیب پذیری و به تبع آن کمترین میزان دسترسی پذیری شناخته شده اند. تعداد جمعیت ساکن در هر پهنه نشان از پراکنش صحیح جمعیت اسکان یافته در شهر پردیس است بطوری که تنها حدود هشت درصد از جمعیت شهر پردیس در نواحی دارای آسیب پذیری متوسط به بالا زندگی می کنند.
ارائه شاخص مکانی جهت ارزیابی فرسودگی بافت های شهری به کمک سیستم اطلاعات مکانی و تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده شهرنشینی باعث شده است تا شهرها آرایش فضایی جدیدی به خود اختصاص دهند و بافت های قدیمی شهرها کمتر مورد توجه قرار گیرند. این عدم توجه، مشکلات اقتصادی-اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را در این بافت ها به همراه داشته و باعث تبدیل آن ها به بافت های فرسوده شهری شده است. بنابراین، امروزه تشخیص بافت فرسوده یکی از گام های اولیه برای برنامه ریزی مدرن شهری می باشد. هدف این مقاله ارائه یک شاخص مکانی یکپارچه بوده تا بتوان به کمک آن میزان فرسودگی بافت های شهری را تشخیص داد. البته این شاخص شامل مجموعه ای از معیارهای مکانی همچون ریزدانگی بافت، قدمت بناها و نفوذپذیری می باشد که جهت محاسبه آنها از سامانه اطلاعات مکانی استفاده شده است. اما در این معیارها، نفوذپذیری نیاز به توجه بیشتری در مدل سازی نسبت به تحقیقات صورت گرفته دارد، لذا در این تحقیق سعی شده است که این معیار به کمک توسعه نشانگرهای دسترسی، اتصال و ترافیک معابر به صورت جامع تری ارزیابی گردد. سپس به منظور تولید یک شاخص یکپارچه برای ارزیابی بافت فرسوده، معیارها بر اساس نظرات افراد خبره و به کمک تصمیم گیری چند معیاره با یکدیگر ترکیب شده اند. در نهایت، به منظور نمایش نتایج فرسودگی، مقادیر حاصل از این شاخص در سطح محله های منطقه 7 تهران در پنج کلاس از فرسودگی خیلی کم تا خیلی زیاد نمایش داده شده است. مقایسه نتایج مقادیر ارائه شده با بلوک های فرسوده شهری معرفی شده توسط شهرداری، بازدیدهای میدانی از منطقه و اقدامات شهرداری جهت بهسازی بافت، کارایی بالای روش پیشنهادی را تصدیق می کند.
بررسی مقابر دوره سلجوقی ارومیه باتمرکز بربنای سه گنبد ارومیه
حوزههای تخصصی:
معماری دوره سلجوقی را می توان یکی از اعصار طلایی معماری ایران برشمرد. در این دوره به گسترش شهرها و ساخت فضاهای معماری و به خصوص فضاهای مذهبی همت گمارده شد. ساخت فضاهای آرامگاهی به تبع رشد روزافزون فضاهای معماری و متأثر از پایبندی سلاطین و بزرگان سلاجقه به امور مذهبی و ساخت فضاهای یادمانی به سرعت رواج یافت و ساخت مقابر به صورت برج مقبره با پلانهای بسیار متنوع در تمامی پهنه تحت حکومت سلجوقیان فراگیر شدو مقابر متعددی در حوزه حکومت سلاجقه بنا گردید که امروزه نمایانگر قسمتی از هنر باشکوه آن دوره است. این مقاله به بررسی ویژگی های سازه ای و ساختاری و کالبدی این بناهای دوره سلجوقی میپزدازد و از آنجاکه در شهر ارومیه بناهای متعددی از آن دوره باقی مانده است که از آن میان برج مقبره سه گنبد در داخل شهر کنونی یکی از بناهای شاخص به یادگار مانده است به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.این مقاله بر مبنای روش توصیفی تحلیلی می باشد و سعی بر آن است که بنای سه گنبد می باشد مورد بحث قرار بگیرد. در این شیوه با جمع آوری اطلاعات و مدارک در زمینه موضوع مطرح شده وطبقه بندی، سازماندهی اسناد گردآوری شده بر اساس ویژگیهای معماری و سازه ای به تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده پرداخته خواهد شد.
ترجیحات زیبایی شناختی پروخالی در جداره های با الگوی معماری سنتی (مطالعه موردی: خانه های تاریخی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کثرت گرایی دوران معاصر در شکل گیری سبک ها و آثار مختلف هنری، به تعاریف متنوع و گاه متناقض از زیبایی شناسی منجر گردیده و درنتیجه شاخص های زیبایی شناسی دچار به هم ریختگی شده است. سنجه زیبایی شناختی، امکان سنجش، تفکیک و ارزیابی را فراهم می آورد و تعریف و شناسایی آن ها اهمیت دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر و رابطه بین میزان عددی پروخالی و ترجیحات بصری در جداره خارجی معماری (نَما) می باشد .در این راستا، پس از بررسی ادبیات موضوع، با استفاده از روش های بررسی ترجیحات در رویکرد زیبایی شناسی تجربی، 320 نفر مورد آزمون قرار گرفتند. این افراد به 32 نمایه بصری که از 8 جداره اصلی از خانه های تاریخی تبریز با تغییر و دستکاری هدفمند تولید گردید، از طریق آزمون های تجربی، نمرات ترجیحاتی دادند. براساس نمرات داده شده به هر جداره، پروخالی بر مبنای ترجیحات مخاطب در جداره های خارجی بررسی و تحلیل گردید. با توجه به یافته های پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری نمود که « پروخالی» به عنوان یک مؤلفه بصری در ترجیحات زیبایی شناختی از جداره خارجی تأثیرگذار است و در یک بازه مطلوبیت، باعث افزایش ترجیحات و پسندیدگی می گردد. این مؤلفه بصری می تواند به عنوان یک معیار در سنجش و ارزیابی های زیبایی شناسانه از جداره های معماری و همچنین راهکار معمارانه در طراحی جداره های خارجی کاربرد داشته باشد.
بررسی شاخصه های تاثیرگذار کالبد فضای شهری در حوزه امنیت با رویکرد ارتقاء حضور زنان
حوزههای تخصصی:
امنیت از مهم ترین توقعات برای زندگی مطلوب در شهرهاست و جنسیت از مهم ترین عامل شخصیتی در درک امنیت؛ و احساس امنیت اجتماعی از مولفه های سرزندگی فضاهای عمومی محسوب میشود. فقدان احساس امنیت زنان در فضاهای باز عمومی شهرها موجب کاهش سرزندگی در این مکان ها میشود. خلق فضای شهری مناسب برای تمامی گروه های اجتماعی، از طریق شناخت نیازهای کیفی و فضایی در شهر، باید به گونه ای باشد که به منظور ارتقای کیفیت محیطی و ایجاد بستری مناسب برای زندگی فعال شهری عمل کند. وجود جنسیت، خواه ناخواه تفاوت هایی را ایجاد می کند، این تفاوت در نیازها، فعالیت ها و متعاقب آن در رفتارها نمود پیدا میکند و هر رفتار به کالبد مناسب خود محتاج است. بنابراین ایجاد فضاهای شهری مناسب و پاسخگو به نیازهای زنان و روابط بین محیط و فعالیت های آن ها، فضای شهری را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی معیارهای تأثیرگذار بر امنیت زنان در فضای شهری است. روند کار با تکیه بر روش کتابخانه ای شامل بررسی مبانی مرتبط در حوزه امنیت شهری، استخراج معیارها و اعمال آن ها می باشد براساس معیارهای کالبدی منتخب از بررسی های نظری شامل اندازه فضا، فرم فضا، آسایش بصری و آسایش محیطی مورد تحلیل قرار گرفته اند.یافته های پژوهش نشان میدهد که ویژگی های کالبدی در قالب این معیارها؛ در فضاهای باز عمومی از عوامل بسیار موثر در بالا بودن احساس امنیت در فضاهای شهری است. از طرف دیگر، تفاوت الگوهای موجود در شهر به سبب ایجاد ویژگی های کالبدی متفاوت تا حدودی بر تفاوت احساس امنیت در فضاهای باز عمومی موثر بوده است همچنین جمع بندی و پیشنهادات لازم ارائه شده است.
تاثیر چینش مبلمان کلاسی بر تقویت کفایت اجتماعی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مهم ترین رسالت آموزش و پرورش، آماده سازی کودکان و نوجوانان برای ورود موفق به جامعه است. محیط آموزشی به عنوان اولین اجتماعی که کودک بدان پای می گذارد می تواند نقش موثری در هویت یابی و جامعه پذیری دانش آموزان ایفا کند. دانش آموز می تواند در جامعه کوچک مدرسه کفایت های اجتماعی لازم برای حضور در جامعه بزرگ تر را بدست آورد. مطالعات بسیاری بر ناتوانی روش های تدریس کنونی در آماده سازی دانش آموزان برای حضور موثر در جامعه اشاره دارند و روش های تدریس نوین و فعال را جایگزینی اثربخش برای تقویت مهارت های اجتماعی دانش آموزان می دانند. روش های تدریس نوین امکان حضور فعال دانش آموز در جریان کلاس را فراهم نموده، به او امکان نقش یابی در جمع کلاسی را می دهند و در رشد شخصیت وی موثرند. از آنجا که فرآیند آموزش در محیط آموزشی صورت می پذیرد، ساختمان مدرسه نیز در اجرای موفق روش های تدریس نوین اثرگذار است. در هر یک از روش های تدریس نوین، انتظار می رود روند مشخصی در کلاس طی شود و ارتباط موثری میان دانش آموزان و معلم ایجاد شود. این روند آموزشی و ارتباط انسانی، چیدمان کلاسی خاصی را می طلبد و با طراحی مناسب مبلمان کلاسی می توان کلاس را برای اجرای هر کدام از روش های تدریس نوین آماده کرد. لذا هدف از تحقیق حاضر دست یابی به چیدمان مناسب برای فضاهای داخلی مدارس بوده است که بتواند با کنار هم قرار دادن چندین رویکرد آموزشی نوین، ابعاد مختلف کفایت اجتماعی را در دانش آموزان رشد دهد. بدین صورت ابتدا به مفهوم کفایت اجتماعی و ابعاد آن پرداخته شده است و سپس با معرفی سبک های تدریس نوین، ارتباط بین سبک تدریس و رشد کفایت اجتماعی دانش آموزان بررسی شده است و در پایان چیدمان های مناسب فضای داخلی مدرسه با ذکر نمونه معرفی شده اند.
مکان و فضاهای عمومی در محیط های شهری با رویکرد روانشناسی محیطی
حوزههای تخصصی:
شهرها مکان هایی هستند که مردم یکدیگر را ملاقات می کنند تا با هم گفت وگو کنند، تجارت کنند و یا صرفا" در آرامش باشند و از زندگی لذت ببرند. عرصه ها و فضاهای جمعی مطلوب و هماهنگ با فرهنگ، ویژگی ها و نیازهای اجتماعی و مناسب با شرایط محیطی را می توان ارزشی انکارناپذیر در مطلوبیت فضای زندگی شهری امروز به شماره آورد. ناهنجاری های رفتاری و بی تفاوتی به عرصه های جمعی و عوارض ناشی از زندگی پرسرعت و مهاجرت های پی در پی و عدم ثبات سکونت در مکان های مشخص از سویی و فقدان فضاها و مکان های جمعی مناسب از دیگر سو، نیاز به طراحی و ایجاد آن ها را تشدید می کند. روابط اجتماعی از مهم ترین نیازهای انسانی است که می بایست در چهارچوب فرهنگ، ارزش ها، هنجارها، و قوانین اجتماع در طراحی شهری به آن توجه شود. فضاهای عمومی به عنوان تسهیل کننده و ظرف روابط انسان ها تلقی می شود. روش تحقیق در این مقاله به صورت مطالعات کتابخانه ای می باشد و نتایج مطالعات نشان می دهد که حس مکان فقط یک کیفیت محیطی نیست بلکه یک فرآیند شخصی و اجتماعی است که فضاها به مکان تبدیل می شود، روانشناسی محیطی می کوشد تا ارتباط میان انسان و محیط را در سطوح مختلف به عنوان یک ضرورت در توسعه شهری جدید در جهت عملی کردن این رویکرد ارائه کند.
تحلیل آموزه های شهرسازی در شکل گیری کالبد شهر (مطالعه موردی: دوره صفویه، شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
33 - 53
حوزههای تخصصی:
در دوره صفویه به واسطه امنیت و رونق اقتصادی، بستر مناسبی را برای اعتلای فرهنگ ایرانی اسلامی فراهم آورد. این مساله باعث تشخّص هنر ایرانی اسلامی خاصه شهرسازی دوره صفویه نسبت به دیگر دوره ها در ایران شد. هدف این پژوهش، تبیین و تحلیلآموزه های نظام شهرسازی دوره صفویه و تأثیر آن در شکل گیری کالبدی بافت جدید شهراصفهان در عصر صفوی می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی می باشد. شیوه و ابزار گردآوری داده ها، به روش متن کاوی اسناد و مدارک می باشد. تجزیه و تحلیل داده ، به شیوه کیفی است و متکی به تفکر، استدلال و تحلیل عقلانی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد شهر آرمانی در نظام شهرسازی دوره صفویه متأثر از نوع جهان بینی ناظر بر آنها بوده است. تبلور کالبدی فضاهای شهری آن گذار از شهر مکان به به شهر زمان بوده است. در حقیقت در معنا و شکل جدید از دل سازمان کهن در یک فرایند، تحول تاریخی و طبیعی پدیده آمده است. بنابراین نتیجه گیری می شود که توسعه شهری در دوره صفویه بازتاب ترجمان فضایی باورهای دینی جامعه و با تأسی از فرآیند تاریخی و طبیعی شهر و در راستای تلفیق نوآورانه برای قابلیت های خود در پاسخگوی توأمان نیاز های کالبدی، روانی و معنوی جامعه شهری دوره صفویه بوده است.
بازتاب آموزه های عرفان اسلامی در هنرهای سنتی
حوزههای تخصصی:
از مباحث کلیدی و مهم در حوزه هنرهای سنتی، درک نسبت هنر با عرفان و آموزه های دینی است. برخی فلاسفه در ارتباط با دین و عرفان اساس رسیدن به عرفان را از رهگذار دین برمی شمارند؛ این در حالی است که برخی از هنرمندان چنان غرق در خلق اثر هنری خویش اند؛ که گویی چندان توجهی به ارتباط علمی و عملی بین حوزه عرفان و خلق اثر هنری ندارند، اما گروهی از هنرمندان به ویژه در حوزه هنرهای سنتی با آموزه های دینی پیوندی عمیق دارند؛ ایشان از ناخودآگاه خویش قدم در خودآگاهی و خدا آگاهی می گذارند. برخی فلاسفه و اهل دانش، عرفان را عین دین برمی شمارند و دسته ای آن را جزئی از اجزای دین بشمار می آورند. شناخت عرفان و دین و ارتباط این دو با هنرهای سنتی جز با کشف ماهیت هر یک و تأثیر و تأثر آن ها بر دیگری و محیط پیرامون امکان پذیر نیست. ازاین رو پژوهش حاضر با تبیین و مکاشفه ارتباط فطری انسان با دین، عرفان و هنر می کوشد به این نکته دست یابد که عرفان به عنوان باطن دین و باطن آثار هنری خصوصاً هنرهای سنتی چگونه انسان را به حقیقت خویش رهنمون می سازد؟ پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکردی تطبیقی صورت گفته است. تا بتواند با معیاری روشن به دریافت نسبت دین، عرفان و هنرهای سنتی و درک چیستی آن ها، بپردازد. تا درک بهتر و روشن تری از معیار تشخیص هنر دینی و اصیل، بر مبنای عرفان و هنرهای اسلامی به دست دهد؛ که عرفان و مذهب در پی رسیدن به حقیقت عالم اند، اما در دنیا هیچ نمی یابند و اساساً یافته های این دو اخروی است؛ اما هنر در پی آشکار ساخت این حقیقت برای نسل بشر در دنیا است.
ارتقای توانایی طراحی معماری مبتنی بر یادگیری طراحانه سازه های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
193-216
حوزههای تخصصی:
یادگیری هدفمند و کاربردی سازه، به عنوان یکی از ارکان فرایند طراحی معماری، دارای اهمیت بسزایی است. آموزش فعلی سازه در دانشکده های معماری بر پایه مباحث نظری، فرمول های ریاضی و سخنرانی محور است. در نتیجه باعث ناتوانی دانشجویان برای به کارگیری مفاهیم عملی و تحلیل های فرمی سازه ای در طراحی معماری می شود. آموزش مؤثر و کاربردی سازه ها بخش مهمی از فرایند آموزش در همه مقاطع تحصیلی رشته معماری است. برای دستیابی به این مسئله مهم، آموزش هدفمند درس سازه های نو و به کارگیری مؤثر و کارآمد در فرایند طراحی برای افزایش مهارت توانایی در دانشکده های معماری ضروری به نظر می رسد. هدف این تحقیق، تبیین راهکار آموزشی کارآمد در جهت ارتقای توانایی طراحی معماری مبتنی بر یادگیری طراحانه و تکنولوژی های نوین سازه ای است. این راهکار علمی، برآیند دوجانبه توسعه توان طراحی و اتخاذ رویکرد سازنده گرایی در یادگیری تعامل گرای دانشجویان معماری است. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی میزان اثرگذاری هم زمانی و هم مکانی در یکپارچگی سازه های نوین و توانایی طراحی معماری دانشجویان شکل گرفته است. روش تحقیق ترکیبی متوالی بر اساس راهبرد شبه آزمایشی، مبنای این پژوهش است. آزمون پژوهش در دو مرحله پیش آزمون (پایلوت) و پس آزمون (اصلی) در کارگاه طراحی معماری به عنوان محیط یادگیری سازنده گرای تعاملی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق از دانشجویان ترم سوم کارشناسی ارشد معماری دانشگاه آزاد همدان در سه گروه 15 نفری است که یک گروه، اصلی و دو گروه دیگر به عنوان گواه (شاهد) انتخاب شدند. داده های پژوهش بر مبنای مؤلفه های اصلی تحقیق و آزمون های متوالی و بر پایه ملاک های داوری گردآوری شده و تحلیل داوری، مورد سنجش و ارزیابی نهایی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد یادگیری هم زمان سازه های نوین در مکان مشترک آتلیه طراحی به صورت عملی، می تواند باعث ارتقای مؤلفه های اصلی توانایی طراحی گردد.
اولویت بندی شاخص های طراحی فضای مابین مجتکع های مسکونی براساس اصول پدافند غیر عامل (نمونه موردی : شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
1 - 23
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز مابین بلوک های مسکونی به دلیل عدم مالکیت خصوصی و تعلق آن به عموم ساکنان، می توانند در مواقع بحرانی به منظور اهدافی مانند امدادرسانی، اسکان موقت و مانند آن، نقش بسیار مهمی در کاهش آسیب پذیری ها داشته باشند. براین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و با هدف بررسی و شناسایی محدودیت ها و توانایی های فضاهای باز از نظر چگونگی ترکیب توده و فضا، تنوع پذیری عملکردی برای مواقع بحرانی و همچنین چگونگی دسترسی مناسب از منظر پدافند غیرعامل می پردازد. به همین منظور معیارهای کلی تبدیل فضای مابین مجتمع های مسکونی به فضای باز شهری براساس اصول پدافند غیرعامل، توسط 24 نفر از کارشناسان و اساتید حوزه معماری، مسکن و شهرسازی، برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران به روش دلفی در طی دو مرحله شناسایی شدند پس از شناسایی مهمترین معیارها با تکمیل ماتریس تصمیم گیری شباهت به گزینه ایده آل با تاپسیس توسط گروه خبره، معیارها اولویت بندی شدند.نتایج نشان میدهد که سه شاخص سلسله مراتب حریم و قلمرو، انعطاف پذیری و نفوذپذیری به ترتیب دارای اولویت برای طراحی فضای باز مابین بلوک های مسکونی طبق اصول پدافندغیرعامل میباشند. در آخر سه معیار دارای اولویت در بلوک های مسکونی شهرک اکیاتان تهران تحلیل شد. با طراحی هوشمندانه این فضاها به کمک این سه معیار نه تنها می توان تا حدود زیادی از آسیب پذیری فضای مسکونی در شرایط بحرانی و در زمان اولیه حمله دشمن، جلوگیری نمود بلکه می توان با ایجاد فضاهایی زیبا و متباین به غنای معمارانه فضاها در مواقع عادی نیز افزود.
ارائه مدل ارزیابانه از ﭼﺎلش های نظام مدیریت شهری ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺟﺪید ایرانی مبتنی بر رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به ماهیت شهرهای جدید در ایران، اسکان مطلوب و دستیابی به سطح مورد انتظار ساکنان از زندگی باکیفیت شهری در این سکونتگاه ها با چالش های متفاوتی مواجه است. هدف: هدف این تحقیق ارائه مدل ارزیابانه از چالش های مدیریت شهرهای جدید بر مبنای رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری است. روش تحقیق: در تحقیق حاضر از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری برای ترسیم روابط سلسله مراتبی عامل های اصلی استفاده شده که در آن، قضاوت های گروهی از خبرگان منبع اصلی گردآوری اطلاعات است. بر مبنای این روش، در تحقیق حاضر ابتدا ماتریس خودتعاملی اولیه تولید و سپس ماتریس دستیابی نهایی ترسیم شد و براساس آن، متغیرها سطح بندی و روابط آنها با یکدیگر ترسیم و خوشه بندی شدند. نتیجه گیری: در دسته بندی متغیرها، عامل «زیست محیطی» در سطح اول، عامل «اجتماعی و فرهنگی» به عنوان دومین سطح، عامل «تسهیلات و خدمات» به عنوان سومین سطح، عوامل «اداری و نهادی» و «شهرسازی و معماری» به عنوان چهارمین سطح، عامل »مالی و بودجه« به عنوان پنجمین سطح و عوامل «برنامه ریزی و سیاست گذاری» و «قانونی و حقوقی» به عنوان ششمین سطح از عوامل دسته بندی شدند و در دیاگرام روابط علت و معلولی قرار گرفتند. همچنین براساس خوشه بندی عوامل، دو عامل «برنامه ریزی و سیاست گذاری» و «قانونی و حقوقی» به عنوان عوامل مستقل (محرک)، عامل های «شهرسازی و معماری»، «اداری و نهادی»، «مالی و بودجه» و «زیست محیطی» به عنوان عوامل واسط و عامل های «تسهیلات و خدمات» و «اجتماعی و فرهنگی» به عنوان عامل های وابسته مشخص شدند. هیچ کدام از عامل ها به عنوان عامل خودمختار خوشه بندی نشدند. نتایج این تحقیق ضمن یاری رسانی به برنامه ریزان و سیاست گذاران این بخش در بازنگری نظام مدیریت شهری شهرهای جدید، می تواند میزان موفقیت اصلاح ساختار این نظام را در ارتقای توان مقابله با چالش ها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان در این شهرها بالا ببرد.
طبقه بندی سبکی خانه- مغازه ها، در محله های چینی تبار مالزی (مطالعه موردی: جورج تاون و پنانگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۸
44 - 53
حوزههای تخصصی:
خانه- مغازه یکی از انواع معروف سازه های ساختمانی در شهرهای مالزی است که در آن به صورت هم زمان از طبقه همکف استفاده تجاری و از طبقه بالای آن استفاده مسکونی می شود. نخستین خانه-مغازه ها تحت تأثیر سبک خانه های بومی مالایی قرار گرفتند. بعد از آن، سبک هایی که به تأثیر از غرب از آجر، گچ و تکنیک ها و قواعد ساخت و ساز استفاده می کردند، بسیار محبوب شدند. ماهیت تلفیقی این سبک باعث شده که محققان مخالف طبقه بندی دقیق و منفرد آن باشند. بااین حال، بعضی از سبک ها مانند اتپ (سبک بومی مالایی Attap) و آرت دکو (Art Deco) به دلیل ویژگی های متمایزشان، به آسانی قابل تشخیص هستند. چندین محقق این سبک از خانه -مغازه ها در مالزی را به شیوه های مختلف، طبقه بندی کرده اند. این مقاله، شش طبقه بندی براساس سبک نمای خانه-مغازه ها در مالزی را بررسی می کند و سپس با تمرکز بر انواع آن در مناطق کوچکی مثل جرج تاون و پنانگ سعی در تکمیل انواع آن دارد. در این مطالعه، 403 خانه-مغازه ساخته شده در دوره های مختلف در امتداد هفت خیابان موازی در منطقه جورج تاون بررسی شده است. این مجموعه براساس 28 اصل بصری در 5 دسته بندی معماری از نمای خانه-مغازه ها آغاز شده است. این بررسی تمامی مستندات، مشاهدات و ابزار بصری برای مطالعه اصول نمای بیرونی خانه-مغازه ها را مورد استفاده قرار داده است. یافته های این پژوهش یک طبقه بندی خوب و منظم براساس سبک خانه-مغازه ها که طبق مطالعات قبلی (Hassan & Yahya 2012) انجام شده است معرفی می کند، سبکی که با محیط و موقعیت مالزی متناسب است.
انتزاع نمادین در زیبایی شناسی هنر بلوچستان، نمونه موردی: سوزن دوزی بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قوم بلوچ را می توان یکی از اقوام اصیل ایرانی دانست که ادامه دهنده زندگی دام پروری و عشایری در ایران بوده اند. هنرهای گوناگونی در میان این قوم رایج است که مهم ترین آنها را می توان هنر سوزن دوزی دانست. این هنر با نقوش هندسی و به شدت انتزاعی اش نمایشگر پیشینه زندگی عشایری قوم بلوچ و همانند دیگر هنرهای عشایر ایران از بعد هندسی بسیار بالایی برخوردار است. همچنین می توان به شباهت نقوش هندسی این هنر و هنرهای دوران نوسنگی نیز اشاره کرد. نقوش هنر سوزن دوزی بلوچ در انواع انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و حاشیه قابل دسته بندی هستند. سؤال پژوهش: کدام یک از ویژگی های زیبایی شناسانه سوزن دوزی بلوچ را می توان به عنوان تأثیرگذارترین شاخص هویتی آن در نظر گرفت؟ هدف: شناخت عناصر زیبایی شناسانه سوزن دوزی بلوچ به عنوان مهم ترین هنر بومی منطقه بلوچستان و ستخراج مهم ترین مؤلفه های آن هدف این پژوهش است. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، کیفی و با استفاده از منطق استدلالی است. اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده در جمع آوری داده های این پژوهش مورد توجه و همچنین مشاهدات عینی نگارنده و اطلاعات میدانی در دستیابی به استنتاجات پژوهش مؤثر بوده است. نتیجه گیری: مهم ترین وجه اشتراک این نقوش هندسی بودن و در ضمن انتزاع بیش از حد آنهاست. زیبایی شناسی این هنر بومی را می توان در قالب خط (راست و با زاویه)، شکل (بر پایه شکل مثلث)، بافت (متراکم و پرکار)، ریتم (متناوب) و رنگ (با تسلط رنگ قرمز و ترکیب رنگ های نیرومند و قوی) بررسی کرد. انتزاع نمادین را می توان به عنوان مهم ترین وجه زیبایی شناسانه هنر سوزن دوزی بلوچ مورد توجه قرار داد.
ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم در مسکن معاصر از منظر روانشناسی محیطی، نمونه موردی: برج مسکونی میلاد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی حد و مرز بودن فضاها در بسیاری موارد سبب ازبین رفتن آرامش مورد نیاز افراد و عدم احساس قلمرو و همچنین باعث ارتباطات فضایی ناخواسته با یکدیگر می شود. از لحاظ کالبدی، درصورت نبود کنترل و مانعی برای ارتباطات در مرز فضایی، سبب ارتباطات بویایی، بصری، صوتی و دسترسی و نقض انواع حریم ها و در نهایت باعث نقض حریم روانی برای کاربران می شود. هدف: نوشتار حاضر، با تعیین عوامل مؤثر بر تأمین حریم در فضای مسکن معاصر از دیدگاه روانشناسی محیطی، درصدد ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم است. روانشناسی محیطی، با هدف درک رابطه حریم خصوصی با عرصه های زندگی اجتماعی، رفتار انسان را مطالعه می کند. روش تحقیق: این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با روش پژوهش از نوع استدلال منطقی است. نتیجه گیری: نمود معمارانه شاخص های عرصه بندی فضایی، مرز فضایی، فضای بینابین، سلسله مراتب و عمق فضایی در پاسخ به نیازهای انسانی، شامل ایمنی، احترام، درون گرایی و قلمروپایی در مسکن معاصر، خلاصه می شود. نتیجه اصلی تحقیق روی 6 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای برج مسکونی میلاد تبریز حاکی از آن است که کنترل ارتباطات فضایی در طرح معماری منجر به کنترل ارتباطات رفتاری در تعاملات انسانی می شود که از مهم ترین فاکتورهای تأمین انواع حریم ها ازجمله حریم بصری، دسترسی و...، و در نهایت حریم روانی در مسکن معاصر است.
سیر تحول حرم حضرت معصومه(س) با تأکید بر سلسله مراتب ورود (تشرف) از دوره صفوی تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
81-104
حوزههای تخصصی:
فضاهای ورودی در اماکن مقدس که زائر به شوق زیارت و به منظور برطرف شدن حاجات خود وارد آنجا می شود، دارای کیفیت هایی مبتنی بر آداب زیارت هستند که به آن ها سلسله مراتب تشرف گفته می شود. پژوهش های متعددی درباره ضرورت وجود و کیفیت سلسله ای از فضاهای متوالی درباره ورودی اماکن مقدس ایران به انجام رسیده، اما نسبت به تأثیر این سلسله مراتب در ادراک مخاطب (زائر یا سیاح) پژوهش های اندکی صورت گرفته است. بررسی های این پژوهش نشان می دهد حرم حضرت معصومه(س) در دوره صفوی و قاجار دارای سلسله مراتب تشرف بوده است که در طول این دوران در حال تغییر مداوم بوده و نسبت به زمان حاضر نیز متفاوت بوده است. مقاله به دنبال پاسخ این پرسش است که وجود سلسله ای از فضاهای ورودی چه تأثیری بر ادراک مخاطبان حرم حضرت معصومه(س) می گذارد. برای ایجاد تصویری مناسب از تشرف به حرم در دوره صفوی و قاجار می بایست با روش تحقیق توصیفی به واکاوی منابع و اسناد کتابخانه ای پرداخت. مهم ترین منابعی که می تواند تصویر گذشته حرم حضرت معصومه(س) را بازسازی کند منابع تصویری (نقشه، گراور و عکس) و منابع مکتوب تاریخ شهر قم، به خصوص سفرنامه های زوار، تجّار و سیّاحانی است که قصد شهر قم را داشته و یا از آن عبور کرده اند. از آنجایی که این پژوهش در جست وجوی تأثیرات ادراکی سلسله فضاهای ورودی اماکن مقدس است، متن سفرنامه ها که بیان ادراک و احساس خاص نگارندگان آن ها هنگام ورود به حرم است، مهم ترین منبع پژوهش هستند. حاصل بررسی منابع تصویری و متون سفرنامه ها، تصویر مشخصی از سلسله مراتب تشرف به حرم، همچنین سیر تحولات آن از دوره صفوی تا انتهای قاجار را نشان می دهد. در این نوشتار سلسله مراتب تشرف به حرم حضرت معصومه(س) با ذکر جزئیات فضاهای متوالی و تأثیرات آن بر ادراک مخاطبان برای نخستین بار معرفی می شود.
الگوی درونی سازی ارزش ها در آموزش معماری طرح، کاربست و آزمون مدلی برای رشد عاطفی دانشجویان در کارگاه طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
229-246
حوزههای تخصصی:
عدم تطابق بین حساسیت ها، علاقه مندی ها، نگرش ها و ارزش ها نزد مدرس و دانشجو نسبت به عناصر ارزشمند و درخور توجه موقعیت طراحی، همواره در آموزش معماری تجربه شده است. به طور مشخص تا زمانی که عناصر درخور توجه از دیدگاه مدرس در سامانه ارزشی دانشجو نهادینه نشود، باوری به ارزشمندی و سودمندی آن ها در فرایند طراحی نیز در دانشجو به وجود نخواهد آمد و تضمینی برای توجه به آن ها و به کارگیری شان در عمل وجود نخواهد داشت. بنابراین پرسش اصلی مقاله این است که «درونی سازی یک ارزش و جای دهی آن در سامانه ارزشی دانشجو، در کارگاه طراحی معماری، چگونه اتفاق می افتد؟» بدین ترتیب هدف اصلی مقاله نیز تدوین و طراحی یک مدل یا چارچوب نظری برای «درونی سازی ارزش ها»ست. در این مسیر، ابتدا با تفسیر و تحلیل منطقی بر منابع کتابخانه ای به ویژه مدل پنج مرحله ای رشد در حوزه یادگیری عاطفی، یک الگوی آموزشی برای «درونی سازی ارزش ها» پیشنهاد می شود که از مواجهه عاطفی یادگیرنده با ارزش چیزها حکایت دارد و هرچه این مراحل پیشتر می روند، آن چیز یا ارزش در ساختار درونی کنترل کننده رفتار شخص بیشتر جای می گیرد. مدل یادشده دارای پنج مرحله است: انگیزش غیرفعال، انگیزش فعال، طرح ریزی سناریوی کشف ارزش، طرح ریزی تمرین مواجهه با چند ارزش و در نهایت تعریف تمرین در موقعیت های مختلف. سپس برای سنجش کارایی عملی مدل پیشنهادشده نیز یک آزمون میدانی طراحی، اجرا و گزارش شده است. آزمون از نوع شبه آزمایشی یا شبه تجربی بود و نتایجش گواه آن است که بهره گیری از الگوی پیشنهادی، توسط مدرس کارگاه طراحی، می تواند زمینه ساز رشد عاطفی دانشجویان نسبت به چیزی که مدنظر مدرس است، باشد و به این ترتیب دانشجو آن را، در صورت حضور در موقعیت طراحی، مهم شمرده و در تصمیم گیری هایش در فرایند طراحی وارد می کند.